مقدمه
ادبیات حماسی پیوندی عمیق و ریشه دار با ادبیات تعلیمی دارد؛ زیرا حماسه در بطن خود گویای مفاهیم ارزشمند تعلیمی است؛ به طوری که می توان گفت: «نوع ادب تعلیمی، همسایة همیشگی همة انواع ادبی دیگر است. با وجود این، از بین انواع ادبی، نوع حماسی بیشترین استعداد را برای درج خصوصیات نوع تعلیمی دارد؛ زیرا بخشی از حماسه با مشکلات فلسفی و مسئلة خیر و شر، مظاهر میهن پرستی، فداکاری و تحکیم مبانی ملیت مرتبط است» (خلیلی جهان تیغ و دهرمی، 1390). ازاین رو محدود کردن حماسه در معنای محض آن، نوعی بی مهری و غفلت از آثار پربار این مفهوم، ازجمله آثار تربیتی آن است؛ زیرا در مفهوم حماسه، مفاهیمی همچون غیرت، شجاعت، دلاوری، ایثار، جهاد، حمیت، ازخودگذشتگی، اخلاق مندی، سرسختی مفاهیمی هستند که بیشترین تأکید را دارند (نوروزی، 1386)؛ که مؤید بعد تربیتی حماسه هستند. بنابراین توجه به مفاهیم حماسی در تربیت، به عنوان یک ساحت تربیتی در راستای پرورش متربیان مستقل، مسئولیت پذیر، سخت کوش، آزاداندیش، قوی و انتخاب گر و شجاع، عامل به عمل، ضرورت اجتناب ناپذیر نظام های تعلیم و تربیت، ازجمله نظام تعلیم و تربیت کشور جمهوری اسلامی ایران محسوب می شود؛ زیرا انسان در هزارة سوم به دلیل فرایندهای جهانی شدن، گسترش اتحادیة اروپا، بحران های اقتصادی، پیشرفت تکنولوژی و نوآوری های اجتماعی، مهاجرت و غیره، بیش ازپیش دﭼﺎر تغییر و ﺗﺤﻮﻻت اﺳﺎﺳﻲ شده است. همة این تحولات اجتماعی، انسان مدرن را با چالش های جدید در تمام زمینه ها بخصوص تربیتی، اخلاقی و اجتماعی مواجه کرده است و او را در مورد پاسخ به سؤالات اساسی در مورد زندگی انسان و چگونه زیستن دچار تزلزل و درماندگی کرده است (کارکو و دیگران، 2018). به طوری که این امر موجب اهمال و سستی جوانان در پذیرش و حرکت جوان مردانة آنها در همة ابعاد زندگی گردیده است و آنها را فاقد ثبات اخلاقی، وام دار ارزش ها، لذت گرای صرف و مستغرق در سبک زندگی انسان مدرنی کرده که با فرهنگ و آداب و رسوم جامعة ایران اسلامی متفاوت است. در چنین شرایطی، ویژگی بارز افراد، مطالبه گر و پرتوقع، بی مسئولیت، عافیت طلب، ترسو و شکننده است که توسط یک سیستم پرستارانه نیز اداره شده و دائم باید به آنها رسیدگی شود (دیانی، 1392).
توجه به مباحث حماسی و آثار تربیتی حماسی در تربیت متربیان، شکل دهندة ساحتی جدید در تعلیم و تربیت به نام ساحت تربیت حماسی است؛ که انسان تربیت شده براساس این ساحت، بی تفاوت نیست؛ ظلم و عدل نزد او یکسان نیست؛ سستی و رخوت را به رسمیت نمی شناسد؛ بیش از همه از تکلیف گریزی و عافیت طلبی گریزان است. دارای روحی بزرگ، شجاعتی بی بدیل است (موسوی، 1392). به طورکلی، کلمۀ «حماسه» در مواردی از این دست به کار می رود:
شعر حماسی: در آن غیرت، شجاعت و مردانگی موج می زند و روح را تحریک می کند و به هیجان می آورد.
سخن حماسی: سخنی است که در آن بویی از غیرت، شجاعت، مردانگی، ایستادگی و مقاومت باشد.
سرگذشت و تاریخ حماسی: سرگذشتی که پر از غیرت، شجاعت، مردانگی، ایستادگی و مقاومت است.
شخصیت حماسی: اشخاصی هستند که روحیۀ غیرت مندی، حمیت، شجاعت، ایستادگی، حس دفاع از حقوق و حس عدالت خواهی دارند (همان).
از میان این چهار اطلاق، تربیت و شخصیت حماسی، مدنظر پژوهشگر دراین مقاله است. شخصیت حماسی، انسان ساخته شده و تربیت شده ای است که از لحاظ روحی، غیرت و حمیت و شجاعت و سلحشوری را تحریک کند و از لحاظ بدنی، خون را در عروق به جوش آورد و به بدن، نیرو و حرارت و چابکی و چالاکی ببخشد. به عبارت دیگر، روحیۀ انقلابی ایجاد کند و حس مقاومت در مقابل ستم و ستمگر را به وجود آورد (همان).
شهید مطهری در این باره چنین گفته است: یک شخصیت حماسی، آن کسی است که در روحش این موج وجود دارد؛ یک روحیۀ متموجی از عظمت، غیرت، حمیت، شجاعت، حس دفاع از حقوق و حس عدالت خواهی دارد (مطهری، 1388، ص 35). در این میان یکی از شخصیت های حماسی که در این دوره از زمان می تواند الگویی مناسب برای استخراج دلالت هایی برای تربیت حماسی مورد کاوش و بررسی قرار گیرد، شهید حاج قاسم سلیمانی است که در رفتار و کردار وی تمام مؤلفه های حماسی مطلوب موج می زنند و حماسة وی را حماسه ای متعالی و معرفتی می سازد، که آن را از حماسه های مزاجی جدا می سازد؛ زیرا شجاعت که رکن اصلی حماسه است، در پرتو شخصیت وی معرفتی و متعالی است، نه مزاجی که فاقد ارزش است؛ زیرا شجاعت مزاجی فرد از نظر ساختار روانی و شخصیتی؛ فقط شجاع، بی باک، جسور، متهور، جنگ جو و ماجراجو، معترض و مبارز است؛ درواقع تا زمانی که شجاعت در پرتو عوامل معرفتی و تربیتی قرار نگیرد، نه تنها ارزشی ندارد؛ بلکه در بسیاری از موارد موجب انحرافات فراوان همچون جنگ های بی ارزش که حاصل شجاعت و جسارت و تهورهای غیرعقلانی و غیراخلاقی می شود (جمعی از نویسندگان، 1400، ص 45)؛ و بدین جهت است که شهید والامقام سردار دل ها الگویی شایسته و راستین برای تربیت حماسی متعالی محسوب می شود؛ زیرا شجاعتش معرفتی، غیرتش ممدوح، مبارزه اش ظلم ستیزی و جهادش در راه خداست و اینچنین است که تربیت برگرفته از سیرة وی تربیت حماسی متعالی است. با توجه به اهمیت تربیت حماسی در عصر حاضر و ضرورت ارائه الگوی مناسب در این حوزه، پژوهش حاضر با هدف استنتاج دلالت های تربیتی حماسه با محوریت تربیت حماسی به عنوان ساحت تربیتی در سیرة حاج قاسم سلیمانی شکل گرفت.
شخصیت، منش و کردار شهید سلیمانی در سطح جامعه تا قبل از شهادت ایشان، کم تر شناخته شده بود. پس از شهادت این فرمانده رشید، مجموعه تلاش هایی برای تبیین اندیشه های سیاسی اجتماعی این شهید والامقام در دستور کار پژوهشگران و محققان کشور قرار گرفت. در زیر به برخی از مهم ترین آنها اشاره می شود:
مقالة «حکمرانی امنیتی در اندیشه سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی (امنیت بخشی در محور مقاومت)» (رستمی، 1399)؛ نویسنده آورده است که با تأثیرپذیری از گفتمان انقلاب اسلامی و با تفسیر جدیدی از مفهوم مقاومت، روح تازه ای به کالبد این فرهنگ و اندیشه استکبارستیزی ملل ستمدیده جهان دمید و همواره اقدامات و نقشه های توطئه آمیز استکبار جهانی را با شکست روبه رو کرد و سرانجام در مسیر مجاهدت های بی وقفه، توسط خبیث ترین دشمنان خود به شهادت رسید.
مقالة «واکاوی سبک رهبری شهید حاج قاسم سلیمانی الگوی متعالی رهبری خدمتگزار» (قراباغی و ازگلی، 1399)، که با پژوهش کتابخانه ای در زندگی نامه، سخنرانی ها، یادداشت ها و وصیت نامه شهید و همچنین مصاحبه با افراد صاحب نظر و استفاده از نظر خبرگان و با روش تحلیل مضمون، مکتب این شهید والامقام را در پنج بعد «معنوی و ارزشی»، «فردی و رفتاری»، «فرماندهی و مدیریتی»، «نظامی» و «تأثیرگذاری (عملکردی)» مورد بررسی قرار داده و در نهایت نتیجه گرفته است که پیامد مکتب سلیمانی، «سعادت و شهادت» است.
مقالة «الگوی مطلوب ارتباطات میان فردی در سلسله مراتب فرماندهی: مورد مطالعه شهید حاج قاسم سلیمانی» (بیات و طباطبایی، 1399)، با روش تحلیل مضمون به بررسی و تحلیل جایگاه شهید سلیمانی پرداخته و به این نتیجه رسیده که روابط میان فردی شهید سلیمانی متأثر از «جایگاه افراد در سلسله مراتب فرماندهی»، در طیفی از «قاطعیت و رسمیت تا صمیمت و عدم رسمیت» قرار داشت. هرچه افراد در سلسله مراتب فرماندهی به شهید سلیمانی نزدیک تر بودند، رفتار او با قاطعیت و رسمیت بیشتری همراه بود. هرچه افراد در سلسه مراتب پایین تری قرار داشتند، رفتار آن شهید غیررسمی تر و با صمیمت بیشتری همراه بود.
مقالة «تبیین منظومۀ (اعتقادی / رفتاری) سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی به عنوان حکمران اسلامی» (امینی و همکاران، 1399)، به تبیین منظومه ای از ویژگی های (اعتقادی رفتاری) سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی به عنوان حکمران اسلامی پرداخته است و با روش کیفی تحلیل مضمون به این نتیجه رسیده که اساساً حکمران اسلامی برخلاف مدل غربی لزوماً بایستی علاوه بر رعایت مؤلفه های مدیریتی متعلق به شاخصه های اعتقادی و رفتاری متعالی منطبق بر موازین اخلاقی و شرعی اسلام نیز باشد.
مقالۀ «ارائه الگوی مدیریتی در تراز انقلاب برای مدیران عالی جمهوری اسلامی ایران مبتنی بر سبک مدیریتی شهید سپهبد قاسم سلیمانی» (مظاهری، 1399)، به بررسی و تحلیل الگوی مدیریتی شهید سلیمانی پرداخته و به این نتیجه رسیده که مبانی اعتقادی به عنوان اثرگذارترین مضمون در سطح چهارم، زمینه های فردی در سطح سوم، مشی های سیاسی فرهنگی اقتصادی و سیاسی در سطح دوم و زمینه های شغلی به عنوان اثرپذیرترین مضمون در الگوی پیشنهادی در سطح اول، قرار گرفت. پیشنهاد می شود مدیران عالی از ویژگی هایی همچون روحیه انقلابی، وحدت آفرینی بین مسئولان و مسئولیت پذیری این شهید تأثیر بیشتری بپذیرند.
مقالۀ «تدوین الگوی فرماندهی شهید قاسم سلیمانی» (دهقانی پوده و پاشایی، 1399)، به بررسی مکتب شهید قاسم سلیمانی به عنوان مکتبی جهان شمول و اخروی و الگو سازی آن برای الگو قرارگیری از سوی فرماندهان و مدیران پرداخته است. این پژوهش با هدف «تدوین الگوی مکتب فرماندهی شهید قاسم سلیمانی» به رشتۀ تحریر درآمده است که با بررسی کتابخانه ای در زندگی نامه، سخنرانی ها، یادداشت ها و وصیت نامۀ شهید و همچنین مصاحبه با افراد صاحب نظر و استفاده از نظر خبرگان با بهره گیری از روش تحلیل مضمون، مکتب این شهید والامقام در پنج بُعد «معنوی و ارزشی»، «فردی و رفتاری»، «فرماندهی و مدیریتی»، «نظامی» و «تأثیرگذاری (عملکردی)» مشخص شد و در نهایت نتیجه گرفته شد که پیامد مکتب سلیمانی، «سعادت و شهادت» است.
کتاب برادر قاسم: سیری در اندیشه حاج قاسم (مهران فر، 1398)، به بررسی سیر اندیشه های حاج قاسم در دفاع مقدس، مقابله با جریان های تکفیری و... پرداخته است. این کتاب به بیان سخنرانی های حاج قاسم در جمع رزمندگان به صورت مستقیم پرداخته و می کوشد شخصیت وی برای ایرانیان و بقیه مناطق دیگر به خوبی تبیین شود.
کتاب این مرد پایان ندارد (بنی لوحی، 1398)، به بررسی و تحلیل جایگاه شهید سلیمانی در میان رزمندگان دفاع مقدس و مدافعان حرم پرداخته است. این اثر که بیشتر با نگاهی تحلیل روایت نگاشته شده، می کوشد با روایت های مختلف ابعاد پنهانی شخصیت شهید سلیمانی برای همگان تبیین و تشریح شود.
مقالة «مکتب شهید حاج قاسم سلیمانی در دفاع از حریم اهل بیت(ع)» (موسوی، 1398)، به بررسی جایگاه شهید سلیمانی در دفاع از اهل بیت(ع) پرداخته است.
نقطۀ اشتراک تحقیقات فوق با پژوهش حاضر در مبحث حاج قاسم سلیمانی در موضوعات گوناگون است؛ با این تفاوت که پژوهش حاضر با محوریت حماسه تبلور دیدگاه های نوین: سیرۀ تربیتی حاج قاسم سلیمانی بسترساز تربیت حماسی متعالی شکل گرفته است. لذا در مجموع می توان گفت که موضوع مقاله حاضر از زاویه ای نو به سیرة شهید سلیمانی می پردازد و ظرفیت حماسی و حماسه سازی این شهید بزرگ را از منظر تربیت حماسی مورد توجه قرار داده است، که در هیچ کدام از تحقیقات قبلی بررسی نشده بود.
1. روش تحقیق
برای پاسخ گویی به سؤالات پژوهش حاضر، از رویکرد کیفی و روش توصیفی تحلیلی استفاده شده است. در این نوع تحقیق، محقق به توصیفی از پدیده یا موضوع مورد مطالعه پرداخته و دلایل چگونه بودن و چرایی وضعیت موجود را بررسی و تشریح می کند (حافظ نیا، 1385، ص 25-27)؛ جامعۀ پژوهش مجموعه ای از خاطرات همرزمان و سیاسیون و وصیت نامه سیاسی الهی وی و بیانات مقام معظم رهبری و چندین مقاله که بعد از شهادت وی به رشته تحریر درآمده اند، می باشد. با توجه به اینکه در این نوع تحقیقات عمدتاً از روش مطالعة کتابخانه ای و بررسی متون و محتوای مطالب استفاده می شود، لذا داده های این پژوهش نیز به شیوۀ مطالعة کتابخانه ای و با استفاده از فیش برداری گردآوری و مورد تحلیل قرار گرفتند. بدین منظور که در منابع مربوط به موضوع تحقیق به گردآوری داده هایی در راستای توصیف و تحلیل مؤلفه های تربیت حماسی پرداخته شد؛ تا با تحلیل این مؤلفه ها در سیرة حاج قاسم سلیمانی بتوانیم چشم اندازی دقیق و راهکارهایی روشن برای تربیت حماسی براساس سیرۀ این شهید ارائه بدهیم.
2. سؤالات پژوهش
ازآنجا که هدف اصلی و اساسی مقالة حاضر بررسی ابعاد تربیتی حماسه و واکاوی این ابعاد در سیرة تربیتی سردار شهید، حاج قاسم سلیمانی از منظر تربیت حماسی است؛ بدین جهت در راستای پاسخ گویی به هدف مذکور، سؤالاتی مطرح می گردد که پاسخ گویی به این سؤالات می تواند زمینه ها و بسترهای مناسبی برای تربیت حماسی فراهم آورد:
1. تربیت حماسی دارای چه معنا و مفهومی است؟
2. ملاک های تربیت حماسی کدام است؟
3. رفتارشناسی حاج قاسم سلیمانی براساس ملاک های تربیت حماسی چگونه است؟
3. مفهوم شناسی پژوهش
1-3. تربیت حماسی
تربیت به عنوان یکی از مفاهیم علوم انسانی، ماهیت و محتوایی تفسیری و چندبعدی دارد و تعاریف فلسفی، جامعه شناختی، روان شناختی و سیاسی مختلفی از آن ارائه شده است؛ اما قریب به اتفاق بر این امر متفق القول اند که تربیت همانا مجموعه تدابیر و روش هایی است که برای به فعلیت درآوردن و شکوفا ساختن استعدادهای انسان در زندگی اجتماعی و فردی آنها به کار بسته می شود (موسوی، 1398)؛ و حماسه نیز به معنای دلاوری، دلیری، شجاعت و شدت و سختی در کار آمده و آن را واژه ای با ریشۀ عربی دانسته اند (دهخدا، 1389، ذیل واژۀ حماسه). کلمۀ «حماسه» به معنای شدت و صلابت است و گاه به معنای شجاعت و حمیت استعمال می شود (مطهری، 1388، ص 24). همچنین حماسه، به چیزی گفته می شود که افتخار و نازیدن به چیزی یا موضوعی که یادآوری آن در روح هیجان به وجود آورد و انسان را به حرکت وادارد و آمادۀ دفاع کند (همان، ص 635). شهید مطهری دربارۀ معنای لغوی حماسه می گوید: کلمۀ «حماسه» به معنای شدت و صلابت است و گاه به معنای شجاعت و حمیت استعمال می شود (همان، ص 24). همچنین حماسه، به چیزی گفته می شود که افتخار و نازیدن به چیزی یا موضوعی که یادآوری آن در روح هیجان به وجود آورد و انسان را به حرکت وادارد و آمادۀ دفاع کند (همان، ص 635). تربیت حماسی، تربیتی است که «قدرت شناخت حق، امید به تحقق آن و شجاعت اقدام براساس آن را در متربی ایجاد کند» (موسوی، 1392). در تعریفی دیگر تربیت حماسی را همان «تربیت دینی ناب و معتدل با برجسته سازی عنصر حماسه و فتوت که متناسب با نیاز زمان می دانند» (دیانی، 1392). بنابراین تربیتی حماسی، تربیتی است که یک هدف و ارزش مشترک در سطح نظام معانی و بین الاذهانی واقعی جامعه مطرح می شود و ساختار نظام و کلیت می کوشد به آن چشم انداز نائل شود. در این چارچوب، تربیت حماسی و زیرمحور های آن چون فتوت، غیرت، شجاعت، جوان مردی، فضیلت خواهی، اخلاق مندی، بلندهمتی، صبر، توکل و... در سطح زندگی فردی و اجتماعی ما ایرانی ها دارای کارکرد های و کارویژه های مختلفی است که در حوزه ها و سطوح مختلف ازجمله تربیت فردی اجتماعی می تواند اثرات و پیامدهای مختلفی در پی داشته باشد؛ لذا ضروری است در حوزه های مختلف، مورد بررسی و تبیین عمیق و دقیق قرار گیرد.
4. ملاک های تربیت حماسی
در جوامع و نظام های سیاسی کهن و متمدن، حماسه و شاخصه های حماسی نقشی تعیین کننده در نگرش، بینش و کنش شهروندان و طبقات مختلف جامعه داشت، دارد و خواهد داشت. این مقوله که ابعادی چندوجهی و تودرتو دارد دارای مؤلفه های درهم تنیده و با هم مرتبطی هستند که هویت جمعی آنها را شکل می دهد. یکی از این تمدن ها، جهان بینی اسلامی است که شاکله و روح هویت فردی و جمعی ایرانیان را شکل داده است. این ارزش ها که ماهیتی دینی و بومی دارند در زمان های مختلف بازتولید و استمرار داشته اند. با توجه به ارزش های اسلامی و بومی جامعه، محورهای زیر عناصر تربیت حماسی را در سپهر سیاسی اجتماعی کشور تشکیل داده اند. در زیر به صورت مختصر این موارد تعریف و تبیین می شود:
1-4. ولایت مداری
یکی از مؤلفه های اصلی تربیت حماسی این است که نقش رهبری در فرایند تربیت حماسی بارز و کارساز است. رهبری فرایند هدایت و اعمال نفوذ بر فعالیت های کاری اعضای گروه است (کاتز، 1974). مقصود از رهبری قدرتی است که اگر در فرد ظاهر شود، موجب می شود که دیگران فرمان او را بدون مشقت و استقامت بپذیرند (بابایی، 1396). منظور از این مبنا در تربیت حماسی این است که در فرآیند تربیت حماسی حماسه ساز برای رسیدن به مقصد و مقصود، پیرو دستورات شخصی عاقل و بالغ و با عدالت، به نام رهبر یا مدیر گروه است؛ و عامل پیروزی و موفقیت در تربیت حماسی پیروی از دستورات رهبری شایسته است. در مجموع می توان گفت که توجه به این مبنا در حال حاضر در نظام تربیتی ما ضرورتی حیاتی دارد؛ زیرا با وجود شرایط فعلی نظام ما، تنها راه پیروزی و موفقیت در مقابل عوامل سلطه گر و تفرقه افکن، تمسک به گفتار و دستورات و اوامر ولی امر، رهبر معظم انقلاب است.
2-4. غیرت
دیگر مؤلفة مهم در حماسه یا تربیت حماسی، غیرت داشتن ممدوح نسبت به خانواده و ناموس، وطن و دین است (خوشناموند، 1400، ص 32). این لغت از دیدگاه لغت شناسانی همچون فراهیدی به معنای «المیره و الانقه» به کار رفته است؛ که اولی به معنای، برای خانواده اش آذوقه آوردن و دومی به معنای زیر بار عار و ننگ نرفتن است (فراهیدی، 1410ق، ص 443). دهخدا نیز آن را به رشک، حسد، حمیت، محافظت و نگه داری از عزت و شرف معنا کرده است (دهخدا، 1389). بنابراین با تأمل در معنای لغوی غیرت، درمی یابیم که در همۀ معانی لغوی، بر متعلق غیرت مندی، خواه ناموس باشد یا وطن یا دین، حساسیت نشان می دهند و برای حفظ و نگه داری آن فداکاری می کنند. تعریف اصطلاحی این واژه، همچون تعریف لغوی آن، تأکید بر محافظت و نگه داری از چیزی است که برای شخص ارزشمند است. چنانچه ملااحمد نراقی در این باره می گوید: غیرت از شریف ترین ملکات و فضایل اخلاقی است که آدمی با آن از دین، عرض، اولاد و مال خود محافظت می کند (نراقی، 1348، ص 185).
3-4. شجاعت
شجاعت و روحیة بزرگ منشی ناشی از آن، دیگر مؤلفة مهم حماسه و تربیت حماسی است که از آن به عنوان مترادف حماسه یاد می شود (خوشناموند، 1400، ص 37). در لغت نامه دهخدا برای واژۀ شجاعت، مترادفاتی همچون شهامت، جرئت، تهور، جسارت، بهادری و نیز توانایی روحی و روانی ذکر شده است (ر.ک: دهخدا، 1389). در این مترادفات، برای شجاعت مفاهیم افراطی شجاعت نیز ذکر شده است؛ درحالی که شجاعت حد وسط بین دو رذیلت جبن (ترس) و تهور (بی باکی) است (ابن مسکویه، 1389ق، ص 369). زمانی این کار می تواند ارزش تلقی شود و در دایرۀ ارزش ها واقع شود و عنوان شجاعت به خود بگیرد که برای رسیدن به هدف بالایی استفاده شود (اسنایدر، 2010). به همین دلیل، از منظر ابن مسکویه اگر این فضیلت درست مورد استفاده قرارگیرد و حد وسط آن رعایت شود، می توان برای آن فضایلی همچون بزرگواری نفس، دلاوری، بزرگ همتی، پایداری، بردباری، فقدان سبک سری، شهامت، تحمل رنج و سختی را ذکر کرد (ابن مسکویه، 1389ق، ص 370). بنابراین از بزرگ ترین و مهم ترین مؤلفه های تربیت حماسی شجاعت است؛ آن هم نه هر شجاعتی؛ بلکه شجاعتی با اهداف متعالی و معنوی؛ زیرا در غیر این صورت نشان تهور و بی باکی است؛ که با مفهوم اصیل شجاعت در تضاد است. بنابراین تربیت حماسی به دنبال تربیت افرادی شجاع است که براساس موازین عقلی و اخلاقی عمل کنند.
5-4. فتوت و جوان مردی
بعد بعدی مؤلفه های حماسه و تربیت حماسی، فتوت و جوان مردی است که کل پیکره و بنیان تربیت حماسی بر آن استوار است؛ به عنوان عاملی زیربنایی عمل می کند و سایر مؤلفه های تربیت حماسی همچون شجاعت، غیرت، تواضع، فروتنی و... را در دل خود جای می دهد (خوشناموند، 1400، ص 56). این کلمه به شخصی اطلاق می شد که در اخلاق، انسانیت و فضیلت به کمال می رسید یا دست کم دارای دو صفت سخاوت و شجاعت بود؛ در زمینة سخاوت تا جایی بذل و ایثار می کرد که به خود توجهی نداشت؛ به فقر و تنگدستی دچار می شد؛ و در زمینة شجاعت نیز، در جنگ چنان شجاعتی از خود نشان می داد که ممکن بود جان خود را فدای دیگران کند (ریاض، 1382، ص 95). افرادی با این روحیات در بلاد اسلامی طبقه ای را به خود اختصاص دادند که بخشندگی، کارسازی و دست گیری از مردم را شعار خویش کرده و دارای آداب و رسوم خاصی بودند (صالح بن جناح، 1372، ص 125). بنابراین می توان گفت فتوت و جوان مردی موتور حرکت تربیت حماسی است و نقشی مهم در سطوح و ابعاد مختلف جامعه دارد.
6-4. ایثار و فداکاری
دیگر مؤلفه ای که جایگاه ویژه در تربیت حماسی دارد، ایثار و فداکاری است (خوشناموند، 1400، ص 40). از منظر لغت شناسان، ایثار به «معنای ترجیح دادن، برتری دادن دیگری بر خود و مقدم داشتن منفعت غیر بر منفعت خویش است» (عمید، 1377، ص 176). روشن تر بگوییم، «مقدم داشتن دیگری بر خود در کسب سود و منفعتی، یا پرهیز از ضرر و زیانی است که نهایت برادری و دوستی بین دو نفر را نشان می دهد» (جرجانی، 1379، ص 59). ایثار، روحیه ازخودگذشتگی را در فرد تقویت می کند؛ زیرا شخص با وجود نیازمندی خود به چیزی، دیگران را بر خود مقدم می دارد (اسماعیل پور، 1385، ص 42).
7-4. جهاد
جهاد که از آن به عنوان عامل فعلیت بخشی ایثار در عمل یاد می شود (خوشناموند، 1400، ص 44) نیز در فرهنگ و تربیت سیاسی اجتماعی ایرانیان جایگاه ویژه داشته است. ..: «جهاد از ماده جَهد به معنای مشقت و در اصطلاح شرع عبارت از بذل جان، مال و توان خویش در راه اعتلای کلمه اسلام و اقامه شعائر ایمان است؛ با این توجه، جهاد در اصطلاح قرآنی و فقه اسلامی تنها جهاد با اسلحه و نظامی نیست؛ بلکه همه اشکالی که موجب می شود تا اسلام اجرایی شده و در میان مردم و جامعه تحقق یابد، جهاد است» (نجفی، 1368، ص 3). اهمیت این مبنا در تربیت اسلامی از تأکیدات آیات و روایات مکرر نمایان می شود.
8-4. یاد مرگ و ذکر معاد
یاد مرگ و ذکر معاد (مرگ آگاهی و شهادت طلبی) دیگر بعد مهم تربیت حماسی در فرهنگ سیاسی ایران اسلامی است (خوشناموند، 1400، ص 46). در آموزه های اسلامی این مقوله جایگاه برجسته ای را به خود اختصاص داده است. در همین راستا در بسیاری از آیات و روایات اسلامی این گونه آورده شده است که یاد مرگ، انسان را از فرو رفتن در دام دنیای نکوهیده بازمی دارد و سرکشی آدمی را مهار می زند؛ و ازاین رو یاد مرگ و ذکر معاد بالاترین ذکرهاست. امیرمؤمنان علی(ع) فرزند خود حسن (ع) و همۀ فرزندان معنوی خویش را بدین روش نیکوی تربیتی یادآور شده و فرموده است: «یا بُنَی، أَکْثِرْ مِنْ ذِکْرِ الْمَوْتِ، وَ ذِکْرِ مَا تَهْجُمُ عَلَیهِ... وَ نَسُوا مَا وَرَاءَهَا» (نهج البلاغه، 1379، نامۀ 31).
9-4. توکل و اتکال به خدا
توکل به خدا و اعتماد به هدف داشتن، فعالیت ها و کنش در مسیر توحید گرایی، دیگر بعد برجستۀ فرهنگ و آموزه های تربیتی حماسی ایرانیان در تاریخ معاصر بوده است (خوشناموند، 1400، ص 49). این واژه در لغت به معنای تکیه و اعتماد کردن بر کسی و اعتراف کردن بر عجز خود، به خدا سپردن و دل برداشتن از اسباب دنیا و به حضرت مسبّب الاسباب توجه کردن است (دهخدا، 1389: ذیل واژه توکل) و در اصطلاح به معنای «اعتماد قلب به خدا در جمیع امور یا انجام دادن همة امور لازم در حوزة تدبیر فردی و اجتماعی و واگذاری نتیجۀ امور به خدا در حوزة خارج از دسترس انسان» است (طبرسی، 1425 ق، ج 5، ص 256)؛ استاد مطهری نیز این مفهوم را مفهومی زنده کننده و حماسی می داند و در این خصوص می گوید: «توکل یک مفهوم اخلاقی تربیتی اسلامی است. اسلام می خواهد مردم مسلمان متوکل بر خدا باشند. اگر شما توکل را در قرآن مطالعه کنید و من در هر جای قرآن توکل آمده است یادداشت کرده ام می بینید از تمام اینها هماهنگی عجیبی در مفهوم توکل پیدا می شود که انسان می فهمد توکل در قرآن یک مفهوم زنده کننده و حماسی است؛ یعنی هرجا که قرآن می خواهد بشر را وادار به عمل کند و ترس ها و بیم ها را از انسان بگیرد، می گوید نترس و توکل به خدا کن، تکیه ات به خدا باشد و جلو برو، تکیه ات به خدا باشد و حقیقت را بگو، به خدا تکیه کن و از کثرت انبوه دشمن نترس» (مطهری، 1389، ج 25، ص 453). احسان، نوع دوستی و زیرمحورهای آن، چون (برخوردهای دگرخواهانه، رساندن نفع نیکو و شایستة ستایش به دیگری، یاری و کمک کردن به افراد دیگر بدون چشمداشت و...) نیز در این چارچوب مهم و کلیدی هستند. عدالت خواهی و ظلم ستیزی نیز نقشی برجسته در داستان های حماسی ایرانیان و آموزه های عقیدتی اسلام شیعی داشته است. بر همین اساس است که اغلب بر این عقیده اند که در «حقیقت همۀ حماسه های بزرگ، طلب عدالت و مبارزه با ظلم و ستمی است که صورت گرفته یا در حال صورت گرفتن است. حماسه سازان انسان های عدالت خواهی هستند که در برابر ظلم قد علم می کنند و به مبارزه با آن می شتابند» (مرکز فرهنگی تبلیغی آیندگان، 1392، ص 74). مؤلفه های مذکور به عنوان بخشی از پازل و سیستم حماسی تربیتی ایران اسلامی مطرح بوده و بینش، نگرش و کنش افراد، جریان ها و شخصیت های ایرانیان در تاریخ معاصر را به شیوه های مستقیم و غیرمستقیم تحت تأثیر قرار دادند.
5. رفتارشناسی حاج قاسم سلیمانی بر مبنای ملاک های تربیت حماسی
ضمن مبنا قرار دادن عناصر تربیت حماسی در فرهنگ سیاسی اجتماعی کشور، به بررسی و تحلیل این عناصر در شخصیت و منش شهید سلیمانی می پردازیم.
با مطالعه اندیشة سیاسی اجتماعی و مبانی رفتاری شهید سلیمانی در طول دوران زندگی و مسئولان وی در سپاه پاسداران انقلاب، مشاهده می کنیم که مکتب و سیرة زندگی فردی و اجتماعی ایشان واجد محورهای حماسی بود که می تواند با واکاوی دقیق، در سطوح مختلف جامعه کارکرد و کارویژه های تربیتی برای نسل های مختلف ازجمله جوانان در پی داشته باشد. با توجه مؤلفه های مذکور در مورد شاخصه ها و معیارهای فرهنگ حماسی، به توصیف و تبیین این مقوله در کنش و رفتار شهید سلیمانی می پردازیم. با مبنا قرار دادن سخنرانی ها، عملکرد جهادی شهید سلیمانی در جنگ تحمیلی و مقابله با جریان های تکفیری (موسوم به مدافعان حرم) محورهای مکتب سلیمانی به تبیین و تحلیل مبانی فکری و سیاسی شهید سلیمانی می پردازیم.
یکی از محورهای اصلی که هم در بیانات و سخنرانی های حاج قاسم سلیمانی به کرات مشاهده می کنیم و هم در عمل آن را سرلوحة کاری خود قرار داده بود و قریب به اتفاق هم رزمان شهید و صاحب نظران حوزة اندیشة شهید سلیمانی بر آن تأکید ویژه داشتند؛ ولایت پذیری محض در کردار و رفتار فردی و اجتماعی خویش بود. در وصیت نامه سیاسی الهی این شهید بزرگوار آمده است: «خدایا تو را سپاس می گویم به خاطر نعمت هایت... خداوندا تو را سپاس که مرا صلب به صلب، قرن به قرن، از صلبی به صلبی منتقل کردی و در زمانی اجازه ظهور و وجود دادی که امکان درک یکی از برجسته ترین اولیائت را که قرین و قریب معصومین است؛ عبد صالحت خمینی کبیر را درک کنم و سرباز رکاب او شوم. اگر توفیق صحابه رسول اعظمت محمد مصطفی(ص) را نداشتم و اگر بی بهره بودم از دورۀ مظلومیت علی بن ابی طالب(ع) و فرزندان معصوم و مظلومش، مرا در همان راهی قرار دادی که آنها در همان مسیر، جان خود را که جان جهان و خلقت بود، تقدیم کردند. خداوندا تو را شکرگزارم که پس از عبد صالحت خمینی عزیز، مرا در مسیر عبد صالح دیگری که مظلومیتش اعظم است بر صالحیتش؛ مردی که حکیم امروز اسلام و تشیع و ایران و جهان سیاسی اسلام است، خامنه ای عزیز که جانم فدای جان او باد، قرار دادی...». به طورکلی همۀ رزمندگان هم رزمان ایشان تأکید ویژه داشتند که «در منش و رفتار و عشق به ولایت او هیچ ناخالصی وجود نداشت و ذوب در انقلاب بود. خط قرمز قاسم سلیمانی نیز ولایت و انقلاب بود» (سردار عارف هاشمی، 1398).
غیرت نسبت به وطن، ناموس و ارزش های اسلام ناب محمدی (ص) و اهل بیت معصوم(ع) دیگر بعد مهم شخصیت و مکتب فکری شهید سلیمانی بود. وی این مقوله را هم در جنگ تحمیلی، بعدها در قالب مقابله با اشرار و... و پس از آن در جنگ مقابله با جریان های تکفیری از خود بروز و نشان داد. در بندی از وصیت نامة ایشان آمده است: من وجودم را نذر وجود شما و ملت ایران می کنم. رهبر معظم انقلاب در وصف این ویژگی برجسته شهید سلیمانی می فرمایند: «حتی نامش هم باعث رعب و وحشت دشمنان می شود: امروز هم مستکبران از نام او وحشت دارند؛ از یاد او وحشت دارند؛ ببینید در فضای مجازی با اسم او چه برخوردی می کنند... خب فضای مجازی موجود دنیا زیر کلید مستکبران است؛ از اسمش هم می ترسند و از تکثیر او وحشت دارند؛ الگو یعنی این؛ می ترسند که تکثیر بشود» (بیانات رهبر معظم انقلاب، 11/10/1400). مؤلفة بعدی زندگی فردی اجتماعی شهید سلیمانی، شجاعت و مقاومت است. این ویژگی که هم پوشانی با عناصر قبلی است نیز در منش و کردار شهید سلیمانی بسیار برجسته و پررنگ بود. وی در پاسخ به تهدیدات دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا، در جمع مردم همدان فرمودند: «من به عنوان یک سرباز جواب تو را می دهم؛ تو ما را تهدید می کنی به اینکه اقدامی انجام می دهی که در دنیا سابقه ندارد. ترامپ قمارباز؛ من خودم به تنهایی در مقابلت می ایستم» (سخنان شهید سلیمانی در جمع مردم همدان). رهبر انقلاب از ایشان به عنوان مظهر شجاعت و مقاومت ایران اسلامی یاد کرده و می فرمایند: «[سردار شهید سلیمانی] تبلور ارزش های فرهنگی ایرانی و ایران بود... دارای شجاعت و روحیة مقاومت بود؛ شجاعت و مقاومت جزو خصلت های ایرانی است. زبونی و عقب نشینی و انفعال و مانند اینها ضد روحیة ملی ماست. آنهایی که ادعای ملیت می کنند و عملاً زبونی از خودشان نشان می دهند، دچار تناقض اند؛ و او مظهر شجاعت بود، مظهر مقاومت بود؛ این را همه مشاهده می کردند و می دیدند» (بیانات رهبر معظم انقلاب، 26 /09/1399). یا در جایی دیگر می فرمایند: «شهید سلیمانی، هم شجاع بود هم باتدبیر؛ صِرف شجاعت نبود؛ بعضی ها شجاعت دارند؛ اما تدبیر و عقل لازم برای به کار بردن این شجاعت را ندارند. بعضی ها اهل تدبیرند؛ اما اهل اقدام و عمل نیستند؛ دل و جگر کار را ندارند. این شهید عزیزِ ما، هم دل و جگر داشت به دهان خطر می رفت و ابا نداشت؛ نه فقط در این حوادث این روزها؛ [بلکه] در دوران دفاع مقدس هم در فرماندهی لشکر ثارالله همین جوری بود؛ خودش و لشکرش هم باتدبیر بود؛ فکر می کرد تدبیر می کرد؛ منطق داشت برای کارهایش. این شجاعت و تدبیرِ توأمان، فقط در میدان نظامی هم نبود؛ در میدان سیاست هم همین جور بود؛ بنده بارها به دوستانی که در عرصة سیاسی فعال اند این را می گفتم؛ رفتار او را، کارهای او را [می دیدم]. در عرصة سیاست هم شجاع بود، هم با تدبیر؛ سخنش اثرگذار بود، قانع کننده بود، تأثیر گذار بود. از همة اینها بالاتر، اخلاص او بود. با اخلاص بود؛ این ابزار شجاعت و ابزار تدبیر را برای خدا خرج می کرد؛ اهل تظاهر و ریا و مانند اینها نبود. اخلاص خیلی مهم است» (بیانات رهبر معظم انقلاب، 18/10/1398).
فتوت جوان مردی و نوع دوستی دیگر عنصر برجسته شهید سلیمانی بود که با تأسی از فرهنگ و ارزش های اسلام ناب تشیع در برهه های زمانی مختلف آن را سرلوحة کاری خود قرار داده بود. آزادسازی مناطق مختلف (یهودی نشین، اهل تسنن، ایزدی، تشیع) در کشورهای سوریه و عراق از چنگال تکفیری های خون خوار، حضور مجاهدانة در عملیات های مستقیم نظامی در جنگ تحمیلی، مقابله با اشرار، حضور در حوادث طبیعی در مناطق مختلف کشور و... این ویژگی را نشان می دهد. ایشان در وصیت نامه سیاسی معرفتی خود آورده است: در دوره حکومت و حاکمیت خود در هر مسئولیتی، احترام به مردم و خدمت به آنها را عبادت بدانند و خود خدمتگزار واقعی، توسعه گر ارزش ها باشند؛ نه با توجیحات واهی، ارزش ها را بایکوت کند (وصیت شهید سلیمانی). رهبر انقلاب در همین چارچوب در مورد شهید سلیمانی می فرمایند: «[سردار شهید سلیمانی] تبلور ارزش های فرهنگی ایرانی و ایران بود... روحیة فداکاری و نوع دوستی داشت؛ یعنی برایش این ملت و آن ملت و مانند اینها [مطرح] نبود؛ نوع دوست بود؛ واقعاً حالت فداکاری برای همه داشت. از طرفی اهل معنویت و اخلاص و آخرت جویی بود؛ واقعاً معنوی بود؛ واقعاً اهل معنا و اهل اخلاص بود و اهل تظاهر نبود. خب اینها مجموعة مکارم اخلاق است، اینها مکارم باارزشی است. این را مردم دیدند؛ این تبلور پیدا کرد در این آدم. در بیابان های فلان کشور و فلان کشور و روی کوه ها و در مقابل دشمنان گوناگون رفت و این ارزش های فرهنگی ایرانی را درواقع مجسم کرد؛ متبلور کرد؛ نشان داد؛ پس قهرمان ملت ایران شد» (بیانات رهبر معظم انقلاب، 26/09/1399). یا در مورد حضور وی در مناطق سیل زده خوزستان یکی از فرماندهان سپاه آورده است: «او در روزهای سیل خوزستان، اسلحه را زمین گذاشت و بیل دستش گرفت. من می دیدم که برای مردم و سیل زدگان اشک می ریخت. حاج قاسم این گونه نبود که دستور بدهد و برود. تا لحظه آخر و تا موقعی که مردم یک روستا یا منطقه نجات پیدا کنند و امکانات بگیرند، کنار مردم می ایستاد. حضور حاج قاسم همچنین در زمان سیل خوزستان، یک انسجام بین مدیران و نیروهای مسلح این استان به وجود آورد. در روزهای سیل، وجود حاج قاسم و ابومهدی المهندس باعث دلگرمی بین مردم خوزستان بود. مردمی که همه دارایی و زندگی خود را از دست رفته می دیدند؛ قاسم سلیمانی برایشان یک منجی بود» (سردار عارف هاشمی، 1398).
دیگر بعد بنیادین شخصیت و منش شهید سلیمانی، ایثار و ازخودگذشتگی مثال زدنی وی بود؛ که از وی به عنوان مظهر این مؤلفه در نهاد مقدس سپاه یاد می شود. ایشان در طول عمر بابرکت خود نه دنبال پست و مقام و نشان بود و نه اسم و رسمی معروف و تبلیغاتی داشت. این منش و کردار را نیز در وصیت نامه ایشان مشاهده می کنیم که خواسته بود القاب سردار و مانندِ آن بر روی سنگ قبر وی بپرهیزند و عنوان سرباز را شایسته مقام ارجمند خود می دانست. رهبر انقلاب در همین چارچوب در مورد ایشان می فرمایند: «خدا را شکر که مردان فداکاری در زمان ما هستند و بودند و دیدیم کسان زیادی را که در این جهت به امیرالمؤمنین(ع) اقتدا کردند و [از او] پیروی کردند؛ عاشق شهادت بودند، دنبال شهادت بودند، آرزوی شهادت داشتند و خدای متعال نصیب کرد شهادت را. شهید سلیمانی را دشمنان تهدید کرده بودند که تو را به قتل خواهیم رساند؛ این بزرگوار به دوستانش گفته بود که اینها تهدید می کنند من را به چیزی که دارم در کوه و بیابان و پست و بلند دنبالش می گردم؛ من را به آن تهدید می کنند!» (بیانات رهبر معظم انقلاب، 12/02/1400).
مجاهد در راه حق و استقامت در مسیر دیگر ویژگی های برجسته شهید سلیمانی بوده اند. مقام معظم رهبری در زمان اهدای درجة ذوالفقار به شهید سلیمانی به این ویژگی های رفتاری و منشی این شهید بزرگوار اشاره کردند و می فرمایند: «[آقای سلیمانی] بارها، بارها، بارها جان خودشان را در معرض تهاجم دشمن قرار داده اند؛ در راه خدا، برای خدا و مخلصاً لِلّه؛ و مجاهدت کرده اند. ان شاءالله خدای متعال به ایشان اجر بدهد و تفضل کند و زندگی ایشان را با سعادت و عاقبت ایشان را با شهادت قرار بدهد؛ البته نه حالا. هنوز سال ها جمهوری اسلامی با ایشان کار دارد. اما بالاخره آخرش ان شاءالله شهادت باشد» (بیانات رهبر معظم انقلاب، 19 /12 /1397). پس از شهادت ایشان نیز دربندی از صحبت های خود می فرمایند: سردار شهید حاج قاسم سلیمانی نمونه برجسته ای از تربیت یافتگان اسلام و مکتب امام خمینی بود؛ او همۀ عمر خود را به جهاد در راه خدا گذرانید؛ شهادت پاداش تلاش بی وقفه او در همة این سال ها بود (بیانات رهبر معظم انقلاب، 18/ 10/ 1398).
مجموع عوامل فوق باعث شد که از مکتب شهید سلیمانی به عنوان، احیاگر عدالت خواهی و ظلم ستیزی در جهان اسلام یاد شود. ایشان با همین نگاه و نگرش توانستند همبستگی و اجماعی از جوانان شیعی از سراسر منطقه و جهان ایجاد کنند و در مقابل نقشه شوم صهیونیسم جهانی و نظام استکباری برای تشکیل و استمرار شجرة خبیثه داعش و نیروهای تکفیری دیگر به مقابله برخیزند و موفق شوند. رهبر انقلاب در همین راستا به نقش و جایگاه مهم شهید سلیمانی در تشکیل و تأسیس محور مقاومت در جهان اسلام اشاره می کنند و می فرمایند: «خدای بزرگ را با همة وجود سپاسگزارم که به مجاهدات فداکارانة شما و خیل عظیم همکاران تان در سطوح مختلف، برکت عطا فرمود و شجرة خبیثه ای [داعش] را که به دست طواغیت جهان غرس شده بود، به دست شما بندگان صالح، در کشور سوریه و عراق ریشه کن کرد. این تنها ضربه به گروه ستمگر و روسیاه داعش نبود؛ ضربة سخت تر به سیاست خباثت آلودی بود که ایجاد جنگ داخلی در منطقه و نابودی مقاومت ضدصهیونیستی و تضعیف دولت های مستقل را به وسیلة رؤسای شقی این گروه گمراه هدف گرفته بود؛ ضربه بود به دولت های قبلی و کنونی آمریکا و رژیم های وابسته به آن دراین منطقه که این گروه را به وجود آوردند و همه گونه پشتیبانی کردند تا سلطة نحس خود را در منطقة غرب آسیا بگسترانند و رژیم غاصب صهیونیست را بر آن مسلط سازند. شما با متلاشی ساختن این تودة سرطانی و مهلک [داعش]، نه فقط به کشورهای منطقه و به جهان اسلام؛ بلکه به همة ملت ها و به بشریت خدمتی بزرگ کردید. این نصرتی الهی و مصداق «وَ ما رَمَیتَ اِذ رَمَیتَ وَ لکِنَّ اللهَ رَمی» بود که به خاطر مجاهدت شبانه روزی شما و هم رزمانتان به شما پاداش داده شد» (بیانات رهبر معظم انقلاب، 30/08/1396).
نتیجه گیری
حماسه در دل خود گویای مفاهیم اخلاقی و تربیتی است؛ و شکل گیری حماسه ها رهاوردی تربیتی داشته اند که تحلیل و تبیین آنها از منظر تربیتی کلید حل بسیاری از مشکلات نظام تربیتی امروز جامعة ماست؛ زیرا در این عصر با توسل به الگوهای نامطلوب تربیتی که ثمرة فضای مجازی و تبلیغات گسترده غرب و شیوه ها و باورهای غلط تربیتی است، ارزش ها فروکاسته شد و ضد ارزش ها صدرنشین نظام تربیتی شده اند. در این بستر فرهنگی اجتماعی، سخت کوشی، مسئولیت پذیری، غیرت مندی، شجاعت، قناعت، گذشت و مانند آن، جای خود را به مفاهیمی همچون عافیت طلبی و تن آسانی، بی مسئولیتی، بی غیرتی، بزدلی و ترس، پرتوقعی، سنگدلی و امثالهم داده است؛ که تنها راه خروج از این بحران توسل به حماسه و تربیت حماسی است؛ زیرا در مفهوم حماسه رفتار حماسه سازان مملو از ارزش های مطلوب تربیتی است که شایسته الگوگیری برای نظام تربیتی است و غفلت از آن سبب ظهور پیامدهای ناگواری در سطح جامعه خواهد شد. پژوهش حاضر با هدف پر کردن خلأ تربیت حماسی و شاخصه های آن (شجاعت و مبارزه برای اقامۀ حق و دفاع از مظلومان با عقلانیت و اخلاق مندی توأمان شده و عشق به وطن و دگردوستی) در نظام تربیتی ایران نگارش شد. در این چارچوب، مکتب و سیرة شهید سلیمانی که زندگی فردی و اجتماعی وی سرشار از مؤلفه های حماسی (ولایت مداری، غیرت، شجاعت، فتوت و جوان مردی، ایثار و ازخودگذشتگی، مجاهدت در راه حق، یاد مرگ و ذکر معاد، استقامت و پایداری، توکل، احسان و نوع دوستی و عدالت خواهی و ظلم ستیزی) بود، به عنوان الگوی تعالی بخش در سطوح و ابعاد مختلف جامعه می تواند این کارکرد را داشته باشد. در حقیقت رفتار و سیرة این شهید بزرگوار از جنبة معنوی و ارزشی سرشاری برخوردار است که اگر نظام تربیتی ما به سیرة این الگوی عملی تربیت حماسی توسل جوید، می توان انتظار تربیت متربیانی با خصایص زیر داشت:
پشتوانه خود را در هر کار، خدا بدانند و از مشکلات نترسند؛
ایمان به خدا را در دل خود زنده و تقویت کنند؛
اطاعت از ولی امر مسلمین را به عنوان وظیفه ای شرعی بر خود لازم دانسته و در راه دفاع از ارزش ها سرباز و گوش به فرمان وی باشند؛
نسبت به ارزش های اسلام و منافع مسلمین غیور باشند؛
قدرت و شجاعت و دلاوری خود را در پرتو به اعتقاد به خدا در راه خدمت به مخلوقات به کار بگیرند؛
در گسترش روحیات جوان مردانه نسبت به هم نوعانشان بکوشند؛
مفهوم گذشت و دیگری را بر خود ترجیح دادن در عین نیاز را بیاموزند؛
در راه اعتلای حق علیه باطل کوشش کنند؛
در مقابل سختی و موانع مقاوم و پایدار باشند؛
هم نوعان و وطن را دوست بدارند و در راه حفظ آنها تلاش کنند؛
در مقابل ظلم بستیزند و در گسترش عدالت بکوشند.
منابع
نهج البلاغه، 1379، ترجمۀ محمد دشتی، قم، مشهور.
ابن مسکویه، ابوعلی احمدبن محمد، 1389ق، تهذیب الأخلاق و تطهیر الأعراق، بیروت، منشورات دار مکتبة الحیاة.
اسماعیل پور، ابوالقاسم، 1377، اسطوره، بیان نمادین، تهران، سروش.
امینی، سیدجواد و همکاران، 1399، «تبیین منظومة (اعتقادی / رفتاری) سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی به عنوان حکمران اسلامی»، حکمرانی متعالی، ش 1، ص 129160.
بابایی، محمدباقر، 1396، «راهبرد حصار فرهنگی در تقابل با جریان نفوذ از منظر قرآن»، سیاست دفاعی، ش 98، ص 161186.
بنی لوحی، سیدعلی، 1398، این مرد پایان ندارد: زندگی سرباز سرافراز شهید قاسم سلیمانی، اصفهان، راه بهشت.
بیات، عبدالحمید و سیدمهدی طباطبایی، 1399، «الگوی مطلوب ارتباطات میان فردی در سلسله مراتب فرماندهی: مورد مطالعه شهید حاج قاسم سلیمانی»، مدیریت اسلامی، ش 28(4)، ص 169185.
بیانات رهبر معظم انقلاب، در: khamenei.ir
جرجانی، علی بن محمد، 1379، التعریفات، تهران، ناصرخسرو.
جمعی از نویسندگان، 1400، «اسرار سلیمانی»، در: مجموعه مقالات جمعی از صاحب نظران درباره شخصیت شهید سردار حاج قاسم سلیمانی، تهران، خط مقدم.
حافظ نیا، محمدرضا، 1385، مقدمه ای بر روش تحقیق در علوم انسانی، تهران، سمت.
خلیلی جهان تیغ، مریم و مهدی دهرامی، 1390، «ادبیات تعلیمی و تربیتی در شاهنامه فردوسی»، پژوهشنامه ادبیات تعلیمی، ش 3(6)، ص 4151.
خوشناموند، محسن، 1400، طراحی و اعتباریابی الگوی تربیت حماسی بر اساس شاهنامه فردوسی برای دوره کودکی، رسالة دکتری، تهران، دانشگاه علامه طباطبائی.
دهخدا، علی اکبر، 1389، لغت نامه، تهران، دانشگاه تهران.
دهقانی پوده، حسین و امین پاشایی هولاسو، 1399، «تدوین الگوی فرماندهی شهید قاسم سلیمانی»، مدیریت اسلامی، ش 2(4)، ص 1337.
دیانی، مسعود، 1392، «تربیت حماسی؛ چیستی و چرایی»، خیمۀ معرفت، ش 14، ص 128.
رستمی، علی، 1399، «حکمرانی امنیتی در اندیشه سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی (امنیت بخشی در محور مقاومت)»، حکمرانی متعالی، ش 1، ص 4962.
ریاض، محمد، 1382، فتوت نامه تاریخ، آیین، آداب و رسوم، به اهتمام عبدالکریم جربزه دار. تهران، اساطیر.
صالح بن جناح، 1372، کتاب الادب و المروء، مقدمه، تصحیح، ترجمه و تألیف سیدمحمد دامادی. تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
طبرسی، حسن بن فضل، 1425ق، مکارم الاخلاق، تهران، دار الفقه.
عمید، حسن، 1377، فرهنگ فارسی عمید، تهران، امیرکبیر.
فراهیدی، خلیل بن احمد، 1410ق، کتاب العین، قم، هجرت.
قراباغی، میثم و محمد ازگلی، 1399، «واکاوی سبک رهبری شهید حاج قاسم سلیمانی الگوی متعالی رهبری خدمتگزار»، مدیریت اسلامی، ش 28(4)، ص 113139.
مرکز فرهنگی و تبلیغی آینده سازان، 1392، گفتارهایی در تربیت حماسی، قم، مرکز فرهنگی و تبلیغی آینده سازان.
مطهری، مرتضی، 1388، حماسه حسینی، تهران، صدرا.
--------، 1389، مجموعه آثار، تهران، صدرا.
مظاهری، محمدمهدی، 1399، «ارائه الگوی مدیریتی در تراز انقلاب برای مدیران عالی جمهوری اسلامی ایران مبتنی بر سبک مدیریتی شهید سپهبد قاسم سلیمانی»، مدیریت اسلامی، ش 28(1)، ص 2146.
موسوی، سیدمحمد، 1398، «مکتب شهید حاج قاسم سلیمانی در دفاع از حریم اهل بیت»، مطالعات بیداری اسلامی، سال هشتم، ش 15، ص 75100.
موسوی، سیدمهدی، 1392، «تربیت حماسی، الگوی تربیت مهدوی»، مشرق موعود، ش 7(26)، ص 91114.
مهران فر، ابوذر، 1398، برادر قاسم: جستاری در اندیشه های راهبردی حاج قاسم سلیمانی در حوزه ولایت، انقلاب، دفاع مقدس، شهادت، مدافعان حرم، فرهنگ و هنر، قم، مهر امیرالمؤمنین(ع).
نجفی، محمدحسن، 1386، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، تهران، دارالکتاب الاسلامیه.
نراقی، ملاحمد، 1348، معراج السعاده، قم، طوبای محبت.
نوروزی، خورشید، 1386، «تحلیل نوع ادبی سمک عیار»، ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی، ش 3(9)، ص 135159.
Ćurko, Bruno & et. All, 2018 , "Ethics and values education Manual for Teachers and Educators", The Leadership Quarterly , N. 33 (3), p. 269–291.
Katz , Robert, 1974, Skills of an Effective Administrator Harvard Business Review, September-OctoberStoner, London; Prentic-Hall.
Snyder , C. R. Lopez, S. J. & Pedrotti, J. T, 2010, Positive psychology: The scientific and practical explorations of human strengths , Sage Publications