در احادیث بر موضوعاتی چون روءیت، نظر، استماع و مانند اینها احکام و آثاری مترتّب شده است. این روایات از یک لحاظ به دو دسته تقسیم می شوند. ابتدا نمونه هایی اندک از این دو دسته روایات را نقل و سپس آنها را بررسی می کنیم:
روایات دسته اوّل
الف) روءیت و نظر
من نظر إلی الفقاع فلیذکر الحسین(ع) و لیلعن یزید و آل زیاد.1
من اطّلع فی بیت جاره فنظر إلی عورة رجل أو شعر امرأة أو شیء من جسدها....2
من نظر إلی عورة أخیه المسلم... أدخله اللّه....3
حرّم النظر إلی شعور النساء... لما فیه من تهییج الرجال.4
أیّها الناس انّما النظر من الشیطان.5
النظر سهم مسموم من سهام ابلیس.6
فالنظر سبب إیقاع الفعل من الزنا و غیره....7
من قصد إلی مصلوب فنظر إلیه وجب علیه الغسل عقوبة.8
إذا رأی أحدکم امرأة تعجبه فلیأت أهله فانّ عند أهله مثل ما رأی.9
فإذا نظر أحدکم إلی امرأة تعجبه فلیلمس أهله.10
ب) سمع و استماع
من استمع إلی فضیلة من فضائله [أی أمیر الموءمنین(ع)] غفراللّه له الذنوب التی اکتسبها بالاستماع... .11
من سمع رجلاً ینادی «یا للمسلمین» فلم یجبه فلیس بمسلمٍ.12
الاستماع منهنّ [أی المغنّیات] نفاق.13
و رأیت القرآن قد ثقل علی الناس استماعه و خفّ علی الناس استماع الباطل.14
استماع الغناء و اللهو ینبت النفاق فی القلب... .15
کثرة الاستماع إلی الغناء یورث الفقر.16
ثلاثة یقسین القلب: استماع اللهو....17
إستماع الأوتار من الکبائر.18
من استمع إلی اللهو یُذاب فی أُذنه الانک.19
احادیثی که ذکر شد نمونه های اندکی از روایات فراوانی است که در آنها روءیت، نظر، سمع و استماع، موضوع حکمی قرار گرفته و یا اثری بر آنها مترتّب شده است. روءیت و سمع در همه این روایات به صورت مطلق آمده و انواع و اقسام آنها را در بر می گیرد؛ چه روءیت و سمع عادی و بدون ابزار که در زمان صدور رایج بوده است چه روءیت با ابزارهایی مانند دوربین و تلسکوپ و یا سمع با ابزارهایی مانند: بلندگو، تلفن، بی سیم، ضبط صوت، رادیو و تلویزیون. بنابراین هیچ کس که با الفبای فقه آشنا باشد از این روایات چنین نمی فهمد که مثلاً شنیدن غنا به صورت مستقیم و بدون ابزار، حرام ولی از رادیو و یا تلویزیون حلال است؛ و یا همان فضیلتی که شنیدن فضائل حضرت امیرالموءمنین(ع) بدون ابزار دارد، یا شنیدن از ابزار نیز دارای همان فضیلت است. همچنین موارد دیگری مانند استماع غنا، سماع استغاثه مسلمان، نظر به نامحرم و نظر به مصلوب که نقل شده. در این روایات نمی توان مدّعی شد که روءیت و سمع به روءیت و سمع متعارف در زمان صدور حدیث انصراف دارد و یا فقط همان نوع به ذهن تبادر می کند ولی روایات دسته دوم بر خلاف این روایات مطلق نیستند که پس از نقل چند نمونه به توضیح آنها خواهیم پرداخت:
روایات دسته دوم
إذا کنت فی الموضوع الذی تسمع فیه الأذان فأتمّ و إذا کنت فی الموضع الذی لاتسمع فیه الأذان فقصّر.20
إذا سمع الأذان أتمّ المسافر.21
الرجل یرید السفر، متی یقصّر؟ قال: إذا تواری من البیوت.22
ألیس قد بلغوا الموضع الذی لایسمعون فیه أذان مصرهم الذی خرجوا منه؟23
در این روایات که در باره حدّ ترخص وارد شده اند مسلّماً شنیدن اذان، بدون ابزار و متناسب با وضع زمان صدور مراد است و هرگز شنیدن از بلندگو، تلفن، بی سیم و رادیو را شامل نمی شود. در تواری(استتار) نیز به تواری متعارف در زمان صدور اشاره دارد و نه به استفاده از دوربین و تلسکوپ و مانند اینها.24
سألته عن الدود یقعُ من الکنیف علی الثوب، أیصلّی فیه؟ قال: لابأس، إلاّ أن تری أثراً فتغسله.25
السیف بمنزلة الرداء تصلّی فیه مالم ترفیه دماً.26
کلّ شیء من الطیر یتوضّأ ممّا یشرب منه إلاّ أن تری فی منقاره دماً، فإن رأیت فی منقاره دماً فلا تتوضّأ منه ولاتشرب.27
سألته عن الفأرة و الدجاجة و الحمام و أشباهها تطأ العذرةَ ثمّ تطأ الثوب، أیُغسل؟ قال: إن کان استبان من أثره شیء فاغسله و إلاّ فلا بأس.28
در این چهار روایت نیز مسلّماً منظور از «تری»، «رأیت» و «استبان» دیدن اثر نجاست با چشم غیر مسلح و متعارف در زمان صدور حدیث است، نه روءیت با میکروسکوپ. و هیچ فقیهی این گونه فتوا نمی دهد که در چنین مواردی، اگر اثر نجاست در لباس با چشم متعارف دیده نشود ولی با میکروسکوپ قابل دیدن باشد، آن لباس باید تطهیر شود.
به عبارت دیگر روءیت و سمع در روایات دسته دوم بر خلاف روایات دسته اوّل مطلق نیست و شامل همه افراد آن نمی شود. اکنون باید این موضوع را تحلیل و تبیین کرد که چرا روایات دسته اوّل بر خلاف روایات دسته دوم مطلق است. روشن است که تنها، ادّعای انصراف در دسته دوم از روایات و عدم آن در دسته اوّل، یا ادّعای تناسب حکم و موضوع در دسته دوم، راه حل مناسبی نیست. از این رو به تبیین و تحلیل منطقی این روایات می پردازیم و سپس روایات روءیت هلال را مورد بررسی قرار می دهیم تا مشخص شود که آیا از دسته اوّلند یا از دسته دوم؟
با دقت در مفاد این دو دسته از روایات معلوم می شود که دسته دوم در مقام تحدید و مشخص کردن اندازه یا مقدار و مسافت و مرتبه خاصّی از چیزی است و خود حس یعنی سمع و روءیت، موضوعیتی ندارد، بلکه از آن به عنوان مقیاس و ابزار سنجش استفاده شده است. مثلاً از شنیدن صدای اذان و دیدن دیوارهای شهر در حدّ ترخص، به عنوان ابزار اندازه گیری استفاده شده است. در حقیقت، دیدن یا شنیدن در این مورد، فقط علامتی برای سنجش یک فاصله طولی مشخص است(مثلاً یک فرسخ).29 همچنین در روایات دیدن اثر نجاست: «تری أثراً فتغسله»، «تری دماً» و «استبان من أثره شیءء» مراد، مطلق روءیت یا مطلق استبانه نجس نیست؛ بلکه مراد، اندازه، وضع و مقدار خاصّی از انتقال اثر نجاست است که اگر چشم متعارف و عادی قابل روءیت باشد تطهیر لباس واجب و در غیر این صورت واجب نیست و روءیت، موضوعیتی ندارد بلکه ابزاری برای سنجش خاصّی است.
به عبارت دیگر، در دسته دوم از روایات، روءیت، سمع و مانند آنها در مقام تحدید و طریق برای اثبات چیز دیگری مانند مسافت یا کیفیتی خاص است و به تعبیر فنّی، طریقیت دارد نه موضوعیت. از این رو هیچ ابزار و وسیله دیگری مانند دوربین، تلسکوپ، بلندگو و میکروسکوپ جایگزین آن نمی شود چون لازمه و خاصیتِ تحدید، مشخص و معیّن بودن آن است و اگر بنا باشد در تشخیص حدّ ترخّص مثلاً هم روءیت عادی و هم روءیت با چشم مسلّح معتبر باشد معنایش مشخص نبودن مسافت و مقدار حدّ ترخص است که منافی با غرض شارع بوده و معنی ندارد شارع چیزی را معیار تشخیص حدّ ترخص قرار دهد که طبق یک فرد از آن معیار(روءیت عادی) حد ترخّص مثلاً یک فرسخ و طبق یک فرد دیگر از آن معیار(روءیت با چشم مسلّح) حد ترخّص سه فرسخ باشد.
در موارد مذکور، از روءیت و سمع به عنوان وسیله ای برای اندازه گیری استفاده شده است و درست به همین دلیل، هیچ چیز جایگزین آن نمی شود، نه تنها چشم مسلّح و شنیدن با ابزار، بلکه حتّی سمع و نظر خارق العاده خلاف متعارف هر چند بدون ابزار نیز جانشین سمع و نظر متعارف نمی شود، همچنان که صاحب عروة الوثقی فرموده و هیچ یک از علمایی که بر این کتاب حاشیه نوشته اند در خصوص این مطلب چیزی نگفته اند.
المدار فی عین الرائی و اُذن السامع علی المتوسّط فی الروءیة و السماع... فغیر المتوسّط یرجع إلیه، کما أنّ الصوت الخارق فی العلوّ یُردُّ إلی المعتاد المتوسّط.30
علاوه بر سمع و روءیت هرگاه عضو دیگری نیز وسیله ای برای سنجش باشد، هرگز مطلق آن مراد نیست و الاّ نقض غرض و بر خلاف در مقامِ تحدید بودن است. مثلاً در بیان حدّ کر، چند «شبر»(وَجَب) معمولی و متعارف مراد است و هیچ فقیهی نفرموده که «شبر» در روایت، مطلق است و شامل همه انواع آن می شود چه شبرفرد خردسال، چه بزرگسال، چه بسیار کوچک و چه به طور خارق العاده بزرگ! و همین طور موارد مشابه دیگر مانند حدّ شستن صورت در وضو.
با توجه به این نکته، سمع و روءیت و مانند آن در دسته دوم از روایات طریقیت دارند؛ یعنی طریق و وسیله برای سنجش مقدار خاصّی هستند. از این رو همان سمع و روءیت متعارف در زمان صدور روایت مورد نظر است و لاغیر.
بر خلاف روایات دسته اوّل که روءیت، سمع، نظر و استماع در آنها در مقام تحدید چیز دیگری نیست و طریقیت ندارد بلکه موضوعیت دارد و مطلق است. مثلاً: نظر به نامحرم، چه با دوربین و تلسکوپ و چه با چشم عادی حرام است و از سوی دیگر شنیدن فضائل امیر الموءمنین(ع) چه از ابزارهایی مانند رادیو، تلویزیون، تلفن، بی سیم و بلندگو و چه بدون اینها، همه استماع است و مطابق روایت مذکور، فضیلت دارد. همچنین در موارد دیگری مانند «من سمع رجلاً ینادی یا للمسلمین» و «شنیدن غنا و لهو» فرقی بین شنیدن از ابزارهایی مثل رادیو و شنیدن بدون ابزار نیست، چون در همه این موارد؛ خود شنیدن و دیدن موضوعیت دارد و برای چیز دیگری طریق نیست، لذا چیز دیگری غیر از شنیدن و دیدن، جانشین آن نمی شود، بخلاف روایات دسته دوم که طریقیت دارند و چون طریقیت دارند از هر راهی که مقدار مورد نظر آن روایات احراز شود حکم مترتّب می شود هر چند که سمع و نظری هم در کار نباشد.
روءیت هلال
اکنون به روءیت هلال می پردازیم، و آن را از این جهت بررسی می کنیم:
1. گرچه موضوع احکام شرعی مانند روزه ماه مبارک «شهر رمضان» است ولی مسلّماً شروع و آغاز ماه قمری با صرفِ خروج ماه از تحت الشعاع و مُحاق، محقّق نمی شود بلکه ملاک آغاز ماههای قمری «روءیت هلال» می باشد. دلیل این مدّعا مشروحاً در جلد دوم و چهارم کتاب «روءیت هلال» آمده است.31
2. حقیقت آن است که روءیت هلال طریقیت دارد نه موضوعیت، چنان که بسیاری از فقیهان نیز بر این باورند.32 یعنی از آنجا که در شرع مقدس نشانه ها و علائم دیگری جایگزین روءیت هلال می شوند هر چند بالفعل، روءیت محقّق نشده باشد می فهمیم که روءیت، موضوعیت ندارد. مثلاً با گذشت سی روز از ماه قبل، به حلول ماه جدید حکم می کنیم ولو روءیت بالفعل محقّق نشود، یا کسی استهلال نکند یا بر اثر وجود مانعی، ماه روءیت نشود. همچنین اگر هلال در شرق، روءیت شود اوّل ماه برای نقطه غربی هم عرض آن نیز ثابت می شود هر چند که هلال در نقطه غربی، روءیت نشود. دلائل متعدّد طریقیت به این معنی در جلد دوم و چهارم کتاب «روءیت هلال» مشروحاً بیان شده و ما در اینجا به آنها نمی پردازیم.
3. روءیت تقدیری یا امکان روءیت نیز مُثبت حلول ماه جدید است. بدین معنی هرگاه ماه در وضعی باشد که اگر مانعی در آسمان نباشد و مردم استهلال کنند، دیده می شود؛ همین اندازه برای اثبات اوّل ماه کافی است. بنابراین اگر بر اساس محاسبه قطعی به اتفاق کارشناسان و اهل خبره، ماه در موقعیتی باشد که «لولا المانع لرئی» هر چند دیده نشود، اوّل ماه ثابت می شود. به عبارت دیگر چنان که گذشت، تنها خروج ماه از محاق، مُثبتِ حلولِ ماه جدید نیست، بلکه باید به درجه و حدی برسد که «قابل روءیت» باشد و این قابلیت روءیت، یا امکان روءیت یا روءیت تقدیری و یا روءیت پذیر بودن ماه، ملاک حلول ماه جدید است.
بنابراین، از هر طریق و وسیله ای که یقین یا اطمینان حاصل شد که ماه، قابل روءیت است مانند سخن منجّمان و هیویان، اوّل ماه ثابت می شود؛ هر چند ماه بر اثر موانعی روءیت نشود یا کسی استهلال نکرده باشد. ادله این سخن را در گفتار دیگری با عنوان «اعتبار قول هیویان در روءیت هلال» آورده ام و اقوال دیگر را نیز در این موضوع در جلد دوم و چهارم کتاب «روءیت هلال» نقل کرده ام.
4. در بسیاری از ماههای قمری، وضع ماه بدین منوال است که هلال شب سی ام با چشم غیر مسلح قابل روءیت نیست ولی با ابزار، دیده می شود؛ یعنی ماه، پس از خروج از محاق، هنوز به درجه ای نرسیده و آنقدر نور کسب نکرده که بتوان آن را بدون ابزار دید، ولی با چشم مسلح ممکن است. لازمه این امر آن است که اگر روءیت هلال با چشم مسلح معتبر باشد، حلول ماه، یک روز زودتر ثابت شود و اگر روءیت بدون ابزار ملاک باشد، آغاز ماه یک روز دیرتر ثابت خواهد شد.
5. موضوع بحث ما در این گفتار، صورتی است که هلال با چشم غیر مسلّح به هیچ وجه قابل روءیت نباشد، هر چند هیچ مانعی مانند ابر و بخار وجود نداشته باشد. بنابراین، اگر هلال به حدّی برسد که اگر مانعی نباشد، با چشم عادی روءیت شود، ولی بر اثر مانع، فقط با تلسکوپ قابل روءیت باشد، در اینجا مسلّماً، روءیت با تلسکوپ معتبر است. در این فرض حتی اگر با تلسکوپ هم بر اثر مانع قابل روءیت نباشد ولی محاسبات علمی نشان دهد که ماه با چشم غیر مسلّح روءیت پذیر و قابل روءیت است، کافی و معتبر می باشد و حلول ماه نو با آن ثابت می شود و شاید برخی از کسانی که روءیت با تلسکوپ را معتبر می دانند مقصودشان همین صورت است.
6. با توجه به آنچه گذشت، مشخص شد که اوّل ماه قمری وقتی است که ماه، پس از خروج از محاق، در مدار به درجه ای برسد که با چشم غیر مسلّح قابل روءیت باشد. این درجه و به عبارت دیگر «قابلیة الروءیة یا امکان الروءیة با چشم غیر مسلّح» موضوع حکم است و شارع مقدس رسیدن ماه به این درجه را نشانه آغاز ماه قمری دانسته است. به این نکته، علمای بسیاری از جمله مرحوم آیة اللّه خویی(ره) تصریح کرده اند.33
7. بنابر آنچه گفته شد مسلّماً، شارع مقدس که حلول ماه را منوط به روءیت فرموده در مقام تحدید است. یعنی از روءیت به عنوان ابزاری برای رسیدن ماه به حدّ خاصی استفاده کرده است و گرنه روءیت موضوعیتی ندارد درست مانند روءیت دیوارهای شهر در حدّ ترخص، که به هیچ وجه، موضوعیت ندارد و برای سنجش مقدار خاصّی از مسافت از آن استفاده شده است.
8. با این مقدمات روشن شد که روایات روءیت هلال، از روایات دسته دوم ذکر شده در اوّل این مقاله محسوب می شوند و همان طور که در آن موارد، از جمله: تشخیص حد ترخّص، استفاده از ابزاری مثل دوربین و تلسکوپ به هیچ وجه معتبر نیست، در روءیت هلال نیز چنین است، چون از این جهت یعنی به لحاظ در مقام تحدید بودن هیچ فرقی بین آنهانیست.
چنان که گذشت، از بررسی مجموع موارد مذکور، این مناط کلی به دست می آید که اگر استفاده از یک حس مانند روءیت و سمع جنبه ابزاری داشته باشد، تحوّلات فنّاوری و توسعه در آن، به عنوان ابزار و طریق شرعی پذیرفته نیست، و استفاده از این ابزار با در مقام تحدید بودن سازگاری ندارد و چون روءیت هلال نیز راهی برای علم به روءیت پذیری هلال است و خود روءیت، موضوعیت ندارد، بنابراین دیدن با چشم مسلح، معتبر نیست، و نمی تواند دلیل شروع ماه قمری باشد.
9. دلیل عمده عدم اعتبار روءیت هلال با چشم مسلّح، همین است که گذشت. برای توضیح بیشتر و تقریب به ذهن مثلاً می گوییم: برای ثبوت اوّل ماه، روءیت هلال، و برای تشخیص حدّ ترخّص، دیدن دیوارهای شهر معیار است و حقیقت در هر دو مورد، یکی از این چهار فرض است:
1. فقط روءیت با چشم غیر مسلّح، موضوع حکم و معتبر است(و هو المطلوب و المختار).
2. هم روءیت با چشم غیر مسلّح موضوع حکم و معتبر است و هم روءیت با چشم مسلح.
3. فقط روءیت با چشم مسلح موضوع حکم و معتبر است.
4. تا قبل از اختراع و ساختن دوربین و تلسکوپ، فقط روءیت با چشم غیر مسلّح موضوع حکم و معتبر بود و پس از آن، تنها روءیت با چشم مسلح موضوع حکم و معتبر است.
روشن است که فقط صورت اوّل صحیح می باشد و سه فرض دیگر صحیح نیست، زیرا لازمه فرض دوم آن است که حدّ ترخّص هم مثلاً یک فرسخ باشد(در روءیت با چشم عادی) و هم سه فرسخ مثلاً(در روءیت با چشم مسلّح) و نیز در بسیاری از ماهها هم مثلاً روز شنبه اوّل ماه باشد(چون روز جمعه فقط با تلسکوپ قابل روءیت است) و هم روز یک شنبه، چون(کما هو المفروض) فقط روز شنبه با چشم غیر مسلح قابل روءیت است. و به عبارت دیگر، لازمه اش آن است که در طول بیش از هزار سال که از ابزار برای روءیت استفاده نمی شد در تمام موارد مشابه مثلاً روز یک شنبه و پس از استفاده از ابزار در عین همان فرض، روز شنبه اوّل ماه باشد.
بدیهی است که لازمه فرض دوم این است که تحدید مذکور لغو و مستلزم تنافی باشد، چون لازم می آید که حدّ ترخص هم یک فرسخ و هم سه فرسخ باشد و هم اوّل ماه وقتی است که مثلاً 15 ساعت از خروج قمر از محاق گذشته باشد(در روءیت با چشم غیر مسلّح) و هم وقتی است که 8 ساعت از خروج ماه از محاق گذشته باشد(در روءیت با چشم مسلّح).
فرض سوم هم که بدیهی البطلان است؛ زیرا لازمه اش آن است که شارع مقدس چیزی را ملاک و معیار قرار داده که تا بیش از هزار سال از دسترس مکلفین خارج بوده است و با جعل چنین معیاری، مردم در بسیاری از ماهها بر اثر فعل شارع بر خلاف واقع عمل کرده اند.
فرض چهارم همان تالی فاسد فرض دوم را دارد.
بنابراین، با توجه به اینکه شارع مقدس معیاری را برای حلول ماه قرار داده که از همان آغاز در دسترس مردم بوده است بر خلاف محاسبات حرکات خورشید که فقط اهل فن از آن مطلع بوده اند و این نکته از آیه شریفه«یسئلونک عن الأهلة» و گفتار مفسران در ذیل آن استفاده می شود. 34 باید یقین کرد همان روءیتی که در زمان شارع مقدس برای مردم قابل دستیابی بوده معتبر و موضوع حکم است، آن هم نه به دلیل انصراف روءیت، به روءیت متعارف آن زمان، و نه تبادر آن نوع روءیت به ذهن که برخی از فقیهان به آن تمسک کرده اند.35 زیرا در روایات دسته اوّل هم طبق این مبنی باید به آن قائل شد با اینکه اساساً قابل التزام نیست بلکه به دلیلی که گذشت یعنی در مقام تحدید بودن روایات روءیت هلال و موضوعیت نداشتن آن، بر خلاف روایات دسته اوّل.
عمده دلیل ما بر عدم اعتبار روءیت با چشم مسلح همین است، ولی می توان موءیّدات و شواهدی نیز بر آن افزود؛ که هر چند دلیل مستقلی محسوب نمی شوند، امّا برای تثبیت مدّعا یا ایجاد شک در اعتبار چشم مسلح موءثرند:
1. لازمه معتبر بودن روءیت با چشم مسلح، آن است که شارع مقدس بیش از هزار سال مردم را به اشتباه انداخته باشد که البته پذیرفتنی نیست. یعنی شارع مقدس در بسیاری از ماههای سال حدّی را ملاک شروع ماه قرار داده(قابلیت روءیت ماه با چشم مسلّح، و مثلاً 8 ساعت پس از خروج از محاق) که این حد تا هزار سال پیش از این، قابل دسترسی نبوده است و مردم یک روز پس از آن را(قابلیت روءیت ماه با چشم غیر مسلح، و مثلاً 15 ساعت پس از خروج از محاق) اوّل ماه می دانسته اند و عید فطر، شب قدر، عرفه و عید قربان را بر خلاف واقع یک روز دیرتر می دانسته اند، آن هم نه بر اثر تقصیر مکلفین، بلکه بر اثر فعل و جعل شارع. و اگر روءیت با تلسکوپ های قوی مانند هابل معیار باشد این وسایل هنوز هم در اختیار مسلمانان نیست.
2. شارع مقدس، روءیت هلال را موضوع حکم قرار داده است و اطلاق هلال بر هلال واقعی غیر قابل روءیت با چشم غیر مسلح یعنی غیر قابل روءیت در عصر شارع استعمال لفظ در غیر معنای آن است. زیرا هلال، مشتق از «هلّ» به معنی «بدا و ظهر» یا «صرخ» می باشد و چون مردم هنگام روءیت آن، صدای خود را به فریاد و تکبیر و تهلیل، بلند می کردند به آن هلال گفته اند و «استهلّ الصبیّ» از همین باب است. یعنی کودک هنگام ولادت گریه و سرو صدا کرد.36
3. مشکل بزرگ تر قول به اعتبار روءیت هلال با چشم مسلح این است که قدرت دوربین ها و تلسکوپ ها یکسان نیست. آیا مثلاً تلسکوپ های موجود در ایران معیار است یا مطلق تلسکوپ مراد است هر چند که بسیار پر قدرت و پیشرفته باشد مانند هابل در آمریکا؟ به عقیده کارشناسان، شاید هلال ماه با تلسکوپ های معمولی موجود در ایران قابل روءیت نباشد، امّا با تلسکوپ هابل، بتوان ماه را دید و چه بسا در آینده تلسکوپ قوی تری نیز ساخته شود.
در این صورت، گاهی اوقات و در بعضی از افق ها اگر روءیت با هابل را معتبر بدانیم ماه یک روز زودتر ثابت می شود و اگر فقط روءیت با تلسکوپ های معمولی معتبر باشد37 مسئله، صورت دیگری خواهد داشت.
این ضابطه مند نبودن و تفاوت معیار که قطعاً مخالف در مقام تحدید بودن شارع است یکی از شواهد ضعف این قول است.
1. بر فرض که این ادلّه مدّعای ما را به طور قطع ثابت نکند، لااقل در اعتبار روءیت با چشم مسلح تشکیک ایجاد می کند، و حداقل شک می کنیم که آیا روءیت با چشم مسلح معتبر است یا معتبر نیست؟ و از طرفی هم در روایات وارد شده که یوم الشک(آخر ماه مبارک) را روزه بگیرید و ماه را کامل(سی روز) کنید.38
2. در صورتی که از ادلّه چیزی استفاده نشود، و اعتبار روءیت با چشم مسلح مشکوک باشد، استصحاب موضوعی بقای ماه، و استصحاب حکمی وجوب صوم(در ماه رمضان) جاری است.39
چند نکته
1. عدم اعتبار روءیت هلال با چشم مسلح به معنای استفاده نکردن از ابزار و فنّاوری جدید و پیشرفت های علمی و بی تأثیر بودن آنها در روءیت هلال نیست، بلکه این ابزارها کارایی های بسیاری در این مسأله دارند که چون در مقاله «اعتبار قول هیوی در روءیت هلال» و در جلد دوم و چهارم کتاب «روءیت هلال» موارد کارایی آنها را بیان کرده ام از این رو از بیان دوباره در اینجا چشم می پوشم.
2. اختلاف در مسأله روءیت هلال با چشم مسلّح به مسلک مشهور فقها یعنی لزوم اشتراک و اتحاد آفاق اختصاص ندارد، بلکه بر مبنای مرحوم آیة اللّه خویی رحمه اللّه و عده ای دیگر نیز مبتنی بر عدم لزوم اتحاد آفاق، ساری و جاری است.
3. بحث روءیت هلال با چشم مسلح از مسائل مستحدثه است و سابقه چندانی در فقه ندارد. از این رو پاره ای از استدلالها در این بحث چندان قوی و کامل نیست. مثلاً برخی از طرفداران اعتبار روءیت هلال با چشم مسلح به همین دلیل اکتفا می کنند که «روءیت در روایات، مطلق است و شامل روءیت با چشم مسلح هم می شود!» و اگر اشکال شود که روءیت و سمع در روایات تعیین حدّ ترخص هم مطلق است، چرا در آنجا چشم مسلّح را معتبر نمی دانید، نمی توانند پاسخی بدهند؟
همچنین مخالفان اعتبار روءیت با چشم مسلح هم به این دلیل اکتفا کرده اند که «روءیت به روءیت متعارف در زمان شارع مقدس انصراف دارد»40 ولی دلیلی برای انصراف ذکر نکرده اند. از همین رو می توان اشکال کرد که چرا در روایات دسته اوّل مانند نظر به نامحرم، قائل به انصراف نمی شوید؟
4. قول مشهور در میان فقهای عصر ما، عدم اعتبار روءیت با چشم مسلح است که حضرات آیات: امام خمینی، خویی، شهید سید محمد باقر صدر و شهید سید محمد صدر41از جمله این فقیهان هستند.
آیة اللّه خویی(ره) می گوید:
لا عبرة بالروءیة بالعین المسلّحة... نعم، لابأس بتعیین المحلّ بها ثمّ النظر بالعین المجرّدة، فإذا کان قابلاً للروءیة و لو بالاستعانة من تلک ال آلات فی تحقیق المقدمات کفی و ثبت به الهلال، کما هو واضح.42
امام خمینی(ره) نیز می نویسد:
لا اعتبار بروءیة الهلال بال آلات المستحدثة، فلو رئی ببعض ال آلات المکبّرة نحو التلسکوب مثلاً و لم یکن قابلاً للروءیة بلا آلة لم یحکم بأوّل الشهر، فالمیزان هو الروءیة بالبصر من دون آلة مقرّبة أو مکبّرة نعم لو رئی ب آلةٍ و علم محلّه ثمّ رئی بالبصر بلا آلة یحکم بأوّل الشهر.43
5. ممکن است مراد برخی از کسانی که روءیت با چشم مسلّح را معتبر می دانند در صورتی باشد که ماه در مدار خود به درجه ای رسیده که با چشم غیر مسلح قابل روءیت است؛ ولی بر اثر موانعی مثل بخار و ابر فقط با تلسکوپ دیده می شود نه با چشم عادی. بنابر این این افراد با کسانی که روءیت با ابزار را معتبر نمی دانند اختلافی نخواهند داشت؛ زیرا در این صورت حتی اگر ماه با تلسکوپ هم روءیت نشود، ولی محاسبات قطعی فلکی، روءیت پذیر بودن آن را اثبات کند کافی است.
در پایان ذکر این نکته را لازم می دانم که در تدوین این نوشتار از افاضات فقیه مدقّق حضرت آیة اللّه شبیری زنجانی و نیز از مقاله دوست فاضل جناب مستطاب آقای محمد سمیعی با عنوان «بررسی حکم شرعی روءیت هلال با چشم مسلح» بهره برده ام.
1. بحار الانوار، ج66، ص492، ح34.
2. همان، ج76، ص361، ح30.
3. همان، ج104، ص33، ح2.
4. همان، ج6، ص103، ح2.
5. همان، ج16، ص295، ح46.
6. همان، ج104، ص38، ح34 و ص 40، ح46.
7. همان، ج80، ص182، ح31.
8. وسائل الشیعه، ج3، ص332، ح3798.
9. بحارالانوار، ج10، ص115، ح1 و ج103، ص287، ح19.
10. همان، ج41، ص49، ح1 و ج104، ص39، ح43.
11. همان، ج38، ص196، ح4.
12. وسائل الشیعه، ج15، ص141، ح20169.
13. میراث فقهی ،ج1، غنا، موسیقی، ص 2205، ح 56 و ص 2208، ح61.
14. همان، ص228، ح102.
15. همان، ص2230، ح107 و 114.
16. همان، ص2232، ح110 و111.
17. همان، ص2232، ح6 و ص2233، ح113.
18. همان، ص2238، ح119.
19. همان، ص2240، ح127.
20. وسائل الشیعه ، ج8، ص472، ح11196.
21. همان، ص473، ح11200.
22. همان، ص471، ح11194.
23. همان، ج8، ص466 و 467، ح11186.
24. العروة الوثقی، ج3، ص464 مسأله 64.
25. وسائل الشیعه، ج3، ص526، ح4365.
26. همان، ص529، ح4371.
27. همان، ج3، ص527 و 528، ح4368.
28. وسائل الشیعه، ج3، ص467، ح4194.
29. مقاله «بررسی حکم شرعی روءیت هلال با چشم مسلّح»، عرضه شده به دومین سمینار تخصصی روءیت هلال، مهرماه 1383.
30. العروة الوثقی، ج3، ص464، مسأله 64.
31. روءیت هلال، ج2و4، ص1159، 1185، 1271 1274، 1383 1384، 1432، 1453، 1462 و 1478.
32. همان، ج2، ص1188، 1267 1268 و 1383 1384.
33. روءیت هلال، ج2، ص1383 1384، 1478 و ج4، بخش سوم.
34. علامه طباطبایی ذیل آیه شریفه در تفسیر المیزان می گوید: «إنّ الانسان لابدّ له من حیث الخلقة من أن یقدّر أعماله و أفعاله... بالزمان، و لازم ذلک أن یتقطّع الزمان الممتدّ الذی ینطبق علیه أمورهم قطعاً صغاراً و کباراً... و التقطیع الظاهر الذی یستفید منه العالم و الجاهل و البدوی و الحضری و یسهل حفظه علی الجمیع إنّما هو تقطیع الایّام بالشهور القمریة التی یدرکه کل صحیح الادراک مستقیم الحواسّ من الناس، دون الشهور الشمسیة التی ماتنبّه لشأنها و لم ینل دقیق حسابها الإنسان إلاّ بعد قرون و أحقاب من بدء حیاته فی الارض، و هو مع ذلک لیس فی وسع جمیع الناس دائماً... » و نیز مرحوم آیة اللّه سید عبدالاعلی سبزواری در تفسیر مواهب الرحمن می نویسد: «... لتقدیر الزمان طرق مختلفة، ربما یصعب بعضها علی عامّة الناس و لایمکن معرفته إلاّ بعد بلوغ الإنسان منزلة من العلم، و لذلک کان الطریق الأسهل لجمیع الناس الذی یستفید منه العالم والجاهل والحضری و البدوی إنّما هو التوقیت بالأهلّة، و یکون الحساب بالشهور القمریة و هو قدیم جدّاً... ». مشروح سخن این دو بزرگوار و سایر مفسران را در جلد اوّل کتاب روءیت هلال نقل کرده ایم. بسیاری از علمای اهل سنّت نیز به این نکته اشاره کرده اند.
35. روءیت هلال، ج2، ص1189 و 1268.
36. لسان العرب، ج11، ص71 «هلّ» و فقه اهل البیت(ع)، مقاله «روءیة الهلال و معطیات العلم الحدیث»، شماره 31، ح81.
37. مقاله «بررسی حکم شرعی روءیت هلال با چشم مسلّح».
38. روءیت هلال، ج2، ص1036 1066 و 1375 1377.
39. همان، ج2، ص1064 1066 و 1440 1441.
40. همان، ج2، ص1188 1192، 1268 1269 و 1478 1479.
41. روءیت هلال، ج4، بخش سوم.
42. همان، ج2، ص1478.
43. همان، ج4، بخش سوم و تحریر الوسیله، ج2، ص607 و 608، مسأله18.