تکلم خداوند با حضرت موسی

"فلما اتیها نودی من شاطی ء الواد الایمن فی البقعة المبارکة من الشجرة..."

"فلما اتیها نودی من شاطی ء الواد الایمن فی البقعة المبارکة من الشجرة..."

در مفردات در معنای کلمه"شاطی ء"گفته: "شاطی ء الوادی"معنایش کنار وادی است، و نیز همو گفته: کلمه"وادی"در اصل به معنای محلی است که سیلاب از آنجامی گذرد، و به همین اعتبار شکاف میان دو کوه را نیز وادی می گویند، و جمع این کلمه"اودیه"می آید (1) ، و کلمه"بقعة"به معنای قطعه ای از زمین است که به شکل زمینهای اطرافش نبوده باشد.

و مراد از کلمه"ایمن"جانب راست است، در مقابل"ایسر"که به معنای سمت چپ است، مقصود در اینجا ایمن و سمت راست وادی است، و به آنچه بعضی (2) گفته اند:

"ایمن از یمن در مقابل شومی است"نباید اعتناء کرد.

و"بقعة مبارکه"قطعه و نقطه مخصوصی است از(کناره سمت راست وادی)که درآن درختی قرار داشته که ندای یا موسی از آن درخت برخاسته، و مبارک بودنش به همین خاطراست، که ندای الهی و تکلم او با موسی در آن جا واقع شد، و از این راه شرافتی یافت، وموسی به خاطر همین شرافت و قداست مامور شد کفش خود را بکند، همچنانکه فرمود:"فاخلع نعلیک انک بالوادی المقدس طوی" (3).

این آیه شریفه بدون تردید دلالت دارد بر اینکه درخت مزبور به وجهی مبدا آن نداء وآن گفتگو بوده، چیزی که هست این نیز مسلم است که درخت سخن نگفته، بلکه سخن سخن خدا و قائم به او بوده، نه قائم به درخت، همان طور که کلام ما آدمیان قائم است به خود متکلم، پس در حقیقت درخت حجابی بود که خدای تعالی از ورای آن با موسی سخن گفت، البته این احتجاب به معنایی بوده که لایق ساحت قدس او باشد، احتجابی که بااحاطه او بر هر چیز منافات نداشته باشد، همچنان که آیه"و ما کان لبشر ان یکلمه الله الاوحیا او من وراء حجاب او یرسل رسولا فیوحی باذنه ما یشاء" (4) ، نیز سخن گفتن خدا با یک فرد بشر را منحصر کرده به طریق وحی، یا از پشت حجاب.

و از همین جا ضعف این تفسیر که بعضی (5) گفته اند: "درخت محل کلام بوده، چون کلام از مقوله عرض است، و محتاج است به محلی که قائم بدان باشد"روشن می گردد.

و همچنین اینکه بعضی (6) دیگر گفته اند: این نحوه تکلمی که خدا با موسی کردعالی ترین مرتبه تماس خدا با انبیاء(ع) است، چون بدون واسطه با وی سخن گفته، و موسی بدون واسطه سخن او را شنیده وجه فساد این تفسیر این است که: در این جریان نیز سخن گفتن خدای تعالی بدون واسطه نبوده، چون - گفتیم - کلام خدا از ماورای حجاب بود، و حجاب در این تکلم درخت بود، که واسطه شد میان موسی(ع)و خدای تعالی، و ظاهر آیه شوری این بود که تکلم کردن خدا با خلق خود به یکی از سه نحو است، یکی به وسیله رسول و مبلغ، دوم از ورای حجاب، سوم که عالیترین مراحل تکلم است تکلم بدون واسطه و بدون حجاب است.

"ان یا موسی انی انا الله رب العالمین" - کلمه"ان"در این جمله تفسیریه است، ودر آن از ذات متعالی که نامش الله ست خبر می دهد، و او را به وصف وحدانیت و یکتایی درربوبیت توصیف می کند، و شرک را به همه انواعش به طور مطلق از او نفی می کند، به این بیان که وقتی او را به ربوبیت برای همه عالمیان ستود، و با در نظر گرفتن اینکه"رب"به معنای مالک و مدبر می باشد، و مستحق است که مملوک هایش او را پرستش کنند، دیگرچیزی از عالمیان را باقی نگذاشته که مربوب غیر او باشد، در نتیجه دیگر ربی غیر از او باقی نمانده، و معبودی سوای او نیست.

پس در آیه شریفه اجمال آن مطالبی است که در سوره طه تفصیلش آمده، و این ندایی که در آیه مورد بحث به طور اجمال به معارف سه گانه توحید و نبوت و معاد اشاره می کند، درآنجا آنها را از یکدیگر جدا کرده، در باره توحید فرموده: "اننی انا الله لا اله الا انا فاعبدنی"،

پی نوشتها:

(1)مفردات راغب، ماده"شطا".

(2)روح المعانی، ج 20، ص 73.

(3)نعلین خود بکن که تو در وادی مقدس طوایی.سوره طه، آیه 12.

(4)هیچ بشری را نمی رسد که خدا با او تکلم کند، مگر از طریق وحی، یا از ورای حجاب، یااینکه رسولی بفرستد پس او به اذن خود هر چه بخواهد وحی می کند.سوره شوری، آیه 51.

(5 و 6)مجمع البیان، ج 7، ص 251.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان