ماهان شبکه ایرانیان

طلوع صبح سعادت (ولادت حضرت رسول صلی الله علیه و آله)

شهر مکه، در ظلمت و سکوت سنگینی فرو رفته بود و اثری از حیات و فعالیت به چشم نمی خورد. فقط ماه، مطابق معمول آرام آرام از پشت کوه های سیاه اطراف بالا آمده و شعاع کمرنگ و لطیف خود را بر روی خانه های ساده و خالی از تجمّل و ریگزارهای دور شهر پهن می کرد

ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد دل رمیده ما را انیس و مونس شد

ستاره صبح سعادت

شهر مکه، در ظلمت و سکوت سنگینی فرو رفته بود و اثری از حیات و فعالیت به چشم نمی خورد. فقط ماه، مطابق معمول آرام آرام از پشت کوه های سیاه اطراف بالا آمده و شعاع کمرنگ و لطیف خود را بر روی خانه های ساده و خالی از تجمّل و ریگزارهای دور شهر پهن می کرد. کم کم شب از نیمه گذشت و نسیم لذت بخش و مطبوعی سرزمین تفتیده حجاز را فرا گرفت و آن را برای مدت کوتاهی آماده استراحت ساخت. ستارگان هم به روی ساکنان شهر مکه لبخند می زدند.

اکنون سحر است و مرغان سحرخیز با لحنی روح افزا در آن هوای بهشتی نغمه سرداده و گویا با معشوقی راز و نیاز می کنند. طولی نکشید نوزادی عزیز که ارزشمندترین آفریده های پروردگار یکتاست به دنیا آمد و نه تنها دیدگان آمنه، که عالم را از جمال خویش پرنور کرد. در سحرگاه هفدهم ربیع الاول، عالم امکان نور باران گردید.

مراسم نامگذاری

روز هفتم فرا رسید. عبدالمطلب برای عرض سپاس گزاری به درگاه الهی، گوسفندی کشت و گروهی را دعوت کرد و در آن جشن باشکوه نام فرزند خود را «محمد» گذاشت و دلیل انتخابش را چنین گفت: «خواستم در آسمان و زمین ستوده باشد». به یقین الهام غیبی در انتخاب این نام بی دخالت نبوده است؛ زیرا نام محمد، اگر چه در میان اعراب شناخته شده بود ولی کمتر کسی تا آن زمان به آن نامیده می شد.

دوران شیرخوارگی

رسم بزرگان عرب این بود که فرزندان خود را به دایه ها می سپردند و دایگان معمولاً در بیرون شهرها زندگی می کردند تا کودکان را در هوای صحرا پرورش دهند و رشد و نمو کامل و استخوان بندی آنها محکم تر شود و زبان عربی را در منطقه ای دست نخورده فرا بگیرند.

نوزاد آمنه فقط سه روز از مادر خود شیر خورد و پس از او، دو زن دیگر به افتخار دایگی پیامبر رسیدند:

1ـ ثُوَیبه؛ آزاد شده ابولهب که چهار ماه حضرت را شیر داد و عمل او تا آخرین لحظات مورد سپاس رسول خدا صلی الله علیه و آله و خدیجه کبری علیهاالسلام بود.

2ـ حلیمه؛ دختر ابی ذؤیب که عبدالمطلب رو به وی کرد و پرسید: از کدام قبیله ای؟ گفت: از بنی سعد. دوباره پرسید: اسمت چیست؟ جواب داد: حلیمه. عبدالمطلب از اسم و نام قبیله او بسیار شادمان شد و گفت: «آفرین آفرین! دو خوی پسندیده و دو خصلت شایسته؛ نیک بختی و بردباری».

دوران کودکی

زندگی رهبر عالی قدر مسلمانان، از آغاز کودکی تا روزی که برای پیامبری برگزیده شد، در بردارنده حوادث شگفت انگیزی است که تمامی آنها جنبه کرامت داشته و همگی گواهی می دهد که زندگی رسول گرامی صلی الله علیه و آله عادی نبوده است.

حلیمه دایه ایشان می گوید: «آن گاه که من پرورش نوزاد آمنه را عهده دار شدم و از روزی که محمد را به خانه خود بردم، روز به روز خیر و برکت در خانه ام بیشتر شد و دارایی ام فزون تر گردید».

از ابن عباس هم چنین روایت شده است: «چون برای کودکان غذا می آوردند، آن را از یکدیگر می ربودند، ولی آن حضرت دست دراز نمی کرد. وقتی کودکان از خواب بیدار می شدند، دیده هاشان آلوده بود، ولی آن حضرت روی شسته و خوشبو از خواب بیدار می شد».

دوران جوانی

رهبران جامعه باید شکیبا، نیرومند، دلاور و دارای روحی بزرگ باشند. مردان ترسو و بی اراده، هیچ گاه نمی توانند اجتماع را از راه های پرپیچ و خم عبور دهند.

در جبین عزیز قریش، از دوران کودکی و جوانی، آثار قدرت، شجاعت، صلابت و نیرومندی نمایان بود. امیرمؤمنان علیه السلام درباره شجاعت و دلاوری ایشان می فرماید: «هر گاه در جبهه جنگ، عرصه بر سربازان اسلام سخت و دشوار می شد، به پیامبر پناه می بردیم و آن حضرت، همواره نزدیک ترین فرد به دشمن بود».

ازدواج

خدیجه، بانوی فهیم و ثروتمند مکه، از زنان کم نظیر حجاز به شمار می آمد. او که تبار با فضیلت امین قریش را خوب می شناخت، گویا از راز نهفته در وجود این جوانِ پاک دامن آگاه بود. اخبار معنوی و دل انگیز سفر تجارتی محمد صلی الله علیه و آله به شام، شوق وی را برای ازدواج بیشتر کرد. درایت و هوشیاری این زنِ روشن بین، زمینه خواستگاری را فراهم آورد. خدیجه مشکل مادی ازدواج محمد صلی الله علیه و آله را با هوشمندی حل کرد و تصمیم گرفت مهریه و هزینه عروسی را بپردازد. بدین ترتیب، نجیب ترین جوان قریش با خدیجه پاک نهاد ازدواج کرد.

آغاز رسالت

27 رجب، در حالی که محمد صلی الله علیه و آله عالی ترین مراحل کمال انسانی و عقلانی را در چهل سالگی پشت سر می گذاشت، فرمان رسالت وی از سوی خداوند متعالی صادر و با امر به «خواندن» بدو ابلاغ شد. فرشته وحی که تاکنون چندبار در خواب و بیداری بشارت هایی به حضرت داده بود، این بار در «غار حرا» آیات الهی را بر رسول خدا فرود آورد و گفت: «بخوان». حضرت محمد صلی الله علیه و آله که در حالتی عجیب فرو رفته بود، فرمود: «خواندن نمی دانم». صدای جبرئیل دوباره در جانش پیچید که آشکارا گفت: «بخوان ای محمد». حضرت پرسید: «چه بخوانم؟» جبرئیل پاسخ داد: «بخوان به نام پروردگارت که آفرید. انسان را از خون بسته شده آفرید. بخوان و پروردگار تو کریم ترین کریمان است؛ آن خدایی که بشر را علمِ نوشتن به قلم آموخت».

دعوت پنهانی و تبلیغ عملی

از آنجا که سرزمین حجاز دورانی بس طولانی به شرک و بت پرستی آلوده بود و مردم در مُرداب خرافه ها و تعصب ها روزگار می گذراندند، اعلان یک باره دعوت توحیدی و مخالفت با همه مظاهر جاهلیت، جز برای گروه خاصی از اهلِ معرفت، قابل تحمل نبود. رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله با توجه به این مطلب، تبلیغ و دعوت پنهانی خود را به مدت سه سال آغاز کرد تا با بسترسازی مناسب و تربیت اعضای اصلی تبلیغ، زمینه اعلام آشکارِ رسالت خود را فراهم آورد.

دعوت عمومی

پس از اینکه پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله خویشان خود را انذار و آشکارا آنها را به دین اسلام دعوت کرد، در سومین مرحله از مأموریت خود در دعوت اجتماعی و گذر از جامعه جاهلی، گامی بلند برداشت و پس از آنکه فرشته وحی فرمان هدایت عمومی را به وی ابلاغ کرد، طنین «یا صباحاه» در کوه صفا پیچید. نسیم روح افزای آیات الهی و منطق نیرومند پیامبر صلی الله علیه و آله نظر بسیاری از مردم را جلب کرد. گروهی اسلام آوردند، دسته ای به تفکر فرو رفتند و عده ای مخالفت ورزیدند.

علل مخالفت با اسلام

مخالفان دعوت توحیدی پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله را می توان در سه گروه مشرکان، یهودیان و منافقان طبقه بندی کرد. قرآن کریم عوامل زیر را سبب مخالفت با رسول خدا صلی الله علیه و آله و نپذیرفتن وحی الهی از سوی گروه های یاد شده می داند:

1. نا مأنوس بودن توحید؛ 2. بشر بودن پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ؛ 3. حسد ورزیدن به موقعیت ارزشی اسلام؛ 4. روی آوردن مستضعفان به پیامبر صلی الله علیه و آله ؛ 5. اعتقاد به جبر؛ 6. دل دادگی به دنیا؛ 7. هراس از فروپاشی نظام قبیله ای؛ 8. اطاعت کورکورانه از نیاکان؛ 9. در خواست های نا به جا و ناممکن.

هجرت

هنوز سپیده دم، قلب سیاه شب را نشکافته بود که خبر بیعت اهل یثرب و پیمان آنها با پیغمبر صلی الله علیه و آله به گوش سران شرک رسید. از این رو، شکنجه و آزار مسلمانان هر روز بیشتر شد تا آنجا که رسول خاتم صلی الله علیه و آله به دستور خداوند فرمان هجرت مسلمانان به یثرب را صادر کرد.

جبهه باطل به زودی دریافت که یثرب، پناهگاه مناسبی برای مسلمانان شده است. احتمال هجرت پیامبر بدان دیار و دعوت آزادانه به یکتاپرستی، زنگ خطری بود که وفاداران بت ها را سخت بیمناک کرد. بنابراین در نشستی مشورتی، تصمیم به قتل پیامبر صلی الله علیه و آله گرفتند. رسول خدا صلی الله علیه و آله گنجینه اسرارش، علی صلی الله علیه و آله را فرا خواند و فرمود: در بسترم بخواب و روپوش مخصوص مرا بر خویش بیفکن. علی صلی الله علیه و آله پرسید: آیا شما جان سالم به در خواهید برد؟ فرمود: آری. حضرت علی علیه السلام با آگاهی از احتمال کشته شدن، مشتاقانه برای نجات جان مقتدای خویش در بستر پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله خوابید و رسول حق نجات یافت. این فداکاری آن قدر خالصانه و پراهمیت بود که مورد ستایش خداوند قرار گرفت.

تأسیس مسجد

پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله پس از گذر از مسیرهای بیراهه و طاقت فرسا در طی پانزده روز در دهکده قبا مورد استقبال گروهی از اهالی قرار گرفت و در طول چند روزی که منتظر رسیدن کاروان اهل بیت بودند، در آنجا مسجدی بنیان نهاد. ساختن مسجد که نهادی اجتماعی، نشان وحدت مسلمانان و مرکز آموزش و پرورش و پرستش است، مهم ترین و نخستین اقدام عملی پیامبر صلی الله علیه و آله برای پیوند دین و دانش به شمار می آمد.

پیمان برادری میان مسلمانان

از دیگر اقدامات نخست رسول خدا صلی الله علیه و آله در مدینه، برقرار ساختن پیمان برادری میان مسلمانان به صورت دو به دو بود. این مسئله در کاستن از قدرت پیمان های جاهلی اهمیت زیادی داشت؛ به ویژه اینکه خداوند متعالی آن را در سال نهم هجرت مورد تأکید قرار داد.

ایجاد روحیه تعاون، همکاری و اتحاد جامعه اسلامی بر اساس برادری دینی، از نتایج قطعی چنین پیمانی به شمار می آید. در واقع باید این اقدام را پس از ساختن مسجد، دومین اقدام ضروری برای تقویت بنیه جامعه اسلامی دانست.

نخستین قانون اساسی

ابتکار الهی هجرت به مدینه، ضمن نوید امنیت به مهاجران، به جنگ های خونین میان قبایل اُوس و خَزرج پایان داد و ساز و کار ساختن جامعه را فراهم آورد. در قالب نخستین قانون اساسی مدینه و اتحاد سیاسی مسلمانان با اهل کتاب، حقوق اقلیت های مذهبی به رسمیت شناخته شد و محیط مناسبی برای تعامل فکری میان ساکنان مدینه ایجاد گردید.

بنیان مسجد در کنار برادری اسلامی، منشور وحدت میان مسلمانان و لزوم پای بندی قبایلِ مختلف به اصول و ارزش های اسلام به عنوان امت واحد اسلامی، پایه های تمدن اسلامی را استوار ساخت.

دو ویژگی خاص

خداوند متعالی، پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله را شخصیتی جهانی می داند و درباره قلمرو رسالت او می فرماید: «ما تو را برای جهانیان فرستادیم» و از طرف دیگر می فرماید: «خداوند بر مؤمنان منت نهاد و پیامبری را از خودشان در میان آنها برانگیخت». منّت، نعمت سنگین و بزرگی است که تحمل آن آسان نیست. از این رو، فقط مؤمن از عهده پذیرش نعمت پیامبری و اطاعت از او برمی آید. رسالت پیامبر برای همه انسان ها تا روز قیامت هست، ولی فقط مؤمنان از فیض رسالت بهره مند می شوند و خدا تنها بر آنان منت نهاده و رسولی از بینشان مبعوث کرده است. دلیل این مطلب، نپذیرفتن این نعمت از سوی غیر مؤمنان است؛ همان گونه که خداوند در ادامه آیه نخست می فرماید: «اما بیشتر مردم آگاه نیستند» و همین ناآگاهی، موجب محروم شدن از این نعمت می شود؛ زیرا تحمل آن برایشان مقدورنیست.

پاکیزگی

پیامبر مکرم اسلام صلی الله علیه و آله به پاکیزگی، بسیار توجه داشت و در این مورد نمونه و سرمشق بود. افزون بر آداب وضو، بیشتر روزها خود را شست وشو می داد و هر دو را جزء عبادت می دانست. آن حضرت همیشه خود را خوشبو می کرد؛ به طوری که پس از گذشتن از جایی، همه کسانی که در آنجا بودند احساس بوی خوش می کردند. مردم حتی در شب تاریک هم بدون اینکه صورت آن وجود مقدس را ببینند، از بوی خوشش، حضورش را درک می کردند. خود آن حضرت می فرماید: «عطر زدن و مسواک کردن از سنت های پیغمبران است». مرحوم طبرسی در کتاب مکارم الاخلاق نقل کرده است که عادت رسول خدا صلی الله علیه و آله این بود که به آب نگاه می کرد و موی سرش را صاف می کرد و شانه می زد و می فرمود: «خداوند دوست دارد وقتی بنده اش برای دیدار برادرانش از خانه بیرون می رود، خود را مرتب کند و زینت دهد».

پاسداری از حریم قانون

پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله از هر نوع بدرفتاری که به شخص مقدسش می شد، چشم پوشی می کرد، ولی بر متجاوزان به حریم قانون سخت می گرفت و در اجرای عدالت کوتاهی نمی کرد؛ چرا که قانون عدل، سایه امنیت اجتماعی و حافظ کیان جامعه است و نباید آن را بازیچه و دستخوش افراد هوسران قرار داد و جامعه را فدای فرد کرد. آن حضرت می فرماید: «به خدایی که جانم در دست اوست، در اجرای عدل درباره هیچ کس سستی نمی کنم؛ اگر چه مجرم از نزدیک ترین خویشان خودم باشد».

احترام به افکار عمومی

پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله در موضوعاتی که به وسیله وحی و نص قاطع، حکم آن معین شده بود، اعم از عبادات و معاملات، چه برای خود و چه برای دیگران حقی برای مداخله و اظهارنظر قائل نبود و این دسته از احکام بدون چون و چرا و با تمام حدودِ مقرّر اجرا می شد. در قرآن کریم نیز این کار تأیید شده است.

اما در موضوعات مربوط به کار و زندگی اگر جنبه فردی داشت، افراد آزادی عمل داشتند و کسی حق مداخله در کارهای خصوصی دیگری نداشت. نیز در موضوعات اجتماعی، ایشان حق اظهار نظر را برای همه محفوظ می دانست و با اینکه فکر و هوش سرشارش در تشخیص مصالح امور بر همگان برتری داشت، هرگز به طور یک جانبه رفتار نمی کرد و به افکار عمومی بی اعتنایی نمی نمود و نظر مشورتی دیگران را مورد مطالعه و توجه قرار می داد.

تکریم پیامبر صلی الله علیه و آله

خدای سبحان برای تکریم رسول اکرم صلی الله علیه و آله در قرآن آداب و معارفی را تبیین می کند؛ از جمله می فرماید: «ای پیامبر! ما تو را به عنوان شاهد و بشارت دهنده و ترساننده به سوی مردم فرستادیم تا مردم، به خدا و پیامبرش ایمان بیاورند و آن حضرت را حمایت و تکریم کنند». بنابراین، بزرگداشت پیامبر صلی الله علیه و آله به عنوان شعار اسلامی همیشه پایدار است؛ زیرا مقام رسالت آن حضرت صلی الله علیه و آله همواره زنده است و بزرگداشت ایشان، در کنار ایمان به خدا و تسبیح و تقدیس او آورده شده است. در روایتی از حضرت رسول صلی الله علیه و آله می خوانیم: «بهترین اعمال در آخرت سه چیز است: صلوات بر محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله ؛ آب رسانی به تشنه ها؛ دوستی علی بن ابی طالب علیه السلام ».

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان