ماهان شبکه ایرانیان

داستان بازرگانی و دریانوردی

سروری ونیز بر دریاها با کشتی‏‏‏‌سازی و امور مالی

شماره روزنامه: ۵۶۴۲ تاریخ چاپ: ۱۴۰۱/۱۰/۱۹ ...

1 copy

در سال‌1204، ونیزی‌‌‌‌ها به بهانه جنگ صلیبی چهارم، قسطنطنیه، مرکز امپراتوری بزرگ بیزانس را ویران و کاملا تضعیف کردند. صلیبیون تحت فرماندهی ونیزی‌‌‌‌ها، شهر را سه‌روز غارت کردند. آنها بیشتر گنجینه باستانی رومی، یونانی و بیزانسی را نابود کردند یا دزدیدند. درمیان اشیای دزدیده شده اسب‌‌‌‌های مشهور هیپودروم بود که به ونیز انتقال یافت و امروزه زینت‌‌‌‌بخش کلیسای سنت‌مارک است. صلیبیون کتابخانه بزرگ قسطنطنیه را نیز ویران کردند و به‌ هزاران نفر از سکنه شهر تجاوز کرده و مردم را قتل‌‌‌‌عام کردند. جالب اینکه لشکر صلیبی چهارم با هدف دفاع از قلمرو مسیحیت (و قسطنطنیه) در‌برابر مسلمانان از ونیز عزیمت کرد، اما در عمل حمله به قسطنطنیه، امپراتوری بیزانس را به‌شدت تضعیف کرد و زمینه‌‌‌‌ساز افول و احتمالا سقوط آن به‌دست عثمانی‌‌‌‌ها در دو قرن بعد شد.  نکته جالب‌تر اینکه ونیز؛ در واقع پایگاه غربی امپراتوری بیزانس بود که در سال‌814 استقلال خود را از امپراتوری کسب کرد. ونیز از تعدادی جزیره باتلاقی تشکیل می‌شد که برای کشاورزی به‌عنوان منبع اصلی ثروت در آن زمان مناسب نبود. چگونه این تکه سرزمین کوچک بی‌‌‌‌ثمر چنان رشد کرد که پایتخت یک امپراتوری شد و درنهایت قسطنطنیه را به زانو درآورد؟

Untitled-1 copy

عوامل اصلی برآمدن امپراتوری ونیز طی قرون یازدهم تا پانزدهم، نوآوری‌‌‌‌ها در کشتی‌‌‌‌سازی و امور مالی بودند. ونیز فناوری طراحی و ساخت کارآمد گالی ونیزی، مهم‌ترین کشتی در ناوگان تجاری و نظامی‌ را در آرسنال توسعه داد. این کارخانه کشتی‌‌‌‌سازی عامل اصلی تبدیل ونیز به امپراتوری بود که آن را از دیگر دولت‌شهرها در دریای مدیترانه متمایز می‌کرد. گالی‌‌‌‌های تجاری اجناس حمل می‌کردند و گالی‌‌‌‌های نظامی از آنها در ‌برابر دشمن محافظت می‌کردند. نوآوری‌‌‌‌های مالی امکان سهیم‌‌‌‌شدن در ریسک‌ها را داد و باعث کارآفرینی تجاری شد. دیگر منبع اصلی ثروت و قدرت ونیز تجارت بود.

ونیز در فاصله سال‌های 1400 تا 1450، در اوج قدرتش 36هزار دریانورد داشت که 3300 کشتی را مدیریت می‌کردند. ونیز تجارت بین اروپا و آسیا در بسیاری کالاها شامل ادویه، ابریشم، جواهرات و پنبه را در دست داشت. امپراتوری ونیز شامل بخش‌هایی از شمال ایتالیا به‌علاوه چندین مستعمره پراکنده در خشکی و جزایر دریای اژه، کرت و قبرس می‌شد. این امپراتوری چندین بندر مهم ازجمله اسکندریه، تونس، تریپولی، صیدا، آتن و قسطنطنیه را در اختیار داشت. کشتی‌‌‌‌های آن حتی تا بارسلونا و والنسیا در غرب و لندن و آنتورپ در شمال می‌رفتند.  ونیزی‌‌‌‌ها علاوه‌بر این بنادر، پیمان‌‌‌‌های تجاری با چند قدرت خارجی امضا کردند که به ثروتشان افزود. برای مثال، روابط اقتصادی ونیز با مصر، شامات و حکومت‌‌‌‌های ساحل شرقی مدیترانه به ممالیک - حکومت اسلامی مستقر در قاهره - وابسته بود. ممالیک واسطه جنوب و جنوب‌شرق آسیا با ونیز بودند و کالاهایی مانند منسوجات، ادویه، سنگ‌‌‌‌های قیمتی و کاغذ تجارت می‌کردند. بعدها ونیزی‌‌‌‌ها روابط تجاری با امپراتوری عثمانی برقرار کردند، اگرچه ونیز با عثمانی‌‌‌‌ها بر سر قلمرو رقابت می‌‌‌‌کرد، معمولا دنبال صلح برای اهداف تجاری بود. عثمانی‌‌‌‌ها ابریشم خام، پنبه و خاکستر را با شیشه، کاغذ و منسوجات ونیزی مبادله می‌کردند.

نوآوری‌‌‌‌های ونیزی‌‌‌‌ها

ابتدا نوآوری‌‌‌‌ها سپس محرک‌های تبدیل ونیز از مجموعه جزایر باتلاقی به قدرت مسلط مدیترانه و تجارت‌جهانی در قرن پانزدهم تشریح می‌شود. مهم‌ترین نوآوری‌‌‌‌های ونیز، کشتی‌‌‌‌سازی و انواع امور مالی بود.

گالی‌‌‌‌های بزرگ و آرسنال

ونیزی‌‌‌‌ها تاجر بودند و مانند بقیه مناطق مدیترانه، از کشتی مشهور گالی برای حمل کالا به بنادر مختلف امپراتوری استفاده می‌کردند. این کشتی بزرگ با بدنه بلند و باریک، بادبان نیز داشت، اما عمدتا با پارو حرکت می‌کرد. این ویژگی به گالی امکان حرکت سریع و دقیق را می‌داد چون، به‌جای باد یا جریان‌‌‌‌های غیرقابل پیش‌بینی، به نیروی انسانی وابسته بود. ونیزی‌‌‌‌ها با ساخت گالی‌‌‌‌های مجزا برای تجارت و جنگ، هرکدام متفاوت از نمونه‌‌‌‌های قدیمی، انقلابی در کشتی‌‌‌‌سازی ایجاد کردند: «گالی بزرگ» مخصوص حمل کالا در سفرهای تجاری و «گالی سبک» برای جنگ.

هر دو کشتی ابتدا خیلی شبیه بودند، اما با گذشت زمان از جنبه تناسب و دکل متفاوت شدند. گالی‌‌‌‌های بزرگ با نوآوری‌‌‌‌های گوناگون حجیم‌‌‌‌تر شده و بیش از 200 خدمه و تا 250‌تن بار را حمل می‌کردند. گالی‌‌‌‌های سبک، تقریبا شبیه کشتی‌‌‌‌های بلند وایکینگی، با هدف جنگ طراحی شده بودند. طول بدنه آنها هشت‌برابر عرض و عرشه کمتر از دو متر بالاتر از ستون فقرات کشتی بود. این نسبت‌‌‌‌ها سرعت و قدرت مانور را بسیار بالا بردند. ساختن گالی‌‌‌‌های ونیزی از نظر شیوه ضدآب‌کردن بدنه و ترتیب سوار‌کردن اسکلت کشتی و تخته‌‌‌‌ها را به بدنه میخ‌‌‌‌کردن بسیار متفاوت از رقبای وایکینگی و بیزانسی بود. این شیوه ساخت کشتی فواید متعددی داشت.

نخست، هزینه‌‌‌‌ها را کاهش چشمگیری داد، چون مهارت و چوب کمتری نیاز داشت. دوم، تعمیر کشتی‌‌‌‌ها و پر‌کردن شکاف‌‌‌‌ها راحت‌‌‌‌تر بود. مخلوط الیاف و قیر امکان ساخت بدنه ضدآب را می‌داد. تولید در مقیاس بالای این گالی‌‌‌‌های مستحکم و مناسب برای دریاها به ونیزی‌‌‌‌ها قدرت مقابله با حملات دزدان دریایی را داد و اطمینان به تحویل کالاها در زمان تعیین‌‌‌‌شده افزایش یافت. دیگر نوآوری اصلی ونیزی‌‌‌‌ها توسعه آرسنال مدرن، کارخانه کشتی‌‌‌‌سازی با مدیریت دولتی بود، با فرآیند ساخت بسیار پیشرفته‌‌‌‌تر از زمانه خود که به خط مونتاژ مدرن شباهت داشت. امکان تولید انبوه کشتی‌‌‌‌های تجاری و جنگی در یک مکان فراهم شد. کارگران آرسنال در زمینه‌‌‌‌های مختلف کشتی‌‌‌‌سازی بسیار ماهر و متخصص بودند و کارآیی بالایی داشتند. تولید به سه مرحله کشتی‌‌‌‌سازی، درزگیری و پاروسازی سازماندهی شد که هر کدام صنف مخصوص به خود داشتند.

این متخصصان با تخصص‌‌‌‌های کوچک‌تر برای مجهز‌کردن گالی‌‌‌‌ها و اتصال دکل‌ها کار می‌کردند. با استانداردسازی و تقسیم کار امکان تولید سریع کشتی‌‌‌‌ها فراهم شد. کارگران آرسنال در اوج فعالیت توانستند یک گالی در روز تولید کنند. آرسنال همیشه 100 گالی سبک و 12 گالی بزرگ آماده تحویل داشت. آرسنال علاوه‌بر کشتی، سلاح جنگی نیز تولید می‌کرد. سرعت و سازماندهی تولید در آرسنال از هر دولت رقیبی پیشی‌گرفت و ونیز بزرگ‌ترین قدرت دریایی در مدیترانه و در تجارت‌جهانی شد تا زمانی‌که پرتغال جای آن را گرفت.  بین قرون سیزده و پانزده، ناوگان تجاری و جنگی، تسلط ونیز بر تجارت در دریای مدیترانه، بنادر و جزایر مدیترانه را ممکن کرد و ثروت و اعتبار عظیمی برای این دولت‌شهر ارمغان آورد. همچنین دولت قادر به حمله و اشغال قسطنطنیه، مقر امپراتوری بیزانس شد که زمانی ونیز مستعمره‌‌‌‌اش بود.

نوآوری‌‌‌‌های مالی

منبع اصلی درآمد ونیز تجارت با اروپا و امپراتوری بیزانس به مرکزیت قسطنطنیه بود. ونیز از طریق قسطنطنیه به کالاهای شرق مثل ابریشم، پنبه، جواهرات و ادویه دسترسی داشت. یکی از جنبه‌‌‌‌های مهم این تجارت، ریسک حمل‌ونقل در آن دوران بود. سفر رفت و برگشت از ونیز به قسطنطنیه سه‌ماه زمان می‌‌‌‌برد. چنین سفرهایی به شرط موفقیت، سود هنگفت همراه داشت، با این‌حال با خطرات بزرگی نیز همراه بود. اول، برای تامین‌مالی کشتی، خدمه و کالا به سرمایه کلان نیاز بود. دوم، در طول سفر، خطر دزدان دریایی و تاخیر وجود داشت که به‌معنای زیان جزئی یا کلی برای بازرگانان درگیر در تجارت بود. سوم، چنین تجارتی شامل خرید اعتباری کالاها، بدون ضمانت بازگشت بود. وثیقه کالای همراه کشتی بود که از بندر خارج می‌شد. درنتیجه مساله کار‌‌گزاری ایجاد می‌شد چون بازرگان مقیم مجبور بود به بازرگان مسافر اعتماد کند که امکان داشت برای سود یکباره با کالاها فرار کند. ونیز برای حل این مشکلات، قراردادی نوآورانه به‌نام کولگانزا ابداع کرد که در کشورهای مدیترانه و اروپا سابقه نداشت. این نوآوری، نسل پیشین شرکت با مسوولیت محدود بود که باعث گسترش تجارت در هلند، بریتانیا و سایر نقاط جهان شد. در قرارداد دو کارگزار مشخص شده بود: تاجر مقیم و تاجر مسافر. تاجر مقیم سرمایه را تامین می‌‌‌‌کرد و از سود تجارت سهم می‌‌‌‌برد. اگر قرارداد یکطرفه بود، تاجر مقیم 75‌درصد سود را دریافت می‌کرد. اگر دوطرفه بود، تاجر مقیم 67‌درصد سود را دریافت می‌کرد. تاجر مسافر خطرات سفر و مسوولیت اتمام آن را برعهده داشت و باقی‌مانده سود را به‌دست می‌آورد. ریسک تاجر مقیم محدود به ارزش کالا بود و زیان بیش از ارزش کالا برعهده تاجر مسافر بود.

کولگانزا ریسک تجارت را بین تاجر مقیم و تاجر مسافر تقسیم کرد. تاجر مقیم معمولا فرد ثروتمندی بود که می‌توانست هزینه سفر را تامین کند و خطر از‌دست‌دادن تمام سرمایه خود را در‌برابر سودی کلان به جان بخرد. در مقابل، تاجر مسافر اگرچه ثروتمند نبود، اما ریسک‌‌‌‌پذیر بود و از عهده تکمیل ایمن سفر برمی‌‌‌‌آمد. اگر سفر موفقیت‌آمیز بود، پاداش وی بی‌‌‌‌آنکه سرمایه‌‌‌‌ای داشته باشد قابل‌‌‌‌توجه بود. بازرگانان مسافر موفق، پس از جمع‌‌‌‌آوری ثروت کافی، به طبقه بازرگانان مقیم می‌‌‌‌پیوستند.

نوآوری‌‌‌‌های فنی و مالی به ونیز اجازه داد از سال‌ هزار تا 1500 به مرکز تجاری اصلی اروپا و مدیترانه تبدیل شود. ونیز بدون نوآوری‌‌‌‌های کشتیرانی، کشتی تجاری برای حمل کالا و کشتی نظامی برای دفاع در‌برابر دزدان دریایی و رقبا نداشت. ونیز بدون نوآوری‌‌‌‌های مالی، امکان تسهیم ریسک‌ها و ایجاد انگیزه برای کارآفرینی بازرگانان را نداشت. این نوآوری‌‌‌‌ها ونیز را قادر به جمع‌‌‌‌آوری ثروت زیادی کرد که در قرن پانزدهم، ثروتمندترین شهر اروپا شد.

محرک‌های نهادی نوآوری

سه محرک نهادی نقش اصلی در پیشرفت‌‌‌‌های ایجادشده در نوآوری‌‌‌‌های مالی داشتند: قوی‌‌‌‌شدن جامعه، گسترش رقابت، گشودگی.

توانمندشدن نوآوران و بازرگانان

چندین رویداد مهم بین سال‌های هزار و 1200 باعث توانمندی طبقه بازرگان در ونیز قرون‌وسطی شد. ونیز قرن نهم، مستعمره‌‌‌‌ای در گوشه‌غربی امپراتوری بیزانس، به پاداش کمک برای مقابله با امپراتوری کارولینجین، توانست از بیزانس مستقل شود. حاکم محلی به‌نام دوج (Doge) طی چند قرن بعد، با قدرت نامحدود حکومت می‌کرد. گزینش دوج تقریبا موروثی بود، چون دوج‌‌‌‌ها فقط از سه خانواده فرادست گزینش می‌‌‌‌شدند. با این‌حال، در سال‌1032، به دلیل ناآرامی‌‌‌‌های سیاسی قبلی، تاجر ثروتمندی به دوجی انتخاب و دوره دوج‌‌‌‌های موروثی چند خانواده ممتاز پایان یافت. علاوه‌بر این، قدرت دوج محدودتر شد. زمانی‌که تجارت نیروی‌محرکه اقتصاد ونیز شد، قدرت بازرگانان نسبت به قدرت دوج افزایش یافت و به وضع قوانینی انجامید که مشوق تجارت و تجمیع بیشتر ثروت و قدرت در طبقه بازرگان بود. در سال‌1082، قسطنطنیه در ازای دریافت حمایت نظامی ونیزی‌‌‌‌ها در جنگ با نورمن‌‌‌‌ها، معاهده گاو طلایی با ونیز امضا کرد. امتیازات این معاهده برای ونیزی‌‌‌‌ها عبارت بود از: (1) تجارت در سراسر امپراتوری بیزانس بدون مالیات، (2) کنترل تاسیسات اصلی بندر قسطنطنیه و چند اداره دولتی و (3) ایجاد منطقه ویژه تجاری درون بیزانس. با این امتیازات، برتری تجاری ونیز نسبت به رقبای خود در ایتالیا و مدیترانه افزایش یافت و ثروت و قدرت بازرگانان در جمهوری ونیز روزافزون شد.

در سال‌1172، دوج ویتال میشل‌دوم، رهبری ناوگانی برای نبرد با قسطنطنیه و فشار برای آزادی گروگان‌‌‌‌ها را برعهده گرفت. آن تهاجم دریایی نه‌تنها شکست خورد، بلکه طاعون نیز وارد کرد. دوج در بازگشت ترور شد و قانون‌اساسی جدیدی تدوین شد که قدرت را به پارلمانی منتخب به‌نام شورای بزرگان انتقال می‌داد. طی چند دهه بعد، سه تغییر اساسی ونیز را برابرتر کرد. ابتدا، دوج باید توسط شورای بزرگان انتخاب می‌شد. دوم، دوج پس از انتخاب، باید سوگند یاد می‌‌‌‌کرد اموال دولتی را از آن خود نداند یا ریاست پرونده‌‌‌‌ها علیه خود را برعهده نگیرد. سوم، دوج در تمام امور مهم حکومتی، باید با شورای دوک 6‌نفره که منتخب شورای بزرگان بودند، مشورت می‌کرد.

این تغییرات نهادی به نوآوران قدرت‌داد و باعث نوآوری‌‌‌‌های متعدد شد. مشخصا، در قرن سیزدهم شاهد نوآوری‌‌‌‌های مالی متعدد ازجمله کولگانزا، بازارهای اولیه و ثانویه بدهی، سهام و ابزارهای رهنی، قوانین ورشکستگی، حسابداری دوطرفه، بانکداری سپرده و یک وسیله مبادله قابل‌اعتماد (دوکات ونیزی) بودیم. نوآوری‌‌‌‌هایی که مشوق تجارت بیشتر بودند، نیروهای جدیدی وارد طبقه بازرگانان کردند (و این طبقه را قوی کرد) و ثروت زیادی برای افراد و دولت به ارمغان آورد.

از همه مهم‌تر، طبقه بازرگان، دست‌‌‌‌کم در ابتدا، منحصر به طبقه ثروتمند و ممتاز نبود. هرکس مایل بود خطر بازرگان مسافر بودن را بپذیرد می‌توانست بازرگان شود، در نتیجه، کولگانزا با دموکراتیزه‌کردن ریسک و فرصت ثروتمندشدن، توانمندی افراد کارآفرین را بیشتر کرد. پرریسک بودن تجارت همراه با حضور گسترده ونیزی‌‌‌‌ها در این تجارت، درآمد زیادی ایجاد کرد؛ عمدتا ژنده‌‌‌‌پوش‌‌‌‌ها را ثروتمند و نیز برخی ثروتمندان را ژنده‌‌‌‌پوش کرد.

رقابت با رقبای تجاری

رقابت شدید با رقبای تجاری خارجی باعث افزایش نوآوری‌‌‌‌های ونیزی‌‌‌‌ها، به‌‌‌‌ویژه در کشتی‌‌‌‌سازی شد. ونیز تا حد زیادی به تجارت و قدرت نیروی دریایی خود وابسته بود. این دولت‌شهر رقابت تجاری شدیدی با رقبای اصلی ایتالیایی خود جنوا، پیزا و آمالفی داشت. قدرت دریایی ونیز نظر قسطنطنیه را به خود جلب کرد. معاهده گاو‌طلایی به ونیزی‌‌‌‌ها اجازه داد مستعمره‌‌‌‌ای در قسطنطنیه ایجاد کنند (نخستین دولت خارجی که این امتیاز را کسب کرد) عملا مانع تجارت رقبای خود در داخل شهر شد، اما رابطه بین دو دولت در سال‌1171 پایان یافت چون تمایل ونیزی‌‌‌‌ها به انحصار تجارت، شورشی براه‌انداخت و ونیزی‌‌‌‌ها از قسطنطنیه اخراج شدند.  ورود مجدد ونیزی‌‌‌‌ها به قسطنطنیه مدتی بعد با درخواست پاپ اینوسنت سوم برای آغاز جنگ صلیبی به اورشلیم رخ‌داد. پاپ و متحدانش در فرانسه و اسپانیا به سراغ ونیزی‌‌‌‌ها آمدند تا با کشتی‌‌‌‌هایشان سربازان را به اورشلیم انتقال دهند. پاپ نمایندگان خود را به ونیز فرستاد، چون جنوا و پیزا، دو قدرت دریایی دیگر، سرگرم جنگ با‌هم بودند، همچنین ونیز در جنگ صلیبی سال‌1121 به پاپ کمک کرده بود و پاپ اینوسنت امیدوار بود داندولو، دوج تازه منصوب‌‌‌‌شده نیز مایل به کمک باشد. دوج موافقت کرد در قبال پول به جنگ صلیبی بپیوندد. همچنین ونیزی‌‌‌‌ها امیدوار بودند با از بین‌بردن تاجران واسطه در قاهره و اسکندریه، تجارت شرق مدیترانه را در انحصار بگیرند.

بنابراین، نوآوری در صنعت کشتی‌‌‌‌سازی ونیز- خصوصا که چابکی و قابلیت جنگی کشتی‌‌‌‌ها را افزایش داد- با انگیزه شکست‌‌‌‌دادن رقبای تجاری بود. کشتی‌‌‌‌های جنگی ونیز پل‌‌‌‌های معلقی داشتند که از آنها برای نفوذ به دیوارها استفاده می‌شد. از این پل‌‌‌‌ها بعدها در تصرف قسطنطنیه استفاده شد. پیروزی ونیزی‌‌‌‌ها بر قسطنطنیه باعث تسلط آنها به تجارت در مرکز امپراتوری بیزانس شد و گالی‌‌‌‌های قوی ونیزی‌‌‌‌ها تضمین می‌داد که کالاها محافظت می‌شود.

در آن سال‌‌‌‌ها، بزرگ‌ترین رقیب ونیز جمهوری جنوا بود. همانند ونیز با تالاب‌‌‌‌هایش، جنوا نیز با دیواری از کوه‌‌‌‌ها از سرزمین اصلی ایتالیا جدا شده بود. رقابت بین جمهوری‌‌‌‌ها دست‌‌‌‌کم به قرن سیزدهم بازمی‌گردد، اگرچه جنوا کندتر از ونیز توسعه یافت، اما به همان اندازه در تجارت در دریای مدیترانه سرمایه‌گذاری کرد. چهار درگیری نظامی علنی بین دو کشور رخ‌داد. آخرین آن جنگ چیوگیا با پیروزی ونیز پایان یافت. ناوگان دریایی و منابع اقتصادی هر دو دولت کاهش شدیدی یافت، اما راهبرد برتر ونیز، تولید کارآمد کشتی‌‌‌‌سازی و اولویت‌‌‌‌بندی مسیرهای تجاری خاص، ناوگانش را احیا و بازسازی کرد.

از دیگر رقبای تقریبا ثابت ونیز، امپراتوری عثمانی در ابتدای قرن چهاردهم بود. ترک‌‌‌‌های عثمانی پیشتر قسطنطنیه را به چالش کشیده بودند و هنگامی که ونیز چندین بندر قسطنطنیه را در سال‌1328 تصرف کرد، با چنین رقیبی رودررو شد. امپراتوری عثمانی دائما در بالکان گسترش یافت و برای مدتی به‌نظر می‌رسید‌تمام بنادر دریای اژه توسط ترک‌‌‌‌ها اشغال می‌شود. عثمانی‌‌‌‌ها هنوز نیروی دریایی خود را توسعه نداده بودند و بیشتر حملات آنها به این شهرهای بندری از راه زمین بود. بسیاری از دولت‌های یونان، از ترس حملات عثمانی و اعتراف به ناتوانی در دفاع از خود، بندرهای دریایی را در ازای حمایت ونیز به‌فروش گذاشتند. ونیزی‌‌‌‌ها با افزایش اندازه ناوگان خود، خرید بنادر دریایی و انعقاد پیمان‌‌‌‌هایی با هدف تعویق انداختن درگیری‌های مسلحانه، توانستند کنترل خود را بر دریای اژه گسترش دهند.

این راهبرد تا حدود سال‌1470 موفق بود، زمانی‌که عثمانی‌‌‌‌ها با ایجاد ناوگانی به پایگاه اصلی ونیز در نگروپانتی دریای اژه حمله کردند. در سال‌1479، ونیزی‌‌‌‌ها تسلیم عثمانی‌‌‌‌ها شدند و نگروپانتی و چند جزیره دیگر در دریای اژه را تحویل دادند. این نبرد نقطه‌عطفی در تاریخ دریانوردی ونیزی‌‌‌‌ها بود که در عین حضور فعال، دیگر بر دریاها تسلط نداشتند و «شرق باشکوه را از‌دست‌دادند.» به‌ویژه پس از اتحاد عثمانی‌‌‌‌ها با دزدان دریایی مغربی، ونیز نتوانست نیروی دریایی با قدرت غلبه بر ترک‌‌‌‌ها داشته باشد.

گشودگی به افراد و بازرگانان گوناگون

با وجود رواج جزم‌‌‌‌اندیشی مذهبی، آزارهای دینی و منطقه‌‌‌‌گرایی در سراسر اروپا، ونیز از زمان‌‌‌‌های قدیم، شهری نسبتا گشوده بود، پس از سقوط امپراتوری روم، دولت‌شهر ونیز پناهگاه امن مردمانی شد که از آزار دینی در سرزمین اصلی اروپا می‌‌‌‌گریختند. ونیز در دوره طلایی خود، دولت‌شهر نسبتا بازی بود، چون ونیز کشوری وابسته به تجارت بود، از بازرگانان، سرمایه‌‌‌‌داران و کارگران خارجی استقبال می‌کرد. دولت ونیز تدابیری برای مسکن و حمایت از بازرگانانی فعال در قلمرو خود، درنظر گرفت. به‌جز زمان جنگ، ونیز حتی به کشتی‌‌‌‌های رقبای خود ازجمله جنوا اجازه ورود به بندر سن نیکولو در ونیز را می‌داد. در آموزه‌‌‌‌های مسیحی، بهره وام حرام بود و برخی سرمایه‌‌‌‌گذاران یهودی اجازه فعالیت در شهر داشتند. ونیز از یهودیان مالیات گرفت و در سال‌1516 محل زندگی آنها را محدود کرد و درنتیجه نخستین گتو ایجاد شد. با این‌حال، این واقعیت که یهودیان آلمانی، اسپانیایی و شامی در قرون چهارده و پانزده به ونیز آمدند، نشان‌دهنده سطح رواداری بالاتر ونیز نسبت به سایر شهرهای اروپایی بود.

بخشی از بازبودن ونیز نیاز آن به پر‌کردن جمعیتش پس از شیوع طاعون بوبونیک(خیارکی) بود. نخستین اپیدمی در سال‌1348 بود و در هرکدام بخش زیادی از جمعیت ونیز ازبین‌رفتند. به دلیل کاهش شدید جمعیت و نیاز به حفظ نیروی کار، دولت ونیز برای رونق تجارت مهاجرت را تشویق کرد. بیشتر مهاجران از سرزمین اصلی ایتالیا می‌‌‌‌آمدند، اما ملوانان و دریانوردان یونان و دالمیشا نیز به آنجا مهاجرت کردند. این کارگران کاملا ونیزی شدند و شهروندی گرفتند. مهاجران در دو مرحله و با رعایت شرایط خاص، تابعیت می‌گرفتند: پس از 10 سال، حق شهروندی جزئی و پس از 25سال، تابعیت کامل. افراد غیرشهروند با توجه به صنف و رتبه، دارای حقوقی بودند.

ماجرای زکریا استگنریو نمونه‌‌‌‌ای از گشودگی به روی خارجی‌‌‌‌ها و توانمندسازی مردم در ونیز است. پدربزرگ او برده کروات بود که با مرگ صاحب ونیزی‌‌‌‌اش آزاد شد. پدرش سکاندار کشتی بود. او در سال‌1199، با یک کولگانزا به قسطنطنیه سفر کرد و سود خوبی عایدش شد. در سال‌1206، به مشاورت نخستین صاحب‌‌‌‌منصب ونیزی در قسطنطنیه منصوب شد و چنان ثروتمند بود که تاجر مقیم در دو کولگانزا شد. او عضو فرادستان حاکم شد و فرزندانش تقریبا در هر جلسه شورای بزرگان از سال‌1261 تا 1295 خدمت کردند.

شخص دیگر که گشودگی روح ونیزی را برجسته کرد مارکوپولو (1254-1324) تاجر و جهانگرد ونیزی بود. او با سفر به چین برای کشف منشأ کالاهایی که ونیز تجارت می‌‌‌‌کرد مشهور شد. گزارش سفرهای 24‌ساله او توجه ونیزی‌‌‌‌ها و اروپایی‌‌‌‌ها را برانگیخت.

ونیز یک شبکه اطلاعاتی با نظام بازرسی برای کنترل حرکت در مناطق آلوده به طاعون ایجاد کرد تا از گسترش طاعون به سایر نقاط شهر جلوگیری کند. با چنین سیاستی، دولت‌شهر به بهشتی برای مردم سایر نقاط اروپای آلوده به طاعون تبدیل شد. مزایای شهروندی، دادن غرامت و پاداش به صنعتگر و فرار از طاعون بوبونیک در سایر نقاط اروپا، همگی به هجوم مهاجران و استعدادها منجر شد. کشتی‌‌‌‌سازی ونیز در ابتدای قرن پانزدهم تعدادی کشتی‌‌‌‌ساز و طراح مهم یونانی و دالمیشی را تربیت کرد، اما این وضعیت در قرن هفدهم تغییر اساسی کرد زمانی‌که دولت ونیز مانع ورود کشتیرانان خارجی شد و بازدیدکنندگان خارجی را محدود کرد، زیرا «عشق» شهروندان ونیزی «به سرزمین پدری خود بیشتر بود.» چنین تغییری نیز به افول ونیز کمک کرد.

شایسته‌‌‌‌سالاری و توانمندسازی افراد در آرسنال

به دلیل اهمیت آرسنال، پارلمان ونیز استخدام، آموزش، کار و ارتقای افراد را قانونمند کرد تا از محصول نوآورانه و باکیفیت اطمینان حاصل شود. در ابتدا، تعداد صنعتگران ثبت‌‌‌‌نامی در آرسنال خیلی محدود بود و تنها تعداد اندکی از آنها حق کارکردن در کارخانه‌‌‌‌های کشتی‌‌‌‌سازی داشتند. بعدها این سیاست آزادتر شد. مقررات استخدامی در آرسنال، ملاک شایسته‌‌‌‌سالاری برای کار و ارتقا ایجاد کرد. دولت گروهی از لردها و نمایندگان را برای اداره آرسنال و نظارت بر مهمات، تعمیر و نگهداری و رشته‌‌‌‌های ساختمانی منصوب کرد. لردها و نمایندگان مرتب تغییر می‌کردند و فقط برای یک تا چهار سال ‌در سمت خود بودند و اغلب آنها تجربه دریایی داشتند. این لردها و نمایندگان، سرکارگر را منصوب کردند؛ یک نفر برای هر حوزه‌‌‌‌ اصلی تولید، نجار، درزگیر، دکل‌‌‌‌ساز و پاروساز. سرکارگرها همگی در حرفه‌‌‌‌ای که نظارت می‌کردند استاد بودند. هر سال، استادکاران برای ارزیابی عملکرد آنها و تعیین دستمزدها و ترفیعات موردبررسی قرار می‌گرفتند. این چهار سرکارگر در کنار تقریبا 30 «ناظر ساخت» برای مدیریت تولید کار می‌کردند. ناظرهای ساخت اغلب بر اساس آموزش و مهارت‌های کشتی‌‌‌‌سازی انتخاب می‌‌‌‌شدند. هنگامی که پستی خالی وجود داشت، از همه استادان علاقه‌‌‌‌مند دعوت می‌شد تا در مسابقه شرکت کنند و مهارت‌های خود را در آزمون رسمی نشان دهند.

درحالی‌که این آزمون‌‌‌‌ها رقابتی بود، درمورد موقعیت‌های سرکارگر بندرت چنین بود، چون کشتی‌‌‌‌سازان به‌ندرت برای پست‌‌‌‌های سرکارگر انتخاب می‌شدند تا زمانی‌که تخصص آنها در آرسنال تثبیت کامل می‌شد. متقاضیان مناصب عالی که برای شرکت در آزمون‌های سرکارگر انتخاب می‌شدند اغلب مسوول نوآوری‌‌‌‌ها یا ایده‌هایی بودند که روند ساخت کشتی را تسریع می‌کرد. نامزدهای پست سرکارگر سطح بالا نیز اگر تجربه‌‌‌‌ای خارج از دیوارهای آرسنال داشتند، متمایز می‌‌‌‌شدند. برای مثال، زورزی دو کریستف‌‌‌‌لو پیش از اتمام امتحانش تقریبا هیچ زمانی در آرسنال نگذرانده بود. او که به سرکارگری پاروسازان انتخاب شد، بیش از 20 سال‌با نیروی دریایی کار کرده بود. موقعیت‌های سرکارگری برای افراد جوان‌‌‌‌تر نیز باز بود، دوباره تاکیدی بر اهمیت تخصص و توانایی نقش فعال داشتن در ساخت حتی در سطح سرکارگری بود. یک نمونه آن زوان لوگنر بود که در سن 24 سالگی سرکارگر کشتی‌‌‌‌سازی شد. دلیلش این بود که سرکارگران جوان‌‌‌‌تر در «اوج خلاقیت» خود بودند، بنابراین با استخدام آنها از کهنه‌‌‌‌شدن مهارت‌ها و ایده‌های فنی جلوگیری می‌شد.

افول ونیز

اساسی‌‌‌‌ترین عامل افول انحطاط ونیز کاراول پرتغالی بود که گالی ونیزی را منسوخ کرد. در سال‌1498 پرتغالی‌‌‌‌ها به رهبری دوگاما دماغه امید‌نیک در جنوب آفریقا را دورزدند تا به هند برسند. او این کار را با کمک کاراول، کشتی پرتغالی نوآورانه انجام داد که برای رانش به‌جای پارو، به بادبان‌‌‌‌ها متکی بود. در مقابل، گالی ونیزی برای رانش عمدتا به پاروها وابسته بود تا بادبان. این نوآوری تاثیر جدی بر ثروت ونیز گذاشت. پیش از این ونیز از چین و هند کالا وارد می‌‌‌‌کرد و به اروپا صادر می‌شد. واردات از اروپا محصولات پشمی، فلزات، نمک، کتاب، گندم و ارزن بود که به جهان‌اسلام و آسیا صادر می‌شد. تولیدات و صادرات خود ونیز شامل کشتی، اسلحه، محصولات ابریشم، موزاییک، پارچه و شیشه بود.  ونیز بر سر راه‌‌‌‌های زمینی و دریایی در امپراتوری بیزانس، سوریه، ترکیه، مصر (ممالیک)، عربستان و مدیترانه و دریای عرب با واسطه‌‌‌‌های متعدد متکی بود. همه این واسطه‌‌‌‌ها زمان، هزینه و عدم‌‌‌‌قطعیت را به تجارت می‌‌‌‌افزودند. عدم‌‌‌‌قطعیت همچنین ناشی از تغییرات آب‌‌‌‌وهوایی، توفان، جنگ، دزدان دریایی و تغییر حکومت‌‌‌‌ها بود. مسیر دریایی داگاما به هند همه این واسطه‌‌‌‌ها را حذف کرد، بنابراین هزینه‌‌‌‌ها کاهش یافت، زمان کوتاه شد و قابلیت اطمینان در تجارت افزایش یافت. ونیزی‌‌‌‌ها می‌دانستند ثروت و قدرتشان از تجارت بین اروپا و آسیا است. اکنون با مسیر دریایی پرتغال به هند و شرق همه این‌ها به‌خطر افتاده بود.

به‌علاوه، این کشف پرتغالی‌‌‌‌ها برتری ونیز را نابود کرد؛ در واقع نه‌تنها ونیز از حذف واسطه‌‌‌‌ها متضرر شد، بلکه به محض فعالیت پرتغالی‌‌‌‌ها در مسیر تجاری جدید، کل شبکه تجاری فرامدیترانه‌‌‌‌ای نیز آسیب زیادی دید. در سال‌1511، پرتغالی‌‌‌‌ها مالاکا را در شبه‌‌‌‌جزیره مالایا تصرف کردند که به‌جزایر ادویه نیز معروف شد. تومه پیرس، ماجراجوی پرتغالی، گفت: «هرکس ارباب مالاکا است، دستش بر گلوی ونیز است.» این تغییر شگرف با نوآوری پرتغالی‌‌‌‌ها در کاراول ایجاد شد، کشتی اقیانوس‌‌‌‌پیمایی که گالی ونیزی را منسوخ کرد.

بخشی از ناکامی ونیز در پیش‌بینی و توسعه مسیر دریایی به سمت شرق، ناشی از سرمایه‌گذاری بیش از حد ونیز روی آرسنال و گالی بود و بخش دیگر چون نیروهایی که منجر به برآمدن، گشودگی، رقابت‌پذیری و توانمندی آن شدند، در قرن چهاردهم به آرامی تضعیف شدند. با خیزش ونیز، بازرگانان ثروتمند اقدام به تغییر تدریجی قوانین کردند تا عضویت در طبقه حاکم به گروه کوچک فرادستان که کمتر از 10‌درصد جمعیت بودند محدود شود. این تغییر در قوانین ورود بازرگانان جدید، کارآفرینی و رقابت را محدود کرد. علاوه‌بر این، با گذشت زمان، مقررات جدید در سال‌های 1376، 1476 و 1483، تجارت هر غیرونیزی با امپراتوری عثمانی، ازجمله شهروندان عثمانی مقیم ونیز، محدودتر و نهایتا منع کرد. پیشترها، آزادی ورود و رقابت محرک‌های اصلی محیط مستعد نوآوری و پیشرفت اقتصادی بود که عامل پیشرفت ونیز شد. محدودیت‌های جدید مانع ورود آزاد و رقابت شد و با کاهش این محرک‌‌‌‌ها، نوآوری آسیب دید. ثروت طبقه بازرگان چشم صاحبان آن ثروت را به محرک‌های ثروت کور کرد. در چرخشی کوته‌‌‌‌بینانه، این بازرگانان، محرک‌های ثروتشان که رقابت و توانمندسازی و پذیرش تازه‌‌‌‌واردها بود را نابود کردند، در نتیجه نوآوری و پیشرفت‌‌‌‌های بعدی ضربه دید. ونیزی‌‌‌‌ها که افول سریع خود و تسلط روزافزون پرتغال را تشخیص داده بودند، در سال‌1524 امتیازات جزئی به بازرگانان خارجی بازگرداندند. دولت که فهمیده بود این بازرگانان منبع درآمد مهم دولت هستند، اقدامات بیشتری برای برقراری مجدد امتیازات قبلی را تا سال‌1600 ادامه داد. اما این تغییرات خیلی کم و خیلی دیر بود. پرتغال و نه ونیز، کاراول را برای بهره‌‌‌‌برداری از مسیر دریایی به سمت شرق توسعه داد. پرتغال در همآنجایی‌که ونیز شکست خورد نوآوری کرد و از ثمرات عظیم آن نوآوری بهره‌‌‌‌مند شد.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان