خطبه اول
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین بارع الخلائق اجمعین و الصلوه والسلام علی اشرف الانبیا المقربین و افضل السفرا المنتجبین الذی سمی فی السما احمد و فی الارض ابوالقاسم محمد
اوصیکم عباد الله و نفسی بتقوی الله و ان خیر الزهد التقوی خود را و شما خواهران و برادران نمازگزار را سفارش و توصیه می کنم به تقوی و رعایت احکام الهی, مراقبت از نفس که بهترین توشه این راه تقوی است. امیرالمومنین سلام الله علیه در یک نامه نسبتا مفصلی به فرزندشان امام حسن مجتبی (ع) مطالبی را مرقوم فرمودند من دو, سه جمله اش را انتخاب نمودم که هم به مناسبت توصیه به تقوی عرض کنم و یک جمله اش هم به مناسبت بحثی که قرار است مختصری عنوان بشود.
حضرت فرمود: و اعلم یقینا انک لم تبلغ املک و لم تعدوا عجلک فرزندم مطمئن باش که شما در این زندگی چنین نیست که به همه آرزوهایت برسی اصولا آرزوهای این جهان آن طور نیست که در این جهان به آنچه که دلش می خواهد برسد یک نظام کلی وجود دارد اراده الهی با مقدرات و قضا در بین است یک تکلیف وظیفه هم انسان دارد و تلاش می کند برای رسیدن به چیزهایی, اینجور نیست که انسان به هر چه می خواهد برسد بدان زمان پایان زندگی هم قابل تغییر نیست و لم تعدوا عجلک وقتی مرگ فرا رسید دیگر قابل کم و زیاد شدن نیست لا یستخرون ساعتا و لا یستقدمون به هر صورت انک لم تبلغ املک و لم تعدوا عجلک و انک فی سبیل من کان قبلک فرزندم شما در همان راهی داری حرکت می کنی که دیگران هم قبل از شما در همین دنیا در همین شرایط زندگی, آمدند زندگی کرده اند و رفته اند شما هم در همین راه هستی همه در همین راه هستیم هیچ کس دراین مسیر توقفی ندارد.
در راه کسانی هستیم که قبل از شما بوده اند قبل از شما هم با چیزی که من اضافه می کنم هم شخصیتهای علمی فراوانی آمده اند, پیامبرانی آمده اند, فلاسفه ای آمده اند, پادشاهانی آمده اند, قدرتمندانی آمده اند, متنفذانی آمده اند, فقرا و ضعفا و بیچارگانی آمده اند, همه آمده اند و رفته اند و ما هم آمده ایم و در این راه در حرکت هستیم انک فی سبیل من کان قبلک فخفظ بالطلب و اجمل فی المکتسب.
بنابراین اگر این مطلب را درست دقت کنی و ببینی که زندگی این است در خواستن دنیا یک مقداری ملایمتر از هر جایی رسیده است پولی باید بدست آورد و هر گونه ای هست باید آرزو را بدست آورد و امکانات را تامین کرد این فکر درستی نیست سعی کن فقط از راه درست... .
من توضیح این جمله را عرض می کنم فخفط بالطلب یعنی ملایمتر در طلبت و درخواستت و در خواستنی هایت یک مقداری خفظ داشته باشد همش هی بالاتر از بقیه می خواهی زندگی بکنی نداشته باش خانه ات بهتر از بقیه ماشینت بهتر از بقیه خوراکت بهتر از بقیه چی بلاخره همش بدنبال این هستی که همه را بهتر و بالاتر از بقیه بکنی.
خفظ فی الطلب واجمل فی المکتسب برای آنچه را هم که بدست میآوری سعی کن از راه نسبی و خوبی بدست بیاوری از راه حلال و خیر بدست بیاوری.
بنابراین اگر کسی بخواهد فضیلت تقوا را در خودش تقویت کند بیشتر باید در همین جملات تکیه کند که امیرالمومنین در صدد معرفی کردن دنیا هستند که دنیا این است زندگی این است آمدند و رفته اند و آمده ایم و خواهیم رفت این بحث را ادامه می دهند و مسائلی دارند که می رسیم به جمله ای که بحثمان مربوط می شود.
و لاتکن عبد غیرک و قد جعلک الله حرا بنده دیگران نشو اسیر خواست دیگران نشو تسلیم دیگران نشو تسلیم خدا باش و خداوند تو را آزاد آفریده است و در بندگی او فقط کوشا باش هیچوقت دیگری را بندگی نکن مطمئن باش در نظام هستی او هیچ کار برای نه تنها شما بلکه برای هیچکس نمی تواند بکند و همه چیز دست خداست اراده الهی است.
البته من و شما وظایفی داریم در کسب وکار وکوشش و تلاش در راه صحیح و درست مطابق اصولی که گفته شده است ولی همه آنچه که هست ابزار و وسیله و در حقیقت جنود الهی هستند ذهبنا عن ذکر الامور الا باسبابها اینها وسائل اند ابزارند جز خدا کسی کاره ای نیست از مجموعه نظام مادی عالم گرفته است تا انسانها و کارهای ارادی و اختیاری که انسانها دارند.
بنابراین لا تجعل نفسا عبدا بغیرک لا تکن عبد غیرک فقد جعلک الله حرا سعی کن بنده خدا فقط باشی خوب امیدواریم که بتوانیم بااین توصیه ها فضیلت تقوا را در خود تقویت کنیم همینطور که می دانید بحث ما در خطبه اول در مورد شکل حکومت اسلامی از دید قانون اساسی و از نظر قانونی اساسی بود تا رسیدیم به اصل هشتم, تا اصل هشتم را در دو جلسه بحث کردیم تا رسیدم به امر به معروف و نهی از منکر بود توضیحات لازم را در اصل هشتم دادیم و گفته شد مراحلی که دارد و به شکل متقابل هست بین مردم و دولت و بحثهای لازم تا حدودی انجام گرفت این که من یاد آوری می کنم شاید در هیچ اصلی که بحث کردیم اینطور که در این بحث نامه هایی به من نوشته شده, نوشته نشده بود نامه های زیادی نوشته شده مسائلی را به این عنوان که چون شما گفته ای که مردم باید به دولت نهی از منکر و امر به معروف بکنند دولت هم باید امر به معروف و نهی از منکر بکند ما این چیزها را منکر می دانیم این چیزها را معروف می دانیم این کارها باید بشود و این کارها نباید بشود.
خداوند به همه کسانی که این تذکرات را داده اند توفیق بدهد و از آنها قبول بکند منتهی برخی از این نامه ها خیلی مفصل اند که قابل طرح و بررسی در نماز نیست من میل داشتم که آدرس می داشت که من توضیحی به آنها بدهم اگر کسانی لازم می دانند که بحثشان را مجددا عنوان کنند بخصوص کسانی که مثلا منکری را توضیح دادند که نظام دارد مرتکب می شود یا مرتکب شده یا معتقد هستند که این منکر است و باید تذکر داد چه در مسائل مالی چه در مسائل دیگر من می خواهم خواهش کنم کسانی که نامه نوشته اند و کسانی که تحلیل هایی را نوشته اند اگر برایشان مشکلی نیست آدرس هم بنویسند و یادآوری کنند من نامه آنها را دارم اگر لازم شد من مختصر توضیحی ممکن است عرض کنم.
بحث امروز ما در اصل نهم است من متن اصل نهم را می خوانم و فقط توضیحی مختصر عرض می کنم که زیاد وقت را نگیرم متن اصل به این کیفیت است که در جمهوری اسلامی ایران آزادی و استقلال و وحدت و تمامیت ارضی کشور از یکدیگر تفکیک ناپذیرند و حفظ آنها وظیفه دولت و آحاد ملت است هیچ فرد یا گروه یا مقامی حق ندارد به نام استفاده از آزادی به استقلال سیاسی و فرهنگی و اقتصادی و نظامی به تمامیت ارضی جمهوری اسلامی ایران کمترین خدشه را وارد کند و هیچ مقامی حق ندارد به نام حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور آزادی مشروع را هر چند با وضع قوانین و مقررات سلب کند.
این متن اصل نهم قانون اساسی است بحث در این نیست که در نظام جمهوری اسلامی ایران آزادی وجود دارد این در اصول قبلی ذکر شده در نظام اسلامی استقلال باید باشد این در جاهای دیگر ذکر شده وحدت و تمامیت ارضی باید ملاحظه شود اینها بحث شده در این اصل ارتباط این چهار مطلب با هم مورد نظر است یعنی در این اصل بیشتر تکه روی تفکیک ناپذیری این اصل است با هم مرتبط بودن این چهار اصل است یعنی آزادی هست اما تا کجا استقلال هست اما تا کجا اینجا دارد وحدت که تبعا اگر بخواهیم توضیح دهیم بر می گردد به وحدت ملی و تمامیت ارضی یعنی حفظ مرزها تا کجا وقتی این چهار مطلب با هم برخورد پیدا کردند تفکیک ناپذیراست چهار مطلب را ذکر کرده آزادی استقلال, استقلال یعنی عدم وابستگی نه عدم ارتباط, وابستگی به دیگران به گونه ای که دیگران برای ما تصمیم بگیرند در نظام جمهوری اسلامی ممنوع است.
اما ارتباط با دیگران داد و ستد رفت و آمد این بحث جدایی است اما وابستگی مقابل استقلال است و استقلال باید حفظ شود و وابستگی نباید باشد اما وحدت در این جا روشن است که در کشورما نژادها و ملیتهای مختلف مثل بلوچ ترک و فارس و ترکمن و همینطور احیانا بعضی گروههای دیگر وجود دارند و در بخشهای دیگر کشور زندگی می کنند همه اینها تحت سایه اسلام تحت عنوان اسلام و کشور جمهوری اسلامی ایران یکی هستند نمی شود روح ناسیونالیستی را تقویت کرد و گروهها را به گونه ای تقویت کرد که اینها هر کدام جدایی طلب بشوند و در حقیقت این وحدت را به هم بزنند و این کار را به اسم آزادی نمی شود کرد.
یعنی کسی بگوید که در نظام جمهوری اسلامی ایران آزادی وجود دارد بنابراین مثلا بلوچ می خواهد در کشور چنین برنامه ای داشته باشد, کرد می خواهد چنین برنامه ای داشته باشد و همینطور گروههای دیگر تحت عنوان آزادی نمی شود بگونه ای کار کرد که استقلال آسیب ببیند بخصوص که در توضیح این استقلال را بازتر کرده استقلال سیاسی, فرهنگی, اقتصادی و نظامی یعنی وابستگی حتی در فرهنگ که ما تحت تاثیر فرهنگ غرب قرار بگیریم وابسته به آنها بشویم یا در مسائل نظامی وابسته به آنها بشویم و یا در مسائل اقتصادی وابسته به آنها بشویم اینها ممنوع است.
حکومت اسلامی می گوید که باید روی پای خودت بایستی حکومت را خودت اداره کن و هرجا اشکال هست خودت رفع کن و درستش کن مسائل سیاسی را خودت را باید درست کنی تصمیمات سیاسی را خودت باید بگیری وابستگی به دیگران نباید باشد اگر اشتباهی هم باشد اگر اشتباهی می کنی خوب تصحیحش کن و درستش کن نظام حکومت اسلامی می گوید که باید مستقل باشی در سیاست چه داخلی و خارجی در اقتصادت چه اقتصاد داخلی و خارجی در فرهنگت و همینطور چیزهای دیگر خوب تمامیت ارضی هم روشن است که مرزهای کشور می بایست محفوظ بماند به هیچ وجه نمی شود تمامیت ارضی را کمترین خدشه ای به آن وارد کرد بعبارت دیگر این چهار اصل که ذکر شده بعبارت این اصل کمترین خدشه ای به آن وارد کرد.
بعبارت دیگر این چهار مطلب که ذکر شده اینها همدیگر را کنترل می کنند و محدود می کنند هم آزادی محدود است به استقلال به وحدت و به تمامیت ارضی کشور که تحت عنوان آزادی نمی توان یک چیزهایی راگفت که رفت و آمد بیگانگان در کشور چنین و چنان باشد چون ما می خواهیم آزادتر باشیم.
خوب مرزها باید کنترل و مراقبت بشود و بتدریج به خطوط مرزی آسیب نرسد و همینطور سایر بخشهایی که ذکر شده و لذا در پایانش تصریح کرده است که به اسم آزادی نمی شود هیچ فرد یعنی یک شخصی در هر پایه و مقامی که هست با گروه یک حزبی یک جمعی یک تشکیلاتی و یا مقام یک سمتی حالا در سمت رئیس, وکیل, وزیر, معاون حالا در هر سمتی یا مقامی نمی تواند به اسم آزادی هیچ فرد یعنی اشخاص هیچ گروه از تشکیلات حزبی و غیر حزبی و جمعی یعنی گروه و هیچ مقامی حق ندارد به نام استفاده از آزادی به استقلال سیاسی و فرهنگی و اقتصادی و نظامی و تمامیت ارضی ایران کمترین خدشه ای را وارد کند.
آزادی هست ولی شما باید ببینید که وقتی از آزادی می خواهید استفاده کنید چه کار می خواهید بکنید هر کتابی را هر نوشته ای را هر فیلمی را هر رمانی را هر چیزی را باید پخش کرد من اگر بخواهم در این بحثها حاشیه بروم بعد هم هی دوستان می گویند چرا زود ناراحت می شوی چرا زود عصبانی می شوی؟.
یکی از دوستان فاضل برای خود من می گفت برای یک مرحله در یکی از فروشگاههای کتاب یک مروری کردم نگاه کردم و در همین نیم ساعت یک ساعتی که ایستاده بودم یک چندتا رمان را برداشتم مرور کردم دیدم بدترین وزشت ترین مسائل را مثلا تحت عنوان نامه های عرض شود که مثلا زنی به همسرش یا فلان شخص به دوستش و زشت ترین مسائل را تحت عنوان رمان منتشر کردند دقت کردم دیدم که بله هیمن تشکیلات فعلی اجازه پخش و نشر و چاپشان را داده بعد هم وقتی آمار می دهند مثلا ما در این ماه چند صد کتاب را اجازه چاپ دادیم من حالا روزنامه ها, مجلات و چیزهای دیگر کار ندارم بهرحال استقلال فرهنگی یعنی چی؟ که در این اصل قانون اساسی می گوید بنام آزادی نباید استقلال فرهنگی آسیب ببیند یعنی چه؟.
یعنی هر چیزی به قلم آمد نباید چاپ و پخش بشود چه کسی باید کنترل بکند جوانهای ما که وقتی میآیند بااین عکس قشنگ روی مجله یاکتاب یا با این طرح جالب روی این مجله وقتی که باز می کند حالا ممکن است یک صحنه ای را هم مرور کنیم وقتی اون با وضعیتی که دارد می خواند اعتقادش را قویتر می کند؟! اعتقادش را ضغیفتر می کند تحریکش می کند یا تقویتش می کند؟! رشد عقلی و فکری و اعتقادی به او می دهد یا خدای نکرده تقویت بنیه بی بندوباری و شهوت رانی و کذا و کذا پیش میآید.
من نمی خواهم حاشیه بروم و الا جای حاشیه رفتن در این بحثها خیلی هست استقلال سیاسی هم شما بهتر از من می توانید تفسیر کنید استقلال سیاسی یعنی نباید کاری کرد که دشمن بتواند استفاده کند نباید پنجره ای را باز کرد که دشمنی را که از در بیرونش کردی از پنجره برگردد نباید اختلاف و دعوا و جدال را دامن زد که هم مردم خسته بشوند و هم دشمن خوشحال بشود و هی دامن بزند و این تفرقه های شدید بعد هم وارد بشود و کار خودش راانجام بدهد دشمن منتظر این است چقدر دعوا می کنیم سر یک مسئله ای؟.
من نظریات برخی از حقوقدانان را می خواندم در این بحث اخیر شورای نگهبان و مجلس واقعا از بعضیهایشان تعجب کردم که چطور بعنوان یک حقوقدان و استاد اینجور نظر می دهد و بعد هم خیلی صریح می گوید که شورای نگهبان بی خود گفته خوب اگر نظامی وجود دارد خوب در شورای نگهبان هم شش نفر هستند و آنها حقوقدان هستند آن حقوقدان همینجور معنا کرده آن هم گفته است که این اصل مثلا 86 معنایش چی است چطور می شود یک حقوقدانی بگوید که مصونیت پارلمانی چون توی قانون اساسی فرانسه بوده است و در قانون اساسی قبلی ما هم چنین تعبیری را دارد مقصود مصونیت پارلمانی است و مصونیت پارلمانی اجازه نمی دهد که نماینده حتی گناه هم مرتکب بشود.
شما حقوقدان مسلمانی مبانی حقوقی اسلامی را بحث می کنی یا مبانی حقوقی نمی دانم کجا را من به هیچ کشور غربی توهین نکنم چون بستگی ها یا به قول ما طلبه ها رسوب های فکری دانشگاهی که آقا مدرک تحصیلیش را از آنجا گرفته برخی در آثار و قلمهایشان دیده می شود یعنی یک کسی تحت عنوان مصونیت پارلمانی می تواند افترا ببندد می تواند دروغ بگوید میتواند توهین کند تعدادی از نظریات را خواندم در بین اینها تقریبا سه تا چهار تا بود که در بین اینها تا حدودی منصفانه تر بعد می گفت که چون وظیفه نمایندگی نباید آلوده شود به یک خلاف دیگری و اگر آلوده شد از جهت آن آلودگی قابل تعقیب هست آخوند هم نیستند اینهایی که من می گویم آخوند هم نیستند.
بهر حال من کاری به یک بحث دقیق حقوقی ندارم می گویم اگر یک نظامی وجود دارد شورای نگهبان مرکز این است مثل فلان آخوندی که می گوید شورای نگهبان بی خود گفته است خوب هر وقت تشریف آوردید در شورای نگهبان شمابیایید و درست بگویید اما الان این کار را نکنید نظام را تضعیف نکنید حاکمیت را تضعیف نکنید دعواها را دنبال نکنید و دامن نزنید این اختلافات به نفع اسلام نیست به نام آزادی استقلال سیاسی را نشکنیم به نام آزادی استقلال فرهنگی رانشکنیم به نام آزادی کاری نکنیم که وضعیت اقتصادی و نظامی و تمامیت ارضی ما آسیب ببیند از تاریخ سرمشق بگیریم از گذشته سرمشق بگیریم.
من بنا نبود که خیلی حاشیه بروم زود بحثم را جمع بکنم می بینیم که از آزادی نمی شود جوری استفاده کرد که کمترین خدشه ای به این مسائل وارد شود کلمه استقلال را صدر اصل تنها ذکر کرده و لی در زیر اصل باز کرده می گوید استقلال سیاسی و فرهنگی و نظامی نقطه مقابلش را هم البته می گوید در نقطه مقابلش هم می گوید هیچ مقامی حق ندارد به نام استقلال و تمامیت ارضی کشور از آزادیهای مشروع اینجا هم همین قید را آورده آزادی مشروع برخی از آزادیها هست که مشروع نیست خوب مشروع نیست آدم به کسی افترا بزند مشروع نیست آدم توهین بکند شما که می خواهید در مخالفت یک طرح یا لایحه صحبت بکنید این حق را مجلس به شما داده است شما آزادی باید بحث بکنی باید استدلال بکنی استدلال کردن غیر از توهین کردن است قویترین استدلال را داشته باشی قابل قبول است و همه گوش می کنند می توانید در بحثهای بودجه مثلا آمار قسمتی از آن واقعی نیست به این دلیل به این دلیل... مدارکش را هم نشان بدهی چه اشکالی دارد؟.
اگر به تهیه کنندگان بودجه 81 کشور شما به عنوان یک نماینده در مخالفت که قائده آن هم همین است و غالب نمایندگان می کنند منتهی استدلال کردن یک مسئله است و توهین کردن یک مسئله دیگر است شما مثلا اگر از تریبون گفتی که فلانی در مقام مخالفت گفتی دزدی کرده خوب این قابل قبول نیست این آزادی نیست که شما حق داشته باشی کسی را به دزدی نسبت دهی و همینطور مسائل دیگری که من در همین مجلس در جلسه گذشته اشاره کردم در اینجا.
چیزهایی که همین مجلس شورای اسلامی با تصویب قانون آنرا جرم حساب کرده چون از نظر حقوقی هیچگونه فعلی یا ترک فعلی جرم نیست مگر به حکم قانون مثلا گناهان شرعیه همه جرم نیستند گناه هستند روز قیامت هم باید جواب گفت ولی جرم نیستند جرم آن چیزی است که به حکم قانون آن جرم حساب شده باشد.
همین مجلس چیزهایی را جرم حساب کرده و آن حقوقدان بگوید که این جرایم تحت عنوان انجام وظایف نمایندگی می تواند مرتکب شود نمی دانم هیچ دانشمندی میآید بگوید که مثلا وظایف نمایندگی ارتکاب جرم است وظایف نمایندگی شامل ارتکاب جرم است چرا چون ذیل اصل گفته است قابل تعقیب نیست قابل تعقیب نیست یعنی نماینده وقتی گفت دولت دقت نکرده است این وزیر دقت نکرده است این آمار درست نیست این آمار غلط است این لایحه اشکال دارد قابل تعقیب نیست چون این حرفها ممکن است که به قدرت بر بخورد دیگر و قدرت هم معمولا می خواهد از خودش دفاع بکند.
پس اگر گفتند یک نماینده عرض کنم که در انجام وظایف و در رای قابل تعقیب نیست درست گفته اند چون نماینده حق دارد در برابر بحثهایی که مطرح می شود چه طرح داخل مجلس چه لایحه ای که دولت پیشنهاد می کند و چه برنامه بودجه اظهار نظر بکند و مخالفت بکند و استدلال هم بکند حق او هم هست.
به تعبیر امام راحل رضوان الله تعالی علیه دقیقترین بحثهای طلبگی باید در مجلس انجام بگیرد اصلا آنجا جای بحث است من بارها عرض کرده ام که خودم در مجلس بودم مجلس جای استفاده علمی است به شرطی که در بحثها استدلال باشد و واقعا اگر کسی بخواهد استفاده بکند در همه بخشها چون بحث در همه بحثها می شود همه میآیند بحث می کنند مخالف و موافق, و این بحثها وقتی استدلال در آن هست اثبات و نفی در آن هست دلیل در آن هست افرادی را هم که یکسیری مبانی را دارند پخته تر می شوند و فهمیده تر می شوند باید گفت یک دانشکده است و یک دانشگاه است.
منتهی وقتی دلیل است استدلال است منطق است چرا ما خدای ناکرده تعابیری بیاوریم که همین مجلس آن تعابیر را جرم مطرح کرده است بعد هم متوسل بشویم به یک تفسیرهای نامطلوبی که بگوییم مقصود از مصونیت مثلا ارتکاب همین جرم است خوب قابل جمع است این؟! به نظر من قابل جمع نیست این اصل هم می گوید نیست. ذیلش می گوید که از این طرف قضیه هم می گوید آزادی مشروع هیچ مقامی حق ندارد به نام حفظ استقلال و تمایمت ارضی کشور آزادی مشروع را هر چند با وضع قوانین و مقررات سلب کند البته قوانین مال مجلس است مقررات احیانا در آیین نامه ها پیش میآید شما نمی توانید در وضع قوانین و مقررات جوری بکنید که آزادیهای مشروع سلب بشود یعنی بعضی چیزها است که مشروع است و افراد می خواهند داشته باشند شما بیایید و بگویید که نه نمیتوانید داشته باشید.
آزادی مشروع را باید حفظ کرد و آزادی از جمله چیزهایی است که در نظام جمهوری اسلامی حق مردم است حق افراد است حق همه است اما مشروع و تا جایی که با عنصر دیگر که اینجا ذکر شده برخورد نداشته باشد این خلاصه ای است که در شرح این اصل توضیح اجمالی این اصل می شود گفت; دیگر ما از این اصل رد می شویم و اگر توفیقی بود دیگر بحث اصل بعد خواهد بود.
بسم الله الرحمن الرحیم
قل هو و الله احد
الله الصمد
لم یلد ولم یولد
و لم یکن له کفوا احد
خطبه دوم
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد الله الذی لا تبلغ مدحته القائلون و لا یحصی نعمائه العادون و لا یعدی حقه المجتهدون و الصلوه والسلام علی رسول الله و علی وصیه امیرالمومنین وعلی صدیقه الطاهر فاطمه الزهرا سیده نسا العالمین و علی الحسن والحسین و علی علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و محمد بن علی و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و الحسن بن علی والخلف القائم المهدی (عج) حج الله فی بلاده صلوات الله علیهم اجمعین امروز با میلاد مسعود امام هشتم حضرت رضا (ع) که در یازده ذیقعده بوده برابر هست میلاد حضرت را به همه شیعان و دوستان و علاقمندان به خاندان عصمت و طهارت تبریک و تهنیت عرض می کنم زندگی امام هشتم (ع) تاریخ مبسوط و مفصلی دارد و فراز و نشیبهایی بخصوص بخشی که پس از مرگ هارون پیش آمد و اختلافات بین امین و مامون و بعد حاکمیت مامون و در حقیقت می شود گفت یک فصل روشن سفر حضرت از مدینه به مرو یا طوس بوده عرض کنم که خوب در این روزها سخنرانان در جلساتی که بعنوان جشن میلاد گرفته شده سخنانی از فضایل حضرت ذکر کرده اند.
فلسفه دعوت حضرت خیلی روشن است برای کسانی که اوضاع و احوال آن زمان فی الجمله بررسی کردند یک سفر سیاسی بود یک تبعید اجباری بود هدف اصلی هم آرام کردن داعیه هایی که پس از حکومت هارون بوجود آمده بود و هر کسی در سراسر کشور داعیه حکومت داشت و با قبول ولی عهدی حضرت تقریبا این داعیه ها خاموش و آرام می شود حالا هدفهای دیگری داشته اند یا نه چه عرض کنم هدف یا اغراض درونی حکومتهای طاغوتی را به راحتی نمی توان تشخیص داد جز از اعمال و رفتار و گفته ها و نوشته های آنها به هر صورت از حضرت دعوت شد و حضرت از شروع سفر در مدینه در حقیقت تا حدودی روشن کردند که در حقیقت وضعیت این مسافرت چه مسافرتی است با دستوری که فرمودند که همه بستگان و دوستان را و فامیل را جمع آوری کردند و یک پولی را هم بین آنها تقسیم کردند و مطالبی را هم فرمودند.
بعد دستور فرمودند که به اصطلاح روضه ای خوانده بشود و گریه ای بکنند خیلی تعجب کردند که یابن رسول الله در آستانه سفر گریه خیلی مطلوب نیست با این دستور مشخص کردند که این سفر سفری است که از آن برگشت نیست و در حقیقت من از مدینه که رفتم دیگر مرا نخواهید دید خود به خود خداحافظی با جدشان رسول الله هم در حرم حضرت و گفتگوهایی که با جدشان داشتند تا حدودی مطلب را روشن کرد بر خلاف آنچه که حکومت نظر داشت که این سفر بتواند وضعیت حضرت را پایین تر بیاورد یا اعتبار حضرت را بهم بزند در مسیر در بسیار از شهرها استقبال می شد و تجلیل می شد و چنانچه حضرت توقف داشتند.
آن توقف منشا آثار و برکات بسیاری بود تا همین بخشی که در نیشابور ما پیش آمد و از مفاخر این کشور است و تا حدودی هم وضعیت آن شهر را نشان می دهد وضعیت فضل و معلومات و درجه سواد و خواندن و نوشتن و امکانات و وسایل تحریری و بسیاری از چیزهای دیگری که همینطور که می دانید کاوشگرانی که در این شهر دنبال پیدا کردن چیزهایی هستند که برخی را هم به دست آورده اند و آنطوری که من اطلاع دارم آن چیزهایی است که حکومت از دستشان گرفته است هم برخی ابزارهایشان را هم برخی چیزهایی که پیدا کرده اند حتی سکه هایی که در آن زمان بوده و آنجا رایج بوده که از نزدیک من دیده ام بعضی از آنها را.
بهرحال از حضرت استقبال عظیمی شد و توقفی داشتند در طول توقف و گفتگوهایی علی القائده استقبال فراوانی شد آنچه که گفته اند این است که در موقع حرکت از حضرت خواستند که بعنوان یادگاری چیزی را بفرمایند که آن حدیث معروف سلسه الذهب را آنحضرت بیان کردند سلسله الذهب معروف است ولی رشته طلایی یعنی سندش سند عالی یعنی آل الال است یعنی حضرت از پدرشان نقل می کنند و پدرشان از پدرشان همینطور از امام از امام از امام معصوم از امام معصوم همینطور از پیامبر (ص) از جبرائیل از خدا که قال الله تعالی که کلمه لا اله الا الله حصنی و من دخل حصنی امن من عذابی.
خوب بارها این حدیث را شنیده اید و توضیحاتی که اهل فضل و دانش برای شما گفته اند شنیده اید و می دانید خیلی هم سخت و پیچیده نیست اگر کسی وارد قلعه یا حصار لا اله الا الله شد یعنی موحد شد یعنی جز خدای یکتا چیز دیگری را منشا نشناخت و خدا را قبول کرد از عذاب خدا در امن و امان قرار می گیرد.
یعنی عذاب مال از شرک به بعد است و از شرک پائین تر است این معنایش این نیست که اگر کسی در جهان شناسی رسید به یک مبدااعلا و معتقد شد که یک قدرت فوق العاده و یا یک مبدایی در نظام هستی وجود دارد که همه هستی به او بسته است و به او پیوسته است اما در برابر خواست و اراده و تکلیف او بندگی نکند اگر مسائل بعد برایش مطرح شد و نپذیرفت معلوم است که او امن من عذاب را نخواهد داشت.
به هر صورت مهم در این تکیه تاریخی اون تکیه بعدش است که وقتی حضرت این جمله را فرمودند و گفته می شود تعداد خیلی زیادی را گفته اند حالا مبالغه آمیز است قلمهایی در آن دوره اینجور بوده که قلمدانهایی بعضی از آقایان می دانند چیست هم دوات در آن قرار داشته و هم لیقه مرکب در آن بوده و غالبا نی با قطرهای مختلف معمولا دو سه تا در آن بوده قلمدانهای آماده شد برای نوشتن فرموده حضرت و آنجا گفته می شود که تعداد قلمدانهای مذهب یعنی ثروتمندان و پولدارهایی بوده اند که قلمدانهایشان خیلی تشریفاتی و تشکیلاتی بوده شاید در آثار باستانی یا در موزه ها دیده باشید که در زمان گذشته است که بیشترش از نقشه های مینیاتور و اینها بوده و نشان می دهند.
بهر صورت نشان می دهد که اهل سواد و خواندن و نوشتن در آن موقع تعدادشان قابل توجه بوده; بهرحال نوشتند و یادداشت کردند بر اساس این نقل حرکت کردند و پس از مختصری حرکت دستور توقف دادند یعنی توجه همه را خواستند به مطلب بعدیشان به طور خاص جلب کنند مطلب بعدی هم خیلی کوتاه بود بعد فرمودند به شرطها و شروطها یا همین به شروطها وانا من شروطها.
لا اله الا الله وقتی قلعه محکم است و امن از عذاب میآورد که شرایطش هم رعایت بشود و من از شرایط این مسئله هستم مسئله ولایت است مسئله ولایت امام را به طور روشن بیان فرموده است که اگر کسی لا اله الا الله باشد ولی تابع ولایت طاغوت باشد و حکومت طاغوت را بپذیرد نمی تواند بگوید من امن من عذاب الهی هستم.
ولی در سایر حکومت حقه می تواند که حالا تفضیل این بحث در جای خودش بحث مبسوط و مفصلی است بهرحال اینجا اشاره به مسئله اصلی بحث کردند که حکومت وقت حکومت طاغوت است واین سفر هم یک سفر اجباری است ومن در حقیقت حق ولایت دارم و این مسئله مورد قبول باشد مطلب درست است و الا نه و بعد هم وقتی حضرت را بالاخره تشریف آوردند در مرو و آن مسئله ولایت عهدی و با اجبار حضرت پذیرفتند به شرط آنکه در حقیقت وظیفه ای برعهدشان قرار نگیرد .
خوب این یک مسئله است که باید گفت از امتیازاتی است که به این کشور و من و شما عنایت کرده وجود مزار مطهر در این کشور است و ثوابی که برای زیارت ایشان ائمه ما بعدا فرموده اند و یا اشاراتی که حتی قبل از ایشان شده است امیدواریم که همه ما جزو شیعیان ایشان و دنباله رو این خاندان عصمت باشیم و بخصوص در مسئله ولایت مسئله ولایت یعنی مسئله حکومت یعنی حق تصمیم گیری در نقاط اصلی اداره یک جامعه.
مطلب دوم مسئله دهه فجر است که همه می دانیم از دوازدهم بهمن 1357 تا 22 بهمن همان سال یعنی از روز ورود امام راحل پس از تقریبا 14 سال تبعید به کشور با آن استقبال عظیم تاریخی که تاریخ هرگز آنرا فراموش نخواهد کرد تا 22 که پایه های حکومت رژیم طاغوتی فرو ریخت و حکومت اسلامی اعلام شد این ده روز را دهه فجر می نامند و هر سال در این فاصله ده روز مراسمی برگزار می شود حالا امسال آنطور که من میخواندم یک پیش برنامه ای هم از امروز تا یازدهم گذاشتند که برخیش باید گفت همان پیش برنامه است تجلیل از شهدا.
از برگزار کنندگان این مراسم از مسوولین اصلی این مراسم که احیانا خطابه و سخنرانی و تراک و تابلو و شعار و چیزهایی باید باشد و هست به هدف اصلی این مراسم بیشتر توجه شود مقصود اصلی فقط جشن فقط اظهار خرسندی و خوشحالی است و یاد آوری یک حادثه تاریخی است یا بیشتر هدف توجه دادن مخصوصا نسل جوان که کشور شما قبل از دوازده بهمن چه کشوری بود که شخصیتی مثل امام در تبعید بسر می برد و هر روز فشار روی او بود هم از حکموت طاغوتی و هم قدرتهای خارج و این طرف و آن طرف او را تبعید می کردند و می رفت و او جملات آخری یکی این بود که من اگر از فرودگاه به فرودگاه بروم می روم و حرفم را می زنم و این نظام نظام طاغوتی است و دیدیم که با مقاومت هم به چه نقطه ای رسید و دیدیم که تا وقتی که عرض شود که اون دولت موقت مانع آمدن شد و اعتصاب در تهران شروع شد و اعتصاب در جاهای دیگر و در دانشگاه تهران و در جاهای دیگر خداوند شخصیتهای بزرگ ما را که در این حادثه گذشتند مثل مرحوم بهشتی و مطهری درجاتشان عالی است متعالی بکند و دیگران که بودند و هستند بهرحال توانستند انقلاب را تشدید کنند و اوج بدهند و آنروزی که آنها اعلام حکومت نظامی کردند و امام فرمود اینها بی خود می گویند مردم بریزند در خیابانها و آنها نتوانستند مردم را سرنگون کنند.
نسل جوان بدانند که قبلا کشور چگونه بود و در چه شرایطی زندگی می کرد اولا جمعیت کشور در آن موقع تقریبا 35 میلیون نفر بود با 35 میلیون جمعیت و با فروش روزانه 6 میلیون بشکه نفت چه می کردند در این مملکت و کجا را آباد کردند و چه کار خوبی انجام دادند برود جشنهای 2500 ساله و مراسم چرند و خرافی و برخی فحشا و منکرات چه کاری کردند در این مملکت غیر از نوکری اجانب و حاکمیت استعمار و تسلط دادن به امریکا در همین کشور چه می کردند؟.
دنبال این بودند که قدرتشان را حفظ کنند با تسلط استعمار جهانی و به هر کدام هم یک بخشی داده بودند و آنموقع هم دو قدرت بزرگ در دنیا بود یک مقدار به شرق و غرب و یک مقدار به دور و بریها برای اینکه بتوانند حکومت بکنند و دنبال مسائل دینی و وضعیت بسیار زشت و بد آن زمان بیاید بروند از این تریبون مقدس که وضعیت زنها و دختران ما وضعیت شراب و منکرات قمار بازیها و آلودگیهایی که در آنزمان بود چقدر زشت و بد بود من یکبار از این تریبون اشاره کردم من شخصا کسانی را می شناختم که الان توبه کردند و وضعشان هم خوب شده بدلیل اینکه وضعیتی داشتند شبهای تعطیلی جمعه مقدس از برخی شهرها برای شرکت در مراسم فحشا و منکر میآمدند تهران و صبح شنبه هم برمی گشتند.
برای کارهای وابسته به نظامشان و در اوایل پیروزی من یکی از آنها را دیدم و گفتم این لجنزارهایی که شما در این مملکت بوجود آوردید تبعا می بایست این انقلاب و این وضعیت را بوجود بیاورد جوانهای ما نمی دانند یک جوان بیست ساله بیست و دو ساله هجده ساله نوزده ساله چه می داند که وضعیت کشور چگونه بود شهرها چقدر بود در طول این بیست سال اکثر شهرهای شما دو برابر و جمعیت شما هم دو برابر شده است پیشرفتهایی که در این کشور انجام گرفته است آنروز حالا من وارد این بحثها نیستم یعنی من بلد نیستم من وارد نیستم این بحثها را توضیح بدهم آنروز آب خوردن سالم اصولا در بسیاری از شهرها وجود نداشت راه درستی در این کشور غیر از تعدادی کم وجود نداشت همین شهر تهران چه آسیبها و چه آلودگیها و چه گرفتاریهایی وجود داشت که برخی در اوایل پیروزی انقلاب با چه مشکلاتی برای دولت وقت و نخست وزیر وقت اصلاح کردند که من اسم آنرا اینجا نمی برم که الان اصلاح کرده همان منطقه ای که آنروز آلوده ترین منطقه تهران بود به هر صورت من می خواهم این را عرض کنم که در مراسم غیر از خوشحالی غیر از جشن غیر از شیرینی غیر از آتش بازی و نورافشانی در آسمان همه اینها به جای خود درست اما به نسل جوان در صحبتها بفهمانید که این انقلاب چه خدمتهایی به این نظام کرده, کشور در چه وضعی بود و امروز درچه وضعی است امروز بحمد الله با اینکه جمعیتتان دو برابر شده است در کشور خیلی کارها حل شده است خیلی از خدمتها انجام گرفته است مسئله آب و برق و گاز و تلفن که اثر و نمونه درستی از آنها وجود نداشت.
البته ممکن است که شما بفرمایید که دولت بهتر از این هم می توانست بکند نواقصی هم وجود دارد همین طور است هیچکس ادعا نمی کند که هیچ نقصی هم وجود ندارد نقص هم وجود دارد شاید دولت خیلی از کارها را بهتر از این هم می توانست انجام بدهد ولی معنایش این نیست که شما همه حکومت را نادیده بگیرید و فقط نواقص را بعد روی آن فشار بیاورید که انقلاب هیچ کاری نکرده است بعد ضد انقلاب روی آن نمی دانم و آن قلم به مزد خارجی هم بنویسد که در طول انقلاب هیچ خدمتی انجام نگرفته است به هرحال من می خواهم عرض کنم در این طول این مراسم به این, یک مقدار توجه بیشتری بشود و دهه فجر آثار ساختن افراد را هم داشته باشد.
مسئله بعد بحث فسادمالی است که خیلی روی آن صحبت شده و من نباید خیلی وقت شما را بگیرم در ان جلسه هم عرض کردم من فکر نمی کنم در این مملکت کسی باشد که مخالف با مبارزه با فساد مالی باشد نه همه مردم می گویند باید با فساد مالی مبارزه کرد و با مفسد هم باید مبارزه کرد و مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای در همین صحبت اخیرشان یکی دو تا نکته را هم اضافه کردند یکیش همین بودکه باید با فساد مبارزه کرد با فاسد مبارزه کرد و نکته دیگر اینکه با گلوگاههایی که فساد را می پروراند را باید شناخت و مبارزه کرد.
وقت گذشته است عرایضم را جمع کنم سریعتر حالا در این ایام اخیر که مبارزه با فساد مطرح بوده خیلی تحلیل ها و نظرهای شما توی روزنامه ها و جراید از افراد شنیده اید و خوانده اید مثلا منشا اصلی نمی دانم سیستم اقتصادی ضعف مدیریت است سو استفاده از قدرت است ضعف اخلاق ضعف اعتقاد دینی مردم است و چیزهای دیگری که هر کسی توجیه کرده که این فساد چگونه بوجود میآید در هر حال ممکن است هر کدام از چیزهایی که من اشاره کردم برخی دیگر که دیگران نوشته اند و گفته اند هم منشا فساد باشند بهرحال همانگونه که ایشان فرموده اند باید از مراکز و منابع پیدایش فساد را هم بررسی کرد و شناخت و باید با آن مبارزه کرد و نکته دوم این بود که بی گناهی را هم به عنوان مبارزه با فساد نباید با او برخورد کرد و بعد بگوییم که حالا اشتباه شده است نه قبلا دقت شود همانطور که معمولا دستگاههای مسوول دقت کافی را می کنند و بعد از اینکه مسئله برایشان صددرصد و قطعی شد و در حقیقت محکمه پسند شد آنوقت اقدام بکنند و همان طور که من فکر می کنم بتوانم بگویم چون من خودم که این مسئله را می خواهم فکر می کنم مردم هم این مسئله را می خواهند که خیلی راحت خیلی آزاد و روشن و بی ملاحظه آنچه که هست به مردمتان بگویید.
مردم را در پشت پرده و پنهان قرار دهید هر که می خواهد باشد هر که که هست نظام اسلام اهمیت آن و حکومت اسلامی اهمیت آن بیش از همه چیز است شما براحتی به مردم بگویید که جریان چی هست و چگونه بوده است و از کجا شروع شده است و به کجا ختم شده است اینکه بخشی را بگویید و بخشی را نگویید و جریانهایی که پیش بیاید همه را بیاندازید توی مردم و بعد هم اختلافات تاویلی و تفصیلی و هر کس بگوید دروغ می گوید و و هر کس بگوید راست می گوید و یک سرگرمی هایی و انتهایش هم معلوم نشود که چه باید هم گاهی در بعضی جلسات بشنود که بله اینها درو دکان است که آنها بخاطر چنین و چنان انجام داده اند مثل فلان مسئله متاسفانه این حرفها هم وجود دارد ما امیدواریم که این دستگاههای مربوط این کار را هم بخوبی انجام دهند.
مطلب آخری که باید اشاره کنم جنایات بسیار خطرناک و ناراحت کننده ای که رژیم غاصب اسرائیل مرتکب شده و مرتکب می شود و حمایت هایی که آمریکا از این رژیم جنایتکار انجام می دهد واقعا برای هیچکس قابل قبول و پذیرش نیست من تعجب می کنم چطور کاری که برای هیچ جریانهای جنگی رخ نداده انجام داده اند و مرتکب شده اند لابد خوانده اید اخیرا که غیر از تخریب و کشتار و ترور و این همه جنایاتی که انجام داده اند وانجام می دهند تکه تکه کردن بدن کشته شدگان فلسطینین و آتش زدن کجای دنیا قابل قبول است این یک جنایت بزرگ است که از نظر من باید گفت شارون یک جنایتکار جنگی است و دیر یا زود باید محاکمه شود.
خدایا شر دشمنان را از سر مسلمین کوتاه بگردان
خدایا نقشه هایی که دشمنان علیه این نظام می کشند به خودشان برگردان
خدایا به خصوص دشمن شناخته شده اسرائیل و حامی شناخته شده اش امریکارا در برابر این جنایاتی که مرتکب می شوند مخذول و منفورشان بگردان
خدایا خدمتگزاران به اسلام و انقلاب را موید و منصورشان بدار
ولی عصر امام زمان را از ما راضی و خرسند بگردان
در ظهور حضرتش تعجیل بفرما
مقام معظم رهبری ما را در پناه خودت از تمام بلایای ارضی و سماوی محفوظ بگردان
بسم الله الرحمن الرحیم
انا اعطیناک الکوثر
فصل لربک وانحر
ان شانئک هو الابتر
و السلام علیکم و رحمه الله برکاته