ماهان شبکه ایرانیان

مقالۀ تحلیلی دیوید فرنچ در نیویورک‌تایمز

تماس ترامپ با پوتین؛ فراتر از اوکراین و اثرگذار بر سوریه و ایران

می‌توان گفت که مذاکرات پوتین و ترامپ در مورد اوکراین می‌تواند تأثیراتی فراتر از اوکراین داشته باشد. نحوۀ تعامل این دو رهبر می‌تواند بر بحران‌های دیگر مانند وضعیت سوریه و ایران نیز تاثیر بگذارد. طبیعی است که کاهش فشار بر روسیه در اوکراین به افزایش نقش این کشور در بحران‌های دیگر منجر خواهد شد.

    عصر ایران؛لیلا احمدی-  مسألۀ اوکراین از موضوعات کلیدی در روابط بین‌الملل است و به‌ویژه در رابطۀ روسیه و ایالات متحده اهمیت دارد. مذاکرات دو کشور می‌تواند به تقویت یا کاهش تحریم‌های اقتصادی روسیه، تأثیر بر سیاست‌های نظامی و امنیتی، تقویت نفوذ روسیه در اوکراین، واکنش‌های داخلی و بین‌المللی و اثرگذاری بر بحران‌های جهانی منجر شود. مذاکرات پوتین و ترامپ با محوریت اوکراین می‌تواند تغییراتی در سیاست‌های ایالات متحده، تأثیرات طولانی‌مدتی بر امنیت منطقه و چالش‌هایی برای ناتو و اتحادیۀ اروپا ایجاد کند. مذاکره می‌تواند به تقویت یا کاهش تحریم‌ها منجر شود. ایالات‌متحده در دورۀ نخست ریاست‌جمهوری ترامپ، تحریم‌هایی علیه روسیه (به دلیل دست‌اندازی به اوکراین) اعمال کرده بود و اکنون مذاکرات ترامپ و پوتین می‌تواند به کاهش یا تغییر سیاست تحریم‌ها منجر شود. 

   ترامپ از جمله زمامدارانی است که معتقد است باید روابط با روسیه بهبود یابد و این امر می‌تواند در کاهش فشارها به مسکو مؤثر باشد. توافق در مورد اوکراین می‌تواند بر سیاست‌های نظامی و امنیتیِ ایالات متحده و ناتو در منطقه تاثیر بگذارد. در حال حاضر نگرانی‌های فراوانی دربارۀ ارسال کمک‌های نظامی به اوکراین و حمایت از این کشور در برابر تهدیدات روسیه وجود دارد. ترامپ ممکن است تمایل به کاهش حمایت‌های نظامی از اوکراین داشته باشد و به نفع روسیه عمل کند. از سویی یکی از تبعات مذاکره، افزایش نفوذ روسیه در اوکراین است. برخی از تحلیل‌گران بر این باورند که ترامپ ممکن است در مذاکره با پوتین تسلیم شود و از سیاست‌های غربی در حمایت از تمامیت ارضی اوکراین فاصله بگیرد. 

   هرگونه تفاهم یا توافق میان ترامپ و پوتین دربارۀ اوکراین می‌تواند با واکنش‌های منفی از سوی متحدان ایالات‌متحده و حتی برخی اعضای کنگرۀ این کشور همراه باشد. این وضعیت به افزایش فشارهای داخلی در آمریکا منجر می‌شود و به نگرانی‌ها از حمایت‌های ناکافی از اوکراین در برابر روسیه دامن می‌زند. در مجموع می‌توان گفت که مذاکرات پوتین و ترامپ در مورد اوکراین می‌تواند تأثیراتی فراتر از اوکراین داشته باشد. نحوۀ تعامل این دو رهبر می‌تواند بر بحران‌های دیگر مانند وضعیت سوریه و ایران نیز تاثیر بگذارد. طبیعی است که کاهش فشار بر روسیه در اوکراین به افزایش نقش این کشور در بحران‌های دیگر منجر خواهد شد.

   این مقاله به قلم «دیوید فرنچ»، روزنامه‌نگار پیش‌کسوت، حقوق‌دان و ستون‌نویسِ نیویورک‌تایمز نوشته شده است که مقالات و تألیفاتی پیرامون مباحث حقوقی، فرهنگی، الهیاتی و جنگ‌های تسلیحاتی دارد. «با تفرقه، ساقط می‌شویم. (خطر تجزیه آمریکا و نحوۀ احیای ملت)» از آخرین تألیفات او است. او در این مقاله به مذاکرات اخیر «ولادیمیر پوتین» و «دونالد ترامپ» در مورد اوکراین پرداخته است.دیوید فرنچ

   نویسنده به تأثیر مذاکرات بر آیندۀ تسلیحات هسته‌ای و جنگ‌های جهانی می‌پردازد. در حال حاضر، استفاده از تسلیحات هسته‌ای در سطح بین‌المللی، مقید به مقررات سخت‌گیرانه و توافق‌های جهانی است.

   کشورهای مختلف با توجه به معاهدات و توافقات بین‌المللی از جمله معاهدۀ عدم گسترش سلاح‌های هسته‌ای (NPT)، محدودیت‌هایی در این زمینه دارند. طبق معاهدۀ NPT، پنج کشور رسمی و شناخته‌شدۀ دارای تسلیحات هسته‌ای، آمریکا، روسیه، چین، فرانسه و بریتانیا هستند که به‌طور ویژه از آن‌ها خواسته شده است که به‌تدریج و در نهایت به سمت خلع سلاح هسته‌ای حرکت کنند. این کشورها علاوه بر این که تسلیحات هسته‌ای دارند، مسئولیت‌های خاصی در زمینۀ عدم گسترش سلاح‌های هسته‌ای به سایر کشورها دارند. سایر کشورهای عضو معاهدۀ NPT، تسلیحات هسته‌ای ندارند، اما متعهد به عدم توسعه و استفاده از سلاح‌های هسته‌ای هستند. این کشورها باید به برنامه‌های هسته‌ای صلح‌آمیز دسترسی پیدا کنند، اما به هیچ عنوان حق توسعه یا استفاده از سلاح هسته‌ای ندارند.

    کشورهایی مانند هند، پاکستان و کرۀ شمالی از امضای معاهدۀ NPT خودداری کرده‌اند و به‌طور مستقل، برنامه‌های تسلیحات هسته‌ای را توسعه داده‌اند. این کشورها به هیچ عنوان محدودیتی از جانب NPT در مورد تولید و استفاده از سلاح‌های هسته‌ای ندارند، اما از منظر بین‌المللی ممکن است با تحریم‌ها و فشارهای دیپلماتیک روبه‌رو شوند. طبق اصول حقوق بین‌الملل بشردوستانه، استفاده از تسلیحات هسته‌ای به دلیل اثرات ویرانگر بر حیات بشری در شرایط عادی مجاز نیست. استفاده از این تسلیحات در حملات جنگی می‌تواند به شدت محکوم شود و بسیاری از کشورهای دنیا با این عمل مخالف هستند. در مجموع، کشورها باید تحت نظارت و توافق‌های بین‌المللی از جمله معاهدۀ عدم گسترش سلاح‌های هسته‌ای عمل کنند و استفاده از سلاح‌های هسته‌ای را به عنوان آخرین گزینه آن هم در شرایط بحرانی در نظر بگیرند.

  شایان ذکر است که مقالات ترجمه‌شده در این بخش، صرفاً بازتاب دیدگاه نویسنده و در راستای بررسی مطبوعات جهان است.]
                                                                                         ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 

آیا در جهان کنونی، کشورها بدون برخورداری از تسلیحات هسته‌ای می‌توانند مستقل و آزاد باشند؟ جنگی که در مرزهای شرقی اوکراین درگرفته است، پاسخی روشن به این پرسش می‌دهد. اگر ارتش در مفهوم متعارف‌اش، قادر به متوقف‌کردنِ کشور مهاجم با تسلیحات هسته‌ای در نبرد دفاعی باشد، می‌توان به این بازدارندگی امید بست؛ اما اگر مشخص باشد که کشورها با تسلیحات نظامی متعارف، محکوم به شکست‌اند، چون از منابع و متحدان کافی برای دفاع از خود برخوردار نیستند، باید انتظار داشته باشیم روز‌به‌روز، کشورهای بیشتری در پی دستیابی به سلاح هسته‌ای باشند. بدیهی است که غالب کشورها صرفاً در پی دفاع از قلمرو سرزمینی‌‌اند و اصراری به تصاحبِ بی‌قیدوشرطِ مهمات هسته‌ای ندارند. 

  در جنگ روسیه و اوکراین هم حرف و حدیث‌ها پیرامون احتمال وقوع جنگ هسته‌ای، بر احتمالی ممکن و ناگزیر استوار گشته است. روسیه می‌تواند از تسلیحات هسته‌ای برای پیروزی در جنگ یا حتی انتقام‌گیری از اوکراین برای به‌کارگیری سلاح‌های غربی در خاک روسیه استفاده کند.

  «دیمیتری مِدوِدُف» (معاون رئیس شورای امنیت ملی روسیه و رئیس‌جمهور سابق این کشور)، چند ماه قبل هشدار داده بود که تهدید ایالات‌متحده به انتقال تسلیحات هسته‌ای به اوکراین، به معنای آمادگی برای جنگ هسته‌‎ای با روسیه است. او توضیح داده بود که «طبق مادۀ 19 سیاست بازدارندگی هسته‌ای، انتقال واقعی چنین تسلیحاتی، در حکم حملۀ تمام‌عیار به روسیه و پیامدهای چنین اقدامی کاملاً روشن است.»

  خطر به‌کارگیریِ تسلیحات هسته‌ای، موضوعی نامرتبط برای پوشاندن ضعف قابل‌توجه دولت ترامپ در مواجهه با روسیه است. دولت جدید در برابر متحدانی مانند دانمارک، کانادا، مکزیک و پاناما راسخ و خلل‌ناپذیر به نظر می‌رسد و در مقابل نیروهای ضعیف و کم‌توان مثل شبه‌نظامیان خاورمیانه تهدید به محاکمۀ جنگی می‌کند.

   اگر اخبار روزهای اخیر را از نظر بگذرانیم، موضع این دو ابرقدرت، آشکارتر می‌شود. دونالد ترامپ در مذاکرات آغازین‌ با روسیه از هر وعده‌ای حتی اشاره به اوکراین امتناع کرد؛ گویی اوکراین صرفاً مهره‌ای در صفحۀ شطرنج ایالات‌متحده است. او بعدها موضع خود را تغییر داد و تأکید کرد که اوکراین در میز مذاکرات حضور خواهد داشت.

   ترامپ چهارشنبه با ولادیمیر پوتین صحبت کرد و ظاهراً مذاکرات به مذاق روس‌ها خوش آمد. بازار سهام روسیه در پی گفتگوی رهبران دو کشور صعود کرد و حتی یکی از قانونگذارانِ روس اعلام کرد که «مذاکره با آمریکا، محاصرۀ اقتصادی غرب را شکسته است.»

   تبعات مذاکرۀ دو ابرقدرت می‌تواند گسترده باشد. مذاکرات پوتین و ترامپ بر روابط روسیه و ایالات متحده تأثیرگذارند. در گذشته برخی مذاکرات به بهبود روابط دوجانبه و کاهش تنش‌ها منجر شده‌اند و برخی دیگر به افزایش نگرانی‌ها دربارۀ همکاری با روسیه در زمینه‌های مختلف (وضعیت سوریه، اوکراین یا مسائل هسته‌ای) دامن زده‌اند. در خلال مذاکرات، مسائل امنیتی نظیر کنترل تسلیحات هسته‌ای و بحران‌های منطقه‌ای مانند وضعیت سوریه یا جنگ اوکراین بررسی می‌شود. 

   مذاکرات دو کشور تهدیدات امنیتی ِجهانی را کاهش یا افزایش می‌دهند و  ه واکنش‌های مختلفی در دو کشور می‌انجامند. در ایالات متحده، برخی منتقدان معتقد بودند که ترامپ بیش از حد به پوتین نزدیک شده و منافع ملی ایالات متحده را به خطر انداخته است. برخی از طرفداران پوتین و منتقدان روس هم این مذاکرات را فرصتی برای بازسازی روابط با غرب می‌دانستند. روابط تجاری و اقتصادی روسیه و ایالات متحده و کشورهایی مانند چین و اتحادیۀ اروپا نیز متأثر از مذاکرات رهبران است. تعامل دو کشور می‌تواند تغییراتی در سیاست‌های اقتصادی و تحریم‌ها ایجاد کند. در برخی موارد، مانند انتخابات ریاست‌جمهوری 2016 ایالات‌متحده، مذاکرات و تعاملات سیاسی با روسیه جنجال‌برانگیز شد و به ابهاماتی دربارۀ دخالت احتمالی روسیه در انتخابات و روابط با ترامپ دامن زد.

[م. «محاصرۀ اقتصادی روسیه»، مجموعه‌ای از تحریم‌ها و محدودیت‌های اقتصادی است که از سوی کشورهای غربی و برخی کشورها علیه روسیه اعمال شده است. این تحریم‌ها عمدتاً پس از بحران‌ها و درگیری‌های سیاسی و نظامی، به‌ویژه پس از الحاق کریمه به روسیه در سال 2014 و حمله نظامی به اوکراین در سال 2022، به مرحلۀ اجرا درآمدند. هدف عمده، فشار آوردن به روسیه برای تغییر سیاست‌های داخلی و خارجی، به‌ویژه در رابطه با حملات نظامی و نقض حقوق بشر است. تحریم‌ها و اقدامات اقتصادی علیه روسیه گسترده است و شامل تحریم‌های مالی، تجاری، نفتی و گازی و حقوقی می‌شود.

   بسیاری از بانک‌های روسیه از سیستم مالی جهانی (SWIFT) خارج شده‌اند که مانع از انجام تراکنش‌های بین‌المللی با این بانک‌ها می‌شود. همچنین، محدودیت‌هایی برای دسترسی به بازارهای مالی جهانی برای برخی شرکت‌ها و افراد روسی اعمال شده است. برخی کالاها و خدمات مانند تجهیزات فناوری پیشرفته، محصولات هوافضا، قطعات حساس برای صنایع مختلف و محصولات نفت و گاز به روسیه ممنوع یا محدود شده‌اند. این تحریم‌ها به‌ویژه صنعت نفت و گاز روسیه را تحت تأثیر قرار داده است. ]

   کشورهای غربی به‌ویژه اتحادیۀ اروپا و ایالات متحده، محدودیت‌هایی برای صادرات نفت و گاز به روسیه و سرمایه‌گذاری در پروژه‌های نفت و گاز این کشور اعمال کرده‌اند. این تحریم‌ها در تلاش‌اند تا درآمدهای حاصل از صادرات انرژی (منبع اصلی درآمد روسیه) را کاهش دهند.

   برخی از مقامات دولتی و افراد مرتبط با حکومت روسیه، از جمله مسئولان سیاسی، نظامی و تجاری، تحت تحریم‌های شخصی قرار گرفته‌اند. تحریم‌ها شامل مسدودشدن دارایی‌ها و ممنوعیت سفر به کشورهای غربی می‌شوند. بسیاری از کشورهای غربی صادرات کالاهایی مانند فناوری‌های پیشرفته، قطعات الکترونیکی و نرم‌افزارهای خاص به روسیه را محدود کرده‌اند. این تحریم‌ها تأثیرات منفی بر صنایع فناوری، ارتباطات و حمل‌ونقل روسیه داشته است. 

   تحریم‌های فراوان روسیه به رشد اقتصادی منفی انجامیده‌ است. اقتصاد این کشور در سال‌های اخیر با مشکلاتی مانند کاهش صادرات، افزایش نرخ تورم، کاهش ارزش روبل و رشد بالای بیکاری مواجه بوده است. تحریم منجر به کاهش سرمایه‌گذاری خارجی شده است. بسیاری از شرکت‌های غربی از روسیه خارج شده‌اند یا فعالیت‌های خود را محدود کرده‌اند. همین امر، موجب کاهش سرمایه‌گذاری خارجی و تنش در بخش‌های مختلف اقتصادی شده است. تحریم باعث وابستگی به چین و کشورهای غیرغربی شده است. روسیه برای جبران آسیب‌های اقتصادی ناشی از تحریم‌ها به سمت چین و برخی دیگر از کشورهای غیرغربی سوق پیدا کرده است. این کشورها روابط اقتصادی خود را با روسیه به‌ویژه در زمینه‌های انرژی، تجارت و فناوری گسترش داده‌اند. 

   روسیه هم به تحریم‌های غربی واکنش‌هایی نشان داده و دست به تحریم‌های متقابل زده است. روسیه واردات برخی کالاها به‌ویژه در بخش‌های کشاورزی و غذایی را از کشورهای غربی ممنوع کرده است. روسیه تلاش کرده تا تولید داخلی خود را افزایش دهد، از وابستگی به واردات خارجی بکاهد و برای مقابله با اثر مهلک تحریم‌ها، روابط خود را با کشورهای چین، هند، آسیای مرکزی و دیگر کشورهایی که تحریم‌های غربی را نمی‌پذیرند، تقویت کند. آیندۀ تحریم‌ها به‌شدت به تحولات سیاسی و نظامی در اوکراین و دیگر مسائل بین‌المللی بستگی دارد.

تماس ترامپ با پوتین

    تحریم‌ها ممکن است ادامه یابند یا به تدریج کم‌رنگ شوند، اما تغییر در سیاست‌های روسیه، به‌ویژه در زمینۀ سیاست‌های خارجی و درگیری‌های نظامی، تأثیر زیادی بر چشم‌انداز تحریم‌ها خواهد داشت. ترامپ روز پنج‌شنبه اعلام کرد که روسیه باید دوباره به گروه هفت بازگردد و کنارگذاشتنِ این کشور از گروه اشتباه بوده است. او گفت: «اگر روسیه هنوز در این گروه بود، ما مشکل اوکراین را نداشتیم.»

   با این حال، حضور پیشین روسیه در «گروه هفت» که زمانی گروه هشت نامیده می‌شد، نتوانست مانع از تهاجم این کشور به اوکراین شود. روسیه بعد از اولین حمله به اوکراین و الحاق کریمه از جمع نخبگان اقتصادی جهان کنار گذاشته شد و البته قابل‌توجه است که حتی وقتی در این گروه قرار داشت، ابایی نداشت از این که به کشور همسایه حمله‌ور شود.

   [م. «گروه هفت (G7)»، انجمنی غیررسمی متشکل از هفت کشور صنعتی بزرگ دنیا است که نشست‌های منظم دارند و پیرامون مسائل اقتصادی، سیاسی و جهانی تبادل‌نظر می‌کنند. کشورهای عضو گروه هفت عبارت‌اند از آلمان، کانادا، فرانسه، ایتالیا، ژاپن، بریتانیا و ایالات متحدۀ آمریکا. اتحادیۀ اروپا نیز به‌عنوان نهاد ناظر در نشست‌های گروه هفت حضور دارد. گروه هفت برای اولین بار در سال 1975 در قالب نشستی غیررسمی برای مذاکرۀ کشورهای صنعتی بزرگ تشکیل شد. هدف اولیۀ این گروه، تبادل‌نظر دربارۀ بحران‌های اقتصادی و مسائل جهانی، به‌ویژه پس از بحران نفتی 1973 بود. این کشورها به‌ویژه در زمینۀ سیاست‌های اقتصادی، تجارت بین‌المللی و مالی جهانی همکاری می‌کنند.

   گروه هفت نقش مهمی در مقابله با بحران‌های جهانی (مانند بحران مالی 2008) دارد و به مسائل جهانی مانند امنیت بین‌المللی، تغییرات اقلیمی، حقوق بشر، مبارزه با تروریسم و توسعۀ پایدار نیز توجه می‌کند.گروه هفت، محدود به کشورهای صنعتی است و گاهی به دلیل نادیده گرفتن کشورهای در حال توسعه و نابرابری در تصمیم‌گیری‌ها مورد انتقاد قرار می‌گیرد. به همین دلیل، برخی از منتقدان پیشنهاد می‌کنند که این گروه باید گسترش یابد یا برای نمایندگی بهتر دیگر کشورها، تغییراتی در ساختار آن ایجاد شود. گروه بیست (G20) نیز شامل کشورهای در حال توسعه و نوظهور است که نقش و اهداف مشابهی دارد.]

     پیت هگسِت (وزیر دفاع جدید ایالات‌متحده) روز چهارشنبه، پیش‌دستانه برخی خواسته‌های کلیدی اوکراین را کنار گذاشت. او اعلام کرد که اوکراین به ناتو نخواهد پیوست و خواب و خیال است که باور کنیم این کشور می‌تواند سرزمین‌های ازدست‌رفته را باز پس گیرد. او روز بعد سخنان‌اش را پس گرفت و گفت: «وقتی ترامپ در حال مذاکره باشد، همه خواسته‌ها را در نظر می‌گیرد.»

   «راجر ویکر» (رئیس کمیته خدمات مسلح سنای جمهوری‌خواه) اعلام کرد که اظهارات و تغییر موضع هگست، «خطایی ناشیانه است. او گفت: «نمی‌دانم چه‌کسی متن سخنرانی را نوشته است. انگار یکی با بلاهتِ "تاکر کارلسون" (مجری جنجالی فاکس‌نیوز) دست به قلم شده است.»

ر  وز پنج‌شنبه، «جی.دی. ونس» (معاون ترامپ) لحن تندتری در قبال روسیه در پیش گرفت و گفت: «ابزارهای اقتصادی و نظامیِ زیادی وجود دارند که می‌توان از آن‌ها برای واداشتن روسیه به توافق استفاده کرد.»

  پیام‌رسانی دولت متناقض و آشفته بود، اما واضح بود که ترامپ و هگست، پیش از آغاز مذاکرات رسمی، از امتیازات قابل‌توجهی صحبت کرده بودند.

   اروپایی‌ها می‌دانند چه اتفاقی در حال رخ دادن است. آن‌ها درک می‌کنند که باید دفاع خود را تقویت کنند و ممکن است در جریان درگیری احتمالی با روسیه و در غیاب ایالات‌متحده درگیر جنگ شوند.

   بسیاری از حامیان ترامپ می‌گویند هرچه پیش آید، خوش آید. آن‌ها معتقدند که هرج و مرج، تعادل کشورهای دیگر را به‌هم می‌زند و ایالات‌متحده را از نقش پرهزینۀ پلیس جهانی خارج می‌کند. اروپا می‌خواهد گام‌های بیشتری بردارد و سهم عادلانۀ خود را بپردازد. ما واقعیت غم‌انگیز اوکراین را به چشم می‌بینیم که تقلا می‌کند و نمی‌تواند پیروز شود و بر این اساس می‌گوییم: «توقف درگیری، مهم‌ترین اولویت است.»

  دلم می‌خواهد متحدان‌مان هزینۀ بیشتری برای دفاع از خود بپردازند، اما تفاوت دارد که به‌عنوان شریک و هم‌پیمان اروپا این خواسته را مطرح کنیم یا بدون تضمین امنیتی و حمایت ایالات‌متحده، از آن‌ها بخواهیم به بازسازی نیروهای دفاعی‌شان بپردازند.

وقایع هفتۀ گذشته را مرور می‌کنم و ضعفی عظیم در ذهنم نقش می‌بندد؛ ضعفی که احتمال وقوع جنگ جهانی و تبادل آتش تسلیحات هسته‌ای را دوچندان می‌کند.

آیا متحدان پیشین ما در برابر مخاطرات هسته‌ای مهاجمانی چون روسیه، چین و  کرۀ شمالی به سرسپردگی رضایت خواهند داد یا این که برای تامین امنیتشان، به صرافت تهیۀ سلاح هسته‌ای می‌افتند تا نشان دهند که حتی احتمال حمله به قلمرو سرزمینی‌شان، دیوانگی قلمداد می‌شود؟

  اما چرا کرۀ جنوبی نباید به دنبال تسلیحات بازدارندۀ هسته‌ای باشد؟ آیا تغییر استراتژی نمی‌تواند مقاومت شدید ژاپن به تأمین تسلیحات هسته‌ای را از بین ببرد؟ لهستان هم به صرافت تجهیز نیروی نظامی افتاده است. آیا برخورداری از تسلیحات هسته‌ای، ارتش این کشور را مقاوم و ایمن نخواهد کرد؟

   شاید تصور گسترش تسلیحات هسته‌ای در جهان، دور از ذهن به نظر برسد، اما می‌دانیم که ایران در واکنش به وقایع اخیر، تلاش‌ برای [غنی سازی بیشتر]  را دو برابر کرده است و هند و پاکستان هم تأسیسات هسته‌ای خود را حفظ کرده‌اند و می‌توانند یکی از پرتنش‌ترین رقابت‌های نظامی جهان را به‌نحوی محیرالعقول وسعت ببخشند.

   پس از این که ارتش ایالات متحده و هم‌پیمانان‌اش در حملۀ 100 ساعته‌ای موسوم به عملیات «طوفان صحرا»، ارتش عظیم صدام حسین را نابود کردند، «کریشنا سوامی سوندارجی» (رئیس سابق ستاد ارتش هند) گفت: «یکی از درس‌های اصلیِ جنگ خلیج فارس این است که اگر کشوری قصد گلاویزشدن با ایالات متحده را داشته باشد، تا زمانی که به تسلیحات هسته‌ای مجهز نشده، باید از این کار حذر کند»

 رقبای ایالات متحده به این نکته واقف‌اند و بدون‌شک این نگرش در کشورهایی که با تهدیدات روسیه و چین مواجه‌ شده‌اند نیز وجود دارد.

   عقب‌گرد احتمالی ایالات متحده با افزایش موج ناسیونالیستی و راست‌گرایی در اروپا هم‌زمان شده است؛ موجی که تمایل به صلح‌جویی یا همکاری چندجانبه ندارد. جهان امروز با رقابت تسلیحاتی نوینی مواجه است که به‌سبب آن، بسیاری از کشورها به صرافت تأمین تسلیحات هسته‌ای افتاده‌اند.

   به یاد جملۀ معروف «جورج سانتایانا» می‌افتم. او می‌گوید: «آنان که تاریخ را به خاطر نسپارند، محکوم به تکرار آن هستند» [اشاره به قانون پی‌آمدهای تکرارشونده]. شاید این گفته درست نباشد. ما اکنون شاهد بازسازی مجدد اروپا در زمانه‌ای هستیم که کهنه‌سربازان جنگ جهانی دوم، چشم از جهان فروبسته‌اند. شاید او کمی بیش از حد خوش‌بین بوده و چه‌بسا بهتر است بگوییم: «آنان که تاریخ را تجربه نکرده‌اند، محکوم به تکرار آن هستند.»

  این گفته در مورد واکسیناسیون نیز صادق است. اگر به یاد بیاوریم که فلج اطفال یا سرخک کودکان چه‌قدر مهلک و کشنده بود، تردیدی در واکسیناسیون نخواهیم داشت؛ اما اگر هیچ خاطره‌ای از عواقب مرگبار بیماری‌های واگیردار نداشته باشیم، شبهات مختلفی به ذهنمان خطور می‌کند و گذشته را تکرار می‌کنیم.

  امنیت ملی هم چنین داستانی دارد. سال‌ها بازدارندگیِ مؤثر، می‌تواند به ایمنی و آسودگی بیانجامد. 

  حسن نظم جهانی به رهبری ایالات متحده این بود که موفق شدیم مصالحه و خودمختاری ملی‌مان را حفظ کنیم. ما هرگز نمی‌خواستیم مستعمره و سرسپرده داشته باشیم. همیشه متحد و هم‌پیمان می‌خواستیم. در مواردی مثل ویتنام جنوبی و افغانستان هم، رابطۀ متزلزلی برقرار شد. این در حالی است که کشورهایی مثل روسیه و چین متحد نمی‌خواهند. آن‌ها دوست دارند سرسپرده و مستعمره داشته باشند.

  تابستان گذشته، در یکی از مقالاتم به چراییِ حمایت از رئیس‌جمهوری از جناح دموکرات پرداختم. یکی از دلایل اصلی ترجیح دموکرات‌ها، حفظ ناتو و مقابله با تهاجم روسیه بود. نگران بودم که اگر ایالات‌متحده، اوکراین را رها کند، حملات بیشتری از کشورهای هسته‌ای به کشورهای غیرهسته‌ای صورت بگیرد ( در این خصوص بسیار نگران تقابل چین و تایوان هستم) و انگیزه‌های مهلکِ گسترش تسلیحات هسته‌ای افزایش یابد.

  هفته‌های نخست ریاست‌جمهوری ترامپ، به نگرانی‌های تحلیل‌گران دامن زده است. رئیس‌جمهور منتخب، به کودک قلدر و بازیگوشی می‌ماند که مدام به همسالان‌اش می‌پرد و توجیه منصفانه‌ای برای رفتارهایش ندارد. او در قبال کانادا سخت‌گیر است، اما در برابر روسیه کوتاه می‌آید. ضعف فاحش ترامپ در سیاست‌ورزی، استقلال اوکراین را تهدید می‌کند و می‌تواند زمینه‌ساز فاجعه‌ای جبران‌ناپذیر باشد.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان