ماهان شبکه ایرانیان

کاوشی در نخستین محل سکونت مسلم بن عقیل در کوفه

در پی نگارش نامه های کوفیان به امام حسین (د. ٦١ ق) و دعوت از ایشان برای آمدن به کوفه، امام عموزاده خویش، مسلم بن عقیل (د. ٦٠ ق) را برای ارزیابی آنچه کوفیان نوشته بودند، راهی این شهر کرد. بر اساس گزارش منابع کهن مانند تاریخ طبری، امام در پاسخ به مکتوب های کوفیان در نامه ای به ایشان فرمودند:

کاوشی در نخستین محل سکونت مسلم بن عقیل در کوفه

١. مقدمه

در پی نگارش نامه های کوفیان به امام حسین (د. ٦١ ق) و دعوت از ایشان برای آمدن به کوفه، امام عموزاده خویش، مسلم بن عقیل (د. ٦٠ ق) را برای ارزیابی آنچه کوفیان نوشته بودند، راهی این شهر کرد. بر اساس گزارش منابع کهن مانند تاریخ طبری، امام در پاسخ به مکتوب های کوفیان در نامه ای به ایشان فرمودند:

تمام ماجرا و آنچه را بازگو کرده بودید، دانستم و سخن همگی شما این بود که ما را پیشوایی نیست. نزد ما بیا. شاید خداوند به واسطه تو، ما را بر محور حق و راستی متحد گرداند. همانا! برادر و پسرعمو و فرد مورد اعتمادم را از خاندانم به سوی شما فرستادم و به او دستور دادم شرح احوال و آرا و مسائل شما را برایم بنویسد. اگر برایم نوشت که رأی بیشترین شما و نخبگان و خردمندان شما آن گونه است که فرستادگان شما بازگو کردند و در نامه ها خواندم، به زودی به سوی شما میآیم.[1]

این محتوا با اندک تغییراتی در گزارش دینوری (د. ٢٨٢ق)،[2] ابن اعثم (د. ٣١٤ق)[3] و شیخ مفید (د. ٤١٣ق)[4] دیده میشود. مسلم در نیمه ماه رمضان[5] به جهت آگاهی نیافتن بنیامیه و هواداران ایشان از حرکت او، به صورت مخفیانه[6] از مکه خارج شد. به دلیل آن که که مدینه در مسیر قرار داشت، مسلم به جانب مدینه راه کج کرد و پس از دیدار و وداع با اهل بیت خود با استخدام دو بلد راه به سوی کوفه روان شد[7] و در پنجم ماه شوال به کوفه رسید.[8] مسلم در منزل یکی از سران شیعه در کوفه ساکن شد. خبر ورود مسلم، پیروان امام را به نزد وی کشانید و آنان، گروه گروه در نزد مسلم حاضر شدند.[9]

پرسشی که در این بازه زمانی، ذهن را به خود مشغول میسازد و این جستار به دنبال پاسخ گویی به آن است، این است که سکونت گاه مسلم در کوفه در خانه چه شخصیتی بوده است؟ به نظر میرسد، پاسخ به این پرسش میتواند در راستای پاسخ گویی به برخی پرسش های مرتبط با حضور مسلم در کوفه مفید باشد. اول آن که با توجه به مأموریت پنهانی مسلم، این سکونت گاه در چه موقعیت جغرافیایی قرار داشته است؟ و در هنگام ورود، مسلم چگونه توانسته است بیآن که مورد شناسایی قرار گیرد خود را به سکونت گاه رسانیده باشد؟

نکته دوم، تأثیر سکونت گاه مسلم در مناسبات نیروهای هوادار امام است. منزل گاه مسلم، مرکز سامان دهی فعالیت های پیروان امام گردیده بود، اما با آن که همه فعالیت ها به این منزل گاه ختم میشد، نام برخی از سران شیعه که امام را به کوفه دعوت کرده بودند در حوادث زمان حضور مسلم در کوفه به چشم نمیآید؟ و این ابهامی است که پاسخ روشنی برای آن ارائه نگردیده است. نکته سوم آن است که با ورود عبیدالله بن زیاد (د. ٦٧ق) تغییر سکونت گاه مسلم چگونه بوده است تا از دست رس جاسوسان حکومتی در این انتقال در امان بماند؟

در جست وجویهایی که انجام گرفت، اثری مستقل درباره این مسئله یافت نگردید و تنها برخی آثار به هنگام بیان آنچه در کوفه بر مسلم گذشته است به سکونت گاه وی پرداخته اند. محمدرضا هدایت پناه در اثر خویش با عنوان بازتاب تفکر عثمانی در واقعه کربلا در بخشی که به بررسی قیام مسلم در کوفه اختصاص یافته است از سکونت گاه مسلم در کوفه به عنوان یکی از حلقه های مفقود حرکت وی یاد میکند. ایشان با بیان شواهدی، گزارش مشهور درباره سکونت مسلم در خانه مختار را نیازمند نقد و بررسی بیشتر میداند.[10] با این حال، تلاشی برای حل این مسئله در این کتاب مشاهده نمیگردد.

سخن از ساکن شدن مسلم در منزل مختار بن ابیعبیده ثقفی (د. ٦٧ق) در آثار مرتبط با نهضت عاشورا چنان است که این امر حتمی دانسته میشود.[11] بنابراین در هنگام طرح پرسش ها یا شبهه هایی درباره آن، به گونه ای با آن روبه رو میشوند که گویی امکان خدشه در اصل دیدگاه امری برتافتنی نیست. به عنوان نمونه، هاشم معروف الحسنی (د. ١٤٠٤ق) در کتاب جنبش های شیعی در تاریخ اسلام به هنگام بیان حرکت مختار و در راستای ترسیم ارتباط او با جریان تشیع مینویسد:

مسلم جهت اقامت در کوفه به خانه مختار رفت. در میان کوفیان کسانی بودند که از مختار نیرومندتر و خانه آن ها امن تر بود زیرا به عشایری که از نظر شماره و تجهیزات نیرومند بودند انتساب داشتند و مختار هم از کسانی نبود که به امام نامه نوشته باشد. بااین حال چرا مسلم خانه مختار را بر خانه اینان ترجیح داد و آن را برگزید؟ برخی سبب این انتخاب را روابط موّدت آمیز و دوستی دیرینه ای دانسته اند که از زمان کودکی میان مسلم و مختار وجود داشته است.

هم چنین تشّیع مختار و محّبت شدید او را نسبت به اهل بیت از اسباب این انتخاب شمرده اند. علاوه بر این مختار داماد نعمان بن بشیر حاکم کوفه بوده است و این امر سبب میشده است که تا هنگامی که مسلم در خانه داماد حاکم است از سوی او در امان باشد، اما اعتقاد من این است که انگیزه اصلی مسلم در این انتخاب دوستی شدید مختار نسبت به علویان و تلاش او در راه انتقال قدرت به آنان بوده است، اما دوستی و موّدت دیرین آنها از زمان کودکی که خرطبولی (صاحب کتاب حیاة المختار) اّدعا کرده است در هیچ یک از نگاشته ها بدان اشاره ای نشده است. علاوه بر فاصله زیاد سّنی، فرزند عقیل در حجاز و پسر ابوعبیده ثقفی در عراق زندگی کرده اند.[12]

در سخنان هاشم معروف و نقل او از کتاب علی خرطبولی به وضوح آشکار است که ورود مسلم به خانه مختار، امری حتمی پذیرفته شده است و این دو تلاش میکنند، چگونگی این امر را با وجود عدم نام مختار در ردیف نامه نگاران به امام حسین توجیه نمایند. در این میان، هدایت پناه گامی به جلو مینهد و در این باره مینویسد:

هنوز برای ما انتخاب خانه مختار از سوی مسلم روشن نیست.

او پس از نقل سخنان هاشم معروف حسنی از امکان سود جستن مسلم از نزدیکی خانه مختار به دارالعماره یاد میکند، اما در ادامه با بیان احتمال آشکار شدن فعالیت های مسلم به وسیله ام ثابت دختر سمرة بن جندب، همسر مختار یا جاسوسان اموی به سبب نزدیکی خانه به دارالعماره، اعتبار این گزینه را مخدوش میسازد.[13] حاصل سخنان ایشان آن است که سکونت گزیدن مسلم در خانه مختار نیازمند بررسی بیشتر است.

در این میان، پرسش آن است که آیا خانه مختار تنها گزینه ای است که در منابع سخن از سکونت گرفتن مسلم در آن به میان آمده است؟ یا با جست وجو، گزارش های دیگری میتوان یافت که ادعایی جز این در آنها مطرح شده باشد؟

٢. دیرین نگاشته ها و سکونت گاه مسلم

در بررسی داده های منابع کهن در مسئله سکونت مسلم در کوفه چهار گونه گزارش قابل رصد است.

٢-١. سکونت در منزل مختار بن ابیعبیده ثقفی

گونه اول از داده ها حکایت از آن دارند که مسلم در خانه مختار سکنا گرفته است. در میان کتاب های کهن در آثار دینوری،[14] بلاذری (د. ٢٧٩ق)،[15] طبری (د. ٣١٠ق)،[16] ابن حبان (د. ٣٥٤ق)،[17] شیخ مفید[18] و ابن اعثم[19] درباره ورود مسلم به خانه مختار سخن گفته شده است.

٢-٢. سکونت در منزل هانی بن عروة

بخش دیگری از داده ها درباره سکونت مسلم در خانه هانیبن عروة (د. ٦٠ق) سخن میگویند. گزارش هایی از ابن سعد (د. ٢٣٠ق)[20] و بلاذری[21] حکایت گر آن هستند که مسلم در خانه هانی فرود آمده است.

٢-٣. سکونت در منزل مسلم ابن عوسجه

در سومین گونه از داده ها آمده است که مسلم در خانه مسلم ابن عوسجۀ (د. ٦١ ق) منزل گرفت. آثار طبری[22] و مسعودی (د. ٣٤٦ ق)[23] این نوع گزارش ها را در خود دارند.

ضمن آن که یحیی بن حسین شجری (د. ٤٧٩ یا ٤٩٩ ق)،[24] سبط بن جوزی (د. ٦٥٤ ق)،[25] ذهبی (د. ٧٤٨ ق)[26] و ابن کثیر (د. ٧٧٤ ق)[27] از صاحبان آثار در قرون پسین به بازنگاری این گونه از داده ها میپردازند.

٢-٤. سکونت در منزل شریک بن اعور

شجری در این باره آورده است که مسلم به هنگام ورود در کوفه بر شریک بن اعور (د. ٦٠ ق) وارد شده است.[28] آنچه از جست وجو و گونه بندی داده های مرتبط با سکونت گاه مسلم در کوفه به دست میآید این است که در دیرین نگاشته های تاریخی، آرای متفاوتی درباره این مسئله مطرح شده است. به صورتی که تعدد و اعتبار منابع، حداقل در سه گونه نخست چنان است که نمیتوان بدون بررسی و تحلیل روش مند، گونه ای را بر دیگر گونه ها برتری داد.

ضمن آن که افرادی، مانند طبری و بلاذری با نقل دیدگاه های مختلف نشان میدهند که در آن روزگاران، سخن از برتری یک گونه بر دیگر گونه ها نبوده است و در سده های میانی، باز نگارش آرای مختلف در آثار نمود داشته است، اما در سده های اخیر به دلیل تمرکز بر باور حضور در منزل مختار، این نقل به تنها رأی موجود تبدیل گردیده است.

٣. تبیین تاریخی سکونت گاه مسلم در کوفه

در راستای دست یابی به رأی برگزیده در این موضوع، تبیین تاریخی یاری رسان حل مسئله خواهد بود. در تبیین تاریخی، گزارش های موجود درباره منزل گاه مسلم در ارتباط با دیگر اطلاعات ارزش یابی میگردند. اطلاعاتی که میتوانند برآمده از رویدادهای تاریخی هم زمان با حضور مسلم در کوفه یا برآمده از داده های جغرافیایی کالبد شهری کوفه باشند. اطلاعات دارای ارزش سنجش در این مسئله را میتوان در محورهای مختلفی بررسی کرد.

٣-١. اطلاعات بر آمده از داده های تاریخی

به دلیل آن که حضور مسلم در کوفه، یک رویداد قلمداد میگردد، بنابراین در یک بستر تاریخی صورت گرفته است. باید دقت شود که نمیتوان درباره یک بخش از واقعه، بدون توجه به بخش های دیگر آن سخن گفت و لازم است تا اجزای مختلف رویداد در پیوستگی با یکدیگر نگریسته شوند. با توجه به این امر میتوان گفت که داده های مختلف یک رویداد باید در ترسیم چگونگی روی دادن واقعه یاریرسان هم باشند و به نوعی یکدیگر را تأیید کنند.

٣-٢. جایگاه مسئله پنهان کاری در مأموریت مسلم

داده های تاریخی بر آن هستند که رعایت جوانب احتیاط و پنهان ماندن از جاسوسان دستگاه خلافت امری است که مسلم در مراحل مختلف مأموریت خود به آن مأمور و پایبند بوده است. طبری و شیخ مفید در این باره مینویسند:

امام حسین به هنگام فرستادن مسلم به کوفه، او را به تقوای الهی و کتمان امرش سفارش کرد.[29]

هم چنین، ابن اعثم در گزارشی درباره چگونگی خروج مسلم از مکّه مینویسد:

مسلم پنهانی از مکه به سوی مدینه به راه افتاد تا افراد بنیامیه بر حال وی آگاه نگردند.[30]

در ارتباط با چگونگی ورود مسلم به کوفه، ابن سعد ورود مسلم به کوفه را به صورت

ناشناس و پنهانی گزارش میکند.[31] مسعودی در این باره مینویسد:

مسلم نهانی به خانه مردی عوسجه نام فرود آمد.[32]

بر اساس گزارش قاضی نعمان (د. ٣٦٣ ق)، بیعت شیعیان کوفه با مسلم با رعایت شرایط اختفا و استتار صورت پذیرفته است.[33] شیخ مفید در این باره مینویسد:

شیعیان به نزد مسلم بن عقیل فراوان رفت وآمد داشتند تا این که جای او دانسته شد.[34]

از این گزارش مشخص میشود که فعالیت های مسلم در کوفه به صورت پنهان بوده است. هم چنین از سخنان نعمان بن بشیر (د. ٦٥ ق) حاکم وقت کوفه در پی آگاهی از فعالیت های پنهان مسلم و شیعیان در کوفه میتوان برداشت کرد که برنامه های دیدار مسلم با شیعیان و اقدامات او با رعایت جوانب پنهان کاری بوده است. نعمان پس از خبر یافتن از حضور مسلم در کوفه، مردم را به مسجد خواند و گفت :

من با کسی که به جنگم نیاید نمیجنگم و به کسی که به من حمله نیاورد حمله نمیکنم. به شما ناسزا نمیگویم، تحریکتان نمیکنم، به سعایت و گمان و تهمت اعتبار نمینهم، ولی اگر باطنتان را بنمایانید و بیعت خویش را بگسلانید و با پیشوای خود مخالفت کنید تا وقتی دسته شمشیر به کفم باشد با آن به شما ضربه میزنم.[35]

آنچه این داده ها بر آن اتفاق دارند و در محتوا بر آن هم داستان هستند، آن است که ورود و حضور مسلم در کوفه و فعالیت های او به جهت در امان ماندن از نگاه جاسوسان و طرف داران خلافت اموی بر طبق رعایت جانب احتیاط و اصل پنهان کاری بوده است.

٣-٢-١. انتقال از سکونت گاه اولیه به منزل هانی بن عروة

 داده های تاریخی برآن هستند که در پی ورود عبیدالله بن زیاد به کوفه، مسلم منزل گاه خود را تغییر داد. در پی برکناری نعمان بن بشیر، یزید حکم والیگری کوفه را به نام عبیدالله بن زیاد نوشت و او را فرمان داد در پی مسلم باشد.[36] هنگامیکه ابن زیاد به کوفه وارد شد و بر مسند قدرت نشست با فراخوانی مردم به مسجد در بخشی از سخنانش گفت:

یزید مرا فرمان داده است نسبت به افراد فرمان بردار نیکی کنم و بر سرکشان سخت گیرم.[37] با مطیعان شما چون پدر مهربانم، اما تازیانه و شمشیرم بر ضد کسی است که دستورم را وانهد.[38]

آن گاه در راستای عملی ساختن سخنان خود، بزرگان و سران کوفه را فرا خواند و ایشان را تهدید کرد:

نام بیگانگان و افراد مشکوک در منطقه خود را برای من بنویسید. هر کس نام افراد را بنویسد از مسئولیت رهیده است و هر کس چنین نکند باید ضمانت دهد کسی از گروه او مخالفت ما نکند و هر کس ضمانت نکند خون و مالش بر ما حلال است.[39]

اقدامات عبیدالله، شرایط شیعیان را در کوفه دگرگون ساخت. مسلم که شرایط را مساعد نمیدید و احتمال آشکار شدن محل اختفایش وجود داشت از سکونت گاه اولیه خود به منزل هانی بن عروة تغییر مکان داد. در بررسیها مشخص گردید، تمامی گزارش های منابع تصریح دارند که در این جابه جایی، مسلم به خانه هانی تغییر منزل داده است.[40]

٣-٢. اطلاعات برآمده از داده های کالبد شهری کوفه

بدان روی که ورود مسلم به کوفه، سکونت اولیه و سپس جابه جایی به منزل هانی در کالبد شهری کوفه صورت گرفته است، شناخت چیدمان شهری، آگاهی از محله های آن و چگونگی سازمان دهی قبایل در این محله ها میتواند ترسیم سکونت گاه قبایل را منطبق بر کالبد شهری کوفه در اختیار پژوهش گر قرار دهد. آن گاه این ترسیم نقشه، یاریگر محقق در تصویرسازی چگونگی ورود و جابه جایی منزل مسلم خواهد بود.

کوفه شهری در عراق است که بر کرانه غربی رود فرات واقع گردیده است.[41] برخی روایات نشان میدهند که کوفه قدمتی کهن دارد و وجود برخی آثار از سابقه دیرین این شهر سخن میگویند[42]، اما کوفه در دوران اسلامی، بنیانی عربی– اسلامی دارد؛ زیرا شکل یابی آن در ارتباط با لشکریان سعد بن ابیوقاص (د. ٥٥ ق) به جهت امر فتوحات بوده است.[43]

در مسئله چیدمان شهری کوفه تا قبل از واقعه کربلا باید گفت که کالبد شهری کوفه در دو بازه زمانی خلافت عمربن خطاب (د. ٢٣ ق) در سال های ١٧ تا ٢٣ ق و حکومت زیادبن ابیه (د. ٥٣ ق) بر کوفه در سال های ٥٠ تا ٥٣ ق ساختار اصلی خود را یافته بود.

در آغاز با رسیدن سپاهیان مسلمان به کوفه در سال ١٧ ق[44] مسجدی در میانه منطقه بر پا شد و سپس لشکریان در اطراف مسجد در چادرهای خویش سکنا گزیدند. بعدها به سبب آتش سوزی و با کسب تکلیف از خلیفه، خانه هایی از خشت بنا گردید. این بار پس از تعیین حدود مسجد و قرار دادن میدان گاهی در کنار آن و ساختن خانه ای برای سعد بن ابیوقاص در نزدیکی مسجد که حکم دارالاماره کوفه را یافت، زمین های اطراف به دستور عمر در میان قبایل تقسیم گردید.[45] در حالی که بلاذری[46] و یاقوت (د. ٦٢٧ ق)[47] تنها به معرفی کلی این تقسیم بندی بسنده میکنند، طبری درباره ترسیم کالبد شهری جدید کوفه به تفصیل مینویسد:

پشت صحن مسجد پنج معبر، طرف قبله چهار معبر، سمت مشرق سه معبر و در سمت مغرب سه معبر در نظر گرفته شد. آن گاه قبیلهُ س لیم وَ ثقیف را پشت صحن کنار دو معبر بزرگ جای دادند وَ همدان، بجیله وَ تیم وَ تغلِب هر کدام در کنار معبری اسکان یافتند. در جهت قبله صحن، بنی أَسد نزدیک معبر جای گرفتند، میان بنیاسد وَ نَخع نیز معبری بود، میان نخع و کِنده نیز معبری بود، میان کنده و أزد نیز معبری بود. در مشرق صحن انصار وُ مزینه را بر یک معبر جای دادند و طایفهَ تمیم وُ محارِب را بر یک معبر و اسد و عامر را بر معبری دیگر سکنا دادند. در مغرب صحنَ بجاله و بجیله را بر یک معبر نهادند وَ جدِیله و گروهی متفرق را بر یک معبر وُ جَهینه و گروه متفرق دیگری را بر یک معبر دیگر قرار دادند. اینان مجاوران صحن بودند و مردم دیگر در میان آنها و ماورای آنها بودند. جاها به ترتیب سهم تقسیم شد. این معبرهای بزرگ بود و معبرهای دیگر مقابل آن ساختند که به این معبرها میرسید و معبرهای دیگر که موازی آن بود و وسعت کمتر داشت و محل آن پست تر بود. محله ها ما بین معبرها بود. این معبرها را بیرون صحن پدید آوردند و جنگاوران قادسیه و پیش از قادسیه را به ده گروه در آن جا دادند.[48]

اختصاص مکان به قبایل برای سکونت، بنیان نقشه کالبد شهری کوفه را ترسیم کرد و با آن که در دوره های بعد، چیدمان قبایل از نظر گروه بندی تغییر یافت، اما سخنی از تغییر و جابه جایی سکونت گاه در میان نبود و منزل گاه های قبایل بر اساس اختصاص زمین اولیه بوده است.

این تقسیم بندی ده گانه باقی بود تا این که در همان عصر حکومت سعد بر کوفه، افراد بعضی گروه های ده گانه از گروه های دیگر بیشتر شدند و سعد درباره تنظیم آنها به عمر نامه نوشت و عمر اجازه تنظیم داد. در این مرتبه، تقسیم بندی از ده گروه به هفت گروه تغییر یافت. طبری درباره چیدمان گروه های هفت گانه مینویسد:

سعد گروهی از نسب شناسان و صاحب نظران و خردمندان عرب را پیش خواند که گروه ها را به ترتیب هفت تنظیم کردند. در این تقسیم بندی کناَنه و وابستگانش از حبشیان و دیگر کسان و جدیله که تیره ای از بنیعمرو بن قیس عیلان بودند یک گروه شدند. قبیلهُ قضاَعه به همراه تیره غسان بن شام که از آنها بود با بجیله، خثَعم، کِنده، حضرموت و أزد گروهی دیگر شدند.َ مذحِج، حِمَیر،

همدان و وابستگان ایشان، گروه دیگری را شکل دادند. تمیم، رِباب وَ هوازِن یک گروه شدند. طایفه اسد،َ غطفان، محارِب، نَمر، ضُبَیعه وَ تغلِب در گروه دیگری قرار گرفتند و سرانجام إیاد، عک، عبدالقیس و مردمَ جَر وَ عجَمان[49] گروهی دیگر شدند.[50]

طبری درباره گروه های هفت گانه سخن میگوید اما در عمل، تنها از قبایل شش گروه یاد کرده است. به نظر لویی ماسینیون (١٩٦٢ ق)[51] گروه هفتم را قبیله طیء تشکیل میداده است.[52] این نظام هفت گانه در ایام خلافت عمر، عثمان (د. ٣٥ ق) و امام علی (د. ٤٠ ق) باقی بود تا آن که در روزگار معاویه (٤١ -٦٠ ق) به وسیله زیاد بن ابیه به تقسیم بندی چهارگانه تغییر یافت.

تنها تغییر در این نظام هفت گانه، جابه جایی در چینش قبایل به وسیله امام علی در هنگام حضور در عراق بوده است. امام علی همدان و حمیر را در یک گروه، مذحج، اشعر و طیء را در گروهی دیگر، قیس و عبدالقیس را یک گروه، کنده، حضرموت، قضاعه و مهره را با هم، ازد، بجیله و خثعم و انصار را در یک گروه، بکر، تغلب و سایر بطون ربیعه را در یک گروه و سرانجام قریش، کنانه، اسد، تمیم، ضبّه و رباب را در گروهی دیگر تقسیم بندی نمود.[53]

البته برخی منابع در جایگیری چند قبیله، سخنی دیگر میگویند[54]، اما در این که در عصر حکومت امام علی بر عراق در چیدمان قبایل در هفت گروه، تغییراتی حاصل آمده است با یکدیگر هم داستان هستند.

در روزگار حکومت زیاد بن ابیه بر کوفه، چیدمان هفت گانه به نظام چهارگانه تغییر یافت.[55] منبعی از کالبد شهری کوفه در این عصر سخن نگفته است، اما در ماجرای شهادت طلبی بر رفتارهای حجر بن عدی(د. ٥١ ق)، بلاذری و طبری از رؤسای گروه های چهارگانه و قبایل زیر مجموعه آنها یاد میکنند که مشخص میشود، زیاد قبایل مدینه را در کنار هم، تمیم و همدان را با یکدیگر، ربیعه و کنده را در یک گروه و مذحج و اسد را در گروه دیگر جای داده بود.[56] کاربری این گروه بندیها در راستای امور اجتماعی، سیاسی، تنظیمات نظامی و امور اقتصادی قابل رصد است.

بر اساس این داده ها، خانه مختار به آن جهت که وی از ثقفیان است در محله ثقیف در پشت مسجد کوفه مکان یابی میگردد. منزل هانی بدان روی که وی در شمار مذحجیان است در جلو مسجد از جهت قبله، جای نمایی میگردد. سکونت گاه ابن عوسجه که در ردیف بنیاسد بوده است در جلو مسجد و با فاصله معبری از محله مذحجیان موقعیت یابی میشود.

نقشه پایین ترسیمی از کالبد شهری کوفه و خط سیر احتمالی مسلم بن عقیل را بر اساس سکنا گزیدن اولیه در منزل مختار نشان میدهد.

کاوشی در نخستین محل سکونت مسلم بن عقیل در کوفه.JPG

٣-٣. بررسی و تطبیق گونه ها با داده های تاریخی و کالبد شهری

پس از بیان داده های تاریخی و کالبد شهری، تطبیق گونه های بیان شده درباره سکونت گاه مسلم با این داده ها در راستای دست یابی به رأی قابل پذیرش، قدم پایانی خواهد بود.

٣-٣-١. سکونت در منزل شریک بن اعور

این دسته از گزارش ها معتبر نیستند؛ زیرا در منابع، سخنی درباره منزل شریک در کوفه موجود نیست. شریک در شمار سران شیعه در بصره و ساکن آن شهر بوده است. وی به هنگام آمدن عبیدالله به کوفه در ردیف همراهان وی از بصره به کوفه می آید[57] و به دلیل رفاقت و مراوده با هانی در ایام حضور در کوفه در منزل او سکنا میگیرد.[58] گزارش هایی که به مریضی و درگذشت شریک در کوفه میپردازند، همگی بر آن هستند که شریک در ایام بیماری در منزل هانی بستری بوده است و در آن جا به سرای باقی شتافته است.[59]

بدین روی، شریک را در کوفه، منزلی نبوده است و نه حتی در هنگام ورود مسلم در کوفه حاضر بوده است که مسلم بر وی وارد شود. البته، این احتمال وجود دارد که به دلیل هم زمانی حضور مسلم و شریک در خانه هانی و طراحی کشتن عبیدالله به وسیله شریک[60]،

سکونت مسلم در خانه شریک طرح شده باشد. چنان چه ابن کثیر در گزارشی در این باره مینویسد:

مسلم ابتدا از سکونت گاه اولیه خود به منزل هانی تغییر مکان داد سپس به منزل شریک بن اعور رفت.[61]

٣-٣-٢. سکونت در منزل هانی

در مورد این گروه از گزارش ها که حکایت گر منزل گرفتن مسلم در نزد هانی در ابتدای ورود به کوفه هستند، باید درنگ نمود. چنان چه گذشت در مسئله جابه جایی سکونت گاه مسلم، منابع بر این سخن اتفاق دارند که مسلم از منزل گاه اول به خانه هانی تغییر مکان داده است و از آن جا که گزارش های مرتبط با دست گیری هانی تأییدی بر این جابه جایی هستند، بنابر این، پذیرش حضور ابتدایی مسلم در منزل هانی به دلیل عدم هم خوانی با دیگر داده های تاریخی پذیرفتنی نیست.

نکته دیگر آن که نامی از هانی در هنگام گزارش نامه های کوفیان به امام حسین و حوادث مرتبط با ورود مسلم به کوفه در میان نیست. پس چگونه میشود مسلم در ابتدا به منزل فردی وارد شود که در ظاهر، تمایلی برای حضور وی در همراهی با مسلم نیست. به ویژه آن که در گزارش های مرتبط با ورود مسلم به منزل هانی پس از بر مسند قدرت نشستن عبیدالله و هم چنین گفت وگوهای هانی و ابن زیاد بر سر مسئله تحویل دادن مسلم، نشانی از دعوت مشاهده نمیگردد. منابع درباره مسئله سکونت مسلم در خانه هانی گزارش میکنند:

چون مسلم به نزد هانی رفت و از او درخواست کرد تا در نزد او پناه گیرد. هانی گفت: با این کار مرا به دشواری انداختی و اگر وارد خانه ام نشده بودی دوست میداشتم که از من منصرف شوی ولی اکنون باید از عهده این کار برآیم.[62]

در رویارویی با ابن زیاد، وقتی او هانی را به دلیل پناه دادن مسلم شماتت کرد. هانی پاسخ داد که وی از مسلم دعوتی برای حضور در منزل خویش نداشته است و مسلم به وی پناه آورده است.[63] در این میان، تک گزارشی از ابن سعد بر آن است که امام حسین، مسلم را به سکونت در منزل هانی سفارش کرده بود.[64] این نقل، افزون بر تک گزارش بودن از بعد دیگری قابل نقد است و آن این است که با توجه به شخصیت مسلم چگونه است که وی در ابتدای ورود به سفارش امام، پایبند نبوده است و وارد منزل دیگری شده است؟

با توجه به مطالب یاد شده، ورود ابتدایی مسلم به خانه هانی پذیرفتنی نیست. البته میتوان ادعا کرد که به دلیل جابه جایی مسلم به منزل هانی، این گزارش ها فارغ از منزل - گاه اول، این مطلب را بیان کرده اند.

٣-٣-٣. سکونت در منزل مختار

در منابع، بیشتر مشاهده میشود که مسلم در منزل مختار سکونت کرده بود. در حالی که این گونه از گزارش ها با اطلاعات برآمده از داده های تاریخی و داده های کالبد شهری کوفه، تناسب و هماهنگی لازم را ندارند. نخستین مطلبی که بیان گردید رعایت احتیاط و پنهان کاری اصلی بود که بر آمده از داده های تاریخی حضور مسلم در کوفه است، اما حضور مسلم در منزل مختار و رفت و آمدهای شیعیان به سبب پیوند دامادی مختار با نعمان بن بشیر، حاکم کوفه میتوانست خطر احتمالی آشکار شدن برنامه های شیعیان را تقویت کند.

افزون بر این در خانه مختار، ام ثابت دختر سمرة بن جندب و عمره دختر نعمان بن بشیر که همسران مختار بودند، حضور داشتند و پدر هر دو از کارگزاران و والیان دستگاه خلافت اموی بودند. سمرة در روزگار حکومت زیاد بر کوفه و بصره از جانب معاویه، جانشین وی در بصره بود[65] و نعمان در زمان حضور مسلم در سال ٦٠ ق، حاکم کوفه بود.

به خصوص آن که اگر همراهی عمره با اندیشه های مختار پذیرفته شود، ام ثابت در اندیشه با مختار همسو نبوده است؛ زیرا در گزارش ها آمده است که پس از کشته شدن مختار، مصعب بن زبیر (د. ٧٢ ق) همسران مختار را فراخواند و از ایشان تقاضا کرد از مختار برائت جویند. عمره برائت نجست و مختار را بنده ای صالح از بندگان خدا خواند و سرانجام کشته شد، اما ام ثابت با بیان این که نظر من در مورد مختار همان است که شما در موردش میگویید، خود را از مهلکه رهانید.[66]

هم چنین، حضور در منزل مختار با توجه به موقعیت مکانی بر آمده از ترسیم کالبد شهری کوفه، نه تنها رعایت اصل پنهان کاری را از جانب مسلم به چالش میکشاند، بلکه احتمال شناخته شدن و دست گیری او را در مرحله جابه جایی سکونت گاه افزون میسازد.

بر اساس داده های کالبد شهری سکونت گاه ثقفیان که مختار در شمار ایشان بوده است در جهت خلاف با قبله در پشت مسجد کوفه واقع بوده است. این در حالی است که مسیر ورود از مکه و مدینه به کوفه به جهت جانب قبله بودن آن در تقابل کامل با محله سکونت مختار بوده است.

بر این اساس، مسلم در ابتدای ورود به کوفه باید در نیمی از شهر حرکت میکرد تا به منزل مختار درآید که این امر میتوانست، احتمال شناخته شدن وی را به همراه داشته باشد. هم چنین به هنگام جابه جایی به دلیل قرار داشتن محله مذحجیان در جانب قبله مسجد کوفه، مسلم جهت حضور در منزل هانی که بزرگ مذحجیان بود، دوباره باید نیمی از شهر را میپیمود تا به این محله در آید.

به ویژه آن که در این مرحله با توجه به حضور عبیدالله و تلاش برای دست گیری مسلم، پیمودن مسیری طولانی در شهر، خطر دست گیری مسلم را افزایش میداد. این مسئله ای بود که در آغاز قیام مختار مشاهده شد؛ زیرا ابراهیم بن مالک اشتر که در شمار نخعیان مذحج بود برای پیوستن به مختار باید همراه مردان تحت امر خود، فاصله سکونت گاه مذحجیان تا منزل مختار در محله ثقیف را میپیمود و در این مسیر در کمین شرطه های حکومت گرفتار شد. این ماجرا سبب گردید مختار از برنامه ریزی زمان بندی شده، یک شب زودتر اعلام قیام نماید.[67]

ماجرای دیگری که میتواند در راستای تحلیل مسئله به کار آید، نقش مختار در همراهی با مسلم و روش رویارویی عبیدالله بن زیاد با مختار است. داده های منابع در ارتباط با حضور مختار در حرکت مسلم، تأیید کننده یکدیگر نیستند. از سویی آمده است که مختار به هنگام حرکت مسلم با بیرقی سبز در کنار مسلم بود و تلاش میکرد مانع حرکت و اقدام عمرو بن حریث، رئیس شرطه های کوفه شود. بنابراین، پس از سرکوبی حرکت مسلم، عبیدالله با مقرر کردن پاداش برای دست گیری مختار فرمان داد تا در پی او برآیند و سرانجام او را به زندان افکند.[68]

از سوی دیگر، سخن از آن است که چون خبر حرکت مسلم به مختار رسید، مختار بیرون کوفه بود و زمانی که با پیروان خود، پس از مغرب به کوفه درآمد به این سبب که یاران مسلم پراکنده شده بودند با پیشنهاد امان عمرو بن حریث و شفاعت او در نزد عبیدالله به زیر پرچم او درآمد. منابع درباره ادامه ماجرا می نویسند:

صبح هنگام مختار را به نزد عبیدالله بردند. عبیدالله او را گفت: آمده بودی مسلم را یاری رسانی؟ مختار در پاسخ گفت: من چنین نکردم و دیشب را زیر پرچم عمرو بن حریث به صبح رسانیدم. عمرو بر صدق گفتار مختار شفاعت داد و عبیدالله با پذیرفتن شهادت عمرو پس از مضروب ساختن مختار دستور داد وی را به زندان افکنند.[69]

این موارد در حالی است که بسنده کردن به زندانی ساختن مختار برخلاف شدت عملی است که از عبیدالله نسبت به یاریرسانان مسلم گزارش شده است. در منابع آمده است که عبدالأعلی بن یزید و عُمارة بن صلخب که تنها قصد پیوستن به مسلم را داشتند دست گیر و کشته شدند.[70] حتی اگر حضور مختار در کنار مسلم پذیرفته نگردد، چگونه می - توان پذیرفت که مختار در سکونت دادن به مسلم و جمع آوری نیرو نقش آفرین بوده است، اما عبیدالله به این دلیل که مختار فقط در درگیری دست به شمشیر نبرده است از وی بگذرد.

به دلیل عدم بیان نام راویان گزارش های گونه رفتن مسلم به خانه مختار، امکان بررسی نام و نشان راویان میسر نیست، اما به نظر میرسد گزارش های دینوری، طبری، شیخ مفید و ابن اعثم که از رفتن مسلم به خانه مختار سخن میگویند، همگی برآمده از نقلی واحد هستند؛ زیرا در تمام این گزارش ها راوی بیان میکند که مسلم به خانه مختار[71] رفت. خانه ای که در زمان گزارش واقعه، منزل مسیب یا فرزند مسیب بوده است. در عمل، تمامی این گزارش ها این احتمال را فراروی مینهند که به نقلی واحد باز میگردند و این مسئله میتواند اعتبار آن را بیشتر به چالش بکشاند.

٣-٣-٤. سکونت در منزل ابن عوسجة

این گونه از گزارش ها در برابر گزارش هایی که از حضور مسلم در منزل مختار سخن میگویند در منابع حضور کمتری دارند، اما باید دانست که نقل خبر در منابع دیرین نگاشت، مانند تاریخ طبری و مروج الذهب مسعودی و بازنگاری آن در منابع سده های پسین از جایگاه آن حکایت دارد. به گونه ای که نمیتوان به راحتی از آن گذر کرد. به ویژه آن که اطلاعات داده های تاریخی و داده های کالبد شهری کوفه، همسانی بیشتری با این گونه از گزارش ها نسبت به گونه های دیگر دارند.

در مسئله همسانی و هم پوشانی داده ها باید گفت که حضور مسلم در منزل ابن - عوسجۀ با رعایت اصل احتیاط همسوتر است؛ زیرا این احتمال که منزل افرادی، مانند سلیمان بن صرد و مختار به دلیل جایگاه اجتماعی و سیاسی ایشان از جانب جاسوسان حکومت تحت نظر باشد، بیشتر بوده است.

هم چنین بر اساس داده های کالبد شهری کوفه، موقعیت منزل مسلم بن عوسجه که از قبیله بنیاسد بوده است به این دلیل که سکونت گاه اسدیان در جانب قبله مسجد و نزدیک به مسیر ورودی کوفه به طرف مکه و مدینه بوده است، نشان از آن میتواند داشته باشد که مسلم بن عقیل در سریع ترین زمان ممکن و کمترین فاصله پیموده شده در کوفه، به هنگام ورود به شهر از مسیر مکّه به کوفه وارد منزل مسلم بن عوسجه شده است.

در مسئله جابه جایی با توجه به پیگیری عبیدالله برای دست گیری مسلم و از آن جا که محله سکونت مذحجیان بر اساس داده های کالبد شهری در کنار منطقه بنیاسد قرار داشته است، انتخاب منزل هانی به وسیله مسلم، هوش مندی او را نشان میدهد؛ زیرا نه تنها به هنگام تغییر سکونت گاه به خانه هانی، این جابه جایی با سرعت و با کمترین فاصله پیموده شده انجام میپذیرفت، بلکه به دلیل جایگاه قبیله ای هانی در صورت کشف سکونت گاه مسلم، موضوع در پناه هانی بودن این امکان را فراهم میکرد که از توان نظامی مذحجیان در برابر عبیدالله بهره گرفته شود. نکته ای که هانی به هنگام رویارویی با تهدیدهای عبیدالله بر آن تأکید داشت که ابن زیاد با شمشیرهای مذحجیان روبه رو خواهد بود.[72]

شایان توجه است، داده هایی که از نقش آفرینی مسلم بن عوسجۀ به عنوان فرد مسئول امور بیعت شیعیان با مسلم سخن میگویند[73] در کنار گزارش عهده داری فرماندهی بخش مذحج و اسد در حرکت مسلم[74] نشان دهنده اهمیت جایگاه ابن عوسجۀ و اعتماد مسلم بر او هستند. به گونه ای که این اعتماد مسلم را بر آن داشته بود در ابتدای ورود در منزل او ساکن شود.

تقویت گزارش های گونه سکنا گرفتن مسلم بن عقیل در نزد مسلم بن عوسجه میتواند افق های مطالعاتی و پژوهشی جدیدی را فراروی محققان قرار دهد. این که چرا با وجود نقش آفرینی بزرگانی از شیعه در شورآفرینی میان پیروان اهل بیت در کوفه و زمینه سازی دعوت از امام حسین، مسلم به خانه ابن عوسجه میرود؟ دیگر آن که چرا گونه ای از گزارش ها که در شماره بر تعداد گزارش های دیگر گونه ها فزونی دارند برآن هستند که مسلم به خانه مختار رفته است؟ آیا این امر میتواند برآمده از تلاش های پیروان مختار به جهت افزون ساختن نقش آفرینی وی در حوادث قیام کربلا یا پوششی بر برخی سستیها تحلیل گردد؟ در آخر آن که سکونت در منزل ابن عوسجۀ در مناسبات شیعیان کوفه در امر یاریرسانی به امام حسین چه تأثیری داشته است؟

٤. نتیجه

ابهام ها و شبهه های مطرح در مسئله سکونت اولیه مسلم بن عقیل در منزل مختار به گونه ای هستند که لزوم پژوهش در این موضوع را نشان میدهند. در استقرای اطلاعات منابع کهن مشخص گردید، داده های تاریخی در سکنا گرفتن مسلم بر چهار گونه سکونت در منزل مختار، هانی بن عروة، شریک بن اعور و مسلم بن عوسجۀ استوار هستند.

در تطابق این گزارش ها با اطلاعات برآمده از داده های تاریخی و کالبد شهری کوفه، اخبار سکونت مسلم در منزل ابن عوسجۀ در هماهنگی بیشتری با داده های ساختار شهری کوفه و دیگر اخبار نهضت عاشورا است. بنابراین، با وجود شهرت سکونت مسلم بن عقیل در منزل مختار، سکونت او در منزل مسلم بن عوسجۀ قابل دفاع است.

منابع

1. ابن اعثم، احمدبن علی، الفتوح، بیروت: دارالأضواء، 1411ق.

2. ابن حبان، ابوحاتم محمدبن حبان تمیمی، السیرة النبویة و اخبار الخلفاء، بیروت: الکتب الثقافیة، 1417ق.

3. ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد، دیوان المبتدأ و الخبر فی تاریخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوی الشأن الأکبر، بیروت: دار الفکر، 1408ق.

4. ابن سعد، محمد بن سعد بن منیع، الطبقات الکبری، بیروت : دارالکتب العلمیه، 1418ق.

5. ابن طاوس، علی بن موسی، اللهوف علی قتلی الطفوف، تهران: جهان، 1348.

6. ابن کثیر، ابوالفداء اسماعیل، البدایة و النهایة، بیروت: دارالفکر، 1407ق.

7. ابوالفداء، اسماعیل بن علی، تقویم البلدان، قاهره: مکتبة الثقافة الدینیة، 2007م.

8. بلاذری، احمدبن یحیی،کتاب جمل من انساب الاشراف، بیروت: دار الفکر، 1417ق.

9.، فتوح البلدان، بیروت: دار و مکتبة الهلال، 1988م.

10.جعفریان، رسول، تأملی در نهضت عاشورا، قم: انصاریان، 1381.

11. جمعی از پژوهش گران، تاریخ امام حسین، تهران : دفتر انتشارات کمک آموزشی (وزارت آموزش و پرورش)، 1387.

12.حسنی، هاشم معروف، جنبش های شیعی در تاریخ اسلام، مشهد: آستان قدس، 1379.

13. حموی، یاقوت، معجم البلدان، بیروت: دارصادر، 1995م.

14. دینوری، ابوحنیفه، الاخبارالطوال، قم: رضی، 1368.

15.ذهبی، سحر اعلام النبلاء، بیروت: مؤسسة الرسالة، 1413ق.

16. رجبی(دوانی)، محمدحسین، کوفه و نقش آن در قرون نخستین اسلامی، تهران : دانشگاه امام حسین، 1378.

17. سبط بن جوزی، تبیانة الخواص، قم: منشورات الشریف الرضی، 1418ق.

18. شجری، یحیی بن الحسین، الأمالی الخمیسیة، بیروت - قاهره: عالم الکتب - مکتبة المتنبی، بیتا.

19. شهیدی، جعفر، قحام حسحن، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1380.

20. طبرسی، فضل بن حسن، إعلام الوری بأعلام الهدی، تهران: کتابفروشی اسلام، 1390ق.

21. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، بیروت: دارالتراث، 1387ق.

22. قاضی نعمان، شرح الاخبار فی فضائل الائمة الاطهار، قم: جامعه مدرسین، 1409ق.

23. قائدان، اصغر، عتبات عالحات عراق، تهران: مشعر، 1383.

24. ماسینیون، جغرافیای تاریخی کوفه، قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1388.

25. مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، قم: دار الهجرة، 1409ق.

26. مفید، محمد بن محمد، الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، قم: کنگره شیخ مفید، 1413ق.

27. منقری، نصربن مزاحم، وقعة صفین، قم: مکتبة آیة الله مرعشی النجفی، 1403ق.

28. هدایت پناه، محمدرضا، بازتاب تفکر عثمانی در واقعه کربلا، قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1393.

پی نوشت ها:

[1] طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج 5، ص 353.

[2] دینوری، الاخبار الطوال، ص 230.

[3] ابن اعثم، الفتوح، ج 5، ص 30.

[4] مفید، الارشاد، ج 2، ص 39.

[5] مسعودی، مروج الیهب، ج 3، ص 54.

[6] ابن اعثم، الفتوح، ج 5، ص 32.

[7] دینوری، الاخبار الطوال، ص 230؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج 5، ص 353.

[8] مسعودی، مروج الیهب، ج 3، ص 54؛ ابن خلدون از ورود مسلم به کوفه در اول ذیالحجه خبر میدهد که با دیگر داده های تاریخی و حوادث روی داده بر مسلم در کوفه هم خوانی ندارد (ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ج 3، ص 28).

[9] طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج 5، ص 355؛ مفید، الارشاد، ج 2، ص 41.

[10] هدایت پناه، بازتاب تفکر عثمانی در واقعه کربلا، ص 125 - 128.

[11] طبرسی، أعلام الوری، ص 223؛ ابن طاوس، اللهوف، ص 37؛ شهیدی، قیام حسین، ص 162؛ جعفریان، تأملی در نهضت عاشورا، ص 166.

[12] حسنی، جنبش های شحعی در تاریخ اسلام، ص 555 - 557.

[13] هدایت پناه، بازتاب تفکر عثمانی در واقعه کربلا، ص 126 - 127.

[14] دینوری، الاخبارالطوال، ص 231.

[15] بلاذری، کتاب جمل من انساب الاشراف، ج 2، ص 334.

[16] طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج 5، ص 355.

[17] ابن حبان، السحرة النبویه و اخبار الخلفاء، ج 2، ص 556.

[18] مفید، الارشاد، ج 2، ص 41.

[19] ابن اعثم، الفتوح، ج 5، ص 33.

[20] ابن سعد، الطبقات الکبری، ج 4، ص 31.

[21] بلاذری، کتاب جمل من انساب الاشراف، ج 3، ص 422.

[22] طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج 5، ص 347.

[23] مسعودی، مروج الیهب، ج 3، ص 54.

[24] شجری، الأمالی الخمیسیة، ج 1، ص 190.

[25] سبط بن جوزی، تذکرة الخواص، ص 218.

[26] ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج 3، ص 306.

[27] ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج 8، ص 152.

[28] شجری، الأمالی الخمیسیة، ج 1، ص 167.

[29] طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج 5، ص 354؛ مفید، الارشاد، ج 2، ص 39.

[30] ابن اعثم، الفتوح، ج 5، ص 32.

[31] ابن سعد، الطبقات الکبری، ج 10، ص 458.

[32] مسعودی، مروج الیهب، ج 3، ص 54.

[33] قاضی نعمان، شرح الأخبار، ج 3، ص 143.

[34] مفید، الارشاد، ج 2، ص 41.

[35] دینوری، الاخبار الطوال، ص 231؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج 5، ص 356.

[36] دینوری، الاخبار الطوال، ص 231.

[37] همان، ص 232 – 233؛ مفید، الارشاد، ج 2، ص 44.

[38] طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج 5، ص 358 – 359؛ مفید، الارشاد، ج 2، ص 44.

[39] طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج 5، ص 359؛ مفید، الارشاد، ج 2، ص 44- 45.

[40] دینوری، الاخبار الطوال، ص 233؛ بلاذری، کتاب جمل من انساب الأشراف، ج 2، ص 336؛ برای اطلاع بیشتر، ر.ک: جمعی از نویسندگان، تاریخ امام حسین، ج 1، ص 540 - 548.

[41] ابوالفداء، تقویم البلدان، ص 56.

[42] حموی، معجم البلدان، ج 3، ص 290 - 292.

[43] بلاذری، فتوح البلدان، ص 271؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج 4، ص 40 - 41.

[44] طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج 4، ص 42؛ برای اطلاع بیشتر ر.ک: رجبی، کوفه و نقش آن در قرون نخستین اسلام، ص 98 - 100.

[45] طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج 4، ص 44.

[46] بلاذری، فتوح البلدان، ص 271.

[47] حموی، معجم البلدان، ج 4، ص 491.

[48] طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج 4، ص 44 - 45.

[49] اینان جنگ جویان ایرانی بودند که پس از نبرد قادسیه، تسلیم مسلمانان شدند و در کوفه سکنا گزیدند.

ایشان را حمرای دیلم میخواندند (بلاذری، فتوح البلدان، ص 275).

[50] طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج 4، ص 48.

[51] شرق شناس و اسلام شناس فرانسوی است.

[52] ماسینیون، جغرافیای تاریخی کوفه، ص 17.

[53] بلاذری، کتاب جمل من انساب الاشراف، ج 3، ص 32 - 36؛ دینوری، اخبار الطوال، ص 146؛ منقری، وقعة الصفین، ص 117 - 118.

[54] برای مطالعه بیشتر، ر.ک: ماسینیون، جغرافیای تاریخی کوفه، ص 18.

[55] طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج 4، ص 49.

[56] بلاذری، کتاب جمل من انساب الاشراف، ج 5، ص 263؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج 5، ص 268.

[57] ابن سعد، الطبقات الکبری، ج 10، ص 460؛ بلاذری، کتاب جمل من انساب الأشراف، ج 2، ص 335؛ دینوری، الاخبارالطوال، ص 232؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج 5، ص 358؛ مفید، الارشاد، ج 2، ص 43.

[58] ابن سعد، الطبقات الکبری، ج 10، ص 460؛ بلاذری، کتاب جمل من انساب الأشراف، ج 2، ص 337؛ دینوری، الاخبارالطوال، ص 234؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج 5، ص 360.

[59] بلاذری، کتاب جمل من انساب الأشراف، ج 2، ص 337؛ دینوری، الاخبارالطوال، ص 234 - 235؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج 5، ص 358.

[60] بلاذری، کتاب جمل من انساب الأشراف، ج 2، ص 337؛ دینوری، الاخبارالطوال، ص 234.

[61] ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج 8، ص 153.

[62] دینوری، الاخبارالطوال، ص 233؛ بلاذری، کتاب جمل من انساب الأشراف، ج 2، ص 336؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج 5، ص 362.

[63] دینوری، الاخبارالطوال، ص 237؛ بلاذری، کتاب جمل من انساب الأشراف، ج 2، ص 337؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج 5، ص 366.

[64] ابن سعد، الطبقات الکبری، ج 10، ص 458.

[65] همان، ج 6، ص 109.

[66] دینوری، الاخبارالطوال، ص 309؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج 6، ص 112.

[67] همان، ج 6، ص 18 - 20.

[68] همان، ج 5، ص 381.

[69] بلاذری، انساب الاشراف، ج 6، ص 376 - 377؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج 5، ص 569 - 571.

[70] همان، ج 5، ص 370، 379.

[71] در حالی که دینوری این منزل را از آن مسیب میداند. طبری آن را منزل مسلم بن مسیب، مفید آن را منزل

سلم بن مسیب و ابن اعثم آن را منزل سالم بن مسیب میدانند.

[72] طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج 5، ص 368.

[73] همان، ج 5، ص 348 و ص 362.

[74] همان.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان