نتایج این پژوهش بهروشنی نشان میدهد که موتورهای جستوجوی چتجیتیپی که مبتنی بر رویکرد هوش مصنوعی عمل میکنند، این توانایی را دارند که کار فریلنسرها و کارگران یقهسفید را بربایند و بر میزان رشد درآمد آنها اثر منفی بگذارند. این نگرش در حالی مورد تاکید این مقاله است که بسیاری از اقتصاددانان هنوز با ابهام از اثر این نیروی جدید بر اقتصاد سخن میگویند و معتقدند: «هوش مصنوعی هنوز برای ما ناشناخته است.» این گزاره که اقتصاددانان در بخشهای مختلف جهان به آن اذعان دارند، مبنای پژوهشهای بسیاری شده و به سرخط اصلی پژوهش اندیشکدهها تبدیل شده است. با اینحال، کمتر کسی است که بتواند بهدقت از اثرات این تحول بر بازارهای مختلف، اعم از بازار کار، بازار کالا و خدمات یا بازار پول پرده بردارد. ما سعی کردهایم با آگاهی از این موضوع که هوش مصنوعی هنوز نیرویی ناشناخته است، از جنبههای مختلف به معناکاوی این نیروی تازه بپردازیم. در این میان یک چیز هم قطعی است: تعاریف ما از اقتصاد تغییر میکند.
نکته پرونده
موسسه سرمایهگذاری کوتا (Coatue Management) که دارایی حجیمی بالغ بر 70میلیارد دلار را تحت مدیریت خود دارد، در گزارشی مفصل پیرامون اثر هوش مصنوعی بر اقتصاد آمریکا تاکید کرده است که سرعت تطبیقپذیری اقتصاد این کشور با هوش مصنوعی سریعتر از دو موج فناورانه قبلی یعنی اینترنت و تلفنهای همراه هوشمند است. نتایج گزارش این موسسه نشان میدهد اگر تطبیق اقتصاد آمریکا با فناوری رایانههای شخصی 20سال به طول انجامید و این عدد برای اینترنت و تلفنهای همراه معادل 12سال و 6سال بود، این عدد برای هوش مصنوعی تنها 3سال است. این موسسه بر همین مبنا با اشاره به اثر شدید فناوریهای مبتنی بر رایانه طی 35سال گذشته (از 1986 به این سو) ادعا کرده که هوش مصنوعی این پتانسیل را دارد که اقتصاد آمریکا را برای سالهای آینده هدایت کند.