چکیده:
رسانههای ارتباطی و تکنولوژیهای اطلاعاتی با سرعت هشدار دهندهای در حال تغییر محیطهای فرهنگی میباشند، به طوری که عملاً بر هر یک از وجوه زندگی در مرتبه محّلی، منطقهای، ملّی و بین المللی تأثیر تکنولوژیهای ارتباطی بر آموزش، فرهنگ، سیاست، اقتصاد، آزادی، خلوت (حفظ حریم) و روابط انسانی میپردازد. برای کسب اطلاعات و جزئیات بیشتر خوانندة علاقمند میتواند به منابع مذکور در پایان مقاله مراجعه کند.
***
همجواری جهانی که امروزه از آن برخورداریم، مانند دیگر همجواریها که از حالت آرمانی به دور بوده، دارای نقایص زیادی است. با ساکنین آن به یکسان رفتار نمیشود و آنها از فرصتهای مشابه بیبهرهاند. میلیونها نفر چنان محروم ماندهاند که علی رغم گذر امواج ترقی از کنار خود حتی از اندیشه تعلق به یک محیط واحد باز ماندهاند. انقلاب ارتباطات اگر تماسی هم با آنان داشته، جز تشدید انزوای آنها خدمت دیگری نکرده است. این واکنش ابطال کنندة اصل پیدایش همجواری نیست، اما وظیفه سنگینی بر دوش زمامداران میگذارد تا از هم بیگانکی همسایگان را کاهش دهند. (هیأت رسیدگی به کنترل جهانی، 1995)
مقدمه
اکنون که مرحلة گذارا به سال 2000 و جهش و قرن بیست و یکم را میگذارنیم، کشورهای در حال توسعه همچون ایران برای نیل به پیشرفت یا حتی رقابت با کشورهای توسعه یافته چون ژاپن نه تنها باید خود را با الگوهای تغییر یابنده جهانی منطبق با فرهنگ بومی هماهنگ سازند، بلکه همچنین باید ضمن تماس با روند جاری و آتی تکنولوژیهای ارتباطی پدید آمده، به توانائیهای خود وقوف یافته، به ابداع روشهایی برای آموزش، یادگیری، کار، تفریح، و فعالیت در جهانی بپردازند که اجزای آن به طور فزاینده به هم وابسته است. جهانی که به سوی کوچکتر شدن و در عین حال پیچیدگی بیشتر سیر میکند؛ جهانی که در آن اطلاعات، محرک عمده، دانش، موجد قدرت و رسانههای جمعی دارای نقشی کلیدی است. به گفتة (بن – بگدیکیان) «قدرت رسانهای همانا قدرت سیاسی است». و اضافه میکند: «وقتی پنجاه مرد و زن که رؤسای شرکتها باشند، بیش از نیمی از اطلاعات و عقایدی را که به دست 220 میلیون امریکایی میرسد هدایت میکنند، زمان آن برای امریکاییها فرا رسیده که به بررسی نهادههایی بپردازند که تصویر روزانه جهان را از آنها دریافت میکنند». (Bagdikian,1992,p,31) و از آنجا که ایالات متحده در رأس صادرکنندگان محصولات فرهنگی در جهان قرار دارد، شهروندان کشورهای مصرف کننده باید همچنین اشاره احتیاط برانگیز بگدیکیان را جدی بگیرند و به بررسی منابع خوراک دهنده رسانهها و بازارهای تفریحی خود بپردازند. امروزه این قدرت است که سرمایة مسلط به شمار میرود و نفع شخصی انگیزة بنیادین روابط در مرتبههای محلی، منطقهای، ملی و بین المللی است.
انقلاب اطلاعاتی
ما هم اکنون در یک «دهکدة جهانی» با پیوندهای الکترونیکی و مخابراتی زندگی میکنیم که بر یک شالودة شدیداً اطلاعاتی استوار است. به بیان دیگر، در « عصر اطلاعات » زندگی میکنیم که برای بقای خود به رسانههای ارتباطی و تکنولوژیهای اطلاعاتی وابسته است. امروزه بیش از همیشه توان رقابت، رفاه اقتصادی و آزادی، به صورت یگانه اصل مشروع بین المللی برای اندازهگیری میزان موفقیت یک ملت درآمده است؛ و یکی از مؤلفههای حیاتی برای دستیابی به چنین موفقیتی، علاوه بر دسترسی به تکنولوژیها، دانش بکارگیری آنها در جهت آن مقصود میباشد. بی شک تکنولوژیهای اطلاعاتی روابط انسانی را در سرتاسر جهان چه در جهت بهبود و چه در جهت عکس تغییر شکل بخشیده است.
تجارت، بانکداری، آموزش، همه و همه وابسته به جریان اطلاعاتی بوده و به کمک تکنولوژیهای ارتباطی جدید همچون کامپیوتر، ماهواره، تلفن، تلویزیون، لیزر، فیبر نوری، ریزتراشهها (micro chips) و تلفنهای هوشیار تسهیل گردیدهاند.از دیدگاه تکنولوژی اطلاعرسانی شاید تلفن را بتوان یکی از حیاتی ترین ابزارهای دانست که نه تنها ما را به ایجاد رابطة شخصی با دیگر مردم، از طریق صدا و دورنویس قادر میسازد، بلکه کامپیوترهایمان را نیز با هم مرتبط میسازد و به ما امکان دیدن یکدیگر را از طریق صفحههای تلویزیونی (ویدئوفون) میدهد. اکنون تلفن به عنوان پایانه یا مرکز هدایت اطلاعات رسیده عمل میکند، نقش منشی شخصی را ایفا میکند، خانه و محیط کارمان را از بابت امنیتی مراقبت میکند،و کنفرانس از راه دور را، چه در سطح ملی و چه در سطح بین المللی میسر میسازد. علاوه بر این، پیرو موافقت به عمل آمده بین دو شرکت بزرگ تأمین امکانات عمومی یعنی ادیسون، کامون ولت و امریتک در شیکاگو، یک سیستم آزمایشی خودکار در پاییز 1996 شروع به کار خواهد کرد که به شرکت ادیسون، که تأمین کننده برق است، اجازه خواهد داد تا وسایل برقی عمدة خانگی همچون آبگرمکن، تهویه مطبوع، یخچال، ماشین لباسشویی و خشککن را به کمک تلفن روشن و خاموش سازد. کاربرد یگر این برنامه، همچنین بازرسی و اندازهگیری میزان مصرف آب، برق و گاز از طریق تلفن است که نهایتاً شرکت را از گسیل داشتن مأمور به تک تک خانهها به منظور رؤیت کنتور بی نیاز میسازد.
عصر اطلاعات همه چیز زندگی مردم را حتی در دور دستترین روستاهای آمازون، ایرلند، بوتسوانا یا مکزیکو دگرگون ساخته است. به شرط در اختیار داشتن برخی از ضروریات زندگی جدید همچون برق و تلفن و دسترسی به رادیو و تلویزیون مردم این مناطق به طور ناخودآگاه به صورت اعضای شایسته دهکدة جهانی درخواهند آمد. در یک چنین دهکدهای که صداها و تصاویر از فواصل دور و از طریق رسانههای الکترونیکی و چاپی میتواند به عنوان ابزار قدرتمند جنگ روانی و تبلیغاتی عمل کند؛ ساکنین آن نیز به گونهای اجتنابناپذیر به درک خاص خود از مکانها،افکار، رفتار، انتظارات، علایق، دوستداشتنیها و بیزاریهای مردمان دیگر دست مییابند. ادارکی که از طریق رسانههای جمعی میسر گردیده است. دیگر اینکه، با کسب مهارتهای خواندن و نوشتن و دسترسی به کامپیوتر و شبکه جهانی اینترنت، آنها میتوانند به عنوان مشارکت کنندگان بلافصل و نه فقط مشاهدهگر جامعه جهانی درآمده و با میلیونها انسان دیگر در سرتاسر گیتی به مراوده بپرازند. در جهانی که کلبة قبیلهای در آمازون از امکانات گیرندة ماهواره برخوردار است، هیچ یک از موارد بالا دور از دسترس نیست.
در واقع در بسیاری از روستاها. تلویزیون و رادیو جایگزین پیام رسانی سنتی توسط آتش و میدانگاههایی شده است که در آن قصه گوها و ساحران نقش اطلاع رسانی و سرگرمی مردم را ایفا میکردهاند.
کارمندان شاغل در بخش اطلاعات
به وضوح، انقلاب ارتباطات – اطلاعات – تکنولوژی همچنان به اصلاح و معرفی دوبارة و تجدید ساختار جوامع انسانی در سراسر جهان ادامه میدهد. همانند دگرگونیهای قبلی که در نتیجة به کارگیری ابزار یا تکنولوژیهای جدید در جوامع انسانی به وقوع پیوست، تکنولوژیهای ارتباطی نیز به دگرگونیهای گستردهای منجر شدهاند. در سالهای گذشته ماشینی و رایانهای شدن امور و ادغام شرکتها به اخراج گروهی کارمندان در ایالات متحده و دیگر کشورهای صنعتی منجر گردیده است. در واقع یکی از بزرگترین شرکتهای مختلط مخابراتی به نام امریکن تلفن اند تلگراف (American Telephone&Telegraph) (AT&T) در اوایل سال 1996 نیروی کار خود را به میزان 000/40 نفر تقلیل داد.
به علاوه، به یمن وجود تکنولوژیهای اطلاعاتی، روزکاری تمام 24 ساعت را در برمیگیرد و مصرفکنندگان میتوانند اطلاعات مربوط به کالاها و خدمات را از طریق کامپیوترهای شخصی خود در خانه و محیط کار به طور شبانهروزی دریافت نمایند. بسیاری از منشیها نیز میتوانند به وظایف خود (همچون ماشینی نویسی، ارسال مرسولات، تلفن، دورنویس یا پردازش اطلاعات) توسط کامپیوترهای خانگی که به شبکة کارفریان متصل است، عمل کرده و نیاز به جا به جا شدن برای رفتن روزانه به محل کار را به صفر برسانند.
اما از طرف دیگر به گفتة رابرت بی.ریج،
... برخلاف پیشگویان «عصر اطلاعات» که خوشدلانه پیشبینی وفور مشاغل پردرآمد را برای افراد با حداقل مهارت مقدماتی میکردند، حقیقت بیریاتر آن است که پیاده نظام اقتصاد اطلاعات همانا انبوه پردازشگرانی است که در «دفاتر پشت صحنه» در پایانههای رایانهای که به بانکهای اطلاعاتی جهانی متصل است مستقر گردیدهاند. همان کسانی که وظیفة روزمرة دادن و گرفتن اطلاعات به کامپیوتر را برعهدة دارند؛ وظایفی همچون ثبت پرداختیها و دریافتیهای کارتهای اعتباری، گزارشات اعتباری، نقل و انتقال چک، حساب مشتریان، مکاتبات مشتریان، پرداخت حقوق، صورتحساب بیمارستانی، شرح حال بیماران، توصیههای پزشکی، احکام دادگاهی، فهرست مشترکان، پرسنل کاتالوگهای کتابخانهای، و از این قبیل. شاید بتوان گفت «انقلاب اطلاعاتی» برخی از ما را مولدتر کرده ولی از طرفی باعث انباشته شدن حجم زیادی از اطلاعات خام گردیده که باید تقریباً به همان سبک یکنواخت کارگران خطوط تولیدی و پیش از آن، کارگران نساجی که انبوهی از مواد اولیه را به عمل میآورند، پردازش گردند. (Reich/1991,p.175)
انقلاب رایانهای
از سوی دیگر بسیاری از شرکتهای خدمات رسانی رایانهای همچون کامپیوسرو (Compuserve) امریکا آن لاین (America online) ، پرودیگی (Prodigy) ، مایکروسافت (Microsoft) و دیگران در حال توسعة سریع قلمرو خود از طریق شبکه جهانی اینترنت میباشند تا انواع خدمات را در اخیتار مشتریانشان قرار دهند. این شبکه مجموعة بیکرانی از دستاوردهای جهانی را در زمینة ادبیات، آثار هنری، تحقیقات علمی، اطلاعات بازرگانی، گزارشات حکومتی، و به طور فزایندهای برنامههای رادیویی و حتی فیلمهای تلویزیونی در برمیگیرد. همچنین آن را میتوان یک کتابخانه بزرگ جهانی و بلکه بزرگترین آنها به شمار آورد که میتواند در هر زمان و هر جا در دسترس متقاضیانی که از کامپیوتر دارای مودم و اشتراک به اینترنت بهرهمندند، قرار گیرد. به راستی این شبکه یک دریچة واقعی به دانش است. برای نخستین بار در تاریخ بشر، اطلاعاتی کالایی است که با اشارة سرانگشتان به دست میآید! در واقع شبکههای رایانهای برای میلیونها انسان از جمله گروهی 200 نفره از برتری طلبهای سفید پوست یا گروههای کینهجو در امریکا و کانادا یک کانال تبلیغاتی به ارمغان آورده تا بدین طریق به بسط ایدئولوژی خود در جهان بپردازند. علاوه بر این، شبکههای رایانهای را میتوان آزادترین و در عین حال هشدار دهندهترین عامل در مجموعة تکنولوژیهای ارتباط جمعی به شمار آورد تا اندازهای که هر کس در هر کجا و با هر مرام شخصی یا ایدئولوژی قادر به توزیع پیامها بین میلیونها نفر وبدون هر گونه ممیزی قبلی خواهد بود.
مادة قانونی فدرال تحت عنوان «قانون رعایت عفت در ارتباطات» که پس از تصویب کنگره آمریکا در تایرخ 8 فوریه 1996 به امضای رییس جمهور، بیل کلینتون، رسید با هدف زدودن هر گونه هرزهنگاری (Pornography) از چهرة شبکه رایانهای و سالمسازی آن برای کودکان وارد عمل شد. ولی پس از ماهها تظاهرات اعتراض آمیز از سوی مشتاقان فضای باز اطلاعاتی و مخالفین ممیزی، هیئتی متشکل از سه قاضی فدرال به منظور بازبینی این ماده قانونی در فیلادلفیا گرد آمده، تلاش دولت برای محدود ساختن محتوای برنامههای شبکه را به میزانی بیشتر از مطبوعات و دیگر رسانههای ارتباطی، امری «برخلاف قانون اساسی» و «عمیقاً زننده» اعلام کردند. این اعلامیه پوشش قانونی لایحه اصلاح شده اول دربارة رسانهها را مشمول حال فضای اطلاعاتی جدید نیز میکند. بعلاوه، قضات در یک یادداشت 175 صفحهای اعلام داشتند که «شبکه اینترنت رسانهای است با اهمیت تاریخی و کانالی عمیقاً دمکراتیک برای ارتباطات که به جای خفه شدن به توسعه نیاز دارد.» (Quitter,1996) بگفته قضات، چون این شبکه هنوز دوران آغازین خود را طی میکند حداقل به همان اندازة کتاب و مطبوعات است. به نوشتة قاضی استوارت دالزال «اینترنت به دلیل برخورداری از بیشترین سهم به عنوان مشارکت برانگیزترین شکل گفتار جمعی که تاکنون سزاوار حمایتهای قانونی بوجود آمده است، در زمینة گفتار جمعی، شایسته بیشترین حمایت در برابر دخالت دولتی است.» (Quitter,1996)
مطابق نخستین بازنگری قانون اساسی امریکا، «کنگره نمیبایست هیچ قانونی چه در زمینه تأسیس مذهب یا جلوگیری از عمل بدان به تصویب برساند یا آزادی بیان و مطبوعات را محدود سازد یا از حق مردم برای اجتماعات آرام و دادخواهی از دولت جلوگیری کند.»
در هیچ کجای دیگر نمیتوان سراغ گرفت که گسترة ارتباطات اینچنین به سرعت در حال رشد باشد جایی که در آن فلسفه و تکنولوژی، ارتباطات میان فردی و جمعی، ارتباطات میان فرهنگی و بین المللی، واقعیت و غیر واقعیت، نفرت و عشق، کامپیوترها و مردم با یکدیگر ادغام شده باشند. والاترین توانایی فضای اطلاعاتی جدید در دموکراتیزه کردن روند ارتباطات از طریق فراهم آوردن میدانی برای به گوش رساندن آنچه تا پیش از این شنیده نمیشد، نهفته است. به همین نحو صداهای بگوش نرسیده نیز باید به قوتها و محدودیتهای این رسانه واقف باشند تا بتوانند به هر ترتیب از آن منتفع گردند.
جریان اطلاعات
این نکته را نباید از نظر دور داشت که مهمترین علت پدیدار شدن و محبوبیت تکنولوژیهای اطلاعاتی پاسخگویی آنها به انبوه نیازهای مالی و سیاسی است.
به گفته رتکین «امروزه دولتها و منافع تجاری به تقسیم و ایجاد حوزههایی درون یکدیگر و تبدیل سیاره زمین به یک مجموعة تجاری متشکل از منابع قابل بهرهکشی گردیده منجر است» (Ritkin,1991,p62) به علاوه بهرهروی از طیفهای الکترومغناطیس و مدارهای ماهوارهای تا فاصله 22000 مایلی زمین همواره به صورت منشأ تنش و درگیری بین کشورهای صنعتی شمالی و کشورهای در حال توسعه جنوبی گردیده است. این طیفها و مدارها جزء منابع جهانی و متعلق به همة ملل است. از اوان دهة هفتاد، وقتی ارتباطات فضایی به تحقق رسید تنها تعداد انگشتشماری از کشورهای اقدام به ارسال هزاران ماهواره برای خود یا مشتریانشان در مداری محدود کردند. نتیجه آن شد که صاحبان اینگونه وسایل مخابراتی از توانایی رسوخ عمیق به درون فرهنگ کشورهای مصرف کننده برخوردار گردیدند که این به نوبة خود تنش دیگری بین نیکمره جنوبی و شمالی به وجودآورد که اصطلاحاً بدان «امپریالیسم فرهنگی» یا «دخالت فرهنگی» میگویند – به نوشتة هملینک «اکثر پردازشگرها و حاملهای اطلاعاتی درچند کشور معدودمستقر گشتهاند. تکنولوژی پایه برای تولید و توسعة این دستگاهها توسط سوداگران پیشرو در ایالات متحده، ژاپن و اروپای غربی طراحی، تکمیل و هدایت میگردد.» علاوه بر این ناهماهنگی بین شمال و جنوب در زمینةجریان ارتباطات و اطلاعات و امکان تولید، توزیع یا دستیابی بدان به نحو زیادی یک جانبه است. به بیان دیگر «جریان اطلاعات در پهنة زمین غیر متعادل است زیر بیشتر اطلاعات جهانی در بخش شمالی جاری است و کمتر از آن بین شمال و جنوب و حجم کمتری در جنوب به تنهایی کمتر از 10% تمام تلفنها، تلکسها و فاکسها بین کشورهای جنوب اتفاق میافتد.» (Hamlink, 1995,p3)
بازرگانان جهانی
- بدون شک تکنولوژیهای اطلاعاتی در هیچ کجای دیگر به اندازة بخش تجاری تأثیر گذار نبوده است. و تسلط به تکنولوژی، کلید موفقیت تولید کنندگان، توزیع کنندگان و فروشندگان درآینده است. به موازات تشدید رقابت جهانی، بازاریابی به صورت اشتغال فکری دائمی شرکتهای چند ملیتی در میآید. به طور مثال به گفته بارنت و کارنگ (Barnet&Caranagh 1994) این شرکتها هم اکنون از یک «بازار فرهنگی جهانی» واقعی بهرهمند هستند و بسیاری از محصولات فرهنگی همچون سریالهای تلویزیونی،فیلمها، اخبار و اطلاعات، برنامههای ماهوارهای، موسیقی و تیشرتهای انگلیسی زبان، که در همه جا به چشم میخورد، منشأ امریکایی دارند. هر چند بسیاری از محصولات فرهنگی توسط شرکتهایی همچون دیسنی، سونی، تایم – وارنر و دیگر غلولهای اطلاعاتی – تفریحی طراحی، تولید و توزیع میگردد، دیگر محصولات و خدمات نیز بوسیلة چند شرکت معدود قدرتمند مثل سیتی بانک، فیلیپ موریس (Philip Moris) ، ماتسوشیتا (Matsushita) ، نستله (Nestle)، تویوتا (Toyota) یا سومیتومو بانک (Sumitomo Bank) در سرتاسر جهان توزیع میشود. علاوه بر این از طریق شبکه مالی جهانی، مجموعة عظیمی از نقدینگی، بیمههای جهانی، دلارهای اروپایی، کارتهای اعتباری و دیگر لوازمی اینچنین، همه روزه معامله میشود.
در واقع هر روز ده برابر پولی که برای تجارت و سرمایهگذاری بین المللی لازم است در معاملات جابه جا میشود. این جریان وقتی که در کنار سهولت جریان مشاغل در اطراف جهان توسط شرکتها قرا ر گیرد توانایی دولتها برای کنترل اقتصاد ملی را از هم میپاشد.مطابق برخی استدلاها، رهبران ملی نه تنها از هدایت که حتی از شناخت این غولها ناتوانند، زیرا اینها شکل ثابتی ندارند و همچون شخصیت اسطورهای یونان پروتئوس همواره در حال تغییر شکل برای سازگاری با شرایط گوناگون هستند. (Barnet&Cavanagh,1994)
سیاست در عصر اطلاعات:
«تغییر نقش در روابط بین مدیران شرکتهای بزرگ جهانی و زمامداران سیاسی به ایجاد یک واقعیت جدید سیاسی در همه جا منجر گردیده است.» (Barnet&Cavanagh,p19) با توجه به پیدایش این شرایط جدید، رابرت بی.ریچ، وزیر کار در دولت بیل کلینتون مینویسد:
«ما در دورهای انتقالی زندگی میکنیم که بر سیاست و اقتصاد قرن آینده تاثیر خواهد گذارد. دیگر از هیچ محصول یا تکنولوژی ملی، شرکتهای ملی یا صنایع ملی خبری نخواهد بو. اقتصاد ملی آن طور که تا به حال آن را فهمیدهایم وجود نخواهد داشت. تنها چیزی که داخل مرزهای ملی یک کشور باقی خواهد ماند، مردمی خواهند بود که آن ملت را تشکیل میدهند. لیاقتهای هر ملتی همانا مهارتها و روشنبینیهای آن است؛ و اساسیترین مهارت سیاسی هر ملتی عبارت خواهد بود از توانایی کنار آمدن با نیروهای گریز از مرکز اقتصاد جهانی که رشته پیوند دهنده اعضای یک ملت را از هم میگسلد و ثروتی هر چه سرشارتر در اختیار ماهرترین و روشنبینترین افراد قرار خواهد داد در حالی که استاندارد زندگی افرادی را که از مهارت کمتری برخوردارند تنزل خواهد بخشید.» (Rich,1992,p.3)
تکنولوژیهای اطلاعاتی مرزهای فیزیکی ملتها را با توجه به جریان موجود اطلاعاتی هر چه کمرنگتر ساخته است. برخی چنین استدلال میکنند که به هم پیوستگی الکترونیکی و دسترسی به شبکههای جهانی میتواند از طریق راه دادن به اطلاعات ممیزی نشده به داخل مرزها و رسانیدن آن به دست مردمی که در غیر این صورت ناآگاه باقی میماندند به بیثباتی رژیمهای دیکتاتوری بینجامد.
از طرف دیگر در «گزارش هیئت رسیدگی به زمامداری جهانی» (1995) آمده است:
«دسترسی هر چه بیشتر به اطلاعات برای دموکراسی، که همواره از هر چه مطلعتر بودن شهروندان منتفع گردیده، مفید و برای توسعه، همکاریهای حرفهای و علمی و بسیاری دیگر از فعالیتها سودمند واقع گردیده است. رشتههای گستردهتر ارتباطی که هم اکنو تهسیل گردیده نیز میتواند مردم جهان را همبسته گرداند. تصاویر رسانهای درخصوص رنجهای بشری، مردم را برانگیخته تا نگرانی و همبستگی خود را با آنها که در دورترین جاها بسر میبرند از طریق یاری رسانی به نیروهای امدادی و درخواست توضیح و عمل از دولتمردان اعلام کنند. تاثیر رسانهها بر شکل گرفتن سیاست خارجی در بسیاری کشورها بسیار بارز است.»
بدین ترتیب رسانههای ارتباط جمعی را میتوان نه تنها به مثابة نیروی محرک در پشت سر تغییرات اجتماعی و فرهنگی قلمداد کرد. بلکه عاملی برای تحرک سیاسی در مرتبة ملی و بین المللی به حساب آورد(کمالی پور، 1995) در ارتباط با این ادعا، حمید مولانا (1996) معتقد است که بخشهای ارتباطات دور ملی و بین المللی به طور فزایندهای در هم تنیده میشوند. بدیتن ترتیب بازار بین المللی توسعه چند بازیگر اصلی شکل میگیرد که به نوبة خود مشمول مکانیسمهای کنترل کننده سیاسی، اقتصادی و نهادی ملی خود هستند. این بدان معنی است که بسیار مشکل یا حتی ناممکن خواهد بود که بین بخشهای داخلی و بین المللی تفکیک قائل شویم.
روابط انسانی
تا آنجا که به روابط انسانی مربوط میشود، همان تکنولوژیهای اطلاعاتی که قادرند ما را به هم متصل سازند، میتوانند در عین حال با در اختیار گذاشتن توهمی از با هم بودن، ما را از داشتن یک ارتباط رویاروی با همنوعان جدا سازند. مثلاً در حالی که در تهران چایخانههای سنتی تجدید حیات مییابد، در شیکاگو قهوهخانههای اطلاعاتی رونق دارد. وقتی در چایخانههای تهران مباحثات بین رؤسای شرکتها ممکن است خصوصی و رویاروی صورت گیرد، در قهوهخانههای شیکاگو رؤسا میتوانند از فنجان قهوه داغ بنوشند، در یک بحث کاملاً رسمی با فردی در آن سوی قاره شرکت کنند و در همان حال از طریق پایانههای رایانهای که بر ایشان فراهم آمده در بزرگراههای اطلاعاتی سیر و سیاحت کنند. (Van,1996) در امریکا این انوع قهوهخانههای رایانهای رونق زیادی یافته است.
هر چند مشتریان قهوهخانههای اطلاعاتی ممکن است با فرد کنار دست خود مباحثه نداشته باشند، ولی میتوانند با دیگر مسافران شبکة اطلاعاتی کیلومترها دورتر صحبت داشته باشند! از امتیازات دیگر این قهوهخانههای رایانهای امکان امتحان و انتخابی است که در اختیار مشتریان پش از تصمیم قطعی برای خرید نرمافزارها یا سختافزارهای جدید قرار میگیرد.
علی رغم اینکه ظاهراً تکنولوژیهای جدید، ارتباطات مرزهای جغرافیایی و فواصل بین مردمان را از جا برداشته است، از جهت ارتباطات میان فردی یا چهره به چهره، بسیاری از ساکنین دهکدة جهانی، مرزهای جدیدی بین خود و کسانی که در محیط بلافصل آنها همچون خانه، اجتماع، اداره وحتی قهوهخانههای اطلاعاتی زندگی میکنند به وجود آوردهاند. به طور مثال در ادارات امروزی چندان غریب به نظر نمیرسد که دو همکار که دفاترشان کنار هم است از طریق پست الکترونیکی یا پست صوتی با هم ارتباط برقرار کنند؛ درست مثل این که از لحاظ جغرافیایی فاصله زیادی با هم داشته باشند. عجیب آنکه از نقطهنظر روابط انسانی، جدایی و کاهش رویایی چهره به چهره، به صورت مشخصة اصلی عصر اطلاعات درآمده است. درعین حال، احساس بیاعتمادی به دیگران از جمله دوستان و همسایگان یکی از نشانههای بارز این عصر است. در واقع یکی از پر رونقترین تجارتهای عصر اطلاعات مربوط است به انبوه ابزارآلات پیچیدة امنیتی (از قبیل دوربینهای مخفی، آژیرهای خطر، چراغهای خطر، قفلهای الکترونیکی، زنجیرها، افشانهها، بوقهای هشدار دهندة و غیره)، در بازاری که توسط مشتریان پر سوءظن به مصرف میرسد. یعنی کسانی که بیشتر تمایل به محبوس ساختن خود دارند به جای اینکه پا از دایرة تنگ و خود ساختة تنهایی فراتر نهند و برای زدودن ترس از ضمیر خود نسبت به دیگران به فعالیت برخیزند و به ایجاد راهحلهای ماندگار انسانی، و نه تکنولوژیکی، دست یازند و فرهنگ سوء ظن و ترس را به فرهنگ اعتماد، همکاری و احترام متقابل مبدل سازند.
به نوشته مارشال مک لوهان و بروس اس. پاورز «انسان الکترونیکی دارای مغزی خارج از جمجمه و سلسله اعصابی بر روی پوست میباشد. یک موجود تند مزاج که از خشونت آشکار پرهیز میکند. شبیه عنکبوتی چمباتمه زده روی تارهای مرتعش خود که تارهای دیگران نیز میلرزاند. اما این موجود گوشت و خون ندارد، بلکه بیشتر به یک شئی در بانک اطلاعاتی میماند که بی دوام است و به سرعت فراموش میشود و از این واقعیت خشمگین است.»
(Marshall Mcluhan & Bruces.Powers 1984)
دیگر اینکه در محیط امروزی که ساخته و پرداختة رسانههاست، مردم فرهنگهای مختلف دربارة «دیگران» و حتی خودشان بیشتر براساس تصویرسازیهای رسانهها قضاوت میکنند. بدین ترتیب در ارتباطات میان فردی و همچنین در مراودات اقتصادی و سیاسی، تصاویر قالبی که توسط رسانهها تدارک دیده شده و در اذهان عامه نقش بسته، بر نحوة نگرش افراد نسبت به یکدیگر تأثیر بسزایی گذاشته است. به بیان دیگر، نگرش مردم از «دیگران» مجموعاً براساس آن چیزهایی است که از طریق رسانههای جمعی دیده، خوانده یا شنیدهاند. در واقع رسانههای جمعی معاصر – روزنامهها، مجلات، کتابها، موسیقی، تصاویر متحرک، رادیو، تلویزیون – عملاً بر تمامی جنبههای زندگی بشر تأثیر گذاردهاند. اینها تعیین کنندة چشمانداز ما از جهان، نحوة نگرش به دیگران و مهمتر از همة نحوة کنش متقابل ما با دیگران میباشند. (کمالی پور، 1995) بعنوان نمونه، رسانههای امریکا اغلب بازتابی منفی از خاورمیانه ارائه میکنند. از این رو، موانع دائمی، بلایا، کودتاها، شورشها و فعالیتهای تروریستی که بطور مرتب گزارش میشوند، تصویری ناپسند و خشن را از فرهنگها و مردم خاورمیانه، در امریکا و سایر کشورها تقویت میکنند. (کمالی پور، 1996) قدرت ارابان دهکدة نوین جهانی و قلمرو آنها از هر زمان دیگری بیشتر است. در نتیجه «دست اندرکاران رسانهای جهان سوم بر این باورند که رسانههای خبری مسلط همچون شبکههای تلویزیونی امریکا، CNN و شرکتهای مختلطی همچون شرکت نوین روبرت مرداک هر چه بیشتر به بسط دامنة تحریف و پیشداوری از طریق سیستم خبری بین المللی میپردازند.»(Altschull,1995,p.386)
آموزش در عصر اطلاعات
تا آنجا که به آموزش مربوط است، تکنولوژی اطلاعات به سرعت ما را به سمت آموزش انفرادی ومتقابل سوق میدهد. ادغام تکنولوژی مخابراتی و رسانههای جمعی نه تنها دانشجویان، آموزگاران و پژوهشگران را به تولید اطلاعات توانا میسازد بلکه به آنها امکان میدهد تا از چند طریق شامل شبکههای رایانهای، تلفن و تلویزیون کابلی، به مواد آموزشی، تفریحی و دیگر الاعات دست یابند. آنها همچنین قادر خواهند بود در فرآیند یادگیری از طریق انواع خدمات اطلاعاتی – تعاملی به صورت صدا، متن، تصویر و یا چند رسانهای مشارکت نمایند.
به گفته نورمن واگنر (Norman Wagner) ازدیاد رسانههای دارای کنش متقابل، متناسب با نیازها باعث حرکت آموزش عالی به سمت الگوی جدیدی از نحوة ارائه دروس میگردد. (Wagner,1996,p10) یعنی اینکه هم آموزگاران وهم دانشجویان علاوه بر تسلط در زمینةء بکارگیری تکنولوژی کنش متقابل، میبایست روشهای سنتی آموزش را مطابق شرایط نسل جدید دانشپژوهان به اجرا درآورند؛ دانشپژوهانی که تحت تأثیر اُنس و الفت با تلویزیون، بیشتر از گرایشی تصویری برخوردارند تا نوشتهخوانی و به طور فزایندهای از کامپیوتر برای کسب اطلاعات استفاده میکنند در واقع میتوان جنبههای اصلی الگوی آموزشی پدید آمده را در بسیاری از مؤسسههای آموزشی ایالات متحده و جاهای دیگر مشاهده کرد. مدارس و دانشگاهها به سمت رایانهای شدن پیش رفتهاند و طیفی از خدمات را مانند امکانات ویدئو، با کنش متقابل و اتصال به شکبههای جهانی چون اینترنت، کامپیوسرو، امریکا آن لاین، پرودیجی و امثالهم به دانشجویان ارائه میدهند. کلاسهای الکترونیکی یا به بیانی دیگر مجهز به امکانات رایانهای، به مشخصة عمده بسیاری از مؤسسات آموزشی از جمله دانشگاه پوردو (Purdue) تبدیل گردیده است. در واقع بسیاری از دانشکدهها برنامههای آموزشی زیادی شامل چاپ، دورنویس، ویدئو، صدا و گرافیکهای رایانهای برای ارائه تدارک دیدهاند که دانشپژوهان میتوانند از طریق کلاسهای الکترونیکی یا کنفرانس از راه دور و یا کامپیوترهای خانگی متصل به شبکه از آنها بهره ببرند. در بسیاری از دانشگاهها، دانشکدهها و دانشجویان از پست الکترونیکی برای انجام بحث با دانشجویان که از طریق شبکههای تلویزیون آموزشی با آنها در ارتباطاند استفاده میکنند. به نظر میآید گرایش عمده به سمت یادگیری انفرادی، گروهی و از راه دور، از طریق تعدادی منابع به هم پیوسته مثل کتب درسی، ویدئو، فاکس، تلفن، تلویزیون و کامپیوتر میباشد. بدین ترتیب، دانشجویان آینده با معلمین واساتید خود تماس چهره به چهرة کمتری داشته و یا در بعضی موارد اصلاً تماس نخواهند داشت. حتی امروزه بسیاری از دانشگاههای امریکا به دانشجویان اجازه میدهند برای درخواست و یا حتی ثبتنام یا پرداخت شهریه به صورت الکترونیک و از طریق فاکس، تلفن یا کامپیوتر اقدام نمایند.
اهمیت آموزش از راه دور، از طریق شبکههای رایانهای و ویدئو با کنش متقابل به طور روزافزونی در سطح جهان در حال افزایش است بطور مثال، دانشجویان سرتاسر جهان هم اکنون میتوانند از طریق AT&T و دیگر شبکهها، و به کمک مودمهای تلفنی، آرا و فرهنگهای خود را مبادله کنند و به حل مسائل بپردازند. به کمک ویدیو با کنش متقابل و کنفرانس از راه دور، دانشجویان و معلمین در همه جای دنیا قادر به شرکت در بحث با کارشناسان دربارة موضوعات مختلف از سیاست گرفته تا محیط زیست میباشند. درآیندهای نزدیک این امکان برای دانشجویان در ایران و دیگر کشورهایی که مجهز به ابزار تکنولوژیکی عصر اطلاعات هستند، فراهم خواهد آمد تا در دورههای ارائه شده توسط دانشگاههای ژاپن یا امریکا ثبتنام کنند، حتی اگر زبان یکدیگر را نفهمند! چرا که به کمک جادوی تکنولوژی اطلاعات یعنی ترجمه همزمان از یک زبان به زبان دیگر و یا یک زبان به چندین زبان دیگر این امکان خواهد بود که دانشجویان از هر نقطهای از جهان بتوانند در فرآیند یادیگری شرکت جویند بدون اینکه حتی خانه خود را ترک نمایند! نیازی به ذکر این نکته نیست که الگوهای سنتی اموزش و یادگیری به سرعت رو به کهنگی میرود. معهذا، دانش و آموزش رسمی نقش اساسی خود را در عصر اطلاعات حفظ خواهد کرد. به رغم پیتر دراکر (Peter Drucker): «دانش منبع کلیدی برای قدرت نظامی واقتصادی هر ملتی درآمده است. واین دانش را تنها میتوان به صورت کلاسی آموخت. چیزی که به هیچ کشوری خاصی وابسته نیست. امری است قابل حمل که میتواند در هرجایی با سرعت و به ارزانی به وجود آید. سرانجام اینکه تغییر پذیر است.»(Drucket,1995,p76)
عدم توازن اطلاعات و تفوق فرهنگی
به گفته مارک دی آلین (Marck D.Alleyne) « ارتباطات و قدرت با هم مربوط هستند زیرا ارتباطات منعی است که میتواند در اعمال قدرت، بکار گرفتة شود». (Alleyne,1995,p.4) وی سپس برای نشان دادن این قضیه به گسترش «فرهنگ عامیانة» امریکایی در سرتاسر جهان اشاره میکند طی قرنهای متمادی، کشورهای درحال توسعه همواره زیر سلطة سیاسی و اقتصادی غرب قرار داشتهاند. در این فرآیند حتی فرهنگ و سیاست بومی آنها نیز از گزند دخالت قدرتهای غربی مصون نمانده است. امروزه، از بابت تولید و توزیع محصولات فرهگی همچون سینما، موسیقی، ویدئو، برنامههای تلویزیونی و غیره، امریکا یکه تاز میدان در بازار جهانی بوده است. بنابراین موضوعات مشاجره برانگیزی همچون دخالت فرهنگی، استعمار فرهنگی، تسلط فرهنگی، اآلودگی فرهنگی یا جریان یکسویه اطلاعات که همگی زمینهساز بحثهای جدید در دهههای اخیر بودهاند، برای یک دورة قابل پیش بینی دیگر، همچنان در زمرة مباحث مربوط به ارتباطات بین المللی، به ویژه در بین کشورهای در حال توسعه باقی خواهد ماند. طبق نظر توماس مک فیل (Thomas Mcphail)، « هر چقدر حجم اطلاعات از خارج بیشتر باشد، به همان نسبت تهدید برای فرهنگهای بومی در آینده باقی خواهند ماند.» (Mcphail, 1987,p287)
از سوی دیگر طبق مندرجات صفحات 30 و 31 گزارش «هیئت رسیدگی به زمامداری جهانی» (1995)، قرار گرفتن در معرض فرهنگها و شیوههای زندگی بیگانه از طریق رسانهها میتواند هم برانگیزنده و هم سست کننده باشد و هم تحسین و هم حسادت برانگیزد. نگرانی در این باره که تسلط رسانهها فراملی موجب تجانس فرهنگی و لطمه زدن به فرهنگهای بومی میگردد صرفاً محدود به کشورهای غیر غربی میشود. بسیاری مردمان نگران این هستند که تصاویر رسانهای باعث تشدید اخلاق مصرفگرایی در کشورهایی گردد که هنوز مراحل آغازین پیشرفت را طی میکنند. به این نکته نیز اید اشاره کرد که در توانایی دسترسی به اطلاعات و توزیع حتی ابتداییترین تکنولوژیها، نوعی عدم توازن جدی به چشم میخورد. به طور مثال «دو میلیارد نفر، یعنی بیشتر از یک نفر از هر سه نفر مردم جهان هنوز از داشتن برق بینصیب ماندهاند. در سال 1990 مجموعة کشورهای بنگلادش ، چین، مصر، هندوستان، اندونزی و نیجریه از تعداد تلفنهای کمتری نسبت به کانادا که تنها 27 میلیون نفر جمعیت دارد برخوردار بودند.» به علاوه به گفته حمید مولانا (Hamid Mowlana)، علی رغم پیشرفتهای حاصله تکنولوژیکی و علمی شامل رشد شگرف ارتباطات و نرم افزار و سختافزارهای اطلاعاتی در چند دهة گذشته، بخش اعظم ساکنین همین دهکدة جهانی همچنان در شرایط دور از شأنی از نظر سطح سواد، بیماری، گرسنگی، بیکاری و سوء تغذیه بسر میبرند و هنوز از داشتن ابزار ابتدایی ارتباطات نوین وعلمی بیبهرهاند.(Mowlana,1995,p396)
علی رغم رشد تولیدات رسانهها جمعی درجهان، کشورهای صنعتی کشورهای صنعتی امریکای شمالی و اروپا و ژاپن همچنان در صدر قلمرو ارتباطات قرار دارند. تکنولوژیهای اطلاعاتی به وضوح دو طبقه جدید در جهان به وجود آورده است: 1) فقرای اطلاعاتی کسانی که از نظر اطلاعات فقیرند. یعنی آنها که از داشتن ابزار یا دانش رسیدن به بزرگراههای اطلاعاتی محروماند. 2) ثروتمندان اطلاعاتی، کسانی که از این بابت غنی هستند، هم ابزار و هم دانش آن را دارند و هم اکنون در این بزرگراه شتابان به سمت اینده در حرکتاند.
خلوت وحفظ حریم در عصر اطلاعات
- خلوت، بهویژه از نوع فردی آن، آن طور که تا پیش از شیوع رایانهها میشناختیم، از بسیاری کشورهای پیشرفته رخت بسته است. تمام انواع بانکهای اطلاعاتی درخصوص هر کسی که به نوعی از ابزارهای عصر ارتباطات (از قبیل کارتهای اعتباری، تلفن، رایانه و غیره) استفاده میکند، زائیده نهادهای مختلف مالی از جمله بسیاری از کارگزاران دولتی و غیر دولتی است. در واقع امحای خلوت فردی در کشور پیشرفتهای همچون امریکا، با اعلام اخیر بعضی از شرکتهای عمده به اوج خود رسید که به موجب آن مکالمات تلفنی کارمندان احتمالاً استراق سمع خواهد گردید تا نسبت به کاری بودن یا خصوصی بودن آن اطمینان حاصل شود. البته دوربینهای مخفی نیز بطور معمول حرکات مردم را در داخل و خارج فضاهای عمومی زیر نظر دارند، به علاوه باید به عواملی اشاره کرد که اقدام به جمعآوری، دستهبندی، ردهبندی و نگهداری اطلاعات مربوط به افراد میکنند. این بانکهای اطلاعاتی که مواردی چون عادات، علایق دلبستگیهای اجتماعی، عرفی یا سیاسی افراد را در بردارد، درصورت درخواست به هر یک از کارگزاران تجاری، غیر تجاری و دولتی فروخته خواهد شد. شرکتهای تجاری که دائماً به دنبال مشتریان جدید برای محصولات خود هستند از این بانکهای اطلاعاتی به طور منظم استاده میکنند. در سیستمهای سرمایهداری، اطلاعات خصوصی مبدل به اطلاعات عمومی و کالای اساسی جدیدی میشود که توسط مجموعهای از عوامل دارندة این نوع اطلاعات به هر کس که راغب باشد خرید و فروش میگردد!
به همین ترتیب، در سطح جهانی، فقدان یک سازمان منطقی برای پاسداری از خلوت فردی، زنگ خطری برای بسیاری افراد آگاه به صدا درآورده است. برخی چنین ادعا میکنند که محدودیت جریان اطلاعات ممکن است مانعی در راه تجارت آزاد یا صادرات و واردات آزاد اطلاعات به وجود آورد. اما برخی دیگر بر این باورند که جریان آزاد اطلاعات نه تنها به دخالت در خلوت افراد منجر میگردد، بلکه در این بین ممکن است عدهای یا ملتهایی که هیچ برنامهای برای پاسداری از اطلاعات ندارند و یا در این زمینه برای خود اختیارات بیش از حد قائلند، از این اطلاعات سوء استفاده کنند. سازمان همکاریهای اقتصادی و توسعه (OECD) از آغاز دهة 60 دربارةء کاربرد رایانه و جریان فرامرزی اطلاعات (TDF) بررسیهایی انجام داده است. در همین مورد راهنماییهای زیادی نیز درخصوص صیانت از شاخصهای اطلاعات در اختیار گذارده و به توازنی بین صیانت از خلوت فردی و برسمیت شناختن اصل جریان آزاد اطلاعات دست یافته است. مع ذالک شرکتهای تجاری مرتباً بر این باور بودهاند که هر نوع محدودیت به بهانه صیانت از اطلاعات، در فعالیت آزاد اطلاعاتی در سطح جهان ایجاد اخلال خواهد کرد. (Hamelink,1994). موضوعات مربوط به خلوت و صیانت از اطلاعات در مرتبة ملی و بین المللی همچنان از دل نگرانیهای افراد، کارگزاران دولتی و غیر دولتی، شرکتها و امثالهم در سالهای آینده باقی خواهد ماند.
نتیجهگیری
آنچه همگان دربارهاش اتفاق نظر دارند آن است که تکنولوژیهای ارتباطی نوین در کنار انواع قدیمی آن، عملاً مرزهایی را که زمانی مردم و فرهنگهای مختلف را از جهت اقتصادی، جغرافیایی و سیاسی از هم جدا میساخت، برداشته است. بررسی کوتاه حاضر دربارة تاثیر تکنولوژی اطلاعات بر فرهنگها و افراد، تنها به لایههای خارجی پدیده معاصری پرداخته است که بسیار پیچیده، چند بعدی و گسترده است واز قدرت دگرگونی حیرتآوری در همة زمینهها – آموزش, علوم، تکنولوژی ، اقتصاد، سیاست، فرهنگ و روابط انسانی – برای همیشه برخوردار است. در یک چنین محیط برانگیزنده از نظر تکنولوژی، با توسل به جملهای کلیشهای، باید اذعان کرد که «آینده از آن کسانی است که خود را برایش مهیا ساختهاند»، و این آمادگی را ما باید به وجود آوریم، نه تنها برای خودمان بلکه برای کسانی که پس از ما خواهند آمد. تکنولوژیهای عصر اطلاعات را میتوان مثل شمشیر دولبه به شمار آورد. از یک طرف به فاصله اطلاعاتی بین «دارها» و «ندارها» یا «فقرای اطلاعاتی» و «ثروتمندان اطلاعاتی» دامن زده است، و از طرف دیگر فرصتی استثنایی برای بسیاری از گروههای حاشیهای پدید آورده به نحوی که اکنون میتوانندحرفهای خود را که در گذشته خریداری نداشت از طریق کانالهای ارتباطی جهانی و فراگیر، همچون اینترنت منتشر سازند. بدون شک درکشورهای در حال توسعه هر چه مردم به گذشته کمتر تکیه کنند و نظر خود را بیشتر معطوف به ترسیم آینده سازند و برای این منظور از ظرفیتهای شگرف تکنولوژیهای ارتباطی نوین بهرهبرداری کنند، آمادگی رویارویی بهتری با چالشهای پدیدار شده عصر اطلاعات و نیروهای رقیب آن در سطح ملی و بین المللی پیدا خواهند کرد.
با توجه به توضیحات قبل و با نگاه به مشخصات « عصر اطلاعات» اشارة احتیاط برانگیز جی. هربرت آلتشول (J.Herbert Altschull) ، برای نتیجهگیری از این مقاله مقبول به نظر میرسد:
« اطلاعات برای همة ما فراهم شده است هر چند مردم فقیر و غنی به طور یکسان بدان دسترسی ندارند. با این وجود، در بهترین حالات، اطلاعات و دانش یکی نیستند و اشتباه مهلکی است اگر آن دو را با هم اشتباه بگیریم. دانش ممکن است، آن طور که همواره گفتهاند، عین قدرت باشد، ولی دانش حقیقی تنهاب طور منظم، منطقی و پی در پی حاصل میشود. «ب» باید پس از «الف» بیاید، قبل از آن میسر نیست. به راستی که اطلاعات بیش از اندازه میتواند خسارت یا مانعی برای دانش باشد. (Altschull,1995,p.441)
کتابنامه
Alleyne, M.D. (1995) International Power and international Communication.New York, NY: st. Martin’s Press.
Altschull,J.H. (1995). Agents of power: The media and Public policy. New York,, NY: Longman. Barnet, R.J, & Cavanagh, J. (1994). Global dreams: Imperial Corporations and the new world ordr. New York, NY: Simon &Schuster.
Commission on Gllobal Governance, (1995).Our global neigborhood. New York, NY: Oxford University Press.
Drucker,P.F. (1994, November). The age of Social transformation. The Atlantic Monthly, pp,53-80.
Hamelink,C. (1995). World Communication: Dismpowerment & Self – empowerment. London: Zed Books.
Hamelink, C. (1994). The Politics of world Communication. London: Sage.
Kamalipour, Y.R. (Ed). (1995). The U.S.media and the Middle East: Image and perception. Westport, CT: Greenwood.
Kamalipour, Y.R. (1996,March)Media, Cultures, and stereotypes. Aljadid, 2(5), pp. 16,20.
McLuhan, M. & Powers, B.R. (1989) The global village: Transformations in world life and media in the 21 st Century. New York: Oxford Unversity Press.
Mcphail, T.L. (1987). Electronic colonialism: The future of international broadcasting and Communication. Newbury Park, CA: Sage.
Mowlana, H. (1995). New global order and cultural ecology In K. Nordenstreng & H.I.Schiller (Eds) , Beyond national sovereignty: International communication in the 1990s. Norwood, Nj: Ablex
Mowlana, H.(1996) Global communication in transition: The end of diversity? Thousand Oaks, CA: Sage.
Quittner, J. (1996, June 24). Free speech for the net, time, 147 (26). Pp.56-57
Reich, R,B. (1992). The work of nations. New York, NY vintage Books.
Rifkin, J. (1991) Biosphere politics: A cultural odyssey from the middle ages to the new age. San Francisco, CA: Harper.
Van, J. (1995 January 8, 1996) ,. Cybercafes’ serving a blend with byte: Colffeehouses chats not all face to face. Chicago Tribune, pp. 1-2.
Wagner, N. (1996, June). Telecommunications and the ch2anging nature of instructional delivery. Syllabus, 9(9) pp. 10-12.
____________________
* استاد و رئیس تحصیلات تکمیلی رشتة ارتباطات و هنرهای خلاق دانشگاه پردو