خیلیها معتقدند در سالهای آینده جنگهای جهانی بر سر شمشهای طلا نیست و قطرههای آب، دغدغه اصلی کشورها برای تیغ کشیدن علیه هم خواهد شد. خشکسالی همراه همه تبعاتش اکنون سالهاست که روی سر مردم کشورمان آوار شده است و مسئولان در ردهها و جایگاههای مختلف دربارهاش هشدار دادهاند .
به گزارش ، جام جم نوشت: اکنون کار به جایی رسیده است که حتی در همایش «مقابله با گرد و غبار، چالشها و راهحلهای علمی» پای کمبود آب، به مقوله بیابانزایی هم باز شده تا جایی که رئیسجمهور دو روز پیش درباره سدسازی ترکیه و پیامدهای آن برای ایران و کشورهای همسایه هشدار جدی داد، زیرا یکی از تبعات کمبود آب در پی سدسازی ترکیه در پروژه گپ، افزایش گرد و غبار در منطقه است.
ما در این گزارش در گفتوگو با کارشناسان مختلف، پیامدهای این سدسازی و راهکارهای قانونی برای متوقف کردن آن را بررسی کردهایم.
بحران ریزگردها اوج میگیرد
دکتر تقی عبادی، استاد دانشکده مهندسی عمران و محیط زیست دانشگاه امیرکبیر
وجود رطوبت در خاک باعث چسبندگی ذرات آن میشود و از پراکندگی و معلق شدنشان جلوگیری میکند. همچنین رطوبت خاک سبب ارتقای پوشش گیاهی، پایداری خاک و کاهش حجم ذرات با قطر کمتر از 10 میکرون میشود؛ همان ذراتی که به آنها گرد و غبار میگوییم. این در حالی است که سدسازی ترکیه، حجم ورودی آب به دجله و فرات را کم میکند که باعث کم شدن میزان رطوبت در منطقه بینالنهرین خواهد شد؛ در نتیجه آنچه سبب مرطوب شدن خاک، ارتقای پوشش گیاهی، پایداری خاک و کاهش حجم گرد و غبار میشود نیز از بین میرود. در نتیجه این سدسازی، گرد و غبار تولید میشود و حجمی عظیم از آن به سمت کشور ما حرکت میکند.
با افزایش بیابانها، خشکسازی و تولید گرد و غبار در پی سدسازی ترکیه، اقتصاد کشاورزی عراق و ایران هم آسیب جدی میبیند. ترکیه درباره اینکه سدسازی به محیطزیست منطقه آسیب میزند، هیچ توجیهی ندارد. علاوه بر ترکیه ما در ارتباط با افغانستان هم مشکل مشابه داریم و به طور کلی در آبهای مناطق مرزی با این نوع چالش روبهروییم. حال آنکه باید براساس معاهدات بینالمللی حقابه ایران در نظر گرفته شود. البته این دست مسائل به وجود آمده بین ایران و کشورهای اطراف باید با دیپلماسی فعال حل شود و نیاز به نشستهای تخصصی متعدد و کار کارشناسی دارد و نمیتوان با زبان ارعاب و اجبار کشورهای منطقه را به توقف سدسازیهای خلاف محیط زیست وادار کرد. به عبارت دیگر ما نباید تنشهای محیطزیستی را به تنشهای سیاسی تبدیل کنیم؛ چون به این ترتیب تبعات بیشتری متوجهمان خواهد شد و به همین علت اعتقاد دارم باید با دیپلماسی مشکلات را حل کنیم.
این زرنگی نیست؛ ضرر است
دکتر جلال محمودزاده،دبیر اول کمیسیون کشاورزی آب و منابع طبیعی مجلس
بر اساس قوانین عرف بینالملل دولتها در حوزه ورود آبراهههای مرزی باید بر اساس قوانین بینالملل عمل کنند، از جمله این که نباید در مسیر رودخانهها به گونهای سد بزنند و جریان آبی را مهار کنند که کشورهای اطراف آسیب زیستمحیطی ببینند و با کمبود منابع آبی روبهرو شوند. در عرف بینالملل چنین حرکتها غیرقانونی و غیراخلاقی است.
اگر به سیاستهای ایران توجه کنید متوجه میشوید که ما همیشه در این سالها از چنین قوانینی تبعیت کردهایم. یعنی گرچه در ارتباط با برخی رودخانههای کشور بالادست محسوب میشدیم اما هرگز به گونهای سدسازی نکردیم که روال بیابانزایی در کشورهای اطراف سرعت بگیرد یا به خشکسالی بربخورند یا حقشان تضییع شود. برای نمونه ایران میتوانست از خروج آبهای جاری در پیرانشهر و سردشت به کشور عراق جلوگیری کند اما هرگز چنین نکرد؛ چراکه به موازین اخلاقی، عرفی و قانونی توجه خاص داشتهایم. از سوی دیگر اگر ما دریاچه ارومیه را احیا نمیکردیم سلامت مردم کشورهای همسایه نیز به خطر میافتاد اما ما با احیای دریاچه ارومیه هم به مردم کشور خودمان خدمت کردیم و هم به مردم کشورهای اطراف . با این اوصاف طبیعی است که ما از کشورهای اطراف انتظار نشان دادن حسن نیت و رفتار انسانی متقابل داشته باشیم. اگر آنها نخواهند چنین کنند باید با برخوردی قاطعتر از طریق سازمان ملل شکایت کنیم و به دنبال احقاق حق و حقوق قانونی خود باشیم. متاسفانه کشور ترکیه در این ماجرا گمان میکند که سدسازیاش نوعی زرنگی است و با زیرپا گذاشتن منافع کشورهای دیگر سود خواهد کرد، غافل از اینکه در درازمدت فاجعه زیستمحیطی دامن این کشور را هم میگیرد و افزایش گرد و غبار در منطقه، ترکیه را هم متضرر خواهد کرد و باید چند برابر هزینه کند تا جلوی تبعات تصمیم نادرستش را بگیرد.
عرف بینالمللی را زیر پا گذاشتند
دکتر محسن عبداللهی، استاد دانشکده حقوق بینالملل و محیطزیست دانشگاه شهید بهشتی
وضعیت رودهای بینالمللی از نظر حقوقی، با مرز کشورها در ارتباط است. به این معنا که در دنیا به طور کلی رودها به دو دسته تقسیم میشوند؛ اول رودهای داخل مرز یک کشور و دوم رودهایی که از مرز یک کشور عبور میکنند و وارد کشوری دیگر میشوند. رودهای بینالمللی نیز چند نوعند از جمله رودهایی که در عرض مرز حرکت میکنند و رودهایی که در طول مرز در حرکتند که ممکن است از مرز یک کشور عبور کرده و وارد کشوری دیگر شوند. بر این اساس ممکن است سرچشمه رودی در یک کشور باشد، اما از مرز بگذرد و به کشوری دیگر برود. کشوری که سرچشمه را دارد کشور بالادست است و کشور دیگری که رودخانه واردش شده است، کشور پایین دست به حساب میآید.
تاکنون در دنیا کنوانسیونها، توافقنامهها و قوانین فراوانی بهوجود آمده است تا کشورهای بالادست بیاموزند صاحب مطلق آبراهههای بینالمللی نیستند و کشورهای پاییندست هم از آن سهمی دارند. به عنوان مثال کنوانسیون نیویورک در سال 1997 میلادی متذکر میشود که آبراهه بینالمللی داخل یک کشور که از مرزش میگذرد صرفا مال خودش نیست و بنابراین حق ندارد به تنهایی درباره آن تصمیم بگیرد. البته ایران یا ترکیه عضو این کنوانسیون نشدند، اما به هر حال آنچه در این کنوانسیون گفته شده به یک عرف بینالمللی تبدیل شده است و بیشتر کشورها به آن احترام میگذارند.
ما چنین مشکلی را با افغانستان داشتیم چرا که افغانها گمان میکردند همه آب رودخانه هیرمند متعلق به آنهاست. بر این مبنا در سال 1353 ایران موفق شد حقابه معینی (26 مترمکعب آب در ثانیه) از هیرمند را برای ایران در نظر بگیرد. اکنون اما بار دیگر به مشکل برخوردهایم چرا که این کشور گاه مدعی میشود که ایران میتواند حجم کلی آن 26 مترمکعب آب در ثانیه را در طول یک سال، از سیلابهای هیرمند بگیرد، که این استنباط منطقی نیست چون ما برای تامین آب کشور به حجم ناگهانی آب در چند سیلاب نیاز نداریم بلکه به جریان مستمر آب نیازمندیم. سدسازی ترکیه در پروژه گپ نیز به عراق به عنوان کشور پاییندست آسیب میزند و ایران هم از آن متاثر خواهد شد.
کمبود آب در عراق بیابانزایی را افزایش میدهد، جلگههای این کشور را خشک میکند و با فعال کردن کانونهای ریزگرد در آن باعث افزایش گرد و غبار در منطقه میشود که بخشی از آن به سمت کشور ما حرکت میکند. این در حالی است که بر اساس معاهدات بینالمللی، هیچ کشوری حق ندارد به نوعی از سرزمینش استفاده کند که سبب آسیب زدن به محیطزیست کشورهای دیگر شود.
ترکیه هم عضو کنوانسیونهای بینالمللی شده است که بر این اصل تاکید دارند و طبیعتا باید از آنها تبعیت کند، اما یک نکته ظریف را در نظر داشته باشید؛ بین داشتن حق و استیفای آن در حقوق بینالملل فاصله زیادی وجود دارد. در واقع وقتی کشوری حقوق زیست محیطی کشوری دیگر را زیرپا میگذارد قاضی و دادگاهی برای احقاق حق به آن شکل که ما در داخل کشورمان متصور هستیم وجود ندارد. به همین علت است که در این موارد باید با استفاده از مذاکرات بینالمللی، برگزاری جلسات کار را پیش ببریم و اگر به پاسخ مناسب نرسیدیم آنگاه باید از طریق فشارهای سیاسی اعمال نفوذ کنیم.
پیامدهای محیط زیستی و اجتماعی ناشی از سدسازی
مهندس طالب بیدختی، کارشناس محیط زیست و منابع آب
هنگامی که کشورهای بالادست رودخانهها با سدسازی جریانات آبی را محدود میکنند، کشورهای پایین دست را در مضیقه قرار میدهند.
اقدامات اخیر کشور ترکیه و توسعه بیرویه طرحهای سدسازی و بیتوجهی به سهم کشورهای پاییندست در مصرف آب برخلاف اصول بینالمللی حفظ محیط زیست و در تعارض با حقوق انسانی است. همچنین استفاده بیش از حد از منابع آبی که از سمت کشور افغانستان به سوی حوضه هامون گسیل میشود، پیامدهای اجتماعی و محیط زیستی را برای بخش عمدهای از جمعیت واقع در حوضه هامون در کشور ایران ایجاد کرده است. اصولا رعایت حقوق آبی جوامع پاییندست لازم است در تمام طرحهای توسعه آبی در نظر گرفته شود. درخصوص تالاب هورالعظیم به عنوان یکی از کانونهای گرد و غبار تلاش زیادی طی چند سال اخیر از سوی کشور ایران صورت گرفته و با رهاسازی آب به سمت تالاب، بخشی عمده از سهم کشور در تامین آب مورد نیاز این تالاب تامین شده است. به لحاظ این که دو سوم تالاب در کشور عراق قرار گرفته است، سهم کشور عراق در تامین حقابه محیط زیستی این تالاب حدود دو برابر سهم ایران است. با توسعه سدسازی در سرشاخههای دجله و فرات و ایجاد تنش آبی در کشور عراق لزوم تامین حقابه از سمت عراق بیش از پیش احساس میشود.
بدیهی است تامین حجم عمده آب مورد نیاز این تالاب از سوی کشور ایران خود باعث تشدید تنشهای آبی در حوضه بالادست این تالاب از سوی ایران میشود. حوضه کرخه که حدود 98 درصد سطح حوضه آبریز آن در پنج استان لرستان،کرمانشاه،همدان،خوزستان و ایلام واقع بوده و خود از جمله پرتنشترین حوضه آبریز کشور است، در تامین آب مورد نیاز این تالاب لازم است بررسیهایی جامعتر درخصوص تامین آب آن از سوی کشور ایران و اعمال سیاستهایی برای ملزم کردن کشور همسایه در تامین آب این تالاب ضروری به نظر میرسد. بر این مبنا در این شرایط اقدام دولت ترکیه به عنوان کشور بالادست، احداث سد عظیم «ایلیسو» بهروی سرشاخههای دجله سبب میشود این رودخانه در عراق کمآب یا حتی خشک شود که به بیابانزایی در عراق و خشک شدن هورالعظیم و ایجاد بحرانهای بزرگ زیستمحیطی در آینده منجر خواهد شد. بر این مبنا معتقدم در این برهه زمانی مذاکره به منظور بررسی حقوق کشورهایی که سهمی از رودخانههای بینالمللی دارند بیش از پیش احساس میشود.