در حاشیه برگزاری این سمینار، فرصتی پیش آمد تا با پروفسور «انیس امین کاریچ » وزیر فرهنگ و هنر و تعلیم و تربیت کشور بوسنی گفتگویی داشته باشیم، ضمن خیر مقدم از ایشان می خواهیم یک معرفی اجمالی از گذشته و فعالیتهای فرهنگی خودشان را توضیح بدهند.
پروفسور انیس امین کاریچ: من در سال 1958 در بوسنی متولد شدم، در مرکز بوسنی و بعد از آموزش ابتدایی مدرسه راهنمایی اسلامی را طی پنج سال تمام کردم و بعد از آن دو دانشکده را گذراندم، یکی دانشکده علوم اسلامی و دیگری دانشکده علوم سیاسی در دانشگاه سارایوو. بعد از آن لیسانس ادبیاتم را در دانشگاه سارایوو گذراندم و تزم را با عنوان و موضوع «فلسفه اخوان الصفا» و رابطه آن با فلسفه یونان نوشتم.
موضوع دکترای من که آن را در دانشگاه بلگراد گرفتم مشکلات تفسیری برای ترجمه قرآن کریم بود، اکنون من به عنوان پروفسور و استاد دانشگاه سارایوو و دانشکده علوم اسلامی کار می کنم. همچنین من وزیر تعلیم و تربیت و فرهنگ و هنر جمهوری بوسنی هرزگووین هستم. من سه ماه پیش توسط رئیس جمهور علی عزت بگوویچ و نخست وزیر هاریس سیلازیچ در این پست منصوب شدم. من تالیفات مختلفی داشتم و چندین موضوع کتاب نوشته ام یا ترجمه کرده ام از انگلیسی به بوسنیایی یا از عربی به بوسنیایی.
آثار مشهور من عبارت اند از ترجمه جدیدی از قرآن کریم که من آن را در طی این جنگ به پایان رساندم و قبل از این جنگ در بوسنی هرزگووین این کار را شروع کرده بودم. این ترجمه حدودا دو هزار صفحه را شامل می شود. از کتابهای بسیار معروف من، «قرآن در زمان معاصر» است و بعد از آن «مقدمه ای بر تفسیر قرآن کریم » و بعد از آن تفسیر قرآن و «مشکلات ترجمه اصطلاحات کلیدی قرآنی به زبان بوسنیایی و زبانهای اروپایی.» من چندین سال سردبیر مجله هفتگی اسلامی بودم و مقالات و مصاحبه های بسیار خوبی با افراد معروف و صاحب نظری از یوگوسلاوی سابق و از بوسنی و هرزگووین انجام دادم. من خیلی خوشحالم که در فرصتی بتوانم اشاره بکنم که من مترجم کتابهای خیلی مشهوری هستم که توسط علامه طباطبایی نوشته شده اند.
عنوانهای آنها در زبان بوسنی: «قرآن و اسلام » است که ما آن را سه سال پیش ترجمه کردیم و این کتاب را دانشکده علوم اسلامی دانشگاه سارایوو منتشر کرد و در زمان انتشار دعوتی شد از بسیاری از مسلمانان ایرانی در بلگراد (و از جمله مسئولان سفارت ایران در بلگراد) . همچنین در این سالها من کتابهای دیگری را هم که توسط علامه طباطبایی نوشته شده است ترجمه کرده ام، مانند: الشیع من الاسلام (به زبان عربی) و همانطور که شما می دانید من وزیری از جنگ هستم و اما وزیر جنگ نیستم!
شما در شرایط فعلی راههای توقف جنگ در بوسنی و جستن راه حلهای اساسی و در کل شیوه های برگشت حق به زندگی معاصر در جهان را چگونه تحلیل می کنید و چه تدبیرهایی برای زنده نگه داشتن حق می توانیم داشته باشیم با توجه به آرمانهایی که حضرت امام داشتند؟
همانگونه که گفتم من وزیری از جنگ هستم و از سرزمینی آمده ام که هنوز زنده است و زیر بارش گلوله های صربها زندگی می کند.
من درباره وضعیت دانش پژوهشی در بوسنی هرزگووین چه بگویم؟ اکنون سیستم آموزش و پرورش ما در بوسنی هرزگووین کاملا تخریب شده است، ما مدارسی را داریم که کلا تخریب شده اند. مردمان مجروح زیادی داریم، استادان مجروح زیادی داریم، استادان آواره شده اند و مردم آواره تر و. . . وظیفه زمان چیست؟ من چه باید بگویم وقتی که به «وظیفه زمان » اشاره می کنم؟ !
منظور من آن است که ما باید حداکثر کوشش خود را به کار بگیریم برای ترقی سیستم تعلیم و تربیتمان در جهان امروز، من خیلی خوشحال هستم که در این فرصت می توانم بگویم که ما اکنون کتابهای درسیمان را در بوسنی، تحت موضوعاتی چون زبان بوسنیایی، تاریخ بوسنیایی، تمدن اسلامی در بوسنی و ترکیب فرهنگ شرقی زیر چاپ داریم. ما در سه سال پیش این فرصت و این آزادی را نداشتیم که برای مثال چیزی درباره حافظ، درباره فردوسی، درباره زمخشری، درباره رازی، درباره غزالی و درباره امام خمینی و درباره علامه طباطبائی و غیره بیاموزیم و بنویسیم.
اکنون ما سیستم تعلیم و تربیت خودمان را در دستمان داریم، به همین خاطر مسئولیتهای ما خیلی بزرگتر شده است. و من شب و روز برای بهبود و ترقی دادن به سیستم تعلیم و تربیت و آموزش در بوسنی کار می کنم.
اگر شما بخواهید بدانید که نقش اسلام در سیستم تعلیم و تربیت ما چیست؟ من می توانم بگویم که اسلام اکنون در برنامه های ما قرار دارد. در برنامه های تعلیم و تربیت و طرحهای اسلام در تعلیم و تربیت نقش عمده را بازی می کند، به خاطر آنکه اسلام حقیقت و امر مسلم و هویت وجودی عمده مردم بوسنی است و متقابلا تنها مردم بوسنی می توانند اسلام را در اروپا حفظ بکنند.
منظور من آن است که اسلام و بوسنی و مردم بوسنی هر کدام به یکدیگر متصل شده اند و اگر ما هر کدام از این سه قسمت را از دست بدهیم همه آنها را از دست خواهیم داد.
اگر ما اسلام را از دست بدهیم بوسنی را از دست خواهیم داد. ما مسلمانان بوسنی را از دست خواهیم داد اگر ما بوسنی را از ست بدهیم، اسلاممان را از دست خواهیم داد.
برای مثال زمانی که صدا زده می شوند برای نماز (اذان) و پخش اذان برای اولین بار در رادیو تلویزیون بوسنی اتفاق افتاد. آن اتفاق خیلی تازه چهار سال پیش بود، درست چهار سال پیش، در آن زمان عید فطر بود و بسیاری از مردم که رادیو را باز کردند و اذان را شنیدند، بسیاری از مردم گفتند: آه روزهای گمشده فرا رسیده است، به خاطر آنکه باور نکردنی بود که ما در بوسنی بتوانیم اذان را از رادیو بشنویم!
اکنون در بوسنی با توجه به نظام تعلیم و تربیت و به واسطه نظام آگاهی دهنده خود، می توانیم فکر کنیم که اذان چیزی عمومی است و هر روز در بوسنی هرزگووین شنیده می شود.
یکی از مشکلات عمده ما در کار چاپ و نشر است، لوازم و امکانات بخصوص کاغذ که تهیه آن برای ما خیلی مشکل است، ما کاغذ نداریم به خاطر آنکه نیروهای سازمان ملل فکر می کنند که کاغذ یک ماده استراتژیک است. و ما تقاضا می کنیم از دوستانمان در جهان و همچنین از ایرانیها که در این زمینه کمک بشود به بوسنی که امکان و اجازه بدهد به ما که کتابهای متعددی، در زمینه اسلام شناسی و نیز کتابهای درسی تازه و دفترچه های متعددی را که مورد نیاز مدارسمان است منتشر کنیم.
ما سه دانشگاه بزرگ داریم، یکی از آنها در موستار، دومی در ساراویوو و سومی در توزلا قرار دارد. اما اکثریت دانشجویان اکنون در ارتش هستند و ما حدودا پنجاه هزار دانشجوی منظم و سی هزار دانشجوی غیر منظم داریم.
منظورم آن است که اکثریت دانشجویان ما در حال حاضر در ارتش هستند.
همانگونه که شما می دانید مردم بوسنی مردمی اروپایی هستند، اما از لحاظ خون، زبان، فرهنگ و تمدن، مسلمان اند. ما از نظر موقعیت نظیر مجمع البحرین هستیم! شما می دانید که مجمع البحرین چیست؟ ما میان اروپا و میان غرب و شرق قرار داریم. و نظام آموزشی ما آن را منعکس می کند به خاطر آنکه دانش آموزان و دانشجویان ما باید بدانند که «گوته » (شاعر آلمانی) چه کسی است و «حافظ » چه کسی است و برای مثال «اقبال » چه کسی است؟ و همچنین بچه های ما به واسطه نظام تعلیم و تربیتشان باید بدانند که «غزالی » چه کسی بود؟ «کوپرنیک » که بود؟ و غیره. و اینها دلایل موقعیت ما از نظر مقایسه با مجمع البحرین است، ما خیلی به خاطر ایده هایمان که در خطر هستند مراقب هستیم. به خاطر آنکه کمونیزم به عنوان یک ایده بزرگ و یک ایده سیاسی و یک ایده غلط، تعداد زیادی از شهرهای قدیمی ما را از نظر معماری تخریب کرده است و زمینه های نظام تربیتی و آموزشی و اخلاقی و تاریخی ما را از بین برده است.
در زمینه ابعاد فرهنگی - معنوی و عرفانی شخصیت حضرت امام چه مطالعاتی دارید و چقدر آشنایی با این ابعاد حضرت امام دارید و اصولا جایگاه و موقعیت حضرت امام در دنیای امروز برای هدایت بشریت را چگونه توصیف می کنید؟
درباره امام خمینی (رحمة الله علیه) ما خیلی زیاد و خیلی خوب می دانیم چگونه شخصیتی است؟ زمانی که ما بیش از دوازده سال قبل در برنامه های تلویزیونی تصویر مردی را دیدیم که آشکارا و مکررا می گوید; استعمار و ویرانی کافی است، ما مسلمان هستیم. بسیاری از استادان جوان در سارایوو و در بوسنی هرزگووین به امام خمینی عشق ورزیدند و (در حقیقت بسیاری از ما و تمام مسلمانان بوسنی و هرزگووین) طرفدار و مدافع اندیشه های امام خمینی هستند. خوب است شما بدانید که از زمان انقلاب اسلامی تاکنون در بوسنی هرزگووین ما تلفظ می کردیم نام امام خمینی را به عنوان «پدر بزرگ » و ما می دانیم که پدر بزرگ چه کسی بود؟ و چقدر در بیداری و هدایت انسان مؤثر بود. حدود سیزده تن از دانشمندان که در میان آنها علی عزت بگوویچ هم بود، بعد از انقلاب اسلامی ایران به زندان افتادند و تنها به خاطر این دستگیر شدند که حکومت از ترس و بیم آنکه انقلاب اسلامی ممکن است بعد از ایران در بوسنی هرزگووین ظاهر بشود آنها را دستگیر کرد تا آنجا که من می دانم تاکنون بسیاری از مقالات و سخنرانیهایی که توسط حضرت امام نوشته شده و انجام شده است به زبان بوسنیایی ترجمه شده است. و ما این مقالات را در دست داریم مثلا «حکومت اسلامی » به زبان بوسنیایی ترجمه شده است. از دیدگاه فلسفی و از نقطه نظر من، می توانم بگویم که امام خمینی بزرگترین رهبر مذهبی در قرن بیستم و در تمام جهان اسلام است.
آیا شما می دانید که بعد از امام خمینی شما می توانید تاریخ ملل اسلامی را مطالعه کنید؟ من وقتی که این جمله را می گویم اغراق نمی کنم. همچنین آنچه که شخصیت امام خمینی به ما نشان داد آن بود که اسلام هنوز خیلی خیلی زنده است، در خیلی از کشورها و همچنین در ایران جایی که ریشه های صنعتی شدن، ریشه های مدرنیزه شدن، ریشه های اروپایی شدن، ریشه های غربی شدن، به وقوع پیوسته بود که شما سیر آن را بهتر از من می دانید.
وقتی امام خمینی از اروپا، به کشور خودش باز آمد، بسیاری از روانشناسان، بسیاری از جامع شناسان، بسیاری از اساتید دانشگاه به خودشان گفتند: آه ما باید اسلام را با چشمانی دقیق مطالعه کنیم، نه به طور سطحی.
همچنین ظهور شخصیت امام خمینی به ما نشان داد که شرقشناسی های غرب علوم نادرستی هستند به خاطر آنکه نتوانسته بودند ظهور شخصیتی قوی، نظیر شخصیت امام خمینی را پیش بینی کنند. و شما می دانید که آثار متعدد کتابهای امام خمینی همه در باره موضوعات اسلامی قابل رؤیت هستند. و همه آنها خیلی خیلی مهم هستند. تا آنجا که من می دانم زمانی که امام خمینی در اینجا قیام کرد ما در دوران کمونیستی به سر می بردیم و بسیاری از کاتولیکها در بوسنی هرزگووین به من گفتند: «امام خمینی مانند یک مرد مقدس است و خیلی تیزبین و زیرک است » و شما می دانید که تیزبینی چیست؟ من شخصا علاقه مندم که کتابهای دیگری از امام خمینی را ترجمه کنم.
ایران، سرزمین بسیار پر جاذبه ای است. مردم شما خیلی با قدرت و قوی هستند، روحانیت در این مردم قوی است. شما به عنوان ملتی جوان باید مراقب سنت و شیوه اسلام در اینجا و جهان باشید!
همانگونه که آلمانیها و اروپاییها به هم تلفیق یافته اند، همانطور هم ایران و اسلام به هم تلفیق یافته اند. هر چیزی را که آلمانیها دارند شما هم دارید، شما ملتی قوی هستید، مردمی خیلی با استعداد و پویا و ملتی کهن با تاریخی بسیار درخشان. شما می دانید که تنها اسلام قویتر است. اگر ما و شما ادیان دیگر را مقایسه کنیم، اسلام قویتر است.
من در اینجا جمله خیلی معروف «هانری کوربن » و «پیترز بوکار» را تکرار می کنم به خاطر آنکه آنها دریافتند که قلب امت بزرگ اسلامی کجاست؟ که ایران است!