ابعاد فرهنگی امتیازنامه تنباکو

نهضت عظیم مردم ایران به رهبری روحانیت آگاه در واقعه تنباکو از درخشانترین صفحات تاریخ سیاسی معاصر این کشور به شمار می رود و بیشتر مشروطه نویسان، آن را مبدا و پیش درآمد انقلاب مشروطیت شمرده اند زیرا با تزلزلی که در ارکان قدرت استبدادی ناصرالدین شاه قاجار پدید آمد و شکستی که استعمار از این حرکت متحمل شد، راه مبارزه و جنبش برای آزادیخواهان و مشروطه طل ...

عضو هیات علمی دانشگاه شیراز

انحصار تنباکو و مقاومت مردمی

نهضت عظیم مردم ایران به رهبری روحانیت آگاه در واقعه تنباکو از درخشانترین صفحات تاریخ سیاسی معاصر این کشور به شمار می رود و بیشتر مشروطه نویسان، آن را مبدا و پیش درآمد انقلاب مشروطیت شمرده اند زیرا با تزلزلی که در ارکان قدرت استبدادی ناصرالدین شاه قاجار پدید آمد و شکستی که استعمار از این حرکت متحمل شد، راه مبارزه و جنبش برای آزادیخواهان و مشروطه طلبان هموار شد و افکار قانون خواهی و مشروطه طلبی برای طرح در عرصه جامعه، بستری پیدا کرد.

در راس این جنبش بزرگ مذهبی که علیه ظلم و فساد حاکم و استعمار در حال استیلا بر کشور ایران پایه گذاری شد، میرزا محمدحسن شیرازی معروف به میرزای بزرگ قرار داشت که نام پر افتخار او در تاریخ سیاسی ایران با جنبش تحریم تنباکو قرین گشته است.

انحصار تنباکو، یکی از امتیازاتی بود که در اواخر قرن نوزدهم میلادی (اوایل قرن چهاردهم هجری قمری) به یک کشور بیگانه اعطا شد. مذاکرات مقدماتی در اثنای سومین سفر ناصرالدین شاه به اروپا در سال 1889 م . / 1306 ه در لندن انجام شد و در بهار سال 1891، نمایندگان کمپانی انگلیسی گیرنده انحصار به ایران آمدند.

مقدمات امتیاز تنباکو را "امین السلطان" صدر اعظم ناصرالدین شاه فراهم کرد که در این سفر به همراهی اعتمادالسلطنه و عده ای دیگر در التزام شاه بودند. انگلیسی ها نیز ماموریت این کار به عهده «ماژور جرالد تالبوت » از مشاوران و نزدیکان لرد سالیسبوری، نخست وزیر انگلیس گذاشتند.

طبق این امتیاز، کلیه حقوق فروش و توزیع تنباکو در ایران و صدور تنباکوی محصول ایران به شرکت سلطنتی تنباکو واگذار شد به این شرط که سالانه پانزده هزار لیره به حکومت ایران بپردازد. مدت قرار داد این امتیاز 50 سال و دارای 15 ماده (1) بود که در تامین حقوق صاحبان امتیاز نامه و اعطای تسهیلات لازم برای انجام فعالیتهای کمپانی رژی تنظیم شده بود.

با انتشار خبر انعقاد امتیاز نامه تنباکو، انتقاد و اعتراض از داخل و خارج از سوی چندین تن از شخصیتها و نیز برخی جراید شروع شد. سپس با ورود نمایندگان کمپانی رژی به ایران و آغاز فعالیت آنها در شهرها، نارضایتی عمومی در کشور آغاز گشت. زیرا این امتیاز بر منافع و مصالح بخش وسیعی از جامعه ایران، اعم از تولید کنندگان تنباکو و تجار و بازرگانان و حتی مصرف کنندگان تاثیر می گذاشت. از این رو، واکنش عمومی نسبت به انحصار، سریع و گسترده بود و حرکتی هم که متعاقب آن در جامعه پدید آمد، نتیجه بخش و مؤثر می نمود.

یکی از گروههایی که در مخالفت با قرار داد رژی، نقش فعال و ارزنده ای داشت، روحانیان و علمای مذهبی بودند که در راس حرکت مردم قرار گرفتند و در شهرهای مختلف: شیراز، اصفهان، مشهد، تبریز، تهران و دیگر جاها، امر رهبری نهضت و بسیج مردم را بر عهده داشتند. نقش علما در این جنبش به منزله مدافعان ملت کاملا آشکار گشت و آنها برای مقابله با خطر نفوذ بیگانگان و از بین رفتن استقلال کشور و همچنین برای درهم شکستن استبداد داخلی و ظلم و ستم ناشی از آن، وارد میدان مبارزه و نهضت شدند.

اولین واکنش مردمی در برابر ورود عمال شرکت رژی به شهرها، از فارس - مهمترین مرکز تنباکوخیز ایران - شروع شد و بعد استانهای دیگر را نیز فرا گرفت. ورود نمایندگان این شرکت به شیراز با سفارشنامه مخصوص دولت به حاکم فارس (اویس میرزا معتمدالدوله) همراه بود. مردم، پیش از ورود این هیات از قضیه امتیاز نامه با خبر شده بودند و لذا به علمای شیراز متوسل شدند. با اعتراض تعداد زیادی از تجار فارس و برخی از علما، حکومت شیراز تا چند روز نتوانست از نمایندگان شرکت پذیرایی کند.

یکی از علمایی که در شیراز بیش از دیگر روحانیون در اعتراض علیه شرکت رژی فعالیت داشت، سید علی اکبر فال اسیری بود. در اثر فعالیتهای وی، مردم شهر اعتصاب کرده، دکانها را بستند، و اعتراض گسترده ای آغاز شد. حکومت مرکزی چون از این وقایع آگاه گشت، میرزا رضا خان ملقب به قوام الملک را به حکومت فارس گماشت تا به اعتراض مردم پایان دهد. در اثر اقدام وی، سید علی اکبر فال اسیری دستگیر و به بوشهر اعزام شد تا از آن جا به عراق عرب تبعید شود.

با تبعید این عالم مذهبی، مردم شیراز به حرکت در آمدند و تظاهراتی را در مسجد جامع و حضرت شاهچراغ بر پا ساختند. بازار وکیل بسته شد و شعارهایی در محکومیت شرکت رژی و تبعید "فال اسیری" در سطح شهر پخش گردید. نیروهای قوام الملک با حمله به مردم معترض، تظاهرات آنها را به خاک و خون کشیدند; تعدادی از مردم را کشته و تعدادی را نیز زخمی کردند. در پرتو این اقدام سرکوبگرانه، هیات رژی توانست به شهر وارد شود. با این حال، علما همچنان در اعتراض بودند و از مردم خواستند تا از رفتن به مساجد خودداری کنند. میرزا محمدعلی مجتهد تکلیف کرد که اگر نماینده شرکت از شهر خارج نشود، شهر را آشوب فرا خواهد گرفت. (2)

ورود کارکنان شرکت به شیراز، مردم را در جریان یکی دیگر از اقدامات استعماری انگلیس یعنی عملکرد بانک شاهنشاهی در شیراز قرار داد. مردم از معامله با این بانک خودداری کردند و در صدد ایجاد یک بانک ایرانی بر آمدند که خود، هشداری دیگر به عمال استعمار بود. (3)

با ادامه مقاومت مردم شیراز، سایر شهرها نیز به این اعتراض پیوستند. در شهرهای تهران، اصفهان، تبریز، مشهد و سایر شهرهای کشور، اعتراضات مردمی علیه امتیاز تنباکو شدت گرفت. شبنامه ها و اطلاعیه های تهدید آمیز در مخالفت با دولت و جان اتباع بیگانه صادر شد. در این شهرها نیز علمای برجسته ای کانون مقاومت مردم و محرک هیجان عمومی بودند. تلاش ناصرالدین شاه و عمال دولت برای فرونشاندن اعتراضات و شورش مردم - چه با توسل به شیوه های تفرقه آمیز و چه با تهدید و ارعاب و قوه قهریه - به جایی نرسید و روز به روز بر گستردگی دامنه جنبش افزوده گشت.

علمای مذهبی علاوه بر این که در سطح شهرها به تحریک و بسیج مردم در مقابله با امتیازنامه تنباکو و ورود نمایندگان شرکت پرداختند، نامه ها و تلگرامهایی را هم برای میرزای شیرازی - مرجع بزرگ شیعه در آن زمان - به سامرا ارسال کردند و حتی نمایندگانی را نیز به حضور ایشان فرستادند و در انعکاس اخبار و وقایع داخلی ایران به وی، کوشش فروان کردند.

یکی از این چهره های برجسته، سید جمال الدین اسدآبادی - بیدارگر مشرق زمین - است که مقارن این احوال، در اثر استبداد ناصری از ایران تبعید شده بود. وی در بصره با سیدعلی اکبر فال اسیری دیدار کرد و نامه مفصلی (4) توسط او برای میرزای شیرازی فرستاد که در آن گوشه هایی از فجایع و ظلم و ستم ناصرالدین شاه قاجار و عمال دولت را در داخل و نیز تسلط اجانب بر کشور و امتیازهای ویرانگری را که از شاه کسب کرده بودند به اطلاع وی رسانید.

حضور فال اسیری در سامرا نزد میرزای شیرازی، که بیانگر شیوه برخورد دولت با مردم و علمای دینی بود، میرزا را بر آن داشت تا در مساله ای که به امور مسلمانان ایران و حیثیت مذهبی و ملی جامعه آنها مربوط است، فعالانه برخورد کند. لذا در اولین نامه های نصیحت آمیز خود (5) به شاه و صدراعظم، تن دادن به خواسته مردم و بازگشت مجتهد تبعیدی شیراز - فال اسیری - را درخواست کرد. لیکن هیات حاکمه ایران که نمی خواست رسوایی شکست در برابر اراده ملت و قدرت مرجعیت شیعه را بپذیرد، به این نامه ها پاسخ نداد و درخواستهای میرزا رامسکوت گذاشت.

با گسترش قیام مردم و پدید آمدن التهاب و هیجان سراسری و تلاشها و اقداماتی که روحانیان و علمای مذهبی در رهبری نهضت انجام دادند، مرجع بزرگ شیعه مصمم شد تا در پشتیبانی از ملت مسلمان و به منظور شکستن قاومت شاه مستبد و نمایندگان شرکت رژی و در واقع به زانو درآوردن استعمار، اقدامی مؤثر و چاره ساز انجام دهد. لذا در روز پنجشنبه، اول جمادی الاول 1309 ه حکم تاریخی خود را از سامرا بدین صورت صادر کرد:

«بسم الله الرحمن الرحیم. الیوم، استعمال تنباکو و توتون بای نحو کان در حکم محاربه با امام زمان(عج) است (6)

با انتشار متن این حکم در میان مردم، سراسر کشور به هیجان آمد و قیام ملت گسترده تر شد. ناصرالدین شاه که قدرت مقابله با این حرکت را نداشت، سرانجام در برابر خواسته علما و مردم تسلیم شد و طی دستخطی به وزیر اعظم، لغو کامل انحصار نامه دخانیات، شامل انحصار داخلی و خارجی را صادر کرد:

«جناب امین السلطان، امتیاز دخانیات داخله که چند روز قبل موقوف شده بود، این روزها امتیاز خارجه را هم موقوف فرمودیم. کلیتا این عمل به طور سابق شد. به تمام علما و حکام و مردم اطلاع دهید که مطمئن باشند و به رعایا حالی نمایند (7)

بدین ترتیب، امتیاز رژی با قدرت مرجعیت شیعی و همکاری علما و مردم و بازرگانان ایران لغو شد و حرکت مردم در برابر استبداد داخلی و استعمار خارجی به پیروزی رسید.

- مضرات فرهنگی امتیاز تنباکو:

اصولا کشورهای استعمارگر در قالب امتیازات، معاهدات و قرار دادها، اهداف چندگانه ای را دنبال می کردند:

1 - اهداف سیاسی نظامی به منظور: الف) مستعمره ساختن کشور ضعیف با اجرای استراتژی سلطه ب) رقابت با دیگر کشورهای استعمارگر رقیب برای حفظ منافع و مستعمرات خود.

2 - اهداف اقتصادی: الف) تامین مواد اولیه ارزان با چپاول و غارت منابع مادی و امکانات اقتصادی کشورهای زیر سلطه. ب) ایجاد بازار مصرف برای عرضه کالاهای تولیدی خود و وابسته کردن حیات اقتصادی کشورهای مستعمره یا زیر سلطه با سیاست تک محصولی ساختن اقتصاد آن کشورها و اختلال در شیوه معمول اقتصادشان.

استعمارگران در ورای این اهداف، به دنبال کسب تفوق و برتری سیاسی و نظامی در صحنه بین المللی بودند (و هستند) تا منافع ملی خود را تامین کنند.

در کنار اهداف سیاسی و اقتصادی، هدف مهم دیگری را که متولیان فکری استعمارگری مدنظر داشتند و استعمار جدید (نئوکلنیالیسم) بر آن پایه شکل گرفت، «استعمار فرهنگی » بود. آنها با برنامه های طراحی شده و مزورانه (گاهی نیز به ظاهر بشر دوستانه!)، فرآیند انقطاع فرهنگی و تخریب فرهنگهای بومی (ملی و مذهبی) جوامع عقب مانده و زیر سلطه و جایگزینی فرهنگ استعمارگر (غرب) را در این کشورها در راستای همان استراتژی تهاجم و سلطه تعقیب می کردند.

در امتیازنامه تنباکو نیز مساله ای که جای تامل و بررسی دارد، تهاجم فرهنگی پنهان و آشکار استعمار به کشور ما (ایران) است که در پوشش یک امتیاز اقتصادی صورت می گرفت.

در این امتیاز، علاوه بر ضرر اقتصادی و به یغما رفتن بنیه مالی ایران و واگذاری امور اقتصادی ملت به بیگانگان، خطر دیگری که جامعه ایران و کیان اسلام را تهدید می کرد، حضور فرهنگ استعماری و گسترش فسادی بود که به تبع حضور عینی اجانب و ورود تعداد زیادی از بیگانگان غیر مسلمان در کشور پدیدار شد.

برخی از اهداف فرهنگی استعمار را در امتیاز تنباکو (علاوه بر اهداف سیاسی و اقتصادی) می توان چنین برشمرد: 1 - تبلیغ دیانت مسیح در جامعه اسلامی 2 - ترویج فساد و بی بندو باری و تخریب بنیادهای اخلاقی جامعه (با دایر ساختن اماکن فساد و مراکز عیاشی). 3 - تضعیف عقاید و باورهای اسلامی مردم ایران به ویژه جوانان و جذب آنان به آیین مسیحیت (از طریق برنامه های تبشیری میسیونرهای مذهبی و ترویج آلودگیها و انحرافات جنسی). 4 - تحقیر شخصیت انسانی ایرانیان مسلمان و مرعوب ساختن آنها در برابر انسان غربی. 5 - ترویج بی حجابی با استفاده از زنان و دختران فرنگی بدون پوشش در معابر، مغازه ها و بازار مسلمانان. 6 - گسترش دادن و حاکمیت بخشیدن فرهنگ غربی در تار و پود جامعه و زدودن ارزشهای اسلامی در قالب استراتژی تهاجم و سلطه.

در پی انعقاد قرارداد تنباکو، فرنگیان بسیاری به ایران هجوم آوردند که آمار و ارقام معاصران واقعه، تعداد آنها را تا 200 هزار نفر ذکر کرده است. ورود این تعداد بیگانه به کشور، از یک سو، شکل ظاهری شهر و بازار و جماعت مسلمان را تغییر داد و از سویی دیگر، استضعاف مالی و فرهنگی بسیاری از مردم، آنان را به اجیری و خدمتگزاری اجانب کشانید که توهین و تحقیر شخصیت مرد و زن ایرانی را به دنبال داشت.

در چنین موقعیتی، اشاعه فساد اخلاقی و اجتماعی و از بین رفتن قبح مفاسد و از طرفی بد رفتاری و سلطه کارگزاران استعمار برای کشور زیان آور بود.

عباس میرزا ملک آرا - برادر ناصر الدین شاه - می نویسد: «انگلیسیان هم به ایران آمده مانند دولتی که ایران را فتح کرده باشند، به تمام بلاد، مامورین فرستادند و در هر بلدی سوار گرفتند که اجرای احکام آنها را بنمایند و سوارها با مواجب کافی و اسبان اعلی و اسلحه جدید مسلح نمودند... چون میدان را به این شدت خالی و بی مانع دیدند با رعایا در کمال سختی معامله نمودند و در هیچ محل، اعتنایی به حکومت نکردند و از طرف امنای دولت که همه از کمپانی رشوه خورده بودند، هر روز به حکام ولایات اوامر صادر می شد که البته در پیشرفت کار امور مامورین کمپانی، منتهای سعی را به جا آورند...» (9)

یکی از معاصران واقعه تنباکو، شرح جامعی از گسترش فساد و نفوذ بیگانگان در بازارها و استفاده از دختران فرنگی برای ازدیاد خرید و فروش و همچنین رسمیت یافتن فحشاو ترویج مسیحیت و ایجاد شبکه نوکران از افراد سست عنصر بیان داشته، می نویسد: «بالجمله آن درجه از انحطاط و ضعفی که اسلام و اسلامیان را در این قرن روی داده و آن طرحی که خارجیان برای استثمار ایران پیش خود ریخته و بدین وضع پیش آمده بود، هر گاه به لطف خداوندی تدارک نفرموده بود و چندی بدین وضع تیره بر ایران گذشته بود، هر آینه عن قریب اسمی از ایران و اسلام به جانمانده و بالمره محو می شد (10)

کمپانی پس از کسب امتیاز، نمایندگان خود را وارد ایران کرد و آنها را به تمام شهرها حتی قصبات و روستاهای کشور اعزام داشت و با تاسیس ادارات دخانیات که مستقیما به وسیله خودشان اداره می گشت، از هر جهت، زمینه را بر مردم تنگ گرفت تا جایی که خطر مستعمره شدن ایران همانند هندوستان احساس می شد.

با ورود کارمندان انگلیسی کمپانی به شهرهای مختلف ایران، فساد اروپایی نیز با آنها وارد شد. به همراه اینان، دختران فرنگی برای فریفتن عقل و دین جوانان مسلمان وارد شدند و در هر شهری به ویژه تهران، کافه های قمار و رقص و مشروب و تئاتر و اماکن فساد و فحشا رواج یافت و از این طریق، هر روزه جمعی از مسلمانان را به دام فساد می کشیدند. همراه با عمله طرب، مبلغان مسیحی و میسیونرهای مذهبی نیز به تبلیغ دیانت مسیح در کشور پرداختند.

«از طرف فرنگیان، عده زیادی مبلغ که در حدود صد هزار زن و مرد بودند به ایران آمده و مرکز تبلیغ خود را در تهران قرار دادند. طولی نکشید که این عده بین شهرستانها پخش شده و در هر نقطه مشغول تبلیغ مردم به دیانت مسیح شدند. کلیساها ساخته شد و برای پیشرفت خود، مریضخانه هایی بنا کردند و دختران مسلمان را برای پرستاری استخدام کرده و آنان را بی حجاب به امور پرستاری واداشتند. مردم که آن روز تا اندازه ای پایبند به امور شرعی بودند و این کارها را مخالف شرع می دیدند، در صدد مخالفت برآمدند (11)

معاصران انحصار تنباکو، وضعیت آشفته شهرها را که پیامد ورود جماعت فرنگی به کشور بوده، در نوشته های خود منعکس کرده اند; چنان که یکی از اینان می نویسد: «شرح این اوضاع فرنگی بازار جدید ایران... در تقریر و توصیف نگنجد... به طور خلاصه هر ملت و آیین را در ایران قوت یک به صد افزوده شد، مگر ملت اسلام را که قوت بی اندازه بکاهید... در راسته بازار طهران... مردان فرنگی به تازگی چندین حجره گشودند، همه دختران فرنگی نورس و زیبا که به وضع دلکش و دلربا خود را ساخته و پرداخته، اجناس عالی و فاخر خود را به وصفی هر چه دلخواه تر به موقع نظر و حسرت تماشاچیان گذاشته، مسلمانان دلداده را به اسم و عنوان دادوستد از هر سو در پی تاراج عقل و دین بودند (12) این فرنگیان از زنان ایرانی به عنوان خدمتکار و دایگی اطفال خود استفاده می کردند و با وعده پرداخت مواجب، آنها را به خانه های خود می بردند. «چنانچه در تهران از هر گوشه و راهگذری می گذشتی، زن مسلمان بود که یکی و دو اطفال فرنگی را در بغل، بسا می شد که یک و دو طفل از دنبالش به زبان فارسی ننه جان گویان می دویدند (13) این وضعیت ناهنجار و نگران کننده در کشور، موجب ناراحتی علمای مذهبی و مردم مسلمان ایران گشت. بسیاری از علما و اقشار مذهبی، خطر یک تهاجم گسترده فرهنگی راء;ج ظظ از جانب دولت استعماری انگلستان در امتیاز تنباکو دریافتند و به شدت از تضعیف دین و گسسته شدن بنیادهای اخلاقی و مذهبی جامعه اسلامی نگران شدند. خطر مستعمره شدن کشور با ورود خیل عظیم نیروهای بیگانه به مملکت، متعاقب انعقاد این قرارداد، احساسات مذهبی و ملی علما و مردم را تحریک کرد و آنها را در برابر تسلط اجانب به قیام واداشت.

با ورود این خیل فرنگی به ایران، تقابل فرهنگی پدیدار شد. نقشه های استعمار از روی طرح و حساب بود و استراتژی سیاسی - اقتصادی آنها با جریان فرهنگی آمیخته بود. به منظور فریب مردم و تاراج عقل و دین آنها و هموار ساختن زمینه تبیلغ برای میسیونرهای مذهبی و ترویج مسیحیت در جامعه اسلامی، بازیگر خانه ها (تئاتر)، مهمانخانه ها، میخانه ها و دعوتخانه های ویژه (اماکن فساد) بر پا داشتند (14) و مسلمانان را به این اماکن می کشانیدند.

فرنگیها از نظر برخورد و رفتار با مردم ایران از همان ابتدا رفتارشان را بر مبنای ارباب و رعیتی استوار ساختند. ایرانی را رعیت خود، پنداشته و از هتک و هرزه گویی به او ابا نکردند. تخم دنیاگرایی را پاشیدند و افکار فرنگی را پراکندند. در این میانه، افرادی از ایرانیان نیز به خوش رقصی پرداختند. دلالی معتبر در حضور مردم با دستمال دستش، گرد و گل از کفش فرنگی پاک کرد; عده ای نیز از راه تشبث و خودبزرگ بینی، خود را به جماعت فرنگی چسباندند. (15)

این رفتارها با ایرانیها به منظور تحقیر شخصیت و خودباختگی و تسلیم آنها در برابر غربیها صورت می گرفت تا قدرت ایستادگی و جرات قیام را از آنان سلب کنند.

«شیخ حسن کربلایی » از معاصران واقعه تنباکو در این باره می نویسد: «... بالجمله درجه ذلت و ضعف مسلمانان و پایه اقتدار فرنگیان در ایران جز که بالعیان مشهود شود و گرنه گفتار و بیان در شرحش وافی نتواند بود. در این پایتخت بزرگ اسلام در موقع ایستگاه «شاهزاده عبدالعظیم » در محضر جمعی از مسلمانان یک نفر فرنگی از عمله های ماشین، یکی از مسلمانان را که سمت چاکری دولت را هم داشت چنان سیلی سختی بر او زد که کلاه از سر مسلمان به چندین قدم آن سو افتاد و در میان گل و لای کوچه فروشد. «فرنگی ماشینی » از آن غرور که در سرداشت بدین قناعت نکرده، در حضور این همه خلق، زبان به هرزه گویی باز کرد: «حالا برو زن فلان پدر فلان به هر که می خواهی شکایت کن!» مسلمان بی چاره که می دانست با کدام حریف در افتاده، خورده دم نکشید. اینها هم به کنار، این همه خلق فرنگستان که در ایران گرد آمده بودند، به روی هم رفته هر یکی برای خدمت و کار، چندین نفر زن و مرد مسلمان را عمله و خدمتکار گرفته، خاصه زنان را که برای خدمت خانه و دایگی اطفال به تطمیع شهریه و مواجبهای گران و گزافی به خانه برده بودند (16)

بنابراین، امتیاز رژی، تنها یک قضیه سیاسی - اقتصادی نبود، بلکه تبعات فرهنگی مضر و مخربی داشت که در قالب یک قرارداد اقتصادی، استراتژی تهاجم فرهنگی به اجرا گذاشته می شد و همین سیاست، واکنش شدید مردم و علمای مذهبی را در پی داشت. از این رو، در حساسترین لحظات تاریخ، حکم میرزای شیرازی، در واقع از جهتی مقابله قاطع علیه تهاجم فرهنگی دشمنان اسلام در آن زمان بود و توانست این تهاجم را به شکست بکشاند.

به نوشته لمبتون: «بعضی از اعضای جامعه مذهبی به این دلیل در این نهضت شرکت کردند تا بر ضد هر اقدامی که دروازه این کشور را به روی کشورهای خارجی باز کند، مخالفت کرده باشند. برخی دیگر می ترسیدند که ایران نظیر مصر و هند به دست کفار افتد و شرکت تنباکوی رژی و حضور کارکنان اروپایی آن در ایران، منجر به تضعیف اسلام در ایران گردد.

علما در اعتراضشان علیه شرکت رژی، و مسلمانان خارج از کشور و مخصوصا جمال الدین اسدآبادی اشاره زیادی به تضعیف اسلام می کردند و احتمالا همین دعوت برای وحدت به نفع اسلام بوده که باعث شده مردم از این جنبش حمایت کنند (17)

بدین ترتیب با افزایش نارضایتی داخلی، و مخالفت آشکار مردم، اعتراض عمومی در کشور علیه شرکت رژی پدید آمد که توسط طبقات مذهبی و تجار رهبری می شد و به سرعت تبدیل به نهضتی بر ضد فساد و سوء حکومت قاجار از یک سو و نفوذ و سلطه خارجی از سوی دیگر شد.

اثرات و پیامدهای نهضت تنباکو:

جنبش تنباکو از نظر اهمیت، اولین آزمایش جدی مردمی در سراسر کشور در مقابله با نفوذ و حاکمیت سیاسی - اقتصادی بیگانه و نیز مخالفت با استبداد و فساد نظام حاکم بود. حرکتی که با پشتوانه مردم بر ضد یک قرارداد تحمیلی و خیانتبار به وقوع پیوست. هدف کوتاه مدت این نهضت که لغو امتیاز فروش تنباکو بود، تحقق یافت و در دراز مدت پایه یک مبارزه طولانی را در برابر استبداد داخلی و استعمار خارجی بنیاد گذاشت که منجر به انقلاب مشروطیت و سپس انقلاب اسلامی شد.

حامد آلگار، درباره نقش علمای مذهبی در نهضت تنباکو و اثرات این نهضت می نویسد: «هیجانی که علیه امتیاز تنباکو پدید آمد، از یک سو تکرار نقش سنتی علما در مخالفت با دولت و از سوی دیگر، پیش در آمد انقلاب مشروطه بود. علما در فرصتهای مناسب به منظور دفاع از منافع ملی، علیه دولت اقدام می کردند. در امتیاز تنباکو، تمام ملت به رهبری علما متحد شدند. این اقدام در اصل، مقابله ای بود میان مردم و دولت که در آن رهبری علما، اراده و مفهوم تازه ای از رهبری را نشان داد. در این جریان، نقش سنتی دوگانه علما - مخالفت با دولت و مقاومت در برابر رخنه تدریجی بیگانه - با شدیدترین وجهی متجلی شد و این نقش دوگانه را علما به جنبش انقلاب مشروطیت سپردند (18)

نیکی کدی، اعتراض به امتیاز تنباکو را نخستین جنبش موفقیت آمیز مردم در تاریخ جدید ایران می داند که به شکست دولت و پیروزی اعتراض کنندگان در مورد تقاضایشان برای الغای همه جانبه امتیاز منجر شد. این موفقیت، بی تردید به مخالفان هشیار دولت و خارجی جسارت بخشید تا آن جا که برای نخستین بار دریافتند که می توان در مقابل دولت نیز ایستاد حتی در موضوعی که پای منافع قدرتهای اروپایی در میان باشد. (19)

بنابراین، دولت در رویارویی با این امتیاز تحمیلی و غیر عادی با مشکل یک اعتراض عمده روبه رو بود. اعتراضی که از ناحیه مردم به اوج خود رسید و با فتوای میرزای شیرازی همگان را در یک جبهه واحد قرار داد و با وحدت شگفت آوری، واکنش نشان دادند. همه مردم، قلیانها و سیگارتها را کنار گذاردند و حتی این تحریم به داخل کاخ سلطنتی نیز کشانیده شد. (20)

این اولین درسی بود که اتحاد ملت به شاه و صدراعظم داد و منجر به لغو امتیاز شد. از دیگر اثرات نهضت، این است که پس از لغو امتیاز، ناصرالدین شاه هرگز نتوانست موقعیت پیشین خود را به دست آورد زیرا علما در این مقابله، پیروز شده بودند.

بدین ترتیب در وضعیتی که قدرت سلطنت تضعیف می شد، مردم، قابلیت خود را برای اقدام یکپارچه به ثبوت رساندند و علما دریافتند که هنوز می توانند در قلمرو سیاست نیز پیروز شوند.

از طرفی در نهضت تنباکو، یک دولت خارجی یعنی انگلستان به مبارزه طلبیده شده بود. لغو امتیازنامه تنباکو به حیثیت انگلستان در ایران آسیب سنگینی وارد کرد. پس از لغو امتیاز، همه انگلیسیها در نظر مردم ایران، قابل ملامت بودند. (21)

لغو انحصار تنباکو همچنین مایه ناخرسندی زمامداران انگلستان شد. در پارلمان از سیاست انگلستان در ایران و از جمله سیاست گروه بندی های خاورمیانه ای و هندوستانی آن کشور انتقاد شد. (22) برای عمال انگلیس، حفظ اعتبار خارجی ایران از اهمیت زیادی برخوردار بود. چون اگر اعتبار خارجی ایران حفظ نمی شد، تجار انگلیس نمی توانستند در ایران سرمایه گذاری کنند. (23)

واگذاری امتیاز تنباکو و الغای بعدی آن، مساله برخورد منافع روس و انگلیس را در ایران و نیز تاثیری را که این برخورد منافع در سیاست داخلی ایران گذاشته بود، برملا ساخت. این امر، نشان داد که چه طور برای بریتانیا امکان این که از موقعیت ویژه روسیه در ایران چشم بپوشد، وجود ندارد. از مدتها پیش روشن شده بود که منافع سیاسی دیر رس بریتانیا در ایران با مقاومت روسیه روبه رو خواهد شد. مخالفت روسیه با امتیاز رویتر و نیز با امتیاز شرکت رژی این واقعیت را آشکار ساخت که این مخالفت در صورت لزوم به زمینه تجارتی نیز کشیده خواهد شد. (24)

روسیه در امتیاز تنباکو برای کسب منافع خود، از اعتراضات مخالفان به نفع خویش استفاده کرد و از دسایس افراد درباری نیز در خط سیاست خود سود جست.

این کشور کوشید صفحات شمالی ایران را از نفوذ تجاری و بازرگانی انگلیس دور نگه دارد. (25) زیرا تجارت برای او، وسیله ای برای نفوذ و تسلط سیاسی به شمار می رفت و تلاش برای کسب نفوذ از طریق تجارت برای روسیه با صرفه تر و سنجیده تر بود. لذا از جریان وقایع می توان دریافت که روسیه در مخالفت خود با شرکت رژی، نه تنها با مردم ایران همگامی نداشت بلکه بر ضد آنها بود. این کشور در پی کسب منافع و مطامع خود گام برمی داشت و اگر هم در جایی از حرکت مردم حمایت می کرد، در راستای همین تحصیل منافع بود.

امتیاز تنباکو و جنبش ضد آن به خوبی نشان داد که آگاهی مردم ایران که علیه سرمایه داران بیگانه و ضد حکومت شاه و در راه استقلال کشور خویش به پا خاسته، تا چه حد رشد کرده است. در این جریان می توان نقاط آغازین ایجاد افکار عمومی را در ایران دید برای اولین بار، مردم در تحولاتی که به خود آنها مربوط می شد، دخالت و با حمله به حکومت، امتیازی را که واگذار شده بود، لغو کردند. (26)

در نهضت تنباکو، رهبری و نقش علما به منزله رهبران و مدافعان واقعی ملت بر ضد دولت و نفوذ تدریجی بیگانه، بار دیگر با وضوح تازه ای تجلی یافت و این نهضت، ناظران خارجی را نخستین بار به وسعت قدرت روحانیون در ایران آگاه کرد. افزایش قابل توجه قدرت علما، یکی از نتایج مستقیم لغو امتیاز در ایران بود. (27) البته این امر، رقابتی را نیز در بین علما برای تصاحب مرجعیت و انحصار منشاء نفوذ پدید آورد که گاهی به دولت هم امکان مداخله می داد (28) زیرا قدرت تاثیر حکم میرزای شیرازی با این نکته ارتباط داشت که مرجعیت دینی شیعه در آن زمان منحصر به شخص ایشان و در واقع نوعی وحدت مرجعیت با زعامت ایشان حاصل شده بود.

شکست ناصرالدین شاه در جریان تحریم تنباکو، وی را بر آن داشت تا برای اعاده مجدد موقعیت خود، از علما دلجویی کند. لذا از آنان برای شرکت در مجلسی دعوت و سپاسگزاری کرد. نامه ای هم در خصوص لغو امتیاز به میرزای شیرازی نوشت و در آن بیش از حد معمول نسبت به میرزا اظهار تملق و دعاگویی نمود و الزام خود را نسبت به رعایت، مصالح اسلام و آسایش و امنیت مردم و عدم واگذاری امتیاز به بیگانگان اعلام کرد. (29) پس از در گذشت میرزا نیز در مجلس یاد بود وی شرکت کرد.

با اعلان حلیت دخانیات (لغو حکم تحریم) توسط علما با استناد به جواب استفتائیه ای که از میرزای شیرازی شده بود، ناصرالدین شاه از فرط خوشحالی عده ای از علما را به حضور پذیرفت و پس از دلجویی و تعریف از آنها اظهار کرد که «حقیقت، ما قدر علما را نمی دانستیم. علما در واقع دولتخواه ما بودند و به طورهای دیگر، مطلب را حالی ما کرده بودند و واقعا از این اقدام و اهتمام علما، نه همین تنها بنیان دولت ایران محکم و استوار شد، بلکه مخصوصا دولت قاجاریه نیز پاینده و برقرار گردید (30)

این طرز صحبت ناصرالدین شاه با علما، خیلی تازگی داشت. او که قبلا چنین توجه و التفاتی را نسبت به علما نشان نمی داد، وقتی که نفوذ و قدرت علما را در قضیه رژی دید، تا پایان سلطنت می کوشید تا حد ممکن، خود را به این قشر نزدیک سازد; چنان که مدتی پس از واقعه هنگام مسافرت به عراق، به میرزای آشتیانی می گوید:

«من نگهبان این فرقه حقه هستم. خداوند زمام مهام این فرقه حقه را به دست من داده است که نگاهداری کنم. آخر جواب شیخ عبیدالله را که بگوید جز من؟ شما باید مرا در نگاهداری این مردم اعانت کنید و مردم عوام را در مقام دولتخواهی تحریص به متابعت من و همراهی من نمایید تا بتوانم دفع خصم کنم. آخر جماعت من کم است و فرق دیگر دشمنان قوی هستند که اطراف ما را گرفته اند. من با شما شرط می کنم دیگر امتیاز ندهم و خود را مبتلی نکنم (31)

همچنین در سخنی به شیخ فضل الله نوری و عده ای دیگر، اظهار می کند: «سابق بر این، رسم بود که علما در کارهای بزرگ مملکت، طرف مشورت دولت می بوده اند، این رسم از میان رفته، خوب وضعی نشده، از این به بعد باید کارهای عمده دولت به مشورت و صوابدید علما تمام شود. امتیاز، دیگر به خارجه نخواهیم داد. این جزئیات که هست مثل عمل کارخانه قند ابدا منافاتی با مقاصد ملت ندارد (32)

از دیگر پیامدهای نهضت تنباکو، این است که موقعیت امین السلطان - صدراعظم طرفدار انگلستان - پس از این شکست به شدت ضعیف شد و ناچار برای تقویت آن، به روسیه گرایش بیشتری یافت و آن چنان تسلیم خواسته های روسیه گشت که مردم گمان می بردند وی می خواهد ایران را به روسیه بفروشد و یا در صدد فروختن آن است. (33)

لغو امتیاز تنباکو در شکست دیگر امتیازات خارجیان نیز مؤثر افتاد و حتی مقام و موقعیت بعضی از اروپاییان را در ایران متزلزل گردانید از جمله رئیس کل گمرک که یک نفر ارمنی استانبولی، و رئیس پلیس که اصلا اتریشی بودند، نسبت به مقام خودنگران شدند. (34)

با لغو قرارداد شرکت رژی، حکومت ناصرالدین شاه متعهد شد که غرامتی به میزان 6 کرور (5000 پوند استرلینگ) به این شرکت بپردازد. دولت که توان پرداخت این مبلغ کلان را نداشت، ناچار دست به دامان بانک شاهنشاهی شد تا یک وام خارجی با بهره صدی شش دریافت کند و سپس در مدت چهل سال ، سالانه دوازده هزار و پانصد لیره بابت اصل این قرض به بانک بپردازد. (35) این اولین قرضه خارجی بود که بر ملت ایران تحمیل شد و گمرکات خلیج فارس را وثیقه این وام قرار دادند.

دریافت چنین وامی در آن شرایط در اوضاع اقتصادی ایران تاثیر منفی گذارد. از این جهت، لغو امتیازنامه، این پیامد سوء اقتصادی را نیز به همراه داشت. شاه از دردسر این قرض که مجبورش کرده بود غرامت شرکت رژی را بپردازد، آزرده خاطر بود. امین السلطان نیز در نتیجه شکست شرکت و مذاکرات برای گرفتن قرض، حسن اعتماد شاه را نسبت به خود از دست داد. (36)

با مطرح شدن مساله پرداخت غرامت به کمپانی رژی، نگرانی درباریان و رجالی که در انعقاد قرار داد، رشوه های کلان گرفته بودند دو چندان شد زیرا این امتیاز و سایر امتیازها با دریافت رشوه به خارجیان اعطا می شد. لغو امتیاز تنباکو، ماهیت وطن فروشی و منفعت طلبی بسیاری از صاحب منصبان حکومت ناصری - حتی خود شاه و صدراعظم او را - آشکار ساخت که چگونه در قبال دریافت اندکی رشوه، منافع هنگفتی از ملت را به بیگانگان تقدیم می کردند.

در نامه ای که «ماژور تالبوت » برای امین السلطان به تهران فرستاده (از پاریس به تاریخ 1889) خیانت زمامداران ایران در مورد دریافت رشوه، محرز شده است: «این جانب ماژور تالبوت تعهد می کنم که برای حضرت اشرف امین السلطان و اعلیحضرت شاه ایران به حضرت اشرف مبلغ چهل هزار لیره استرلینگ بپردازم: ده هزار لیره از این مبلغ را روز تفویض امتیازنامه رژی، ده هزار لیره دیگر از این مبلغ را در اولین روزی که امتیاز رژی به موقع اجرا گذارده شود. بیست هزار لیره بقیه را دو ماه پس از اجرای امتیازنامه رژی (37)

در یادداشت های دکتر «فوریه » فرانسوی، پزشک مخصوص ناصرالدین شاه نیز به این امر اشاره شده است. وی در این باره آورده است: «شرکت انگلیسی، این امتیاز را با دادن رشوه های گزاف که به دو میلیون فرانک بالغ می شود، گرفته و حق این است که تحصیل آن به این خرج می ارزیده است (38)

او در نوشته خود عنوان می کند که این امتیاز، ایران را تهدید به انقلاب می کند که چنین هم شد. عباس میرزا ملک آرا، برادر ناصرالدین شاه به گفته شاه به گوشه هایی از خیانت شاه و اطرافیانش در امر واگذاری امتیاز تنباکو اشاره کرده، می نویسد: «انحصار تنباکو و توتون را به قیمتی خیلی نازل بدون شرایط به یک کمپانی انگلیسی فروخت و حال آن که لازم بود شرایط صحیحی در این عمل بگذارد و قیمتی گزاف هر ساله بگیرد، ولی چون مبالغی گزاف به اطراف شاه داد و هیچ کسی که احتمال می رفت منشا اثری شود، باقی نماند، الا آن که پولی گرفت، لهذا تماما تصدیق و تحسین نمودند، و کمپانی در شرایط متقبل شد که سالی پانزده هزار لیره انگلیسی به شاه بدهد و در خارج این شرطنامه هم قرار داد به میرزا علی اصغرخان امین السلطان و بعضی دیگر مبلغی بدهد، ولی تفصیل آن در پرده اند. شاه که از رذالت طبع از مداخل یک تومان نمی گذرد، همین که اسم سالی پانزده هزار لیره را شنید، هوش از سرش به در رفت و فورا قرارنامه را امضا نمود (39)

بنابراین، انگلیس ها با صرف پول زیاد توانستند این امتیاز را کسب کنند چنانچه در همان زمان شهرت پیدا کرد که شرکت رژی در حدود چهارصد هزار تومان به امین السلطان و کامران میرزا نایب السلطنه و سایر درباریان متنفذ رشوه داده است. (40)

از این رو، وقتی موضوع پراخت غرامت مطرح شد، این رجال رشوه خوار کوشیدند تا این قضیه افشا نشود و حتی از رئیس شرکت رژی خواستند که در قبال حفظ جان او از دست مردم و رساندن منافعی به وی، از بروز میزان پرداخت رشوه به آنها خودداری ورزد. اینان حتی مانع شدند که شرکت، صورت جزئیات مخارج خود را برای برآورد غرامت به حضور شاه بفرستد و سرانجام شاه ناچار شد بدون حسابرسی، متعهد پرداخت غرامت با دریافت وام به مدت چهل سال گردد.

عباس میرزا ملک آرا، در این مورد می نویسد: «... هر روز مجلسی از نایب السلطنه و امین السلطان [و] محرمان پادشاه منعقد می شد و در خصوص لغو نمودن عمل تنباکو با انگلیسیها گفت گو می کردند. چون همگی پولهای گزاف از انگلیسی ها گرفته بودند، همه در فکر آن بودند که آشکار نشود چقدر گرفته اند و شاه مطلع نشود... امین السلطان، رئیس رژی را دیده، وعده ها داد که منافع کلی به او برساند و نگذارد اهل ایران او را تلف کنند مشروط بر آن که بروز ندهد به هر یک از آنها چقدر پول داده است و آنچه لازمه تملق بود، به عمل آورد. نایب السلطنه هم از این مقوله گفت گوها با مشارالیه نمود و قول دادند که در هر خصوص همراهی نمایند.

رئیس کمپانی هم تدبیری کرده، برداشت کلام را چنین نمود که شاه، امتیاز تنباکو را در لندن به شخصی به نام ماژور تالبوت داد و من به مبلغ شصت هزار لیره انگلیسی این امتیاز را از آن شخص خریده ام و مبلغ چهارصدوچهل هزار لیره هم خرج کرده ام. باید دولت، این پولها را بدهد. شاه فرمودند: صورت مخارج جزو را بده که بدانیم چه کرده ای. گفت: صورت نمی دهم. زیرا اگر صورت بدهم، غالب مخارج مرا شما قبول نخواهید کرد. یا آن است که لاکلام آنچه گفته ام باید بدهید یا آن که در پایتخت دولت بی طرفی حاضر بشوید و آن جا در محکمه دولتی محاکمه کنیم و دولت اسوج و نروج را منتخب کرد. شاه دید اگر بنا شود وکیلی بفرستد به جز همین نوکران خائن، کسی را ندارد و مسلما باید مخارج گزافی کرده، یکی از اینها را بفرستد و یقین است که رفته مجددا پولی از رئیس رژی گرفته و علاوه بر آنچه حال ادعا کرده، تصدیق او را خواهد کرد و مخارج رئیس رژی را هم شاه باید بدهد لذا متحیر ماند و هر قدر من اصرار کردم که باید صورت مخارج را خواست... و هر کس هر چه رشوه گرفته پس بدهد...

تجار و علما به همین طور گفتند، مسموع نشد. و این جماعت رشوه گرفته، وزیر مختار انگلیس را هم تحریک کردند که راضی نشد الا به همان دو شق و خواه ناخواه، شاه را راضی کردند که بدون رسیدگی به حساب در ظرف چهل سال، مبلغ پانصدهزار لیره انگلیسی را با فرع بدهند.

.... و قرار نامه نوشتند و هر کسی هر چه رشوه گرفته بود در کیسه اش ماند و ضرر همه را با علاوه به گردن شاه گذاشتند که از رعیت بی چاره گرفته به فرنگی بدهد. چنین شد (41)

- نکته قابل ذکر دیگر در نهضت تنباکو این است که علمای مذهبی در جریان این نهضت تنها به لغو امتیاز بسنده کردند و هیجان عمومی مردم را به این سمت هدایت کردند. آنها درصدد این نبودند که از این جنبش در جهت تغییر نظام و سرنگونی حکومت ناصرالدین شاه استفاده کنند (42) و یا شرایط داخلی را مساعد این اقدام نمی یافتند. لذا در حرکتهای خویش تا حد ایجاد تزلزل در قدرت استبداد و اثبات قدرت دینی و ملی پیش می رفتند لیکن در جهت تبیین شکلی از حکومت و امور تقنینیه و براندازی حاکمیت قاجاریه، کمتر طرحی عنوان می شد و یا این که اقدامی جدی صورت نمی گرفت.

- با وجود این، نهضت تنباکو از نظر اهمیت، آغاز تحولی بود در افکار و نگرش و اراده مردم و جرات بخشیدن به آنان برای رویارویی با قدرت مطلقه در داخل و سلطه استعمار خارجی، و مقدمه ای بود بر نهضت مشروطیت که در طی آن، ملت توانست نظام استبدادی را متزلزل و خود را در امور حکومت سهیم سازد.

پی نوشتها:

1- جهت اطلاع از مفاد کامل این قرارداد رک: شیخ حسن کربلایی، رساله دخانیه خطی. همان نویسنده، قرارداد رژی 1890 م; تهران: انتشارات مبارزان، 1361 ش، صص 22 - 19; ناظم الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، به کوشش علی اکبر سعیدی سیرجانی، ج 1، تهران: انتشارات آگاه، 1361 ش، صص 53 - 51; ابراهیم تیموری، تحریم تنباکو، اولین مقاومت منفی در ایران، چاپ سوم، تهران: شرکت سهامی کتابهای جیبی، 1361، صص 32 - 29.

2- درباره شورش مردم فارس و اقدامات فال اسیری علیه امتیاز تنباکو رک: شیخ حسن کربلایی، همان ماخذ، ص 30 به بعد. تیموری، تحریم تنباکو، ص 68 به بعد; وقایع اتفاقیه، به کوشش سعیدی سیرجانی، تهران: انتشارات نوین، ص 376 به بعد.

فریدون آدمیت، شورش بر امتیازنامه رژی، تهران: انتشارات پیام، 1360، ص 15 به بعد. نوشته اند که فال اسیری در شیراز به منبر بر آمده، از زیر عبا شمشیری برآورده کشیده و گفت: امروز جهاد واجب است - رک: شرح حال عباس میرزا ملک آرا، به اهتمام عبدالحسین نوایی، تهران: انتشارات بابک، 1361، ص 183.

3- آدمیت، همان ماخذ، ص 24; وقایع اتفاقیه، ص 376; یعقوب آژند، قیام تنباکو، تهران: کتابهای شکوفه، 1367، ص 93.

4- درباره متن کامل نامه سید جمال الدین اسدآبادی به میرزای شیرازی و آشنایی با محتوای آن رک: محمدمحیط طباطبایی، نقش سیدجمال الدین اسدآبادی در بیداری مشرق زمین، تهران، بی تا، صص 203 - 197. ابراهیم تیموری، همان ماخذ، صص 58 - 52.

علی دوانی، نهضت روحانیون ایران، ج 1، تهران: انتشارات مؤسسه فرهنگی امام رضاعلیه السلام، تاریخ مقدمه 1360، صص 87-80; سید جعفر شهیدی، دو نامه از بزرگترین فیلسوف شرق سید جمال الدین اسدآبادی، تهران: کتابفروشی حافظ. «نامه ها و اسناد سیاسی سید جمال الدین اسدآبادی، تحقیق و جمع آوری سید هادی خسروشاهی. درباره کیفیت تبعید سیدجمال رک: شرح حال عباس میرزا ملک آرا، صص 181 - 180.

5- جهت اطلاع از متن نامه های میرزای شیرازی، رک: تیموری، تحریم تنباکو، صص 88 - 87.

6- کربلایی، همان ماخذ، ص 69. همین اثر توسط انتشارات فراهانی (تهران) به نام شخصی با مشخصات محمد رضا زنجانی و با عنوان تحریم تنباکو، بدون تاریخ چاپ شده است. متن فتوای تحریم در این کتاب در صفحه 100، آمده است.

نیز رک: تحریم تنباکو، ص 103. شرح حال عباس میرزا ملک آرا، ص 182.

اعتماد السلطنه، روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه، به کوشش ایرج افشار، تهران: انتشارات امیرکبیر، 1356، ص 780.

7- کربلایی; قرارداد رژی، ص 122; تحریم تنباکو، ص 173; آژند، قیام تنباکو، ص 139.

8- این رقم را شیخ حسن کربلایی در کتاب خود (قرارداد رژی) ص 23 آورده است.

در مورد ورود عده زیادی زن و مرد اروپایی به عنوان کارکنان و ماموران کمپانی و پراکنده شدن آنها در شهرها و نقاط مختلف کشور، فوریه می نویسد: «لقمه چرب و نرمی پیدا شده بود و رسیدن به آن به رنج و خرج سفر می ارزید.» رک: سه سال در دربار ایران، ترجمه عباس اقبال، تهران: دنیای کتاب، 1362. نیز: تحریم تنباکو تیموری، ص 42.

9- شرح حال عباس میرزا ملک آرا، ص 182. سخن عباس میرزا تیموری نیز در تحریم تنباکو، ص 43 نقل کرده است.

10- زنجانی، تحریم تنباکو، ص 61; کربلایی، قرارداد رژی، ص 24; نیز: علی اکبر ولایتی، مقدمه فکری نهضت مشروطیت، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1365، ص 109.

درباره کشف اسلحه و مهماتی که کمپانی رژی به ایران حمل می کرد با استفاده از معافیت گمرکی و بازتاب بد این کار در اذهان که خطر تصرف و مستعمره ساختن کشور را احساس می کردند، رک: تحریم تنباکو، ص 240.

11- ذبیح الله محلاتی، مآثر الکبراء فی تاریخ سامرا. نقل از تیموری، همان ماخذ، ص 42.

کربلایی، همان ماخذ، صص 23 - 22.

12- همان، ص 24. ولایتی، همان ماخذ، ص 109.

13- قرارداد رژی، ص 26; مقدمه فکری نهضت مشروطیت، ص 110.

14- درباره نقشه های فرهنگی فرنگیان رک: قرارداد رژی. 1890 م; ص 22 و بعد. زنجانی، همان ماخذ.

15- کربلایی، همان ماخذ، ص 54. آژند، قیام تنباکو، ص 65. نیز رک: نامه یکی از معروفین اصفهان، نقل شده در تحریم تنباکو تیموری، ص 47. در این نامه آمده است: «جمع کثیری قریب یکهزار و پانصد نفر از مسلمانان را که تاکنون به تطمیع اجرت زیاد چاکر و عمله و دلال گرفته و مخصوصا برای دوره گردی اطراف دهات مبادا به خفیه و پنهانی کسی تنباکو بخرد و ببرد، غلام معین کرده و اسب و اسلحه و لوازم داده و به اشد مایکون از آنان حمایت دارد... این مردم... چنان قلبا خاطر خواه فرنگی گردیده و خوش رقصی ها برای او دارند که به خاطر یک خوش آمد فرنگی از ضررهای فاحش و خسارتهای خیلی بزرگ مسلمانان از هیچ روباکی ندارند... هر گاه بر این وضع یک چندی بگذرد، بیشتر مردم به هر وسیله باشد خواهند خود را به فرنگی بست... یکسره از اسم و عنوان مسلمانی بدر روند.

16- قرارداد رژی، 189 م، ص 26

17- آن. ک. س. لمبتون، سیری در تاریخ ایران بعد از اسلام، ترجمه یعقوب آژند، تهران: انتشارات امیرکبیر، 1363، صص 210 - 209. اصل نوشته لمبتون با مشخصات زیر در مجله مطالعات اسلامی منتشر شده است:

Lambton, "The Tobacco Regie:Prelude To Revolution", Studia Islamica, Paris, XXII (1965), PP, 119 - 157, XXIII (1965), PP. 71 - 90.

18- حامد آلگار، دین و دولت در ایران، نقش علما در دوره قاجار، ترجمه ابوالقاسم سری، چاپ دوم، تهران: انتشارات توس، 1369، صص 308 - 307. اصل کتاب با مشخصات زیر:

Algar, Teligion and State in Iran, 1755 - 1906, The Role of The Ulama in Qajar Period, Berkeiy, 1969.

19- Keddie, N., Religion and Rebelion in Iran, The Tobacco Protest of 1891 - 92, London, 1966.

در ترجمه این اثر با مشخصات زیر: نیکی کدی، تحریم تنباکو در ایران، ترجمه شاهرخ قائم مقامی، تهران: انتشارات امیرکبیر، 1356، ص 1.

20- پیتراوری، تاریخ معاصر ایران، ترجمه محمد رفیعی مهرآبادی، ج 1، چاپ دوم، تهران: مؤسسه مطبوعاتی عطایی، 1369، ص 199. اصل اثر با این مشخصات:

Avery. P., Modern Iran, London, 1965.

21- رک: ماخذ پیشین، ص 200.

22- آدمیت، شورش بر امتیازنامه رژی، ص 125; غلامرضا ورهرام، نظام سیاسی و سازمانهای اجتماعی ایران در عصر قاجار، تهران: انتشارات معین، 1367، ص 299.

23- لمبتون، همان ماخذ، ص 303.

24- رک به همان ماخذ.

25- برای اطلاع بیشتر رک: فیروز کاظم زاده، روس و انگلیس در ایران، ترجمه منوچهر امیری، تهران: انتشارات امیر کبیر، 1354، ص 232. لمبتون، همان ماخذ، ص 257.

آژند، همان ماخذ، صص 64 - 62.

امپراتوروس برای آن که نظر میرزای شیرازی را به خود جلب کند، نامه ای در نهایت ادب به میرزا می نویسد و از اقدام او در موضوع تحریم تنباکو سپاسگزاری می کند و ضمنا می گوید: «من اوامر شما را در ممالک روسیه نسبت به مسلمانان اجرا می کنم و حاضرم برای پیشرفت مقاصد شما در مملکت ایران هر اقدامی بنمایم.» (رک: تحریم تنباکو تیموری، ص 204)

26- علی خان امین الدوله، خاطرات سیاسی میرزا علی خان امین الدوله، چاپ فرمانفرماییان، تهران: 1962، ص 271. لمبتون، همان ماخذ، صص 306-305. ورهرام، همان، صص 300-299.

27- آلگار، دین و دولت در ایران، صص 324 - 322.

28- جهت اطلاع بیشتر رک: ماخذ پیشین، ص 326.

29- درباره تعریف و تملق های ناصرالدین شاه نسبت به علما و نامه های وی و امین السلطان به میرزای شیرازی رک: تیموری، تحریم تنباکو، ص 195 به بعد. کربلایی، همان ماخذ، ص 120 به بعد. دین و دولت در ایران، ص 324.

ناصرالدین شاه در نامه خود به میرزای شیرازی بیش از معمول، تواضع و اظهار اخلاص نسبت به میرزا نموده است. «جناب مستطاب قوام الملة والدین مروج شریعت سیدالمرسلین سلیل آل طه و یس، افتخار المجتهدین، سراج هدایة المسلمین، فریدالدهر و وحیدالعصر حاجی میرزا محمد حسن مجتهد دام افضاله...» متن کامل نامه در تحریم تنباکو، صص 202 - 201. از خلال این نامه و نیز نامه امین السلطان و نامه ایرانیان مقیم خارج به میرزا و تشکر آنها از وی به واسطه برهم زدن انحصار دخانیات به خوبی می توان به مقام و نفوذ میرزا در مردم پی برد. حتی امپراتور روسیه و انگلیسیها هم نامه هایی برای میرزای شیرازی نوشتند و از او قدردانی کردند.

برای اطلاع بیشتر از این نامه ها رک: تحریم تنباکو، صص 204 - 202.

30- تیموری، تحریم تنباکو، ص 195.

31- همان ماخذ، همان صفحه.

32- همان ماخذ، ص 196.

33- فوریه، سه سال در دربار ایران، ترجمه عباس اقبال، تهران: دنیای کتاب، 1362، یادداشت های روز 10 و 11 فوریه سال 1892. تیموری، تحریم تنباکو، ص 216.

دین و دولت در ایران، صص 325 - 324. لمبتون، همان ماخذ، ص 303.

34- فوریه، سه سال در دربار ایران. تیموری، همان ماخذ، ص 195. شرح حال عباس میرزا ملک آرا، ص 190. وی می نویسد: «... امتیاز انحصار انگور و شراب چون هنوز پولی داد و ستد نشده بود، بعد از این شورش (تنباکو) بالطبع لغو شد.

35- در مورد مشروح جریان دریافت این وام خارجی رک: روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه، ص 795 به بعد. خاطرات سیاسی امین الدوله، ص 158 به بعد. لمبتون، سیری در تاریخ ایران بعد از اسلام، صص 302 - 289. تیموری، تحریم تنباکو، ص 209. ورهرام، همان ماخذ، ص 299. شرح حال عباس میرزا، ص 189.

36- درباره عصبانیت ناصرالدین شاه نسبت به واقعه رژی و پولهایی که همه ساله مجبور بود بابت استهلاک اصل و فرع وام به بانک شاهی بدهد رک: تحریم تنباکو، ص 222. لمبتون، همان ماخذ، ص 304.

37- تحریم تنباکو، ص 177. ورهرام، همان ماخذ، ص 265.

«ارنستین »، مدیر عامل شرکت رژی در مجلسی فاش می کند: «تا به حال دو میلیون تومان برای رشوه و تعارف و سایر وسایل کار داده شده، چگونه می توان دست از این عمل برداشت » (کربلایی، تاریخ الدخانیه، صص 21 - 18).

38- فوریه، سه سال در دربار ایران، ص 220. تحریم تنباکو، ص 28. ورهرام، همان ماخذ، ص 265.

39- شرح حال عباس میرزا ملک آرا، ص 182.

40- رک: تیموری، همان ماخذ، ص 28.

41- شرح حال عباس میرزا ملک آرا، صص 189 - 188. تحریم تنباکو، صص 206 - 205.

42- یکی از معدود شخصیتهایی که درباره سرنگونی حکومت ناصرالدین شاه صحبت می کرد و به روشنگری مردم می پرداخت، سیدجمال الدین اسدآبادی بود و معتقد بود که «شاه چون تمام رفتار و کردارش بر خلاف شرع و عرف و بر ضد منافع ملت ایران است و تماما به هوای نفس است، آن هم نه از روی عقل بلکه از روی دیوانگی و سفاهت، لهذا خلع او واجب است » (شرح حال عباس میرزا ملک آرا، ص 181).

وی در نامه خود به میرزای شیرازی نیز، خلع ناصرالدین شاه را خواستار شده است: «تمام مردم فرمانبردار شمایند. اگر شما خلع این نادان را اعلان نمایید، بزرگ و کوچک، گدا و توانگر اطاعت خواهند کرد. به خصوص این موقع که در اثر این سلطنت جابرانه آمیخته به جهالت، سینه ها به تنگ آمده، سلطنتی که نه توانسته ارتشی آماده کند و نه شهری را آبادان نموده، نه فرهنگ را توسعه داده، نه نام اسلام را بلند ساخته، نه یک روز دل ملت در پناهش راحتی دیده، بلکه در عوض، کشور را ویران و رعیت را ذلیل کرده و ملت را به گدایی انداخته و سپس گمراهی دامنگیرش شده و از دین بیرون رفته... نابود باد این پادشاهی، واژگون باد این سلطنت. اگر این پادشاه خلع شود، آن که جانشین وی خواهد بود، نمی تواند از فرمان شما سرپیچی کند... اگر شما حکم خدا را درباره این مرد غاصب ستمکار اجرا کنید، اگر بگویید به حکم خدا، اطاعت این مرد، حرام است، مردم از گرد او پراکنده شده و خلع وی بدون جنگ و کشتار صورت می گیرد...» (ر.ک: تحریم تنباکو، صص 63 - 58)

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر