ماهان شبکه ایرانیان

آیه الکرسی پیام آسمانی توحید

قرآن کریم، معجزه جاوید پیغمبر خاتم(ص)، محل تجلی خدای سبحان (۱) و عهدنامه الهی بر خلق است. (۲) آیات این کتاب آسمانی،دستورالعمل زندگی و انوار هدایت و خزاین تمام ناشدنی است

آیه الکرسی، پیام آسمانی توحید 1378 محمد تقی فلسفی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی

قرآن کریم، معجزه جاوید پیغمبر خاتم(ص)، محل تجلی خدای سبحان (1) و عهدنامه الهی بر خلق است. (2) آیات این کتاب آسمانی،دستورالعمل زندگی و انوار هدایت و خزاین تمام ناشدنی است. (3) همانگونه که همه انبیای الهی رشته های ارتباطی بین خلق و خالق بوده، هدف واحدی را تعقیب می کردند و تفریق و اختلافی بین آنان نبود: (لا نفرق بین احد من رسله) (4) ولی به مصداق آیه شریفه(تلک الرسل فضلنا بعضهم علی بعض) (5) بعضی بر بعض دیگر از امتیازبیشتری برخوردار بودند. همانگونه نیز سور و آیات قرآن شریف،که رشته های ارتباطی بین خلق و خالق است از نظر امتیازمتفاوت اند و برتری ادبی و محتوایی و علمی بعضی از آیات بربعضی دیگر امری مسلم و محسوس است. سرسلسله غرر آیات قرآن،آیه الکرسی است، که سید آیات قرآن و سید سوره بقره وباعظمت ترین آیه در قرآن شمرده شده است. (6)

مضامین عالی آیه الکرسی

شرافت و عظمت آیه الکرسی به جهت بلندای معرفتی و رفعت مضمونی آن است که از چند جهت قابل دقت و بررسی است:

1 - بیش از شانزده مرتبه نام مقدس خداوند متعال، به صورت اسم ظاهر یا ضمیر، در آن آمده، ابتدای آیه لفظ جلاله «الله » وانتهای آن صفت «عظیم » است.

2 - هر یک از سوره های قرآن دارای محور خاصی است که اساس بحث درآن سوره را تشکیل می دهد، هر کدام از آیات قرآن نیز محور مشخصی دارند. محور این آیه شریفه، توحید است و توحید در راس اصول اعتقادی و سرلوحه دعوت انبیا و اصلی است که همه اصول اعتقادی به آن بازگشت می کند.

3 - «قیمومیت » مطلقه خدای سبحان، که همه اسمای حسنی، به جزاسمای ذات به آن باز می گردد، در این آیه بیان شده است. (7)

4 - این آیه مشتمل بر کلمه طیبه «لا اله الا هو» است، کلمه ای که اساس اعتقاد هر مسلمان است. این کلمه سی مرتبه در قرآن باهمین ترکیب و دو مرتبه با ترکیب «لا اله الا الله » آمده است (8)

و در عظمت آن همین بس که پیامبر اکرم(ص) فرمود:

ما قلت ولا قال احد قبلی قط کلمه افضل من لااله الا الله(ص) (9) نه من و نه هیچ کس پیش از من کلمه ای برتر از «لا اله الاالله » نگفته ایم.

5 - روایات فراوانی در فضیلت و عظمت این آیه در کتب و تفاسیر روایی فریقین، حکایت از برجستگی و رفعت شان این آیه در قرآن دارد. (10)

نامگذاری و تعداد آیه الکرسی

این آیه، نخست از سوی پیامبر(ص) نامگذاری شد. آیه الکرسی، یعنی آیه ای که در او واژه «کرسی » است. آیه دیگری نیز در قرآن مشتمل بر این واژه هست، (11) ولی بین معنای کرسی در این دو آیه تفاوت جوهری وجود دارد.

بدون تردید آیه 255 سوره بقره که با لفظ جلاله «الله » شروع وبا صفت شریف «العظیم » ختم می شود، آیه الکرسی است. ولی دراین که دو آیه بعد نیز جزو آیه الکرسی باشد، اختلاف است.

قرینه داخلی آیه و بعضی روایات دلالت دارند که آیه الکرسی یک آیه است و خواندن دو آیه بعد از آن تنها در برخی ادعیه ونمازها، مانند نماز لیله الدفن لازم است. طریحی در مجمع البحرین می گوید:

و آیه الکرسی معروفه و هی الی قوله (و هو العلی العظیم). (12)

بعضی از مفسران معاصر نیز بر یک آیه بودن آن تصریح کرده اند. (13)

آشنایی با کتاب «آیه الکرسی »

صرف نظر از شرح و تفسیر آیه کریمه آیه الکرسی در تفاسیر شیعه وسنی، مفسران زیادی نیز به صورت مستقل به تفسیر این آیه پرداخته اند. مرحوم تهرانی در «الذریعه » چهارده کتاب تفسیرآیه الکرسی فهرست کرده است (14) و در کتابنامه بزرگ قرآن کریم بیش از هفتاد تفسیر خطی و چاپی به زبان های مختلف در تفسیرآیه الکرسی فهرست شده است. (15)

واعظ شهیر و خطیب نامی، مرحوم حجه الاسلام والمسلمین، محمدتقی فلسفی(ره) نیز در کتاب «آیه الکرسی »، پیام آسمانی توحید، که یکی از آثار سلسله «گفتار فلسفی » است، به خوبی به شرح وتفسیر این آیه شریفه پرداخته است.

این اثر ویژگی هایی دارد که در زیر به برخی از آن اشاره می شود:

1) برای تنوع و تکمیل بحث، افزون بر استفاده شایسته از آیات وروایات اهل بیت(علیهم السلام) از آخرین نظریات علمی دانشمندان غرب و همچنین از منابع خارجی استفاده شده است.

2) در تفسیر آیه از روش تفسیر قرآن به قرآن و قرآن به سنت بهره گرفته شده است.

3) در موارد زیادی تفاوت های تفکر مادی و الهی و برتری های تفکرالهی بیان شده است.

4) بیش از همه، جوانان را مخاطب قرار می دهد که هر تئوری علمی را به راحتی مسلم نپندارند.

5) در پایان هر بخش، فشرده و نتیجه بحث های قبلی آورده شده است.

6) پیوند بین بندهای آیه بیان شده که از این راه می توان به هدف آیه الکرسی، که در صفحات چهارصد و بیست و نه و سیصدونود به آن اشاره شده، پی برد.

این کتاب، بارها تجدید چاپ شده، و بسیار مناسب بود که در چاپ جدید آن نمایه ها فنی تر و منابع و روایات را نیز به آن می افزودند و غلطهای چاپی و ویرایشی آن را کم و مآخذ آن رااصلاح می کردند.

گزیده ای از کتاب

مرحوم فلسفی، پس از معرفی کوتاه «آیه الکرسی » و نقل روایاتی در فضیلت آن، هدف اساسی و مقصد اصلی آیه را یکتاپرستی و آزادی انسان از شرک و بندگی باطل می داند و با استفاده از شواهدتاریخی و روایی، به بحث در باره آزادی و همچنین کسانی که ازمسیر یکتاپرستی منحرف شده اند می پردازد، آنگاه در توضیح کلمه طیبه (لا اله الا هو) عظمت کلمه توحید و شعار آزادی را از منظرروایات بیان داشته و می گوید:

این شعار مقدس حاوی دو قسمت است: قسمت اول: نفی همه معبودها وآزادی از قید تمام بندگی ها است. قسمت دوم: اعتراف به الهیت برحق خدای یگانه و پذیرش عبودیت و بندگی ذات اقدس او (16) .

البته در این که آیا کلمه طیبه «لااله الاهو» مرکب از دو جمله و دو قضیه سلبی و اثباتی است، که یکی نفی آلهه دروغین و دیگری اثبات خدا است، یا این که یک جمله با یک پیام است، که نفی غیرخدا، از آلهه خیالی و موهوم را می رساند، نه نفی غیر خدا واثبات وجود خدای سبحان را؟ بین مفسران اختلاف است; برخی چون زمخشری آن را دو قضیه می دانند که غیر خدا را نفی و خدا رااثبات می کند. (17)

مرحوم علامه طباطبایی(ره) در تفسیر گران سنگ المیزان می نویسد:

لفظ «الا» حرف استثنا نیست بلکه وصف به معنای غیر است، یعنی لا اله غیرالله بموجود. پس سیاق کلمه طیبه «لا اله الا هو» نفی غیرخدا است، نه نفی غیر و اثبات وجود خدا... زیرا قرآن شریف اصل وجود خدا را بدیهی می داند و عنایت آن به صفات خدا چون وحدت، فاطریت، علم، قدرت و... است. (18)

آیه الله جوادی آملی (مدظله) نیز می فرماید:

«الا» حرف استثنا نیست بلکه به معنای غیر است و «لا اله الاالله » یک قضیه است، یعنی غیر از خدایی که مقبول و مسلم نزدفطرت است، خدایی نیست. نفی، دلیل می خواهد، ولی اثبات، فطری انسان ها است. صحنه جان در باره اثبات توحید و نفی شرک بیگانه نیست، تا لازم باشد، شرک را نفی و توحید را اثبات کنیم، بلکه «مفطور بر توحید» است و این جمله، فطرت را هدایت می کند که آنچه مفطور تو بود، به جز او کس دیگری نیست. (19)

بخش بعدی کتاب، بحث در باره صفت حیات و معنای آن از دید الهی و مادی است. نویسنده حیات را از حقایق ناشناخته طبیعت می شمردو می گوید:

چون بشر از درک حیات عاجز است و نمی تواند به حیات خداوند بزرگ پی ببرد لذا سخن را به قوانین حیات از جهات دینی و علمی اختصاص می دهیم.

حیات در اجرام کیهانی و کره خاکی و پیچیدگی پیدایش حیات در آن و پوچی تصادف و. .. از جمله مباحث مطرح شده در این بخش است.

مرحوم فلسفی سپس می گوید:

آیه الکرسی با کلمه «حی » تمام معبودهای بی جان و جماد را ازکرسی الهیت به زیر می آورد و بشر زنده و عاقل را از پرستش آن خدایان ساختگی آزاد می سازد. (20)

در بخش سوم برای صفت «قیوم » با استناد به کتب لغت، سه معنارا ذکر می کند:

1 - قیوم کسی است که به هر موجودی، هر آنچه که مایه قوام وبقای او است، عنایت کرده است، موجودات زنده دارای صفات وشرایطی هستند که می توانند به آسانی خود را با محیط زندگی خویش هماهنگ سازند.

2 - «قیوم » به معنای چیزی که آغاز و ابتدایی ندارد و ازلی است.

3 - «قیوم » کسی است که قائم به خویش است و احتیاجی به غیرخود ندارد و با این حال، همه موجودات عالم و تمام جهان هستی به ذات مقدس او قائم و پابرجا است.

جهان هستی نه تنها در اصل وجود به خداوند محتاج بوده بلکه قیام جهان و نظام کیهان وابسته به ذات مقدس او است و فیض باری تعالی علی الدوام و لحظه به لحظه به تمام جهان هستی می رسد.

مردان الهی در لحظات سخت و حساس از نام مقدس «حی قیوم »استمداد می کردند. صفت «قیوم » به این معنا روشنگر «امربین الامرین » در مساله جبر و اختیار است. بشر دارای آزادی واختیار نسبی است نه جبر مطلق و نه تفویض مطلق.

آیه الکرسی به مردم می فهماند خداوندی لایق عبودیت است که قیوم وازلی است، حیاتش عین ذات و قائم به او است، خداوندی که همه موجودات زنده را به لوازم زندگی و حیات مجهز کرده است و جهان هستی از فیض مستمر او پابرجا است. (21)

در بخش چهارم، به این سؤال پاسخ می دهد که چرا پروردگار عالم از بین تمام صفات سلبیه «غنودن و خواب » را از خود نفی کرده است.

سپس بحث طولانی و مفیدی را در باره خواب و وابستگی حیات موجودات به آن; خواب گیاهان و پرندگان و خزندگان، بیان کرده ومی گوید:

چون حیات خدای سبحان از سنخ حیات موجودات دیگر نیست، ذات مقدسش از خواب، چرت و دیگر نقایص حیات امکانی منزه و مبرااست. آنگاه با استفاده از آیات و روایات می گوید:

خواب در شب و تلاش معاش در روز، دارای اولویت و بر وفق جعل تکوینی و مطابق طبع خلقت است.

بحث بعدی این بخش، در باره منشا خواب از دید حکمای گذشته ودانشمندان امروزی است، که نظریه های متفاوتی دارند. بعضی منشاآن را کاهش جریان خون در مغز می دانند و برخی دیگر می گویند:

خواب معلول سمومی است که در اثر فعل و انفعال های شیمیایی وسوخت و ساز در بدن پدید می آید. بعضی دیگر تئوری مرکزی خواب درمغز را مطرح می کنند که اساس آن بر پایه وجود نقطه ویژه ای دردستگاه اعصاب مرکزی است. و بالاخره آخرین و بهترین نظریه که مورد قبول دانشمندان قرار گرفته، نظریه منع تحریک مراکز عالی مغز است، خواب همان منع و بازداشت گسترده ای است که سراسرمراکز عالی مغز را فرا می گیرد و آن را از تحریکات سیستم فعال کننده بر کنار می دارد. نویسنده در پایان این بخش به بحث درجات خواب و مقررات اسلامی در باره غشوه و خواب می پردازد. (22)

در بخش پنجم به فراز دیگری از آیه توجه می شود. جمله «له مافی السموات و ما فی الارض » خاطرنشان می کند که بندگی و پرستش در آیین اسلام، فقط شایسته خداوند جهان آفرین است. خداوندی که مالک واقعی همه کس و همه چیز است. در آیه الکرسی از مقام فرمانروایی و تدبیر حکیمانه الهی با صفت «قیوم » یاد شده،ولی در بیشتر آیات، از «حکومت » و «قیومیت » خداوند با کلمه «ملک » تعبیر شده است. ملک «جهان هستی » و ملک «عالم وجود» به ذات لایزال الهی اختصاص دارد. اعتقاد به مالکیت پروردگار از اعتقادات اساسی ای است که مکتب الهی را از مکتب مادی جدا می کند و در تفکر آدمی در شناخت انسان و جهان اثربزرگی دارد. اعتقاد به مالکیت خدا زیربنای انسان سازی و ازپایه های اساسی تعلیم و تربیت است و انسان را دارای ایمان ومسوولیت و روحیه خودداری از گناه می کند.

خدایی که مالک جهان هستی است به بشر اجازه داده از سایرموجودات به قدر رضای مالک استفاده کند. خداوند تسخیر موجودات آسمان و زمین را به انسان نوید داده و فرموده: (و سخر لکم مافی السموات و ما فی الارض) اسلام انسان را به مطالعه و تدبر درکتاب آفرینش تشویق کرده و آن را از عبادات بزرگ اسلامی شمرده است. مطالعه در مخلوق، با توجه به خالق، حق شناسی اخلاقی وانسانی از جهان آفرین است. طرز تفکر کسانی که مادی می اندیشندبا گروه الهی قابل مقایسه نیست.

دنیا در نظر انسان با ایمان و انسان مادی که آنرا سرگردان وبی هدف می شمارند. از مباحث دیگر این بخش است.(23)

مرحوم فلسفی در بخش ششم، به تناسب آیه، بحث مهم شفاعت راآورده و می فرماید: امر شفاعت نیز، که عبارت از ایجاد رابطه ویژه ای بین مخلوق و خالق است، در اختیار خداوند و منوط به اجازه او است. به موجب آیات و روایات، مساله شفاعت در عامل قیامت امری مسلم و مورد اتفاق امت اسلام است، علمای عامه نیزبه خود اجازه انکار شفاعت را نمی دهند بلکه برخی از آنان آیات و روایات شفاعت را در ردیف متشابهات قرار می دهند و بعضی شفاعت را به دعا تاویل می کنند. و بعضی حقیقت شفاعت را دعای مستجاب شفیع دانسته اند.

اشتباه «محمد عبده » در باره شفاعت و جواب آن، توجه به چگونگی تاثیر توبه در تطهیر تائب و چگونگی تاثیر شفیع برگناهکار و پرستش های ناروا و شرک در عبادت، نامه «محمدبن عبدالوهاب » به شیخ الرکب المغربی و شرح عقاید خود در آن،بررسی سخنان «محمدبن عبدالوهاب »، تفاوت عبادت غیرخدا باخواندن غیرخدا و این که آقای «محمدبن عبدالوهاب » به اشتباه،عبادت را به دعوت معنا کرده و در تفسیر آیه از مسیر منحرف شده و... از دیگر مباحث این بخش است. (24)

بخش هفتم کتاب در باب علم الهی است. در این بخش این موضوع بررسی می شود که:

شفاعت، نوعی رابطه بین مخلوق و خالق است و انتخاب شفیع و اذن شفاعت تنها شایسته خداوندی است که عالم به تمام موجودات زمینی و آسمانی است و از همه ویژگی های وجودی شفیعان و «مشفوع لهم »آگاه است. اعتقاد به علم الهی از ارکان تربیت اسلامی و ضامن اجرای انجام عبادات صحیح و اعمال صالح است.

علم نامحدود الهی و آیات اول سوره حدید و وجود ضمیر پنهان درآدمی که اگر از آن مراقبت نشود، آشکار شده و آدمی را به کارهای ناروا وادار می کند و من طبیعی و من اجتماعی انسان تربیت شده و اثر این دو و احاطه علمی خداوند بر منطقه نیمه روشن ضمیر پنهان و نیز ضمیر آشکار و بیان این دو در دو کلمه «سر» و «اخفی » در قرآن و... از مطالب این بخش است.

نویسنده در آخر این بخش می فرماید:

ایمان به خدا و اعتقاد به احاطه علمی پروردگار، مردم راوظیفه شناس بار می آورد. این سرمایه معنوی و ایمانی، بهترین ضامن حسن اجرای تمام برنامه های اسلامی در امور عبادی و اخلاقی وعملی مسلمین است. (25)

در بخش هشتم، از دو موضوع سخن به میان آمده است: الف) ارتباطجمله (ولا یحیطون بشی ء من علمه) با اذن شفاعت و علم الهی; ب)احاطه جامع و کامل خداوند و محدودیت علم بشر به تمام حقایق جهان هستی در حدود اراده و شیت خداوند. هر چه بر معلومات بشرافزوده می شود، از جهتی اطلاعاتش وسیع تر می شود از جهات دیگرمجهولاتش فزونی می یابد.

علم غیب پیامبران خدا و ائمه طاهرین(علیهم السلام) مشیت باری تعالی است. این علم و آگاهی به چگونگی مشیت و اذن خداوند برمی گردد، زیرا اذن خدا دو گونه است: عمومی و اختصاصی، اذن عمومی در نظام تکوین که همان قوانین و سنن تخلف ناپذیری است که به قضای حکیمانه پروردگار در جهان آفرینش مقرر شده و همه افراد از ویژگی های خود برخوردارند و به اجازه باری تعالی مسیرخود را طی می کنند. اذن اختصاصی، اجازه و رخصتی است که خداوندحکیم به موجود معینی که شایستگی آن را داشته باشد، عطامی فرماید و در سایر افراد نوع، وجود ندارد، مانند اذنی که درساختن پرنده و درمان بیماران و زنده کردن مردگان به حضرت مسیح(ع) داد. مشیت الهی، به اعتبار متعلق آن نیز دو قسم است:

مشیت عمومی و مشیت خصوصی و فردی. علم غیب پیامبر(ص) و گزارش غیبی او در مورد شهادت علی(ع) و مرگ ابوذر و شهادت عمار یاسرو همچنین خبر غیبی علی(ع) در باره هلاکو خان مغول در پنج قرن بعد، (26) آخرین مباحث این بخش است.

در بخش نهم برای کلمه «کرسی » در روایات و کتب تفسیری سه معنا ذکر شده است:

1- علم 2 - جرم بزرگ کیهانی که حاوی زمین و سایر اجرام سماوی باشد3- سلطه و قدرت معنای اول و سوم به جمله های قبل آیه مربوط است.

موضوعات دیگری که در این بخش آورده شده است، عبارتند از:

جهان ناشناخته و فضاهای نامکشوف، عظمت کرسی و عرش در روایات،معنای این که خداوند جهان را در روز آفرید و اگر اراده می فرمودمی توانست آن را در یک لحظه خلق کند; جواب از مقاله ای ماتریالیستی در باره قدیم بودن دنیا که در آن گفته شده: علمای دینی، بشر را مخلوق روز ششم خلقت، یک روز قبل از خستگی خدا!

می دانند; ناشناخته و مجهول بودن مساله خلقت انسان و کیفیت آغاز خلقت بشر از نظر دینی و علمی; معنای سوم کرسی و ارتباط آن با جملات سابق آیه با آیاتی که در باره سلطنت مطلقه و حکومت بی چون و چرای خدا رسیده و جامع آن ها دو آیه (ان الله یحکم مایرید)،(ان الله یفعل ما یرید) (27) می دانیم که پایان هر سوره درقرآن، با صدر آن به گونه ای ارتباط دارد و به عنوان «رد العجزالی الصدر» محتوای پایان سوره، گاه حتی الفاظ، با آغاز آن یکی است. چنانکه پایان هر آیه نیز با صدر و ساقه آن ارتباطتنگاتنگ دارد.

مرحوم فلسفی در بخش پایانی کتاب، بدون اشاره به این قاعده علوم قرآنی با توجه دادن به یکی از معانی «قیوم » می فرماید:

این ذات اقدس الهی است که قائم به خویشتن است و کمترین احتیاجی به غیر ندارد، از غنودن و خواب و استراحت و هر نقیصه امکانی و عوارض مادی منزه و مبرا است، جمله (ولا یووده حفظهما)نظیر جمله (لا تاخذه سنه ولا نوم) است، خستگی و ناتوانی ازعوارض قدرت های مادی است که خداوند از آن منزه است; زیراناتوانی و خستگی و فرسودگی و سستی از عوارض موجودات مادی است و در حریم کبریایی راه ندارد.

اولیای گرامی اسلام توصیه کرده اند که نوافل و مستحبات را باخستگی و بی میلی بر خود تحمیل نکنید.

در پایان این بخش در باره ارتباط جملات آیه با یکدیگر و معنای عزیز و عظیم سخن گفته و آورده است:

بعضی از اسمای پروردگار ناظر به صفات ذات و برخی ناظر به صفات فعل است، بین اسمای خدا دو اسم «علی » و «عظیم » عالی ترین اسمی است که پروردگار برای خود برگزیده است صفاتی که در آخرآیات آمده متناسب با محتوای آیه است و آیاتی که محتوای آن ابطال عقاید مشرکان و دعوت به یکتاپرستی و توحید است با صفت «علی »، «کبیر» و «عظیم » پایان یافته است و در آخر به هدف آیه الکرسی که در بخش اول نیز به آن پرداخته بود، اشاره می کند. (28)

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان