آیتالله محمدباقر تحریری از شاگردان آیتالله
سعادتپرور (برادر حاج شیخ حسن آقای پهلوانی) در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی
قرآن کریم (ایکنا) به شرح شخصیت و منش معنوی حاج شیخ حسن آقای پهلوانی پرداخت و اظهار کرد: بنده با حاج شیخ حسن آقای پهلوانی از طریق برادر
بزرگوارشان مرحوم آیتالله حاج شیخ علی آقای سعادتپرور معروف به پهلوانی تهرانی آشنا
شدم. بنده از سال 52 توفیق آشنایی با آیتالله سعادتپرور را داشتم و ایشان به طور
مجمل ویژگیهایی از اخویشان بیان میکردند. حاج شیخ حسن آقای پهلوانی تهران بودند
و گاهی که قم میآمدند ایشان را در قم زیارت میکردیم. در همان زمان اطلاع پیدا میکردم
که حاج شیخ حسن آقای پهلوانی با مرحوم انصاری همدانی مرتبط بودند و خیلی شیفته
ایشان بودند. در عین حال با مرحوم علامه طباطبایی هم ارتباط و شاگردی داشتند.
آیتالله تحریری در ادامه افزود: از مرحوم ابوی میشنیدم
که شاگردان قدیمی علامه طباطبایی که در جنبههای سیر و سلوک و معنویات هم فکر بودند،
یک جلسهای در تهران داشتند. با اینکه از محیط قم دور بودند اما سعی میکردند
ارتباط معنوی خودشان را داشته باشند. در آن جلسه حاج شیخ حسن آقای پهلوانی بودند،
مرحوم آیتالله خوشوقت بودند، مرحوم ابوی بنده بودند، این اواخر هم حاج شیخ محمود
قوچانی پسر مرحوم حاج شیخ عباس قوچانی وصیّ مرحوم قاضی به این جمع پیوستند. حاج
آقای منفرد و حاج آقای فقهی برادرخانم مرحوم سعادتپرور هم در این جمع حضور
داشتند. ایشان دور هم جمع میشدند و یک بحثهای حالی و معنوی داشتند که از نظر
معنوی تقویت بشوند.
وی در خصوص ارتباط نزدیک خود با حاج شیخ حسن آقای
پهلوانی گفت: چندسال پیش با ایشان یک دیداری پیدا کردم اما متأسفانه توفیق استمرار
نبود. ایشان یک مقداری کسالت داشتند. در همان دیدار هم بنده استفاده معنوی خوبی
کردم. ایشان حالتهای جذبهای خوبی داشتند لذا در آن جلسات حالیای هم که داشتند
گاهی قرآن میخواندند، گاهی غزلیات میخواندند و یک حال معنوی به جمع میدادند.
دقایقی که بنده خدمت ایشان بودم یک چنین تأثیری در روح ما داشت. جنبههای معنوی
ایشان خیلی خاص بود. من در همان یک مرتبه تأثیر نفس ایشان را بالا دیدم.
آیتالله تحریری در رابطه با ویژگیهای برجسته
اخلاقی حاج شیخ حسن آقای پهلوانی نیز اظهار کرد: ویژگی ایشان آن غلبه حالات معنوی
بود که از جهت شیفتگی به ذات ربوبی حق تعالی در ایشان مشخص بود و مرحوم اخویشان
هم از این جهت تعریف میکردند. از این جهت با مرحوم انصاری همدانی که در مسائل
توحیدی جذبههای قوی داشتند، بیشتر انس داشتند. سبک مرحوم علامه طباطبایی سبک
تربیتی بود و شاگردان را به صورت تدریجی سیر میدادند اما سبک مرحوم انصاری
همدانی، سبک تربیتی نبود بلکه سبکِ حالی بود که وقتی شخص با ایشان برخورد میکردند
آن تأثیرات حالی و معنوی را از ایشان میگرفت و اگر کسی میخواست حرکتی داشته باشد
باید خودش به صورت منظم ارتباط با وظایف دینی میداشت تا آن تأثیرات حالی در وجودش
بماند.
وی درباره علت ناشناخته ماندن و گمنامی شخصیت حاج
شیخ حسن آقای پهلوانی نیز توضیح داد: یعضیها نمیخواهند خیلی ارتباط داشته باشند.
ممکن است این موضوع از جنبههای حالی آنها سرچشمه بگیرد. مرحوم پهلوانی یک شخصیت
کتومی بود. شاید خیلی از اطرافیانشان هم از حال و هوای معنوی ایشان مطلع نبودند.
به هرحال دوستان قدیمی که با هم مرتبط بودند میدانستند ایشان در چه حال و هوایی
هستند. اما سبک اخویشان یک سبک جامعی بود. یعنی علاوه بر این که به کمال حقیقی که
همان توحید باشد، رسیده بودند اصرار داشتند که دیگران را هم ببرند. این سبک عمومی
انبیا و اولیا بوده است.
وی افزود: مسئله ساده زیستی ایشان هم یکی از شاخصههای زندگی ایشان بود و این ساده
زیستی هم از آن حالات معنوی سرچشمه میگیرد. یعنی چنین افرادی یک ارتباط خاص قلبی
با عالم غیب و خدای متعال دارند که از این به انقطاع تعبیر میشود. لذا دنبال
عنوان و شهرت و مقام و اینها نبودند. البته این معنایش این نیست که اگر کسی دارای
عنوان و ارتباطات شد آن انقطاع را ندارد. اخوی ایشان دارای این ارتباطات بود البته
ایشان هم به نوبه خودشان مخفی بودند اما مثل برادرشان نبود. آیتالله سعادتپرور
جلسات خصوصی داشتند، شاگرد تربیت میکردند، حتی علامه طباطبایی در اواخر عدهای را
به همین منظور خدمت ایشان میفرستاد. اما حاج شیخ حسن آقای پهلوانی سبک خاصی داشت
که جنبههای شخصی داشت.
وی در پایان خاطر نشان کرد: خود مقام معظم رهبری هم
به ایشان عنایت داشتند. مرحوم حاج شیخ حسن آقای پهلوانی هم مایل بودند که مرتبط
باشند اما سعی میکردند ارتباطشان علنی نشود و مخفی بماند. ایشان از ابدال بودند
که معرفت حق تعالی را بر مسائل دیگر برگزیدند و به دنیا پشت پا زدند. حاجآقای منفرد
میفرمود که مرحوم حاج شیخ حسن آقای پهلوانی در اواخر عمر شریفشان میگفتند که من
آماده برای رفتن هستم و مناجات خمس عشر را میخواند. اینها افرادی هستند که بدنشان
در دنیا و روحشان در عالم بالا به سر میبرد. این حالات برای همگان جنبه الگویی
دارد و این حرکت به سمت عالم معنا برای همگان قابل الگو گیری است.