سرویس سیاست مشرق _ "محمدرضا تاجیک"، تئوریسین چپ، از حامیان تحرک خیابانی علیه نظام و فردی که چندی قبل گفته بود هرکس حوادث اخیر را اغتشاش میخواند "کلبی مسلک" است![1] اخیرا در یادداشتی که روزنامه شرق آنرا منتشر کرد، به مقولهای تحت عنوان "حق کنش" پرداخته است.
تاجیک در این یادداشت ضمن القای اینکه "انسان، صاحب حق آزادی کنش است" مینویسد: خیزش فراگیر و خستگیناپذیری که این روزها در جامعه خود تجربه میکنیم، در واقع، بازگشت خشونتآمیز این «حق کنش» سرکوبشده است. به بیان دیگر، گویی با شورش حق کنش تحت انقیاد مواجهایم که از آنرو که دیریست در زنجیر شده است، ظهور و بروزی صاعقهگون و نامتعارف دارد. از این منظر، شاید ابتنای این خیزش بر این «حق» انسانی است که کنشگران آن را مهیای گذشتن از جان و تن کرده است. به گونهای دیگر بگویم: کنشگر این خیزش، از آن رو که دیرزمانی است زندگی فردی و اجتماعی خود را مجموعهای از نمادهای سلطهای فراگیر تجربه کرده که از طریق سازوکارهایی خشن حفظ و تحمیل میشوند، دیگر جایی و مجالی برای احقاق حق کنشگری به طریقی مدنی نیافته. لذا اراده کرده است، به قواعد نظم اجتماعی و مدنی پشت کند و هرچه بیشتر در پی تحقق مقتدرانه و زورمندانه حق خود باشد.
او میافزاید: چنین خیزشهایی شاید یک رگ آنان را هوشیار کند و بدانند فرد یعنی کنش، جمع یعنی کنش و جامعه یعنی کنش و اگر میخواهند این کنش اغتشاشی نباشد، باید حق کنش اعتراضی را برای همه شهروندان عملا (نه صرفا در بیان و زبان) پذیرا باشند و بپذیرند حق کنش همچون «حق به شهر» (در بیان لوفور وهاروی) همان حق کنشـی است برای گسـترش حقوق زیسـت و چگونه زیستن، دستیابی بـه حقوق شهروندی در عین تفاوت و تکثر و تخالف، و انتخاب سبک زندگی.[2]
*محتوای ابراز شده از سوی تاجیک که فیالواقع قصد راهبری اغتشاشات به سمت خشونت بیشتر را دارد (مثلا آنجا که میگوید کنشگران مهیای گذشتن از جان و تن شدهاند!) یک پیشفرض ساده دارد که اگر مخاطب، آن پیشفرض را کشف کند و دربارهاش قضاوت درستی داشته باشد؛ قطعا میتواند به درکی عقلانی نسبت به اقاریر تاجیک نیز برسد.
در واقع، حق کنشی که تاجیک از آن حرف میزند؛ کنش بر اثر اعتراض غیر عقلانی است. یعنی به زعم تاجیک، "اعتراض بیدلیل" حق است. و باز هم یعنی یک انسان حق دارد در لحظه از جا برخیزد، شعار بدهد و بدرّاند و بسوزاند و هیچ عقلانیتی را هم برای این کارهای خود ارائه نکند!
صورت دیگر این گزارههای فلسفی آنست که انسان اجتماعی و مدنیالطبع وقتی با قراردادهای اجتماعی میپذیرد که در صحنه اجتماع حضور یابد و حاکمی را نیز برای حراست این نظم بگمارد؛ بصورت خودکار میپذیرد که دیگر مثل وحوش زیست نمیکند و مجاز به هر رفتار دلبخواهی نیست.
انسان اجتماعی هرگز نمیتواند از عقل جمعی بری باشد. او نمیتواند برهنه در میان دیگر انسانها حاضر شود و یا مثلا آدم بکشد. همچنانکه نمیتواند بیدلیل معترض باشد. پس اثبات میشود آن حق کنشی که تاجیک از آن سخن میراند و هیچ اشارهای به پیوست عقلانیتش ندارد؛ در واقع هیچ نسبتی با انسانیت ندارد.
در اقتفای این معنی بیان این نکته هم ضروری است که انسان مدنیالطبع که قرارداد اجتماعی اسلام یا جان لاک و هابز و... را پذیرفته اگر در جامعه مرتکب کنش غیر عقلانی شود؛ صد البته بایستی مجازات شود. زیرا اگر چنین نباشد؛ اساس جامعه بر قرار نمیماند و عقلانیت هم به مذبح میرود. همچنانکه تاجیک آنرا به مسلخ کشانده است و شأنیتی برای آن قائل نیست.
در بحث اغتشاشات اخیر نیز با اینکه اثبات شد خانم مهسا امنیتی بر اثر سابقه بیماری زمینه ای و جراحی؛ در مرکز پلیس از دنیا رفته است اما عدهای معدود به خیابانها آمدند و بدتر آنکه شعارها و رفتارهای غیر عقلانی هم مرتکب شدند.
یعنی آنچه طی هفتههای اخیر رخ داد؛ فیالواقع همان حق کنشی است که تاجیک از آن دم میزند. بیقاعده و فاقد عقلانیت.
میماند "حق کنش عقلانی" که هیچ آدم منصفی با آن مخالف نیست و موجب پیشرفت امور و رفع مشکلات نیز میشود. کنشی که قانون اساسی نظام جمهوری اسلامی ایران نیز بر آن صحّه گذاشته است و آنرا به رسمیت میشناسد. اما تاجیک و امثال تاجیک از آن چیزی نمیگویند چون میدانند در کنشگری عقلانی جایی برای فتنهگری و فریب دادن مردم و انکار واقعیتها نیست.
آنچه که از گفتههای تاجیک مورد اشاره قرار گرفت؛ تنها مورد از ترویج بیعقلی از سوی رجال اصلاحطلب نیست و مثلا 2 سال قبل نیز شاهد بودیم که عمادالدین باقی هم طی اظهاراتی از "حق براندازی" سخن گفته بود.[3]
نگاهی به پیوستار و مواقف طرح این سخنان با وضوح بیشتری میتواند به معقبان حقیقت نشان دهد که آبشخور اغتشاشات کجاست و "بانیان آشوب" چه کسانی هستند؟
گفتنیست، تاجیک چند روز پیشتر هم طی یادداشتی با ابتنا به بلوای اخیر گفته بود که فردا روز خیزشهای رادیکالتر است.
این وعده اغتشاشات بیشتر و خشنتر در صبح فردا همان "فتنه اقتصادی" است که امثال تاجیک، تاجزاده، حجاریان با سیاهنمایی، ذبح عقلانیت و برنشسته بر "عوامزدگی خواص" و انزوای نخبگان؛ هیزم آنرا گردآوری کردهاند و نویدش را دادهاند...[4]
***
1_mshrgh.ir/1426396
2_https://www.sharghdaily.com/fa/tiny/news-860441
3_mshrgh.ir/1093380
4_mshrgh.ir/1432985