فرهنگ گفتاری و شنیداری در آینه وحی

عضو هیأت علمی دانشگاه امام حسین علیه السلام

عضو هیأت علمی دانشگاه امام حسین علیه السلام

مقدّمه

ارتباط با دیگران، اعم از بیانی و غیر بیانی، از مبانی تمدّن ساز زندگی اجتماعی انسان به شمار می آید. در این میان، ارتباط شنیداری و گفتاری قسمت عمده ارتباطات آدمی را تشکیل می دهد و از سوی دیگر، بخش قابل توجهی از عمر انسان صرف شنیدن و گفتن می شود و گاه کلمه یا جمله ای زندگی دنیوی یا اخروی او را دگرگون می سازد. و به گفته مولوی:

عالمی را یک سخن ویران کند

روبهان مرده را شیران کند(1)

و به گفته عارف سالک، آیة اللّه حسن زاده آملی: «از اهمّ مراقبات این است که انسان، مواظب واردات و صادرات دهان (و گوش) خود باشد... انسانی که واردات گوشش یاوه و هرزه و گزاف است صادراتش هم آلوده است. حرفها و افسانه های باطل، دهن و ذهن را کج و معوج می کند»(2).

و در جای دیگر می گوید: «گوش، دهان جان است، غذای جان را در ابتدای امر باید از راه گوش که دهان اوست به او داده و پس از آنکه نیرو گرفت دهانهای دیگر برایش باز می شود»(3).

به کار گرفتن توصیه ها و قوانین گفتاری و شنیداری پیشرفته و دقیق و کارآمد قرآن کریم، به طور قطع ما را در این نوع ارتباط، قدرتمند ساخته و آسیبها و موانع را برطرف خواهد ساخت.

در این مقاله سعی نموده ایم بیشتر از دیدگاه قرآن به این موضوع بپردازیم و از روایات و مطالب غیر قرآنی در حد ضرورت استفاده کنیم و از آنجا که قرآن کریم ارتباط شنیداری را بر ارتباط گفتاری مقدم شمرده است، ابتدا توصیه های شنیداری و سپس گفتاری را مورد بررسی قرار می دهیم و مختصری هم به آسیب شناسی گفتاری و شنیداری خواهیم پرداخت.

بخش اول: ارتباط شنیداری در آموزه های قرآن کریم

شنیدن مؤثر و هدفدار، تأثیر جاودانه ای بر زندگی دنیوی و اخروی انسان دارد، تا جایی که قرآن کریم از زبان جهنّمیان می فرماید:

«وَ قَالُوا لَوْ کُنَّا نَسْمَعُ اَوْ نَعْقِلُ مَا کُنَّا فیآ اَصْحَابِ السَّعیرِ»(4)؛ و می گویند اگر ما گوش شنوا می داشتیم یا تعقّل می کردیم در میان دوزخیان نبودیم.

قرآن کریم پیش از پرداختن به قوانین ظاهری و رفتار شناسانه و شنوایی حسی در ارتباط شنیداری، بر محتوای پیام و گوش دل سپردن و شنوایی باطنی و حقیقی تأکید کرده و مردم را به شنود مؤثر (استماع) فرا خوانده است.

دانشمندان علوم ارتباطات، شنود مؤثر را یکی از مهارتهای ارتباطی بسیار مهم و فوق العاده دشوار دانسته و چنین تعریف کرده اند:

«فرایند کشف رمز و تعبیر و تفسیر پیامهای کلامی را به طور فعّال شنود مؤثر گویند، که به توجه شناختی و پردازش اطلاعات نیازمند است، در حالی که صرف شنیدن نیاز به توجه و پردازش ندارد»(5).

از آنجا که معمولاً آدمی از نظر روان شناختی در حالت تهاجمی بیش از حالت تدافعی ارضا می شود، شنود مؤثر برای او دشوارتر از گفتار است. هر چند گفتن را به جان کندن و شنیدن را به جان پروردن تشبیه نموده اند، باید توجّه داشت که شنیدن برای بسیاری از مردم خسته کننده تر از گفتن است(6). این بدان خاطر است که توان اندیشه آدمی و شنیدن بسیار سریع تر از گفتن است. گوینده ممکن است در هر دقیقه 125 تا 150 کلمه بگوید، در حالی که ذهن توانایی پردازش 600 تا 1000 کلمه در دقیقه را دارد و این فرصت اضافی موجب پراکندگی ذهن و عدم تمرکز او می شود، به صداهای اطراف گوش فرا می دهد و احساسات و موانع فراوان خارجی، مانع شنود اثربخش می گردد(7). و از این رو بیشتر آدمها گوش شنوا ندارند.

«اَمْ تَحْسَبُ اَنَّ اَکْثَرَهُمْ یَسْمَعُونَ اَوْ یَعْقِلُونَ»(8)؛ آیا می پنداری که بیشتر آنان می شنوند یا فکر می کنند؟

چگونه شنود اثربخش به دست آوریم؟

1) مسئولانه گوش فرا دهیم

در حالی که خداوند توانایی شنیدن و پردازش حدود 600 تا 1000 کلمه در دقیقه را به ذهن آدمی عطا فرموده است، مسلّما انسان در مقابل اعطای این توانایی، بازخواست خواهد شد، چنان که در این زمینه می فرماید:

«اِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤَادَ کُلُّ اُولآئِکَ کَانَ عَنْهُ مَسْءُولاً»(9)؛ گوش و چشم و دل، همه مسؤول اند.

2) سپاسگزار خداوند به خاطر شنوایی خود باشیم

«وَ جَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَ الاَْبْصَارَ وَ الاَْفْئِدَةَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ»(10)؛ و برای شما، گوش و چشم و عقل قرار داد، تا شاکر نعمتهای او باشید.

3) خداوند را مالک شنوایی بدانیم

«اَمَّنْ یَمْلِکُ السَّمْعَ وَ الاَْبْصَارَ»(11)؛ چه کسی [جز خدای بزرگ] مالک [و خالق] گوش و چشمهاست؟

4) تقوای الهی را رعایت کنیم

«وَ اتَّقُوا اللّه َ وَاسْمَعُوا»(12)؛ از خدا بپرهیزید و گوش فرا دهید.

5) تقوا، شنود مؤثر، اطاعت و انفاق

«فَاتَّقُوا اللّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ وَ اسْمَعُوا وَ اَطیعُوا وَ اَنْفِقُوا»(13)؛ پس تا می توانید تقوای الهی پیشه کنید و گوش دهید و اطاعت نمایید و انفاق کنید.

6) خوب بشنویم تا بهترین را برگزینیم

«فَبَشِّرْ عِبَادِ * الَّذینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ اَحْسَنَهُ»(14)؛ پس بندگان مرا بشارت بده؛ همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند.

7) نظر و آرای دیگران را بشنویم

«وَ اَمْرُهُمْ شُوری بَینَهُم»(15)؛ و کارهایشان به صورت مشورت در میان آنها انجام می پذیرد.

8) هنگام شنیدن سکوت را رعایت کنیم

«وَ اِذا قُرِءَ الْقُرآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَ اَنْصِتُوا...»(16)؛ هنگامی که قرآن خوانده می شود، گوش فرا دهید و خاموش باشید.

چگونه مهارتهای شنود اثربخش

را تقویت کنیم؟

1) از شنیدن سخنان بیهوده دوری گزینیم

«وَ الَّذینَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ»(17)؛ و آنها که از لغو و بیهودگی روی گردانند.

«وَ اِذا سَمِعُوا اللَّغْوَ اَعْرَضُوا عَنهُ»(18)؛ و هرگاه سخن لغو و بیهوده بشنوند از آن روی می گردانند.

2) از شنیدن استهزای آیات الهی گریزان باشیم

«اِذَا سَمِعْتُمْ ایَاتِ اللّهِ یُکْفَرُ بِهَا وَیُسْتَهْزَاُ بِهَا فَلاَ تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتّی یَخُوضُوا فی حَدیثٍ غَیْرِهِ اِنَّکُمْ اِذًا مِثْلُهُمْ»(19)؛ و هرگاه بشنوید افرادی آیات خدا را انکار و استهزا می کنند، با آنها ننشینید تا به سخن دیگری بپردازند، و گر نه شما هم مثل آنها خواهید بود.

3) از شنیدن شایعات بپرهیزیم

«وَ لَوْلاَآ اِذْ سَمِعْتُمُوهُ قُلْتُمْ مَا یَکُونُ لَنَآ اَنْ نَتَکَلَّمَ بِهذَا»(20)؛ چرا هنگامی که آن را (داستان افک) شنیدید نگفتید: «ما حق نداریم که به این سخن تکلّم کنیم».

4) در مورد اخبار فاسقان تحقیق کنیم

«اِنْ جَاءَکُمْ فَاسِقٌ بِنَبَأ فَتَبَیَّنُوا»(21)؛ اگر شخص فاسقی خبری برای شما بیاورد درباره آن تحقیق کنید.

5) به سخنان دروغگویان گوش ندهیم

«وَ مِنَ الَّذینَ هَادُوا سَمَّاعُونَ لِلْکَذِبِ»(22)؛ و از یهودیان کسانی هستند که سخنان دروغ را می شنوند(23).

ویژگیهای صاحبان گوش شنوا

1) هنگام شنیدن آیات الهی اشک می ریزند

«وَاِذَا سَمِعُوا مَآ اُنْزِلَ اِلَی الرَّسُولِ تَرَیآ اَعْیُنَهُمْ تَفیضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُوا مِنَ الْحَقِّ»(24)؛ و هر زمان آیاتی را که بر پیامبر [اسلام] نازل شده بشنوند چشمهای آنها را می بینی که به خاطر حقیقتی که دریافته اند، از شوق اشک می ریزد.

2) به آیات هدایتگر الهی باور قلبی دارند

«وَ اِنَّا لَمَّا سَمِعْنَا الْهُدی امَنَّا بِه»(25)؛ و ما هنگامی که هدایت قرآن را شنیدیم به آن ایمان آوردیم.

«وَ اِنَّا سَمِعْنَا قُرْ انًا عَجَبًا * یَهْدیآ اِلَی الرُّشْدِ فَامَنَّا بِهِ»(26)؛ ما قرآن عجیبی شنیده ایم که به راه راست هدایت می کند، پس به آن ایمان آوردیم.

3) بهترین سخنان را برمی گزینند

«فَبَشِّرْ عِبَادِ * الَّذینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ اَحْسَنَهُ»(27)؛ پس بندگان مرا بشارت ده؛ همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند.

4) پس از شنیدن (به کوتاهی خود پی می برند و) طلب آمرزش می کنند

«قَالُوا سَمِعْنَا وَ اَطَعْنَا غُفْرانَکَ»(28)؛ گفتند ما شنیدیم و اطاعت کردیم و از تو انتظار آمرزش داریم.

آنچه از آیات قرآن برشمردیم، ما را به این حقیقت متذکر می شود که ابزار معرفت و شناخت ظاهری و باطنی در وجود آدمی، همواره باید در جهت کمال انسان به کار گرفته شود؛ لذا در فرهنگ قرآنی، واژه هایی مانند سمع، بصر و قلب، نقش مهمی در شخصیّت مثبت و منفی انسان دارند و خداوند کسانی را که از این ابزار خوب بهره برداری می کنند، می ستاید. در مقابل، افرادی را که در برابر این نعمتها ناسپاس هستند و از آنها در جهت انسانی و معرفتی درست، استفاده نمی کنند، به شدّت مورد نکوهش قرار می دهد و حتی آنها را تا مرحله حیوانیت و پست تر از آن تنزّل می دهد. طبیعی است انسان می تواند با همین گوش ظاهری، دریچه های گوش باطنی را باز گشاید و حقایق جهان هستی را با آن شنود کند تا در معرض هدایت و پیام الهی قرار گیرد.

ویژگیهای شخص فاقد گوش شنوا

1) از شنیدن حق ناتوان است

«وَ خَتَمَ عَلی سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ»(29)؛ و بر گوش و قلبش مُهر زده.

2) بدترین جنبندگان به شمار می آید

«اِنَّ شَرَّ الدَّوَآبِّ عِنْدَ اللّهِ الصُّمُّ الْبُکْمُ الَّذینَ لاَ یَعْقِلُونَ»(30)؛ بدترین جنبندگان نزد خدا کَران و گُنگانی اند که نمی فهمند.

3) تأثیر نمی پذیرد

«اَفَاَنْتَ تُسْمِعُ الصُّمَّ وَ لَوْ کَانُوا لاَ یَعْقِلُونَ»(31)؛ آیا تو می توانی سخن خود را به گوش کران برسانی، هر چند نفهمند؟

4) بازگشت ناپذیر است

«صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لاَ یَرْجِعُونَ»(32)؛ آنها (منافقان) کران، گُنگها و کوران اند؛ لذا [از راه خطا [باز نمی گردند.

6) نابخرد و نادان است

«صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لاَ یَعْقِلُونَ»(33)؛ [این کافران در واقع] کر و لال و نابینا هستند؛ از این رو چیزی نمی فهمند.

7) ناشنوا و عصیانگر است

«وَلاَ تَکُونُواکَالَّذینَ قَالُوا سَمِعْنَا وَهُمْ لاَ یَسْمَعُونَ»(34)؛ و همانند کسانی نباشید که می گفتند: شنیدیم، ولی در حقیقت نمی شنیدند.

بخش دوم: جایگاه گفتار

نیروی تفکّر و تکلّم، دو فیض بزرگ خداوند تبارک و تعالی به آدمی است، چنان که پس از آفرینشِ انسان از نعمت بیان سخن گفته است:

«الرَّحْمنُ * عَلَّمَ الْقُرْ انَ * خَلَقَ الاِْنْسَانَ * عَلَّمَهُ الْبَیَانَ»(35).

این دو ویژگی انسان را از حد حیوانی تا جانشینی خدا بالا برده است. امیر مؤمنان علیه السلام در این زمینه چنین می فرماید:

«ما الانسان لو لا اللسان الاّ صورة ممثّلة او بهیمة مهملة»(36)؛ اگر زبان نباشد انسان چیزی جز یک نقش مجسّم یا حیوان رها شده نیست.

در روایات دیگر از گفتار به عنوان میزان، ترازوی انسان، پاره ای از وجود انسان، مؤثرترین چیز برای جلب دلها(37)، میزان عقل، ترجمان دل و بیانگر شخصیت(38) تعبیر شده است.

گفتار کم نظیرترین و متداول ترین عملکرد انسان است. با این وصف، از آنجایی که به کارگیری آن بسیار معمولی، طبیعی و آسان است کمتر قدرت و توان خارق العاده آن را در می یابیم.

گفتار گرانقدرترین ابزاری است که در اختیار انسان است، امّا از بیشتر کاربردهای آن غافل می باشد. بر اساس محاسبه ای، حدود 42 درصد زمان در مراوده های ارتباطی عادی توسط افراد معمولی از طریق گوش کردن و 32 درصد در صحبت کردن صرف می شود، این در حالی است که خواندن 15 درصد و نوشتن 11 درصد زمان را به خود اختصاص می دهد(39). بنابراین بیشترین تأثیر متقابل میان مردم به گفتار و شنیدار بستگی دارد و کمترین آن به نوشتار. افزون بر آن، گسترش وسایل ارتباطی همچون تلفن همراه، رادیو و تلویزیون، ماهواره و دیگر وسایل ارتباطی که بیشتر جنبه های گفتاری و شنیداری دارند این تأثیر را افزایش می دهند.

سخن گفتن به عنوان اقناع و ترغیب، وسیله ارتباط با دیگران(40)، دفاع از حقوق خویش، شرکت در جلسات و انجمنهای مهم و مؤثر و ابراز محبّت و مودّت نسبت به دیگران، دارای نتایج سودمند زیبا و شفابخش (Therpeatic)بوده(41)، در زندگی انسان نقش منحصر به فردی را ایفا می نماید.

گفتار از زمان طفولیت شروع می شود و به عنوان یک عملکرد اصلی از کل رفتار دو طرفه انسانهاست که مهارت استفاده از زبان، تولید خبر، انتقال و دریافت (Reception)، تنظیم اطلاعات و پاسخ به عقاید مردم، برای یک ارتباط گفتاری لازم است(42).

امروزه یکی از موضوعات مهمی که گاه در رشته مدیریت رفتار سازمانی و گاه به صورت مستقل مورد توجّه قرار گرفته است و در دانشگاههای برخی از کشورها به عنوان یک رشته تحصیلی تخصّصی تدریس می شود، ارتباط گفتاری است.

آیا تاکنون با خود اندیشیده ایم روزانه چه زمانی را به سخن گفتن و ارتباط گفتاری با دیگران سپری می کنیم؟ آیا تاکنون برای بهینه سازی این ارتباط گفتاری، آموزشی دیده ایم؟ اگر پاسخ منفی است، چه بهتر که این آموزش را از کلام ربّ العالمین فرا گیریم و لطایف آن را بررسی کنیم.

ویژگیهای ارتباط گفتاری اثربخش

1) مسئولانه سخن گفتن

«مَا یَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ اِلاَّ لَدَیْهِ رَقیبٌ عَتیدٌ»(43)؛ انسان هیچ سخنی را بر زبان نمی آورد مگر اینکه همان دم فرشته ای مراقب و آماده برای انجام مأموریت [و ضبط آن] است.

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:

«اِن مقعد ملکیکَ علی ثنیتک، لسانُک قلمهما، و ریقک مدادهما و انت تجری فیما لا یعنیک و لا تستحیی من اللّه و لا منهما»(44).

جای نشستن دو فرشته تو در دندانهای پیشین توست و زبان تو قلم آنها و آب دهانت جوهر قلم آنها و تو بی ملاحظه آنچه را به کار تو نیاید می گویی و از خدا و آن فرشتگان شرم نمی کنی.

و در سوره مریم چنین می فرماید: «یَومَ تَشْهَدُ عَلَیهِمْ اَلْسِنَتُهُمْ»(45)؛ در آن روز زبانها و... علیه آنها گواهی می دهند.

2) تناسب با زبان مخاطب

«وَ مَآ اَرْسَلْنَا مِنْ رَّسُولٍ اِلاَّ بِلِسَانِ قَوْمِهِ لِیُبَیِّنَ لَهُمْ»(46)؛ ما هیچ پیامبری را جز به زبان قومش نفرستادیم تا [حقایق را] برای آنها آشکار سازد.

3) رسایی و شیوایی

موسی از خداوند درخواست کرد که برادرش هارون را همراه او بفرستد؛ زیرا هارون در سخن گفتن فصیح تر بود.

«هُوَ اَفْصَحُ مِنّی لِسَانًا»(47)؛ برادرم هارون زبانش از من فصیح تر است.

4) بیان آسان

بی تردید یکی از علل پیشرفت دین مبین اسلام بیان ساده و روان آیات با کلام فصیح نبی اکرم صلی الله علیه و آله است، چنان که می فرماید: «فَاِنَّمَا یَسَّرْنَاهُ بِلِسَانِکَ لِتُبَشِّرَ بِهِ الْمُتَّقینَ وَ تُنْذِرَ بِهِ قَوْمًا لُّدًّا»(48)؛ ما فقط آن (قرآن) را بر زبان تو آسان ساختیم، تا پرهیزکاران را به وسیله آن بشارت دهی و دشمنان سرسخت را با آن انذار کنی.

امیر مؤمنان فرمود:

«احسن الکلام مازانه حسن النظام و فهمه الخاص و العام»(49)؛ زیباترین سخن، کلامی است که دارای نظم و زیبایی بوده، عموم مردم آن را بفهمند.

5) مهربانی در سخن

«فَلَعَلَّکَ بَاخِعٌ نَفْسَکَ»(50)؛ گویی می خواهی خود را هلاک کنی اگر به این گفتار ایمان نیاورند.

رسول خدا صلی الله علیه و آله با تمام وجود مردم را به اسلام دعوت می کرد و جدّی ترین حالات آن حضرت سخنرانی ایشان بود.

6) گفتار ثابت و استوار و بدون ضد و نقیض

«یُثَبِّتُ اللّهُ الَّذینَ امَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ»(51)؛ خداوند کسانی را که ایمان آورده اند به گفتار ثابت استوار می سازد.

در مورد سخن ثابت گفته شده است: سخنی که به حجت قاطع محکم و نزد گوینده ثابت شده و در دلش متمکّن گشته باشد. در فتنه ها و فراز و نشیبها در دنیا و آخرت و رسیدن به بهشت دچار سستی و انحراف نمی شود(52) و به طور خلاصه، از ضد و نقیض و تلوّن و انحراف در امان است.

شیوه های ارتباط گفتاری

با مخاطبان مختلف

الف ارتباط گفتاری با عموم مردم

«قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنا»(53).

واژه «حسنا» به صورت مطلق آمده است(54) و ظاهرا شامل گفتار، رفتار، حالت صورت و چشمها و ظاهر و باطن کلام می شود.

امام باقر علیه السلام در این باره فرمود: بگویید به مردم بهترین چیزی را که دوست دارید به شما گفته شود(55).

این آیه امر به معروف و نهی از منکر را نیز دربر می گیرد و شامل سخن گفتن با همه مردم، چه مؤمن و چه کافر نیز می شود(56).

در این زمینه می توان به آیات زیر استناد کرد:

«قُلْ لِعِبَادی یَقُولُوا الَّتی هِیَ اَحْسَنُ...»(57)؛ به بندگانم بگو سخنی بگویند که بهترین باشد، چرا که شیطان [به وسیله سخنان ناموزون] میان آنها فتنه و فساد می کند.

«وَلاَ تَسُبُّوا الَّذینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللّهِ»(58)؛ و آنهایی را که جز خدا می خوانند دشنام مدهید.

«ادْعُ اِلی سَبیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ(59)»؛ با حکمت و اندرز نیکو، به راه پروردگارت دعوت نما.

ب ارتباط گفتاری با والدین

«فَلاَ تَقُلْ لَهُمَآ اُفٍّ وَ لاَ تَنْهَرْهُمَا وَ قُلْ لَهُمَا قَوْلاً کَریمًا»(60)؛ کمترین اهانتی به آنها (پدر و مادرت) روا مدار و بر آنها فریاد مزن و گفتار لطیف و سنجیده و بزرگوارانه به آنها بگو.

این آیه شریفه شیوه سخن گفتن را با پدر و مادر به ویژه در هنگام سالمندی بیان می دارد. مفسّران در تفسیر «قَولاً کَریما» مطالب گوناگونی بیان داشته اند؛ از جمله:

1) با لطف و مهربانی و نرمی، از روی ادب و حرمت و سنجیده و بزرگوارانه با آنان سخن بگویید.

2) با آنان کج خلقی و درشتخویی نکنید.

3) سخن لغو و زشت و رکیک به کار نبرید.

4) پدر و مادر را به نام صدا نکنید، بلکه با احترام با عبارت یا ابتاه (پدرم)، یا امّاه (مادرم) آنها را مورد خطاب قرار دهید(61).

5) از تندی و پرخاش و حتّی زدن آنها، کریمانه درگذرید و با کلام «غفر اللّه لکما» برای آنان مغفرت طلب کنید(62).

6) با تواضع و فروتنی سخن بگویید، همچون برده ای در مقابل مولا(63).

7) سخنی که موجب دلگیری آنها شود بر زبان جاری نکنید(64).

شایان یادآوری است عبارت «قَولاً کَریما»تنها درباره والدین بیان شده و در جای دیگر از قرآن کریم چنین عبارتی نیامده است.

ج ارتباط گفتاری با مستمندان

«وَ اِمَّا تُعْرِضَنَّ عَنْهُمُ ابْتِغَآءَ رَحْمَةٍ مِنْ رَبِّکَ تَرْجُوهَا فَقُلْ لَهُمْ قَوْلاً مَیْسُورًا»(65)؛ هرگاه از آنان (مستمندان) روی برتابی و انتظار رحمت پروردگارت را داشته باشی [تا گشایشی در کارت پدید آید و به آنها کمک کنی] با گفتار نرم و آمیخته با لطف با آنها سخن بگو!

