نابرابری تولیدات کشاورزی
بخش نخست این مقاله زیر عنوان: «امنیت غذایی کشورهای اسلامی » در شماره قبلی مجله از نظر خوانندگان محترم گذشت.اینک بخش دوم و پایانی، با ترجمه از شماره 605 مجله «العالم » تقدیم می گردد.
با افزایش جمعیت کشورهای اسلامی توانستند طی سی سال گذشته، تولیدات کشاورزی خود را تا دوبرابر افزایش دهند و به این وسیله باافزایش جمعیت به میزان 2/653 میلیون نفر یعنی با افزایش 3/2 برابر تعداد جمعیتی در سال 1965، مقابله کردند. و چون تولیدات کشاورزی این کشورها برای رفع نیازهای همه کشورهای اسلامی در سال 1965 کافی نبود، افزایش تعداد جمعیت، بدون آن که تولیدات نیز هم سطح با آن افزایش یابد، باعث شد که سهم هر نفر از مجموع تولیدات، به کمتر از 8/15 واحد (1) برسد (سطح تولید از 2/114 واحد در سال 1965 به 4/98 واحد در سال 1995 کاهش یافت.
و این کاهش تولید همراه شد با کاهش تعداد کشاورزان به کمتر از نصف شمار آنان در این مدت. علت کاهش تعداد کشاورزان عبارت بود ازمهاجرت روستاییان به شهرها، بی توجهی به آنان، بالا نرفتن سطح زندگی آنان وتامین نشدن کمترین شرائط برای ادامه زندگی آنان در روستا، بالا نرفتن سطح علمی و فن آوری آنان و فقدان پیشرفت عملی آنان در سطح مطلوب جهانی و بالاخره عدم برخورداری از حقوق و مزایایی که استحقاقش را دارند.
از طرف دیگر نسبت افزایش جمعیت در کشورهای اسلامی به 3/2 برابر رسید درحالی که تعداد جمعیت جهان به 7/1 برابر رسید.
از این گذشته در کشورهای درحال رشد، کشاورزی پیشرفت کرد و تولیدات کشاورزی افزایش یافت به طوری که تولیدات کشاورزی به 3/75 واحد رسید درحالی که سهم هر نفراز تولیدات کشاورزی در این کشورها به 5/4 واحد کاهش یافت زیرا نسبت افزایش جمعیت آنها به 9/1 برابر رسید و این، از نسبت افزایش جمعیت در کشورهای اسلامی کمتر بود. و چون کشورهای پیشرفته بیش از نیازهای خود، محصولات کشاورزی تولیدمی کنند، تولیدات کشاورزی آنها همچنان افزایش یافت و در طی 30 سال به 7/29 واحدرسید و این درحالی بود که افزایش جمعیت آنها تنها 2/1 برابر بود و در نتیجه،سهم هر فرد از تولیدات کشاورزی در این کشورها به 1/47 واحد رسید.
میزان تولیدات مواد غذایی در کشورهای اسلامی
طی 30 سال، میزان تولیدات غذایی در کشورهای اسلامی 60 واحد افزایش یافت درحالی که در اثر افزایش جمعیت به 3/2 برابر، سهم هر فرد از این مقدار تولید، به 18 واحد رسید!.
در این مدت، تولیدات مواد غذایی در کشورهای درحال رشد به میزان 73 واحدافزایش یافت درحالی که میزان سهم هر فرد به 4 واحد کاهش یافت اما در کشورهای پیشرفته به میزان 28 واحد افزایش یافت و این، موجب شد که سهم هر فرد از تولیدات مواد غذایی، به 45 واحد برسد. در این مدت میانگین تولید مواد غذایی در کل جهان به 52 واحد افزایش یافت و سهم هر فرد به صورت متوسط به 13 واحد ارتقا یافت.
منبع: آمار منتشر شده از طرف سازمان خواروبار و کشاورزی(فاو) وابسته به سازمان ملل متحد، در سال 1996.
این ارقام در کشورهای اسلامی برعکس بود زیرا تولید مواد غذایی در این کشورهادر سطح افزایش تعداد جمعیت و متناسب با آن نبود. تولید محصولات کشاروزی نیز دراین کشورها به همین گونه بود و باعث شد که سیر نزولی سهم هر فرد مسلمان ازتولیدات کشاورزی، همچنان ادامه یابد.
فعالیت های اقتصادی -کشاورزی طی 15 سال، فعالیت های اقتصادی- کشاورزی کشورهای اسلامی به میزان 4 52 میلیارد دلار افزایش یافت و در این مدت، کشورهای درحال رشد،5/249 میلیارد دلار به دست آورد درحالی که کشورهای پیشرفته، در همین مدت 8/17 میلیارد دلار از دست داد. از مجموع افزایش فعالیت های اقتصادی - کشاورزی جهان که بالغ بر 7/231 میلیارد دلار بود، 6/22 درصد آن عاید کشورهای اسلامی و 7/107 درصدآن عاید کشورهای درحال رشد گردید درحالی که کشورهای پیشرفته، 7/7 درصد آن را ازدست دادند.
از مجموع درآمدفعالیت های اقتصادی -کشاورزی کشورهای جهان، کشورهای اسلامی از افزایش ناچیزی برخوردار بودند و درآمد اقتصادی -کشاورزی آنها از 17درصد در سال 1980 به 18درصددر سال 1995 افزایش یافت و درآمد کشورهای درحال رشد از 93درصد در سال 1994 به 96درصد در سال 1995 بالغ گردید در همین سالها، کشورهای پیشرفته بخشی ازفعالیتهای خود در این زمینه را که بین 7 تا 4 درصد بود، از دست دادند.
این نتایج نشان می دهد که اتکای اقتصاد کشورهای اسلامی به کشاورزی، یک درصد(1%) است درحالی که اتکای اقتصاد کشورهای درحال رشد به کشاورزی، سه درصد(3%)
است در این مدت به همین نسبت یعنی سه درصد از اتکای کشورهای پیشرفته به کشاورزی کم شده است و این، به آن معنا است که افزایش اتکای کشورهای اسلامی و کشورهای پیشرفته، به کشاورزی، به یک میزان یعنی به یک درصد در برابر 33درصد افزایش جمعیت بوده است (جمعیت کشورهای اسلامی از سال 1980 تا 1995، 1/395 میلیون نفرافزایش یافته و این، مساوی است با 33درصد افزایش جمعیت در کشورهای درحال رشد درهمین سالها، یعنی تعداد 1/1155 نفر).
این معکوس بودن ارقام، نشانه ضرورت اقدام کشورهای اسلامی در جهت افزایش اتکابه کشاورزی است تا تولیدات زراعی خود را بالا ببرند و به خودکفایی برسند وبتوانند اقتصاد خود را از ناحیه کشاورزی نیز تقویت کنند.
هزینه های نظامی کشورهای اسلامی کشورهای اسلامی 5درصد از مجموع تولید ملی خود راصرف هزینه های نظامی می کنند. کشورهای عربی نیز 6/7 درصد مجموع تولید ملی خود راصرف هزینه های نظامی می نمایند و این هزینه ها، 58درصد هزینه های نظامی کشورهای اسلامی را تشکیل می دهد.
مجموع نیروهای مسلح کشورهای اسلامی بالغ بر 7/11 میلیون نفر نظامی است (5/5 میلیون نفر نظامی استخدامی در ارتش، 3/4 میلیون نفر سرباز احتیاط، 9/1 میلیون نفر نیروهای شبه نظامی) و این رقم 4/3 برابر نیروهای مسلح آمریکا را تشکیل می دهد (که تعداد آنها 4/3 میلیون نفر می باشد) و نیز 1/17 درصد تعداد نیروهای مسلح جهان را تشکیل می دهد (که تعداد آنها 5/68 میلیون نفر می باشد).
بررسی تعداد نیروهای مسلح در کشورهای اسلامی نشان می دهد که تعداد آنها خیلی بیش از احتیاج این دولتها به این نیروها است. این همه نیروهای مسلح نیاز به هزینه مالی بسیار زیادی دارد تا بتوان آنها را با سلاحها و تجهیزات نظامی مجهزکرد، تجهیزاتی که به زودی در برابر پیشرفت تکنیکی بزرگی که امروز دنیای اسلحه شاهد آن است، از رده خارج می گردد و تاریخ مصرف آنها به پایان می رسد. از این نظرکشورهای اسلامی می توانند از حجم بزرگ نیروهای مسلح خود بکاهند و هزینه های صرفه جویی شده از محل کاهش تعداد آنها را صرف نوسازی ارتش و بخشی را درسرمایه گذاری کشاورزی و پیشرفت زراعی بکنند تا در مبارزه با فقر غذایی نقش مهمی عهده دار شوند.
نگاهی به آینده اختلاف در موضع گیریهای سیاسی در میان کشورهای اسلامی نباید مانع فعالیت مشترک آنها به عنوان مجموعه ای از کشورها در چند صحنه باشد که در راس آنها صحنه تامین امنیت غذایی برای ملل اسلامی است. ما می بینیم به رغم تفاوتها واختلافهای بزرگی که در صحنه های مختلف در بین دولتهای اروپایی هست، این کشورهاتوانسته اند تلاشها و کوششهای خود را متمرکز نموده سازمانهایی ایجاد کنند که دربسیاری از زمینه ها در مسیر واحدی حرکت می کنند.
سازمان خواربار و کشاورزی از کشورهای جهان خواسته است که به تولیدات کشاورزی عنایت و توجه نشان دهند. این سازمان اعلام کرده است که 24درصد از جمعیت جهان درکشورهای پیشرفته سکونت دارند و 49درصد از کل محصولات کشاورزی جهان را تولید، و24درصد از تولیدات مواد غذایی را مصرف می کنند درحالی که رشد جمعیت در این کشورها در مقایسه با کشورهایی که جمعیت آنها به سرعت رو به افزایش است، رشدناچیزی است درحالی که 76درصد از مردم جهان در کشورهایی که رشد جمعیت آن رو به افزایش است سکونت دارند و 51درصد از کل محصولات کشاورزی جهان را در اختیار دارند.
(رشد جمعیت در کشورهای پیشرفته در 30 سال اخیر 2/1 برابر، و در کشورهای درحال رشد 9/1 برابر و در کشورهای اسلامی 3/2 برابر بوده است).
انتظار از کشورهای اسلامی این است که دست به یک انقلاب کشاورزی بزنند و طی آن تکنیک جدید و مهندسی ژنتیکی را به منظور تولید هرچه بهتر و بیشتر بکار گیرند وبتوانند مقاومت ژنتیکی در برابر آفتها و بیماریهای مربوط به محصولات کشاورزی راافزایش دهند، سیستم آبیاری را بهبود بخشند، از کودهای لازم استفاده کنند،مهارتهای مدیریتی و توجیهی را به کار گیرند و با آفتهای زراعی مبارزه کنند.
البته جا دارد که اصلاحات لازم در بودجه های کشاورزی در این کشورها صورت بگیردبه طوری که سرمایه گذاری در کشاورزی، پژوهش و بررسی در گسترش توان تولید،فعالیت های بعد از درو و بالاخره خدمات عمومی را شامل گردد. تحقق پروژه انقلاب کشاورزی و اقدامات اجرایی جهت تحقق این پروژه ضمن یک برنامه ریزی جامع و کاربردی روشن، امکان پذیر است.
همچنین انتظار از کشورهای اسلامی این است که اتحاد و همسویی خود را در مبارزه ریشه ای با فقر و کمبود مواد غذایی نشان دهند و همگی یکسان در جهت برپایی یک جامعه اسلامی برخوردار از زندگی آزاد و شرافتمند بکوشند.
پی نوشت:
1) در این بررسی،تولیدات کشاورزی در سال 1989 - 1991، 100 واحد، و به عنوان پایه محاسبات در نظرگرفته شده است.