سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و مطالب رسانههای کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. 7:30 هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
انقلاب اسلامی نظری درباره حجاب نداشت!
خانم سهیلا جلودارزاده، فعال اصلاحطلب و از مقامات دولت روحانی در یک مصاحبه با شماره پنجشنبه گذشته روزنامه آرمان ملی پیرامون حجاب گفته است:
"در ابتدای انقلاب کسی به زنان جامعه نگفت که حجاب داشته باشند و آنچه اتفاق افتاد انتخاب زنان جامعه بود. به همین دلیل نیز بودند کسانی که به حجاب اعتقاد نداشتند و پس از مدتی در فضای انتخابی حل شدند و از حجاب استفاده کردند."[1]
*این ادعای خانم جلودارزاده مبنی بر اینکه کسی پس از انقلاب بر حجاب تأکید نکرد؛ یک تحریف آشکار در مبانی انقلاب اسلامی و البته در تاریخ است.
با وقوع انقلاب اسلامی؛ حجاب بصورت یک قانون در ایران به اجرا درآمد و مخالفان آن نیز تاکنون تعزیر شدهاند.
همانطور که مثلا در تاریخ خوانده و دیدهایم که مخالفان حجاب در اسفندماه سال 57 (پس از انقلاب اسلامی) تظاهرات کردند که البته با آنها برخورد شد.
بیانات امام و رهبری در بحث لزوم تأکید بر حجاب و پوشش اسلامی نیز در دسترس همگان قرار دارد.
پیش از جلودارزاده، خانم شهربانو امانی از دیگر فعالان اصلاحطلب نیز در اظهاراتی که بر مدار تحریف حرکت میکرد، گفته بود:
"امام همواره به مسوولان تاکید داشتند تا مشکلات جامعه را به گونهای حلوفصل و فضای جامعه را به گونهای فراهم کنند که زنان حضور فعال در جامعه داشته باشند نه اینکه به زنان به عنوان جنس دوم نگاه شود یا با برخوردهای خشن زنان را به زور سوار گشتهای ارشاد کنند"! [2]
این در حالی است که برخورد با مردان و زنان بدپوشش از زمان امام راحل و شهید بهشتی آغاز شده است و آنها هیچ مخالفتی نداشتند.
ضمن اینکه دستگیری تظاهرکنندگان مخالف حجاب نیز در زمان امام راحل صورت گرفت. (تصاویر را اینجا ببینید)
"تحریف امام و انقلاب" دو گزینهای است که دلسوزان و متدینین بایستی با "جهاد تبیین" به مقابله با آن برخیزند.
***
"اثر 70 درصدی تحریم" در اروپای سرد یا ایرانِ گرم!؟
اسماعیل گرامیمقدم، از کنشگران سیاسی چپ طی یادداشتی در شماره پنجشنبه گذشته روزنامه اعتماد با طعنه به نتایج اعلامی اقتصادانان کشور مبنی بر رسیدن عدد تأثیر تحریمها به حدود 10 درصد نوشته است: مسوولان تصور میکنند که هر عددی را میتوانند به عنوان میزان تاثیر تحریمها ارایه کنند و کسی هم نیست که در خصوص استناد آنها پرسشی مطرح کند!
او سپس با نام بردن از عبارت "درک درست از علم اقتصاد" میافزاید: دولت نمیتواند ادعا کند، تحریمها صرفا 5درصد، 10درصد یا 20درصد بر اقتصاد کشور تاثیر دارد و بعد واقعیتها چیز دیگری بگویند.
گرامیمقدم همچنین به مقولاتی مثل گرانی یا تأثیر تحریم بر برخی از مفادّ درآمدی کشور اشاره میکند و میگوید: با این توضیحات مخاطبان باید قضاوت کنند آیا تاثیر تحریمها بر شاخصهای اقتصادی آنگونه که مقامات دولتی میگویند، «10درصد» و پایینتر است یا آنگونه که فعالان اقتصادی، اقتصاددانها و اساتید دانشگاهی عنوان میکنند، بالای « 70 درصد» است؟
این فرد یادداشت خود را نیز اینگونه به پایان میبرد:
"به نظر میرسد با نشان دادن صحیح وابستگی متغیرهای اقتصادی به هم، با نشان دادن واقعی متغیرهای اقتصادی به متغیرهای سیاسی میتوان امیدوار بود که در سایه رفع تحریمها، بخشی از مشکلات کشور نیز حل و فصل شود. در غیر این صورت با شیوههای شعاری فعلی، برخوردهای سیاسی، روشهای تحکمآمیز و... مسوولان تنها آب در هاون خواهند کوفت و افقی از بهبود پیش روی کشور نمایان نمیشود."[3]
*جمله حکیمانهای وجود دارد مبنی بر اینکه انسان خواب رفته را میتوان بیدار کرد اما آنکه خود را به خواب زده است را هرگز!
ماجرای عدد تأثیر تحریمها بر اقتصاد ایران سالها قبل مورد اقتراح کارشناسان و مسئولان امر قرار گرفت و دست آخر در یک عدد اجماعی روی میانگین 20 تا 30 درصد؛ توافق نخبگانی حاصل شد.
و کارشناسان و مسئولان کشور اعم از اصلاحطلب یا اصولگرا قریب به همین بازه را مطرح میکردند. که درست هم بود. (رقم و درصدی که طبعا پس از چند سال بهبود نیز یافته است)
معالوصف برخی رجال سیاسی که البته آدرس بیشتر آنها را از حوالی برجام میتوان گرفت؛ هنوز و همچنان بر اکثریتی بودن این عدد اصرار دارند و آنرا بالای 70 و 80 درصد عنوان میکنند!
طبیعیست که با اینان از منظر عدد و رقم و کارشناسی نمیتوان تخاطب داشت زیرا بعید است مقیاس آنها برای ادعایشان عدد و رقم باشد.
اما میتوان این امید را داشت که غلطبودگی اظهارات این افراد با "قیاس عقلانی" آشکار شود.
باید به آقای گرامیمقدم و همفکران ایشان متذکر شد که آیا در جریان "زمستان سرد اروپا" و انفجار قیمتی در قاره سبز هستند یا خیر؟ و آیا میدانند که این عارضه صرفا و فقط در اثر تحریم سوخت از سوی روسیه صورت گرفته است یا خیر؟
اگر هر دو پاسخ "آری" است که هست؛ آیا آقایان اکنون بهتر متوجه تأثیر 70 درصدی و 90 درصدی تحریم میشوند!؟
نظیر همین رخداد را برای ایران بررسی کنیم:
آمریکا در یکی از شدیدترین رفتارهای تحریمی به زعم خود؛ قصد داشت ورود بنزین به ایران و ایضا صادرات نفت ایران را تحریم کند!
ایران اما با درایت رهبری و مدیریت جهادی مسئولان در دولتهای مختلف از این 2 تهدید بزرگ رهید. (پالایشگاه ستاره خلیج فارس را ساختیم، از میعانات گازی، بنزین با کیفیت مطلوب تولید کردیم و مشتریان نفت خود در کانالهای غیر رسمی بازار جهانی سوخت را نیز حفظ کردیم.)
و این یعنی اثر تحریم آمریکا را به عدد بسیار پایینی کاهش دادیم.
مسائلی مثل "گرانی" در بازار ایران هم به گواه تمام کارشناسان یک بحران قیمتی مربوط به داخل است نه یک بحران وابسته به تحریم!
یعنی گرانی فعلی یک گرانی بیقاعده است که از هیچ قاعده دلاری، بازاری، تحریمی و تورمی پیروی نمیکند و صرفا و فقط با یک نظارت ساده اما کارا میتوان آنرا حل کرد.
فلذاست که ربط دادن این گرانی به مقوله تحریم نیز با هیچ منطقی پذیرفته نیست و مردمی که شاهد بودند بازار لوازم خانگی پس از ممنوع شدن واردات؛ قیمتهای خود را افزایش داد تا کاسبی بیشتری داشته باشد را نمیتوان با بهانههای مثل تحریم فریب داد.
اکنون این آقای گرامیمقدم و همفکران ایشان و این منطق محض حاکم بر زندگی و زمانه اقتصاد ایران. اقتصادی که از تهدیدها عبور کرده، از متحدان خود حتی حمایت اقتصادی و نظامی و سیاسی دارد و همچون همه اقتصادهای دیگر جهان نیز البته با مشکلاتی روزمره مواجه است.
آیا میتوان مدعی شد تحریمها اثری اکثریتی بر چنین اقتصادی دارد!؟
پاسخ مشخص است...
***
اعتراض چپها به مردمی که ولنگاری در فضای مجازی را نمیخواهند
کانال تلگرامی امتداد (ارگان حزب اتحاد ملت) با انتشار یک یادداشت به قلم فردی به نام محمد رهبری به اجرا شدن برخی مصوبات شورایعالی فضای مجازی اشاره کرده و با لحن انتقادی به چرایی اعتراض نکردن مردم پرداخته است.
در این یادداشت میخوانیم: روز گذشته، بخشی از طرح صیانت در شورای عالی فضای مجازی تصویب شد که بر اساس آن تنظیمگری اینترنت و حکمرانی سایبری به نهادهای خارج از دولت واگذار شد. همانطور که اینجا گزارش شده، تصویب این موضوع چندان واکنش مردم و کاربران شبکههای اجتماعی را به دنبال نداشت؛ حال آن که در مقاطع پیشین، مانند اسفند 1400 که کلیات طرح صیانت در مجلس تصویب شد، اعتراضات در فضای مجازی به این طرح بسیار شدید بود. اما علت این تفاوت در رفتار و واکنش کاربران شبکههای اجتماعی چیست؟
نویسنده همچنین میافزاید: اگر اینستاگرام فیلتر شده بود احتمالا میزان واکنشها به آن خیلی بیشتر بود چرا که فیلترینگ اینستاگرام امری ملموس برای مردم است اما این که چه نهادی برای اینترنت سیاستگذاری میکند، صرفا برای متخصصان این حوزه ملموس است.
در ادامه این یادداشت میخوانیم: واقعیت آن است که حساسیت مردم به طرح صیانت پس از یکسال کم شده است. نمیتوان از عموم مردم انتظار داشت که یکسال بهطور مداوم به یک موضوع اعتراض کنند. یک مسئله هر چهقدر هم بد باشد، پس از مدتی تکراری شده و حساسیت نسبت به آن کاهش مییابد. مردم در دو مقطع، یکبار در مرداد و بار دیگر در اسفند1400، اعتراضات گستردهای به این طرح کردند. طبیعی است که برای دفعات بعدی، این حساسیتها کمتر میشود.
در بخش پایان مطلب مذکور نیز آمده است: نکته مهمی که سیاستگذاران و مسئولان حوزه فضای مجازی به آن بیتوجه هستند آن است که اجرای خاموش و تدریجی طرح صیانت، در نهایت نمیتواند مانع از اعتراض مردم شود. اگر قرار باشد این طرح به نقطه نهایی خودش نزدیک شود، حتما اثراتش برای مردم حس خواهد شد و مقاومت مردم را در پی خواهد داشت!
*ناکامی و ابراز ناراحتی جریان چپ از نبود همراهی اکثریتی مردم با پروژههای این جریان؛ یک امر مسبوق به سابقه است.
سابقهای که جریان چپ به جای عبرت گرفتن از آن اما خود را در سمت مقابل مردم قرار داده و جملاتی مثل "مردم فریب میخورند، مردم برای خرید جارو هم صف میکشند، مردم متخصص نیستند و مردم بالاخره به خیابان خواهند آمد" را بر زبان آوردهاند!
باید دانست که چپها این حقیقت را نمیدانند که اکثریت مردم ایران، مردمی متدین، نجیب، خواهان امنیت و قانونمدار هستند.
4 شاخصهای که در طول تاریخ ایران، میتوان از ایرانیان شناخت و بر آن صحّه گذاشت.
اما برنامههای دراز مدت جریان چپ از قبیل فتنه اقتصادی، تحریم انتخابات، پنجه کشیدن به صورت نظام اسلامی و معارضه با اسلام ناب در مغایرت با این شاخصهها قرار دارد.
از طرفی این گناه مردم نیست که اصلاحطلبان متوجه نیستند مردم خواهان امنیت در فضای مجازی هستند، نمیخواهند در کوچه و خیابان سگگردانی و بدحجابی ببینند، از محیط ناسالم مجازی برای کودکانشان نگرانند و خواهان تعظیم شعائر مذهبی هستند.
و نه تنها این گناه مردم نیست بلکه علت همراهی نکردن اکثریتی با پروژههای معارضانه جریان چپ را نیز بایستی در همین اصالتها جستجو کرد.
***
1_ https://www.armanmeli.ir/fa/main/detail/341731
2_ mshrgh.ir/1403387
3_ https://www.etemadnewspaper.ir/fa/main/detail/190367