به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) حجتالاسلام والمسلمین سیدصمصامالدین قوامی، رئیس بنیاد فقهی مدیریت اسلامی امروز 13 اسفند در درس تفسیر مدیریتی خود گفت: یکی از صفات متقین یقین به آخرت است. یقین مراتبی دارد که علم الیقین، عین الیقین و حق الیقین است. متقین به آخرت یقین دارند یعنی از الان در بهشت و جهنم معذب و منعم هستند. آن را میبینند آثار آن را مشاهده میکنند و در آن قدم میزنند این گونه ارتباط با آخرت که نهاییترین چشمانداز سازمان متقین است. سازمان آنان را از هم اکنون بهشتی و آخرتی میکند.
بهشت؛ محصول مدیریت متقین
وی افزود: مدیریت متقین به هدف حصول بهشت است. تمام برنامهریزیهای بلند و میان و کوتاه مدت برای حصول این هدف است. هدفی که به آن یقین دارند و به آن میرسند و در راه این هدف مسئولیت میپذیرند و زحمات و خدمات آن را تحمل میکنند و یقین به آخرت قویترین انگیزشها را در آنها ایجاد میکند تا خسته نشوند و با استقامت جلو بروند.
مدیران متقی دچار مفاسد نمیشوند
قوامی عنوان کرد: مدیران متقی و موقن به آخرت دست از پا خطا نمیکنند به مفاسد اداری و اقتصادی دچار نمیشوند به ارباب رجوع خدمت میکنند و هشدارهای مطرح شده در سوره تکاثر را جدی میگیرند.
استاد حوزه علمیه با بیان اینکه علت آن که آن جهان را «آخرت» نامیدند این است که پس از دنیا و متأخر از آن است گفت: همانطور که این جهان را به علت نزدیک و دسترس بودنش «دنیا» (نزدیک) گفتهاند بعضى گفتهاند کلمه دنیا از ماده دنائت و پستى گرفته شده است و چون عالم ماده پست و بى ارزش است بدان «دنیا» گفتهاند.
وی افزود: یقین علم و دانستن مسائل مشکل و مبهم است که پس از استدلال و نظر، توأم با سکون و آرامش خاصى براى شخص حاصل میشود لذا هر علمى، یقین نیست ولى هر یقینى علم است و چون همه چیز براى خداوند روشن هست و هیچ مسئلهاى براى او غامض و مشکل نیست تا نیاز به استدلال و فکر داشته باشد پس به او «موقن» گفته نمیشود.
وی تصریح کرد: اگر چه ایمان به غیب شامل یقین به آخرت نیز میشود ولى چون مسئله معاد و بودن جهان دیگر بخصوص مورد انکار بتپرستان بود و مىگفتند: زندگى جز این جهانى که ما در آن مرده و زنده میشویم نیست لذا آن رادر این آیه «أُولئِکَ عَلى هُدىً مِنْ رَبِّهِمْ» مستقلًّا بیان کرد.
وی تاکید کرد: ایشان بر سبیل یقیناند و بىگمان و در وقوع آن اصلا شکى و شایبه به خود راه نمیدهند و این یقین ایشان مزیل اعتقاد فاسدی است که قبل از این عدهای بر آن بودند از آنکه در بهشت داخل نمیشود مگر یهود یا نصارى و آتش مس ایشان نمیکند مگر ایام معدوده اختلاف ایشان است در نعیم جنت که آن از خبس نعیم دنیا است یا غیر آن و در دوام و انقطاع آن و تقدیم صله که بالآخرة است.
وی عنوان کرد: از حضرت رسالت (ص) مروی است که فرمود عجب دارم از کسى که مخلوقات و صنایع الهى را مشاهده کند و در وجود خدا شک نماید و عجب دارم از آنکه شخصى نشئه اولى را داند و نشئه آخرت را منکر شود و متعجبم در آن که کسى هر شب میمیرد و هر روز زنده میشود و منکر بعث و نشور است و عجب دارم از آنکه سراى خلود را تصدیق میکند و سعى از براى سراى غرور میکند و عجب دارم از آن که او را از نطفه آفریدهاند و باز مردار میشود و در زمین به تکبر میرود.
یقین سرمایه انسان است
قوامی اظهار کرد: یقین در دین به منزله سرمایه است و ایمان متوقف بر آن است. سایر علوم شاخ و برگ آن است و رستگاری در آخرت بدون یقین حاصل نمیشود. طبق آنچه از اخبار و روایات استفاده میشود به مرحله عالی ایمان، یقین گفته میشود و در اصطلاح، یقین اعتقاد و باور محکم و استواری است که مطابق با حقیقت باشد و به هیچ وجه امکان زوال و احتمال خلاف در او راه ندارد. به طوری که انسان همه چیز را از مسبّب الاسباب بداند و به اسباب توجّه نکند بلکه واسطهها را مسخّر حقّ و فاقد هر حکم و قدرت بداند و کسی که بر این اعتقاد باشد دارای یقین است.
فرق علم و یقین
استاد حوزه علمیه یادآور شد: همان گونه که ذکر شد یقین امر معلوم و آشکار و قوت ادراک ذهنی است که قابل زوال و ضعف نباشد همچنین علمی است که بعد از استدلال، از طریق برهان حاصل میشود که موجب آرامش و سکون برای شخص خواهد شد، پس با علم تفاوت دارد؛ زیرا علم، درک حقیقت چیزی است به گونه ای که آن شیء شناخته شود. پس هر علمی یقین نیست ولی هر یقینی علم است و به علم خدا یقین گفته نمیشود؛ زیرا علم خدا از تحقیق و استدلال حاصل نمیشود زیرا تمام اشیاء در آشکار بودن نزد وی یکسان است و نیز علم، به فراموشی تبدیل میشود ولی یقین، با توجه دائمی همراه است.
وی افزود: امام باقر(ع) فرمود: ایمان یک درجه از اسلام بالاتر است، و تقوى یک درجه از ایمان بالاتر، و یقین یک درجه برتر از تقوا است. سپس افزود که در میان مردم چیزى کمتر از یقین تقسیم نشده است! راوى سؤال مىکند یقین چیست؟ مىفرماید: التوکل على اللَّه، و التسلیم للَّه، و الرضا بقضاء اللَّه، و التفویض الى اللَّه!:"حقیقت یقین توکل بر خدا، و تسلیم در برابر ذات پاک او، و رضا به قضاى الهى، و واگذارى تمام کارهاى خویش به خداوند است.
وی اظهار کرد: برترى مقام یقین از مقام تقوى و ایمان و اسلام چیزى است که در روایات دیگر نیز روى آن تاکید شده است در حدیث دیگرى از امام صادق(ع) مىخوانیم: از نشانههاى صحت یقین مردم مسلمان این است که مردم را با خشم الهى از خود خشنود نکند، و آنها را بر چیزى که خداوند به او نداده است ملامت ننماید (آنها را مسئول محرومیت خود نشمارد) ... خداوند به خاطر عدل و دادش آرامش و راحت را در یقین و رضا قرار داده، و اندوه و حزن را در شک و ناخشنودى!.
قوامی بیانکرد: از این تعبیرات و تعبیرات دیگر به خوبى استفاده مىشود که وقتى انسان به مقام یقین مىرسد آرامش خاصى سراسر قلب و جان او را فرا مىگیرد ولى با این حال براى یقین مراتبى است که در آیات فوق و آیه 95 سوره واقعه (إِنَّ هذا لَهُوَ حَقُّ الْیَقِینِ) به آن اشاره شده است و آن سه مرحله است.
مراحل یقین
وی در تبیین این مراحل تصریح کرد: علم الیقین و آن این است که انسان از دلائل مختلف به چیزى ایمان آورد مانند کسى که با مشاهده دود، ایمان به وجود آتش پیدا مىکند. عین الیقین، و آن در جایى است که انسان به مرحله مشاهده مىرسد و با چشم خود مثلا آتش را مشاهده مىکند و حق الیقین و آن همانند کسى است که وارد در آتش شود و سوزش آن را لمس کند، و به صفات آتش متصف گردد، و این بالاترین مرحله یقین است.
یقین زوال نمییابد
قوامی تصریح کرد: محقق طوسى در یکى از سخنان خود مىگوید: یقین همان اعتقاد جازم مطابق و ثابت است که زوال آن ممکن نیست، و در حقیقت از دو علم ترکیب یافته، علم به معلوم، و علم به اینکه خلاف آن علم محال است، و داراى چند مرتبه است.
وی افزود: در حقیقت مرحله اول جنبه عمومى دارد و مرحله دوم، براى پرهیزکاران است و مرحله سوم مخصوص خاصان و مقربان. همه چیز بر محور یقین به خداوند سبحان، و محو کردن اسباب جهان تکوین از استقلال در تاثیر دور مىزند، بنابر این هر قدر اعتقاد و ایمان انسان به قدرت مطلقه الهیه بیشتر گردد اشیاء جهان به همان نسبت در برابر او مطیع و منقاد خواهد شد.
وظیفه حاکم اسلامی هدایت مردم به بهشت است
قوامی با بیان اینکه رساندن انسانها به بهشت هم در زمینه فکری مردم هم در زمینه روحی و قلبی مردم و هم در حیات اجتماعی مردم نقش میآفریند تاکید کرد: من از این جهت روی این تکیه میکنم که گاهی شنیده میشود کسانی در گوشه و کنار وقتی صحبت از هدایت و راهنمایی و بیان حقایق دینی و مانند اینها میشود میگویند آقا مگر ما موظّفیم مردم را به بهشت برسانیم؟ فرق حاکم اسلامی با حکّام دیگر در همین است حاکم اسلامی میخواهد کاری کند که مردم به بهشت برسند به سعادت حقیقی و اُخروی و عقبائی.