ماهان شبکه ایرانیان

علامه شعرانی و جمع قرآن

استادیار دانشگاه آزاد اسلامی نجف آباد

استادیار دانشگاه آزاد اسلامی نجف آباد

چکیده

علامه شعرانی تعلیقات فراوانی بر کتب دینی نظیر تفسیر ابوالفتوح و منهج الصادقین نوشته است . در لابلای این تعلیقات نظریات نادری در زمینه جمع و نگارش قرآن و نظم و ترتیب آیات و سوره های آن اظهار کرده است . حاصل نظریات او این است که نزول دفعی قرآن بر فرشته وحی و نزول تدریجی آن بر قلب پیامبراسلام بوده است و آن حضرت چنان قرآن را در حافظه داشت که هیچگاه فراموش نمی کرد یا در خواندنش به اشتباه نمی افتاد . جمع آیات در سوره به دستور آن حضرت بود; اما جمع سوره ها در مصحف به اجتهاد صحابه صورت گرفته است و در این خصوص نهی شرعی یا عقلی وجود نداشته است .

کلید واژه ها: نزول تدریجی، نزول دفعی، جمع قرآن، حافظه پیامبراسلام، ترتیب آیات، ترتیب سور، توقیف و اجتهاد .

1 . مقدمه

مساله جمع و تدوین قرآن کریم و چگونگی تنظیم و ترتیب آیات و سوره های آن، از جمله مهم ترین موضوعات و مسائلی است که اذهان مفسران پرشمار این کتاب آسمانی و دانشمندان علاقه مند به علوم قرآنی را به خود معطوف داشته است . نباید تصور شود همه مسائل مربوط به سرگذشت قرآن و جمع و نگارش آن، به دور از هرگونه ابهام و پیچیدگی است .

حق این است که اگر چه بسیاری از مباحث مربوط به تاریخ قرآن و سرگذشت این آخرین صحیفه آسمانی در میان تفاسیر شیعه و سنی و احادیث فریقین به وضوح و روشنی آمده است، با این همه، پاره ای از مطالب، همچنان پیچیده و مبهم باقی مانده است; به گونه ای که در برخی از موارد، اظهار نظر قطعی را برای قرآن پژوهان دشوار می سازد .

دلیل بارز این مدعا را می توان در اختلاف نظرهایی که درباره موضوع جمع و تالیف قرآن، در زمان حیات پیامبر و یا بعد از رحلت آن حضرت بیان شده است، به روشنی مشاهده کرد . تردیدی نیست که هر یک از دو گروه موافق و مخالف، بر اساس ادله و شواهدی اظهار نظر می کنند که برای طرف مقابل قابل پذیرش نیست، یا در معرض نقد و ایراد قرار دارد . اگر همه مطالب مربوط به این بحث آن چنان روشن بود، چنین اختلاف نظرهای فاحشی در این زمینه پدید نمی آمد . بی تردید، نقش اختلافات فرقه ای و تعصبات مذهبی را نباید در ایجاد این گونه اختلاف نظرها نادیده یا دست کم گرفت; اما علی رغم این مسائل، دشواری و پیچیدگی متون و منابع موجود دخیل در این بحث را هم نباید از نظر دور داشت . بنابراین در مسائل مربوط به تاریخ قرآن و سرگذشت این آخرین کتاب آسمانی، در حد امکان باید از سطحی نگری به دور بود و با تکیه بر تحقیقات ریشه دار و تا حدودی محتاطانه به اظهار نظر پرداخت [1].

درباره تاریخ قرآن، این نکته قابل تذکر است که اگر چه کلیه مطالب مربوط به این بحث در کتابهای حدیثی و تفسیری شیعه و سنی موجود است; اما به کارگیری چنین اصطلاحی در زمینه سرگذشت قرآن، ظاهرا نخستین بار توسط غربی ها انجام گرفته است و کتاب "تاریخ قرآن" تئودور نولدکه (1931- 1836م) مستشرق آلمانی را اولین اثر در این علم باید به شمار آورد [2].

مستشرقان پس از آنکه در تاریخ تورات و انجیل به تحقیق و مطالعه پرداختند تا صحت و سقم ادعای یهود و نصاری را در آسمانی بودن این دو کتاب محرف موجود به دست آورند; به مطالعه سرگذشت قرآن علاقه نشان دادند تا انتساب قرآن را به وحی الهی مورد برسی قرار دهند . غافل از آنکه میان سرگذشت قرآن با تورات و انجیل موجود، فاصله از زمین تا آسمان است و اساسا به هیچ وجه نمی توان این سه کتاب را در عرض هم قرار داد . آنچه هم اکنون به نام تورات یا انجیل در بین یهودیان و مسیحیان موجود است، به گواهی متن خود این کتابها و شهادت علما و دانشمندان، هرگز آن چیزی نیست که بر حضرت موسی و عیسی نازل شده است . حال آنکه سرگذشت قرآن، از اولین آیه تا آخرین آیه ای که فرود آمد، آن چنان واضح و روشن است که جای کم ترین ابهام یا ایرادی باقی نمی ماند .

البته - همان گونه که اشاره شد - در زمینه جمع قرآن در دوره حیات پیامبر یا اندکی پس از رحلت آن حضرت در بین دانشمندان علوم قرآنی پاره ای اختلاف نظر مشاهده می شود که این مساله یا مواردی شبیه به آن به اصالت قرآن خللی وارد نمی سازد .

به هر صورت، اصطلاح "تاریخ قرآن" اولین بار به وسیله غربی ها به کار رفته است و به تدریج در بین مسلمانان رواج یافت و ابو عبد الله زنجانی هم در بین شیعه ها اولین دانشمندی است که کتاب مستقلی در این علم با عنوان "تاریخ القرآن" به زبان عربی تالیف کرد [3].

تاریخ قرآن بخشی از علوم قرآنی است که در آن مباحثی نظیر کیفیت جمع و نگارش قرآن، چگونگی شناخت و ترتیب و تنظیم آیات و سوره ها، مصاحف مختلف قرآن و زمان یکی کردن آن، خط قرآن و اعجام و نقطه گذاری آن و ده ها مطلب مشابه دیگر مورد بحث و بررسی قرار می گیرد .

یکی از دانشمندانی که به این مساله توجه داشته و پاره ای از مباحث مربوط به سرگذشت قرآن را مورد رسیدگی قرار داده است، علامه بزرگوار، مرحوم میرزا ابوالحسن شعرانی (1393- 1320ه) معروف به علامه شعرانی است . وی عالمی جامع و حکیمی کامل بود که در بسیاری از علوم منقول و معقول چیره دست و صاحب رای و نظر بود . وی ادیب، فقیه، اصولی، متکلم، مفسر، محدث، مؤرخ، منجم و شاعر بود و در بسیاری از این زمینه ها مکتوبات ذی قیمتی از خود به یادگار گذاشت . البته بیشتر نوشته های ایشان به صورت حواشی و تعلیقات و شروح است که بر پاره ای از کتابهای مهم تفسیری و حدیثی بر جای مانده است و ظاهرا کمتر تمایلی به نگارش تالیفات مستقلی داشته اند; اما در همین تعلیقات فراوان - که در صورت گرد آوری، خود چندین مجلد کتاب خواهد شد (1) - نکات حائز اهمیت و اظهار نظرهای بدیع و جالبی مشاهده می شود که حاکی از اطلاعات ژرف و عمیق او از علوم مختلف، و روشن بینی و زمان شناسی ایشان است . خود در مقدمه ترجمه و شرح "تبصرة المتعلمین" علامه حلی درباره خویش می فرماید: "اما بعد چنین گوید: ابوالحسن بن محمد المدعو بالشعرانی، عفی عنه، که مدتی از عمر خویش در فنون علوم دینی از معقول و منقول مصروف می گردید و هنگام مطالعه کتب از تفاسیر و احادیث، و اصول و فروع، نکاتی لطیف به خاطر می رسید و در وقت ثبت می شد . تا آنکه به توفیق خدا بسیاری از آنها به رسم تعلیق در حواشی بعضی کتب ضبط گردید، مانند مجمع البیان و ارشاد القلوب و صحیفه سجادیه و تفسیر شیخ ابوالفتوح رازی و منهج الصادقین و کتاب کافی و وافی و بعض مجلدات وسائل و لغات القرآن و غیر آن [4] " . این تعلیقاتی که ایشان به عنوان "نکاتی لطیف" از آن یاد کرده اند، در پاره ای موارد واقعا بکر و بدیع و در نوع خود اگر بی نظیر نباشد، به طور قطع کم نظیر است . به خصوص که اگر به جو و فضایی که این سخنان مطرح شده است، توجه داشته باشیم .

از جمله زمینه هایی که ایشان به اظهار نظر درباره آن پرداخته است، موضوع جمع و نگارش قرآن و نظم و ترتیب آیات و سوره ها است که ذیلا به بررسی اجمالی آن می پردازیم .

2 . نزول تدریجی

از جمله مسائلی که در تاریخ قرآن پیوسته مورد توجه بوده است، نزول تدریجی آن است . در اینکه چرا کتب آسمانی پیشین نظیر تورات و انجیل به یک باره نازل گردید و قرآن به تدریج بر پیامبر فرود آمد دلایلی ذکر شده است [5] که تنها به این نکته بسنده می کنیم که علامه شعرانی در ذیل آیه 185 سوره بقره، «شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن » می نویسد: "قرآن کلام خدا است و دلالت بر معانی مخصوص دارد و آنکه در بیت العزه، قرآن بر وی فرود آمد، البته موجود عاقلی است مدرک معنا و الفاظ قرآن، یعنی فرشته ای است در آسمان دنیا و آن آسمانی است نزدیک تر به عالم محسوس مادی; چون آسمان ها بسیارند و آنکه از همه نزدیک تر به این جهان است، آسمان دنیا نامند . ملکی در آنجا قرآن را یک جا فرا گرفت و از آن آسمان نجم نجم یعنی نوبت به نوبت و به تدریج بر پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم نازل می شد . اما سر اینکه چرا باید اول به آسمان دنیا آید و چرا یک سره از لوح محفوظ بر پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم نازل نگشت، بر ما معلوم نیست . شاید پیمودن عوالم متوسط بین عالم جسمانی و مجردات ملاء اعلی از لوازم هر وجودی است که از آن عالم به عالم محسوس آید و از این معنا لازم نیاید که آن فرشته در آسمان دنیا افضل از خاتم انبیا علیهم السلام بود; چون انسان کامل خلیفه حق است و از هر وجود برتر، و فرشتگان عمال اویند در ملکوت" [6] و در جایی دیگر فرموده اند: "باید دانست که قرآن بر خلاف کتابهای سایر انبیا، با خصوصیات الفاظ نازل شده است; بدین معنی که بر سایر انبیا اصل مطلب و معنا نازل می شد و آنها به هر لفظی که می خواستند، از آن معنا تعبیر می کردند; اما در مورد قرآن، عین الفاظ بر پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم نازل می شد، یا صدا را می شنید یا صورت الفاظ در قلب مبارکش نقش می بست; چنان که می فرماید: نزل به الروح الامین علی قلبک لتکون من المنذرین [شعراء/193 و 194] و نیز غیر قرآن مطالب دیگر نیز بر حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم القا می گردید، و وی از طرف خداوند تعالی مامور بود که آنها را جزو قرآن قرار ندهد و آنها احادیث قدسیه یا سنن سنیه نبویه است . قرآن در مدت بیست و سه سال - که طول مدت نبوت است - نازل شد و مشهور آن است که ابتدا سوره اقرء باسم ربک [علق/1] نازل شد و آخرین آنها معلوم نیست کدام آیه است و از اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم روایات مختلفی نقل شده است; گویا هر کس آخرین آیه ای را که از پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم شنید، آخرین آیه منزل دانسته و آنچه را بعد از آن نازل شده، در نظر نداشته است; ولی چون آیه «الیوم اکملت لکم دینکم » که در سوره مائده [آیه سوم است] و به اتفاق در حجة الوداع یعنی دو ماه و نیم قبل از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم نازل شده و سوره «اذا جاء نصر الله و الفتح [نصر/1] دلالت می کند بر اینکه خدا به پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم خبر رحلت او را می دهد، باید سوره مائده و نصر از آخرین سوره باشد و نازل شدن چیزی بعد از آن معلوم نیست و موافق این قول، احادیثی وارد شده است" [7].

3 . حفظ پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم

از دیگر موضوعاتی که مرحوم علامه شعرانی در چند مورد به آن اشاره کردند، مساله حفظ و قرائت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم است که به اعتقاد ایشان جز به اعجاز الهی چیز دیگری نیست . وی در ذیل آیه 35 سوره فرقان مرقوم داشتند: "پیامبراکرم صلی الله علیه و آله وسلم در حال وحی که قرآن بر وی نازل می شد، همه کلمات آن در خاطر مقدسش ثابت می گشت، همچنان که در حال صحو آن را لفظ به لفظ برای مردم قرائت می فرمود و این از معجزات اوست و تا آخر عمر آن آیات و حروف را مرتب در خاطر داشت و آن هم معجزه است و چون پیوسته وحی بر او می آمد، به ارتباط روح شریف با عالم غیب مؤید بود" [8] و در ذیل آیات 6 و 7 همین سوره فرمودند: "سخنی که قرائن بر خلاف آن شهادت دهد، بی جا و ظلم است و اگر خطیب یا شاعری بدیهه گو، بی تامل خطبه گوید یا شعری بسازد و بر کسی املا کند تا او بنویسد و باز بخواهد، همان که املا کرده، بار دیگر بخواند همچنان که با نوشته اول هیچ اختلاف نداشته باشد، محال است و هرگز نتواند عین عبارت خطبه و شعر اول را تکرار کند و حضرت پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم بر حسب اقتضای مقام مانند جنگ بدر و احد، آیات بسیار و متسق قرائت می فرمود و کتاب وحی می نوشتند و گاه سوره های بزرگ مانند انعام و مائده بر نویسندگان وحی القا می فرمود و می نوشتند و باز همان سوره ها را قرائت می فرمود، نه از نوشته; چنان که در نماز آیات، سوره های بزرگ مانند بقره و انعام را قرائت می فرمود و هرگز نمی توان گفت این سوره ها را مدتی پیش از قرائت ساخته و پرداخته و حفظ کرده بود; چون غالبا مناسب مقام و با شان نزول است و هیچ یک از اصحاب و زنان و مؤمنان و منافقان نقل نکردند که پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم وقتی را برای حفظ کردن و ساختن قرآن معین کرده باشد یا از آنها که نوشته بودند، در حفظ کمک خواسته [باشد] ; بلکه چون جبرئیل سوره ای مانند انعام بر پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم قرائت می فرمود، علاوه بر شنیدن، عبارت همه الفاظ آن مانند نقشی بر لوح ضمیر مقدس آن حضرت ثابت می شد که وقتی باز می خواست بخواند، از روی همان نقش ضمیر تکرار می فرمود; چنان که کسی نوشته در پیش داشته باشد و این معنا برای مردم عادی محال است و آن حضرت همه قرآن را همچنین بی رجوع به نوشته از حفظ داشت" [9].

همچنین در جایی دیگر آورده است: "از عجایب آیات نبوت است که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم در خلوت و جلوت قرآن را از روی نوشته حفظ و تکرار نمی کرد; بلکه هر سوره را از حفظ می خواند و اگر نویسندگان در نوشتن سهو می کردند و بر او می خواندند، او خطای آنها را اصلاح می فرمود و محال است کسی گفته خود را بی کم و کاست تکرار کند، تا چه رسد به آنچه از جبرئیل یا دیگری شنیده باشد و آن حضرت سوره انعام و امثال آن را از بر می خواند در نماز کسوف و در غیر آن" [10].

4 . جمع قرآن

در زمینه جمع قرآن همواره دو نظر متفاوت وجود داشته است . گروهی متمایل به این عقیده اند که قرآن در زمان حیات پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم و به دست آن حضرت میان دو جلد قرار گرفت و دسته ای بر این باورند که اگر چه حفظ و نگارش قرآن تماما در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم انجام گرفت; اما پس از رحلت آن حضرت، صحابه قرآن را میان دو جلد قرار دادند . هر یک از این دو گروه برای اثبات عقیده خویش دلایلی اقامه کرده اند که صرف نظر از صحت و سقم این دلایل باید بر این نکته تاکید ورزید که اختلافات فرقه ای و مذهبی هم در این دسته بندی و جهت گیری بی تاثیر نبوده است . اما در این میان گروه سومی هم پیدا شدند که چون تا حدودی از تعصب مذهبی به دور بودند و کم تر جانب دارانه اظهار نظر کردند و بیشتر به دلایل متقن و محکم تکیه داشتند، به این جمع بندی رسیدند که آنچه دو گروه موافق و مخالف را از هم جدا ساخته است، اگر در فضایی آرام و به دور از جار و جنال حاشیه ای مورد بررسی و رسیدگی قرار گیرد، با هم قابل جمع و سازش است و می توان در یک جمع بندی نهایی به نظر سوم - که حق و صواب است - رسید . مرحوم علامه شعرانی، از آن جمله دانشمندانی است که به رای و نظر سوم گرایش دارد و بر این عقیده است که قرآن اگر چه در دوره پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم به طور کامل حفظ گردید و صدها حافظ قرآن و ده ها کاتب وحی مجموع آنچه را که بر حضرت نازل شده بود، در گنجور خاطر خویش حفظ کرده و در نوشت افزارهایی ثبت نمودند; اما به دلایلی، پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم آن را میان دو جلد قرار دادند و این کار نه از عظمت قرآن می کاهد و نه فضیلت فراوانی برای مکتب خلفا محسوب می شود .

علامه در مقدمه تفسیر منهج الصادقین در این باره نوشته است: "جمع آیات در سوره ها در عهد خود پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم و به امر و دستور آن حضرت بود و ترتیب آیه ها نیز; و اینکه فلان سوره بزرگ است و فلان سوره کوچک و در آغاز سوره ای حروف مقطعه است و در سوره ای نیست و در آنکه هست چه حروف است و اسامی سور و اینکه هر سوره مبدو ببسم الله است جز برائت، همه به امر پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم بود و هر سوره را به نام و نشان، گروه بی شماری از مسلمانان جزیرة العرب نوشته یا از برداشتند و اینکه گویند، امیر المؤمنین خواست قرآن را جمع کند، مقصود جمع سوره هاست در یک مجلد، نه جمع آیات متفرقه و تشکیل دادن سوره; و همچنین زید بن ثابت و دیگران . و گرنه ترتیب و تشکیل سوره در زمان پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم بود; چنانکه در قرآن «فاتوا بسورة من مثله » [بقره/23]، «فاتوا بعشر سور مثله مفتریات » [هود/13] و «سورة انزلناها» [نور/1] و در اخبار درربار رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم بسیاری نام سوره های قرآن آمده و فضائل ذکر کرده، مانند سوره یس و سوره البقره و غیر ذلک" [11].

همچنین در جایی دیگر فرموده است: "قرآن را پس از اینکه بر آن حضرت نازل می شد، به امر او می نوشتند - و این نویسندگان را کاتب وحی می گویند - و مردم از روی آن نسخه می گرفتند و حفظ می کردند . درس و تعلیم قرآن در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم مهم ترین کارها بود و آن حضرت هر کس را به دعوت قومی می فرستاد، با قرآن می فرستاد و امر می فرمود که قرآن بر آنها بخواند . . . چون قرآن در حیات خود آن حضرت در معرض زیاد شدن بود; زیرا پیوسته وحی نازل می شد . تمام شدن و جمع آن البته باید بعد از رحلت آن حضرت صورت پذیرفته باشد . اول کسی که لزوم آن را دانست و متصدی جمع قرآن شد، حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب بود; چنان که علمای اهل سنت نیز نقل کرده اند" [12].

شاید صریح تر از این دو اظهار نظر، گفتار ذیل باشد که در شرح اصول کافی ملا صالح مازندرانی مرقوم داشته اند: "کتابت قرآن و حدیث در مجلدی میان دو جلد کاری بود که پس از رسول خدا انجام شد و آن برای حفظ کتاب و سنت واجب بود " [13].

دیدگاه آن مرحوم در این زمینه دقیقا همان دیدگاه علامه طباطبائی در تفسیر المیزان و مخالف نظر مرحوم خوئی در البیان است . مؤلف المیزان عقیده دارد که قرآن در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم علاوه بر حفظ، به طور کامل نوشته شد و پس از رحلت آن حضرت میان دو جلد قرار گرفت; در حالی که مؤلف البیان به شدت در پی اثبات این نظر است که علاوه بر حفظ و نگارش قرآن، جمع و تدوین آن میان دو جلد هم به وسیله پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم انجام گرفت .

مرحوم شعرانی که به طور قطع از هر دو دیدگاه با خبر بود و یا لااقل از نظر مرحوم خویی که بارها در آثار خویش بدان اشاره کرده، اطلاع داشت [14]، با قاطعیت اظهار می دارد که جمع قرآن در یک مصحف، پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم انجام گرفته است . ایشان که ظاهرا در اواخر عمر تصمیم به نگارش تفسیری بر قرآن داشتند و بخشهایی از آن در شماره های مختلف مجلد وقف میراث جاویدان منتشر شد، به عنوان مقدمات تفسیر خود در این باره می فرمایند: "در زمان خود حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم هر کس مقداری از قرآن یا تمام آنچه نازل شده بود، داشت . این آیات در کتابی یک جا ننوشته بود; بلکه روی استخوان گوسفند و تخته سنگ و پاره چرم و گاهی هم کاغذ و تخته چوب نوشته بودند . در زمان خلافت ابوبکر، جنگ مسلمانان و مسیلمه کذاب در یمامه اتفاق افتاد و هفتاد نفر از قراء کشته شدند . بعضی از صحابه ترسیدند که به واسطه جنگهای پی در پی، قراء کشته شوند و قرآن از بین برود . عمر گفت: باید قرآن را در یک کتاب روی اوراق کاغذ نوشت و آن را مجلد نموده، محفوظ داشت . ابوبکر گفت: کاری که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم نکرده، چگونه مرتکب شوم؟ ولی بالاخره رای عمر غالب آمد و زید بن ثابت را مامور این کار کردند و او قرآن را در کتابی نوشت و نام کتاب را مصحف گذاشتند و این مصحف را امام نام نهادند و نزد حفصه دختر عمر که همسر پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم بود، سپردند و از کتاب اتقان سیوطی و صحیح بخاری معلوم می شود که صحابه دیگر نیز قرآن را در کتابی جمع کرده و مصحفی داشتند و از کسانی که اسم آنها در کتابهای شیعه و سنی معروف به داشتن مصحفی است، ابی بن کعب و عبدالله بن مسعود و معاذ بن جبل اند و اینها - تمام - غیر از مصحف امیرالمؤمنین علیه السلام است . در زمان عثمان، حذیفه یمانی به او گفت: امت محمد صلی الله علیه و آله وسلم را دریاب، قبل از اینکه در کتاب خود اختلاف کنند; آن طور که یهود و نصاری اختلاف کردند . چون در آذربایجان دیده بود که دو نفر با یکدیگر نزاع می کنند . یکی می گوید: قرائت من بهتر است و دیگری می گفت: قرائت من بهتر است . عثمان امر کرد، تمام مصاحف را حاضر کردند و آنها را سوزاندند و از روی مصحفی که زید بن ثابت در زمان خلافت ابوبکر نوشته بود، چندین مصحف نوشتند و به هر طرفی فرستاد; یکی به مکه و یکی به شام و بصره و کوفه، و یکی را در مدینه نگاه داشت و غرض عثمان این بود که همه به زبان قریش تلاوت قرآن کنند; چون زبان آنها فصیح تر از زبان طوایف دیگر بود و شیعه را درباره این عمل عثمان [سوزاندن مصاحف] سخنهاست که این جا محل ذکر آن نیست و سید مرتضی در شافی کاملا تحقیق آن را فرموده است" [15].

این دیدگاهی که مرحوم شعرانی بیان فرمودند، دقیقا همان مطالبی است که در تمامی مآخذ اهل سنت آمده است; اما نباید فراموش کرد که نه هر آنچه اهل سنت نقل کرده اند، خلاف واقع است و نه اینکه ناقل و قائل این دیدگاه تماما از دنیای تسنن است . در جهان تشیع نیز این نظر پیروانی دارد که لااقل در دوران معاصر علاوه بر علامه شعرانی می توان از مرحوم علامه طباطبائی هم نام برد که بی تردید در تفسیر و علوم قرآن از سرآمدان این روزگار و بلکه سرآمد همگان است . ایشان هم در کتاب "قرآن در اسلام" دقیقا همین مطالب را بیان فرمودند [16] و در المیزان با تفصیل بیشتری در این زمینه سخن گفته بر این عقیده اند که "به طور مسلم جمع آوری قرآن به صورت یک کتاب بعد از درگذشت رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم اتفاق افتاده . . . و این طور جمع کردن، تنها و برای اولین بار در زمان ابوبکر باب شده است" [17].

جالب است که ایشان این بحث را با تفصیل فراوان در ذیل آیه نهم سوره حجر در بحث تحریف ناپذیری قرآن مطرح کردند و علامه شعرانی هم در اثبات تحریف ناپذیری قرآن در حواشی وافی، به تفصیل به این مطلب پرداختند و از جمله در پاسخ کسانی که جمع قران پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم را دلیل بر وقوع تحریف در آن می دانند، فرمودند: "گردآوری قرآن در زمان ابوبکر به معنای گردآوری آیات در سوره ها نیست; بلکه به معنای گردآوری سوره ها در یک مصحف است; چون گردآوری سوره ها به فرمان رسول خدا در عصر خود بوده است" [18].

5 . جمع آیات و سور

همان گونه که از عبارت اخیری که از مرحوم شعرانی نقل کردیم بر می آید، یکی دیگر از مسائل و موضوعات مورد بحث در تاریخ قرآن، چگونگی نظم و ترتیب آیات در سوره ها و کیفیت تنظیم سوره ها در قرآن است . البته در این دو زمینه مختصر اختلاف نظرهایی مشاهده می شود; ولی هرگز این اختلاف دیدگاه تا آن اندازه جدی و عمیق نبوده است که موجب پیدایش دو گروه موافق و مخالف و نقد و طرد یکدیگر شود .

علامه شعرانی بر این باور است که نه تنها نظم و ترتیب آیات، بلکه معرفت و شناخت آیات و حتی معرفت و شناخت سوره ها نیز توقیفی و به دستور پیامبر بوده است . در عبارتی که پیش از این از ایشان نقل کردیم، از جمله آمده بود: جمع و ترتیب آیات در سوره ها در عهد خود پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم و به دستور آن حضرت بود [19].

به اعتقاد ایشان "تقسیم قرآن به سوره و آیه، به امر الهی و در زمان خود حضرت رسالت صلی الله علیه و آله وسلم بوده است; چنان که کلمه سوره و سور در چند جای قرآن هست: «سورة انزلناها و فرضناها» [نور/1]، «فاتوا بسورة من مثله » [یونس/38] یا «فاتوا بعشر سور مثله مفتریات » [. هود/13] و چنان نیست که صحابه بعد از آن حضرت این سوره ها را نظم داده باشند و اگر چنین بود، جهتی نداشت که بعضی را بلند و بعضی را کوتاه قرار دهند یا در اول تمام سوره ها بسم الله بگذارند و اول سوره برائت نگذارند . پس معلوم می شود که این تنظیم در زمان آن حضرت و به امر ایشان صورت گرفته است . هر وقت سوره کاملی نازل می شد، تکلیف معلوم بود که سوره مستقل است و اگر چند آیه نازل می شد، خود آن حضرت دستور می داد که آن را جزو کدام سوره نازل شده و بعد از کدام آیه قرار دهند . ترتیب آیه ها در یک سوره توقیفی است; یعنی جایز نیست، ترتیب آن را بر هم زد . مثلا در سوره حمد «ایاک نعبد و ایاک نستعین » مقدم است بر «اهدنا الصراط المستقیم » ; پس این دو آیه به همین ترتیب نازل شده، عکس آن جایز نیست" [20].

نکته ای که آن مرحوم در موارد متعددی بیان داشته اند، این است که درباره نظم و ترتیب آیات در درون سوره ها جای کم ترین تردیدی نیست که در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم و به دستور آن حضرت بوده است . حتی بلندی و کوتاهی سوره ها و اسامی آنها را توقیفی و به دستور وحی می داند . مثلا در شرح روایتی از پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم که فرمود: «به جای تورات هفت سوره بلند و به جای انجیل سوره های مثانی و به جای زبور سوره های صدآیه ای به من داده شد و من را با سوره های کوتاه [بر دیگر پیامبران] برتری دادند» ، می نویسد: «از این حدیث معلوم می شود که سوره های قرآن با طول و قصر در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم مرتب بود با نام و بسم الله و حروف مقطعه و اینکه جمع آیات در سور بعد از رحلت آن حضرت نبود" [21].

اما در نظم و ترتیب سوره ها عقیده دارد که منع شرعی یا نهی عقلی در میان نبوده است . از این رو صحابه مجاز بودند ترتیب پاره ای سور را در مصاحف خویش تغییر دهند یا جا به جا کنند; اگر چه این کار پس از جمع قرآن در زمان ابوبکر دیگر مجاز نبوده و نیست .

ایشان در ادامه بحث قبلی در این زمینه می نویسند: "اما ترتیب سوره ها در مصحف به نحوی که سوره بقره مقدم بر آل عمران و آن مقدم بر نساء باشد و هکذا، برای کسی بوده که سوره ها را در مصحف جمع کرده است . لذا نقل می کنند: در بعضی مصاحف دیگر، ترتیب سور غیر این بوده; چنان که در مصحف عبدالله بن مسعود، نساء بر آل عمران مقدم بوده است و مصحف امیرالمؤمنین علیه السلام به ترتیب نزول بوده، یعنی هر سوره که مقدم نازل شده، مقدم نوشته شده است" [22].

نکته جالب توجه دیگر آن است که نظر علامه شعرانی در این زمینه تا حدودی مطابق دیدگاه علامه طباطبائی است که عقیده دارد: اگر چه ترتیب آیات در درون سوره ها در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم مشخص شده بود; ولی نظم و ترتیب فعلی سوره ها توقیفی نیست .

ایشان در بحث مفصلی که ذیل آیه 9 سوره حجر درباره تحریف ناپذیری قرآن مطرح فرموده اند، در این باره نوشته اند: " . . . علاوه بر اینکه روایات بی شماری از طریق شیعه و سنی داریم که رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم بیشتر سوره های قرآنی را در نمازهای یومیه و غیر آن می خواند و این قرآن خواندن در نماز در حضور انبوه جمعیت بود و در بیشتر این روایات اسامی سوره ها، چه مکی و چه مدنی آن برده شده است . از این هم که بگذریم، روایاتی در دست است که می رساند هر آیه ای که می آمده، رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم مامور می شده آن را در چه سوره ای و بعد از چه آیه ای جای دهد، مانند روایت عثمان بن ابی العاص که ما آن را در تفسیر آیه «ان الله یامر بالعدل و الاحسان » [نحل/90] نقل می کنیم که رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: جبرئیل این آیه را برایم آورد و دستور داد: آن را در فلان جای از سوره نحل قرار دهم [23] و نظیر این روایت روایاتی است که می رساند رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم سوره هایی را که آیاتش به تدریج نازل شده بود، خودش می خواند; مانند سوره آل عمران و نساء و غیر آن . پس، از این روایات آدمی یقین می کند که آن جناب بعد از نزول هر آیه به نویسندگان وحی دستور می داد که آن را در چه سوره ای، در چه جایی قرار دهند" [24].

آن گاه پس از بحث و بررسی هایی می فرمایند: "ترتیب سوره های قرآنی در جمع اول کار اصحاب بوده و همچنین در جمع دوم - به دلیل روایاتی که گذشت . . . - و نیز به دلیل روایاتی که داشت، ترتیب مصاحف سایر اصحاب با ترتیب در جمع اول [زمان ابوبکر] و دوم [زمان عثمان] مغایرت داشته، مثلا روایتی که می گوید مصحف علی علیه السلام بر طبق ترتیب نزول مرتب بوده و چون اولین سوره ای که نازل شد، سوره علق بود، در قرآن علی علیه السلام هم اولین سوره، سوره علق و بعد از آن مدثر و بعد از آن نون و . . . قرار داشته است" [25].

ایشان همچنین در اثبات عقیده خود تا آن جا پیش می روند که قول به توقیفی بودن نظم سور را به شدت مردود می دانند و می نویسند: "در مقابل این قول که ما اختیار کردیم، قول بسیاری از مفسرین است که گفته اند: ترتیب سوره های قرآن توقیفی و به دستور رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم بوده و آن جناب به اشاره جبرئیل و به امر خدای تعالی دستور داده تا سوره های قرآنی را به این ترتیب بنویسند . حتی بعضی از ایشان آن قدر افراط کرده که در ثبوت این مطلب ادعای تواتر نموده اند . ما نمی دانیم، این اخبار متواتر کجاست که به چشم ما نمی خورد . روایات این باب همان بود که ما عمده آن را نقل کردیم و در آنها اثری از این حرفها نبود" [26].

باری، علامه شعرانی - همان گونه که پیش از این اشاره کردیم - بر این نکته اصرار دارد که نظم و ترتیب آیات در میان سوره ها زیر نظر پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم و تحت اشراف آن حضرت انجام پذیرفته است . از جمله در ذیل آیه «و اتقوا یوما ترجعون فیه الی الله » در حواشی تفسیر ابوالفتوح رازی آورده است: «[این نکته] تایید آن می کند که سوره های قرآن را خود پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم به دستور جبرئیل مرتب کرد و بقره همین اندازه آیه داشت که هست و این معنا در احادیث متواتر است که پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم نام سوره های قرآن را می برد و اسامه را بر لشکری امیر ساخت; چون سوره بقره را از حفظ داشت و در قرآن کریم است "فاتو بسورة من مثله" یا "فاتوا بعشر سور مثله مفتریات" و اینکه بعضی اهل حدیث گویند، قرآن، آیات متفرقه بود، بعد از رحلت آن حضرت جمع کردند، صحیح نیست . شاید سوره ها را در مصحف جمع کردند، نه آیات را در سور" [27].

همچنین در آغاز سوره توبه و در پاسخ سخن ابوالفتوح رازی که دلیل بسم الله نداشتن این سوره را آن می داند که سوره با برائت و بیزاری از مشرکان و وعده عذاب به آنها نازل شده، می نویسد: "وجهی لطیف است; هر چند صحیح نیست; چون بسیار سوره های عذاب نازل شده که در آغاز بسم الله دارد; مانند سوره القارعه و الحاقه، و سئل سائل; و لکن بی بسم الله بودن این سوره تعبدی و دلیل قطعی است بر اینکه قرآن تحریف نشده و نویسندگان قرآن تابع دستور رسول صلی الله علیه و آله وسلم بودند و به قیاس و فکر خود عمل نمی کردند و سوره برائت را با اینکه سوره دیگر می دانستند، غیر انفال، بسم الله بر آن نیفزودند و آنکه جماعتی پندارند، سوره بندی قرآن و ترکیب آیات متفرقه و نام سوره نهادن، همه به اختیار مردم بود، صحیح نیست; بلکه این سوره ها را خود پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم ترکیب فرمود و میان آنها بسم الله قرار داد، جز این سوره، و در مبادی بعضی، حروف مقطعه مقرر فرمود و در بعضی نفرمود و هر یک را نامی نهادند و اشاره کرد; چنانکه فرمود: «فاتوا بسورة من مثله » و «فاتوا بعشر سوره مثله مفتریات » و هر که فلان سوره بخواند، فلان ثواب دارد و امثال این بسیار [است که] دلالت بر آن می کند که سوره ها را در عهد پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم مرتب کرده و نام نهاده بودند" [28].

در پایان باید به این نکته هم اشاره نمود که به نظر شعرانی نقطه گذاری قرآن پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم انجام گرفته است و "در زمان ابی بن کعب، نقطه بر حرف گذاشتن اختراع نشده بود، و راء و زاء هر دو را بی نقطه می نوشتند" [29].

از خداوند بزرگ برای روح بلند آن مرحوم علو مرتبت و غفران و رضوان مسالت می کنیم .

6 . منابع

1 . حجتی، محمد باقر، پژوهشی در تاریخ قرآن کریم، ص 17 .

2 . همان، ص 127 و محمد عزة دروزه، تاریخ قرآن، ص 4- 3 .

3 . رامیار، محمود، تاریخ قرآن، ص 10 مقدمه .

4 . تبصرة المتعلمین، ج 1، ص 2 .

5 . حجتی، پیشین، ص 56- 41 .

6 . تفسیر ابوالفتح رازی، 2/63 .

7 . وقف میراث جاویدان، ش 5، ص 8 .

8 . تفسیر ابوالفتوح رازی، 8/270 .

9 . همان، 8/266 .

10 . همان، 12/60 و 11/329 .

11 . منهج الصادقین، 1/15 .

12 . وقف میراث جاویدان، ش 5، ص 8 .

13 . تعلیقه بر شرح اصول کافی، 11/34 .

14 . مقدمه منهج الصادقین، 1/4 و 1/17 و 1/273 .

15 . وقف میراث جاویدان، ش 5، ص 9 .

16 . طباطبائی، محمد حسین، قرآن در اسلام، ص 164- 162 .

17 . همو، المیزان، 12/17- 175 .

18 . حواشی وافی، 5/227 .

19 . منهج الصادقین، 1/15 .

20 . وقف میراث جاویدان، ش 5، ص 10 .

21 . منهج الصادقین، 1/7 .

22 . وقف میراث جاویدان، ش 5، ص 10 .

23 . الدر المنثور، 4/128; الاتقان، 1/60 .

24 . المیزان، 12/181 .

25 . همان، 12/183 .

26 . همان، 12/184 .

27 . تفسیر ابوالفتوح رازی، 2/407- 406 .

28 . همان، 5/447; منهج الصادقین، 1/15; وقف میراث جاویدان، ش 5، ص 10 .

29 . ابوالفتوح رازی، 7/436 .

پی نوشت:

1) نگارنده بخش هایی از این کار را انجام داده است و بر این آرزو است که با اتمام آن بتواند در طی سالهای آتی، مجموع پژوهش های ایشان را در قالب کتاب های مستقلی به جامعه اسلامی عرضه کند .

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان