سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و اتفاقات کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. 7:30 هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
قیام حسین مرعشی علیه پروژه "تحریم انتخابات"
حسین مرعشی، فعال مبرّز چپ و دبیر کل حزب کارگزاران سازندگی اخیراً گفتوگویی مفصل پیرامون انتخابات و تحریم انتخابات با خبرگزاری ایلنا انجام داده است که در ادامه بخشهایی از آنرا به انتخاب مشرق میخوانید.
خوانش این گفتههای مرعشی از دو حیث حاوی اهمیت ویژه است:
اول اینکه نخستین منولوگ ضد تحریمی برای انتخابات امسال است که از درون اردوگاه اصلاحات به گوش میرسد.
و دوم اینکه ما پیش از این در وبلاگ مشرق تحلیلی را کرارا به مخاطبان محترم ارائه کرده بودیم مبنی بر اینکه کارگزاران از تصمیم تحریمی جبهه اصلاحات تبعیت نخواهد کرد و نمایه جدید اصلاحطلبان معقول تا این لحظه؛ کارگزارانیها هستند. تحلیلی که صحبتهای مرعشی تماما اثباتگر صحت آن است.
و اما منتخب سخنان آقای مرعشی:
_از نظر من در دو انتخابات اخیر مجلس 98 و ریاست جمهوری و شوراهای 1400، اصلاحطلبان در همان زمینی بازی کردند که شورای نگهبان، نهادهای حاکمیتی و نظام میپسندید. یعنی آنها علاقهمند بودند تا اصلاحطلبان در نهادهای قدرت نباشند و به دنبال دولت و حکومت یکپارچه و یکدست بودند. اصلاحطلبان هم از این موضوع استقبال کردند. به نظرم ما اصلاحطلبان هم با آنها همراهی کردیم یعنی در همان زمینی بازی کردیم که آنها میخواستند و این دو موضوع با هم همافزایی پیدا کردند. وگرنه در هیچ دورهای از 10 دوره مجلس گذشته، حتی در مجلس چهارم که حضور نیروهای اصلاحطلب کم بود، هیچوقت کمتر از 50 نفر چهره اصلاحطلب در مجلس نداشتیم. در مجلس یازدهم تعداد نیروهای اصلاحطلب به اندازه انگشتهای یک دست هم نمیرسید و حتی نتوانستند یک فراکسیون تشکیل دهند.
_میخواهم بگویم بالاخره به دنبال راهحل میخواهیم، بگردیم یا خیر؟ اینکه میگویم، بگردیم یعنی جمع را به کار میبرم مقصودم فقط سیاسیون اصلاحطلب نیست. بلکه مردم هم هست که آیا میخواهیم به یک راهکاری برسیم یا خیر؟ اینکه فکر کنیم نقش سیاستورزی و سیاست در اداره کشور کم شده واقعیت ندارد. در نبودن نیروهای کارآمد، با تجربه و جریانهایی که دلسوز ایران و مردم هستند، ممکن است کار به دست افرادی بیافتد که به مردم فشار بیشتری وارد کنند. آیا در حال حاضر مردم این فشار را حس نمیکنند؟ آیا مردم متوجه یک تورم مستمر 50 درصد و بالاتر نیستند که به چه شکلی زندگیشان را تاریک کرده است؟ آیا نمیبینیم که با حرکتهای بسیار قشری و سطحی، حتی مقدسترین مقدسات یک ملت، بازیچه دست بازیهای سیاسی سبک میشود؟ آیا نمیبینیم که به چه شکل، سرمایههای معنوی و مادی ما از بین میرود؟ آیا نمیبینیم که چطور نیروهای متخصص از ایران مهاجرت میکنند؟ آیا نمیبینیم پرستارها، پزشکان، دانشجوهای سطح بالای ما مهاجرت میکنند؟ این مهاجرتها حتی به کارگران فنی هم رسیده است. آیا این موارد را نمیبینیم؟ نمیخواهیم برای این مشکلات راهکار پیدا کنیم؟ بنابراین راهکار چیست؟
اگر راهکار این است که میخواهیم با اپوزیسیون خارج از کشور همراهی کنیم و به دنبال براندازی برویم، اطمینانی وجود دارد که وضعیت ایران بهتر شود؟ یعنی براندازی یا تغییر کلی نظام سیاسی جمهوری اسلامی، در شرایطی که اجماع ملی درباره آن وجود ندارد. اگر در مورد نبودن جمهوری اسلامی اجماع ملی وجود دارد حتما نمیتوان گفت در مورد آن، جایگزین وجود دارد یا نه. در اعتراضات سال گذشته که شکل گرفت، بخشی از نیروهایی که به میدان آمدند آنچنان علیه مقدساتی که مردم به آنها اعتقاد دارند، تند رفتند که خیلی از مردم با آنها همراهی نکردند. الان جایگزین جمهوری اسلامی به چه شکل میخواهد جلو بیاید؟ چیزی که در حال حاضر با همه مشکلاتش داریم، نتیجه انقلاب کاملا مردمی، حضور امام، مراجع ثلاثه قم، تمام سیاسیون، از مؤتلفه اسلامی در سمت راست گرفته تا حزب توده، فداییان خلق در سمت چپ است. همه جریانهای سیاسی در صحنه حاضر بودند، که نتیجه آن انقلاب اسلامی شده است.
بنابراین آحاد ملت، سیاسیون و غیر سیاسیون اگر یک مقدار احساسات را کنترل کنیم، ببینیم که بین این دو: 1- ادامه وضع موجود که حتما روز به روز چند اتفاق مهم پشت سر هم میافتد و همچنان فشار اقتصادی بر مردم تشدید شده، مهاجرت افزایش پیدا میکند، ناکارآمدی در سیستمهای اداری، و سیاسی تشدید میشود، هر روز قشریگری و فاصله گرفتن از محتواهای واقعی قویتر میشود یا 2- سیاهچالهای به نام براندازی است که نمیدانیم بعد از آن چه کسی میخواهد ایران را جمع کند؟ بین این دو موضوع، عقلای قوم، سیاسیون، مردم و بزرگان مملکت نمیتوانند راهحلی پیدا کنند؟ میخواهم در اینجا خطاب به ملت ایران، به عنوان عضو کوچک جامعه که تجربهای دارم بگویم، مردم ایران باید به داد خودشان برسند.
_یعنی چه که سیاست برای ما مهم نیست؟ ما جاخالی بدهیم تا یک اقلیت بیاید بر ما حکومت کنند؟ چه کسی گفته این حرف درست است؟ اگر اکثریت مردم با سیاست قهر کنند؛ مگر سیاست با شما قهر میکند؟ مگر سیاست زندگی شما را رها میکند؟ مگر سیاست تعطیل میشود؟ مگر میشود ملت در آتش بسوزند، کسی بگوید من سیاستمدارم، حاضر است در صحنه فریاد نکشد، داد نزند، پیگیری نکند و خود را به آب و آتش نزند تا مسائل را حل کند؟ خیلی راحت میگویم، مردم ایران سیاست شما را رها نمیکند و تعطیل نمیشود. سیاست جریان دارد و تمام ابعاد زندگی شما را تحتتأثیر قرار میدهد. اگر خودتان در صحنه نباشید و سیاست را مدیریت و کنترل نکنید و به سیاستمداران شلاق نزنید، زندگیتان درست نمیشود.
_(سؤال) یک زمانی مردم برای رساندن صدایشان به صاحبان قدرت و پیگیری مطالباتشان از صندوق رای استفاده میکنند و در جایی هم که کسی را به عنوان نماینده خود نمییابند کف خیابان را برای فریاد زدن در اعتراض به سیاستها و وضعیت موجود برمیگزینند که این روش همواره هزینههای زیادی نیز برای آنها به همراه داشته، برخی معتقدند برای پیگیری خواستههای خود دیگر به بنبست خوردهاند و امکان تغییر در سیاستها وجود ندارد؟
مرعشی: بدون پایداری و استمرار که نمیشود، کار کرد. در سال 1376 انتخابات برگزار شد مگر نمیگفتند مینویسیم خاتمی، میخوانند ناطق. آیا این بود؟ آقای خاتمی رئیسجمهور نشد؟ آیا در ادامه دوسوم مجلس ششم را نداشتیم؟ میرسیم به انتخابات 92 که آقای احمدینژاد برگزار میکرد. آقای هاشمی رفسنجانی ردصلاحیت شد. وقتی آقای خاتمی و سیاسیون ایران تصمیم درست گرفتند و از آقای روحانی حمایت کردند، انتخاباتی که دبیر شورای نگهبان آن آقای جنتی و رئیسجمهور آقای احمدینژاد بود و دولت او انتخابات را برگزار میکرد، آقای روحانی رئیسجمهور نشد؟ آقای ظریف وزیر امورخارجه نشد و نتوانست برود با 6 قدرت بزرگ دنیا توافق هستهای مذاکره کند و به توافق برسد؟ وقتی توافق هستهای امضا شد، آیا در سال 95-96 تورم از 36درصد سال 92 به 11درصد کاهش پیدا نکرد؟
(سؤال) بعد چه اتفاقی افتاد؟
مرعشی: رها کردیم. در انتخابات مجلس پنجم، مردم تهران، خانم فائزه هاشمی را به صدر لیست میبرند ولی در انتخابات مجلس ششم احوال او را نمیپرسند و نفر هفتادم میشود. آقای رضا خاتمی، آقای نبوی و کروبی، در انتخابات مجلس ششم، بقیه را با یک میلیون 700 هزار رای به مجلس میفرستد. در انتهای مجلس ششم وقتی 120 نماینده مجلس در مجلس تحصن کردند؛ از آن تعدادی که به آنهای رای دادند، مردم به مجلس رفتند تا از نمایندگان حمایت کنند؟ خیر. اینکه شما فکر کنید ملت و بدتر از ملت، نخبگان ملت فکر میکنند سیاست یک امر سهل و آسانی بوده و قرار است به جشن تولد دعوت شوند و برای آنان فرش قرمز پهن کنند، خطا است.
_سیاست مبارزه، زدن و خوردن است. تا خوردی که نباید به خانه بروی و بنشینی. باید بیایید و محکمتر بزنید. کسی که نتواند بفهمد سیاست، مبارزه است که نمیتواند کار سیاسی کند. ملت هم همینطور است. آنها خیلی ساده قهر کردند و رنجیدند. آیا ملتی که برنجد، سیاست متوقف میشود؟ آیا انتخابات برگزار نمیشود؟ آیا مجلس و دولت شکل نمیگیرد؟ آیا روابط خارجی از بحران خارج میشود؟ هیچکدام از این اتفاقات نمیافتد. راهحل مسائل کشور، پذیرفتن این موضوع است که سیاست، میدان مبارزه با نهادهایی است که ممکن است علاقهمند باشند تا خارج از اختیارات قانونیشان اعمال حاکمیت کنند. باید رفت، آنها را به چالش کشید و مردم را توجیه کرد. الان نباید در گذشته بمانیم، باید ببینیم الان چه کاری انجام دهیم؟ در واقع آنچه امروز میتوانیم روی آن تکیه کنیم این است که برای فردای ایران، همه افراد تصمیمگیر، از رهبری تا اصولگرایانی که بر مجلس و دولت حاکم هستند گرفته تا اصولگرایان حاشیهنشین و اصلاحطلبانی که کاملا در حاشیه هستند و مردم، بخواهیم که برای آینده ایران فکر کنیم و آینده ایران مستلزم بازنگری وسیع است.
من امیدی به سیاسیون ایران ندارم. نخبگانی که در سطح وسیع در جامعه پخش هستند باید محکم به صحنه بیایند، حرفشان را بزنند، کارشان را انجام دهند و نقشآفرینی کنند. من به مردم امید دارم که صحنه را تغییر دهند.
_(سؤال) یک اختلافنظر در بین اصلاحطلبان وجود دارد؛ یک نظریه این بود فقط در صورتی در انتخابات شرکت میکنیم که کاندیدایمان تأیید صلاحیت شود اما عدهای هم معتقد بودند در هر صورت باید در انتخابات شرکت کرد حتی با کاندیدای اجارهای. نظر شما چیست؟
مرعشی: مسأله اختلافنظر نیست. مسأله محو شدن است. همه ما محو شدیم. برخی در حاکمیت علاقهمند به محو ما بودند و ما خودمان در همان مسیر قدم زدیم. ما همان کاری را کردیم که آنها میخواستند. وقتی همه ما با هم و بدون شکاف در انتخابات شوراها، شرکت کردیم در تهران سه هزار رأی آوردیم. مردمی که چهار سال قبل از آن یک میلیون و 750 هزار رأی به آقای محسن هاشمی دادند، تصمیم گرفتند رأی ندهند. در شورای شهر 1396، 21 عضو شورای شهر تهران، از اصلاحطلبان انتخاب شدند. 4 سال تهران در اختیار ما بود، آیا شما در این 4 سال حس کردید که اقدام خاصی انجام دادیم؟ اگر ملت فرصتی به شما میدهد و شما از آن فرصت استفاده نمیکنید، انتظار دارید دوباره ملت به شما فرصت بدهد؟
این موضوع از ضعف من است. اگر ما در تهران، شهردار انتخاب میکردیم که در آخر دوره، شما احساس میکردید اصلاحطلبان برای تهران کار مهمی کردند، آیا انتخابات همین وضع را پیدا میکرد؟ وقتی در مجلس نهم فراکسیون معتبری نداشتیم اما در مجلس دهم فراکسیون 120 نفره به ریاست آقای عارف تشکیل شد و آقای روحانی هم رئیسجمهور بود، آیا از فرصت تاریخی استفاده کردیم یا نکردیم؟
وقتی آرای سال 92 آقای روحانی از 18 میلیون به 24 میلیون رای سال 96 رسید، آیا از آن پشتوانه رأی استفاده کرد و انسجام بیشتری در کشور به وجود آورد؟ یا این موضوع باعث سرآغاز اختلاف آقای جهانگیری و روحانی شد؟ مواردی که میگویم این است که هیچوقت در صحنه، یک عامل، تعیینکننده و اثرگذار نیست. اینکه میگویید نهادهای حاکمیتی، شورای نگهبان امروز، همان شورای نگهبان آن سالی است که با آن مجلس ششم را بردیم، همان شورای نگهبانی است که به صورت نسبی مجلس پنجم را بردیم و همان شورای نگهبانی است که در انتخابات ریاست جمهوری سال 92 با آقای روحانی پیروز شدیم.
_از انتخابات 1374 مجلس پنجم تا 1396 تقریبا 22 سال میگذرد. ما در این 22 سال، در جنگ و گریز مبارزه کردیم و هیچوقت صحنه را ترک نکردیم. امروز چرا نباید 50 نفر در مجلس داشته باشیم؟ یعنی ما نمیتوانستیم در سال 98، 50 نماینده به مجلس بفرستیم؟ من میگویم یک اشکال بیشتر وجود ندارد و آن اشکال این بود که به این موضوع توجه نکردیم که ما به یک مهمانی دعوت نشدیم، ما برای مبارزه وارد یک صحنه شدیم. برای مبارزه حتی یک کرسی مجلس مهم است؛ دو تا مهمتر و الی آخر. اگر اصلاحطلبان یا اصولگرایانی مانند آقای لاریجانی انتظار دارند تا شورای محترم نگهبان، جبهه پایداری، نهادهای نظامی برای آنان فرش قرمز پهن کنند، آوانس بدهند و فرصت مبارزه عادلانه بدهند معنایش این است که اصلا سیاست را نشناختند.
دلیلی ندارد که مملکت را فدای حسین مرعشی و علی لاریجانی و ایکس و ایگرگ کنیم. ملت باید به صحنه برگردد در این صورت خودش نخبگانش را میسازد و کشور را درست میکند. من معتقدم، شرایط بنبست سیاسی در ایران به نقطهای رسیده که حتما از این بنبست یک شکوفایی و جریانات جدیدی به وجود خواهد آمد.
_(سؤال) خانم فائزه هاشمی اخیرا در زندان یک نامهای خطاب به جبهه اصلاحات نوشتند و اعلام کردند در انتخابات شرکت نکنید. تحلیل شما به عنوان دبیرکل حزب کارگزاران با توجه به آنکه خانم هاشمی هم عضو حزب هستند درباره این نامه چیست؟
مرعشی: قاعدتا خانم هاشمی باید صبر میکردند تا حزب به جمعبندی روشنی برسند. ایشان هم حزبی و هم فراحزبی هستند. خانم هاشمی ناعادلانه در زندان هستند و دسترسی ندارند. در بررسیهای خودمان نظرات ایشان را بررسی خواهیم کرد.
همه دوستانی که میگویند در انتخابات شرکت نکنید، باید بگویند چه کار کنیم؟ باید یک راهحلی هم وجود داشته باشد که به آن فکر کنیم. مثلا میگوییم جمهوری اسلامی الان از بین میرود و نابود میشود، سال دیگر جمهوری اسلامی به یک جمهوری شیک و مرتب ملی تبدیل شده است؟ چنین اتفاقی در راه است؟ قاعدتا پاسخش منفی است. میخواهید بگویید جمهوری اسلامی از تحریمهایی که علیه من، شما و خانم هاشمی میکنند میترسد و با ما فوری وارد گفتوگو میشود؟ خیر. با ترک صحنه انتخابات حاکمیت یکدست شده، همه مسائل حل میشود، آب و نان به دست مردم میرسد و زندگی مردم مرتب میشود؟ خیر. پاسخ همه این سوالات منفی است. [1]
*درباره سخنان مهم آقای مرعشی بیان چند نکته ضروریست:
یکم_ باید دانست که این سخنان؛ فارغ از اشتباهات آقای مرعشی در کنایههای ناصواب به نظام اسلامی و ساختارهای نظارتی کشور؛ سخنانی مهم هستند از این حیث که یک مانیفست محکم ضد تحریمی را در مقابل طرح "تحریم انتخابات" ارائه میکند. طرحی شریرانه که توسط چپهای تحریمی و سران جبهه اصلاحات پخت و پز شده است.
این مانیفست ضد تحریم از آنرو که بر مشارکت در انتخابات تأکید دارد؛ بایستی مورد اقتراح و تکریم و حمایت قرار گیرد.
دوم_ صحبتهای آقای مرعشی مبنی بر اینکه "من معتقدم، شرایط بنبست سیاسی در ایران به نقطهای رسیده که حتما از این بنبست یک شکوفایی و جریانات جدیدی به وجود خواهد آمد. " مبیّن آن نکته مهم تحلیلی است که ما در وبلاگ مشرق بر آن تأکید کرده و گفتهایم که "مشکلات و گرانی" اتفاقا دلیلی بر مشارکت در انتخابات است نه دلیل تحریم آن. زیرا در شرایط بروز مشکلات اتفاقا باید با مشارکت بیشتر در انتخابات و جریانات و کسانی را بر سر کار آورد که با عنایت به کارنامهشان انتظار میرود مدیریت بهتری داشته باشند.
سوم_ از باب بیان سابقه باید دانست که حزب کارگزاران و چند حزب دیگر از جمله اعتماد ملی، ندای ایرانیان و... در دو انتخابات 98 و 1400 از طرح تحریمی جبهه اصلاحات تبعیت نکرده و در انتخابات حضور یافتند.
به نظر میرسد با توجه به اینکه تصمیم جبهه اصلاحات تا این لحظه بر "تحریم انتخابات" است؛ این چند حزب اصلاحطلب؛ رفتار صحیح خود را در انتخابات امسال نیز تکرار کنند که این مسئله ناشی از عقلانیت آنهاست.
***
اظهارات عجیب سفیر ایران درباره قرابت تبریز با ترکیه!
محمدحسن حبیبا... زاده، سفیر ایران در ترکیه به تازگی در اظهاراتی که خبرگزاری دولتی ایرنا آنها را منتشر کرد، گفته است:
"قرابت فرهنگی تبریز با ترکیه بیش از دیگر شهرهای ایران است"!
او که در دیدار با شهرداری تبریز این اظهارات را بر زبان آورده، همچنین اظهار میدارد: نزدیک به یک میلیون ایرانی در ترکیه سکونت دارند و هموطنان دلبستگی خوبی به وطن خود دارند از طرف دیگر در حال حاضر از استان آذربایجانشرقی نزدیک به 60 شرکت تولیدی وارداتی در ترکیه فعال هستند که باید از ظرفیت این شرکتها استفاده کنیم.[2]
*ما قضاوت درباره اظهارات عجیب حبیبا...زاده را بر عهده مخاطبان محترم میگذاریم و البته این سؤال را میپرسیم که تبریز گرامی دقیقا چه ربط فرهنگی به ترکیه دارد!؟
تبریز گرامی کتابی مصور از تاریخ فلات ایران است و ترکیه صرفا محل حکومت عثمانیها بوده.
تبریزیهای عزیز ایران در فقره فرهنگ به عزاداری پرشور و پرسوز و گداز برای سیدالشهدا(ع) شهرهاند، در ایراندوستی والامقاماند، به شعر و ادب و علم و دین شناخته میشوند و شهدای بزرگی را تقدیم راه اسلام و ایران کردهاند. همانند همهی دیگر شهرهای عزیز ایران.
ترکیه اما به کدامیک از این خصلتهای فرهنگی شناخته میشود که آقای سفیر چنین ادعای ناصوابی را مطرح و تقلّا کرده تا دو چیز بیربط و نامتجانس را به یکدیگر وصله کند!؟
از طرف دیگر اصلا چه تفاخری هست که حال یک شهر ایران به فلان شهر خارجی تشبّه داشته باشد یا نداشته باشد؟ آنهم بیش از شهرهای دیگر!
آقای سفیر متوجه این نیست که عزت و احترام شهرها و مردم ایران به ایرانی بودن است نه به مسابقه قرابت با این کشور یا آن کشور!؟
از همه بدتر اینکه گوینده این جمله غلط شخص سفیر ایران بوده نه یک شخص عادی یا یک پانترک یا یک دشمن خارجی!
در این باره حتما نیاز به روشنگریست و حتی اگر شخص سفیر محترم ایران در ترکیه در این باره توضیحاتی بدهند (که میدهند) اما وزارت خارجه کشورمان حتما باید در انتصاب چنین افرادی دقت و مراقبت لازم را بعمل بیاورد.
***
شکایت یک نماینده از مجلس!
جواد کریمیقدوسی، نماینده مشهد در مجلس اخیرا در بخشی از یک مصاحبه با خبرگزاری دولتی ایرنا با بیان اینکه نسبت به طرز کار مجلس اعتراض دارم، گفته است: به این جمع بندی رسیدم که اصل تفکیک قوا رعایت نمیشود و لذا شکایتی در مورد طرز کار قوه مقننه به کمیسیون اصل 90 مجلس ارائه کردم که البته رسیدگی نمیشود چون پاسخی ندارد!
او میافزاید: در شکایتم به طرز کار قوه مقننه سه سر فصل مهم ذکر شده و اینکه نمایندگان بعد از پرداختن به وظایف قانونی خود در سه حوزه کاملا فعال هستند: در عزل و نصب های مدیران دولتی، در پیدا کردن سرمایه گذار برای طرح های سرمایه گذاری و پیدا کردن پیمانکار برای طرح های عمرانی!
کریمی قدوسی همچنین اظهار میکند: در کل می توان گفت که جمعی از نمایندگان درگیر این سه حوزه هستند که ریشه این مسائل به موضوع انتخابات و وعده های انتخاباتی آنان بر میگردد و با اینکه در این زمینه به کمیسیون اصل 90 شکایت کردم، این شکایت بررسی نشد چون خود آنها هم درگیر این مسائل هستند. [3]
*اقدام آقای کریمی از این حیث بیشتر قابل تأمل است که در زمانهای که گرانی و ناکارآمدی به مشکلی فراگیر تبدیل شده و گریبان مردم را گرفته؛ ایشان انگشت اشاره خود را به سمت ساختار مجلس که هیچ نقشی در اجرائیات کشور ندارد، گرفته و به راهی رفته که همانطور که مشاهده میشود قرار است از انتهای آن اتهامزنی به اعضای محترم کمیسیون اصل 90 استخراج شود نه هیچ چیز دیگر!
ما قضاوت درباره این قبیل کارها را بر عهده مخاطبان محترم میگذاریم.
***
1_ https://www.ilna.ir/fa/tiny/news-1377943
2_ isna.ir/xdPfFv
3_https://irna.ir/xjMXQR