ماهان شبکه ایرانیان

درآمدی بر آزادی های سیاسی از دیدگاه امام خمینی(ره)

امام خمینی - رضوان الله تعالی علیه - گذشته از آنکه بنیان گذار و رهبر انقلاب اسلامی بود، به عنوان دانشمندی بر جسته در علوم و معارف مختلف اسلامی; از قبیل: فلسفه، عرفان، اصول، فقه، تفسیر و اخلاق شناخته می شد که این امر بیانگر چند بعدی بودن زندگی و شخصیت والای امام است

مقدمه

امام خمینی - رضوان الله تعالی علیه - گذشته از آنکه بنیان گذار و رهبر انقلاب اسلامی بود، به عنوان دانشمندی بر جسته در علوم و معارف مختلف اسلامی; از قبیل: فلسفه، عرفان، اصول، فقه، تفسیر و اخلاق شناخته می شد که این امر بیانگر چند بعدی بودن زندگی و شخصیت والای امام است. امام، از یک سو سیاستمداری برجسته، آشنا به زمان و شرایط خاص جهانی بود و از سوی دیگر، در علوم مختلف به تامل پرداخته و در برخی از علوم صاحب نظر قلمداد می گردید. امام، علاوه بر تاملات بسیار جدی در حوزه اندیشه سیاسی، به اجرا و پیاده نمودن باورها، افکار و اندیشه های خود نیز همت گماشت.

یکی از مباحث بسیار مهم در حوزه اندیشه سیاسی امام خمینی «آزادیهای سیاسی » است که به رغم اهمیت بسیار زیادش، کمتر مورد توجه قرار گرفته است. مقایسه این بعد از اندیشه سیاسی امام با سایر ابعاد اندیشه سیاسی وی، نمایانگر آن است که بحث آزادیهای سیاسی از دیدگاه امام همچنان در حاشیه قرار گرفته و بحث های جدی درباره آن انجام نشده است. از این رو، در این نوشتار به مفهوم، عناصر و مصادیق آزادیهای سیاسی از دیدگاه امام به اختصار اشاره می کنیم.

هر چند که امام خمینی(ره) به طور کلاسیک و مدون، به بحث آزادی سیاسی نپرداخته است; اما کلام و نقطه نظرات ایشان در این باره به اندازه ای است که به خوبی می توان بر اساس آنها، به استخراج دیدگاه وی دست یازید. از سوی دیگر، با توجه به اینکه پیش شرط تحقق آزادیهای سیاسی در جامعه، وجود «حکومت قانون » در آن جامعه و «تساوی افراد در برابر قانون » است و از آنجایی که امام بر اصل «حکومت قانون » و «تساوی افراد در برابر قانون » تاکید کرده و حکومت اسلامی را مشروط به رعایت قوانین اسلامی دانسته و افراد جامعه را در برابر این قانون یکسان می انگارد; لذا بستر مناسبی برای طرح آزادیهای سیاسی از دیدگاه امام وجود دارد. بر این اساس، با تکیه بر این دو نکته، تلاش می کنیم دیدگاه امام در باره آزادیهای سیاسی را تبیین نماییم.

تعریف آزادی سیاسی

تا کنون تعاریف متعددی از آزادی سیاسی ارائه شده است که در اینجا ضمن اشاره به برخی از آنها، به اختصار عناصر و مصادیق آزادی سیاسی را نیز بیان می کنیم:

1 - منظور از آزادی سیاسی، به طور ساده عبارت از آزادی انجام دادن انواع کارهای مختلفی است که حکومت مردمی اقتضا می کند. این کارها اصولا شامل آزادی استفاده از ابزارهایی است که از طریق آنها، شهروند بتواند صدای خود را به گوش دیگران برساند و در حکومت تاثیر عملی داشته باشد. (1)

2- آزادی سیاسی، یعنی اینکه فرد بتواند در زندگی سیاسی و اجتماعی کشور خود، از راه انتخاب زمامداران و مقامات سیاسی شرکت جوید و به تصدی مشاغل عمومی و سیاسی و اجتماعی کشور نایل آمده و یا در مجامع، آزادانه، عقاید و افکار خود را به نحو مقتضی ابراز نماید. (2)

3- آزادیهای سیاسی، مجموعه امتیازاتی است که اهالی کشور برای مشارکت در حیات سیاسی جامعه بدان نیاز دارند. این امتیازات به صورت حقوق مدنی(حق رای، حق داوطلبی و حق عضویت در احزاب سیاسی) و حقوق سیاسی (آزادی رقابت اندیشه ها، آزادی انتخابات و آزادی تعیین زمامداران) متظاهر می شود. (3)

4- آزادی سیاسی، قسمتی از حقوق افراد است که به موجب آن، می توانند حق حاکمیت داشته باشند; خواه بطور مستقیم و خواه از طریق انتخاب نمایندگان. (4)

5- آزادیهای عمومی، آزادیهایی است که به عنوان وسیله ای برای مقاومت مردم در برابر تجاوزهای دولت تلقی می شود. با تضمین این آزادیها، دولت نمی تواند به حقوق افراد تجاوز کند و در صورت تجاوز، مردم با استفاده از این حقوق به قاومت بر می خیزند. (5)

6- آزادی سیاسی، آزادی فرد در صحنه سیاست و به بیان دیگر، فقدان، فشار سیاسی است. (6)

اگرچه تعاریف مذکور متفاوت است; اما می توان با دقت در این تعاریف، عناصر مشترک آزادی سیاسی را بیان کرد. مهمترین عناصر آزادی سیاسی عبارتند از:

1) اعمال حق حاکمیت;

2) زمینه سازی مشارکت فعال سیاسی در جامعه.

آزادی سیاسی از سویی، اعمال حق حاکمیت مردمی بوده و از سوی دیگر، زمینه ساز مشارکت سیاسی مردم در جامعه و تاثیر گذاری آنان در حیات سیاسی جامعه است. مردم در جامعه با دارا بودن آزادی سیاسی می توانند به طور مستقیم یا غیر مستقیم حق حاکمیت خود را اعمال نمایند. از طرف دیگر، مردم از راه انتخاب زمامداران و از طریق شرکت در مجامع، می توانند در زندگی سیاسی خود شرکت جویند. آزادی سیاسی، وصف فرد در جامعه است که این حالت، در صورتی رخ می دهد که فرد بتواند در جامعه به ایفای نقش پرداخته و در مسایل سیاسی کشور خود تاثیر گذار باشد. علاوه بر این، شاید بتوان در مفهوم آزادی سیاسی، عنصر دیگری را نیز بیان کرد. این عنصر، عبارت است از فقدان فشار و اجبار سیاسی از سوی حکمرانان در جامعه. آزادی سیاسی در صورتی تحقق پیدا می کند که این امتیازات از سوی حکومت به افراد داده شده و زمینه حضور و مشارکت آنها فراهم شود. بدیهی است، در صورتی که حکومت این امتیازات را به رسمیت نشناسد، دیگر آزادی سیاسی تحقق پیدا نمی کند. بر این اساس، می توان گفت که آزادی سیاسی از دو عنصر محتوایی اعمال حق حاکمیت و مشارکت سیاسی مردم در جامعه و یک عنصر صوری و فعلی; یعنی فقدان فشار سیاسی بر خور دار است. به عبارت دیگر، مفهوم آزادی سیاسی متشکل از دو عنصر مذکور است و تحقق این مفهوم در جامعه، مشروط به فقدان فشار سیاسی در آن جامعه است.

با توجه به آنچه که گذشت، می توان آزادی سیاسی را به اختصار اینگونه تعریف کرد:

آزادی سیاسی عبارت است از آزادی فرد در جامعه سیاسی در اثر فقدان فشار سیاسی در جامعه، به منظور اعمال حق حاکمیت مردمی و مشارکت فعال سیاسی در جامعه.

مصادیق آزادی سیاسی

منظور از مصادیق آزادی سیاسی، اقسامی از آزادی سیاسی است که بتواند حقوق اساسی مردم را تضمین نموده و در برابر تجاوزهای دولت، از آنها محافظت نماید:

«مهمترین اقسام این آزادیها عبارت است از: آزادی مطبوعات و بیان، آزادی تشکیل حزب و جمعیت، آزادی تظاهرات، آزادی تشکیل سندیکاها و اتحادیه های صنفی، آزادی انتشار کتاب ». (7)

درباره مصادیق آزادی سیاسی، تعابیر متفاوتی وجود دارد که به نظر می رسد، بتوان گفت که منظور از آنها، مواردی است که بتوان در ظرف فقدان فشار سیاسی، حق حاکمیت مردمی را تضمین کرده و زمینه مشارکت فعال سیاسی مردم را در جامعه فراهم نماید. بر این اساس مصادیق آزادی سیاسی، آزادیهایی است که هر چند ماهیتا ممکن است سیاسی نباشد; اما برآورده کننده حق حاکمیت مردمی و مشارکت سیاسی باشد. بنابر این، آزادیهای سیاسی هم شامل برخی حقوق مدنی وهم برخی حقوق سیاسی است. حقوقی که بتواند از سویی، زمینه اعمال حق حاکمیت مردمی و مشارکت سیاسی آنها را فراهم نموده و از سوی دیگر، از حقوق مردم در برابر حکومت محافظت نماید. بر این اساس، برخی از مهمترین مصادیق و اقسام آزادی سیاسی عبارتند از:

1.آزادی تعیین سرنوشت و رای; 2.آزادی بیان;3.آزادی مطبوعات; 4.آزادی عقیده و مذهب; 5.آزادی احزاب و اجتماعات.

قلمرو آزادی سیاسی

آزادی سیاسی نیز همچون سایر مقوله ها، قابل تضییق و توسعه است. سعه و ضیق این مفهوم به دو عامل اساسی بستگی دارد; قانون اساسی و میزان اعمال قدرت حاکمان. مهمترین عاملی که قلمرو دامنه آزادی سیاسی را معین می کند، قانون اساسی یک کشور است. قانون اساسی به عنوان مهمترین منبع تبیین کننده آزادی سیاسی، حقوق مدنی و اساسی انسانها را بیان کرده و دامنه آزادی سیاسی شهروندان را معین می کند. بر این اساس، مهمترین راه شناخت آزادیهای سیاسی و قلمرو آن در جامعه، قانون اساسی است. هرچند که قانون اساسی در تعیین قلمرو آزادی سیاسی نقش اساسی دارد; اما تنها عامل نیست. در کنار قانون اساسی عامل دیگری که به ویژه در عمل و رفتارهای سیاسی اجتماعی شهروندان نقش تعیین کننده ای در سعه و ضیق آزادی سیاسی دارد، میزان اعمال قدرت حاکمان است:

«حکمرانان، تنها محدودکنندگان آزادی سیاسی مردمند و سعه و ضیق دایره آن، بسته به میزان اعمال قدرت آنان می باشد، اگر قدرتمندان سیاسی، مردم را در مواجهه و مقابله با خود رها کنند، آزادی سیاسی به طور مطلق برقرار می شود و اگر به تضییق این دایره بپردازند، آزادی سیاسی محدود می شود». (8) بنابراین، قانون اساسی مهمترین عامل تبیین کننده محدوده و قلمرو آزادی سیاسی در مقام نظر، و قدرت حاکمان و میزان اعمال آن در جامعه، مهمترین عامل تبیین کننده محدوده و قلمرو آزادی سیاسی در مقام عمل است.

حال با توجه به آنچه که به اختصار درباره مفهوم، مصادیق و قلمرو سیاسی گذشت، دیدگاه امام خمینی(ره) در باره آزادیهای سیاسی را بررسی می کنیم. با مراجعه به اندیشه ها و آثار مدون امام، درمی یابیم که امام به صورت مستقل، بحث مفهومی درباره مفهوم آزادی سیاسی نداشته و به جنبه های کاربردی این مفهوم توجه بیشتری نشان داده و از این رو، بیشتر به مصادیق آن پرداخته است. براین اساس، ما نیز در این مجال به دیدگاه امام درباره مهمترین مصادیق آزادی سیاسی می پردازیم. نکته مهمی که در اینجا باید خاطر نشان ساخت، این است که در بررسی دیدگاه امام درباره آزادی سیاسی، این هدف را نیز دنبال خواهیم کرد که امام خمینی(ره) به عنوان بنیانگذار، ایدئولوگ و رهبر انقلاب، چه سیمایی از آزادی سیاسی در حکومت اسلامی ارائه کرده و قلمرو آن را چگونه تبیین نموده است. همانطوری که اشاره شد، مهمترین عوامل تبیین کننده قلمرو آزادی سیاسی، قانون اساسی و میزان اعمال قدرت حاکمان است. بحث آزادی سیاسی از دیدگاه قانون اساسی، بحث مفصل و مجزایی است که در جای خود باید به آن پرداخت ; اما تلقی امام خمینی(ره) به عنوان اولین رهبر و حاکم اسلامی در جمهوری اسلامی ایران از آزادی سیاسی، چشم انداز بسیار مناسبی از سیمای آزادی سیاسی و قلمرو آن را در جمهوری اسلامی ایران ارائه می کند. براین اساس، بررسی دیدگاه امام در باره مصادیق آزادی سیاسی، تبیین کننده قلمرو آن و ارائه کننده سیمای کلی آزادی سیاسی در جمهوری اسلامی ایران براساس دیدگاه ایشان خواهدبود.

آزادیهای سیاسی از دیدگاه امام خمینی(ره)همانطوری که اشاره شد، می توان براساس کلام و نقطه نظرات امام درباره آزادی سیاسی و مصادیق آن، دیدگاه ایشان را در این باره بیان کرد. بدیهی است که ذکر مصادیق آزادی سیاسی از دیدگاه امام، صرفا بر اساس کلام و نوشته های ایشان است و هدف از ذکر موارد مذکور، انحصار آزادیهای سیاسی از دیدگاه امام در این موارد نیست. بنابراین هدف، تبیین دیدگاه امام در باره مهمترین مصادیق آزادی سیاسی است.

1- آزادی و حق تعیین سرنوشت

یکی از مهمترین حقوق اساسی مردم در جامعه، حق تعیین سرنوشت است. این حق، از جمله حقوقی است که قانون اساسی بسیاری از کشورها آن را برای مردم به رسمیت شناخته است و مردم براساس آن، می توانند در تصمیم گیری های کلان حکومتی دخالت کرده و در سرنوشت خود، تاثیر گذار باشند. از دیدگاه امام خمینی(ره)، حق تعیین سرنوشت از حقوق اساسی مردم می باشد که به موجب آن، هر ملتی باید سرنوشت خودش را خودش معین کند. (9) یکی از نکات بسیار مهم در دیدگاه امام، رابطه الهی داشتن مشروعیت در نظریه ولایت فقیه و نقش مردم در حاکمیت است. امام، از سویی با باور به دیدگاه «انتصاب » درباره ولایت فقیه، معتقد است که مشروعیت ولایت فقیه الهی بوده و از سوی دیگر، در بسیاری از موارد، بر نقش مردم در حاکمیت تاکید نموده است. بنابر این، این سؤال اساسی مطرح می شود که از دیدگاه امام، نقش مردم در حاکمیت چیست؟

روشن است که نقش مردم در سطوح مختلفی قابل طرح و بررسی است که مهمترین آنها عبارتنداز: نقش مردم در مشروعیت بخشی به حکومت و حاکمیت و نقش مردم در تصمیم گیریهای اساسی. براساس دیدگاه امام، شروعیت حکومت و حاکم اسلامی، صرفا الهی است و مردم تنها در کارآمد ساختن حکومت و کشف ولی منصوب نقش دارند:

«از دیدگاه ولایت انتصابی، مشروعیت حکومت ولی فقیه ناشی از نصب امامان(ع) است و مردم در تفویض ولایت به او هیچ گونه اختیاری ندارند; اما در کارآمدی حکومت نقش اصلی [را] دارند. بیعت گرفتن پیامبر(ص) و امامان(ع) از مردم نیز برای کارآمد کردن ولایتشان است نه برای انتصاب آنان.» (10)

بنابراین، مفهوم آزادی انتخاب در این دیدگاه، به مفهوم فراهم ساختن شرط لازم کارآمدی حکومت است. به عبارت دیگر، در صورتی حکومت کارآمد می گردد که مردم آزادانه بتوانند حاکمان را در حکومت اسلامی انتخاب نمایند. از این رو:

«شرط کارآمدی حکومت، انتخاب آزادانه حاکمان توسط مردم است.» (11)

به نظر می رسد که بتوان از زاویه دیگری نقش مردم در حکومت اسلامی را بر اساس دیدگاه امام با تفکیک «محتوا سازی » و «ساختار سازی » تبیین کرد. از دیدگاه امام، محتوا و ماهیت حکومت اسلامی توسط قانون الهی شکل می گیرد و مردم در این مساله نقشی ندارند; اما در ساختن ساختار مناسب حکومت، رای مردم نقش اصلی را ایفا می کند و بدین سان، مفهوم جمهوریت و اسلامیت نیز در دیدگاه امام آشکار می گردد. امام، جمهوریت حکومت را براساس رای مردم و اسلامیت آن را براساس قانون الهی می داند. از این رو، در پاسخ به سؤالی درباره نظام جایگزین شاهنشاهی در ایران، ضمن معرفی آن به عنوان «جمهوری اسلامی » در توضیح این اصطلاح می فرماید:

«اما جمهوری است، برای اینکه به آرای اکثریت مردم متکی است و اما اسلام، برای اینکه قانون اساسی اش عبارت [است] از قانون اسلام، اسلام در همه ابعاد قانون دارد و به همین جهت، احتیاج به قوانین دیگری نداریم ». (12) و یا در جایی دیگر، تاثیرپذیری ساختار حکومت از شرایط و مقتضیات جامعه را این گونه بیان می فرماید:

«ما خواهان استقرار یک جمهوری اسلامی هستیم و آن، حکومتی است متکی به آرای عمومی. شکل نهایی حکومت با توجه به شرایط و مقتضیات کنونی جامعه ما توسط مردم تعیین خواهد شد.» (13)

با توجه به آنچه که گذشت، روشن می شود که علاوه بر کارآمدی، می توان از نقش مهم دیگری برای مردم از دیدگاه امام سخن گفت که عبارت است از: «ساختار سازی ». امروزه اهمیت ساختارها و نقش تعیین کننده آنها در زندگی کاملا آشکار است. مردم می توانند با تعیین ساختارها، در سرنوشت خود نقش اساسی ایفا نمایند. و باتوجه به این مطلب است که آزادی به عنوان یکی از اهداف اساسی جمهوری اسلامی، قالب خودش را در جمهوریت پیدا می کند. به عبارت دیگر، هرچند که امام تصمیم گیری در باره ساختار حکومت را حق مردم می داند ; اما خود نیز جمهوریت را ترجیح داده و براین باور است که این ساختار می تواند اهداف حکومت اسلامی را در شرایط کنونی به انجام رساند. به عبارت دیگر، جمهوریت می تواند زمینه ساز تحقق آزادی به مفهوم حق تعیین سرنوشت در جامعه باشد. در نتیجه، از دیدگاه امام، مردم با تعیین ساختار «جمهوری » نقش اساسی در سرنوشت خود ایفا می کنند. نکته دیگر درباره حق تعیین سرنوشت از دیدگاه امام، بررسی دیدگاه وی درباره «حق رای » است. از آنجا که «رای دادن » و «رای گیری » از مهمترین جلوه های آزادی سیاسی به مفهوم حق تعیین سرنوشت است، در اینجا به دیدگاه امام درباره حق رای مردم می پردازیم.

به طور کلی براساس کلام امام، می توان دیدگاه ایشان را درباره حق رای مردم با سه نکته اساسی توضیح داد:

الف: همگانی بودن حق رای;

از دیدگاه امام، حق رای از آن همه مردم بوده و هیچ فرد، گروه و صنف خاصی بر دیگران ترجیح و برتری ندارد. از نظر ایشان، تمام اقشار جامعه دارای حق رای می باشند. امام، در این باره می فرماید:

«همانطوری که مکرر من عرض کرده ام و سایرین هم گفته اند، انتخابات در انحصار هیچ کس نیست، نه در انحصار روحانیین است، نه در انحصار احزاب است، نه در انحصار گروهها است. انتخابات مال همه مردم است. مردم رنوشت خودشان، دست خودشان است و انتخابات برای تحصیل سرنوشت شما ملت است ». (14) همچنین در جایی دیگر، مساوات مردم را در رای دادن، اینگونه بیان می کند:

«انتخابات دست مردم است، رئیس جمهور و نخست وزیر با آن رعیتی که در کشاورزی کار می کند و آن بازاری ای که در بازار کار می کند، راجع به انتخابات یک جور هستند، علی السواء هستند. یعنی رئیس جمهور یک رای دارد، نخست وزیر هم یک رای دارد و آن کشاورزی که در دور دست افتاده ترین این کشور است، آن هم یک رای دارد. رایشان فرقی باهم ندارد و همه مسؤول هستند». (15)

از دیدگاه امام، نه تنها همه مردم دارای حق رای هستند; بلکه اساسا حق مشارکت و تعیین سرنوشت نیز برای همه مردم وجود دارد و تمامی اقشار مردم اعم از مرد و زن باید در سرنوشت خود مشارکت داشته باشند:

«باید همه شما در این امر نظر داشته باشید، در امور سیاسی نظر داشته باشید. برای اینکه امور سیاسی مخصوص یک طبقه نیست، همانطوری که علم مخصوص یک طبقه نیست. همانطوری که مردها باید در امور سیاسی دخالت کنند و جامعه خودشان را حفظ کنند، زن ها هم باید دخالت کنند و جامعه را حفظ کنند. زنها هم باید در فعالیتهای اجتماعی و سیاسی همدوش مردها باشند; البته با حفظ آن چیزی که اسلام فرموده است ». (16)

ب: برخورداری مردم از آزادی کامل در رای دادن ;

از دیدگاه امام، هیچ گونه فشار و اجباری در رای دادن و رای گرفتن جایز نیست و باید آزادانه صورت گیرد. امام به کرات این مطلب را بیان کرده اند ; از جمله:

«همان طور که قبلا تذکر دادم، مردم در دادن رای به اشخاص واجد شرایط آزاد هستند و هیچ کس را حق الزام کسی نیست.» (17)

در دیدگاه امام، تحمیل فرد یا افرادی در انتخابات به مردم انکار گردیده و ضرورت وجود آزادی برای مردم تاکید گردیده است. از سویی امام، هرگونه تحمیل را رد می کند و از سویی دیگر، لزوم مشورت برای انتخاب اصلح را گوشزد می کند. بنابراین، معرفی کاندیدا در انتخابات جایز است; اما تحمیل کاندیدا ممنوع.

امام در این باره می فرماید:

«همان طور که بارها گفته ام، مردم در انتخابات آزادند و احتیاج به قیم ندارند و هیچ فرد و یا گروه یا دسته ای حق تحمیل فرد و یا افرادی را به مردم ندارند. جامعه اسلامی ایران که با درایت و رشد سیاسی خود، جمهوری اسلامی و ارزشهای والای آن و حاکمیت قوانین خدا را پذیرفته اند و به این بیعت و این پیمان بزرگ وفادار مانده اند، مسلم قدرت تشخیص و انتخاب کاندیدای اصلح را دارند. البته مشورت در کارها از دستورات اسلامی است و مردم با متعهدین و معتمدین خویش مشورت می نمایند و افراد و گروهها و روحانیون، در حد تذکرات قبلی در حوزه خود می توانند کاندیدا معرفی نمایند; ولی هیچ کس نباید توقع داشته باشد که دیگران اظهار نظر و اظهار وجود نکنند». (18)

همان گونه که ملاحظه می شود، در این عبارت، امام هرگونه تحمیل و اجبار را در انتخابات انکار می کند. نکته بسیار مهمی که در این عبارت به چشم می خورد که شاید مهم ترین دلیل این باور باشد، اعتماد امام به مردم است. از دیدگاه امام مردم قدرت تشخیص و انتخاب کاندیدای اصلح را دارا هستند. از این رو باید به رای آنها اعتماد کرد و رای آنان را با اطمینان پذیرفت. البته ضرورت مشورت و معرفی کاندیداها توسط افراد و گروهها روشن بوده و با آنچه که گفته شد، تنافی ندارد. مشورت و معرفی کاندیدا نیز از عوامل اطمینان بخشی به رای مردم بوده و منافاتی با آزادی انتخاب ندارد.

ج: ضرورت رای دادن و انتخاب بر اساس بینش صحیح

هر چند که امام به آزادی کامل در رای دادن باور دارد و ضرورت وجود آزادی مردم را در رای دادن تاکید می کند; اما از سوی دیگر، معتقد است که رای دادن به عنوان یک تکلیف و وظیفه باید براساس بینش صحیح و توام با شناخت کامل صورت پذیرد. از نظر امام، تنها مجوز رای دادن، تشخیص فرد است. یک شهروند از دیدگاه امام، تنها در صورتی می تواند رای دهد که به این بینش و شناخت رسیده باشد و رای دادن صرفا به تبعیت فرد یا افراد در تعیین مصداق کافی نیست. در کلام امام در این باره می خوانیم:

«فرض بکنید که اگر همه کسانی که در راس هستند بروند پیشنهاد بکنند که فلان آدم را شما وکیل کنید; لکن شما به نظرتان درست نباشد، جایز نیست بر شما [که] تبعیت کنید. باید خودتان تشخیص بدهید که آدم صحیحی است تا اینکه بتوانید رای بدهید». (19)

بنابراین از دیدگاه امام، رای دادن به عنوان یک حق اساسی، تنها در صورتی که همراه با شناخت و بصیرت لازم همراه گردد، ارزش داشته و از منزلت والایی برخوردار است. البته کسب شناخت و بصیرت، از راههای گوناگونی امکان پذیر است که در اینجا درصدد بیان آنها نیستیم.

2 - آزادی بیان

یکی دیگر از آزادیهای سیاسی در جامعه، آزادی بیان است. آزادی بیان که فراتر از آزادی اندیشه و عقیده است، از حقوق اساسی است که در بسیاری از جوامع به رسمیت شناخته شده است. بر اساس این حق، مردم در بیان دیدگاهها و نظرات خود آزاد بوده و از حق انتشار دیدگاههای خود در کلام و نوشتار برخوردار می باشند. از این رو، از این حق به آزادی بیان و قلم تعبیر می شود. آزادی مطبوعات نیز به عنوان یکی از تعابیر بسیار رایج در زمینه آزادی بیان و قلم در این خصوص مطرح می شود.

یکی از نکات بسیار مهم در زمینه آزادی بیان، بحث از حدود آزادی بیان است. اصل آزادی بیان مورد پذیرش بیشتر دانشمندان و صاحب نظران بوده و بیشتر از حدود آن، در جامعه سخن رفته است. در «حقوق اساسی » نیز امروزه بیشتر از حدود آن سخن می رود:

«آنچه در آزادی بیان اهمیت بسیار دارد، تشخیص حدود آن است. توهین و افتراء، شکستن حریم خلوت و تنهایی افراد، تجاوز به حقوق دیگران، افشاء اسرار دولتی، انتشار نوشته ها و صور قبیح و کفر و ناسزاگویی به مقدسات و تجاوز به حقوق اقلیتها، نمونه هایی از تعدی به حقوق جامعه است ». (20)

با عنایت به این نکته و با توجه به اینکه امروزه در جامعه ما نیز اصل آزادی بیان به عنوان یکی از حقوق اساسی مردم توسط حکومت و قانون اساسی به رسمیت شناخته شده است و اختلاف، تنها درباره حدود آن است، ما نیز در اینجا درباره اصل آزادی بیان از دیدگاه امام بحث نکرده ; بلکه به تبیین حدود آزادی بیان از دیدگاه ایشان می پردازیم. در این راستا، به سه نکته اساسی در دیدگاه امام درباره آزادی بیان اشاره می کنیم که در واقع تبیین کننده حدود آن به شمار می روند:

الف - آزادی بیان و لزوم مراعات منافع مردم ;

از نظر امام خمینی، یکی از مهمترین موانع آزادی بیان، «مضر بودن » آن به منافع و حال ملت است. اگر بیان یک مطلب و دیدگاه در راستای منافع ملت نبوده، بلکه مضر به حال مردم بوده و مفاسدی را به دنبال داشته باشد، بیان آن مطلب جایز نمی باشد. بنابراین، هر گاه بیان دیدگاهها و اظهار نظرها در راستای منافع مردم باشد، قهرا جایز بوده و مردم در این زمینه آزادی بیان دارند. امام در اوائل انقلاب در پاسخ به سؤالی در باره حدود آزادی بیان می فرماید:

«اگر چنانچه مضر به حال ملت نباشد، بیان همه چیز آزاد است. چیزهایی آزاد نیست که مضر به حال ملت ما باشد». (21)

نکته ای که باید در اینجا یادآوری کرد، این است که اساسا صرف بیان دیدگاهها و نقطه نظرها در بسیاری از مواقع نه تنها مضر به حال مردم نمی باشد ; بلکه در راستای منافع آنها خواهد بود. چرا که جامعه ای که در معرض آراء و دیدگاههای گوناگون قرار گیرد، بهتر می تواند از امکانات و توانمندی های بالقوه خود بهره گیرد. بدیهی است که تضارب آراء و اندیشه ها در یک جامعه، باعث پویایی آن جامعه و پیشرفت جامعه می گردد. از این رو، می توان گفت که اصل اولیه در آزادی بیان، بر فایده رسانی و منفعت رسانی استوار بوده تا ضرر زدن به منافع مردم. در نتیجه، حکومتها باید زمینه طرح دیدگاهها و بیان اندیشه ها را فراهم نمایند و تنها در صورتی که ضرر رساندن به منافع مردم محرز گردد، از طرح این دیدگاهها جلوگیری نمایند.

ب - آزادی بیان و ضرورت مقابله با توطئه ها;

یکی دیگر از نکاتی که امام بر آن تاکید می کند، نفی توطئه و پرهیز از به کارگیری آزادی بیان در راستای یک توطئه است. آزادی بیان اگر در چارچوب یک طرح توطئه آمیز باشد، قابل قبول نبوده و از آن جلوگیری می شود. از این رو، آزادی بیان مادامی که در جهت یک توطئه یا طرح براندازی و خرابکارانه شکل نگیرد، نه تنها مانعی نداشته ; بلکه از حقوق اساسی مردم محسوب می گردد. امام در این باره می فرماید:

«آزادی آراء در اسلام از اول بوده است. در زمان ائمه ما علیهم السلام ; بلکه در زمان خود پیغمبر(ص) آزاد بود، حرفهایشان را می زدند. حجت ما داریم... کسی که حجت دارد، از آزادی بیان نمی ترسد; لکن توطئه را اجازه نمی دهیم ». (22)

دو نکته اساسی در این عبارت به چشم می خورد; اول آن که، امام آزادی بیان را از توطئه جدا می کند و توطئه را انکار کرده و بر آزادی بیان صحه می گذارد و دیگر آنکه، امام به یک نوع ثبات برآمده از قدرت استدلال برای حکومت اسلامی قائل است که آزادی بیان، نه تنها نمی تواند این ثبات را برهم زند ; بلکه در تقویت آن مؤثر می افتد. این مطلب نیز رهنمودی است برای حکومتهای اسلامی و مسؤولان آن که نه تنها از آزادی بیان واهمه نداشته باشند; بلکه با تلاش برای تقویت بنیانهای جامعه، ثباتی را پدید آورند که وجود آزادی بیان نه تنها آن بنیانها را متزلزل نسازد ; بلکه بر تقویت آنها نیز بیفزاید.

ج - آزادی بیان و ضرورت پرهیز از انتقام جویی

نکته دیگر در باره آزادی بیان از دیدگاه امام، این است که باید از آزادی بیان برای انتقاد حکومت و مسؤولین استفاده شود نه برای انتقام جویی. امام با تفکیک انتقاد سالم و انتقام جویی، ضمن تاکید بر به کارگیری شیوه های صحیح در انتقاد از دیگران، انتقام جویی را انکار می کند. در نتیجه، از نظر امام این مطلب، معیاری است برای ارزیابی روزنامه ها و مطالبی که می نویسند. هدف نویسندگان اگر در راستای انتقاد سالم باشد، باید حمایت شود; ولی اگر در جهت انتقام جویی باشد، باید پرهیز گردد. امام در این باره می فرمایند:

«مساله دیگر راجع به انتقاد، [این است که] البته روزنامه ها باید مسائلی را که پیش می آید، نظر کنند. یک وقت انتقاد است ; یعنی انتقاد سالم است، این مفید است. یک وقت انتقام است نه انتقاد، این نباید باشد. این با موازین جور درنمی آید. انسان چون با یکی خوب نیست، در مطبوعات او را بکوبد، کار درستی نیست. اما اگر کسی خلاف کرده است، باید او را نصیحت کرد، پرده دری نباشد; ولی انتقاد خوب است. باید در این امور خیلی ملاحظه بفرمایید تا مطبوعات مرکزی باشد برای استفاده عموم و اینکه مردم بفهمند باید چه بکنند و باید چه بشود.» (23)

با توجه به آنچه که گذشت، می توان گفت که از دیدگاه امام، آزادی بیان در جامعه ضرورت دارد و تنها در صورتی که در راستای ضرر زدن به منافع مردم یا توطئه و یا انتقام جویی باشد، قابل قبول نمی باشد. از نظر امام، حکومت اسلامی دارای چنان توانی در استدلال کردن هست که وجود آزادی بیان در جامعه نه تنها نمی تواند به آن آسیبی برساند; بلکه در راستای تقویت حکومت، می تواند مفید تلقی گردد.

3 - آزادی احزاب، انجمنها و تشکیل اجتماعات

یکی دیگر از مهمترین اقسام آزادی سیاسی، آزادی اجتماعات، تشکلها و احزاب است. شرکت در گروهها، جناحها و احزاب سیاسی، از حقوق اساسی مردم محسوب می شود. براساس دیدگاه حقوق اساسی:

«کلیه شهروندان حق دارند در گروه بندی های مختلف سیاسی، اجتماعی، صنعتی و اقتصادی شرکت کنند. جلوگیری از این حق مباینت آشکاری با آزادی دارد، مگر آنکه تجمع و گروه بندی، خطراتی برای نظم عمومی مستقر داشته باشد.» (24)

همانطوری که ملاحظه می شود، مهمترین مانع شرکت در گروهها و جناحها و احزاب سیاسی، برهم زدن نظم عمومی است. به همین دلیل، گفته می شود که:

«تشکیل اجتماعاتی آرام و بی آشوب و اعتراض دسته جمعی در جامعه ای برخوردار از نظم و آرامش، حق هر انسانی است ». (25) «ولی از سوی دیگر، «تشکیل اجتماع به منظور آشوب، تعدی و نزاع، ممنوع است.» (26)

امروزه دیدگاه های متعددی درباره آزادی احزاب، در جامعه سیاسی ایران وجود دارد. برخی، آزادی بی قید و بند برای احزاب را باور داشته و به دنبال شکل گیری آن هستند. برخی دیگر، با انکار اصل حزب در جامعه اسلامی، به مخالفت با شکل گیری احزاب پرداخته اند. گروه دیگری که به نظر می رسد دیدگاه معتدل و قابل اجرایی را پذیرفته اند، براین باور هستند که آزادی احزاب در چارچوب قانون است. این دیدگاه در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران پذیرفته شده و چارچوب فعالیت احزاب را مشخص می کند. براساس قانون اساسی، مادامی که احزاب، اصول استقلال، آزادی، وحدت ملی، موازین اسلامی و اساس جمهوری اسلامی را نقض نکنند، آزاد هستند. (27)

حال با توجه به آنچه که گذشت، به دیدگاه امام درباره آزادی احزاب، انجمنها و تشکیل اجتماعات به اختصار اشاره می کنیم.

بررسی دیدگاه امام درباره آزادی احزاب و تشکلها، نیازمند بررسی مستقل و گسترده ای است که در این مختصر نمی توان به آن پرداخت. بدیهی است که تبیین دیدگاه امام در باره احزاب و تشکلها مستلزم نگاهی مجموعی به تمامی آثار امام بوده که این امر از هدف نوشتار حاضر بدور از حوصله آن خارج است. از این رو، تنها به سه نکته اساسی در دیدگاه امام در این باره اشاره می کنیم:

الف - از نظر امام، آزادی تشکیل اجتماعات و مشارکت در صحنه های سیاسی اجتماعی، از اهداف اساسی انقلاب است. امام در اوائل انقلاب، در این باره می فرماید:

«از این چیز بهتر چه می خواستید از یک انقلاب؟ همان که ملت می خواست، آزادی را می خواست، حاصل است. همه الان آزاد نشسته اند و در همه جا آزاد مجتمع هستید و در پنج سال پیش هیچ نمی توانستید یک همچو اجتماعی را ایجاد کنید. آزادید; این چیزی بود که ملت می خواست و شد.» (28)

مقایسه تاریخ دو دهه پس از انقلاب، با دوران قبل از آن به خوبی این واقعیت را آشکار می کند که انقلاب اسلامی، آزادی اجتماعات را برای مردم به ارمغان آورد.

ب - از نظر امام، جمهوری اسلامی، آزادی فعالیت سیاسی اجتماعی رابه گروهها و احزاب داده است. پس از انقلاب، اجازه فعالیت و مشارکت در امور به گروهها و احزاب داده شد وانقلاب به تمام معنا آزادیبخش بود.

ج - مانع اصلی آزادی احزاب و گروهها و تشکلهای سیاسی از دیدگاه امام، اقدام به توطئه و طرحهای براندازی و انجام اقداماتی بر خلاف مصالح مردم است. امام معتقد است که باید به احزاب و گروهها اجازه فعالیت داده شود، مشروط بر اینکه به توطئه و انجام فعالیتهای مضر به مردم دست نزنند.

امام درباره نکته دوم و سوم می فرماید:

«جمهوری اسلامی از اول که پیروز شد، آزادی را به طور مطلق به همه طوایف داد. نه تنها هیچ روزنامه ای تعطیل نشد; بلکه هر گروه و حزبی به کارهای خود مشغول بودند و بعضی از گروهها که ناشناخته بودند، از طرف دولت به کار گمارده شدند. لیکن به تدریج فهمیده شد که اینها یا توطئه گرند یا جاسوسی می کنند. از طرف دیگر نمی شد که انقلاب را رها کنیم. نه اسلام اجازه می داد و نه عقل که یک دسته از عنوان دولت یا غیر دولت برای سرنگونی جمهوری اسلامی سوءاستفاده نموده یا جاسوسی کنند و ما ساکت باشیم.» (29)

با توجه به آنچه که به اختصار گذشت، می توان گفت که از نظر امام، اصل آزادی گروه بندی سیاسی - اجتماعی و احزاب در چارچوب قانون رسمیت داشته و مادامی که به اقداماتی از قبیل توطئه یا جاسوسی دست نزنند، می توانند به عالیت سیاسی اجتماعی پردازند. امام، وجود آزادیهای مذکور را نه تنها مخالف نظام جمهوری اسلامی نمی داند; بلکه بر این باور است که چنین آزادی را انقلاب اسلامی برای مردم به ارمغان آورده است.

4 - آزادی دین - مذهب

یکی دیگر از شاخه های آزادی سیاسی، آزادی مذهب است. این آزادی هم شامل آزادی داشتن یا پذیرفتن یک دین و مذهب می شود و هم آزادی ابراز مذهب یامعتقدات و انجام مراسم و فرایض دینی. نوع اول ;

«یعنی اینکه شخص بتواند آزادانه و به طور آشکار و یا در خفا معتقدات مذهبی خود را از راه بیان یا نوشته ابراز نماید و هیچ کس مانع آزادی او نشود و آن در این حد; یعنی در حد فکر و اندیشه، با آزادی عقیده و بیان فرق ندارد». (30) اما نوع دوم ;

«یعنی اینکه شخص بتواند مراسم و فرائض مذهب خود را به گونه ای که در شریعت آمده است، اجرا نماید و نظم خواسته شده را در بین افراد و جامعه برقرار سازد.» (31)

از دیدگاه حقوق اساسی، فرد حق دارد در خویشتن خویش، هرگونه مذهبی را انتخاب نماید بی آنکه متحمل صدمات و ضررهایی در زندگی اجتماعی اش شود. به عبارت دیگر، هر شهروند به دلیل آنکه در یک جامعه زندگی می کند، از حقوق اساسی برخوردار است. این حقوق در جامعه براساس مذهب تقسیم و توزیع نمی گردد; بلکه تابعیت یک کشور، این حقوق را برای وی به ارمغان می آورد. علاوه بر این، پذیرش مذهبی برخلاف مذهب رسمی جامعه نباید باعث محروم شدن او از حقوق اساسی اش گردد. و بدین سان، آزادی دینی - مذهبی که ماهیتا سیاسی نیست، با آزادیهای سیاسی ارتباط وثیقی پیدا می کند و از این جهت، در زمره آزادی های سیاسی قرار می گیرد.

صرف نظر از بحث بسیار مهم نظری درباره آزادی مذهب براساس منابع دینی که باید در جای خود به آن پرداخت، در این جا سؤالات بسیار مهمی طرح می شود، از قبیل اینکه: آیا اقلیتهای مذهبی، آزادی انجام فرایض مذهبی را دارا هستند؟ وظیفه حکومت اسلامی در برابر آنها چیست؟ آیا تمامی شهروندان، قطع نظر از مذهب خود، از حقوق اجتماعی برخوردارند؟ آیا اقلیتهای مذهبی در اظهار عقاید خود آزادند؟ آیا این آزادی محدودیتی دارد؟ هرچند که پاسخ به این سؤالات براساس قانون اساسی آسان و امکان پذیر است ; اما در اینجا تلاش می کنیم براساس دیدگاه امام، به طور اختصار به این سؤالات پاسخ دهیم. در این راستا، نکات چهارگانه زیر را که پاسخ دهنده سؤالات مذکور هستند، از دیدگاه امام بیان می کنیم:

1- از نظر امام اقلیتهای مذهبی در حکومت اسلامی آزادی انجام فرائض مذهبی را دارا هستند. اقلیتهای مذهبی می توانند به طور آزادانه به اعمال مذهبی خود بپردازند. امام در آستانه پیروزی انقلاب و تشکیل حکومت اسلامی در پاسخ به سؤالی در این باره می فرماید:

«تمام اقلیتهای مذهبی در حکومت اسلامی می توانند به کلیه فرایض مذهب خود آزادانه عمل نمایند.» (32)

2- از دیدگاه امام، وظیفه حکومت اسلامی حمایت از حقوق اقلیتهای مذهبی است. حکومت اسلامی باید از حقوق آنان همچون سایر شهروندان دفاع کند. امام در پاسخ به سؤالی درباره روابط میان اقلیتها می فرماید:

« اقلیتهای مذهبی نه تنها آزادند; بلکه دولت اسلامی موظف است از حقوق آنان دفاع کند.» (34)

و نیز در جایی دیگر می فرماید:

«حکومت اسلامی موظف است از حقوق آنان [اقلیتهای مذهبی] به بهترین وجه حفاظت کند.» (34)

3- از نظر امام، برخورداری از حقوق اجتماعی در جامعه براساس تابعیت کشور است و تمام شهروندان ایرانی از حقوق اجتماعی برخوردارند و در این زمینه، اقلیتهای مذهبی نیز همچون مسلمانان، از این حقوق برخوردارند. به عبارت دیگر، حقوق اجتماعی بر اساس مذهب، در جامعه توزیع نمی شود:

«هر ایرانی حق دارد که مانند همه افراد از حقوق اجتماعی برخوردار باشد. مسلمان یا مسیحی و یا یهودی و یامذهب دیگر فرق ندارد.» (35)

و نیز در جایی دیگر می فرماید:

«اسلام بیش از هر دینی و بیش از هر مسلکی به اقلیتهای مذهبی، آزادی داده است. آنان نیز باید از حقوق طبیعی خودشان که خداوند برای همه انسانها قرار داده است، بهره مند شوند. ما به بهترین وجه از آنان نگهداری می کنیم.» (36)

4- از نظر امام، اقلیتهای مذهبی می توانند آزادانه به مسائل خود بپردازند و حق اظهار عقیده خود را نیز دارند:

«اسلام همیشه حافظ حقوق مشروع اقلیتهای مذهبی بوده و هست. آنان در جمهوری اسلامی آزادند و آزادانه به مسائل خود می پردازند و در پناه حکومت اسلامی چون بقیه افراد، در اظهار عقیده آزادند.» (37)

البته در لسان امام، اقلیتهای مذهبی آزادی اظهار عقیده خود را دارند، نه آزادی خرابکاری. امام در پاسخ به سؤالی در باره آزادی بیان عقیده برای اقلیتها، می فرماید:

«در حکومت اسلامی، همه افراد دارای آزادی در هر گونه عقیده ای هستند ولیکن آزادی خرابکاری را ندارند.» (38)

بنابراین در اینجا نیز امام، دغدغه حفظ نظام اسلامی را داشته و حفظ نظام اسلامی را بر همه مسائل مقدم می دارد. از نظر امام، حفظ نظام از مهمترین واجباتی است که بر سایر امور مقدم بوده و امور دیگر از جمله آزادی، در راستای حفظ نظام مفهوم پیدا می کنند.

جمع بندی و نتیجه گیری

در این نوشتار مختصر، با اشاره به مفهوم، عناصر، مصادیق و قلمرو آزادی سیاسی ; دیدگاه امام خمینی(ره) در باره برخی از مهمترین آزادیهای سیاسی; یعنی: آزادی و حق تعیین سرنوشت و رای، آزادی بیان، آزادی احزاب و تشکلها و آزادی مذهب را مورد توجه و بررسی قرار دادیم. برخی از یافته ها و نتایج بدست آمده از پژوهش حاضر عبارتند از:

1- مهمترین نقش مردم در حکومت اسلامی از دیدگاه امام را می توان «ساختار سازی » دانست. مردم در تعیین ساختار مناسب برای حکومت اسلامی نقش اساسی دارند. محتوای این حکومت را قانون الهی تامین کرده است. شروعیت حکومت نیز الهی است.

2- از دیدگاه امام، حق رای همگانی بوده و شامل تمامی اقشار و اصناف جامعه می شود; مردم از آزادی کامل در رای دادن برخوردار می باشند و هیچ گونه فشار و تحمیلی در رای دادن و رای گیری جایز نیست. مردم باید براساس بینش و شناخت صحیح، در رای گیری شرکت نمایند. هم چنین کسب آگاهیهای لازم در رای دادن ضرورت دارد.

3- از دیدگاه امام، «ضرر زدن » به منافع مردم، «توطئه » و «انتقام جویی »، از مهمترین موانع «آزادی بیان » شناخته می شود و حکومت اسلامی دارای چنان پایه های مستحکمی است که وجود آزادی بیان درصورتی که همراه با موارد مذکور نباشد، نه تنها باعث آسیب زدن به آن نمی شود; بلکه در راستای تقویت آن خواهد بود.

4- از نظر امام، آزادی تشکیل اجتماعات و مشارکت مردمی، از اهداف اساسی انقلاب می باشد. جمهوری اسلامی ایران، آزادی فعالیت سیاسی اجتماعی را برای گروهها و تشکلها به ارمغان آورده است; ولی مهمترین مانع فعالیت گروهها و تشکلهای سیاسی، مشارکت در طرح براندازی و توطئه علیه نظام است.

5- از نظر امام، اقلیتهای مذهبی در حکومت اسلامی، از آزادی کامل در انجام فرائض مذهبی خود برخوردار بوده و وظیفه حکومت اسلامی حمایت از حقوق آنها است. اقلیتهای مذهبی آزادی اظهار عقیده خود را نیز دارا هستند; اما نه آزادی خرابکاری. از این رو، حفظ نظام در اینجا نیز از نظر امام، مهمترین معیار رعایت و احترام به اصل آزادی فعالیتهای مذهبی آنهاست.

پی نوشت ها:

1 . کارل کوهن، دموکراسی، ترجمه فریبرز مجیدی، انتشارات خوارزمی، تهران، ص 184.

2. منوچهر طباطبائی مؤتمنی، آزادیهای عمومی و حقوق بشر، دانشگاه تهران،1370، ص 96.

3. سید محمد هاشمی، حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران، دانشگاه شهید بهشتی، تهران ،1374، ج 1، ص 169.

4. محمد جعفر جعفری لنگرودی، ترمینولوژی حقوق، ابن سینا، بنیاد راستاد، تهران،1363، ص 31.

5. مصطفی رحیمی، قانون اساسی ایران و اصول دموکراسی، امیرکبیر، تهران،1357، ص 190.

6. مهدی منتظر قائم، آزادی سیاسی، حکومت اسلامی، سال دوم، شماره اول ،ص 100.

7. مصطفی رحیمی، پیشین.

8. مهدی منتظر قائم، پیشین.

9. امام خمینی، صحیفه نور، ج 3، ص 204.

10. مهدی منتظر قائم، پیشین.

11. همان.

12. امام خمینی، صحیفه نور، ج 4، ص 21.

13. همان، ج 2، ص 260.

14. همان، ج 18، ص 245.

15. همان، ص 203.

16. همان، ص 264.

17. همان، ج 17، ص 103.

18. همان، ج 20، ص 194.

19. همان، ج 18، ص 204.

20. جعفر بوشهری، مسائل حقوقی اساسی، نشر دادگستر، تهران،1376،ص 33.

21. امام خمینی، صحیفه نور، ج 4، ص 259.

22. همان، ج 5، ص 130.

23. همان، ج 19، ص 216.

24. ابوالفضل قاضی، حقوق اساسی و نهادهای سیاسی، دانشگاه تهران، 1370، ج 1، ص 660.

25. جعفر بوشهری، پیشین، ص 35.

26. همان، ص 36.

27. ر. ک: قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، فصل سوم، بویژه اصل 26.

28. امام خمینی، صحیفه نور، ج 10، ص 128-129.

29. همان، ج 18، ص 73.

30. منوچهر طباطبائی مؤتمنی، پیشین، ص 95.

31. همان.

32. امام خمینی، صحیفه نور، ج 3، ص 75.

33. همان، ص 159.

34. همان، ص 75.

35. همان، ص 159.

36. همان، ص 48.

37. همان، ص 33.

38. همان، ص 100.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان