وقتی مجله ی خوب و خواندنی شما را دیدم بر خود لازم دانستم که از این قدم مناسب و در خور تقدیر، تشکر کنم. هر چند در این برهه از زمان دشمنان فرهنگ غنی تشیع در کمین نشسته اند تا جوانان این مرز و بوم را آلوده کرده و تسلط سراسر جنایت خود را دوباره بر مملکت امام زمان علیه السلام پی ریزی نمایند، بحمدالله با دیدن چنین مجلات و نشریاتی، دل های نگران آرام می گیرد و به آینده ای روشن امیدوار می شود.
به هر حال خواندن مجله ی وزین شما مرا بر آن داشت که در این جبهه ی فرهنگی که همراه با عشق و ارادت به دین و مملکت ست خود را داخل کنم و از باب «تحفه ی مور محضر سلیمان » ران ملخی به آستان امام حسین علیه السلام تقدیم حضور احیاگران فرهنگ عاشورا نمایم.
عاشورا، سنبل عشق و ایثار، شور و وفاداری، رضا به قضای الهی و ایستادگی در مقابل دشمن است. این واژه ها نمادی از فرهنگ عاشورا را ترسیم می کنند و زمانی معنا و مفهوم پیدا می کنند که عاشورای ما به همراه حضرت زینب کبری علیها السلام، ام کلثوم، رقیه، رباب و دیگر شیر زنانی که در میدان عظیم کربلا قرار گرفته اند باشد. آنان با عشق به امام زمانشان، حضرت حسین بن علی علیه السلام و ایثار و از خود گذشتگی و شور و شعف وصف ناپذیری که از ایمان مستحکم آنان حکایت داشت و راضی بودن در تحمل دشواری ها و مصیبت های ناشی از جنایت های یزیدیان و ایستادگی سروگونه ی آنان در برابر دشمنان دین، توانستند نهال نو پای عاطفه به همراه عقل، استقامت، شهادت، وحدت کلمه و امانت داری در امر دین را غرس نمایند.
اگر خوب توجه کنیم در می یابیم که اگر هر کدام از این عمودهای کربلا نبودند، به هیچ عنوان خیمه ی عاشورا بنا نمی شد و از این میان می توان به نقش مهم و حساس حضرت زینب کبری علیها السلام، فرزند خلف زهرای مرضیه علیها السلام و علی مرتضی علیه السلام اشاره کرد.
آن بزرگوار از خانه ی پر عطوفت بانویی درس آموخته که سرور زنان عالم است و به گفته ی امام سجاد علیه السلام حضرت زینب «عالمه ی غیر معلمه و فهیمه ی غیر مفهمه » می باشد. (1)
نقش آن حضرت در سرنوشت شیعه و به نتیجه رساندن قیام عاشورای امام حسین علیه السلام انکار ناپذیر است که نمونه های زیر گذری کوتاه در صحنه ی کربلا است:
امام حسین علیه السلام قبل از حرکت از مدینه، جهت وداع با مادر وجد اطهرش پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به قبرستان بقیع و حرم مطهر حضرت رسول رفتند که در کنار قبر مطهر پیامبر خوابشان برد و در عالم رؤیا آن حضرت را دیدند که فرمود:
«ان الله شاء ان یراک قتیلا...و ان یراهن سبایا» (2) همانا خداوند می خواهد تو در راهش قربانی شوی و فرزندان و خانواده ی تو را اسیر ببیند.
بی شک زینب کبری آن شیر زن کربلا از خاندان حسین عزیز بود که قبل از حرکت امام حسین علیه السلام به همسرش عبدالله فرمود: «ای پسر عمو! محبت مرا نسبت به وی می دانی و من چنانم که آنی بی او زندگی نمی توانم نمود» . (3)
وقتی عشق و علاقه ی وافر آن حضرت را نسبت به امام وقتش مشاهده می کنیم، فاصله ی ما با امام عصر «عجل الله تعالی فرجه » محسوس تر می شود. چنان که جابر، صحابه ی رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرماید: «اول من تمنی الشهادة عقیلة خدر الرسالة;» اولین شخصی که تمنای شهادت نمود، عقیله ی بنی هاشم، حضرت زینب کبری علیها السلام بود.
آن بانوی نمونه فرزندانی تربیت کرد که در رکاب حسین بن علی علیه السلام شربت شهادت نوشیدند و به لقای الهی رسیدند که راویان کربلا نقل می کنند: «در روز عاشورا هر کدام از اصحاب که به شهادت می رسیدند، آن یار و یادگار فاطمه ی زهرا علیها السلام کنار نعش آن ها می رسید و قافله سالار کربلا را تسلی می داد و این کار را تنها برای فرزندان خود انجام نداد، چرا که شاید برادر ارجمندش از آن خواهر گرامی شرمنده شود» . (4)
حضرت زینب علیها السلام در طی مسیر همراه با سر مبارک برادر از کربلا به کوفه و از کوفه به شام به صورتی که دور از انتظار امویان بود، هم چون پروانه اطراف شمع وجود مقدس امام علی بن الحسین علیه السلام می چرخید و جان آن امام همام را بارها از خطر مرگ رهانید که از باب نمونه می توان به عصر عاشورا پس از غارت و آتش زدن خیمه های آل رسول - که امام سجاد در بستر بیماری بودند - اشاره نمود. (5)
و یا مجلس ابن زیاد که پس از سخنان امام علیه السلام قصد کشتن آن حضرت را داشتند، بانوی کربلا دست به گردن فرزند برادر انداخت که هر چه قدر تلاش کردند تا او را جدا نمایند، نتوانستند تا این که آن حضرت فرمود: «تا من زنده ام نخواهم گذاشت او را بکشید.» و حتی در بازار شام هم این دختر علی علیه السلام بود که با شجاعت علوی، امام زمانش را نجات داد.
دیگر اقدام آن بانوی مکرمه سخنان فصیح و بلیغ ایشان در پاسخ به ابن زیاد در کوفه و ایراد خطبه در بازار کوفه و هم چنین خطبه ی آن حضرت در شام است.
توجه به جمله ی کوتاه ولی پر معنا و دندان شکن آن حضرت به ابن زیاد در جواب سخنش که گفت: کیف رایت صنع الله باخیک الحسین؟ فرمود: «ما رایت الاجمیلا..» . (6)
; چگونه دیدی کار خدا را که نسبت به برادرت حسین انجام داد؟ فرمود: «من غیر از خوبی و زیبایی، از خدا چیزی ندیدم.» حائزاهمیت است.
این مساله از یک طرف حاکی از فهم عمیق آن بانوی نمونه ی اسلام از توحید پروردگار بود و از طرف دیگر در مقابل کسانی بود که در کوفه بودند و آن ها را به یاد خطبه های علی علیه السلام در مسجد کوفه می انداخت که روزی علی علیه السلام در مسجد کوفه سخن می راند و امروز این زبان گویای علی است که در کام زینت پدر به جنبش در می آید و جنبش عاشورا را به حرکت و ادامه ی مسیر حق وا می دارد که راوی در مورد خطابه ی کوفه می گوید:
«لم ار و الله خفرة قط انطق منها کانها تنطق و تفرغ من لسان امیرالمؤمنین علی علیه السلام و قد اشارت الی الناس ان انصتوا فارتدت الانفاس و سکنت الاجراس » (7); به خدا قسم زنی را که سرا پا شرم و حیا باشد، از او سخنران تر ندیده بودم که گویی سخن گفتن را از زبان امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام فرا گرفته بود، همین که با اشاره ی دست به مردم گفت: ساکت شوند، نفس در سینه ها حبس شد و زنگ ها که به گردن مرکب ها بود از حرکت ایستاد. با حمد و صلوات بر پیامبر و آل رسول آغاز نمود و با جمله ی «ان ربکم لبالمرصاد» به پایان رسانید که راوی خطبه در انجام سخن آن معظمه می گوید:
«فوالله لقد رایت الناس یومئذ هیاری یبکون، و قد وضعوا ایدیهم فی افواههم;» به خدا قسم آن روز مردم را دیدم که حیران و سرگردان می گریستند و از حیرت، انگشت به دندان می گزیدند.
کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود
سر نی در نینوا می ماند اگر زینب نبود
«فسلام علیها یوم ولدت و یوم ماتت و یوم تبعث حیا»
پی نوشت ها:
1) سفینة البحار، ج 1، ص 558، به نقل از خصایص زینبیه، ص 79.
2) لهوف، ص 63 به نقل از سحاب رحمت، ص 269.
3) خصایص زینبیه، ص 191.
4) خصایص زینبیه، ص 191.
5) لهوف، ص 96، به نقل از خصایص زینبیه، ص 117.
6) لهوف، ص 67، به نقل از خصایص زینبیه، ص 201.
7) احتجاج طبرسی، ص 165، به نقل از خصایص زینبیه، ص 292.