سرویس فرهنگ و هنر مشرق- به موازات موج وسیع صنعتی شدن و رشد مظاهر زندگی مدرن , جوامع سنتی دستخوش تغییرات و تحولات عمده در عرصه پایهای فرهنگ شدند. شروع تغییرات و تحولات فرهنگی در طی دهههای اخیر اذهان بسیاری از متفکرین و مسئولین را متوجه این سوال کرده است که "وضعیت نظام فرهنگی خانواه" در معرض چه آسیب هایی قرار دارد و مختصات خانواده ایرانی در حال حاضر چگونه است ؟" علت طرح این سؤال وقوع تحولات اقتصادی، اجتماعی است که پیامدهای فرهنگی شگرفی را به دنبال داشته است. متفکران عرصه اجتماعی بر این باورند که تغییرات نظام خانواده و دگرگونی ارزشهای اجتماعی بشدت مفهوم خانواه را در معرض تهاجم قرار داده است.
فیلم «تابستان داغ» یکی از مهمترین آثار اجتماعی جشنواره فیلم فجر است. فیلمی که به صورتی هدفمند با مبنا و قواعد رایج کلیشهای ملودرامهای ایرانی ساخته نشده است . فیلم در یک روایت موازی یک هدف محتوایی قاعدهمند را دنبال میکند و پرسشی را به صورتی هدفمند و قاعدهمند مطرح میکند. این پرسش یکی از مهمترین سئوالاتی است که در اغلب ملودرام های ایرانی مورد غفلت واقع میشود. مبنای طرح مسئولیت در رابطه زوجین چیست ؟ چه عنصری می تواند قاعده و الگوی طرح مسئولیت را برهم ریزد؟ تقریبا این سئوال به شکل جدی در متن دراماتیک اثر مطرح میشود و فیلمنامه را فراتر انواع و اقسام ملودرام و درامهای اجتماعی ساخته شده ظاهرا با تنش اجتماعی میبرد.
نسرین (پریناز ایزدیار) به قصد طلاق از همسرش فرهاد (صابر ابر) ، خانه و زندگی مستقلی را برای خودش دست و پا کرده است. برای کسب چنین موقعیتی زهره خواهرش و ناصر شوهر خواهرش نیز به او کمک فراوانی کردهاند. «استقلال اجتماعی» زنانه با پیامد داستانی اصلی مورد پرسش قرار میگیرد. چه بسیار فیلم هایی هستند که با تشریح الگوهای تازه زیستی سعی مجدانه ای دارند که اتکای اجتماعی زنان را برجسته نمایش دهند. اما این اقتدار کاملا توخالی است. هادی مقدم دوست در فیلم «سه به مهر» شکلی متفاوت از این مفهوم را به نمایش گذاشت و البته مولفان فیلم «تابستان داغ» به صورت تکمیلی با یک چالش داغ دراماتیک، این وضعیت را تحلیل میکنند.
حال آنکه فیلم«جدایی» و «سعادت آباد» در قالبهای دراماتیک دیگری روی گزاره استقلال «زن تک زیست» صحه اغراق آمیزی میگذارند. در این فیلم استقلال همسر ایمان (مینا ساداتی) به صورت موازی با استقلال طلبی نسرین مورد پرسش قرار میگیرد و از این جهت سازه زیستی تک ساحتی مطرح شده در برخی آثار فرهادی و میری را میتوان دوباره مرور و اغراق آمیز برشمرد. معمولا سینماگران تحلیل وضعیتهای اجتماعی، که عده قلیلی هستند، تاکید مضاعفی بر استقلال فردی زنانه در پایان بندی دراماتیک دارند و بروی گزاره «زن تک زیست» بیهوده اصرار میورزند.
«تابستان داغ» آلوده به دیدگاههای لیبرال الکی روشنفکری نیست و چنین وضعیتی را مورد نقد قرار می دهند. هدف اصلی مولفان نقد شرایطی است که همسر ایمان ( مینا ساداتی) زمینه ساز آن می شود اما نسرین و وضعیت معلقی که برای خودش بوجود آورده و روشی که در پیش گرفته، مورد تائید مولف نیست. این نقطه دید به روایت، منتج از یک تعالی دیدگاه است و گرنه از حیث تکنیک و فرم میان سینماگرانی نظیر ابراهیم ایرج زاد، نیما جاویدی، ابراهیم ابراهیمان، کیارش اسدی زاده، رضا درمیشیان، مانی حقیقی، اصغر فرهادی، مهدی کرم پور، بهروز شعیبی و... تفاوت چندانی وجود ندارد. آنچه سینماگران پیشروی دهه هشتاد و نود را از یکدیگر متفاوت می کند جهان بینی و ایدئولوژی آنهاست.
ایمان با وجود اینکه می داند همسرش مقصر بزرگترین تراژدی زندگی مشترک آنهاست از خطایش در آن پایان بندی دگرگون مشخص و معین میگذارد و از سوی دیگر نسرین خلاء همسرش را به خوبی درک میکند و پایان فیلم به جای یک پایان باز بی هدف، با توجه به تعالی دیدگاه کارگردان ، پایان ظریف و هدفمندی است که به یک بی نظمی اجتماعی نظم می بخشد.
طبیعتا اگر آنارشیست نباشید و ظرفیت های توسعه گرایی را در دیدگاهتان تقویت کنید، پایان فیلم «تابستان داغ» را باید یک نقطه عطف بزرگ در نوع جمع بندی درماتیک بدانیم. چنین پایانی با همه ظرافتهای هنری موجود در متن اثر نوعی رستگاری اجتماعی خاص را برای کاراکترها رقم میزند. اما شکل مجادله دو طبقه متوسط و فرودست خلاف سنت های بنا شده در آثار سینمای اجتماعی ایران است.
رویکرد ،سازنده با توجه به نوع پایان بندی مبتنی بر نوعی همگرایی اجتماعی است و کنشهای ایمان (علی مصفا) در پایان فیلم بر توسعه اخلاقی طبقاتی تاکید می ورزد و ارزشهای سنتی متجلی شده در فرد را در نسبت با جامعه وادادهای که در سایر آثار سینمایی میبینیم به نمایش میکشد. قطعا آثاری مثل تابستان داغ جامعه ما را به یک توسعه طلبی اجتماعی می رساند. چون بنای دیدگاه های مولف بر اصالت فرزند و نسل های آینده شکل گرفته است و عافیت طلبی فردی را به صورتی منطقی مورد انتقاد قرار می دهد .
اما نکتهای در این وجود دارد که موجب تفاوت اساسی آن با سایر مطرح شده در مورد طبقه متوسط میشود. نکته مهم این است که تضاد و چالش طبقه متوسط با طبقه فرودست اجتماعی در متن اثر لحاظ شده و به همین دلیل، فیلم را با چماق کارگردان اسکاری مورد هجمه قرار خواهند داد.
اما نکته مهم این است که در جمع بندی دراماتیک اثر مولفه های تحقیرانهای نسبت به طبقه فرودست اجتماعی در متن اثر نمی توان جستجو کرد. تابستان داغ ابراهیم ایرج زاد یکی از مهترین فیلم های جشنواره فیلم فجر است. فیلمی که هم منتقدان سخت پسند دوستش خواهند داشت و هم اینکه گیشه فوق العاده و فروش مردمی قابل اعتنایی را می توان برایش متصور بود. اما مستقل از اینکه فیلم اثر مقبول و قابل اعتنایی است، نکته حائز اهمیت این است که راجع به تعارضات طبقاتی مولف لحن پسندیده ای را در پیش گرفته است.