ماهان شبکه ایرانیان

داستان حضرت شعیب (ع)

و به سوی مردم مدین برادرشان شعیب را فرستادیم، (اوبه قوم خود)گفت: ای قوم!خدای یگانه راکه جز او خدایی ندارید بپرستید، برهانی از پروردگارتان به سوی شما آمده(و حجت بر شما تمام شده)پیمانه و وزن را تمام دهید(کم فروشی مکنید)و حق مردم را کم مدهید و در این سرزمین پس از اصلاح آن فساد راه میندازید، این دستور را اگر باور داشته باشید برای شما بهتر است

و الی مدین اخاهم شعیبا قال یا قوم اعبدوا الله ما لکم من اله غیره قدجاءتکم بینة من ربکم فاوفوا الکیل و المیزان و لا تبخسوا الناس اشیاءهم و لا تفسدوا فی الارض بعداصلاحها ذلکم خیر لکم ان کنتم مؤمنین (85)و لا تقعدوا بکل صراط توعدون و تصدون عن سبیل الله من آمن به و تبغونهاعوجا و اذکروا اذ کنتم قلیلا فکثرکم و انظروا کیف کان عاقبة المفسدین (86)و ان کان طائفة منکم آمنوا بالذی ارسلت به و طائفة لم یؤمنوا فاصبروا حتی یحکم الله بیننا و هو خیر الحاکمین (87)قال الملا الذین استکبروا من قومه لنخرجنک یا شعیب و الذین آمنوا معک من قریتنا او لتعودن فی ملتنا قال ا و لو کنا کارهین (88)قد افترینا علی الله کذبا ان عدنا فی ملتکم بعد اذ نجانا الله منها و ما یکون لنا ان نعود فیها الا ان یشاء الله ربنا وسع ربنا کل شی ء علما علی الله توکلناربنا افتح بیننا و بین قومنا بالحق و انت خیر الفاتحین (89)و قال الملا الذین کفروا من قومه لئن اتبعتم شعیباانکم اذا لخاسرون (90)فاخذتهم الرجفة فاصبحوا فی دارهم جاثمین (91) الذین کذبوا شعیبا کان لم یغنوا فیها الذین کذبوا شعیباکانوا هم الخاسرین (92)فتولی عنهم و قال یا قوم لقد ابلغتکم رسالات ربی و نصحت لکم فکیف آسی علی قوم کافرین (93)...

صفحه : 235

ترجمه آیات

و به سوی مردم مدین برادرشان شعیب را فرستادیم، (اوبه قوم خود)گفت: ای قوم!خدای یگانه راکه جز او خدایی ندارید بپرستید، برهانی از پروردگارتان به سوی شما آمده(و حجت بر شما تمام شده)پیمانه و وزن را تمام دهید(کم فروشی مکنید)و حق مردم را کم مدهید و در این سرزمین پس از اصلاح آن فساد راه میندازید، این دستور را اگر باور داشته باشید برای شما بهتر است(85).

بر سر هر راه منشینید که مردم را بترسانید، و کسی را که به خدا ایمان آورده از راه خدا باز دارید، وراه خدا را منحرف خواسته باشید، زمانی را به یاد آرید که اندک بودید،و خدا بسیارتان کرد، به یاد آرید وبنگرید سرانجام تباهکاران چگونه بود(86).

اگرگروهی از شما به این آیین که من برای ابلاغ آن مبعوث شده ام ایمان آورده اند و گروهی ایمان نیاورده اند، صبر کنید تا خدای مان داوری کند، او بهترین داوران است(87).

بزرگان قوم وی که گردن کشی می کردند گفتند: ای شعیب!ما تورا با کسانی که به تو ایمان آورده اند، از آبادی خود بیرون می کنیم، مگر اینکه به آیین ما بازگردید، گفت: (به آیین شما بازگردیم)هرچند از آن نفرت داشته باشیم؟(88).

اگر پس از آنکه خدا ما را از آیین شما رهایی داده بدان بازگردیم در باره خدا دروغی ساخته ایم، مارا نسزد که بدان باز گردیم، مگر خدا، پروردگارمان بخواهد که علم پروردگار ما به همه چیز رسا است، و ماکار خویش را به خدا واگذاشته ایم، پروردگارا!میان ما و قوممان به حق داوری کن که تو بهترین داورانی(89).

بزرگان قوم که کافر بودندگفتند: اگر شعیب را پیروی کنید زیان خواهید دید(90).

زلزله گریبان ایشان را بگرفت و در خانه های خویش بی جان شده و به زانو درآمدند(91).

گویی کسانی که شعیب را تکذیب کردند هرگز در آن دیارنبودند، و کسانی که شعیب را تکذیب می کردند، خود مردمی زیانکار بودند(92).

آنگاه از آنان رو برتافته و گفت: ای قوم!من پیغام های پروردگارخویش را به شما رساندم ونصیحتتان کردم، چگونه برای گروهی که کفر می ورزند اندوهگین شوم؟(93).

بیان آیات

بیان آیات شریفه مربوط به رسالت شعیب(علیه السلام)و الی مدین اخاهم شعیبا...این آیه عطف است بر داستان نوح(ع) ، چون شعیب(ع)نیز مانندنوح و سایر انبیای قبل از خود دعوت خویش را بر اساس توحید قرار داده بود.

صفحه : 236

قد جاءتکم بینة من ربکماین جمله دلالت دارد بر اینکه شعیب(ع)معجزاتی که دلیل بر رسالتش باشد داشته، و اما آن معجزات چه بوده، قرآن کریم اسمی از آن نبرده است.

و مقصود از این آیات و معجزات، آن عذابی که در آخر داستان ذکر می کند نیست، زیرا گر چه آن نیز در جای خود آیتی بود، و لیکن آیتی بود که همه آنان را هلاک ساخت،ومعلوم است که آیه عذاب آیه و معجزه رسالت نمی تواند باشد.علاوه بر اینکه پس از ذکر این آیه و بینه نتیجه گرفته و می فرماید:پس به کیل و وزن وفا کنید، و این نتیجه گیری وقتی صحیح است که عذاب نازل نشده باشد، و مردم هلاک نشده باشند.

تعالیم شعیب(ع)به قوم خودفاوفوا الکیل و المیزان و لا تبخسواالناس اشیاءهم و لا تفسدوا فی الارض بعداصلاحها شعیب(ع)نخست قوم خود را پس از دعوت به توحید که اصل و پایه دین است به وفای به کیل و میزان و اجتناب از کم فروشی که در آن روز متداول بوده دعوت نموده، و ثانیاآنان را دعوت به این معنا کرده که در زمین فساد ایجاد نکنند، و بر خلاف فطرت بشری - که همواره انسان را به اصلاح دنیای خود و تنظیم امر حیات دعوت می کند - راه نروند.

گر چه افساد در زمین بر حسب اطلاق شامل گناهان مربوط به حقوق الله نیز می شود، ولیکن از ما قبل و ما بعد جمله مورد بحث بر می آید که مقصود از فساد خصوص آن گناهانی است که باعث سلب امنیت در اموال و اعراض و نفوس اجتماع می شود، مانند راهزنی، غارت، تجاوزهای ناموسی و قتل و امثال آن.

ذلکم خیر لکم ان کنتم مؤمنینشعیب(ع)سپس این دو دعوت خودرا چنین تعلیل می کند که: وفای به کیل و وزن و بر هم نزدن نظم جامعه برای شما بهتر است، و سعادت دنیای شما را بهتر تامین می کنند، زیرا زندگی اجتماعی انسان وقتی قابل دوام است که افراد، مازاد فرآورده خودرا در مقابل فرآورده های دیگر مبادله نموده و بدین وسیله حوائج خود رابرآورده کنند، و این وقتی میسر است که در سراسر اجتماع امنیت حکم فرما بوده و مردم درمقدار و اوصاف هر چیزی که معامله می کنند به یکدیگر خیانت نکنند،چون اگر خیانت ازیکنفر صحیح باشد از همه صحیح خواهد بود، و خیانت همه معلوم است که اجتماع را به چه صورت و وضعی در می آورد، در چنین اجتماعی مردم به انواع حیله و تقلب، سم مهلک را به جای دوا، وجنس معیوب و مخلوط را به جای سالم و خالص به خورد یکدیگر می دهند.

و همچنین عدم افساد در زمین، چون فسادانگیزی نیز امنیت عمومی را که محور چرخ اجتماع انسانی است از بین برده و مایه نابودی کشت و زرع و انقراض نسل انسان است.

صفحه : 237

خلاصه بیان شعیب این شد که: شما اگر به گفته های من ایمان داشته باشید - و یا اگرایمان به حق داشته باشید - بطور مسلم تصدیق خواهید کرد که وفای به کیل و وزن و اجتناب ازکم فروشی و تقلب و خودداری از افساد در زمین به نفع خود شما است.

بعضی از مفسرین آیه مورد بحث را طوری دیگر معنا کرده و گفته اند:معنای ایمان دراین آیه ایمان به دعوت است، چون وقتی مردم از دعوت انبیاء منتفع می شوند که به آنان ایمان داشته باشند، کسانی که در دل کافرند، همان کفر و شقاوت و ضلالت شان نمی گذارد که دعوت انبیاءرا قبول نموده، از خیرات دنیوی آن طور که شایسته است منتفع شوند، در نتیجه انتفاعاتی که از دنیا و زندگی آن دارند، انتفاعاتی است خیالی همچنانکه فرموده: و ما هذه الحیوة الدنیا الا لهو و لعب و ان الدار الآخرة لهی الحیوان لو کانوا یعلمون (1).

بعضی دیگر گفته اند: احتمال دارد لفظذلکماشاره به وفای به کیل و سایر مذکورات بعد از آن نباشد بلکه اشاره به جمیع مطالب گذشته بوده، و مراد به ایمان هم همان معنای اصطلاحی باشد نه معنای لغوی، خلاصه اینکه معنای آیه چنین باشد: شما اگر ایمان به خدامی داشتید، تنها او را می پرستیدیدو به کیل و وزن وفا نموده و در زمین فساد نمی انگیختید.

اشکالی که به این دو تفسیر وارد است این است که از ظاهر آیه بر می آید که قوم شعیب قبل از این خطاب متصف به ایمان بوده اند، برای اینکه فرموده: ان کنتم مؤمنینهم لفظکنتمکه ماضی است و هم لفظمؤمنینکه اسم فاعل از ایمان است ظهور در این دارد که صفت ایمان مدتی در بین آنان مستقر بوده، و اگر قوم شعیب ایمان نداشتند یا همه آنان کافر بودند و یا بعضی کافر و مستکبر و بعضی مؤمن و منقاد می بودند، جا داشت بفرماید: ذلکم خیر لکم ان آمنتم(و یا)ان تؤمنوا این برای شمابهتر بود اگر ایمان می آوردید و یا اگرایمان بیاوریدپس از اینجا می فهمیم که منظور از ایمان در این آیه، ایمان به معنای اصطلاحی نیست.

و لا تقعدوا بکل صراط توعدون و تصدون عن سبیل الله من آمن به و تبغونهاعوجا...ظاهرسیاق این است کهتوعدونو تصدونحال از فاعللا تقعدوا،و جملهو تبغونهاحال از فاعلتصدوناست.

............................................ (1)زندگی این دنیا به جز بازیچه وسرگرمی نیست، و اگر می دانستند زندگی حقیقی همان سرای دیگر است.سوره عنکبوت آیه 64

صفحه : 238

شعیب(ع)در این جمله، سومین بخش دعوت خود را بیان می کند، و آن این است که کاری به صراط مستقیم خدا نداشته باشند.از این جمله بر می آید که قوم شعیب به انحای مختلف مردم را از شعیب گریزان می کرده اند، و از اینکه به وی ایمان آورند و نزدش رفته کلماتش را گوش دهند،و در مراسم عبادتش شرکت جویند، بازشان داشته آنان را دراینکه به دین حق و طریقه توحید در آیند تهدید می کردند، وهمواره سعی می کردند راه خدا راکه همان دین فطرت است کج و ناهموار طلب کنند و بپیمایند.

کوتاه سخن، در راه ایمان راهزنانی بودند که با تمام قوا و با هرنوع حیله و تزویر مردم رااز راه بر می گرداندند.شعیب(ع) هم در مقابل، ایشان را به یاد نعمت های خداوندانداخته توصیه می کند که از تاریخ امم گذشته و سرانجام مفسدین ایشان عبرت گیرند.

اشاره به اینکه ازدیاد نسل از نعمت های الهی و از پایه های تکامل بشراستو اذکروا اذ کنتم قلیلا فکثرکم و انظروا کیف کان عاقبة المفسدین - این دوجمله در حقیقت موعظه و نصیحت در باره امتثال اوامر و نواهی قبلی است.در جمله اول مردم رابه یاد یکی از نعمت های بزرگ خدا می اندازد،و آن مساله ازدیاد نسل است برای اینکه انسان بر خلاف سایر انواع حیوانات زندگیش اجتماعی است، و آن کمالاتی که برای این نوع میسر ومتوقع است و خلاصه، سعادت عالیه ای که انسان را از سایر انواع حیوانات متمایز می کند وحساب او را از آنها جدا می سازد اقتضاء می کند که این موجود دارای ادوات و قوای مختلف وترکیبات وجودی خاصی بوده باشد که با داشتن آن نمی تواند مانند سایر حیوانات بطور انفرادی زندگی نموده و همه حوائج ضروری خود را تامین نماید،بلکه ناگزیر است از اینکه در تحصیل خوراک، پوشاک، مسکن، همسر و سایر حوائج با سایر افراد تشریک مساعی نموده و همه باکمک فکری و عملی یکدیگر حوائج خود را تامین نمایند.

پر واضح است که برای چنین موجودی کثرت افراد، نعمت بسیار بزرگی است، زیرا هرچه بر عدد افراد اجتماعش افزوده شود نیروی اجتماعیش بیشتر و فکر و اراده و عمل آن قوی ترمی گردد و به دقایق بیشتر و باریک تری از حوائج پی برده در حل مشکلات و تسخیر قوای طبیعت راه حل های دقیق تری را پیدا می کند.

روی این حساب مساله ازدیاد نسل و اینکه عدد افراد بشر به تدریج رو به فزونی می گذارد خود یکی از نعمت های الهی و از پایه ها و ارکان تکامل بشر است.آری، هیچ وقت یک ملت چند هزار نفری نیروی جنگی و استقلال سیاسی و اقتصادی و قدرت علمی و ارادی وعملی ملت چندین میلیونی را ندارد.

و اما عاقبت مفسدین،این نیز برای کسانی که چشم بصیرت داشته باشند موعظه و

صفحه : 239

عبرت بزرگی است و خوشبختانه تاریخ به اندازه کافی از احوال امم گذشته ضبط کرده، همه می دانند که در دورانهای گذشته از قیاصره و فراعنه و اکاسره و فغافره(1) و امثال آنان گردن فرازانی طاغی بوده اند که دل ها را از هیبت سلطنت خود مرعوب نموده خانه ها را خراب واموال را غارت می کردند، و خون مردم را به سهولت ریخته، زن و فرزند آنان را به زیر یوغ بردگی خود می کشیدند، خدای تعالی هم آنان را در این ظلم و ستم مهلت داد تا به اوج قدرت خود رسیده و به منتهای درجه شوکت نائل آمدند، دنیا و زینت و شهواتش دل آنان را فریفته و ازاینکه ساعتی عقل خود را به کار اندازند بازشان داشت، و تمامی اوقات خود را صرف عیش ونوش نموده، هوای دل را معبود خود ساختند، و به این وسیله خداوند گمراهشان ساخته کارشان را به اینجا کشانید که در عین داشتن قدرت و اراده و هر نعمت دیگری از آن استفاده ننموده، به تدریج از میان رفتند و امروز جز نام ننگینی از بعضی از آنان باقی نمانده است، آری سنت پروردگار بر این جریان یافته که انسان زندگی خود را بر اساس تعقل بنا کند،و اگر غیر این کندو راه فساد و افساد را پیش گیرد، طبع عالم و اسباب جاری در آن با او بنای ضدیت و دشمنی رامی گذاردو او هر قدر هم نیرومند باشد در بین دو سنگ آسیای طبیعت له و نابود می شود.

امربه شکیبایی در برابر کفر کافران، تعلیم دیگر شعیب علیه السلام بوده استو ان کانت طائفة منکم آمنوا بالذی ارسلت به...در این آیه چهارمین دستور خودرا به آنان گوشزد می کند، و آن این است که در صورتی که اختلاف کلمه در بین شما روی داد و عده ای از شما به طرف کفر متمایل شدند شما بخاطرآنان دست از حق و حقیقت بر ندارید.بلکه به طرف حق گرائیده، در مقابل کارشکنی های آنان صبرکنید، از اینجا معلوم می شود که شعیب(ع)از اتفاق مردم بر ایمان و عمل صالح مایوس بوده، و احساس کرده که چنین اتفاقی نخواهند کرد و مسلما اختلاف خواهندداشت، و طبقه اول و توانگران قومش به زودی دست به خرابکاری و کارشکنی و آزار مؤمنین خواهند زد، و قهرا مؤمنین در تصمیم خود ست خواهند شد، ناچار همه ایشان را از مؤمن و کافرامر به صبر و انتظار فرج نموده است تا خداوند در میانشان حکومت کند، چرا که او بهترین حکم کنندگان است، یکی از شواهد بر اینکه او بهترین حکم کنندگان است، همین امر به صبری است که به کافر و مؤمن قوم شعیب کرده،زیرا صلاح جمعیتی که مرکب از کافر و مؤمن است در همین است که در برابر یکدیگر صبر و خویشتن داری را پیشه کنند، مؤمنین در زندگی

............................................ (1)قیاصره جمع قیصر پادشاهان روم و فراعنه جمع فرعون زمامداران مصر و اکاسره جمع کسری سلاطین ایران و فغافره جمع فغفور پادشاهان چین را می گفته اند.

صفحه : 240

خود آرامش خاطر را از دست نداده و در دین خود دچارحیرت و اضطراب نشوند، کفار هم به کفر خود اکتفا نموده، کارهایی که مایه ندامت است نکرده و از در نادانی دامن خود را به ننگ ظلم و مفسده جویی آلوده نسازند، پس همین دستور خود یکی از شواهدی است بر اینکه خداوندخیر الحاکمین است برای اینکه در هر موقع مناسبی حکمی می کند که مایه خیر همه مردم است، و هر حکمی هم که می کند، عادلانه و خالی از جور و تعدی است.

بنا بر این جملهفاصبروانسبت به کافر حکمی است ارشادی،و نسبت به مؤمنین حکمی است مولوی، و یا به عبارت دیگر نسبت به هر دو طبقه حکمی است ارشادی که آنان رابه صلاحشان راهنمایی می کند.

قال الملا الذین استکبروا من قومه لنخرجنک یا شعیب...شعیب(ع)به وظیفه ارشاد و راهنمایی خود قیام نمود، و لیکن قوم او استکبارنموده به دستوراتش گردن ننهادندو در عوض او و گروندگان به او را تهدید نموده و گفتند: بایداز دین توحید دست بر دارید و گر نه از شهر و دیارتان اخراج خواهیم کرد.

و ازآنجایی که تهدید خود را بطور قطع خاطر نشان شعیب کردند، همچنانکه از لام ونون تاکید در دو جملهلنخرجنک واو لتعودنبر می آید شعیب ترسیده و از خدای تعالی فتح و فیروزی و نجات از این گرفتاری را طلب نمود، و گفت: ربنا افتح بیننا....

قال ا و لو کنا کارهین قد افترینا علی الله کذبا ان عدنا فی ملتکم...شعیب(ع)درآیه شریفه از ارتداد و اعراض از دین توحید اظهار کراهت نموده و با جملهقد افترینا علی الله کذباو سایر جملات بعدی کراهت خود را توجیه نموده، فهمانید در صورتی که او و قومش مجبور به اختیاریکی از دو شق ارتداد و یا تبعید شوند جز شق دوم را اختیار نخواهند کرد.

اشتباه یک مفسر که جمله: ان عدنا فی ملتکمرا دلیل بر مشرک بودن شعیب(ع)قبل از نبوتش گرفته است بعضیها جملهان عدنا فی ملتکمرا دلیل گرفته اندبر اینکه شعیب(ع)قبل از نبوتش مشرک و بت پرست بوده، و این اشتباه بسیار بزرگی است، و حاشا بر مقام شامخ انبیاء که بتوان چنین نسبت هایی به آنان داد، مفسر مزبور از این معنا غفلت کرده که شعیب(ع)اینکلام را از زبان قوم که قبلا کافر بوده اند گفته و در حقیقت این جمله و همچنین جمله: نجینا اللهاز باب نسبت دادن وصف اکثریت افراد یک اجتماع به همه ایشان است، البته این در صورتی است که مراد از نجات دادن، نجات دادن ظاهری از شرک فعلی باشد، وگر نه اگر مراد نجات حقیقی از هر ضلالتی چه محقق و چه مقدر بوده باشد، خود شعیب هم مانند سایر افرادقومش از کسانی خواهد بود که خداوند نجاتشان داده اگر چه خود او یک

صفحه : 241

لحظه هم به خدا شرک نورزیده باشد، برای اینکه شعیب هم مانند سایر مردم هیچ خیر و شری رااز خود مالک نبوده و هر خیری که به او رسیده از ناحیه پروردگار بوده است.

و ما یکون لنا ان نعود فیها - این جمله به منزله اعراض از گفته های قبلی و ترقی دادن مطلب و آن را که قبلا قطعی نبود بطور قطع بیان داشتن است، گویا فرموده: مااز برگشتن به کیش شما کراهت داریم، زیرا این برگشت مستلزم افترای به خدا است، بلکه چنین کاری رابه هیچ وجه مرتکب نمی شویم.

الا ان یشاء الله ربنا - همانطوری که گفتیم جملهو ما یکون لنا ان نعودفیهابه منزله این است که گفته شود: ما ابدا به کیش شما بر نمی گردیمو چون این قسم حرف زدن از ادب انبیاء دور و به گفتار اشخاص جاهل به مقام پروردگار بیشتر شبیه است، لذا شعیب(ع)اضافه کرد کهمگرخداوند متعال بخواهد که ما از راه راست منحرف شویمآری آدمی هر چه هم کامل باشد، باز جائز الخطا است، و ممکن است در اثر ارتکاب گناهی دچار عقوبت پروردگار گردد و سلب عنایت از او شده، و در نتیجه از دین خدا مطرود گشته، درضلالت بیفتد.

اینکه شعیب(ع)هم الله تعالی را اسم برد و هم ربنا را برای اشاره به این بودکه الله تعالی همان کسی است که امور ما آدمیان را اداره می کند، او هم اله(معبود)است وهم رب، پس اینکه بت پرستان خدای تعالی را اله دانسته و لیکن ربوبیت را از شؤون بت هاپنداشته، یکی را رب دریاو دیگری را رب خشکی یکی را رب آسمان و دیگری را رب زمین و خلاصه هر بتی را رب یکی از شؤون عالم دانسته اند، صحیح نیست.

وسع ربنا کل شی ء علما - این جمله به منزله تعلیل جمله قبلی است، گویا کسی ازاو می پرسد: بعد از آنکه بطور قطع گفتی هرگز به کیش شما بر نمی گردیمدیگرگفتن ان شاء الله چه معنا داشت؟شعیب(ع)هم در جواب فرموده، این حرف را برای این زدم که پروردگار من به هر چیزی عالم است،و من به آنچه که او می داند احاطه ندارم و هر علم و اطلاعی را هم که دارم او به من عطا فرموده، بنا بر این ممکن است مشیت او به چیزهایی تعلق بگیرد که به نفع یا به ضرر من باشد و من از آن بی خبر باشم، مثلا ممکن است او بداند که ما به زودی نافرمانیش خواهیم کرد، و به همین جهت مشیت او تعلق بگیرد به اینکه ما به کیش شمابرگردیم، اگر چه الآن به حسب ظاهر از کیش شما متنفریم.

علی الله توکلنا - بعید نیست که ذکر این جمله نیز برای اشاره به همان نکته قبلی باشد، چون خداوند کسی را که به او اعتماد و توکل می کند از شر هر چیزی که از آن بترسد

صفحه : 242

حفظ می کند.

ربنا افتح بیننا و بین قومنا بالحق و انت خیر الفاتحینپس از آنکه قوم شعیب را در صورتی که به کیش آنان بر نگردد تهدید به اخراج نمودند، و شعیب هم بطور قطع آنان را ازبرگشتن به کیش و ملت آنان مایوس نمود اینک به خدای خود پناه برده و برای خود و یارانش فتح و پیروزی طلب می کند، و مقصودش از فتح، همانا حکم کردن بین دو فریق است، چون فتح بین دو چیز، مستلزم جدا کردن آن دواز یکدیگر است، و این کلام خود کنایه از یک نحونفرینی است که باعث هلاکت قوم است، و اگر صریحا هلاکت آنان را از خداوند طلب نکرد، و اهل نجات و اهل هلاکت را معلوم نساخت، برای این بود که حق را به صورت انصاف بگیرد، و نیزبرای این بود که با علم و اطمینانی که به عنایت پروردگارش داشته و می دانست که به زودی او را یاری خواهدنمود، رسوایی و بدبختی نصیب کفار خواهد گردید، خواست تا درحرف زدن رعایت ادب را نموده، امر را به خدا واگذار نماید، همچنانکه درجملهفاصبرواحتی یحکم الله بیننا و هو خیر الحاکمینآن را مرعی داشت.

خیرالحاکمینوخیر الفاتحیناز اسماء حسنای پروردگاراست، و ما درسابق در باره معنای حکم و همچنین در همین گذشته نزدیک در باره معنای فتح بحث نموده وبه زودی در تفسیر آیهولله الاسماء الحسنی فادعوه بها(1) در باره همه اسماء حسنای پروردگاربحث خواهیم کرد.

و قال الملاالذین کفروا من قومه...در این جمله کفار، مؤمنین به شعیب و کسانی را که بخواهند به او ایمان آورند تهدیدمی کنند، و این همان عمل زشتی است که شعیب درجملهو لا تقعدوا بکل صراط توعدون وتصدون عن سبیل الله آنان را از ارتکاب آن نهی فرموده بود، و اگر دراینجا از همه اقسام کارشکنی های آنان خصوص این گفتارشان را اسم می برد در حقیقت برای این است که زمینه را برای جملهالذین کذبوا شعیبا کانوا هم الخاسرینفراهم نماید.

البته احتمال هم دارد که اتباع در این جمله به معنای ظاهری و عرفی کلمه که همان پیروی آدمی است، بوده باشد، و کفار بعد از این گفت و شنودها اطمینان پیداکرده باشند که گروندگان به آن حضرت به زودی دنبال وی راه افتاده، از سرزمین خود مهاجرت می کنند لذاگفته اند: اگر بدنبال شعیب به راه بیفتید بطور یقین زیانکار خواهید بودتا به این وسیله شعیب

............................................ (1)سوره اعراف آیه 180

صفحه : 243

را در مهاجرتش تنها بگذارند، و به خیال خود از مزاحمتش آسوده گشته و افراد قوم خود را هم ازدست نداده باشند، چون کفار تنها با شعیب دشمن بودند و دشمنی آنان باگروندگان به اوبه خاطر او بود، و گر نه با خود گروندگان هیچ گونه عداوتی نداشتند.

به هر تقدیر آیه مورد بحث چه به معنای اول باشد و چه به معنای دوم، و خلاصه مقصوداز متابعت چه به معنای گرویدن به او باشد و چه به معنای مهاجرت با او، به هر حال به منزله توطئه و زمینه چینی برای جملهالذین کذبوا شعیبا کانوا هم الخاسریناست.

فاخذتهم الرجفة فاصبحوا فی دارهم جاثمینکلمهاصبحوابه معنایصاروا(گردیدند،شدند)و یا به معنایصبح کردند است، و معنای آیه، در آیه مشابه آن در داستان صالح گذشت.

الذین کذبوا شعیبا کان لم یغنوا فیها...کانوا هم الخاسرینراغب درمفردات خود می گوید: غنی فی مکان کذابه این معنا است که فلانی درفلان مکان زیاد اقامت گزید، تو گویی با اقامت در آن مکان از هر مکان دیگری بی نیاز است و کلمه(1) کان مخففکاناست، و جهت تخفیفش این است که بر سر جمله فعلیه در آمده است بنا به گفته راغب جملهالذین کذبوا شعیبا...حال تکذیب کنندگان قوم شعیب را به حال کسی تشبیه می کند که نتوانسته در وطن اصلی خود زیاد اقامت کند، چون نوعااین گونه اشخاص از جهت نداشتن علاقه و اهل و عشیره و خانه و زندگی به آسانی از وطن چشم می پوشند، به خلاف کسانی که در وطن خود علاقه دارندو در آن زیاد اقامت گزیده اند که چشم پوشی از آن برایشان دشوار است تا چه رسد به مردمی که قرنها و نسلا بعد نسل در سر زمینی به سر برده باشند.

خدای متعال قوم شعیب را که چنین مردمی بودند، به مردمی تشبیه نموده که هیچ علاقه ای به سرزمین خود نداشته اند، زیرا به اندک مدتی و با یک زلزله شدید به دیار خاموشی شتافتند.

کفار خیال می کردند که شعیب و قومش ضرر خواهند کرد، و لیکن خیالشان باطل شد و خودشان زیانکار شدندو مکروا و مکر الله و الله خیر الماکرین (2).

............................................ (1)مفردات راغب ص 379 ط مکتبه المرتضویه (2)سوره آل عمران آیه 54

صفحه : 244

خدای تعالی به منظور اینکه مفاد آیه مورد استشهاد را درخلال گفتار خود بگنجاندنخست گفتار کفار را کهشعیب و پیروانش زیانکار هستندنقل نموده و پس از آن مساله نزول عذاب را بطور مبهم ذکر فرموده، و بیان نکرد که چه کسانی دچار زلزله شدند، صریحانفرمود کفار به این عذاب دچار گردیدند، آنگاه پرده از روی این ابهام برداشته صریحا فرمود: کسانی که شعیب را تکذیب نمودند زیانکار شدندواگر در این سیاق دقت شود معنای مزبوراز خلال آن استفاده می شود.

فتولی عنهم...از ظاهر سیاق این آیه استفاده می شود که اعراض شعیب از کفار بعد از نزول عذاب وهلاکت آنان بوده، و منظور از خطاب در آن عبرت گرفتن دیگران از سرنوشت آنان بوده و کلمه آسی در جمله کیف آسی...به این معنا است که چگونه اندوهگین شوم در باره قومی که کفر ورزیدند.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان