ماهان شبکه ایرانیان

امام سجاد (ع) جمال نیایشگران- بخش پایانی

مقدمه و فصل اول را می توانید اینجا بخوانید.

امام سجاد (ع) جمال نیایشگران- بخش پایانی

مقدمه و فصل اول را می توانید اینجا بخوانید.

فصل دوم را می توانید اینجا بخوانید.

بخش اوّل از فصل سوم را می توانید اینجا بخوانید.

بخش دوّم از فصل سوم را می توانید اینجا بخوانید.

فصل چهارم را می توانید اینجا بخوانید

بخش اوّل از فصل پنجم را می توانید اینجا بخوانید.

 

فصل پنجم : جلوه هایى ‌از درسهاى امام سجاد - علیه السلام -

بخش دوّم(بخش پایانی)

صحیفه سجادیه

در کنار روایات متعددى ‌که‌ ‌از امام سجاد - علیه السلام - در کتابهاى حدیثى یاد شده است ، آثار مستقلى نیز در زمینه معارف اسلامى ‌به‌ آن حضرت نسبت داده اند، از جمله این تالیفات صحیفه سجادیه است. (497)
اهل دانش اذعان دارند ‌که‌ صحیفه سجادیه ‌از نظر جایگاه ارزشى ، پس ‌از قرآن ‌و‌ نهج البلاغه قرار دارد ‌و‌ در شمار ارزنده ترین منابع معرفتى جاى گرفته است. (498)
محتواى معرفتى ، توحیدى ، اخلاقى ‌و‌ حتى حکمتهاى سازنده ‌و‌ نصایح ‌و‌ رهنمودهاى اجتماعى نهفته در لابلاى مضامین این کتاب ، خود گویاترین گواه بر ارزش آن است. آنچه ‌از صحیفه اکنون در اختیار ماست ، مشتمل بر پنجاه ‌و‌ چهار باب است ‌که‌ هر باب در بردارنده نیایشى ویژه مى باشد.
در برخى ‌از احادیث ، تعدادى دعاهاى صحیفه هفتاد ‌و‌ پنج دعا دانسته شده است. (499) این مجموعه ‌به‌ صورت کامل ، اکنون در دسترس نیست ‌و‌ آنچه بیشتر آشناست ، نسخه بهاء الشرف مى باشد ‌که‌ تنها پنجاه ‌و‌ چهار نیایش ‌را‌ در بردارد.

مستدرکات صحیفه
از آنجا ‌که‌ تمامى ادعیه ‌و‌ نیایشهاى امام سجاد - علیه السلام - در صحیفه کامله نیامده است.برخى ‌از عالمان درصدد برآمدند ‌تا‌ آن ادعیه ‌را‌ ‌به‌ عنوان مستدرکات صحیفه ثبت کنند ‌از آن جمله :
محدث بزرگ ، محمدبن حسن حر عاملى ره (متوفای 1104 هجرى) نویسنده کتاب ارجمند وسایل الشیعه صحیفه اى در تکمیل صحیفه سجادیه تاءلیف کرده ‌و‌ نام آن ‌را‌ اخت الصحیفه نهاده است.
برخى نقل کرده اند ‌که‌ شیخ محمد بن على حرفوشى نیز ‌که‌ چهل سال قبل ‌از صاحب وسائل بدرود حیات گفته است ، مستدرکاتى بر صحیفه سجادیه داشته است. (500)
مرحوم شیخ آقا بزرگ در کتاب الذریعه (501) و نیز مرحوم سید محمد مشکوة در مقدمه صحیفه سجادیه ، کسان دیگرى ‌را‌ ‌با‌ مستدرکاتى دیگر یاد کرده اند ‌که‌ براى اطلاع فزونتر مى توان ‌به‌ این دو منبع مراجعه کرد.

شرحهاى نگاشته شده بر صحیفه
از جمله دلایل اهمیت جایگاه صحیفه در میان اندیشمدان اسلامى این است ‌که‌ بر آن شروح ‌و‌ حواشى متعددى نگاشته اند. کثرت این شروح گواه اهتمام آنان ‌به‌ مضامین ‌و‌ محتواى صحیفه ‌و‌ ارزش گذارى آنان ‌به‌ سند آن مى باشد.
صاحب الذریعه متجاوز ‌از شصت کتاب ‌را‌ یاد کرده ‌که‌ در این باره تاءلیف شده است. (502)
برخى از آن شرحها چنین است :
1- شرح : ‌از ابوجعفر محمد بن منصور بن احمد بن ادریس حلى متوفاى 589 هجرى ؛
2- شرح : ‌از ابو العباس احمد بن حسن بن رافع بن حسین سوان شیبانى موصلى متوفاى 680 هجرى ؛
3- شرح : ‌از ابن فتاح مفتاح زیدى متوفاى 877 هجرى ؛
4- شرح ‌از تقى الدین ابراهیم بن على بن حسن بن محمد بن صالح بن اسماعیل کفعمى ، صاحب مصباح متوفاى 905 هجرى ؛
5- شرح : ‌از عزالدین حسین عبدالصمد حارثى عاملى والد شیخ بهائى متوفاى 984 هجرى ؛
6- شرح ‌از سید حسین بن حسن بن ابى جعفر محمد موسى کرکى متوفاى 1001 هجرى ؛
7- شرح : ‌از حاشیه شیخ بهایى معروف ‌به‌ حدیقه الهلالیه متوفاى 1030 هجرى ؛
8- شرح : ‌از ابو جعفر بن محمد موسى کرکى متوفاى 1001 هجرى ؛
9- شرح ‌از میر محمد باقر حسینى استرآبادى معروف ‌به‌ محقق داماد متوفاى 1040 هجرى ؛
10- شرح : ‌از حاشیه فخر الدین محمد على طریحى ، صاحب البحرین متوفاى 1085 هجرى ؛
11- شرح : ‌از محمد بن شاه مرتضى معروف ‌به‌ مولى محسن فیض کاشانى متوفاى 1091 هجرى ؛
12- شرح : ‌از فرائد الطریفه ‌از علامه محمد باقر مجلسى متوفاى 1111 هجرى ؛
13- شرح : ‌از نعمة الله بن عبدلله موسوى تسترى معروف ‌به‌ سید نعمت الله جزایرى متوفاى 1112 هجرى ؛
14- شرح ‌از ریاض السالکین ‌از علامه سید على خان حسینى مدنى متوفاى 1118 هجرى ؛
15- شرح : ‌از آقا حسین بن حق سلیمانى جیلانى متوفاى 1129هجرى ؛
16- شرح : ‌از علامه میرزا عبدالله افندى ، صاحب کتاب ریاض العلماء متوفاى 1130 هجرى ؛
17- شرح : ‌از سید محسن شامى متوفاى 1251 هجرى ؛
18- شرح : ‌از سید محمد عباس تسترى هندى متوفاى 1306 هجرى ؛
19- شرح : ‌از علامه میرزا محمد على چاردهى جیلانى مشهدى ، متوفاى 1334 هجرى ؛ (503)

سند ‌و‌ رجال صحیفه کامله سجادیه
شهرت ‌و‌ حضور صحیفه کامله سجادیه در محافل علمى شیعه ‌به‌ پایه اى است ‌که‌ برخى دعاهاى ثبت شده در صحیفه ‌را‌ متواتر دانسته ‌و‌ آن ‌را‌ بى نیاز ‌از بررسى سندى شمرده اند.
به طور مسلم نسخه هاى مختلف صحیفه ، در تعداد دعاها و نیز تقدیم ‌و‌ تاءخیر آنها ‌با‌ یکدیگر تفاوتهایى دارند، اما در مجموع ، این کتاب ‌و‌ انتساب آن ‌به‌ امام سجاد - علیه السلام - مجال تشکیک ندارد.

در مقدمه صحیفه آمده است :
اهمیت دادن اهل بیت ‌و‌ شیعیان ‌به‌ صحیفه موجب شد ‌تا‌ آن ‌را‌ ‌با‌ اساتید بسیارى نقل کنند ‌و‌ اجازات فراوانى در نقل آن بدهند. (504)
علامه فقید شیخ آقا بزرگ تهرانى مى نویسد:
سند صحیفه در هر طبقه ‌و‌ عصرى سرانجام ‌به‌ امام باقر - علیه السلام - ‌و‌ زید شهید منتهى مى شود ‌که‌ آن دو بزرگوار آن ‌را‌ ‌از على بن الحسین - علیه السلام - نقل کرده اند.
سپس مى نویسد: این صحیفه ‌از متواترات نزد اصحاب است. (505)
محقق بزرگ سید محمد باقر، مشهور ‌به‌ داماد، در شرح خویش بر صحیفه سجادیه مى نویسد:
اساتید و شیوخ حدیث در نقل صحیفه کامله سجادیه متواتر است ‌و‌ ‌از طرق مختلف آن ‌را‌ نقل کرده اند. (506)
محدث بزرگوار میرزا حسین نورى ره مى گوید:
اسانید تمام نسخه هاى صحیفه - ‌با‌ تفاوتهایى ‌که‌ در اصل نسخه ها وجود دارد - همگى ‌به‌ متوکل بن عمیر ‌یا‌ متوکل بن هارون باز مى گردد ‌و‌ صحیفه ‌را‌ بزرگان طایفه روایت کرده ‌و‌ تلقى کرده اند ‌و‌ کسى در مقام انکار بر نیامده است. (507)
البته صحیفه اى ‌که‌ اکنون موجود است ‌از نظر سند ‌به‌ نجم الدین بهاء الشرف ، ابوالحسن محمد بن حسن بن احمد ین على بن عمر بن یحیى علوى حسینى مى رسد ‌که‌ ‌از علماى قرن ششم بوده است.
نجم الدین بهاء الشرف اسناد صحیفه ‌را‌ ‌تا‌ على بن الحسین - علیه السلام - یکایک یاد کرده است.

حدیث صحیفه
در مقدمه صحیفه سجادیه حدیثى ثبت شده است ‌که‌ ‌از چگونگى دست یابى متوکل بن هارون مى گوید پس ‌از شهادت زیدین على بن الحسین فرزندش یحیى ‌را‌ ملاقات کردم.
یحیى بن زید عازم خراسان بود.
او ‌از خانواده ‌و‌ خویشاوندان خود ‌و‌ پسر عموهایش احوال پرسید. بویژه ‌از حال امام صادق - علیه السلام - سوال کرد.
به ‌او‌ گفتم آن حضرت در سلامتند ‌و‌ براى شهادت مظلومانه پدرت سوگوارند. یحیى گفت : آرى عمویم محمد بن على - علیه السلام - - باقر العلوم - قبل ‌از خروج پدرم علیه بنى امیه ، ‌به‌ ‌او‌ یاد آور شد ‌که‌ خروج ‌و‌ قیام ‌او‌ منتهى ‌به‌ شهادت خواهد شد. ولى پدرم - زید بن على - ‌به‌ هر حال ‌از مدینه خارج شد ‌و‌ سرانجام آنچه امام باقر - علیه السلام - براى ‌او‌ پیش ‍ بینى کرده بود، رخ داد.
در این هنگام یحیى رو ‌به‌ جانب ‌من‌ کرد: ‌و‌ پرسید:
آیا ‌از پسر عمویم - جعفر بن محمد - علیه السلام - - درباره سرنوشت ‌من‌ چیزى شنیده اى ؟
من در پاسخ گفتم : بلى مطالبى شنیده ام ولى دوست ندارم ‌با‌ بازگو کردن آنها خاطر ‌تو‌ ‌را‌ پریشان سازم ؟
یحیى گفت : آیا مرا ‌از مرگ مى ترسانى !
ناگزیر، حقیقت ‌را‌ ‌به‌ ‌او‌ گفتم ‌و‌ یاد آور شدم ‌که‌ امام صادق - علیه السلام - سرنوشت زیدبن على - علیه السلام - برایش پیش بینى کرده است ‌و‌ ‌او‌ نیز ‌به‌ دار آویخته خواهد شد!
رنگ یحیى ‌با‌ شنیدن این مطلب تغییر یافت ‌و‌ گفت : یمحوالله مایشاء ‌و‌ یثبت ‌و‌ عنده ام الکتاب. (508)
یعنى ؛ خداوند آنچه ‌را‌ اراده کند محو مى کند و سرنوشت ‌را‌ مى تواند تغییر دهد ‌و‌ آنچه ‌را‌ بخواهد تثبیت مى نماید و نزد خداست ام الکتاب.
سپس یحیى ادامه داد ‌و‌ گفت :
اى توکل ! این تقدیر الهى است ‌که‌ براى ‌ما‌ علم ‌و‌ شمشیر قرار داده ولى پسر عموهاى ‌ما‌ - امام باقر ‌و‌ امام صادق - علیهما السلام - ‌را‌ تنها ‌به‌ وسیله علم تاءیید کرده است !
متوکل مى گوید:
من ‌به‌ یحیى گفتم : براستى چرا گرایش مردم ‌به‌ امام صادق - علیه السلام - بیش ‌از گرایش ‌به‌ ‌تو‌ ‌و‌ پدرت زید است ؟
یحیى گفت : زیرا آنها - امام باقر ‌و‌ امام صادق - علیهما السلام - مردم ‌را‌ ‌به‌ زندگى مى خوانند ‌و‌ ‌ما‌ مردم ‌را‌ ‌به‌ مرگ ‌و‌ شهادت دعوت مى کنیم !
گفتم : آیا آنها داناترند ‌یا‌ شما؟
یحیى مدتی سر ‌به‌ زیر افکند. گویى ‌به‌ اهمیت سؤ ال متوکل مى اندیشید، چون علم برتر مى توانست درستى روش امام صادق - علیه السلام - ‌را‌ اثبات کند، زیرا حرکت ‌و‌ قیامى ارزشمندتر است ‌که‌ متکى ‌به‌ علم ‌و‌ آگاهى بیشتر باشد. یحیى ‌که‌ ‌تا‌ این لحظه سعى داشت بر حقانیت روش خود ‌و‌ پدرش اصرار ورزد ‌با‌ این حال چشم ‌از سخن حق نپوشید ‌و‌ واقعیت ‌را‌ گفت.
یحیى پس ‌از لختى اظهار داشت : ما خاندان ، هر کداممان بهره اى ‌از علم داریم ‌با‌ این فرق ‌که‌ آنچه ‌ما‌ مى دانیم امام باقر ‌و‌ امام صادق - علیهما السلام - میدانند ولى آنچه آنها مى دانند ‌ما‌ نمى دانیم. یعنى دایره علم ‌و‌ دانش ائمه - علیهم السلام - ‌از سایر افراد گسترده تر است.
یحیى در ادامه این گفتگو پرسید:
آیا ‌از امام صادق - علیه السلام - مطالبى یادداشت کرده اى ‌و‌ فرا گرفته اى ؟
بخشى ‌از آموخته هایم ‌را‌ براى ‌او‌ بازگو کردم ، ‌از آن جمله دعایى بود ‌که‌ امام صادق - علیه السلام – آن را بر ‌من‌ املا کرده بود. ‌و‌ گویا آن حضرت ‌از پدر بزرگوارش امام باقر - علیه السلام - دریافت داشته بود ‌و‌ آن ‌را‌ ‌از دعاهاى صحیفه کامله مى دانست.
یحیى نگاهى ‌به‌ دعا انداخت ‌و‌ آن ‌را‌ مطالعه کرد ‌و‌ گفت :
آیا اجازه مى دهى نسخه اى ‌از این دعا ‌را‌ بنویسم ؟
گفتم : اى پسر رسول خدا - صلى الله علیه وآله - آیا ‌از ‌من‌ اجازه مى گیرید در حالى ‌که‌ ‌از خود شما خاندان ‌و‌ متعلق ‌به‌ شماست !
یحیى گفت : اینک ‌به‌ ‌تو‌ صحیفه اى ‌را‌ خواهم داد ‌که‌ پدرم زید ‌از پدرم على بن الحسین - علیه السلام - دریافت کرده است...
من ‌با‌ این خبر پیشانى یحیى ‌را‌ بوسیدم ‌و‌ گفتم ، محبت شما بر ‌ما‌ واجب است...
یحیى بسته اى ‌را‌ باز کرد، صحیفه اى ‌را‌ بیرون آورد، بر مهر آن بوسه زد ‌و‌ گریست !
صحیفه ‌را‌ گشود ‌و‌ ‌به‌ چشمان خویش کشید آن گاه گفت :
اگر نبود ‌که‌ پسر عمویم - امام صادق - علیه السلام - ‌از شهادت ‌من‌ خبر داده است ، این صحیفه ‌را‌ ‌به‌ ‌تو‌ نمى دادم ، ولى اکنون ‌به‌ ‌تو‌ مى دهم ‌تا‌ در حفظ ‌و‌ نگهدارى آن بکوشى ، بیم دارم ‌که‌ این صحیفه ‌به‌ دست بنى امیه بیفتد ‌و‌ آن ‌را‌ ‌از اهلش دریغ دارند...
متوکل بن هارون مى گوید: صحیفه همراه ‌من‌ بود ‌تا‌ خدمت امام صادق - علیه السلام - رسیدم ، صحیفه ‌را‌ ‌به‌ آن حضرت نشان دادم ‌و‌ ایشان بسیار مسرور شد ‌و‌ فرمود: سوگند ‌به‌ خداوند! این خط عمویم زید ‌و‌ دعاى جد ‌من‌ على بن الحسین - علیه السلام - است.
آن گاه امام صادق - علیه السلام - ‌به‌ پسرش اسماعیل رو کرد ‌و‌ فرمود: آن صحیفه اى ‌را‌ ‌که‌ ‌به‌ ‌تو‌ سپرده ام بیاور!
اسماعیل صحیفه اى ‌را‌ آورد، امام آن ‌را‌ بوسید ‌و‌ ‌به‌ چشمانش کشید ‌و‌ فرمود: این صحیفه ‌به‌ خط پدرم - امام باقر - علیه السلام - ‌و‌ املاى جدم على بن الحسین زین العابدین (ع) است.
متوکل مى گوید: ‌از امام صادق - علیه السلام - در خواست کردم ‌که‌ دو صحیفه ‌را‌ ‌با‌ هم مقابله کنم.
امام اجازه فرمود ‌و‌ ‌من‌ دو صحیفه ‌را‌ مقابله کردم ‌و‌ هیچ تفاوتى میان آن دو ندیدم..

گستره معارف در صحیفه سجادیه
چنان ‌که‌ در گذشته یاد کردیم ، صحیفه سجادیه هر چند سراسر دعا ‌و‌ نیایش ‍ است ‌و‌ تمام مطالب آن ‌به‌ عنوان راز ‌و‌ نیاز انسان ‌با‌ پروردگار خویش ارائه شده است ، ولى تاءمل ‌و‌ تحقیق در گستره مفاهیم ‌و‌ معارفى ‌که‌ امام سجاد علیه السلام در نیایشهای خود جاى داده است یک انسان در خلوت تنهایى خود ‌و‌ بحران مشکلات زندگى ، ‌با‌ خداى خویش دارد.
مناجاتهاى صحیفه ، در حقیقت نجواى علم ‌و‌ اخلاق ‌و‌ عقیده ‌و‌ سیاست است ‌با‌ روح موحدان ‌و‌ مناجاتیانى ‌که‌ درمحراب عبادت ‌و‌ میدان جهاد ‌و‌ صحنه مبارزه ‌با‌ شیطانهاى درونى ‌و‌ بیرونى حضور دارند.
امام سجاد - علیه السلام - ‌از محراب نیایش ، مکتبى سرشار ‌از آموزش ‌و‌ پرورش پدید آورده ‌و‌ بایسته ترین خصلتها ‌و‌ ارزنده ترین اندیشه ها ‌را‌ ‌با‌ لطافت ‌و‌ عطر مناجات درهم آمیخته ‌و‌ شیفتگان جمال حق ‌را‌ ‌تا‌ جایگاه شناخت حقایق اوج داده است.
دعاهاى صحیفه ‌با‌ ذخایر معرفتیش ، نمودى کامل ‌و‌ ارزنده از هنر تبلیغ ‌و‌ هدایتگرى است.

هنر تبلیغ ‌و‌ هدایتگرى
تبلیغ ‌و‌ رساندن پیام وحى ‌به‌ ژرفاى جان انسانها ‌و‌ هدایت آنان ‌به‌ سوى ارزشهاى الهى ‌و‌ جاودان ، ‌از آشکارترین وظایف هر امام ‌و‌ پیشواى الهى است.
امام سجاد - علیه السلام - همان مسئولیتى ‌را‌ دارا بود ‌که‌ امیر المؤمنین على بن ابى طالب - علیه السلام - بر عهده داشت ‌و‌ حسن بن على - علیه السلام - ‌و‌ حسین بن على - علیه السلام - آن ‌را‌ بر عهده داشتند ‌و‌ ایفا کردند.
رسالتها ‌و‌ وظایف امامان - علیه السلام - در اصل ‌و‌ بنیان ‌با‌ هم برابر است ولى شرایط ‌و‌ مقتضیات زمان ‌و‌ نیازهاى مردم هر عصر متفاوت است.
تفاوت شرایط ‌و‌ مقتضیات نمى تواند اصول ‌را‌ جابجا کند ‌و‌ آنها ‌را‌ ‌از ارزش ‌و‌ اعتبار ساقط نماید، ولى مى بایست شیوه ها ‌و‌ روشها ‌را‌ تغییر دهد. ‌به‌ عنوان مثال على بن ابى طالب - علیه السلام - وظیفه داشت ‌تا‌ ‌با‌ ظلم ‌و‌ انحراف مبارزه کند ‌و‌ خلافت بحق خویش ‌را‌ ‌به‌ مردم بشناساند ‌و‌ رهبرى امت اسلامى ‌را‌ ‌به‌ سوى نظام عقیدتى ، سیاسى ‌و‌ اخلاقى اسلام ناب بر عهده گیرد ‌و‌ همین رسالتها ‌را‌ حسن بن على ‌و‌ حسین بن على - علیهما السلام - نیز بر عهده داشتند. در حالى ‌که‌ واقعیت اسناد ‌و‌ مدارک تاریخ مى نمایاند ‌که‌ هر یک ‌از این امامان روش ویژه اى ‌را‌ در ایفاى رسالت ‌و‌ مسوولیت یگانه خود اتخاذ کردند. این در حالى است ‌که‌ عقیده ‌و‌ پیام ‌و‌ هدف آنها کمترین تمایزى ‌با‌ یکدیگر نداشته است.
تفاوت ‌و‌ تمایزى ‌که‌ در زندگى ائمه(ع) مشهود مى باشد، مربوط ‌به‌ روشها ‌و‌ برنامه هایى است ‌که‌ مى بایست ‌با‌ توجه ‌به‌ شرایط ‌و‌ امکانات ‌و‌ مقتضیات عصر اتخاذ شود ‌و‌ نه مربوط ‌به‌ تفاوت مبانى ‌و‌ باورها.
این نکته مهم در مدارک روایى ‌و‌ منابع دینى مورد تاءیید تصریح قرار گرفته است ‌و‌ هم ‌با‌ مطالعه تاریخ ‌و‌ سیره ‌و‌ سخنان ائمه - علیهم السلام - بروشنى استفاده مى شود. ‌ما‌ در این فصل ‌از کتاب ، درصدد هستیم تاحقیقت یاد شده ‌را‌ در زندگى ‌و‌ شخصیت امام سجاد - علیه السلام - تحقیق کرده ‌و‌ بنمایانیم ‌که‌ بر خلاف برخى پندارهاى سست ‌و‌ سطحى ، امام سجاد(ع) تنها پیشواى اهل عبادت ‌و‌ محراب نبوده است، بلکه در میدان سیاست داراى همان اصول علوى ‌و‌ حسینى بوده ‌و‌ در صحنه علم ‌و‌ اخلاق حضورى انکارناپذیر داشته است ولى این همه ‌را‌ ‌به‌ مقتضای شرایط ‌و‌ امکانات عصر خویش در لابلاى دعاها ‌و‌ مناجاتها ‌به‌ پیروان ‌و‌ شیعیان خود رسانده است.
نسلها و زمانها نه همیشه ‌از خطابه هاى آتشین ‌و‌ خطبه هاى ادیبانه ‌و‌ حکیمانه استقبال مى کند ‌و‌ نه در هر شرایطى آمادگى روحى براى ستیز ‌و‌ نبرد ‌را‌ دارند بلکه ‌از پس ‌از بحران ‌و‌ ابتلائى بزرگ ‌و‌ طولانى ، ملتها درونگرا مى شوند ‌و‌ ‌به‌ التیام دردها مى اندیشند. در چنین شرایطى فراخوانى مردم ‌به‌ صحنه هاى جدى نبرد، چه بسا ‌با‌ شکست مواجه شود ولى ‌از سوى دیگر نمى توان آنها ‌را‌ ‌به‌ خود وانهاد ‌تا‌ براى تسکین آلام خویش ‌به‌ انزوا ‌و‌ افیون ‌و‌ راههاى ویرانگر کشیده شوند.
پیشواى هشیار ‌و‌ حکیم سعى مى کند حتى ‌از چنین شرایطى ‌به‌ نفع هدایت ‌و‌ ارشاد مردم ‌و‌ زنده نگاهداشتن ارزشها در جان نسلها استفاده کند.
تاریخ نشان مى دهد ‌که‌ شیعیان در عصر امامت امام سجاد - علیه السلام - ‌با‌ جراحتهاى سنگینى ‌که‌ ‌از روزگار غصب خلافت ‌و‌ جنگ صفین ‌و‌ نهروان ‌و‌ جمل ‌و‌ روزگار معاویه و یزید احساس مى کردند، مجالى براى نبردى دوباره ‌با‌ دستگاه اموى نداشتند. فشارهاى روز افزون دستگاه خلافت ‌و‌ نافرجامى قیامهاى توابین ، بذر یاءس ‌و‌ ناامیدى ‌را‌ در روحها پراکنده ساخته بود.
در چنین شرایطى ، امام سجاد - علیه السلام - نه اجازه داشت ‌که‌ ‌به‌ طور رسمى ‌و‌ علنى مانند امام باقر ‌و‌ امام صادق - علیهما السلام - ‌به‌ تعلیم ‌و‌ آموزش پیروان خود بپردازد ‌و‌ نه امکان آن ‌را‌ داشت ‌تا‌ مانند على بن ابى طالب - علیه السلام - قوایى ‌را‌ علیه دستگاه اموى گرد آورد.
این دو مشکل در میدان فرهنگ ‌و‌ سیاست ‌و‌ جامعه مى توانست براى مدتى طولانى اندیشه ‌و‌ معارف شیعى ‌را‌ مورد غفلت قرار دهى ‌تا‌ آن ‌را‌ ‌به‌ بن بست رسیده ، معرفى کند!
هنر رهبرى در هدایت ‌و‌ تبلیغ جامعه ، اقتضا مى کرد ‌تا‌ رهبرى على رغم همه دشواریها، ارتباطش ‌را‌ ‌با‌ امت حفظ کند، پیامش ‌را‌ ‌به‌ آنان برساند ‌و‌ اصول ‌را‌ در ذهن ایشان زنده نگاه دارد.
صحیفه سجادیه ‌و‌ نیایشهاى سراسر رمز ‌و‌ راز آن ‌با‌ محتواى عقیدتى ، اخلاقى ‌و‌ سیاسى خود، نمودى روشن ‌از این گونه رهبرى ‌و‌ هنر هدایتگرى است. اکنون ‌به‌ بیان گوشه اى ‌از معارف نهفته در صحیفه سجادیه مى پردازیم ‌تا‌ ابعاد علمى ، اخلاقى ‌و‌ سیاسى ‌و‌ اجتماعى آن ‌را‌ ‌به‌ گونه اى ملموس ترسیم کنیم.

باورهاى اصولى ، در صحیفه سجادیه
صحیفه سجادیه در لابلاى مطالب فراوان خود، اصول عقاید ‌و‌ باورهاى بنیادین شیعه ‌را‌ ‌که‌ برگرفته شده ‌از اسلام ناب محمدى - صلى الله علیه وآله – و منبع زلال قرآنى است ، مطرح ساخته است.
ما بدون این ‌که‌ درصدد کاوشى همه جانبه باشیم ‌به‌ بخشى ‌از آن حقایق اشاره خواهیم داشت :

توحید ‌و‌ شناخت خداوند
با توجه ‌به‌ ارتباط جدایى ناپذیر دعا و نیایش ‌با‌ شناخت معبود، فرازهاى صحیفه سجادیه ‌از غنى ترین منابع معرفت خداوند ‌و‌ صفات جمال ‌و‌ جلال ‌او‌ ‌به‌ شمار مى آید.
فراوانى مطالب در این زمینه ‌به‌ قدرى است ‌که‌ حتى یاد آورى فهرست گونه آنها در مجال این نوشته نمى گنجد. ‌از این رو بدون اینکه ادعاى استقصا داشته باشیم ‌به‌ بخشى ‌از آن معارف گسترده اشاره مى کنیم.

خداوند، خود معرف خویش
و الحمدالله على ‌ما‌ عرفنا ‌من‌ نفسه ‌و‌ الهمنا ‌من‌ شکره ، ‌و‌ فتح لنا ‌من‌ ابواب العلم بربوبیته ‌و‌ دلنا علیه ‌من‌ الاخلاص له فى توحیده. (509)
سپاس ویژه خداوند، بدان خاطر ‌که‌ ‌به‌ وسیله وحى ‌و‌ بر انگیختن رسولان، خویش ‌را‌ ‌به‌ ‌ما‌ معرفى کرد ‌و‌ شکر گزارى در برابر نعمتهایش ‌را‌ ‌به‌ ‌ما‌ الهام نمود ‌و‌ درهایى ‌از علم ‌به‌ مقام پرودگاریش ‌را‌ بر روى ‌ما‌ گشود ‌و‌ ‌ما‌ ‌را‌ ‌به‌ اخلاص در توحید راهنمایى کرد.

خداوند، یگانه ‌و‌ بى همتا
اللهم انى اشهد وکفى بک شهیدا سماءک وارضک ‌و‌ ‌من‌ اسکنتهما ‌من‌ ملائکتک وسائر خلقک فى یومى هذا ‌و‌ ساعتى هذه ‌و‌ لیلتى هذه ، انى اشهد انک انت الله الذى لا اله انت. (510)
خداوندا! ‌تو‌ ‌را‌ گواه مى گیرم ‌و‌ گواهى ‌تو‌ خود کافى است. ‌و‌ آسمان ‌و‌ زمین ‌و‌ ساکنان آن دو - فرشتگان ‌و‌ سایر مخلوقات - ‌را‌ نیز در این روز ‌و‌ ساعت ‌و‌ در این شامگاه ‌به‌ گواهى مى طلبم ‌که‌ ‌من‌ ‌به‌ یگانگى ‌تو‌ شهادت مى دهم ‌و‌ ‌تو‌ آن خدایى هستى ‌که‌ جز ‌تو‌ معبودى نیست.

خداوند بى ضد ‌و‌ بى شریک
اللهم... انى لا اجعل لک ضدا ‌و‌ لا ادعو معک ندا (511)
خداوند!.. ‌من‌ براى ‌تو‌ ضد وجود ‌و‌ نیرویى ‌که‌ بتواند مستقل ‌از ‌تو‌ ‌و‌ در قبال ‌تو‌ عرض اندام نماید قرار نمى دهم ‌و‌ هیچ چیز ‌و‌ هیچ کسى ‌را‌ در پرستش شریک ‌تو‌ نمى خوانم.

ویژگى این دعاها ‌و‌ نیایشها این است ‌که‌ بایدها ‌را‌ ‌به‌ صورت اخبار در آورده ‌و‌ ‌با‌ زبان خبر ‌و‌ شیوه اقرار، انسان ‌را‌ ‌به‌ تفکر وا مى دارد ‌و‌ نهاد ‌او‌ ‌را‌ ‌به‌ پایبندى ‌و‌ تعهد در قبال آنچه اقرار مى کند فرا مى خواند ‌و‌ این همان رسالاتى است ‌که‌ ‌از شیوه کار آمد نیایش بر مى آید.

انت الذى لم یعنک على خلقک شریک و لم یوازرک فى امرک و لم یکن لک مشاهد ‌و‌ لا نظیر. (512)
خداوندا! ‌تو‌ آنى ‌که‌ در کار آفرینش ‌و‌ رسیدگى ‌به‌ خلق ، شریکى ندارى ‌که‌ تو را یارى دهد ‌و‌ در انجام ‌و‌ تدبیر امور، وزیرى ندارى ‌که‌ ‌تو‌ ‌را‌ کمک نماید ‌و‌ براى ‌تو‌ ناظر ‌و‌ نظیرى نیست.
انت الذى لا ضد معک فیعاندک ، ‌و‌ لا عدل لک فیکاثرک ، ‌و‌ لا ند لک فیعارضک. (513)
خداوندا! ‌تو‌ آنى ‌که‌ نیروى معارضى درکنارت نیست ‌تا‌ ‌به‌ عناد ‌و‌ ستیز ‌با‌ ‌تو‌ برخیزد ‌و‌ کسى همگون ‌و‌ همانندت نیست ‌تا‌ بر ‌تو‌ فزونى جوید ‌و‌ شریک ندارى ‌تا‌ ‌به‌ مقابله ‌و‌ معارضه ‌تو‌ اقدام کند.

اهمیت اعتقاد ‌به‌ توحید
اللهم... ‌و‌ انى ‌و‌ ان لم اقدم ‌ما‌ قدوه ‌من‌ الصالحات فقد توحیدک ‌و‌ نفى لااضداد ‌و‌ الاشباه عنک (514)
خداوند!... هر چند ‌من‌ مانند تلاشگران در میدان طاعت ‌و‌ عبادت ، اعمال نیک ‌و‌ صالحى ‌را‌ براى جهان آخرت پیش فرستاده ام هر چند تهیدست ‌و‌ فرومایه ام اما یک اندوخته گرانبها دارم ‌و‌ آن این است ‌که‌ اعتقاد ‌به‌ توحید دارم ‌و‌ این بار مقدس ‌را‌ توشه خویش ساخته ام ‌و‌ هرگونه ضد ‌و‌ شریک ‌و‌ شبیه ‌را‌ ‌از ‌تو‌ نفى کرده ام.

امام سجاد - علیه السلام - ‌با‌ این بیان ‌به‌ انسان تعلیم مى دهد ‌که‌ اعتقاد ‌به‌ توحید ‌از چنان اهمیتى برخوردار است ‌که‌ انسان مى تواند همه کاستیها ‌و‌ نارساییهای خود ‌را‌ در پرتو اهمیت ‌و‌ کمال آن جبران کند ‌و‌ انتظار داشته باشد ‌که‌ خداوند ‌به‌ خاطر این اندوخته ‌او‌ ‌را‌ بپذیرد.

صفات خداوند
از آنجا ‌که‌ ذات خداوند فراتر ‌از آن است ‌که‌ در محدوده ذهن آدمیان بگنجد ‌و‌ برتر ‌از آن است ‌که‌ در قلمرو حس در آید، شناخت صفات آن حقیقت نامحسوس ، ‌و‌ بر شمردن آن صفات ، راهى است هموار، براى نزدیک شدن ‌به‌ حریم معرفت ‌او‌ ‌و‌ مناجات ‌و‌ راز ‌و‌ نیاز ‌با‌ حضرت یگانه اش. صحیفه سجادیه ‌به‌ دلیل این ‌که‌ بنیانش بر نیایش وگفتگوى ‌با‌ خدانهاده شده است ، ‌به‌ گونه طبیعى یاد ‌و‌ نام ‌و‌ صفات خدا، بیش ‌از هر یاد ‌و‌ سخن دیگرى در آن نمایان است. ولى امتیاز آشکارى ‌که‌ صحیفه سجادیه ‌و‌ سایر ادعیه ائمه (علیهم السلام ) ‌با‌ دعاها ‌و‌ نیایشهاى دیگران دارد این است ‌که‌ - علاوه بر محتواى پیامدها - در بعد اسما ‌و‌ صفات الهى ‌از غنا ‌و‌ فراگیرى ویژه اى برخوردار است.
مناجاتیان ، معمولا ‌با‌ بینش ‌و‌ گرایش ویژه فکرى ، علمى ، سیاسى ‌و‌ اجتماعى خود تنها خدا ‌را‌ ‌با‌ صفاتى مى خوانند ‌که‌ خویش ‌را‌ بدانها محتاجتر مى بینند.
آنان ‌که‌ اشتیاق ‌به‌ بهشت ‌و‌ نعمتهاى اخروى در وجودشان شعله ورتر است ‌به‌ رحمت ‌و‌ فضل ‌و‌ وسعت ‌و‌ امتنان الهى بیشتر تمسک مى جویند ‌و‌ آنان ‌که‌ ‌از لهیب سوزان جحیم ‌و‌ رنجهاى قبر ‌و‌ قیامت بیشتر بیمناکند، خدا ‌را‌ ‌با‌ اوصاف غفور ‌و‌ تواب ‌و‌ وهاب و... مى خوانند. ولى دعاهاى صحیفه ‌و‌ سایر ادعیه رسیده ‌از معصومین (ع) همانگونه ‌که‌ در محتواى علمى ‌و‌ معرفتى غنى ‌و‌ فراگیر است در توجه ‌به‌ ابعاد صفات ‌و‌ جلوه هاى حق ممتاز مى باشد.

بدیهى است ‌که‌ امام (ع) ‌با‌ یاد کردن هر صفت ‌از صفات الهى ، هدف خاصى ‌را‌ دنبال کرده ‌و‌ پیام ویژه اى ‌را‌ ‌به‌ شاگردان ‌و‌ پیروانش ابلاغ نموده است ولى این نوشته ، گنجایش آن بررسى تفصیلى ‌را‌ ندارد. ‌از این رو ‌به‌ بیان اجمالى ‌و‌ فهرست گونه بخشى ‌از آن صفات مى پردازیم.

بخشى ‌از صفات الهى ‌که‌ امام سجاد (ع) خداوند ‌را‌ بدانها یاد کرده ، ‌از این قرار است :
الاول، الاخر، الحمید، الجواد، الکریم ، العزیز، القدیر، العظیم ، القدیم ، القریب ، المجیب ، السمیع ، العلیم ، الغفور، الرئوف ، المنان ، المعید، التواب ، الواحد، الاحد، الصمد، الوهاب ، الشاکر، المحسن ، المجل ، المالک ، العفو، المحب ، الضامن ، الخالق ، المصور، المقدر، الواسع ، الحافظ، الحلیم ، الشدید، المحمود، الناصر، الولى ، الرزاق ، الوارث ، الفرد، الکبیر، العلى ، الرحمن ، الرحیم ، البصیر، الخبیر، الدائم، الناظر، الحنان ، المجید، الکافى.
در کنار این صفات ، صفتهاى ترکیبى بسیار گسترده اى در مضامین صحیفه دیده می شود: ذوالعرش العظیم ، مالک الملک ، المنان بالجسیم ، الغافر للعظیم، المتفضل بالاحسان ، المتطول بالامتنان ، الوهاب الکریم ، ذوالجلال ‌و‌ الاکرام ، ارحم ‌من‌ کل رحیم ، دو رحمة ، ذو رحمة واسعة ، خیر المنعمین ، ذوالبها ‌و‌ المجد، خیر الغافرین ، فارج الهم ، کاشف الغم ، اعدل العادلین اکرم المسئولین ، خیر الرازقین ، خیر المجیرین و....

عدل الهى
یکى ‌از ویژگیها ‌و‌ امتیازات شیعه بر بعضى ‌از گروهها ‌و‌ دیگر مذاهب اسلامى ، اعتقاد عمیق ‌به‌ عدل الهى است. امام سجاد - علیه السلام - این عقیده را ‌از زوایاى مختلف ‌و‌ در کاربردهاى گوناگونش مورد توجه قرار داده است. ‌از آن جمله :
انى اشهد انک انت الله الذى لا اله الا انت ، قائم بالقسط، عدل فى الحکم ، روف بالعباد. (515)
خداوندا! ‌من‌ گواهى مى دهم ‌که‌ جز ‌تو‌ خداوند گار ‌و‌ معبودى نیست ، تویى ‌به‌ پا دارنده قسط ‌و‌ حکم کننده ‌به‌ عدل ‌و‌ داراى راءفت ‌و‌ رحمت بر بندگان ،

از آن جا ‌که‌ بیان برخى مجازاتها براى گناهان ، ممکن است این سؤ ال ‌را‌ در ذهن شنونده پدید آورد ‌که‌ آیا براستى میان گناه ‌و‌ مجازات آن ، رعایت عدل ‌و‌ انصاف شده است ، امام سجاد - علیه السلام - بارها ‌و‌ در دعاها ‌به‌ این پرسش ، پاسخ داده ‌و‌ فرمود است :
.... ان سنتک الافضال ، ‌و‌ عادتک الاحسان ، ‌و‌ سبیلک العفو فکل البریة معترفة بانک غیر ظالم لمن عاقبت ‌و‌ شاهدة بانک متفضل على ‌من‌ عافیت ‌و‌ کل مقر على نفسه بالتقصیر عما استوجبت. (516)
خداوند! سنت ‌و‌ روش همیشگى تو، بذل ‌و‌ بخشش است ‌و‌ برنامه مداوم ‌تو‌ احسان ‌و‌ شیوه ات عفو ‌و‌ گذشت مى باشد، بر این اساس همه آفریدگان ، ‌به‌ راه نداشتن ظلم در عقوبتها ‌و‌ نظام کیفریت اعتراف دارند؛ گواهى مى دهند ‌که‌ هر کس ‌از بند درد ‌و‌ رنج ‌و‌ عقوبت رهد ‌از لطف ‌و‌ عنایت ‌تو‌ بهره جسته است ، ‌و‌ همگان ‌به‌ کوتاهى ‌و‌ تقصیر خویش در پیشگاهت اقرار دارند.

لطف ‌و‌ رحمت الهى
روح دعا ‌و‌ نیایش ، التجا ‌به‌ لطف ‌و‌ رحمت خداست. ‌از این رو در صحیفه سجادیه ، یاد رحمت گسترده خدا، بیشترین درس ‌و‌ زمزمه اى است ‌که‌ روح ‌را‌ مى نوازد ‌و‌ جان ‌را‌ امید مى بخشد.
امام سجاد - علیه السلام - در فرازى از نیایش خود ‌به‌ خداوند عرضه مى دارد:
یا ‌من‌ لا تفنى خزائن رحمته صل على محمد ‌و‌ آله ‌و‌ اجعل لنا نصیبا ‌من‌ رحمتک.
اى خداوندى ‌که‌ گنجینه ها ‌و‌ خزانه رحمتش فنا نمى پذیرد، بر محمد ‌و‌ خاندان ‌او‌ درود فرست ‌و‌ ‌از بیکران رحمت خویش مرا بهره مند ساز!.

در دعایى دیگر امام چنین بیان داشته است :
انت الذى تسعى رحمته امام غضبه (517)
خداوند! ‌تو‌ آنى ‌که‌ لطف ‌و‌ رحمتت در پیشاپیش غضبت حرکت مى کند.
انت الذى اتسع الخلائق کلهم فى وسعه (518)
تو آنى ‌که‌ تمامى آفریده ها، در گستره لطف ‌و‌ قدرتش جاى دارند ‌و‌ قرار گرفته اند.

علم ‌و‌ قدرت الهى
یا الله الذى لا یخفى علیه شى ء فى الارض ‌و‌ لا فى السماء و کیف یخفى علیک ‌یا‌ الهى ‌ما‌ انت تدبره... (519)
خداوند! اى آن ‌که‌ چیزى در زمین ‌و‌ آسمان بر ‌او‌ مخفى نیست خداوند! چگونه ممکن است چیزى بر ‌تو‌ مخفى باشد ‌با‌ این ‌که‌ ‌تو‌ خود آن ‌را‌ آفریده اى !
چگونه ممکن است تحت نظارت ‌و‌ کنترل ‌و‌ شمارش نداشته باشى موجودى ‌را‌ ‌که‌ خود آن ‌را‌ ساخته اى ! چگونه ممکن است ‌از ‌تو‌ نهان باشد آنچه خود برایش برنامه ریزى کرده اى ‌و‌ تحت تدبیر قرار داده اى.

در این فرازها، امام سجاد - علیه السلام - علاوه بر مطرح ساختن گستره علم خدا، دلایل عقلى سیطره علم خدا بر زوایاى مسایل خلق ‌را‌ ‌به‌ گونه اى غیر مستقیم بیان داشته است.
امام سجاد - علیه السلام - در بیان قدرت الهى مى فرماید:
.... قدرته التى لا تعجز عن شیىء و ان عظم ، ‌و‌ لا یفوتها شىء ‌و‌ ان لطف. (520)
قدرتى ‌که‌ ‌با‌ وجود آن ‌از هیچ کارى ، - هر چند بزرگ ‌و‌ گران باشد - عاجز نیست ‌و‌ هیچ چیزى - هر چند ریز باشد - ‌از ‌او‌ مخفى نمانده ‌و‌ ‌از دایره قدرت ‌و‌ احاطه او فوت نخواهد شد.
امام سجاد - علیه السلام - در عبارتى دیگر یاد آور شده است ‌که‌ اگر طبیعت ‌و‌ مظاهر آن ، تحت فرمان بشر قرار دارد ‌و‌ ‌ما‌ مى توانیم ‌به‌ گونه اى دلخواه ‌از عناصر زمین ‌و‌ طبیعت در جهت منافع خود بهره گیرى کنیم ، این خود ‌به‌ اراده ‌و‌ قدرت خداست ‌و‌ این اوست ‌که‌ نظام جهان ‌را‌ ‌به‌ گونه اى پى ریزى کرده ‌که‌ در خدمت انسان ‌و‌ مقهور ‌او‌ باشد.
... کل خلیقته منقادة لنا بقدرته... (521)
تمامى آفریده هاى خدا، ‌به‌ قدرت او، رام ‌و‌ فرمانبرار مایند

عزت ‌و‌ بى نیازى خداوند
اللهم ‌یا‌ ذاالملک المتأبد بالخلود ‌و‌ السلطان الممتنع بغیر جنود ‌و‌ لا اعوان ،و العز الباقى علی مر الدهور ‌و‌ خوالى الاعوان ‌و‌ مواضى الازمان ‌و‌ الایام (522)
بار الها! اى فرمانرواى جاودان ‌که‌ فرمانرواییت ابدى است ، اى دارنده سلطه بر هستى ‌که‌ بدون لشکر ‌و‌ پشتیبان ، نیرومند ‌و‌ توانایى ، اى عزتمندى در طول روزگاران ‌و‌ گذشت ایام ، همچنان باقى است.

امام سجاد - علیه السلام - درباره بى نیازى ‌و‌ غناى خداوند ‌از خلق ، بیانى این چنین دارد:
تمدحت بالغناء عن خلقک ‌و‌ انت اهل الغنى عنهم ‌و‌ نسبتهم الى الفقر و هم اهل الفقر الیک. (523)
خداوند! ‌تو‌ خویش ‌را‌ بى نیازى ‌از آفریده هایت ستوده اى ‌و‌ براستى ‌تو‌ شایسته بى نیازى هستى ، ‌و‌ ‌از سوى دیگر آفریده هایت ‌را‌ ‌به‌ فقر ‌و‌ نیاز نسبت داده اى ‌و‌ براستى آنها ‌به‌ ‌تو‌ نیازمند ‌و‌ وابسته اند.

ناتوانى انسان ‌از وصف کامل خداوند
هر چند نیایشهاى صحیفه ، آمیخته ‌با‌ یاد و وصف خداست ولى امام سجاد - علیه السلام - در موارد متعددى ‌به‌ این حقیقت تصریح کرده است ‌که‌ نیروى تخیل ‌و‌ فهم آدمیان هرگز قادر نیست ‌که‌ صفات الهى ‌را‌ آن گونه ‌که‌ شایسته ذات اوست ، توصیف و تصویر نماید.

امام سجاد - علیه السلام - در این باره فرموده است :
انت الذى قصرت الاوهام عن ذاتیتک ‌و‌ عجزت الافهام عن کیفیتک ‌و‌ لم تدرک الابصار موضع اینیتک ، انت الذى لا تحد فتکون محدودا ‌و‌ لم تمثل تفتکون موجودا... (524)
واژه ها در توصیف ‌تو‌ ناتوانند ‌و‌ ‌به‌ هنگام ترسیم ارزشهایت ، ‌از ناتوانى ‌به‌ گمراهى مى روند ‌و‌ تار ‌و‌ پود الفاظ در زیر بار ستایش ‌تو‌ ‌از هم مى گسلد. اندیشه هاى نیرومند ‌که‌ ‌از پیچیده ترین ‌و‌ باریکترین گذرگاههاى معرفت مى گذرند در وادى کبریایى ‌تو‌ سرگردان مى مانند.

تداوم خط رسالت در طول تاریخ
فى کل دهر ‌و‌ زمان ارسلت فیه رسولا، ‌و‌ اقمت لاهله دلیلا ‌من‌ لدن آدم الى محمد - صلى الله علیه وآله - ‌من‌ ائمة الهدى ‌و‌ قادة اهل التقى على جمیعهم السلام. (525)
خداوندا! در هر عصر و زمانى رسولى ‌را‌ فرستادى ‌و‌ براى هر نسل دلیلى ‌را‌ بر پا داشتى ، ‌از روزگار آدم ‌تا‌ عصر پیامبر خاتم محمد - صلى الله علیه وآله - ‌که‌ درود ‌تو‌ بر ‌او‌ ‌و‌ خاندانش ؛ خاندانى ‌که‌ پیشوایان هدایت ‌و‌ پیشروان اهل تقوایند، بر تمامى آنها درود.

پیامبر اسلام ، خاتم پیامبران
اللهم صل على محمد خاتم النبیین ‌و‌ سید المرسلین.(526)
خداوند! بر محمد ‌که‌ پایان بخش سلسله پیامبران ‌و‌ سرآمد نسل رسولان است ، درود فرست !

اصحاب راستین پیامبر - صلى الله علیه وآله -
اللهم ‌و‌ اصحاب محمد خاصة احسنوا الصحابة ، ‌و‌ الذین ابلو البلاء الحسن فى نصره ‌و‌ کانفوه... (527)
خداوند! پاداش نیک عطا کن ‌به‌ اصحاب محمد - صلى الله علیه وآله - بویژه آنان ‌که‌ همراهى ‌با‌ پیامبر ‌را‌ هماره نیکو داشتند ‌و‌ آنان ‌که‌ در یارى آن حضرت آزمونى شایسته دادند، کمک رساندند، ‌به‌ جمع یارانش شتافتند ‌و‌ ‌با‌ سرعت ، دعوتش ‌را‌ لبیک گفته ، دلایل رسالتش ‌را‌ پذیرا شدند. در اظهار دین و اعتلاى اسلام ، ‌از زن ‌و‌ فرزند گسستند ‌و‌ در راه تثبیت رسالت پیامبر ‌با‌ پدران ‌و‌ فرزندان آنها رودر رو شدند ‌و‌ جنگیدند ‌و‌ در پرتو وجود آن حضرت ‌به‌ پیروزى رسیدند.

قرآن دلیل حقانیت پیامبر - صلى الله علیه وآله -
اللهم ‌و‌ کما نصبت ‌به‌ محمد علما للدلالة علیک... فصل على محمد ‌و‌ آله ، ‌و‌ اجعل القرآن وسیلة لنا الى اشرف منازل الکرامة. (528)
خداوند! همان گونه ‌که‌ ‌به‌ وسیله قرآن ‌و‌ جلوه هاى اعجازى آن ، محمد - صلى الله علیه وآله - ‌را‌ براى رهنمایى ‌و‌ هدایت خلق ‌به‌ سوى خودت ، منصوب داشتى... بر ‌او‌ ‌و‌ خاندانش درود فرست ‌و‌ قرآن ‌را‌ وسیله راهیابى ‌ما‌ ‌به‌ شرافتمندترین مراتب کرامت قرار ده !

قرآن فراتر ‌از همه کتابهاى آسمانى
اللهم انک... جعلته مهمنا على کل کتاب انزلته ، ‌و‌ فضلته على کل حدیث قصصته (529)
خداوندى ! این تویى ‌که‌ قرآن ‌را‌ در بردارنده همه حقایق اصولى کتابهاى آسمانى پیشین ‌و‌ گواه ‌و‌ امانتدار آنها دادى ‌و‌ بر سایر سخنانى ‌که‌ براى آدمیان گفته اید، برترى بخشیدى.

قرآن، روشنگر ظلمتها
و جعلته نورا نهتدى ‌من‌ ظلم الضلالة ‌و‌ الجهاله باتباعه.
خداوند! قرآن ‌را‌ نورى قرار دادى ‌که‌ ‌ما‌ در پرتو پیروى ‌از آن ظلم گمراهى ‌و‌ جهالت برهیم ‌و‌ ره ‌به‌ هدایت بریم.

قرآن شفابخش حقجویان
و جعلته... شفاء لمن انصت التصدیق الى استماعه.
خداوند! قرآن ‌را‌ مایه شفا قرار دادى براى کسى ‌که‌ براى پذیرش حق بدان گوش فرا دهد.

قرآن ملاک تشخیص حق
و جعلته.. میزان قسط لا یحیف عن الحق لسانه. (530)
خداوند! قرآن ‌را‌ ترازوى قسط ‌و‌ ملاک سنجش عدل ‌و‌ درستى قرار دادى ، ترازویى ‌که‌ شاهینش ‌از حق و  درستى در نمى گذرد.

حقایق قرآن ، نیازمند مفسرى الهى
اللهم انک انزلته على نبیک محمد - صلى الله علیه وآله - مجملا ‌و‌ الهمته علم عجائبه مکملا. (531)
خداوند! قرآن ‌را‌ بر پیامبرت محمد - صلى الله علیه وآله – به گونه اى مجمل فرو فرستادى ‌و‌ آگاهى ‌به‌ شگفتیهاى نهفته در قرآن ‌را‌ ‌به‌ صورت کامل ، ‌به‌ پیامبرت الهام کردى.

امامان (علیهم السلام ) وارثان علم پیامبر (صلى الله علیه وآله )
‌و‌ فضلتنا على ‌من‌ جهل علمه... (532)
خداوند! ‌ما‌ خاندان پیامبر - صلى الله علیه وآله - ‌را‌ وارثان علم قرآن همراه ‌با‌ تفسیر آن قرار دادى ‌و‌ در پرتو این دانش ‌ما‌ ‌را‌ بر کسانى ‌که‌ ‌از چنین دانشى محرومند، برترى بخشیدى.

امامان ، گنیجه داران معارف قرآن
اللهم فکما جعلت قلوبنا له حملة ‌و‌ عرفتنا برحمتک شرفه ‌و‌ فضله ، فصل على محمد الخطیب ‌به‌ ‌و‌ على آله الخزان له. (533)
بارالها! آن گونه ‌که‌ قبلهاى ‌ما‌ ‌را‌ حامل علوم قرآن قرار دادى ‌و‌ فضل ‌و‌ شرافت قرآن ‌را‌ ‌به‌ لطف خویش ‌به‌ ‌ما‌ شناساندى ، بر محمد - صلى الله علیه وآله - ‌که‌ هماره زبانش ‌به‌ قرآن گویا بود، درود فرست ، ‌و‌ همچنین بر خاندان محمد - صلى الله علیه وآله - ‌که‌ گنجینه داران قرآن علوم قرآنى اند.

خاندان پیامبر - صلى الله علیه وآله - رهبران خلق ‌به‌ سوى خدا
اللهم... ‌و‌ انهجت باله سبل الرضا الیک. (534)
خداوند! ‌به‌ وسیله خاندان پیامبر - صلى الله علیه وآله - راههای رضا ‌و‌ خشنودى ‌را‌ ‌که‌ ‌به‌ سوى تو منتهى مى شود، آشکار ساختى ‌و‌ بندگانت ‌با‌ پیروى ‌از خط خاندان مى توانند رضا ‌و‌ خشنودى ‌تو‌ ‌را‌ ‌به‌ دست آورند.

خاندان پیامبر - صلى الله علیه وآله -، بر گزیدگان خدا
رب - صل على اطائب اهل بیته الذین اخترتهم لا مرک ‌و‌ جعلتهم خزنه علمک ، ‌و‌ حفظة دینک ، ‌و‌ خلفاءک فى ارضک. (535)
((پروردگار! بر پاکیزه گان ‌از خاندان پیامبر - صلى الله علیه وآله - ائمه معصومین - علیه السلام - درود فرست ؛ آنان ‌که‌ براى امر دین انتخابشان کرده اى ‌و‌ ایشان ‌را‌ خزانه داران علمت ‌و‌ حافظان دینت ‌و‌ جانشینان خویش ‍ در زمین قرار داده اى.

خاندان پیامبر - صلى الله علیه وآله -، پاکیزگان ‌از گناه
و طهر تهم ‌من‌ الرجس ‌و‌ الدنس تطهرا بارادتک. (536)
پروردگار! ‌تو‌ خاندان پیامبرت ‌را‌ ‌به‌ اراده خویش ‌از هر پلیدى ‌و‌ ناپاکى ، منزه ساختى.

فلسفه تداوم امامت
اللهم انک ایدک دینک فى کال اوان بامام اقمته علما لعبادک ، ‌و‌ منارا فى بلادک.
خداوندا! ‌تو‌یی ‌که‌ براستى در هر فصلى ‌از روزگاران ، دین خویش ‌را‌ ‌به‌ وسیله امام ‌و‌ پیشوایى ‌که‌ خود ‌براى مردمان نصب کرده اى ، یارى کرده ‌و‌ آن امام ‌را‌ در جغرافیاى زمین مایه روشنى ‌و‌ روشنگرى قرار داده اى.
از این فراز دعاى امام سجاد - علیه السلام - فلسفه ضرورت تداوم امامت ‌و‌ رهبرى دینى استفاده مى شود، زیرا ‌به‌ فرموده آن امام هر روزگارى نیازمند پیشوا ‌و‌ امامى الهى است. ‌و‌ آن رهبران باید منتسب ‌به‌ خداوند ‌و‌ تاءیید شده ‌از سوى ‌او‌ باشند ‌تا‌ بتوانند ‌با‌ نور هدایت خویش خلق ‌را‌ ‌به‌ سوى ارزشهاى دینى دعوت کنند ‌و‌ ‌به‌ آنان تجمع بخشند.

فلسفه لزوم اطاعت ‌از امام - علیه السلام -
بعد ان وصلت حبله بحبلک ‌و‌ الذریعة الى رضوانک ‌و‌ افترضت طاعته ، ‌و‌ حذرت معصیته...
خداوندا! (امامان معصومین - علیه السلام - ‌را‌ براى هدایت مردم گماردى ) پس ‌از این ‌که‌ ریسمان آنان ‌را‌ ‌به‌ ریسمان خویش پیوند زدى (و رابطه الهى میان ایشان ‌و‌ خودت برقرار کردى ‌تا‌ آنان ‌از حد انسانهاى معمولى فراتر آیند ‌و‌ شایستگى رهبرى ‌و‌ هدایتگرى ‌را‌ پیدا کنند) ‌و‌ این چنین ، امامان - علیه السلام - ‌را‌ وسیله راهیابى ‌به‌ خوشنودى خود ‌و‌ بهشت قرار دادى ‌و‌ اطاعت ‌از ایشان ‌را‌ واجب ساختى ‌و‌ خلق ‌را‌ ‌از مخالفت ‌با‌ ایشان بر حذر داشتى.

عارفان ‌به‌ مقام ائمه معصومین - علیه السلام -
اللهم صل على اءولیائهم المعترفین بمقامهم ، المتبعین منهجهم ، المقترفین آثارهم ، المستمسکین بعروتهم ، المتمسکین بولایتهم...
خداوندا! بر دوستان خاندان پیامبر - صلى الله علیه وآله - درود فرست ؛ آنان ‌که‌ ‌به‌ جایگاه ‌و‌ منزلت امامان - علیهم السلام - اعتراف دارند، راه ایشان ‌را‌ پیروى مى کنند، آثار ‌و‌ نشانه هاى معصومین ‌را‌ پى مى گیرند، ‌به‌ ریسمان (محبت ‌و‌ معارف ) آنان چنگ مى زنند، ‌به‌ ولایتشان تمسک مى جویند، ‌به‌ پیشوایى ‌و‌ امامتشان اقتدا مى کنند، در برابر فرمان ایشان تسلیمند، در راه طاعتشان تلاشگرند، ‌و‌ در انتظار روز پیروزى ‌و‌ حاکمیت آنان (ظهور صاحب الزمان - علیه السلام -) ‌به‌ سر مى برند، چشم ‌به‌ سوى ایشان دوخته اند.
بر اینان درود فرست ؛ درودهایى پایدار، پاکیزه ‌و‌ بالنده در هر بامداد ‌و‌ شبانگاه. در این عبادتهاى نیایشى ، امام سجاد - علیه السلام - مغز ولایت ‌و‌ مفهوم شیعه بودن ‌و‌ آرمان مقدس حاکمیت معصومان ‌را‌ ‌به‌ نسلها ‌با‌ زبان نیایش تعلیم داده ‌و‌ تلقین کرده است ‌و‌ میان محبت ‌و‌ عمل آرمان پیوندى ژرف پدید آورده است.

ارجمندى شیعه ، در نگاه امام - علیه السلام -
و سلم علیهم ‌و‌ لى ارواحهم ‌و‌ اجمع على التقوى امرهم ، ‌و‌ اصلح لهم شوونهم وتب علیهم ، انک التواب الرحیم ، ‌و‌ خیر الغافرین ، ‌و‌ اجعلنامعهم فى دارالسلام برحمتک ‌یا‌ ارحم الراحمین. (537)
خداوند! بر دوستان اهل بیت - علیه السلام - ‌و‌ بر روح آنان سلام فرست ، کارهایشان ‌را‌ بر محور تقوا ‌و‌ پرهیزکارى سامان بخش ‌و‌ شؤ ون مختلف زندگى آنان ‌را‌ اصلاح کن ‌و‌ بر آنان لغزشهایشان ره ببخشاى ، زیرا ‌تو‌ بسیار توبه پذیر زیرا ‌تو‌ بسیار توبه پذیر ‌و‌ رحمت آفرینى ‌و‌ بهترین بخشاینده اى.
خداوند! ‌ما‌ ‌را‌ در دارالسلام همراه ‌با‌ دوستان اهل بیت قرار ده ! اى مهربانترین مهرابانان !

آرمانهاى متعالى ، در مکتب انتظار
اللهم فاوزع لوالیک شکر ‌ما‌ انعمت ‌به‌ علیه... ‌و‌ آته ‌من‌ لدنک سلطنا نصیرا ‌و‌ افتح له فتحا یسیرا ‌و‌ اعنه برکنک الاعز، واشدد ازره...
خداوند! ‌به‌ ولى خویش آن امامى ‌که‌ در هر زمان حضور دارد ‌و‌ زمان خالى ‌از وجود ‌او‌ نیست روح شکر در برابر نعمتهایت ‌را‌ الهام کن... ‌و‌ ‌از جانب خویش ‌به‌ ‌او‌ نیرو توانى چشمگیر عنایت کن. درهاى مشکلات ‌را‌ ‌به‌ آسانى برایش بگشا ‌و‌ ‌با‌ ارکان شکست ناپذیر خویش ‌او‌ ‌را‌ یارى ده ‌و‌ توانش ‍ ‌را‌ فزونى بخش..
و اقم ‌به‌ کتابک ‌و‌ حدودک ‌و‌ شرائعک ‌و‌ سنن روسلک.
خداوند! ‌به‌ وسیله ولى خویش امام عصر (ع) احکام ‌و‌ قوانین ‌و‌ معاوفت قرانت رابر پا دار ‌و‌ شریعتها ‌و‌ سنتها رسولت ‌را‌ پایدارى بخش.
و احى ‌به‌ مااماته الظالمون ‌من‌ معالم دینک
خداوند! آن ارزشهاى دینى ونشانه هاى بارزى ‌را‌ ‌که‌ ظالمان میرانده اند، ‌به‌ وسیله ولى خویش امام عصر (ع) زنده گردان !.
احى ‌به‌ مااماته الظالمون ‌من‌ معالم دینک.
خداوند! زنگار ستم را، آن زنگار نشسته بر سیماى تابناک شریعت الهى ‌را‌ ‌به‌ وسیله امام عصر - علیه السلام - ‌از چهره شریعت بزایى !
و اجل ‌به‌ صداء الجوار عن طریقتک
(خداوند! زنگار ستم را، آن زنگار نشسته بر سیماى تابناک شریعت الهى ‌را‌ ‌به‌ وسیله امام عصر - علیه السلام - ‌از چهره شریعت بزداى !
و ابن ‌به‌ الظراء ‌من‌ سبیلک.
سختیها ‌و‌ دشواریهاى راه خویش ‌را‌ ‌به‌ وسیله ‌او‌ بر طرف گردان !
و ازل ‌به‌ الناکبین عن صراطک
عدول کنندگان ‌از طریق ایمان ‌و‌ دین ‌و‌ شریعت ‌را‌ ‌به‌ وسیله امام عصر - علیه السلام - ‌از میان بردار!
و امحق ‌به‌ بغاة قصدک عوجا (538)
آنان ‌را‌ ‌که‌ بدخواه دینند ‌و‌ براى راه راست ، کجى ‌و‌ ناهموارى آرزو مى کنند، ‌به‌ وسیله امام عصر - علیه السلام - نابود گردان !


اگر توجه شود ‌که‌ امام سجاد - علیه السلام - در چه شرایطى این دعاها ‌و‌ درسهاى زمزمه گونه اى ‌را‌ ‌به‌ گوش پیروان خود مى رسانده است ، بروشنى این نتیجه آشکار خواهد شد ‌که‌ امام سجاد - علیه السلام - ‌با‌ وجود این ‌که‌ ‌به‌ طور علنى ‌به‌ تحقیر قواى رزمى علیه حاکمیتهاى جائر زمانش نپرداخته است ولى در تعالیم خود بنیان اندیشه ظلم ستیزى ‌و‌ اعتقاد ‌به‌ حاکمیت دین ‌و‌ ضرورت رهبرى پیشواى الهى ‌و‌ اهداف ‌و‌ برنامه هاى حکومت اسلامى ‌را‌ پى ریخته ‌و‌ ‌از سوى دیگر ماهیت دین ستیز ‌و‌ فسادگر ‌و‌ ستم پیشه حاکمان زمان خویش ‌را‌ اعلام داشته است. ‌و‌ اینها چیزهایى نبود ‌که‌ شیعیان ‌و‌ هواداران ‌او‌ ‌از نیایشهاى آن حضرت استشمام نکنند ‌و‌ درس ‍ نگیرند.


هواداران امام - علیه السلام - شرایط آن حضرت ‌را‌ درک مى کردند ‌و‌ راز ‌و‌ رمز سخنان ‌او‌ ‌را‌ بآسانى در مى یافتند.
امام سجاد - علیه السلام - ‌با‌ این جملات ، آرمان انتظار ‌را‌ در جهت دین خواهى ‌و‌ دیندارى ‌و‌ ظلم ستیزى ‌و‌ عدل گسترى ، هدایت مى کرد ‌به‌ باورهاى شیعه جهتى بایسته مى بخشید. چنان ‌که‌ امروز ‌ما‌ نیازمند آنیم ‌که‌ روح ولایت ‌و‌ انتظار ‌را‌ ‌از فرو افتادن در وادى رخوت ‌و‌ تکلیف گریزى ‌و‌ بى تفاوتى دور ساخته ‌و‌ ‌به‌ وادى واقعیتهاى زنده زندگى دینى ‌و‌ اجتماعى سوق دهیم.


مناسبات امام ‌و‌ امت
در سخنان پیشوایان دین بویژه امیر المؤمنین مناسبات امام ‌و‌ امت تحت عنوان حقوق متقابل امت ، ‌یا‌ وظایف امام در برابر امت ‌و‌ مسؤ لیت رعیت در قبال امام مطرح شده است.
دعاهاى صحیفه نیز ‌از این حقیقت ‌با‌ بیان مخصوص خود - ‌که‌ همان شیوه ابراز حقایق در قالب نیایش است - یاد کرده ‌و‌ امام سجاد - علیه السلام - در این باره چنین فرموده است :
... ‌و‌ الن جانبه لا ولیائک ، وابسط یده على اعدائک ، وهب لنا راءفته ‌و‌ رحمته ‌و‌ تعطفه ‌و‌ اجعلنا له سامعینن مطیعین ، ‌و‌ فى رضاه ساعین ‌و‌ الى نصرته ‌و‌ المافعه هته مکنفین ‌و‌ الیک رسولک صلواتک اللهم علیه ‌و‌ آله بذلک متقربین (539)
خداوند! ‌به‌ امام عصر ‌و‌ پیشوایى ‌که‌ براى امت در هر روزگار قرار داده اى ، صبر ‌و‌ بردبارى ‌و‌ نرمخویى در برابر دوستانت عنایت کن ، دستانش ‌را‌ علیه دشمنانت بگشاى رافت ‌و‌ رحمت رضاى ‌او‌ تلاش کنیم ‌و‌ در یارى وى ‌و‌ دفاع ‌از ‌او‌ همت گماریم ‌و‌ ‌از این رهگذر ‌به‌ رسول ‌تو‌ - پیامبر اکرم (ص ) تقرب جوییم.

در این بخش ‌از دعاى صحیفه ‌به‌ گونه ضمنى ارزشهاى رهبرى در مدیرت نیروى انسانى ‌و‌ جامعه اسلامى یاد آورى شده ‌و‌ نرمخویى ‌و‌ دشمنى ستیزى ‌و‌ راءفت ‌به‌ رعیت مورد تصریح قرار گرفته است.

از سوى دیگر وظایف رعیت در برابر امام عدل ‌و‌ مصلح خیر خواه نیز بر شمرده شده است : 1- لزوم حرف شنوى ‌و‌ اطاعت ‌از ‌او‌ - در برنامه هاى اجتماعى ‌و‌ حکومتى همانند برنامه هاى دینى ، 2- لزوم جلب رضایت ‌و‌ خشنودى امام ، 3- لزوم یارى امام ‌و‌ دفاع ‌از حریم وى ، 4- اطاعت ‌و‌ حمایت ‌از امام ، خود داراى پاداش ‌و‌ ارزش دینى ‌و‌ مایه تقرب ‌به‌ خداست.
نباید ‌از نظر دور داشت ‌که‌ منظور امام سجاد(ع) ‌از امام ، پیشواى عدل الهى است ‌و‌ نه هر کسى ‌که‌ ‌به‌ جبر ‌و‌ ستم ‌و‌ بدون داشتن صلاحیت علمى ‌و‌ ایمانى بر مردم سرورى کند ‌و‌ حکم راند!زیرا قبل ‌و‌ ‌به‌ این دعا مشخصات امام عدل ‌و‌ رهبرى الهى ‌را‌ بیان داشته ‌و‌ مجال هر گونه شبهه ‌را‌ ‌از بین برده است. چنان ‌که‌ در برخى ‌از دعاهاى دیگر ‌با‌ صراحت هر چه تمامتر ‌از هر گونه ظلم ‌و‌ سیهکارى ستم پیشگان بیزارى جسته ‌و‌ فرموده است : ‌و‌ لا تجعلنى للظالمین ظهیرا، ‌و‌ لا لهم على محو کتابک یدا ‌و‌ نصیرا (540)
خداوند! مرا یار ‌و‌ پیشگان ستمکاران قرار مده ‌و‌ وسیله قدرت ‌و‌ پیروزى ظالمان در مسیر ‌از میان بردن قرآن ، مگردان !
امام سجاد - علیه السلام - در این عبارت یارى ظالمان ‌را‌ زمینه ‌از میان رفتن قرآن معرفى کرده ‌و‌ روح دیندارى ‌و‌ قرآن پذیرى ‌را‌ مباین ‌با‌ مددرسانى ‌به‌ ظالمانى شناسانده است.


پیامبران ‌و‌ امامان - علیه السلام -، حجت خدا برخلق
رب صل على اطائب اهل بیته الذین اخترتهم لامرک ‌و‌ جعلتهم.. حفظة دینک ‌و‌ خلفاءک فى ارضک ‌و‌ حججک على عبادک. (541)
پروردگارا! بر پاکیزگان ‌از خاندان پیامبر - صلى الله علیه وآله - - معصومین - علیه السلام - درود فرست ؛ آن شخصیتهاى منزهى ‌که‌ ایشان ‌را‌ براى امر رهبرى دینى ‌و‌ هدایت امت ‌و‌ تعلیم شریعت برگزیدى ‌و‌ آنان ‌را‌ پاسداران دین ‌و‌ جانشینان خود در زمین ‌و‌ حجت بر بندگانت قرار دادى.

اتمام حجت خدا بر انسانها، زمینه مسئولیت آنان
بعثت رسولان ‌و‌ رهبرى امامان ، اتمام حجت بر بندگان است ‌تا‌ پس ‌از این اتمام حجت ، انسانها کمترین بهانه اى در مسیر انجام وظایف خود نداشته باشند ‌و‌ مسئولیتهاى انسانى ‌و‌ الهى خود ‌را‌ بروشنى بشناسند ‌و‌ بدانها وفادار باشند.
امام سجاد - علیه السلام - پس ‌از یاد کرد نعمتهاى الهى ‌و‌ اعطاى معرفت ها ‌و‌ شناختها ‌به‌ مقام انسانى راه یافته ‌و‌ شایستگى امر ‌و‌ نهى ‌و‌ مسئولیت پذیرى ‌را‌ یافته اند، مى فرماید:
لم یدع لا حد منا حجة ‌و‌ لا عذرا (542)
خداوند براى هیچ یک ‌از ‌ما‌ انسانها حجت ‌و‌ دلیلى ‌را‌ فروگذار نکرده ‌و‌ عذرى ‌را‌ باقى نگذاشته است.
فقد ظاهرت الحجج ‌و‌ ابلیت الاعذرا، ‌و‌ قد تقدمت بالوعید، تلطفت فى الترغیب ‌و‌ ضربت ‌و‌ ضربت الامثال ، ‌و‌ اطلت الامهال. (543)
خداوند! حجتها ‌و‌ دلایل خود ‌را‌ پیاپى آشکار ساخته اى ‌و‌ ‌با‌ بیان دلایل آشکار ‌و‌ جدا ساختن در ستیها ‌از نادرستیها، هر گونه اى عذرا ‌را‌ ‌به‌ سستى کشانده اى ، چه این ‌که‌ داده اى ‌و‌ ‌با‌ شیوه اى آمیخته ‌با‌ لطف ‌و‌ لطافت ، آدمیان ‌را‌ در مسیر ارزشها تشویق نموده اى ‌و‌ براى تفهیم ‌به‌ بندگانت مثالهاى ‌و‌ نمونه ها آورده اى ‌و‌ ‌از پس آن همه روشنگرى ‌به‌ آنان مهلت داده اى.

قیامت روز پاسخگویى ‌به‌ مسوولیتها
و اذا انفضت ایام حیاتنا ‌و‌ تصرمت مدد اعمارن ، ‌و‌ استحضرتنا دعوتک التى لابد منا ‌و‌ ‌من‌ اجابتها فصل على محمد ‌و‌ آله ، ‌و‌ اجعل ختام ماتحصى علینا کتبة اعمالنا توبه مقبوله... ‌و‌ لاتکشف عنا سترا سترته على رووس ‍ الاشهاد، یوم تبلو اخبار عباد. (544)
آن گاه ‌که‌ روزگار زندگیمان ‌به‌ پایان رسید ‌و‌ عمرمان سپرى شد ‌و‌ دعوت ‌تو‌ خداند! ‌ما‌ ‌را‌ فرا خواند، آن دعوتى ‌که‌ ‌به‌ ناگزیر باید بدان پاسخ گفت ، - پس عملمان ثبت مى کنند، توبه اى راستین قرار ده ! ‌و‌ آن روز ‌که‌ گزارش کار بندگانت ‌را‌ در میزان محاسبه مورد بررسى قرار میدهى ، پرده ‌از اعمال ناشایست ‌ما‌ برندار ‌و‌ رسوایمان مساز.

بر پایى قیامت ، لازمه عدل الهى
(( ثم ضرت ‌به‌ فى الحیوة اجلا موقوتا... حتى اذا بلغ اقصى ‌و‌ استوعب حساب عمره ، قبضه الى ماندبه الیه ‌من‌ موفرو ثوابه ، ‌او‌ محذور عقابه ، لیجزى الذین اساؤ الما عملوا ‌و‌ بجزى الذین احسنو بالحسنى ، عدلامنه... (545)
خداوند در زندگى دنیا، براى فرزند آدم مدت معینى ‌را‌ قرار داد... ‌تا‌ آن هنگم ‌که‌ ‌به‌ پایان زندگیش رسید ‌و‌ روزهاى عمرش سپرى شد، جانش ‌را‌ دریافت کند ‌او‌ ‌را‌ ‌به‌ پاداشهاى سرشار ‌و‌ ‌یا‌ کیفرهاى هول انگیز ‌که‌ قبلا یاد آورى کرده است ، فرا خواند.
این کیفر ‌و‌ پاداش براى این است ‌که‌ بدکاران جزاى عمل خوش ‌را‌ بچشند ‌و‌ نیکان پاداش نیکیهاى خود ‌را‌ دریافت دارند. ‌و‌ اینها ناشى ‌از عدل الهى است.

نظام کیفر ‌و‌ پاداش الهى ، بدون ظلم
فکل البریه معترفة بانک غیر ظالم لمن عاقبت ‌و‌ شاهدة بانک متفظل على ‌من‌ عافیت ‌و‌ کل مقر على نفسه بالتقصیر عما استوحبت. (546)
خداوند! تمامى آفریده هایت اعتراف دارند ‌که‌ ‌تو‌ در کیفر خطا کاران ، کمترین ستم روا نمى دارى ، ‌و‌ همگان شاهدند ‌که‌ لطف ‌و‌ عنایت ‌تو‌ ‌به‌ بندگان ‌از روى تفضل وبخشش است ، ‌و‌ هنگى در پیشگاهت اقرار مى کنند ‌که‌ نتوانسته اند حقت ‌را‌ ادا کنند ‌و‌ آن گونه اى سزاوارى انجام نمایند.

امام سجاد - علیه السلام - این ‌را‌ بى مقدمه ‌و‌ بدون برهان نیاورده است ، بلکه قبل ‌از این فرازها، مطالبى دارد ‌که‌ الطاف بى حساب الهى ‌را‌ در حق بندگان ‌و‌ سنت خدا ‌و‌ بر عفو خطاکاران ‌را‌ یادآور شده ، ‌به‌ گونه انسان مؤمن اندیشمند خود ‌به‌ اعتراف در پیشگاه حق مى نشیند ‌و‌ ساحت خداوند ‌را‌ ‌از ظلم ‌و‌ ستم منزه مى داند.
فلسفه عدل الهى در نظام جزابخشى

امام سجاد - علیه السلام - در بیاتى ‌از نیایشهاى صحیفه ، نخست حاکمیت بى چون ‌و‌ چراى خدا بر پهنه حیات ‌و‌ اراده بى معارض ‌او‌ ‌را‌ در مورد خلق یاد آور شده ، سپس ‌به‌ خداوند عرضه مى دارد:
و قد علمت انه لیس فى حکمک ظلم ‌و‌ لا فى نعمتک عجلة ‌و‌ انما یعجل ‌من‌ یخاف الفوت ، ‌و‌ انما یحتاج الى الظلم الى الظم الضعیف ‌و‌ قد تعالیت - ‌یا‌ الهى - عن ذلک علوا کبیرا. (547)
((خداوند! هر چند اراده تو، یگانه اراده نافذ در هستى است ‌و‌ هیچ قدرتى ، یاراى معارضه ‌و‌ رویارویى ‌با‌ قدرت ‌تو‌ ‌را‌ ندارند، اما این ارده ‌و‌ قدرت بدون معارض تو، هرگز ‌به‌ استبداد ‌و‌ جباریت نزدیک نمى شود)) ‌من‌ ‌به‌ یقین مى دانم ‌که‌ در حکم ‌و‌ زیرا کسى باید شتاب کند ‌که‌ بیم ‌از دست رفتن فرصت ‌و‌ قدرت خود ‌را‌ داشته باشد ‌و‌ کسى ‌به‌ ظلم کشیده مى شود ‌و‌ ‌به‌ ستم رو مى آورد ‌که‌ ضعیف ‌و‌ ناتوان باشد نتواند عدل ‌را‌ ‌به‌ کار گیرد ‌و‌ ‌یا‌ منافع خود ‌را‌ در رعایت عدل نبیند در حالى ‌که‌ ‌تو‌ - اى خداوند - ‌از ضعف ‌و‌ ناتوانى ‌و‌ نگرانى ‌و‌ ستم مبرا هستى ‌و‌ جایگاهت فراتر ‌از این نسبتهاست.

امام سجاد - علیه السلام - علاوه بر این ‌که‌ ‌با‌ زبان ویژه نیایش ، فلسفه مبرا بودن خدا ‌از ظلم ‌و‌ ستم ‌را‌ بیان داشته ، ‌به‌ نکته اى فراتر نیز اشاره کرده است ‌و‌ آن این ‌که‌ مهلت خداوند ‌به‌ خط کاران ‌و‌ تعجیل نورزیدن خدا در انتقام ‌از بدکاران ‌را‌ بسرعت مجازات مى کرد، مناقاتى ‌با‌ عدل ‌او‌ نداشت ولى لطف ‌او‌ سبب شده است ‌تا‌ ‌به‌ گناهکاران مهلتى دهد ‌تا‌ شاید دهد ‌تا‌ شاید ‌به‌ توبه رو آورند ‌و‌ ‌از عنایت برهند.

مهلت الهى ‌به‌ مسؤ ولیت گریزان
رزقک مبسوط لمن عساک ‌و‌ حلمک معترض لمن ناواک عادتک الاحسان الى المسلمین ‌و‌ سنتک الابقاء على المعتدین حتى لقد غرتهم اناتک عن الرجوع ، ‌و‌ صدهم امهالک عن النزو(ع) (548)
خداوند! روزیها ‌و‌ نعمتهاى دنیوى ‌تو‌ حتى در اختیار معصیت کاران گسترده است ‌و‌ حلم ‌و‌ بردبارى ‌تو‌ حتى دشمنانت رانیز در بر گرفته است. روش ‌تو‌ احسان ‌به‌ همگان حتى خطاکاران است ‌و‌ سنت ‌تو‌ باقى گذاشتن نعمتها در دسترس کسانى است ‌که‌ ‌از احکام ‌و‌ قوانین ‌تو‌ تجاوز کرده اند! اما افسوس ‌که‌ آنان ‌به‌ جاى قدردانى ‌از لطف ‌تو‌ ‌و‌ اظهار ندامت ‌از خطاهاى خویش ‌به‌ ناسپاسى روى آورده ‌تا‌ آنجا ‌که‌ گرفتار غرور شده ‌و‌ تمایلى ‌به‌ توبه نشان نمى دهند! ‌و‌ مهلتهایى ‌که‌ ‌به‌ ایشان داده اى مایه عبرت ‌و‌ بازنگرى آنان در وضع خویش نمى شود!

فلسفه مهلت خداوند ‌به‌ اهل عصیان
و انما تانیت بهم لیفیوا الى امرک ، ‌و‌ امهلتهم ثقة بدوام ملکک... (549)
خداوند، اگر ‌به‌ اهل عصیان مهلت داده اى ‌و‌ آنان ‌را‌ بسرعت مجازات نکرده اى ‌به‌ سبب این است ‌که‌ آنان ‌به‌ فرمان ‌تو‌ بازگرداند ‌و‌ سر در خط اطاعت ‌تو‌ نهند. ‌و‌ البته مهلتى ‌که‌ ‌به‌ ایشان مى دهى ‌از آن جهت است ‌که‌ مى دانى اقتدار ‌و‌ فرمانروایى ‌تو‌ همیشگى است ‌و‌ فرصت مجازات گنهکاران ‌را‌ ‌از دست نخواهى داد.

کارآیى شفاعت ، در قیامت
از جمله مسائل عقیدتى ‌که‌ در ضمن معارف گسترده صحیفه مورد توجه قرار گرفته ، مساله شفاعت ‌به‌ دو گونه قابل تصویر است :
1- شفاعت ‌به‌ معناى برخوردار شدن انسان ‌از حمایت غیر خدا براى پیشگیرى ‌از تحقق اراده ‌و‌ دور ساختن عقاب الهى ‌از خود! شفاعت ‌به‌ این معنا، هم در قرآن مورد انکار قرار گرفته است ‌و‌ هم در روایات ‌و‌ بیان امام سجاد - علیه السلام -.
یومئذ لا تنفع الشفاعة الامن اذن له الرحمن (550)
یعنى : در آن روز روز قیامت هیچ شفاعت ‌و‌ وساطتى سود نمى بخشد مگر شفاعت کسى ‌که‌ خداوند رحمان ‌به‌ ‌او‌ اجازه داده باشد ‌تا‌ میان خلق ‌و‌ خدا واسطه شود.

امام سجاد - علیه السلام - نیز در این باره چنین بیان داشته است :
و بیدک ، ‌یا‌ الهى ، جمیع ذلک السبب ، ‌و‌ الیک المفر ‌و‌ المهرب... اللهم انک ان صرفت عنى وجهک الکریم اومنعتنى فضلک الجسیم... لم اجد السبیل الى شى ء ‌من‌ املى غیرک لاامر لى مع امرک ماض فى حکمک... (551)
خداوند! تمامى عوامل ‌و‌ اسباب کار آمد ‌و‌ مؤثر ‌به‌ دست توست ‌و‌ ‌به‌ اراده ‌تو‌ مى تواند تاثیر کند. تنها پناهگاه ‌و‌ ایمنى بخش تویى !
خداوند! اگر ‌تو‌ لطف ‌و‌ کرامت خویش ‌را‌ ‌از ‌من‌ دریغ کنى ‌و‌ فضل خود ‌را‌ ‌از ‌من‌ بازدارى دیگر راهى ‌به‌ سوى آرزوهایم نخواهم یافت ، جز راه تو... ! ‌با‌ وجود فرمان ‌و‌ حکم تو، در جهت منافع ‌من‌ فرمانى نیست ، حکم ‌تو‌ درباره ‌من‌ گذرا ‌و‌ نافذ است.
2- شفاعت ‌به‌ معناى برخوردار شدن انسان ‌از حمایت اولیاى الهى ‌به‌ اذن ‌و‌ اجازه خداوند نه در قبال خواست ‌و‌ اراده او.

شفاعت ‌به‌ این معنا هم در قرآن مورد انکار قرار نگرفته در روایات ‌و‌ تعالیم معصومین امرى تحقق پذیر معرفى شده است. امام سجاد - علیه السلام - نیز در مواردى متعددى ‌به‌ مساله شفاعت پیامبر ائمه - علیه السلام - ‌و‌ شفاعت اهل نجات ‌و‌ سعادت براى پیشگیرى ‌از تحقق پذیر معرفى شده است. امام سجاد نیز در مواردى متعددى ‌به‌ مساله شفاعت پیامبر - صلى الله علیه وآله -، شفاعت ائمه ‌و‌ شفاعت اهل نجات ‌و‌ سعادت براى ‌از پادرافتادگان ‌و‌ اداى طاعت ، اشاعه کرده است.

شفاعت پیامبران براى امتها
اللهم اجعل نبینا صلواتک علیه ‌و‌ على آله یوم القیامة.. امکنهم امکن النبیین منک شفاعة. (552)
خداوند! پیامبران ‌ما‌ ‌را‌ ‌که‌ درود ‌تو‌ بر ‌او‌ خاندانش باد - در روز قیامت بیش ‍ ‌از سایر پیامبران حق شفاعت عنایت کن.
امام سجاد - علیه السلام - ‌با‌ این بیان ، اصل وجود شفاعت ‌را‌ براى انبیا مسلم شمرده ‌و‌ ‌از این رو براى پیامبران اکرم - صلى الله علیه وآله - ‌که‌ برترین انبیاست ، امکان شفاعت بیشترى ‌را‌ آرزو کرده است.
شفاعت اهل بیت - علیه السلام - براى پیامبران
اللهم... فانى لم آتک ثقة منى... لا شفاعة مخلوف رجوته الا بشفاعة محمد ‌و‌ اهل بیته علیه ‌و‌ علیهم سلامک. (553)
خداوند! ‌به‌ ‌من‌ امید شفاعت جستن ‌از مخلوق ، رو ‌به‌ درگاهت نیاورده ام مگر ‌به‌ امید شفاعت محمد ‌و‌ اهل بیت ‌او‌ - درود ‌تو‌ بر پیامبر ‌و‌ خاندانش ‍ -.

شفاعت صالحان ، براى وابستگان خویش
اللهم ‌و‌ ان سبقت مغفرتک لهما فشفعهامى فى ، ‌و‌ ان سبقت لى بشفعنى فیهما حتى نجتمع برافتک فى دار کرامتک. (554)
خداوند! اگر بخشایش ‌و‌ غفران ‌تو‌ - قبل ‌از ‌من‌ - شامل پدر ‌و‌ مادرم شد، پس آنها شفیع گران ، ‌تا‌ در پرتو لطف ‌تو‌ ‌و‌ در خانه کرمت - بهشت جاویدان - گرد هم ‌و‌ در کنار هم باشیم.
از این نیایش استفاده مى شود ‌که‌ هرگاه مورد غفران الهى قرار گیرد ‌و‌ ‌به‌ بهشت راه یابد مى تواند ‌به‌ اذن الهى براى وابستگان خود شفاعت کند.

شفاعت اعمال مؤمنان ، براى آنان
اللهم صل على محمد ‌و‌ آله... صلاة تشفع لنا یوم لاقیامة.. (555)
خداوند! بر محمد ‌و‌ خاندان ‌او‌ دورد فرست ؛ درودى ‌که‌ بتواند در روز قیامت شفیع ‌ما‌ گردد...
درود بر پیامبر - صلى الله علیه وآله - ‌و‌ خاندان او، یکى ‌از اعمال شایسته مؤمنان است ‌و‌ امام سجاد - علیه السلام - در این عبارتها ‌به‌ اصحاب ‌و‌ پیروان خود آموخته است ‌که‌ این عمل نیک خود مى تواند شفیع انسان در روز قیامت قرار گیرد.

سیماى انسان ‌و‌ فضایل انسانى در صحیفه سجادیه

مراحل پیدایش ‌و‌ تکامل انسان
نیایشهاى صحیفه سجادیه ، هر چند در نگاه نخست راز ‌و‌ نیاز خلق ‌با‌ خالق ‌را‌ مى نمایاند، اما این مجموعه معرفتى همچنان ‌که‌ پیامدار معارف اصولى ‌و‌ بیانگر عقاید ناب اسلامى است ، ‌از پرداختن ‌به‌ انسان ‌و‌ ارزشهاى انسانى دور نمانده ، بلکه در نمودن فضایل اخلاقى ، گنجینه اى است گرانبها ‌و‌ پر گوهر.


امام سجاد - علیه السلام - مراحل پیدایش ‌و‌ تکامل انسان ‌را‌ چنین بیان داشته است :
اللهم ‌و‌ انت حدرتنى ماء مهینا ‌من‌ صلب متضائق العظام... حتى اذااحتجت الى رزقک ‌و‌ انت حدرتنى ماء عن غیاث فضلک ، جلت لى قوتا.. ‌و‌ لو تکلنى ‌یا‌ رب فى تلک الحالات الى حولى ، ‌او‌ تضطرنى الى قوتى لکن الحو عنى معتزلا... (556)
خداوند! ‌من‌ قطره اى ناچیز بودم ‌که‌ ‌تو‌ مرا ‌از تنگناى استخوانهاى صلب ، ‌به‌ صورت مایه اى بى مقدار، در فضاى کوچک رحم مادر فرو افکندى ؛ فضایى پوشیده شده در حجابها ‌و‌ پوششها متعدد. ‌از آن پس دگرگونیهاى پیاپى در ‌من‌ پدید آوردى ‌تا‌ آن جا ‌که‌ مشکلى کامل ‌و‌ انسانى ‌به‌ خود گرفتم ‌و‌ اندامى بایسته ‌و‌ مناسب یافتم. چنان ‌که‌ این مراحل ‌را‌ در قرآن خویش بیان داشته اى نخست نطفه ، سپس عقله خون بسته ، پس ‌از آن ‌به‌ صورت پاره گوشت ‌و‌ در مرحله بعد تبدیل شدن ‌به‌ استخوان ‌و‌ نیز پوشیده شدن استخوانها ‌به‌ وسیله گوشت ‌و‌ پس ‌از آن گاه راه یافتن ‌به‌ مرحله جدید زندگى ‌و‌ برخوردار شدن ‌از جان انسانى.
در این هنگام تن ‌من‌ نیازمند تغذیه ‌و‌ روزى ‌تو‌ گشت ‌و‌ ‌تو‌ در آن فضاى نهان ‌از آنچه مادرم مى نوشید ‌و‌ تغذیه مى کرد، مرا بهرهند ساختى ‌و‌ ‌از آنچه ‌او‌ مى خورد، غذایى پدید آوردى ‌که‌ متناسب ‌با‌ نیازهاى ‌من‌ باشد.
در آن ظلمتکده ناپیدا ‌و‌ در آن تنگناى بى آشنا، اگر مرا ‌به‌ خویش وانهاده بودى ، کارى ‌از ‌من‌ بر نمى آمد ‌و‌ چاره ‌و‌ توانى در اختیار نداشتم ! اما فضل ‌و‌ لطف ‌تو‌ مرا تنها نگذاشت ‌و‌ ‌از غذایى شایسته ‌و‌ متناسب مرا بهره مند ساختى.

نیروى انسانى متکى ‌به‌ خدا
اللهم ‌و‌ انک ‌من‌ الضعف خلقتنا، ‌و‌ على الوهن بنیتنا، ‌و‌ ‌من‌ ماء مهین ابتداتنا فلا حول لنا الا بقوتک ، ‌و‌ لا قوة لنا الا بعونک. (557)
خداوند! بناى نخستین وجود ‌ما‌ ‌را‌ مایه اى ضعیف ‌و‌ ماده اى سست ‌و‌ ناتوان قراردادى ‌و‌ آبى بى مقدار ‌را‌ آغاز پیدایش ‌ما‌ ساختى ‌و‌ این شگفتى کار آفرینش ‌تو‌ است ‌که‌ ‌از کمترینان ، موجودى ‌با‌ کرامت ‌و‌ نیرومند مى آفرینى. بنابراین ‌ما‌ ‌با‌ چنین بنیادى نمى توانستیم ‌از خویش توانى داشته باشیم ‌و‌ این است ‌که‌ نیروى نداریم جز ‌به‌ قوت ‌و‌ قوتى مگر در پرتو یارى ‌و‌ حمایتهاى تو.

فلسفه آفرینش انسان
از جمله پرسشهاى مهم انسان درباره پیدایش این است ‌که‌ هدف خداوند ‌از آفرینش انسان چه بوده است ؟
پاسخهایى ‌که‌ ‌به‌ این سؤ ال داده شده ، هر کدام جهتى ‌را‌ بیان مى دارد ‌و‌ چه بسا هر کدام مساله اى ‌را‌ ‌از زاویه اى مطرح کرده باشند ‌و‌ نه ‌از همه ابعاد ‌و‌ زوایاى آن.

امام سجاد - علیه السلام - نیز ‌به‌ فلسفه آفرینش ‌از این جهت اشاره کرده است ‌که‌ هدف خداوند ‌از آفرینش انسان ، نفعى نیست ‌که‌ ‌به‌ خدا بازگردد، زیرا ذات بى نیاز او، نمى تواند محتاج ‌به‌ مخلوقات باشد ‌که‌ خود آفریده است.
استوهبک ‌یا‌ الهى - نفسى التى لم تخلقها لتمتنع بها ‌من‌ سوء ‌او‌ لتطرق بها الى نفع ‌و‌ لکن انشاتها اثباتها لقدربک على مثلها ‌و‌ اتجاجا ‌به‌ على دارى ؛
آن نفسى ‌که‌ نیافریدیش ‌تا‌ زیانى ‌را‌ ‌از ‌تو‌ دور گرداند، ‌یا‌ سودى ‌را‌ ‌به‌ ‌تو‌ برساند! بلکه آن ‌را‌ پدید آوردى ‌تا‌ گواهى باشد بر قدرت آفرینشگرى ‌تو‌ ‌و‌ نمودى باشد ‌از آفرینش چیزهایى ‌که‌ توان آفریدن آن ها ‌را‌ دارا هستى.
انسان ، همواره در معرض آزمون الهى

امام سجاد - علیه السلام - پس ‌از بر شمردن نعمتها گوناگون خداوند در آفرینش شب ‌و‌ روز آسایشها ‌و‌ منافعى ‌که‌ در آنها براى آدمیان قرار داده است مى فرماید:
بکل ذلک یصلح شانهم ‌و‌ یبلوا اخبار هم ، ‌و‌ نیظر کییف هم فى اوقات طاعته ‌و‌ منازل فروضه ، ‌و‌ مواقع احکامه ، لیجزى الذدین اساوا بماعملوا، ‌و‌ نیظر کیف هم فى اوقات طاعته ، ‌و‌ منازل فروضه ‌و‌ مواقع احکامه لیجزى الذین اساوابماعملوا، ‌و‌ یجزى الذین احسنوا الحسنى. (558)
خداوند ‌به‌ وسیله همه اینها ((امکانات ‌و‌ مزایاى زندگى دنیا، رفاهى ، لذتها ‌و‌ تلاشها))از یک سو ‌به‌ زندگى انسانها سامان بخشیده ‌و‌ نیازهایشان ‌را‌ بر آورده ساخته ‌و‌ ‌از سوى دیگر ایشان ‌را‌ مورد آزمون قرار داده است است ‌تا‌ عملکرد آنان ‌را‌ ‌به‌ هنگام طاعت ‌و‌ عبادت محک زند ‌و‌ موضعگیرى آنها ‌را‌ در قبال احکام شریعت آشکار سازد ‌و‌ در نتیجه این آزمون ، بدکاران ‌را‌ کیفر دهد ‌و‌ نیک روشان ‌را‌ پاداشى نیک عطا کند.

قابلیتهاى دوگانه انسان
چهره اى ‌که‌ امام سجاد - علیه السلام - ‌از انسان مى نمایاند، گاه چهره اى الهى ‌و‌ ملکوتى است ‌که‌ در شمار اولیاى الهى قرار دارد ‌و‌ گاه چهره اى شیطانى است ‌که‌ در جبهه دشمنان خدا جاى دارد.

امام سجاد - علیه السلام - در نمودن چهره متعالى ‌و‌ قابلیت متکامل انسان مى فرماید:
الحمدالله... حمدا نسعد بها فى السعداء ‌من‌ اولیائه. (559)
خداوند خداى را، حمدى ‌که‌ ‌به‌ وسیله آن در زمره نیکبختان ‌و‌ دوستان خدا قرار گیریم.
اللهم صل على محمد ‌و‌ آله ، ‌و‌ اجعلنا... ‌من‌ خاصتک الحاصین لدیک. (560)
خداوند! بر محمد خاندانش درود فرست ‌و‌ ‌ما‌ ‌را‌ ‌از خاصترین خاصان در گاهت قرار ده !
انسان در این فرازها موجودى است قابل تعالى ‌تا‌ حد قرار گرفتن در مجموعه خاصان خدا. ولى همین انسان مى تواند ‌با‌ انتخاب نادرست خود، در شمار دشمنان خدا قرار گیرد.
و اشغله اى شیطان عنا ببعض اعدائک. (561)
((خداوند! شیطان ‌را‌ ‌از ‌ما‌ بازدار ‌و‌ ‌به‌ سوى دشمنانت روانه کن ‌و‌ وى ‌را‌ ‌با‌ دشمنانت مشغول ‌و‌ سرگرم ساز!
و البس قلبى الوحشة ‌من‌ شرار خلقک. (562)
خداوند! قلبم ‌را‌ ‌با‌ بندگان شرورت بیگانه ساز ‌و‌ مرا ‌از ایشان گریزان گردان ((تا مبادا ‌به‌ آنان نزدیک شده ، در شمار آنان قرار گیرم !.

انسان ، بى حمایت خدا، متمایل ‌به‌ باطل
امام سجاد (ع) نخست یاد آور مى شود ‌که‌ آدمى در صحنه زندگى همیشه ‌با‌ دوراهیهایى مواجه مى شود ‌که‌ یک راه در بردارنده خشنودى خداوند ‌و‌ دیگرى موجب ناخشنودى اوست.
امام ‌به‌ ‌ما‌ تعلیم داده است ‌که‌ در چنین مواردى ‌از خدا بخواهى ‌که‌ شما ‌را‌ در انتخاب راه صحیح یارى دهد، زیرا اگر در چنین میدانهایى ، خداوند شما ‌را‌ تنها گذارد، نفس اماره ‌و‌ خواهشهاى نفسانى شما ره ‌به‌ سوى باطل خواهند کشید.
امام سجاد - علیه السلام - ‌به‌ ‌ما‌ آموخته است ‌که‌ ‌به‌ پروردگار خویش عرض ‍ کنیم :
و لا تخل فى ذلک بین نفوسنا ‌و‌ اختیارها، فانها، فانها مختارة للباطل الا ‌ما‌ وفقت ، امارة بالسودء الا ‌ما‌ رحمت. (563)
خداوند! ‌ما‌ ‌را‌ ‌با‌ خواهشهاى درونى مان تنها مگذار ‌و‌ رها مکن ! زیرا نفس ‌ما‌ راه باطل ‌را‌ بر مى گزیند، مگر آن نفسى ‌که‌ ‌به‌ وسیله ‌تو‌ در راه مبارزه ‌با‌ گرایشهاى منفى نفس موفق شده باشد! نفس ‌ما‌ ‌با‌ سرعت ‌به‌ سوى بدیها پیش مى تازد، مگر آن نفسى ‌که‌ در پرتو رحمت ‌و‌ عنایت ‌تو‌ ‌به‌ صلاح گراییده باشد.

سرشت انسان ، متمایل ‌به‌ صلاح
از آنچه در سطرهاى پیشین یاد شده ، ممکن است ‌که‌ این گمان پدید آید ‌که‌ فطرت ‌و‌ سرشت انسان متمایل ‌به‌ بدى ‌و‌ پستى است ! ولى ‌از فرازهاى دیگر صحیفه سجادیه استفاده مى شود ‌که‌ نهاد آدمى ، سرشته شده بر صلاح ‌و‌ متمایل ‌به‌ ارزشهاست ‌و‌ تمایل ‌به‌ باطل امرى است ‌که‌ عارضى ‌که‌ در نتیجه وساوس شیطانى ‌و‌ عوامل بیرونى بر نفس تحمیل مى شود ‌و‌ منحرف مى گردد.

امام سجاد - علیه السلام - در این باره چنین مى فرماید:
لو لا انه ((اى شیطان )) صورلهم الباطل فى مثال الحق ‌ما‌ ضل عن طریقک ضال. (564)
اگر شیطان ((عوامل بیرونى انحراف ‌و‌ عناصر مرموز تزویرگر)) نبود ‌و‌ باطل ‌را‌ در قالب حق جلوه نمى داد، هیچ انسانى ‌از راه خدا ‌و‌ راه خدا ‌و‌ راه شریعت ‌و‌ راه حق گمراه نمى شد

معرفت ، عالیترین موهبت الهى ‌به‌ انسان
در میان نعمتهایى ‌که‌ خداوند ‌به‌ فرزندان آدم ، عطا کرده است ، امام سجاد (ع) ‌از نعمت معرفت ‌و‌ حقشناسى ‌به‌ عنوان مهمترین نعمت یاد کرده است ؛ معرفتى ‌که‌ خداوند در وجود انسان ‌به‌ صورت سرشت قرار داده ‌تا‌ در برابر منعم ‌و‌ صاحب نعمت خویش شاکر ‌و‌ سپاسگزار باشد ‌و‌ معرفتى ‌که‌ ‌به‌ وسیله فرستادن انبیاء ‌و‌ تعالیم وحى ‌از بیرون ‌به‌ انسان عطا کرده ‌تا‌ صاحب نعمت خود - خداى جهان - ‌را‌ بشناسد ‌و‌ حق بندگى ‌را‌ در برابر وى انجام دهد.

امام سجاد (ع) در این زمینه مى فرماید:
و الحمدالله الذى لوحبس عن عباده معرفة حمده على ‌ما‌ ابلاهم ‌من‌ مننه المتتابعة... لفتصرفوا فى مننه یحمدوه ، ‌و‌ توسعوا فى رزقه لفم یشکروه. (565)
سپاس خداى ‌را‌ ‌که‌ اگر ((شناخت )) ‌را‌ ‌از انسان دریغ مى داشت ((و فطرت حقشناسى ‌را‌ در نهاد آدمیان قرار نمى داد ‌و‌ پیامبران ‌را‌ براى تذکر ‌و‌ هدایت ‌و‌ تعلیم آنان نمى فرستادند آنها على رغم بهره ورى ‌از گسترده نعمتها ‌و‌ روزیهاى خداوند، ‌به‌ شکر سپاس ‌او‌ روى نمى آوردند!

حقشناسى ، ملاک انسانیت
امام سجاد - علیه السلام - عنصر معرفت ‌را‌ در نهاد آدمیان ، ‌تا‌ بدان اصیل ‌و‌ مهم شمرده است ‌که‌ آن ‌را‌ مرز جدایى انسانها ‌از حیوانات معرفى کرده است. معرفتى ‌که‌ امام سجاد علیه السلام ‌را‌ ملاک واقعى انسانى شمرده ، شناختهاى تجربى ‌و‌ علوم طبیعى نیست ، چه این شناختها در برخى حیوانات نیز گاه ‌به‌ گونه اى دقیقتر ‌و‌ ‌به‌ صورت غریزى وجود دارد.
معرفتى ‌که‌ امام - علیه السلام - ‌که‌ ‌را‌ ملاک ارزش انسانى دانسته ، معرفت خالق ‌و‌ پروردگار نعمت آفرین است ؛ ‌که‌ ‌به‌ سپاسگزارى انسان در برابر مبداء فیض منتهى گردد.
ولو کانوا کذلک لخرجو ‌من‌ حدود الانسانیه الى حد البهیمیه الى حد البهیمیه فاکانوا کما وصف فى محکم کتابه ان هم الا کالانعام بل هم اضل سبیلا. (566)

اگر آدمیان این چنین مى بودند ‌از نعمتهاى خدا بهره مى برند ‌و‌ حق بندگى ‌به‌ جا نمى آورند ‌از مرز انسانیت خارج شده ‌و‌ قدم در قلمرو ‌و‌ زندگى چارپایان مى نهادند ‌و‌ مصداق این آیه ‌از قرآن مى شدند ‌که‌ خداوند فرموده است : آنان نیستند مگر مانند چارپایان ، بلکه موجوداتى گمراه تر ‌از چارپایان !

صفات ارزشى انسان
صحیفه سجادیه ‌و‌ معارف آن گنجینه عظیمى ‌از اخلاق ‌و‌ فضایل انسانى است ، علاوه بر دعاى مکارم الاخلاق در سایر دعاهاى آن نیز ارزشهاى اخلاقى در پوشش دعا ‌و‌ نیایش مطرح گشته است.
برخى ‌از صفاتى ‌که‌ در دعاهاى مکارم الاخلاق ‌به‌ آنها اشاره شده است ، چنین است : ایمان ، ارزش خواهى ، عزت بدون تکبر، عبادت بدون عجب سخاوت ‌به‌ دوران ‌از منت ، بزرگى بدون فخر فروشى ‌و‌ همراه ‌با‌ تواضع ، صفات نیک اجتماعى ، ظلم ستیزى ، بسط عدالت ، صفات متقین ، همگامى ‌با‌ جامعه ایماى ، دوستى دوستان خدا دشمنى دشمنان خدا، اقتصاد ‌و‌ میانه روى ، آبرو خواهى ، حسن عمل در هر حال و...
این در حالى است ‌که‌ کمتر مى توان دیگر دعاها صحیفه ‌را‌ ازیاد ‌و‌ نام صفات ارزنده اخلاقى تهى یافت.
به عنوان نمونه ‌به‌ مواردى اشاره خواهیم داشت :

خودسازى ‌و‌ صلاح جویى
اندیشه خودسازى ‌و‌ روحیه صلاح جویى ، نخستین شرط حرکت انسان ‌به‌ سوى کرامتهاى اخلاقى ‌و‌ خصایل انسانى است ‌و‌ امام سجاد (ع) این اندیشه ‌و‌ روحیه ‌را‌ در دعاهاى خویش ‌به‌ مؤمنان منتقل ساخته است ، ‌از آن جمله :
اللهم صل على محمد ‌و‌ آله ‌و‌ حلنى بحیله الصالحین ، ‌و‌ البسنى زینه المتقین ، فى بسط العدل ‌و‌ کظم الغیظ، النائره ، ‌و‌ ضم اهل الفرقه ‌و‌ اصلاح ذاتت البین ، ‌و‌ افشاءالعارفه ‌و‌ ستر العائبه... (567)
خداوند! بر محمد - صلى الله علیه ‌و‌ آله - ‌و‌ خاندانش درود فرست ‌و‌ مرا ‌به‌ زیور صالحان بیا راى ‌و‌ ‌با‌ زینت تقواپیشگان مزین ساز! زیور ‌و‌ زینتى ‌که‌ در جهت گسترش عدل ، فرو خوردن خشم ، خاموش ساختن آتش دشمنى ‌و‌ بدخواهى ‌و‌ تجسم بخشیدن ‌به‌ ارزشها، پیشگیرى ‌از ظهور عیبها ‌و‌ علنى شدن آشکار ساختن ‌و‌ تجسم بخشیدن ‌به‌ ارزشها پیشگیرى ‌از ظهور عیبها ‌و‌ علنى شدن زشتیها و.. مى باشد.
و اجعلنى ‌من‌ اهل السداد ‌و‌ ‌من‌ ادله الرشاد، ‌و‌ ‌من‌ صالحى العباد.
خداوند! مرا ‌از درستکاران ‌و‌ راهنمایان راه رشد ‌و‌ کمال ‌و‌ ‌از بندگان صالح قرار ده.
آدم بالقران صلاح ظاهرنا... ‌و‌ جنبنا ‌به‌ الضرائب المذمومه ‌و‌ همدانى الاخلاق.. (568)
خداوندا! ‌به‌ وسیله قرآن (و درسها ‌و‌ پیامهاى سازنده آن ) ظاهر ‌ما‌ ‌را‌ ‌به‌ صلاح ‌و‌ پاکى ‌و‌ درستى هماره آراسته بدار ‌و‌ ‌به‌ وسیله قرآن (و پیامهاى هدایتگر ‌و‌ هشدار دهنده آن ) ‌ما‌ ‌را‌ ‌از اخلاق نکوهیده ‌و‌ پست دور گردان.

نیت ‌و‌ اندیشه نیک
... ‌و‌ انته بنیتى الى احسن النیات... اللهم ‌و‌ فر بلطفک نیتى... (569)
خداوندا! نیت ‌و‌ اندیشه هاى درونى مرا ‌به‌ نیک ترین نیتها ‌و‌ آرمانها منتهى گردان. خداوندا! اندیشه ها ‌و‌ اهداف درونى مرا ‌به‌ لطف خویش پر بار گردان.
و اعنى على صالح النیه (570)
پروردگارا! مرا در راه دستیابى ‌به‌ نیت صالح ‌و‌ نهاد نیک ، یارى ده.

عزت ‌و‌ شرافت
و صن وجهى بالیسار، ‌و‌ لا تبتذل جاهى بالاقتار. (571)
بارالها! عزت ‌و‌ آبرویم ‌را‌ ‌با‌ توانگرى حفظ نما ‌و‌ ارج ‌و‌ منزلت اجتماعى مرا ‌با‌ تنگدستى فرو مریز.
امام سجاد (ع) ‌که‌ در این دعا، ‌از خداوند مى خواهد ‌تا‌ ‌با‌ بى نیازى ‌از امکانات دیگران ‌و‌ تنگدست نبودن در اداره زندگى ، آبرو ‌و‌ عزتش در جامعه محفوظ بماند، ‌از سوى دیگر در دعایى دیگر یاد آور شده است ‌که‌ نباید ملاک شرافت ‌و‌ عزت ‌را‌ درباره دیگران ، ثروت ‌و‌ توانگرى دانست ‌و‌ نباید تنگدستان ‌را‌ ‌به‌ سبب تنگدستى ‌و‌ فقرشان خوار شمرد.
... ‌و‌ اعصمنى ‌من‌ ان اظن بذى عدم خساسه ، اواظن بصاحب ثروه فضلا، فان الشریف ‌من‌ شرفته طاعتک ، ‌و‌ العزیز ‌و‌ ‌من‌ اعزته عبادتک ، فصل على محمد ‌و‌ آله... ‌و‌ ایدنا بعز لایفقد... (572)
خداوندا! مرا نگاه دار ‌تا‌ این ‌که‌ انسانهاى فقیر ‌و‌ تهیدست ‌را‌ ‌به‌ سبب فقرشان پست ‌و‌ بى ارزش نشمارم ‌و‌ نیز ثروتمندان ‌را‌ ‌به‌ خاطر ثروتشان ‌با‌ فضیلت ‌و‌ ارجمند ‌به‌ حساب نیاورم ، زیرا شریف واقعى کسى است ‌که‌ در پرتو طاعت ‌تو‌ ‌به‌ شرافت رسیده باشد ‌و‌ عزیز واقعى اوست ‌که‌ در نتیجه عبادت ‌و‌ بندگى ‌تو‌ ‌به‌ عزت دست یافته باشد، پس بر محمد (ص ) ‌و‌ خاندانش درود فرست ‌و‌ ‌به‌ ‌من‌ عزتى عطا کن جاودان ‌و‌ همیشگى...

تواضع در اوج عزت
و اعزنى ‌و‌ لا تبتلنى بالکبر.. ولا ترفعنى فى الناس درجة الا حططتنى عندنفسى مصثلها ‌و‌ لا تحدث لى عزا ظاهرا الا احدثت لى ذله باطنه عند نفسى بقدرها.. (573)
با الها! ‌به‌ ‌من‌ عزت ‌و‌ بزرگى عطا کن ولى مرا ‌به‌ کبر ‌و‌ خودبینى مبتلا مساز.. در میان جامعه ، ‌به‌ برتر ‌و‌ رفعتى مده مگر این ‌که‌ - همان مقدار مرا نزد خودم پایین بیاورى ! عزت ‌و‌ شوکت ظاهرى ‌به‌ ‌من‌ عنایت نکن مگر این ‌که‌ در درون ‌من‌ ، ‌به‌ همان اندازه مرا خوار ‌و‌ کوچک بنمایى !

محبت ‌و‌ مودت اجتماعى
و انزع الغل ‌من‌ صدرى للمؤمنین... (574)
پروردگار! کینه ‌و‌ بدخواهى نسبت ‌به‌ مؤمنان ‌را‌ ‌از سینه ام ریشه کن ساز.
و اجعل لنا فى صدور المؤمنین ودا، ‌و‌ لا تجعل الحیوة علینا نکدا. (575)
خداوند! در سینه مومنان ، محبت ‌و‌ مودت ‌ما‌ ‌را‌ قرار ده ‌و‌ زندگى ‌ما‌ ‌را‌ تلخ ‌و‌ آشفته مگردان.

امام سجاد - علیه السلام - در اوج تمجید ‌از مودت اجتماعى ‌و‌ ترغیب مؤمنان ‌به‌ دوستى ‌و‌ گذشت ، مرزهاى دوستى ‌را‌ نیز مشخص ساخته ‌و‌ بیان داشته است :
ووفقنا... لان.. نراجع ‌من‌ هاجرنا ‌و‌ ان ننصف ‌من‌ ظلمنا ‌و‌ ان نسالم ‌من‌ عادنا، حاشى ‌من‌ عودى فیک ‌و‌ لک فانه العدو الذى لا نوالیه ، ‌و‌ الحزب الذى لا نصافیه. (576)
معبود! ‌ما‌ ‌را‌ توفیق ده ‌تا‌ ‌با‌ آنان ‌که‌ ‌از ‌ما‌ بریده اند، دوباره پیوند مودت برقرار کنیم ‌و‌ ‌با‌ آنان ‌که‌ ‌به‌ ‌ما‌ دارند ‌از در مسالمت ‌و‌ صلح در آییم ‌و‌ صلح در آییم ، جز دشمنانى هستند ‌که‌ هرگز مورد محبت ‌و‌ دوستى ‌ما‌ قرار نمى گیرند ‌و‌ حزبى هستند ‌که‌ کدورتهایمان ‌با‌ ایشان پایان نمى پذیرد.

رعایت حقوق اجتماعى ‌و‌ التزام ‌به‌ آنها
اللهم اعوذبک... ان نروم ‌ما‌ لیس لنا بحق... ‌و‌ نعوذبک ان ننطوى على غش احد. (577)
خداوند! ‌به‌ ‌تو‌ پناه مى برم.. ‌از این ‌که‌ ‌به‌ آنچه حق ‌ما‌ نیست رو آوریم ‌و‌ آنچه ‌را‌ حق ‌ما‌ نیست بطلبیم.. ‌و‌ پناه مى بریم ‌به‌ ‌تو‌ ‌از این ‌که‌ ‌به‌ انگیزه خیانت ‌و‌ بى مروتى ‌با‌ کسى غش زنیم ‌و‌ تزویر نماییم.

حمایت ‌و‌ دستگیرى ‌از محرومان

ووفقنا فى یومنا ‌و‌ لیتنا هذاه ، ‌و‌ فى جمیع ایامنا... لمعاونه الضعیف ‌و‌ اراک اللهیف. (578)

پروردگارا! ‌ما‌ ‌را‌ در لحظه لحظه زندگیمان ، توفیق عطا کن ‌تا‌ یار ضعیفان ‌و‌ فریاد رس ستمدیدگان باشیم.

پرهیز ‌از آزار دیگران
و امنعنى عن اذى کل مؤمن مؤمنة ‌و‌ مسلم ‌و‌ مسلمة. (579)
بارالها! مرا ‌از آزار هر زن ‌و‌ مرد مومن ‌و‌ هر زن ‌و‌ مرد مسلمانى بازدار.

پرهیز ‌از آفات زبان ‌و‌ گفتار
اللهم اجعل.. ‌ما‌ اجرى ((الشیطان )) على لسانى ‌من‌ لفظة فحش ‌او‌ هجر ‌او‌ شتم عرض ‌او‌ شهادة باطل ‌او‌ اغتیاب مؤمن غائب ‌او‌ سب حاضر ‌و‌ ‌ما‌ اشبه ذلک ، نطقا بالحمد لک.. (580)
خداوند! آنچه شیطان بر زبانم جارى مى سازم ، ‌که‌ عبارت است ‌از ناسزاگویى ‌و‌ دشنام ، سخنان بیهوده ، بدزبانیهایى ‌که‌ آبروى دیگران ‌را‌ مى ریزم ، گواهى ‌به‌ باطل ، غیبت مؤمن در پسشت سر وى ‌و‌ بدزبانى در پیش ‍ روى ‌او‌ و... خداوند! ‌تو‌ این زشتیها ‌و‌ آفات گفتار ‌را‌ ‌از ‌من‌ دور ساز ‌و‌ زبانم ‌را‌ در مسیر حمد ‌و‌ ستایش خود گویا کن.

پرهیز ‌از نفاق ‌و‌ دورویى
اللهم ! واعصمنابه ((بالقرآن )) من... دواعى النفاق... (581)
خداوند! ‌ما‌ ‌را‌ ‌به‌ وسیله قرآن ‌از انگیزه هاى منافقانه ‌و‌ گرایش ‌به‌ نفاق ، مصون بدار.

امام سجاد - علیه السلام - در عبارتى دیگر نفاق ‌را‌ چنین معنا ‌و‌ ترسیم کرده است : کم ‌من‌ باغ بغانى بمکائده ‌و‌ نصب لى شرم مصائده... انتظار لا نتهاز الفرصة لفریسته ، ‌و‌ هو نظهر لى بشاشة الملق ، ‌و‌ نیظرنى على شده الحنق. (582)
چه بسیار کسانى ‌که‌ ‌با‌ مکر ‌و‌ خدعه ‌به‌ ‌من‌ ستم کردند ‌و‌ دامهاى شکارشان ‌را‌ در پیش پایم گستردند ‌و‌ در انتظار فرصت مناسب نشستند در حالى ‌که‌ ‌به‌ ظاهرا ‌با‌ ‌من‌ خوشرویى مى کردند، در اعماق دل مرا ‌به‌ خشم مى نگریستند...

جهاد اکبر ‌و‌ پرهیز ‌از شهوات
اللهم انى اعوذبک من... متابعة الهوى ، ‌و‌ مخالفة الهدى... (583)
خداوند! ‌به‌ ‌تو‌ پناه مى برم ‌از پیروى هواى نفس ‌و‌ مخالفت ‌با‌ راه هدایت.
و اعدنى ‌و‌ ذریتى ‌من‌ الشیطان الرجیم.. ان هممنا بفاحشة شجعنا علیها، ‌و‌ ان هممنا بعمل صالح ثبطناعنه ، یتعرض لنا بالشهنات ‌و‌ نیصب لنا بالشبهات. (584)
پروردگارا! ‌من‌ ‌و‌ نسلم ‌را‌ ‌از تزویرها ‌و‌ دسیسه هاى شیطان پناه بده ، چه این ‌که‌ هرگاه ‌ما‌ ‌به‌ کار زشتى رو آوردیم ، شیطان ، پناه بده ، چه این ‌که‌ هرگاه ‌ما‌ ‌به‌ کار زشتى رو آوردیم ، شیطان ‌ما‌ ‌را‌ تشجیع ‌و‌ دلیرى مى دهد ‌تا‌ بى باکانه آن ‌را‌ مرتکب شویم ‌و‌ هر گاه رو ‌به‌ کارهاى نیک آوردیم ‌ما‌ ‌را‌ ‌از آن باز مى دارد، شیطان در حقانیت دین ‌و‌ بشارتهاى ‌و‌ تهدیدهاى انبیا ‌به‌ شک مى اندازد.

امام سجاد - علیه السلام - در ادامه این سخنان ، یکى ‌از عوامل مقابله ‌با‌ شیطان ‌و‌ دسیسه هاى شیطانى ‌را‌ نیایش ‌و‌ التجا ‌به‌ درگاه خدا مى داند ‌و‌ بیان مى دارد:
اللهم فاقهر سلطانه عنا بسلطانک حتى تحبسه عنا بکثرة الدعاء فنصبح ‌من‌ کیده فى المعصومین بک. (585)
خداوندا! سلطه شیطان ‌را‌ ‌با‌ نیروى خودت ‌از ‌ما‌ بازدار وتوان شیطان ‌را‌ مقهور ساز ‌تا‌ آنجا ‌که‌ ‌به‌ وسیله دعا ونیایش ‌ما‌ ‌به‌ درگاه ‌تو‌ شیطان قادر ‌به‌ تسلط بر ‌ما‌ نگردد ‌و‌ در نتیجه ‌از دامها شیطان برهیم ‌و‌ در زمره ایمنى یافتگان ‌از گناه ‌و‌ معصیت قرار گیریم.

مواضع سیاسى اجتماعى امام سجاد - علیه السلام -در صحیفه سجادیه
دعاهاى صحیفه ‌که‌ ‌از جهتى راز ‌و‌ نیاز ‌با‌ خداست ، در بعدى دیگر راز ‌و‌ رمزى میان امام شیعیان اوست.
محتواى نیایشهاى صحیفه ، علاوه بر عقاید اصولى ‌و‌ مسائل اخلاقى ، ‌به‌ شکلى ظریف ترسیم گر بینش سیاسى امام ‌و‌ موقعیت ‌و‌ شرایطى است ‌که‌ حضرتش در آن بسر مى برده است.

عمده ترین موضوع مورد ادعاى شیعه ‌از آغاز، مساله امامت ‌و‌ فضیلت اهل بیت پیامبر - صلى الله علیه وآله - ‌و‌ صلاحیت آنان براى خلافت بوده است ‌و‌ همین موضوع مهمترین مساله مورد انکار قدرتها ‌و‌ حکومتهایى بوده ‌که‌ پس ‌از پیامبر - صلى الله علیه وآله - تکیه بر مسند حکومت زدند ‌و‌ جز مدتى اندک - دوران خلافت على - علیه السلام - ائمه ‌را‌ ‌از حق مسلمشان ‌که‌ رهبرى امت در بعد حیات دینى ‌و‌ سیاسى ‌و‌ اجتماعى بود، منع کردند!
امام سجاد - علیه السلام - همانند پدرش حسین ین على - علیه السلام - ‌و‌ جدش على بن ابى طالب - علیه السلام - ‌از مقام امامت ‌و‌ جایگاه ائمه درنظام رهبرى امت دفاع کرد، اما نه ‌با‌ خطبه هاى آتشینى چون شقشقیه ‌و‌ نه ‌با‌ نهضت خونینى چون نهضت عاشورا، بلکه ‌با‌ با نیایشهایى ‌که‌ چون نسیم سحرى جان شب زنده داران عصر تاریک اموى ‌را‌ ‌به‌ بیدارى ‌و‌ مقاومت فرا مى خواند واسرار شیعه ‌را‌ ‌با‌ آنان زمزمه مى کرد!

درودهاى مکرر بر خاندان پیامبر - صلى الله علیه وآله -
تاکیدى بر حقانیت بینش عقیدتى ‌و‌ سیاسى شیعه پیامى ‌که‌ در همه ‌و‌ ‌یا‌ بیشتر دعاهاى صحیفه حضور دارد ‌و‌ ‌از چشم ‌و‌ ذهن هیچ خواننده اى مخفى نمى ماند، صلوات ‌و‌ درود بر پیامبر ‌و‌ خاندان اوست.
تکرار این درودها قبل ‌از مطرح ساختن هر آرزو ‌و‌ استدعا ‌از درگاه خدا، تحلیلها ‌و‌ تفسیرها متعددى ‌را‌ مى تواند ‌به‌ دنبال داشته باشد.
ما بدون این ‌که‌ سایر تحلیلها ‌را‌ انکار کنیم بر این باوریم ‌که‌ تکرار صلواتها ‌و‌ اصرار امام بر مطرح ساختن نام خاندان پیامبر - صلى الله علیه وآله -، آن هم قبل ‌از هر درخواست ‌و‌ حاجت خواهى ‌از درگاه خدا، در بردارنده پیامى اعتقادى - سیاسى است.
درستى این اعتقاد آن گاه آشکارتر خواهد گشت ‌که‌ عصر تحریک حاکمیت امویان ‌و‌ اقدامهاى ضد علوى آنان ‌را‌ در جهت محوتشیع مورد توجه قرار گیرد.


در عصرى ‌که‌ راویان وابسته ‌به‌ دربار ‌و‌ مغرض ، کرامتهایى دروغین براى حاکمان ناصالح مى تراشند ‌و‌ در خاموش ساختن نام ‌و‌ یاد خاندان پیامبر - صلى الله علیه وآله - ‌و‌ على - علیه السلام - تلاشى پیگیر دارند، مطرح ساختن نام ائمه ‌به‌ عنوان اذکار مقدسى ‌که‌ در استجابت دعاها نقش دارد ‌و‌ موجب جلب رحمت ‌و‌ غفران ‌و‌ فضل الهى مى شود، حرکتى صرفا عبادى نیست بلکه عبادتى است سراسر سیاست ‌و‌ مناجاتى است سراسر پیام ‌و‌ قیام.
افسوس ‌که‌ بسیارى ‌از اهل مناجات ، سر نهفته این درودها ‌را‌ آن گونه ‌که‌ باید نیافتند ‌و‌ دعا صلوات ‌را‌ مایه انزوا ‌و‌ سکوت قرار دادند غافل ‌از این ‌که‌ درود بر خاندان پیامبر - صلى الله علیه وآله - در عصرى ‌که‌ امام مى زیست ، کوبنده ترین شعار علیه حاکمیت غاصبان خلافت بود، شعارى ‌که‌ موضع سیاسى ‌و‌ بینش اعتقادى ‌را‌ در خود نهفته داشت.
تصریح امام ‌به‌ جایگاه سیاسى ائمه - علیه السلام -
رب صل على اطائب اهل بیته الذین اخترتهم لامرک ‌و‌ جعلتهم... حفظة دینک ‌و‌ خلفا ک فى ارضک ‌و‌ حججک على عبادک (586)
پروردگار! برپاکیزگان ‌از خاندان پیامبران درود فرست ؛ آنان ‌را‌ ‌که‌ براى امر دین ‌و‌ هدایت مؤمنان برگزیدى ‌و‌ ایشان ‌را‌ حافظ دین ‌و‌ جانشینان خویش در زمین ‌و‌ حجت بر بندگانت قرار دادى.

امام سجاد - علیه السلام - در این عبارت ‌به‌ چند نکته اساسى تصریح کرده است :
1- الهى بودن منصب ‌و‌ مقام ائمه معصومین - علیه السلام -.
2- ویژگى ائمه ‌و‌ معصومین در میان خاندان پیامبر ‌و‌ این ‌که‌ همه همسران ‌و‌ خویشاوندان پیامبر - صلى الله علیه وآله - ‌از مرتبه طهارت ‌و‌ عصمت برخوردارند نبوده اند.
3- معصومین - علیه السلام - ‌از خاندان پیامبران - صلى الله علیه وآله -، پس ‌از آن حضرت پاسدار دین ‌و‌ ارزشهاى معنوى هستند.
4- معصومین - علیه السلام - علاوه بر رهبرى معنوى ، در نظام اجتماعى نیز برخوردار ‌از مقام خلافت الهى هستند ‌و‌ تازمانى ‌که‌ آنان در میان امت هستند، رهبرى دین ‌و‌ دنیاى مردم ، حق دیگران نیست.

افشاگرى امام علیه غاصبان خلافت
اللهم ان هذا المقام ((اى الخلافة )) لخلفائک ‌و‌ اصفیائک ‌و‌ مواضع امنائک فى الدرجة الرفیعة التى اختصصتهم بها قد ابتزوها... حتى عاد صفوتکم ‌و‌ خلفائک محرقة عن جهات اشراعک ‌و‌ سنن نبیک متروکة. (587)
خدایاى ! این مقام ((مقام خلافت ‌و‌ رهبرى ‌و‌ سیاسى امت )) ‌از آن جانشینان ‌و‌ برگزیدگان توست ‌و‌ در خور شخصیتهاى امینى است ‌که‌ در جایگاه عالى ویژه خود قرار دارند، ولى این مقام امامت ، مغلوب ‌و‌ مقهور شدند. حکم ‌تو‌ تغییر داده شد ‌و‌ کتاب توپشت سر قرار گرفت ‌و‌ واجبات ‌تو‌ ‌از شیره اصیلش منحرف شد ‌و‌ روشهاى پیامبر - صلى الله علیه وآله - ترک گردید!

ترویج امام على - علیه السلام - ‌از آرمان حاکمیت ائمه - علیه السلام -
اللهم.. ‌و‌ عجل الفرج ‌و‌ الرواح ‌و‌ النصر ‌و‌ التمکین ‌و‌ التاییدلهم.
بارالها! در فرا رسیدن فرج ‌و‌ گشایش دشواریها ‌و‌ نیز پیروزى وسر فرود آوردن مردم براى ائمه - علیه السلام - ‌و‌ قرار گرفتن امکانات در اختیار ایشان تعجیل نما!
امام سجاد - علیه السلام - در روزگار استبداد اموى ‌و‌ حرمان شیعه ، ‌به‌ شیعیان خود ‌با‌ این پیامها مى آموزد ‌که‌ روح انتظار امید ‌و‌ آرمانخواهى ‌را‌ در خود زنده نگاه دارند ‌و‌ ‌از درگاه خداوند امید فرا رسیدن حاکمیت حق ‌و‌ حکومت الهى ‌را‌ داشته باشند.
تاکید امام - علیه السلام - بر پاسدارى ‌از حریم دین ‌و‌ مقابله ‌با‌ باطل
اللهم صل على محمد ‌و‌ آله ، ‌و‌ وفقنا... للامر بالمعروف ‌و‌ لنهى عن المنکر ‌و‌ حیاطة الاسلام ، ‌و‌ انتقاص الباطل ‌و‌ اذلاله ‌و‌ نصرة الحق ‌و‌ ان عز. (588)
معبود! بر محمد ‌و‌ خاندان ‌او‌ درود فرست ‌و‌ ‌به‌ ماتوفیق عطا کن براى امر ‌به‌ معروف ‌و‌ نهى ازمنکر ‌و‌ پاسدارى ‌از اسلام ‌و‌ نکوهش ‌و‌ تضعیف باطل ‌و‌ ذلیل ساختن آن ‌و‌ یارى در شرایطى ‌که‌ حق مورد هجوم است.

حمایت ‌از مظلوم ‌و‌ مقابله ‌با‌ ظالم
امام سجاد - علیه السلام - ‌به‌ گواهى تاریخ نه لحظه اى در کنار ظالمان ‌و‌ حاکمان مستبد قرار گرفت نه ‌از ایشان حمایت کرد نه حتى ‌از حمایت مظلومان دریغ نمود ولى براى بیدار ساختن خفتگانى ‌که‌ ‌با‌ مشاهده بى عدالتیها ‌و‌ جباریتها چشم بر هم مى نهادند ‌و‌ خود ‌را‌ ‌به‌ غفلت مى زند، ‌با‌ زبان دعا، ‌به‌ نکوهش یاوران ظلم ‌و‌ عناصر بى تفاوت در برابر بى عدالتیها پرداخته ، چنین بیان مى داشت :
اللهم انى اعتذر الیک ‌من‌ مظلوم ظلم بحضرتى فلم انصره ،.. ‌و‌ ‌من‌ حق ذى حق لزمنى لمؤ ‌من‌ فلم اوفره. (589)
خداوند! ‌من‌ ازاین مظلومى برابر چشمان ‌من‌ مورد ستم قرار گرفته باشد ‌و‌ ‌او‌ ‌را‌ یارى نکرده باشم ، ‌از درگاه ‌تو‌ پوزش مى طلبم... ‌و‌ ‌از هر حقى ‌که‌ ‌از ناحیه مومنى بر عهده ‌من‌ بوده است ‌و‌ ‌من‌ آن ‌را‌ ‌به‌ جا نیاورده ام ، عذر مى جویم.
امام - علیه السلام - در نیایشى دیگر ‌به‌ خداوند چنین عرضه مى دارد:
و ذبنى عن التماس ‌ما‌ عند الفاسقین ، ‌و‌ ال تجعلنى للظالمین ظهیرا، ‌و‌ لا لهم على محو کتابک یدا ‌و‌ لا نصیرا. (590)
خداوندا! مرا ‌از روى آوردن ‌به‌ فاسقان ‌و‌ اظهار نیاز نزد آنان ، دور گردان ‌و‌ مرا یاور ‌و‌ پشتیبان ظالمان قرار مده ‌و‌ وسیله عملى ساختن اهداف خائنانه ستمکاران در محو قرآن مگردان.

هر چند خلافت ‌را‌ در دست ناصالحان مى بیند ‌و‌ حق رهبرى دینى ‌و‌ اجتماعى ائمه ‌را‌ مورد هجوم حکام مى داند اما ‌از آنجا در بینش امام ، مساله اسلام ‌و‌ نکوهش ‌و‌ تضعیف باطل ‌و‌ ذلیل ساختن آن ‌و‌ یارى حق در شرایطى ‌که‌ حق مورد هجوم است.
امام سجاد - علیه السلام - ‌به‌ گواهى تاریخ نه لحظه اى در کنار ظالمان ‌و‌ حاکمان مستبد قرار گرفت ، نه ‌از ایشان حمایت کرد ‌و‌ نه حتى ‌از حمایت کرد ‌و‌ نه حتى ‌از حمایت مظلومان دریغ نمود ولى براى بیدار ساختن خفتگانى ‌که‌ ‌با‌ مشاهده بى عدالتیها ‌و‌ جباریتها چشم بر هم مى نهادند ‌و‌ خود ‌را‌ ‌به‌ غفلت مى زند، ‌با‌ زبان دعها، ‌به‌ نکوهش یاوران ظلم ‌و‌ عناصر بى تفاوت در برابر بى عدالتیها پرداخته ، چنین بیان مى داشت :
اللهم انى اعتذر الیک ‌من‌ مظلوم ظلم بحضرتى فلم انصره ،... ‌و‌ ‌من‌ حق ذى حق لزمنى لمومن فلم اوفره. (591)
خداوند! ‌من‌ ‌از این ‌که‌ مظلومى در برابر چشمان ‌من‌ مورد ستم قرار گرفته باشد ‌و‌ ‌او‌ ‌را‌ یارى نکرده باشم ، ‌از درگاه ‌تو‌ پوزش مطلبم... ‌و‌ ‌از هر حقى ‌که‌ ‌از ناحیه مومنى برعهده ‌من‌ بوده است ‌و‌ ‌من‌ آن ‌را‌ ‌به‌ جا نیاورده ام ، عذر مى جویم.
امام على بن الحسین - علیه السلام - در نیایشى دیگر ‌به‌ خداوند چنین عرضه مى دارد: ‌و‌ ذبنى التماس ‌ما‌ عند الفاسقین ‌و‌ لا تجعلنى للظالمین ظهیرا، ‌و‌ لا لهم على محو کتابک یدا ‌و‌ لا نصیرا. (592)
خداوند! مرا ‌از روى آوردن ‌به‌ فاسقان ‌و‌ اظهار نیاز نزد آنان ، دورگردان ‌و‌ مرا یاور ‌و‌ پشتیبان ظالمان قرار مده ‌و‌ وسیله عملى ساختن اهداف خائنانه ستمکاران در محو قرآن ، مگردان.

اهتمام امام ‌به‌ حفظ کیان سرزمینهاى اسلامى
امام سجاد - علیه السلام - هر چند خلافت ‌را‌ در دست ناصحان مى بیند ‌و‌ حق رهبرى دینى ‌و‌ اجتماعى ائمه ‌را‌ مورد هجوم حکام مى داند اما ‌از آنجا ‌که‌ در بینش امام ، مساله اسلام گسترش اندیشه توحیدى ‌و‌ باورهاى اسلامى در راس اهداف سیاسى مکتب امامت قرار دارد ‌و‌ اصولا مساله ولایت در جهت تاءمین صحیح همین اهداف مطرح شده است ، امام - علیه السلام - موضوع حاکمان جبار ‌و‌ ناصالح ‌را‌ ‌از اصل پاسدارى ‌از کیان اسلام ‌و‌ سرزمینهاى اسلامى جدا ساخته ‌و‌ ‌به‌ دلیل تضادى ‌که‌ ‌با‌ دستگاه سیاسى حاکم دارد، خود ‌را‌ ‌از سایر واقعیتهاى اجتماعى کنار نمى کشد ‌و‌ در برابر تحولات جارى جهان اسلام بى تفاوت نمى ماند، بلکه ‌با‌ صراحت هر چه تمامتر موضع خود ‌را‌ بیان مى دارد ‌و‌ در قبال عواملى ‌که‌ مرزهاى سرزمین هاى اسلامى ‌را‌ تهدید مى کند، موضع مى گیرد ‌و‌ مسلمانان ‌را‌ براى پاسداراى ‌از مرزهاى تهییج مى نماید. دعاهاى امام براى مرزداران ، در حقیقت اعلامیه اى است براى بسیج مسلمانان ‌به‌ سوى مرزهاى براى مقابل ‌با‌ دشمنان خارجى اسلام ‌و‌ پایدارى ‌از دستاوردهاى سیاسى - نظامى مسلمانان.
این بسیج در شرایطى صورت مى گیرد ‌که‌ امام ، کمترین اعتماد ‌و‌ دلبستگى ‌به‌ دستگاه سیاسى ‌و‌ دولتمردان عصرش ندارد، بلکه در ستیز کامل ‌با‌ آنان است. تشویق مسلمانان ‌از سوى امام براى روى آوردن ‌به‌ جهاد ‌و‌ پاسدارى ‌از مرزها، هر چند در ظاهر ‌به‌ تحکیم پایه هاى سیاسى حکومت دولتمردان عصر کمک مى کند، اما امام ‌با‌ بینش سیاسى ژرف خود ‌و‌ دلبستگى عمیقى ‌که‌ ‌به‌ اسلام دارد، دریافته است ‌که‌ در شرایط حفظ کیان اسلام در اولویت نخست قرار دارد ‌و‌ ‌با‌ تداوم کیان جامعه اسلامى است ‌که‌ مى توان ‌به‌ تعیین نوع حکومت ‌و‌ اصلاح حاکمان پرداخت. سخنان امام در این زمینه سراسر روح ‌و‌ رهنمود ‌و‌ تهییج است.
حماسه اى ‌که‌ در قامت نیایش ، محراب ‌را‌ ‌با‌ قیام کفر ستیزان ‌و‌ سجده ‌و‌ رکوع مناجاتیان پیوند داده است.

امام در بخشى ‌از این نیایش بیان داشته است :
اللهم صل على محمد آله ، ‌و‌ حصن ثغور المسلمین بعزتک ، ‌و‌ ایماتهما بقوتک ‌و‌ اسبغ واسبغ عطایاهم ‌من‌ جدتک اللهم صل على محمد ‌و‌ آله ، کو کصر عدتهم ‌و‌ اشحذاسلحتخم ‌و‌ احرس حوزتهم ‌و‌ امنع حومتهم ‌و‌ اکف جمعهم ‌و‌ دبر امرهم... (593)
خداوند! بر محمد - صلى الله علیه وآله - ‌و‌ خاندانش درود فرست ‌و‌ ‌به‌ نیروى شکست ناپذیرت مرزهاى سرزمین مسلمان ‌را‌ استوار ‌و‌ نفوذناپذیر گردان ‌با‌ توانگریت ، حامیان قلمرو سرزمینهاى اسلامى ‌را‌ توانایى بخش ‌و‌ عطاکن ‌و‌ ‌از قلرو پایگاهشان حفاظت نما ‌و‌ ‌به‌ دژها ‌و‌ سنگرهایشان استحکام ‌و‌ پایدارى ده ! دلهایشان ‌را‌ الفت عطا کن ‌و‌ کارهایشان ‌را‌ تدبیر نما ‌و‌ سامان بخش.

ترغیب ‌و‌ تشویق ‌به‌ جهاد
اللهم ‌و‌ ایما غاز غزاهم ‌من‌ اهل ملتک ‌او‌ مجاهد جاهد هم ‌من‌ اتباع سنتک لبکون دینک الاعیل ‌و‌ حزبک الاقوق ‌و‌ حظک الاوفى فلقفه الیسر ‌و‌ هیى له الامر.. (594)
خداوند! هر رزمنده مسلمانى ‌که‌ ‌به‌ ستیز ‌با‌ مشرکان ‌و‌ مهاجمان ‌به‌ قلمرو اسلام همت گمارد ‌و‌ ‌یا‌ هر جهادگرى ‌که‌ در راستاى پیروى ‌از دین ‌به‌ جهاد برخیزد ‌تا‌ این ‌که‌ دین توبرترى یابد ‌و‌ حزب ‌تو‌ تقویت شود ‌و‌ دستاوردها ‌و‌ منافع اسلام ‌و‌ امتها اسلامى کاملتر شود، خداوند! مشکلات ‌را‌ ‌از پیش پایش ‍ بردار ‌و‌ راهش ‌را‌ هموار ساز ‌و‌ کارهایش ‌را‌ سامان بخش ‌و‌ پیروزى ‌را‌ برایش ‍ تضمین کرده ، یارانى شایسته براى اوتدارک کن...

بزرگداشت روحیه جهاد ‌و‌ نبرد ‌با‌ دشمنان اسلام
اللهم ‌و‌ ایما مسلم اهمه امر الاسلام ‌و‌ احزنه تحرب اهل الشرک علیهم فنوى غزوى ، اوهم بجهاد فقعد ‌به‌ ضعف ‌او‌ ابطات ‌به‌ فاقة اواخره عنه حادث عنه حادث... اوجب له ثواب المجاهدین ، ‌و‌ اجعله فى نظام الشهداء ‌و‌ الصالحین. (595)
معبود! هر مسلمانى ‌که‌ نگران ‌و‌ دلمشغول کار اسلام ‌و‌ سرنوشت مسلمان است ‌و‌ ‌از این ‌که‌ قواى شرکت علیه مسلمانان بسیج شده اند، محزون ‌و‌ دل غمین مى باشد ‌و‌ تصمیم ‌به‌ نبرد گرفته ‌و‌ ‌یا‌ عزم جهاد داده است ، اما برایش ‍ مشکلى ، کمبودى ‌و‌ ‌یا‌ حادثه اى ناخواسته رخ داده ‌و‌ نتوانسته است ‌به‌ نبرد مهاجمان ‌و‌ بدخوهان بود، خداوند! ثواب جهادگران ‌را‌ ‌به‌ ‌او‌ عطا کن وى ‌به‌ در صف شهیدان ‌و‌ صالحان قرار ده.

ارزش شهادت ‌و‌ مقام شهیدان
الحمدالله... حمدا نسعد ‌به‌ فى السعداء ‌من‌ اولیائه ، ‌و‌ نصربه فى نظم الشهداء بسیوف اعدائه. (596)
حمد ‌و‌ ستایش ‌به‌ درگاه خداى یگانه... حمدى ‌که‌ در پرتو آن ‌به‌ مرتبه دوستان سعادتمند خدا نایل شویم ‌و‌ در صف شهیدانى ‌که‌ ‌با‌ شمشیر دشمنان خدا ‌به‌ شهادت رسیده اند، قرار گیریم.
امام سجاد - علیه السلام - در دعا براى جنگاوران مسلمان ‌و‌ جهادگران راه خدا ‌به‌ درگاه حق عرضه میدارد:
فاذا صاف عدوک وعدوه فقللهم فى عینه... فان حتمت له بالسعادة ‌و‌ قضیت له بالشهادة فبعد ان یجتاح عدوک بااقتل ، ‌و‌ بعد ان یجهدبهم الاسر ‌و‌ بعد ان تاءمن اطراف المسلمنى ، ‌و‌ بعد ان یولى عدوک مدبرین. (597)
خداوند، آن گاه ‌که‌ رزمنده مسلمان ‌به‌ انگیزه دفاع ‌از قلمرو ‌و‌ اسلام ‌به‌ مصاف ‌با‌ دشمنانت ‌که‌ دشمنان ‌او‌ نیز هستند - مى رود، شمار نیروهاى دشمن ‌را‌ براى رزمنده مسلمان در نظر گرفته اى ‌و‌ شهادت ‌را‌ برایش رقم زده اى دستیابى وى ‌به‌ این سعادت ‌و‌ شهادت پس ‌از آن برایش رقم زده اى ، دستیابى وى ‌به‌ این سعادت ‌و‌ شهادت پس ‌از آن باشد ‌که‌ دشمن ‌تو‌ ‌را‌ کشته ‌و‌ گروه بازمانده شان ‌را‌ اسیر کرده ‌و‌ ‌به‌ نواحى سرزمین اسلامى بخشیده ‌و‌ دشمنان اسلام گریخته باشند.

اهداف والاى جهاد
امام سجاد - علیه السلام - در نگاه جامع ‌و‌ همه جانبه خود ‌به‌ مساله جهاد نبرد ‌با‌ مهاجمان ‌به‌ قلمرو اندیشه ها ‌و‌ سرزمینهاى اسلامى ، ‌از ترسیم اهداف ‌و‌ انگیزه هاى ارزشى جهاد فارغ نمانده است ، بلکه ‌با‌ بیان ویژه نیایش ‌به‌ این مهم نیز پرداخته است.
اللهم ‌و‌ قو بذلک محال اهل السلام ‌و‌ حصن ‌به‌ دیارهم ، ‌و‌ ثمر ‌به‌ اموالهم ، ‌و‌ فرغهم عن محاربتهم لعبادتک ‌و‌ عن منابذتهم للخلوه بک حتى لا یعبد فى بقاع الارض غیرک ‌و‌ لا تعفر لا حد منهم جبهه دونک. (598)
بارالها! ‌به‌ وسیله توانمندى جنگاوران مسلمان ‌و‌ ضعف ‌و‌ اضمحلال مهاجمان کافر، پایگاهها ‌و‌ سرزمینهاى اسلامى ‌را‌ قوت بخش دژهاى دیارشان ‌را‌ مستحکم گردان ، اموالشان ‌را‌ بالنده ‌و‌ پرثمر ساز ‌و‌ خاطر شان ‌را‌ ‌از جنگ ‌با‌ دشمنان آسوده نما ‌و‌ براى عبادت ‌و‌ خلوت ‌و‌ راز نیاز ‌با‌ خودت ‌به‌ ایشان فراغت ‌و‌ آرامش عنایت کن ‌تا‌ آنجا ‌که‌ در جاى جاى زمین جز ‌تو‌ مورد پرستش قرار نگیرد ‌و‌ کسى جز ‌به‌ درگاه خداوندگارى ‌تو‌ پپشانى برخاک نساید.

سخنى در پایان
ما در این بخش تلاش کردیم ‌تا‌ گوشه اى ‌از معارف ‌و‌ مطالب گسترده صحیفه ‌را‌ بنمایانیم ول براستى در انتخاب نمونه هایى ‌از میان صدها درس ‌و‌ پیام ارزنده ‌که‌ در صحیفه مطرح شده است همواره احساس حسرت داشتیم ‌و‌ آنچه نه ‌به‌ معناى گزینش برترینها، بلکه تنها ‌به‌ منظور نمایاندن جلوه اى است ‌از تابش هماره صحیفه ، جلوه اى ‌که‌ صاحبان بصیرت ‌را‌ کافى است ‌تا‌ ‌با‌ تاءملى فزونتر ‌و‌ بازنگرى در مضامین عالى صحیفه کرانهاى دیگرى ‌از معارف الهى ‌و‌ اخلاق ‌و‌ منش اسلامى ‌را‌ بازیابند ‌و‌ بازشناسند.

پی نوشتها:
497- رک شد الازار فى حط الاوزار عن زوار المزار 288؛ زندگانى على بن الحسین 193؛ رهنمایى گنجینه قرآنى بیانى 10-11
498- این حدیق ‌از متوکل بن هارون نقل شده ‌و‌ در اول صحیفه ضبط گردیده است.
499- مقدمه صحیفه سجادیه ‌به‌ قلم مرحوم مشکوة.
500- الذریعه 15/19
501- الذریعه 15/18-20
502- الذریعه 13/1281-1327
503- الذریعه : جلد 13/345-395؛ ترجمه ‌و‌ شرح صحیفه کامله ، علامه میرزا ابوالحسین شعرانى ، 12-14.
504- مقدمه صحیفه سجادیه ، سید محمد مشکوة.
505- الذریعه 15/18
506- شرح صحیفه سجادیه ، سید محمد باقر داماد 45.
507- مستدرک الوسایل 3/838
508- رهد 39
509- دعاى 1 بخش 10
510- 6/21
511- 2/22
512- 47/14
513- 47/20
514- 47/72
515- 6/21
516- 8و 37/7
517- 16/8
518- 16/10
519- 52/1
520- 2/1
521- 1/18
522- 32/1/3
523- 12، 13/11
524- 32/7
525- 4/2
526- 17/15
527- 4/803
528- 42/8
529- 42/1
530- 42/3
531- 42/5
532- 42/5
533- 42/6
534- 42/8
535- 47/56
536- همان مدر؟
537- 47/66
538- 47/62
539- 47/63
540-53- 47/132
541- 67/56
542- 1/23
543- 46/21
544- 11/4
545- 1/6-7
546- 37/8
547- 48/15
548- 46/16
549- 64/17
550- طه 109
551- 21/4-6
552- 24/18
553- 48/6
554- 24/15
555- 31/30
556- 32/23-26
557- 9/5
558- 6/5-7
559- 5/15
560- 5/15
561- 17/4
562- 12/11
563- 9/4
564- 37/9
565- 1/8
566- 1/9
567- 20/10
568- 42 / 11 ‌و‌ 12.
569- 20 / 1 ‌و‌ 2.
570- 47 / 113.
571- 20 / 26.
572- 35 / 4 ‌و‌ 5.
573- 4و 2/3
574- 47/127
575- 42/16
576- 44/10
577- 8/4-5.
578- 6/18
579- 39/1
580- 20/13
581- 49/12
582- 49/7
583- 8/2
584- 25/7
585- 251/8پ
586- 47/56
587- 48/9
588- 6/18
589- 38/1پ
590- 47/131-132
591- 38/1
592- 47/131-132
593- 27/1-2
594- 27/1-2
595- 27/13
596- 1/30
597- 27/15
598- 27/7

 

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان