ماهان شبکه ایرانیان

حجت‌الاسلام روشن‌ضمیر عنوان کرد:

پیش‌فرض‌های غلط مستشرقان؛ از دلایل بدفهمی غرب در مورد اسلام

گروه حوزه‌های علمیه: عضو هیئت علمی گروه علوم قرآنی دانشگاه علوم اسلامی رضوی پیش‌فرض‌های غلط مستشرقان را از دلایل بد فهمی آنها در مورد اسلام برشمرد و عنوان کرد: وحیانی نبودن قرآن یکی از این پیش‌فرض‌های غلط است.

حجت‌الاسلام والمسلمین محمد ابراهیم روشن ضمیر، عضو هیئت علمی گروه علوم قرآنی دانشگاه علوم اسلامی رضوی در گفت‌وگو با خبرگزاری بین‎المللی قرآن(ایکنا) گفت: استشراق تعریف عامی دارد که مجموعه مطالعاتی که درباره شرق انجام می شود استشراق گفته می‌شود که این امر هم به قرون وسطی برمی‌گردد، به زمانی که اینها دریای مدیترانه را مرکز عالم فرض می‌کردند که هرچه در شرق این دریا بود شرق می‌گفتند و هر چه در غرب آن بود غرب گفته می‌شد که البته خود این مفهوم بعدها دچار تحولات فراوانی شد، به عنوان مثال شرق جغرافیایی به شرق ایدئولوژی و عقیدتی تغییر پیدا کرد.
وی ادامه داد: استشراق در تعریف عام، هرگونه مطالعه را شامل می‌شد مثلا اگر درباره صنایع دستی چین هم صحبت می‌شد جزو استشراق عام محسوب می‌شد. اما از آنجا که مهمترین دین شرق اسلام است، به مرور زمان استشراق مفهوم خاصی پیدا کرده که مطالعه غربیان درباره اسلام را شامل می‌شود که بعدها و در اواخر مفهوم اخصی هم پیدا شده که مطالعات غریبان درباره قرآن است.
تشریح شیوه‌های مطالعاتی مستشرقان
روشن‌ضمیر بیان کرد: مستشرقان یا همان خاورشناسان شیوه‌های منفی و مثبت مطالعاتی دارند. مثلا بعضی از چیزها را بد فهمیده‌اند به عنوان نمونه در کتاب دایره‌المعارف اسلام آنها نتوانسته‌اند بعضی چیزها را خوب بفهمند و برگردانند. به طور مثال وقتی به واژه اسلام رسیده، خواسته بگوید که این مزید فیه فعل «سلم» است، او گفته این کلمه از ریشه چهار حرفی slm گرفته شده است. دیگر نمی‌شود به آنها فهماند که این چهارحرفی نیست بلکه از سه حرفی گرفته شده است.
مستشرقان وحیانی نبودن قرآن را پیش‌فرض مطالعات خود قرار داده‌اند
عضو هیئت علمی گروه علوم قرآنی دانشگاه علوم اسلامی رضوی اظهار کرد: پیش فرض‌هایی که مستشرقان دارند در اشتباهات و بد فهمی آنها از اسلام اثر گذاشته است. مثلا آنها به خاطر پیش فرض اینکه قرآن وحیانی نیست، تمام هم و غم خود را می‌گذارند تا ثابت کنند که قرآن وحیانی نیست. همچنین جامع‌نگری و سرایت دادن یک امر جزئی به کل از ویژگی‌های کار خاورشناسی است که یک مطلب را در یک جایی دیده‌اند و آن را به همه جا سرایت داده‌اند.
روشن ضمیر بیان کرد: منشا بسیاری از حرف‌های جهان اسلام هم در این حرف‌های استشراق پیدا می‌شود. زمانی بود که من وقتی حرف‌های آقای سروش را می‌خواندم، خیلی تعجب می‌کردم که این حرفها را از کجا آورده که به این زیبایی با هم ترکیب کرده است، یا این نامه‌هایی که بین ایشان و آقای سبحانی رد و بدل شده بود از کجا آمده است، بعدها که به کتب خاورشناسی و دایره‌المعارف مراجعه کردم، فهمیدم که همه این حرفها را آنها گفته‌اند و هنر آقای سروش این بوده که اینها را بیرون آورده، و نمی‌خواهم بگویم که پاسخش راحت‌تر شده بلکه سخت‌تر شده چون شواهد درونی هم برای آن پیدا شده و آنها را بومی‌سازی کرده و حرف‌های آنها را برای ما ساده کرده است.
تشریح روش‌های مثبت خاورشناسان
وی ادامه داد: یکی از ویژگی‌های مثبت خاورشناسان تلاش پیگیر و خستگی‌ناپذیری است. نمونه آن کار آقای «نواکر» است که در 20 سالگی تاریخ نسخ قرآن می‌نویسد که رساله دکتری او می‌شود و 94 سال عمر می‌کند و تمام بقیه عمر خود را هم روی این کتاب کار می‌کند، اگر ما بودیم این را ده تا کتاب می‌کردیم، اما او روی همین کتاب کار می‌کند، نه تنها خودش بلکه دو نسل بعد از شاگردان او هم روی این کتاب کار می‌کنند و می‌شود یک کتاب نهصد صفحه‌ای و منتشر می‌شود.
عضو هیئت علمی گروه علوم قرآنی دانشگاه علوم اسلامی رضوی اظهار کرد: جدیدا در مجلات ارجاع درون متنی آمده است مثلا می‌گویند «معرفت، سال 1370، ص114» اما نمی‌دانیم منظور کدام کتاب استاد معرفت است، این شیوه مال غرب‌ هاست، چون معمولا غربی‌ها در یک حوزه تخصصی یک کتاب می‌نویسد و تمام مطالب را در همان کتاب جمع می‌کند و سال نشر مهم است اما اسم کتاب مهم نیست چون معلوم است کدام کتاب منظور است. یکی دیگر از کارهای مثبت و مهم آنها مراجعه به منابع دسته اول است، برای مثال در دایره‌المعارف اسلام اگر ببینید، خیلی از منابع دست اول هستند.
منابع اهل سنت نظر مستشرقان را تامین می‌کرد
وی در پاسخ به این سوال که آیا می‌توان گفت مستشرقان بیشتر از منابع اهل سنت برای تحقیقات خود بهره برده‌اند؟ تصریح کرد: بله در آغاز اینها به منابع اهل سنت رجوع می‌کردند و اگر بدبینی هم داشته باشیم می‌گوئیم بعد هم به آن رجوع کرده‌اند؛ چون واقعا منابع اهل سنت نظر آنها را تامین می‌کند مخصوصا در باب حدیث؛ مثلا در باب وحی، شواهدی را از قرآن  پیدا می‌کنند و آنها را با احادیث اهل سنت تطبیق می‌دهند، که این در کار در آثار خاورشناسان وجود دارد و قابل انکار نیست. اما واقع قضیه این است که این کار طبیعی هم است چون وقتی فردی می‌خواهد گروهی را مورد مطالعه قرار دهد به جریان اصلی مراجعه می‌کند و جریان اصلی در اسلام، اهل سنت بوده است.
مستشرقان تا 60 سال پیش به منابع تشیع رجوع نمی‌کردند
روشن ضمیر عنوان کرد: تا حدود 60 سال پیش و یا بیشتر، آنها اصلا به منابع شیعه مراجعه نمی‌کردند و شیعه را گروهی انقلابی و شورشی می‌دانستند که حتی دایره‌المعارف که قبل از انقلاب چاپ شد یکی از اشکالات وارد به آن این بود که چرا شیعه را نادیده گرفته‌اند. اما انقلاب اسلامی ورق را برگرداند، مثلا در سال 76 که ما در مکه بودیم، دنبال یک آفریقایی می‌گشتیم که بگوید من شیعه را می‌شناسم تا ما خوشحال شویم، ما مهندسی از نجریه را پیدا کردیم که مشهد را می‌شناخت و کتاب «حج» شریعتی را خوانده بود که او را به عنوان اعجوبه به بعثه بردند. اما الان دیگر جایی نیست که شیعه را نشناسند مثلا در جنگ 33 روزه من در شهرک دورافتاده‌ای در افریقای جنوبی بودم کسی نبود که دیگر شیعه را نشناسد.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان