حجتالاسلام محمد فاکر میبدی، قرآنپژوه و عضو هیئت علمی جامعه المصطفی(ص) در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) گفت: تفسیر مجمع البیان یکی از تفاسیر کهن، معتبر و اصیل جهان اسلام و بهویژه عالم تشیع است که با اقتباس از تفسیر بزرگ تبیان شیخ طوسین که اعظم التفاسیر است نگارش شده است.
عصر تکوین مجمع البیان
وی ادامه داد: عصر تکوین این تفسیر عصر تقریب قهری میان علمای اسلامی است. تفاسیر دیگری مانند فخررازی، کشاف زمخشری، تفسیر میبدی و قرطبی و ... نیز در همین عصر متولد شده است که معمولا مقارنهای و تقریب بینالمذاهبی بودهاند ولو اینکه از حال هم خبر نداشتند.
فاکر میبدی تصریح کرد: به دلیل رویکرد تقریبی در این تفسیر، دیدگاه علمای اهل سنت و صحابه و تابعان مورد وثوق اهل سنت بیان شده و همین باعث شده تا این تفسیر در میان مجامع اهل سنت امروزین نیز جایگاه خوبی داشته باشد و به عنوان سند معتبر شیعه در میان اهل سنت مطرح است. مهمتر اینکه سندی دلیل بر عدم تحریف قرآن است که قرآن شیعه هم همان قرآنی است که در میان اهل سنت وجود دارد.
رئیس سابق مرکز تخصصی تفسیر بیان کرد: شیوه تفسیر در مجمع البیان، تفکیکی است و مؤلف به صورت ترتیبی از ابتدای قرآن آن را آورده و بعد از آنکه مباحث علوم قرآنی مانند مکی و مدنی بودن را میآورد، عدد آیات را بیان و مباحث لغوی و اعرابی و تفسیر تعدادی از آیات محوری را انتخاب کرده است و این روش مورد توجه مفسران بعد از وی نیز قرار گرفته و از ایشان اقتباس کردهاند.
ایجاد ارتباط معنایی بین سور
فاکر میبدی ادامه داد: یکی از وجود ممیزه این تفسیر آن است که جز در سوره حمد محور کلی سوره قبل را در ابتدای سوره بعد آورده و به محور محتوایی سورهای که وارد آن میشود نیز اشاره کرده است از اینرو ارتباط معنایی میان سور برقرار کرده است.
این قرآنپژوه عنوان کرد: این ارتباط معنایی مؤید این دیدگاه در ایشان است که وی قائل به ترتیب سورههای قرآن به روش کنونی مصحف بوده که با تفسیر نزولی مغایر است.
وی افزود: برخی معتقدند که در ترتیب نزولی قرآن ارتباط معنایی ممکن است وجود داشته باشد اما در ترتیب کنونی مصحف این ارتباط وجود ندارد ولی روش مجمع موید وجود ارتباط در مصحف کنونی است.
قائل بودن به دو نزول
فاکر تصریح کرد: از نظر ایشان دو نزول وجود دارد یکی نزول دفعی که ترتیب مصحف کنونی براساس نزول دفعی بوده و دیگری تدریجی که نزول تاریخی بوده است البته نقض و ابرام این دیدگاه به قوت خود در نزد اندیشمندان باقی است و مجالی دیگر میطلبد.
این قرآنپژوه استشهاد به اشعار عرب در اثبات قرائات مختلف را از دیگر وجوه این تفسیر برشمرد و در عین حال گفت: طبرسی قرائتها و حجیت آن را مطرح کرده است ولی به هیچوجه تابع نظریه نزول قرآن بر اختلاف قرائات نیست و نزول قرآن به یک قرائت را امری اثبات شده، میداند و تنها آن را به عنوان یک واقعیت خارجی مطرح میکند که حقیقتی ندارد.