از آنجا که گاهی مسکینی به انسان رو می آورد و امکاناتی برای پاسخگویی به نیاز او در اختیار نیست، آیه یاد شده طرز برخورد صحیح با نیازمندان را بیان می کند و می گوید:

اگر از نیازمندان به خاطر نداشتن امکانات و انتظار رحمت خداکه به امید آن هستی روی برگردانی، نباید این روی گردانی توأم با تحقیر و خشونت و بی احترامی باشد، بلکه باید با گفتاری نرم و سنجیده و توأم با محبت بوده و حتّی اگر می توانی وعده آینده را به آنها بدهی و مأیوسشان نسازی.

میسور از ماده یسر، به معنای راحت و آسان است و در اینجا مفهوم وسیعی دارد که هرگونه سخن نیک و برخورد همراه با احترام و محبّت را شامل می شود.

پس از نزول این آیه، رسول خدا صلی الله علیه و آله هنگامی که چیزی برای بخشش به سائل نداشت به او می فرمود:

«رزقنا اللّه و ایّاکم من فضله»(66)؛ خداوند ما و شما را از فضلش روزی فرماید.

و در آیه دیگری آمده است:

«قَوْلٌ مَعْرُوفٌ وَمَغْفِرَةٌ خَیْرٌ مِنْ صَدَقَةٍ یَتْبَعُهَآ اَذیً»(67)؛ گفتار پسندیده [در برابر نیازمندان] و عفو [و گذشت از خشونتهای آنها] از بخششی که آزاری در پی آن باشد بهتر است.

رسول خدا صلی الله علیه و آله در این زمینه می فرماید: «الکلمة الطّیّبة صدقة»(68)؛ سخن پاکیزه، خود صدقه است.

و باز می فرماید: «اِن لم تسعوا الناس باموالکم فسعوهم باخلاقکم»؛ «اگر شما به قدری وسعت مالی ندارید که مردم را بهره مند نمایید، آنان را با اخلاق خوش و خوش گفتاری بهره مند و خوشحال سازید»(69).

د ارتباط گفتاری با منافقان

«فَاَعْرِضْ عَنْهُمْ وَعِظْهُمْ وَقُلْ لَهُمْ فیآ اَنْفُسِهِمْ قَوْلاً بَلیغًا»(70)؛ از [مجازات] آنها صرف نظر کن! و آنها را با بیانی رسا اندرز ده و نتایج اعمالشان را به آنها گوشزد نما.

مفسّران این آیه را درباره شیوه سخن گفتن با منافقان دانسته اند و قول بلیغ را سخنی مؤثر و دارای بلاغت تفسیر کرده و گفته اند این آیه دلیل بر اهمیّت بلاغت و تشویق بندگان به رعایت آن است(71).

علامه طباطبایی در تفسیر آیه می نویسد:

«به ایشان سخنی بگو که دلهایشان آن را درک کند و بفهمد چه می گویی و خلاصه با زبان دل آنان حرف بزن، تا متوجّه شوند که این رفتارشان چه مفاسدی دارد»(72).

و شاید منظور این باشد که شفّاف و صریح با آنها سخن بگو و از به کار بردن الفاظ مشترک که از آن سوء استفاده کنند بپرهیز.

رسول خدا صلی الله علیه و آله همواره با منافقان به خاطر اظهار اسلام تا آنجا که ممکن بود مدارا می کرد؛ زیرا مأمور به ظاهر بود و جز در موارد استثنایی آنها را مجازات نمی کرد(73).

ه ارتباط گفتاری با مخاطبان سرسخت

یکی از سخت ترین ارتباطات گفتاری زمانی است که انسان با مخالفان فکری و اعتقادی خود روبه رو شده و قصد تأثیرگذاری و اطلاع رسانی داشته باشد. در چنین ارتباطی انتخاب کلمات، شیوه و قدرت بیان، برخورد اوّلیه، حرکات و رفتار و عزم و اراده گوینده، بسیار مهم و نقش آفرین است.

قرآن کریم فرعون را به عنوان مصداق طغیانگری و لجاجت و سرسختی در مقابل حق معرفی می کند.

خداوند برای برخورد اوّلیه با او ابتدا هارون را که فصیح تر از موسی بود، به همراه موسی می فرستد و سفارش می کند که از ارتباط گفتاری ملایم استفاده کنند:

«اذْهَبَآ اِلی فِرْعَوْنَ اِنَّهُ طَغی * فَقُولاَ لَهُ قَوْلاً لَیِّنًا لَعَلَّهُ یَتَذَکَّرُ اَوْ یَخْشی»(74)؛ به سوی فرعون بروید که طغیان کرده است، امّا به نرمی با او سخن بگویید؛ شاید متذکّر شود یا از خدا بترسد.

مفسّران در مورد «قول لیّن» چنین گفته اند:

در موقع دعوت با او مدارا کرده، از درشتی بپرهیزید(75).

با کنیه او را صدا بزنید (امام کاظم علیه السلام )(76).

به او وعده های زیاد بدهید(77).

به او بگویید آیا می خواهی پاکیزه شوی و من تو را به سوی پروردگارت هدایت می کنم تا از او بترسی و گناه نکنی؟(78)

از روی امید و انتظار او را دعوت کنید، نه از روی یأس(79).

در برخی از تفاسیر آمده است پس از این برخورد نرم، فرعون تحت تأثیر قرار گرفت، ولی پس از مشورت با هامان، از ایمان آوردن منصرف گردید(80).

پل ژاگو یکی از نویسندگان غربی در مورد نرمش در سخن می نویسد:

«اگر بخواهید در گام نخست دیدگاه خود را تحمیل کنید، به احتمال نود درصد با واکنشهای غیر ارادی مغز از جمله امتناع، عقب نشینی یا رفتاری ناشی از عزّت نفس مواجه می شوید. در جایی که نرمی متقاعدکننده و نفوذی پیشرونده، بی تردید کارآیی سودمندی دارد، لحن تند و رُک فقط به تحریک حالت دفاعی و لجبازی شخص می انجامد»(81).

و ارتباط گفتاری با غیر مسلمانان و مخالفان

«ادْعُ اِلی سَبیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جَادِلْهُمْ بِالَّتی هِیَ اَحْسَنُ»(82)؛ با حکمت و اندرز نیکو، به راه پروردگارت دعوت نما و با آنها به روشی که نیکوتر است، استدلال و مناظره کن.

امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه فرموده است: «یعنی بالقرآن»؛ به وسیله قرآن آنها را دعوت کن(83).

ز ارتباط گفتاری با نامحرم

سفارش قرآن در مواجهه با نامحرمان، رعایت قول معروف و ارتباط پسندیده است، چنان که می فرماید:

«لاَ تُوَاعِدُوهُنَّ سِرًّا اِلاَّآ اَنْ تَقُولُوا قَوْلاً مَعْرُوفًا»(84)؛ پنهانی با آنها قرار زناشویی نگذارید مگر اینکه به طور پسندیده ای [آشکار و برای خواستگاری و ازدواج با آنها به صورت کنایه] صحبت کنید.

و درباره زنان می گوید:

«فَلاَ تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذی فی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفًا»(85)؛ پس به گونه ای هوس انگیز سخن نگویید که بیماردلان در شما طمع کنند و سخن شایسته بگویید.

عبارت «قَولاً مَعرُوفا» در قرآن کریم چهار مرتبه به کار رفته است(86) که نوع صحبت کردن با زنان(87)، کودکان، سفیهان(88)، یتیمان و مسکینان(89) و مردان نامحرم(90) را بیان کرده است.

آسیب شناسی گفتار

سخن گاهی از حمله و یورش کارگرتر، از شمشیر برنده تر، از تیر نافذتر، از همه چیز زیباتر و گاه زشت تر، از هر چیز خوب تر و گاه بدتر، از بهترین اعمال و گاه از بدترین اعمال، کلید هر خوبی و بدی(91) و منشأ بیشترین خطاها و گناهان به شمار می آید و زبان در بیان معصومین علیهم السلام گاه به درنده ای بدخو و گاه به کلب عقور و سگ گیرنده و تیری که به خطا می رود تشبیه شده است(92).

یکی از نویسندگان غربی در این باره می نویسد:

«همچنان که گاهی بعضی سخنان و کلمات به نحو معجزه آسایی ما را دگرگون می سازند و به حرکت درمی آورند، همچنان نیز بعضی سخنان، انسان را منحرف می سازند. همان طور که بیان صحیح و روشن می تواند افراد را متحوّل کرده در مسیر درست بیندازد، به همان ترتیب، لغزش کلام و بیان ناقص ممکن است موجب گمراهی افراد گردد».

جورج ارول نویسنده کتاب 1984 می گوید:

«همان سان که اندیشه زبان را فاسد می کند، زبان نیز اندیشه را فاسد می سازد»(93).

در اینجا برخی از آسیبهای ارتباط گفتاری را که در آیات قرآن به آنها اشاره شده، فهرست وار می آوریم:

1) از روی پندار و گمان سخن گفتن

«وَ مَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ اِنْ یَتَّبِعُونَ اِلاَّ الظَّنَّ وَ اِنَّ الظَّنَّ لاَ یُغْنی مِنَ الْحَقِّ شَیْءًا»(94)؛ آنها به این سخن یقین ندارند، تنها از ظن و گمان بی پایه پیروی می نمایند. با اینکه گمان هرگز انسان را بی نیاز از حق نمی گرداند.

2) نادانسته سخن گفتن

«وَ تَقُولُونَ بِاَفْوَاهِکُمْ مَا لَیْسَ لَکُمْ بِهِ عِلْمٌ»(95)؛ و با زبان خود سخنی می گویید که به آن یقین ندارید.

معصوم علیهم السلام می فرماید: «لو سکت الجاهل ما اختلف الناس»(96)؛ اگر نادان سکوت کند مردم اختلاف نخواهند کرد.

3) مراء (جدالگری)

«فَلاَ تُمَارِ فیهِمْ اِلاَّ مِرَآءً ظَاهِرًا»(97)؛ پس درباره ایشان جز به صورت ظاهر جدال مکن.

4) نجوا (سخن در گوشی)

ارتباط گفتاری به صورت نجوا یکی از ارتباطات مهم و حساس است؛ از این رو در صورتی که بجا و مناسب باشد بسیار مفید خواهد بود و اگر مناسب نباشد از عمل شیطان به شمار می آید(98).

خداوند در این زمینه می فرماید:

«لاَ خَیْرَ فی کَثیرٍ مِنْ نَجْویهُمْ اِلاَّ مَنْ اَمَرَ بِصَدَقَةٍ اَوْ مَعْرُوفٍ اَوْ اِصْلاَحٍ بَیْنَ النَّاسِ»(99)؛ در بسیاری از سخنان درگوشی [و جلسات محرمانه] آنها خیر و سودی نیست مگر کسی که [به این وسیله] به کمک به دیگران یا کار نیک و اصلاح در میان مردم امر کند.

5) گفتار بی عمل

«کَبُرَ مَقْتًا عِنْدَ اللّهِ اَنْ تَقُولُوا مَا لاَ تَفْعَلُونَ»(100)؛ نزد خدا بسیار موجب خشم است که سخنی بگویید که خود عمل نمی کنید.

6) سخنان شیطانی و فرعونی

شیطان خطاب به خداوند گفت: «اَنَا خَیْرٌ مِنْهُ». فرعون با مردم خود می گفت: «اَنَا رَبُّکُمُ الاَْعْلی». از خود گفتن و خودستایی، از انواع سخنان شیطانی و فرعونی است که باید گوینده در هر حال از آن بپرهیزد.

7) انواع سخن باطل

«وَ اجْتَنِبُوا قَولَ الزّورَ»(101)؛ و از سخن باطل بپرهیزید.

سخنانی از قبیل سخنان فریبنده و بی اساس(102)، لغو(103)، زشت و باطل(104)، تند و خشن(105)، استهزا(106)، عیب جویی(107)، لقب زشت و ناپسند(108)، گمانه زنی(109)، غیبت(110) و موارد دیگر، از جمله آسیبهای ارتباط گفتاری به شمار می روند.

عوامل مؤثر در نطق گویندگان

پس از بررسی برخی از آموزه های قرآنی پیرامون شیوه های ارتباط گفتاری و آسیب شناسی گفتار، در این قسمت برخی از عوامل بسیار مهم را که در افزایش میزان اثربخشی سخن در مخاطبان نقش دارند، یاد می کنیم:

1) محتوای سخن (Contqinning)

بی تردید یکی از عوامل مؤثر در نفوذ کلام در مخاطبان، برخورداری سخن از محتوایی ارزشمند و متقن است. سخن بنا به فرمایش قرآن کریم باید سدید (محکم و استوار)، ثقیل (گرانبها) و طیب (پاکیزه) باشد.

«یَآءَیُّهَا الَّذینَ امَنُوا اتَّقُوا اللّهَ وَ قُولُوا قَوْلاً سَدیدًا»(111)؛ ای کسانی که ایمان آورده اید تقوای الهی پیشه کنید و سخن حق بگویید. (سدید یعنی قابل اعتماد، صحیح و مستقیم)(112). هنگامی که سخن «سدید» باشد تأثیری فوق العاده خواهد داشت.

از طرفی سخنان وحیانی به عنوان «قول ثقیل» مطرح شده است:

«اِنَّا سَنُلْقی عَلَیْکَ قَوْلاً ثَقیلاً»(113)؛ ما به زودی سخنی سنگین و گرانبها به تو القا خواهیم کرد.

«قول ثقیل» در تفاسیر به معانی زیر آمده است:

الف سخن وحیانی و الهی و موضوعات قرآنی؛

ب سخن دارای پیامدهای سنگین برای مخالفان؛

ج دستورات سنگین و مربوط به جهاد با نفس و تکامل انسان؛

د سخن مبارک و گرانبها، عظیم الشأن و ارزنده، مستدل و بسیار پر بار و جامع؛

ه سخن ماندگار در طول روزگار(114)؛

و سخن پاکیزه (و هدوا الی طیب من القول). مراد سخنی است که در آن خباثت نباشد و کلام خبیث به معنای کلامی است که یکی از اقسام باطل در آن باشد(115).

2) شخصیت (Personality)

گوینده هر قدر محبوب تر و مقبول تر باشد، نفوذ کلامش بیشتر خواهد بود.

3) موضوع (Subject)

هر چه نیاز مردم به یک موضوع بیشتر باشد میل آنان به استماع بیشتر است. در روایات از این موضوع به علم نافع تعبیر شده است.

4) هنرمندی ناطق (Eloquence)

کار بست فنون و آداب سخن هر قدر بیشتر و دقیق تر باشد سخن جذاب تر و مؤثرتر خواهد بود.

افزون بر آنچه یاد شد، عوامل زیر نیز درخور ذکر هستند:

محفوظات بسیار، تسلّط کافی، داشتن مطالعات متنوع، رعایت اصول و قواعد

قرآن کریم به شنیدن و گفتن بسیار اهمیت داده، تا جایی که واژه قول و مشتقّات آن را حدود 1674 بار بیان نموده است. اهمیت ارتباط شنیداری و گفتاری زمانی روشن تر می شود که ما مقدار کلماتی را که در یک روز شنیده و یا می گوییم محاسبه نموده و نوع آن را مشخص کنیم

سخنوری به صورت ملکه، تمرکز حواس و برخورداری از ظاهر مناسب، ساده و بی پیرایه.

مردم شناسی، روان شناسی، نکته سنجی، ایجاد نشاط و بهره گیری از انتقادات.

پرهیز از سخن گفتن از خود، یا برای جلوه نمایی و قصد سخنوری، بلکه برای انجام وظیفه سخن گفتن.

رعایت وقت، گزیده گویی، توجّه به همگان، تونایی بر تهییج و استدلال شورانگیز.

استفاده از داستان و مثال متنوع و دلنشین و ترغیب به موضوعات فطری و دلپسند.

شهامت و خونسردی و پرهیز از عصبانیت(116).

نتیجه گیری

قرآن کریم به شنیدن و گفتن بسیار اهمیت داده، تا جایی که واژه قول و مشتقّات آن را حدود 1674 بار بیان نموده است. اهمیت ارتباط شنیداری و گفتاری زمانی روشن تر می شود که ما مقدار کلماتی را که در یک روز شنیده و یامی گوییم محاسبه نموده و نوع آن را مشخص کنیم. به عنوان مثال اگر ما روزانه یک جزء از قرآن کریم را بخوانیم نزدیک به 3 هزار کلمه وحیانی و با ارزش را بر زبان جاری کرده ایم و اگر بتوانیم تعداد کلماتی که با اطرافیان می گوییم یا از آنها می شنویم محاسبه کنیم، رقم بسیار زیادی خواهد شد.

و چنانچه «قول سدید»، سخن استوار و تقوای الهی را رعایت نکنیم و به اصول و قواعد آسیب شناسی گفتار و شنیدار بی توجهی کنیم، هزاران کلمه لغو، باطل و بدون علم را بر زبان جاری کرده یا شنیده ایم و با توجّه به آیه «اِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤَادَ کُلُّ اُولئِکَ کَانَ عَنْهُ مَسْءُولاً»(117) و یا آیه «مَا یَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ اِلاَّ لَدَیْهِ رَقیبٌ عَتیدٌ»(118) پی خواهیم برد که باید تمامی اوامر و نواهی قرآن را در امر ارتباط شنیداری و گفتاری همواره نصب العین خود قرار دهیم و برای اجرای آن از خداوند استمداد جوییم.

 


1 مولوی، مثنوی معنوی، انتشارات طلوع، 1369ش، دفتر اول، ص 83 .

2 هفته نامه پرتو، سال پنجم، ش 228، ص 8 .

3 حسن زاده آملی، انسان و قرآن، چاپ دوم: تهران، انتشارات الزهراء، 1369ش، ص 49.

4 ملک / 10.

5 علی رضائیان، مدیریت رفتار سازمانی، چاپ سوم: انتشارات دانشکده مدیریت دانشگاه تهران، 1374ش، ص 24، به نقل از Alpna yelsey .

6 همان.

7 همان، ص 244.

8 فرقان / 44.

9 اسراء / 36.

10 نحل / 78.

11 یونس / 31.

12 مائده / 108.

13 تغابن / 16.

14 زمر / 18-17.

15 شوری / 38.

16 اعراف / 204.

17 مؤمنون / 3.

18 قصص / 55.

19 نساء / 140.

20 نور / 16.

21 حجرات / 6.

22 مائده / 41.

23 محمّد حسین طباطبایی، المیزان، ترجمه سید محمّد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1363ش، ج 5، ص 552. این آیه به گونه ای دیگر هم ترجمه شده است: آنها سخنان تو (پیامبر صلی الله علیه و آله ) را می شنوند که بر تو دروغ ببندند یا برای دیگران جاسوسی کنند.

24 مائده / 83.

25 جن / 13.

26 جن / 2-1.

27 زمر / 18-17.

28 بقره / 285.

29 جاثیه / 23.

30 انفال / 22.

31 یونس / 42.

32 بقره / 18.

33 بقره / 171.

34 انفال / 21.

35 الرحمن 4-1.

36 محمّد محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ترجمه حمیدرضا شیخی، قم، دارالحدیث، ج 11، ص 5308.

37 همان.

38 همان، ص 5039.

39 جان دبلیو کولتنر، ارتباط گفتاری میان مردم، ترجمه دکتر سید اکبر میر حسینی دکتر قاسم کبیری، انتشارات امیر کبیر، 1369ش، ص 15.

40 محمّد علی فروغی، آیین سخنوری، چاپ دوم: تهران، انتشارات زوّار، ص 11-1.

41 کولتنر، ارتباط گفتاری میان مردم، ص 15.

42 همان، ص 17.

43 قآ / 18.

44 ملا فتح اللّه کاشانی، تفسیر منهج الصادقین فی الزام المخالفین، چاپ دوم: تهران، کتابفروشی اسلامیه، 1344ش، ج 9، ص 11.

45 نور / 24.

46 ابراهیم / 4.

47 قصص / 34.

48 مریم / 97.

49 عبدالواحد آمدی، غرر الحکم و درر الکلم، ترجمه محمّد علی انصاری، قم، دارالکتاب، ج 1، ص 207.

50 کهف / 6.

51 ابراهیم / 27.

52 فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان لعلوم القرآن، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1379، ج 3، ص 314.

53 بقره / 83.

54 محمّد حسین طباطبایی، المیزان، ترجمه سید محمّد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1363ش، ج 1، ص 331.

55 طبرسی، مجمع البیان، ج 1، ص 239.

56 همان.

57 اسراء / 53.

58 انعام / 108.

59 نحل / 125.

60 اسراء / 23.

61 کاشانی، منهج الصادقین، ج 5، ص 273.

62 محمّد جواد نجفی، تفسیر آسان، ج 10، ص 20.

63 منهج الصادقین؛ مجمع البیان و تفسیر عاملی، ذیل آیه یاد شده.

64 تفسیر عاملی، ج 5، ص 420.

65 اسراء / 28.

66 ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج 12، ص 89.

67 بقره / 263.

68 کاشانی، منهج الصادقین، ج 5، ص 277.

69 نجفی، تفسیر آسان، ج 10، ص 27.

70 نساء / 63.

71 کاشانی، منهج الصادقین، ج 3، ص 60.

72 علامه طباطبایی، المیزان، ج 4، ص 615.

73 ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج 3، ص 447.

74 طه / 44-43.

75 طبرسی، مجمع البیان، ج 16، ص 25.

76 فلسفی، سخن و سخنوری، ص 194، به نقل از: بحارالانوار، ج 13، ص 134 (قولاً لیّنا ای کنّیاه).

77 نجفی، تفسیر آسان، ج 11، ص 355.

78 طبرسی، مجمع البیان، ج 16، ص 25.

79 همان.

80 نجفی، تفسیر آسان، ج 11، ص 355. یحیی بن معاذ می گوید: «هذا رفقک بمن یدّعی الربوبیة فکیف رفقک بمن یدّعی العبودیه»؛ پروردگارا این چنین است مدارای تو با کسی که ادعای ربوبیت می کند، پس چگونه است مدارایت با کسی که ادعای بندگی می کند.

81 پل ژاگو، آموزش گفتار، ترجمه نیلوفر خوانساری، چاپ سوم: تهران، انتشارات ققنوس، 1380ش، ص 105.

82 نحل / 125.

83 محمّد محمدی ری شهری، گفت و گوی تمدنها در قرآن و حدیث، مرکز تحقیقات دارالحدیث، 1379ش، ص 22.

84 بقره / 235.

85 احزاب / 32.

86 عبدالباقی، المعجم المفهرس.

87 بقره / 235.

88 نساء / 5.

89 نساء / 8 .

90 احزاب / 32.

91 ری شهری، میزان الحکمه، ج 11، ص 52595238 و 5321-5308.

92 نهج البلاغه، حکمت 60.

93 آنتونی رابینز، به سوی کامیابی، ترجمه مهدی مجردزاده کرمانی، چاپ بیست و یکم: تهران، مؤسسه فرهنگی راه بین، 1379ش، ج 1، ص 192.

94 نجم / 28.

95 نور / 15.

96 محمّد محمدی ری شهری، گفت و گوی تمدنها در قرآن و حدیث، ص 22.

97 کهف / 22.

98 «اِنَّمَا النَّجْوی مِنَ الشَّیْطَانِ لِیَحْزُنَ الَّذینَ امَنُوا»(مجادله / 10).

99 نساء / 114.

100 صف / 3.

101 حج / 30.

102 انعام / 112.

103 فرقان / 25.

104 مجادله / 2.

105 احزاب / 19.

106 حجرات / 11.

107 حجرات / 11.

108 حجرات / 11.

109 حجرات / 12.

110 حجرات / 12.

111 احزاب / 70.

112 علامه طباطبایی، المیزان، ج 16، ص 347.

113 مزّمّل / 5.

114 با استفاده از تفاسیر مجمع البیان، منهج الصادقین، المیزان و... .

115 علامه طباطبایی، المیزان، ج 14، ص 504.

116 محمّد تقی فلسفی، سخن و سخنوری، ص 24؛ محمّد علی فروغی، آیین سخنوری، ص 165-157 (با تلخیص).

117 اسراء / 36.

118 ق / 18.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر