سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و اتفاقات کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. 7:30 هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
برای "رأی خوب" در انتخابات باید این پیام را خواند!
تأکید رهبری بر نیاز نظام به "بازوهای کارآمد"
مقام معظم رهبری، اخیرا بنا به سنت مألوف و به مناسبت آغاز به کار ششمین دوره مجلس خبرگان؛ پیام مهمی را صادر کردند.
این پیام مهم و راهبردی که روز سهشنبه گذشته و توسط رئیس دفتر مقام معظم رهبری در مراسم افتتاحیه دور جدید مجلس خبرگان قرائت شد؛ حاوی 2 فراز راهبردی و اشارت مهم پیرامون مفهوم "حکمرانی اسلامی" و کارنامه نظام است. [1]
فرازها و اشارتهایی که بازخوانی آنها برای هر شهروند ایرانی، برای فعالان سیاسی و رسانهای و برای هرآنکس که سؤالاتی در حیطه سیاست و کارنامه انقلاب اسلامی دارد؛ یک ضرورت است.
*آنچه که در ادامه میخوانید بخشهایی از این پیام راهبردی مقام معظم رهبری است که در اقتفای آنها تحلیلهایی نیز ارائه خواهد شد:
1_ در نظام اسلامی، حکمرانی، بَشَری و هدفها الهی است.
هدفها، عدالت و کرامت انسان و آبادی زمین و پربار کردن زمان، و در نهایت، زندگی توحیدی و عروج آدمی به مرتبت قرب خدا است؛ و شیوهها بهرهگیری از خِرد و تجربهی جمعی، و به کار گرفتن فکرها و زبانها و بازوهای کارآمد و گامهای استوار آحاد مردم است.
این، تدبیری است هوشمندانه که معرفت قرآنی و اسلامی به پیروان خود هدیه داده و در آن، شریعت و عقلانیت، و غیب و شهود را در هم تنیده و همجهت ساخته است.
تحلیل: قرار دادن دو مفهوم عدالت و کرامت در کنار آبادی زمین برای عروج به مرتبت قرب خدا یک تأکید راهگشاست.
راهگشا از این رو که عدهای معتقدند هدف انقلاب اسلامی 57 بارورسازی معنویات و دین اسلام در ساحت جامعه بوده است و عده دیگری هم از بایدهای اقتصاد لیبرال حرف میزنند و از این میگویند که اسلام نمیتواند ساحت اقتصادی جامعه را اداره کند.
معالوصف اما میبینیم که رهبری بر 2 مفهوم دین و دنیا در کنار هم تأکید کردهاند و آنها را لازم و ملزوم یکدیگر میدانند.
از این کلام راهبردی همچنین باید حقیقتی دیگری را همچون لعل بیرون کشید و آن اینکه هرکس از دین برای مردم بگوید اما برای آبادانی دنیای آنها کارنامه یا نسخه معقولی نداشته باشد مردود است.
همچنانکه اگر کسی فقط حطام دنیای فانی را در بستههای ضد دین و غیر اسلامی به مردم پیشنهاد بدهد؛ حتی اگر در اوج کارآمدی هم باشد اما مردود خواهد بود. زیرا از گفتمان او یک جهنم پر از پول و دنیای پر از بدی حاصل خواهد آمد.
تنها در حالت حضور توأمان دین و دنیا در کنار یکدیگر است که عروج آدمی به مرتبت قرب خدا محقق خواهد شد.
و اما شیوههای این هدف که باید با پیوستن دین و دنیا به یکدیگر محقق شود...
آنچنان که از کلام پر مغز رهبر معظم انقلاب میخوانیم؛ این شیوه بر 3 بخش خرد، نخبگان و مردم استوار است.
تأکید رهبری در بخش شیوهها بر گزینه "کارآمدی" است.
به این معنی که آن خرد، آن فرد نخبه و آن مفهوم نیکوی مردم؛ جملگی باید به کارآمدی یا همان قرارگرفتن دین و دنیای همزمان در کنار هم منتج شود و هدف قرب الهی را محقق سازد.
پر واضح است که "کارآمدی" مغز استخوان یک حکمرانی اسلامی است و هر مسیری که منجر به کارآمدی یا توأم با کارآمدی نباشد؛ یعنی با حکمرانی اسلامی بیگانه است.
در ادامه پای گذاردن در مسیر گفته شده البته اهداف دیگری نیز محقق خواهد شد. آنچنان که گفتهاند: چون که صد آمد، نود هم پیش ماست.
به این معنی که در یک حکمرانی پیشرفته اسلامی از آنجا که دین و دنیا در کنار هم قرار دارند و کیمیای کارآمدی از درون آنها جوشیدن میگیرد؛ پس شریعت و عقلانیت و غیب و شهود نیز در همتنیده خواهد شد و این مفاهیم از نظر ظاهر و اثر و معنی؛ تفاوتی نخواهند داشت.
در این نتیجهی بهجتآمیز دیگر برنامه بدون کارنامه قابل پذیرش نخواهد بود، غیب بدون عقل به عنوان خرافه شناخته میشود و شهود بدون مابهازای عقلانی هم از سوی هیچکس قابل پذیرش نیست.
تأیید این معنا را نیز رهبر معظم انقلاب در ادامه نگاشتهاند.
آنجا که تأکید میکنند: "این، تدبیری است هوشمندانه که معرفت قرآنی و اسلامی به پیروان خود هدیه داده..."
2_ دعوت عامّ ما از وجدانهای بیدار در سراسر جهان آن است که به تجربهی شکست خوردهی نظامهای مدعی عدالت یا آزادی، ولی بیگانه از معنویت دینی بنگرند؛ ظلم و تبعیض و فساد فزاینده را؛ و نابودی امنیت اخلاقی را، و سستی بنیان خانواده و فروکاستن از شرافت زن و از جایگاه همسری و مادری را؛ و غلبهی جهتگیری مغرضانه بر آگاهسازی صادقانه در رسانهها را؛ و بسیاری از گرههای کور دیگر در گسترهی نفوذ این نظامهای منافق و ریاکار و ستمگر را ببینند.
و آن گاه در طرح جامع و استوار و گرهگشای حکمرانی اسلامی تأمل کنند.
تحلیل: بیتالغزل این فراز از پیام رهبر معظم انقلاب را باید در "طرح جامع، استوار و گرهگشای حکمرانی اسلامی" جستجو کرد.
جستجویی که مبنای آن باید خوانش دقیق کارنامهی این حکمرانی اسلامی باشد.
کارنامه نظام جمهوری اسلامی ایران در عرصههای مختلف اقتصادی، امنیتی، سیاسی، قضایی، ترویج دین و اخلاق در جامعه و... به گواه اسناد و آمار "مایه مباهات اسلام" است.
این کارنامه مستند نشان میدهد که ایران چطور توانسته ارزانترین نان، سوخت و مالیات را در اختیار شهروندان خود قرار دهد، در زمره سیرترین کشورهای جهان قرار داشته باشد (به گواه آمارهای جهانی)، فقر مطلق خود را به کمترین حد ممکن برساند و بیکاری تکرقمی داشته باشد.
ضمن اینکه ایران در بحث امنیتی نیز به یک قدرت بلامنازع جهانی تبدیل شده است که تهدیدات را به راحتی از پیرامون خود دور میکند و به عنصر تعیینکننده در همه جنگهای بزرگ جهانی تبدیل شده است.
ایران در بعد قضایی و عدالت نیز نشان داده است که با هیچ فسادی تعارف ندارد و حتی بالاترین مقامات خود را به دلیل خیانت به مردم و ارتکاب به فساد مجازات میکند.
در این میان البته معنای جامعتری نیز وجود دارد و آن تبدیل شدن ایران به "هژمونی ایران" در طول 45 سال عمر انقلاب اسلامی است.
هژمونی یا "قدرت چتر" به معنی تولید قدرت درونزا، پیشرفت روزافزون، توانایی یک حکومت برای حل مشکلات داخلی خود و در ادامه تسرّی قدرت به خارج از مرزهاست.
ایرانِ امروز اگرچه همانند همه دیگر حاکمیتهای جهان با مشکلاتی در اقتصاد و سیاست و غیره روبهروست اما هیچ بنبستی هم برای حل مشکلات خود ندارد و قدرتش را نیز در فراتر از مرزها و برای حفظ منافعش تثبیت کرده است.
هژمونی ایران، اکنون حتی از متحدان خود در اقصینقاط جهان نیز انواع حمایتهای اقتصادی، سیاسی و امنیتی را به عمل میآورد و اثرات این اقدام که نتیجه طبیعی یک هژمونی است؛ موجب شده، جهانیان، ایران را بعنوان به چشم یک هژمونی بلامنازع یا همان قدرت چتر بنگرند.
تمام این دستاوردها اثر تجربه جدیدالولاده "حکمرانی اسلامی" در جهان است.
تجربهای که نشان میدهد چطور میتوان در کوتاه مدت و بوسیله حکمرانی عقلانی با اهداف الهی بهترین امنیت را پدید آورد، اصیلترین راهحلها را در مقابل مشکلات قرار داد، اسیر دشمنیها نشد، حاکمیت را به پشتیبانی و رأی مردم استوار کرد و یک هژمونی بزرگ را پدید آورد.
این اتفاق سترگ و دستاوردهای آن البته واجد آن است که مورد تأمل جهانیان قرار گیرد. اگر قصدی برای پیشرفت بیشتر دارند.
در پیام رهبری باید این نکته مستتر را نیز خواند که این دستاورد عظیم نیاز به حراستی بزرگ دارد.
حراستی که شرط موفقیت آن "کارآمدی" است.
***
لیدر اصلاحات منتظر تصمیم هسته سخت اصلاحات است
3 دغدغه مهم حجاریان برای انتخابات 1403
محمد خاتمی، لیدر اصلاحطلبان و از اضلاع فتنه سال 88 است.
فردی که به دلیل فتنهگری در آن سال به انزوای سیاسی رفت و تا امروز نیز در انزوا قرار دارد.
خاتمی البته در تمام طول این سالهای انزوا هم دست از تقویت راه ناتمام خود در فتنه 88 دست برنداشت. کنشی که یکی از بارزترین منصههای آن تأیید توطئه "تحریم انتخابات" بود.
در طول 3 انتخابات گذشته که از سوی ستاد جبهه اصلاحات تحریم شد؛ خاتمی (منهای برخی اقدامات محفلی خود در تأیید برخی افراد و لیستها) اما عملا پای کار این توطئه ماند و در خیل تحریمیها ارزیابی شد.
بماند که برخی تحلیلگران معتقدند خاتمی اساسا یک کنشگر مستقل نیست و حرفها و مواضع او حتی در انزوا هم تابعی از عملگری سیاسی هسته سخت اصلاحات است.
خاتمی اخیراً نیز با رسوایی یک فایل صوتی مواجه شد.
فایلی متعلق به شخص وی که در آن میگفت: "تا این شورای نگهبان هست، ما دیگر در انتخابات شرکت نمیکنیم! "
اکنون که تقدیر الهی بر توقف دولت سیزدهم و ایجاد فضای "انتخابات زودرس" قرار گرفته اما خاتمی گویا دوباره ساز فتنه و ادامه تباهی کوک کرده است.
او اگرچه پس از اعلام خبر درگذشت رئیسجمهور فقید، در نامهای رسمی تسلیت خودش را ابراز کرد اما به تازگی در اظهاراتی که گفته شده در دیدار با اعضای شورای مرکزی حزب مردم سالاری و به مناسبت ولادت امام رضا(ع) مطرح شده؛ درباره انتخابات نیز گفته است: و اما در مورد برنامه انتخابات اولاً چرا از من می پرسید؟ ثانیا بنظرم برنامه دارند و من هم معتقدم زودتر باید تکلیف را مشخص کنند. و اما آنچه به من مربوط است اینکه انتخابات مهم است ولی اگر انتخابات از معنی تهی شود باید کوشید که ابتدا معنی آن به آن برگردد. اهمیت صندوق اینست که بیان کننده رأی و نظر مردم است نه یک گروه. و اگر از جایگاه خود خارج شد باید کوشید آنرا به جایگاه خود برگرداند.
به گزارش جماران، او میافزاید: در مورد انتخابات پیشین گفتم اگر مطالبی که رهبری در باب انتخابات گفتند که همه جریانها باید نامزد خود را داشته باشند و نیز این مطلب که عدم احراز صلاحیت معنی ندارد. با صلاحیت احراز می شود یا نمی شود همین هم اگر زودتر گفته شده بود و عملا هم زمینه اجرای آن فراهم می آمد جریانها می توانستند و می بایست فعالانه در انتخابات شرکت کنند. ولی وقتی شما نامزد مطلوب خود را ندارید طبعا زمینه ای هم برای شرکت نمیبینید.
خاتمی همچنین گفته است: البته شرایط یک انتخابات خوب و استانداردهای آن خیلی بیش از اینها است که باید همه بکوشند به سوی آن بروند ولی می توان حداقلهایی را مشخص کرد که شرکت در انتخابات را موجه کند. اما اینکه مردم می آیند یا نه، باید بررسی کنیم که چرا مشارکت های بالای 50 % و 70 % و 80 درصدی به این وضع ناگوار رسیده است و اگر شرط، رضایت مردم باشد این در درجه اول نظام حکمرانی است که باید آنرا تامین کند. [2]
*این اظهارات خاتمی را باید در چارچوب مواضع تحریمی سابق وی ارزیابی کرد و البته متوجه یک حقیقت بزرگ نیز بود...
و آن اینکه خاتمی به لحاظ فردیت سیاسی کمتر موضوعیت دارد و بلکه این امثال حجاریان و تاجزاده و علویتبار هستند که ناصیهگردان خاتمی هستند. آنان هستند که در فرایندهای مشخص یا نامشخص به خاتمی دیکته میکنند چه بگوید و چه نگوید؟ کدام موضع را بگیرد و به انتخابات بیاید یا نیاید!
این حقیقت را باید در هر تحلیلی پیرامون کنشگریهای سیاسی خاتمی و سخنرانیهای محفلی او مد نظر قرار داد وگرنه به تحلیل صحیح نخواهیم رسید.
لذاست که اکنون و در قبال انتخابات پیش رو باید منتظر ماند و دید که تصمیم حجاریان و سایر تحریمیهای هممسلک او برای اصلاحطلبان چه خواهد بود؟
برخی محافل تحلیلی البته معتقدند حجاریان بنا به دلایلی چندان بیمیل نیست که در انتخابات آتی شرکت کند و یادداشتی که قبل از حادثه بالگردی اخیر وعده انتشار آنرا داده بود؛ در همین راستا خواهد بود.
البته این فقط یک احتمال است و اصلاحطلبان و اشخاصی مثل خاتمی باید منتظر تصمیم حجاریان بمانند.
دقت شود که حجاریان همان کسی بود که قبل از انتخابات مجلس یازدهم تز "مشارکت مشروط" یا همان تحریم خاموش انتخابات را ارائه کرد و اصلاحطلبان به موجب همین تئوری بود که به فاز لغو صندوق رأی وارد شدند.
محافل تحلیلی پیشگفته در توصیف احتمال شرکت اصلاحطلبان در انتخابات پیش رو معتقدند که از دلایل این مسئله؛ خوف چپهای تحریمی از برخورد امنیتی نظام با جریانها و گروههایی است که صراحتا علیه مردمسالاری دینی شمشیر کشیدهاند و صندوق رأی را برنمیتابند.
دلیل دیگر آنکه جمع کثیری از کسانی که فریب چپهای تحریمی را خوردند و به 3 انتخابات گذشته نیامدند؛ اکنون نادم هستند و تأثیر رأی ندادن خود را به عینه دیدهاند. همچنانکه محمدجواد ظریف هم چندی قبل در پاسخ به کسی که معترض او برای شرکت در انتخابات شده بود، از این حرف زد که اگر هم تندرویی رأی آورده؛ به دلیل رأی ندادن شماهاست.
مسئله دیگری هم در این میان وجود دارد و آن معضل "چپهای نجیب" برای اصلاحطلبان است. این عده از رجال چپ به دلیل نجابت و عقلانیتی که دارند هرگز مایل به تحریم انتخابات نبودهاند و در 3 انتخابات گذشته هم شرکت کردهاند. اکنون اگر آنها تصمیم به ورود به انتخابات ریاستجمهوری که تا 50 روز دیگر برگزار میشود، بگیرند و احیانا برنده انتخابات هم باشند؛ چپهای تحریمی عملا به سیاهچاله فضایی پرتاب خواهند شد.
به دلیل اهمیت 3 گزاره پیشگفته است که محافل تحلیلی فوقالذکر از احتمال تغییر تصمیم حجاریان سخن میگویند. هرچند که بعید است حجاریان در صورت تغییر فاز احتمالی؛ به تأثیرگذاری این 3 حقیقت مهم اعتراف کند.
هرچه هست اما روزهای پیش رو مشخص میکند که عامل اصلی تحریم انتخابات آیا همچنان بر تحریم اصرار دارد یا اینکه کشتیبان را به دلیل پیشگفته سیاستی دگر آمده است!؟
طبعا خاتمی نیز از موضع اعلامی حجاریان به انتخابات ورود خواهد کرد.
محمد عطریانفر، از چپهای نجیب و عضو مبرّز حزب کارگزاران سازندگی که بر خلاف رویه تحریمی اصلاحطلبان تحریمی در هر 3 انتخابات گذشته -در کنار احزاب چپ دیگری مثل اعتدال و توسعه- رسما شرکت کرده است؛ به تازگی در مصاحبهای و در واکنش به فایل صوتی خاتمی که گفته بود در انتخابات شرکت نمیکنیم، بیان کرد:
"خیلی باور ندارم که چنین صحبتهایی که در محافل خصوصی میشود، ملاک داوری و تصمیمات جریان اصلاحات باشد... اصلاحطلبان همچنان نسبت به مقوله انتخابات واکنش مثبت دارند و نمیتوانند انتخابات را از دستور کار خود حذف کنند، اگر بگوییم اصلاحطلبان انتخابات را از دستور کار خارج میدانند، یعنی اصلاح طلبان سیاستورزی را بوسیده و کنار گذاشتهاند. "[3]
***
1_mshrgh.ir/1604580
2_https://www.jamaran.news/fa/tiny/news-1632566
3_mshrgh.ir/1603058