در سالهای اخیر، مقام معظم رهبری بر ضرورت ایجاد یک جنبش نرم افزاری و اهمیت به مساله دانش و پژوهش تاکید نموده اند . با توجه به این که بر پایه قانون اساسی سیاستهای کلی نظام توسط رهبری تعیین می شود، در بخش سیاست گزاریهای فرهنگی نظام، موضوع یاد شده، یکی از اولویتهای مهمی است که از سوی مقام رهبری مشخص گردیده است . از این رو تمام بخشهای مرتبط با مسائل فرهنگی و علمی کشور باید در سیاستگزاریهای خود به موضوع پژوهش و تحقیق به صورت یک امر ویژه بنگرند .
در این میان رسالت رسانه ها بویژه صدا و سیما در ایجاد زمینه های توجه به امر دانش و تحقیق بیش از دیگران است . یکی از مشکلات جدی مطبوعات و رسانه های جمعی، الگوسازیهای ناهمگون و ناهماهنگ با سیاستهای نظام است . به عنوان نمونه مخاطبین مطبوعات و رسانه ها در مناسبتهای مختلف غالبا با میهمانی یک شخصیت هنری یا ورزشی روبرو هستند . صفحه اول مجلات غالبا به عکس یا مطلبی از شخصیتهای هنری یا ورزشی آراسته است . مدعوین مناسبتهای مختلف و برنامه های گوناگون رسانه های صوتی و تصویری، غالبا یک یا چند شخصیت ورزشی یا هنری هستند . این الگوسازی یک سویه موجب شده است تا جوانی که به دنبال یک الگوی مناسب برای زندگی آینده خود می باشد، موفقیت خود را در این ببیند که یا به یک شخصیت ورزشی تبدیل شود و یا به یک شخصیت هنری (هنرپیشه یا خواننده). در این میان الگوسازی شخصیتهای علمی تا حدودی مورد غفلت قرار گرفته است . به بیان دیگر، به اندازه ای که در مطبوعات و رسانه ها به الگوسازی شخصیتهای هنری و ورزشی (که در جای خود بسیار پسندیده نیز هست) توجه می شود، به همان اندازه، از توجه به الگوسازی شخصیتهای علمی و فرهنگی غفلت شده است . به عنوان نمونه، موفقیتهای دانش آموزان و دانشجویان ایرانی در المپیادهای علمی جهان، به گونه ای بایسته و شایسته در مطبوعات و رسانه ها بازتاب ندارد . در یک آمارگیری ساده می توان دریافت که جوانان ایرانی به دلیل الگوسازی مطبوعات و رسانه ها نه تنها شخصیتهای ورزشی و هنری را دقیقا می شناسند بلکه با جزئیات زندگی آنها از قبیل تعداد فرزندان، سطح تحصیلات، نام همسر، تعداد فرزندان و سایر مشخصات آنان نیز آشنایی دارند . ولی اگر از جوانان ایرانی بخواهیم که نام خانوادگی چند قهرمان و شخصیت المپیادی را نام ببرند بسیاری از آنان در پاسخ به این پرسش ناتوانند . آیا موفقیتهای علمی جوانان ایرانی در المپیادها که در طول تاریخ ایران بی سابقه است، به میزان یک موفقیت ورزشی یا هنری، ارزش الگوسازی ندارد؟ !
آیا ارزش فعالیتهای علمی و پژوهشی فرهیختگان در عرصه های گوناگون، به اندازه فعالیتهای ورزشی و هنری، قابل الگوسازی نیست؟ ! آیا ارزش فعالیتهای جوانان و نوجوانان در زمینه حفظ، قرائت و مفاهیم قرآن که در سالهای اخیر پیشرفت چشمگیری داشته است به اندازه فعالیتهای ورزشی و هنری ارزش الگوسازی ندارد؟ ! آیا جانفشانی های رزمندگان اسلام بویژه جانبازان گرانقدر جنگ تحمیلی، که از رتبه های علمی بالایی برخوردارند برای الگوسازی جوانان مناسب نیست؟ ! در این صورت چرا حضور این دست از اهل دانش، اندیشه و فرهنگ در الگوسازی مطبوعات و رسانه ها کم رنگ است؟ !
البته ورزش و هنر به عنوان ابزارهای نمایش توانمندیهای یک ملت، غیر قابل انکار است و در جای خود بسیار ارزشمند; و شخصیتهای هنری و ورزشی که عمری را در اعتلای نام ایران اسلامی صرف می کنند بیش از این شایسته تقدیراند اما سخن در این است که چرا سایر بخشهای فرهنگی و علمی در الگوسازی جامعه تا بدین حد، مورد توجه قرار نمی گیرند؟ از این رو می توان گفت در مطبوعات و رسانه ها یک الگوسازی ناهمگون و نامتعادل حاکم است; یعنی به همان اندازه که به الگوهای ورزشی و هنری توجه می شود، باید به همان اندازه بلکه بیشتر از آن، الگوها و شخصیتهای علمی و فرهنگی مورد توجه قرار گیرند که البته این، فقط گام نخست در جهت ارج نهادن به دانش و پژوهش است و نباید به این گام مقدماتی و در عین حال تعیین کننده بسنده نمود .
به امید آن روزی که در نتیجه الگوسازی همگون در رسانه ها و مطبوعات، جوان ایرانی دست کم به همان اندازه که با نام قهرمانان و شخصیتهای ورزشی و هنرپیشه های جامعه آشناست، به همان میزان، نام و خاطره قهرمانان و شخصیتهای علمی کشور بویژه قهرمانان سرافراز و موفق در المپیادهای علمی جهان را که برای کشور افتخاراتی بس ماندگارتر و سودمندتر به ارمغان آورده اند، به یاد بسپارد .