پگاه حوزه، ش 66 و 67
چکیده: در کنار دو دیدگاه سنتی و سکولار، فریادهایی نیز شنیده می شود که خواهان اصلاح گفتمان اسلامی درباره زن است . این مقاله به تبیین آرای شیخ محمد غزالی و شیخ یوسف قرضاوی، دو نمونه بارز این گفتمان اصلاحی، می پردازد .
شرایط فعلی جهان اسلام، شاهد جبهه گیری شدید و آشکار دو جریان اسلامی و سکولار در قملروی فکری فرهنگی، و در موضوعات مختلف اجتماعی، اقتصادی و سیاسی است . مسئله زن یکی از مسائلی به شمار می رود که درگیری این دو جریان در آن متبلور شده است .
ویژگی های گفتمان اسلامی درباره زن
1 . سنت گرایی و التزام به نص: هرچند گفتمان اسلامی در موضوعاتی مانند اقتصاد و سیاست به دلیل دلبستگی به قدرت و علاقه مندی به ایجاد تغییر در آن، به اجتهاداتی دست یازیده است، ولی در زمینه مسائل متعلق به زن، با شعار التزام به نص، از تلاش فکری و اجتهادی باز مانده است . به عبارت دیگر، به جای آنکه با پذیرش نص، برای ترجمه و تطبیق آن با شرایط زندگی، به احیای آن بپردازد، با نگرش متحجرانه به واژه های نص و ارتباط آن با مبنای آرای فقیهان سابق، از شناخت ثابت و متغیر آن در فقه و فتوا باز مانده است .
2 . تاریخ گرایی و سطحی نگری: گفتمان اسلامی در محدوده تجربه تاریخی عصر نبوی گرفتار آمده و نتوانسته است از این تجربه تاریخی و ریشه های آن به عنوان منبعی برای زایش تجربه های نوین استفاده کند تا این تجربه های جدید، در همان مسیر حرکت کرده و نمونه های تازه ای را متبلور سازد . این جریان، تکریم پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم از زنان و یا مشارکت زنان صحابه را به عنوان نشانه های توجه اسلام به حقوق زن مطرح می سازد; بی آنکه بداند با چه شیوه ای قارد است وضعیت فعلی زنان را جهت دهد، یا اینکه چگونه می تواند از این تجربه به عنوان وسیله ای برای تبیین زندگی روزمره در قرن پانزدهم هجری بهره برد . این سطحی نگری در مواجهه با مسائل، و فقدان تعمق، ریشه یابی و تدوین آنها موجب اخلال در کار زن شده و به دو راه حل انجامیده است: محدود شدن کار زنان به زمینه ها و مشاغل معین، و یا فراغت کامل برای خانواده .
تحجر متفکران سکولار
با گذشت چند دهه، طرح ها و اندیشه های گفتمان سکولار تغییر نکرده است و همچنان گرد مفهوم مردسالاری دور می زند; مفهومی که از دیدگاه اسلامی کاملا با قوامیت مرد تفاوت دارد .
منظور از مردسالاری، از نظر لغوی، حکومت مرد است و ریشه آن به عنوان یک مفهوم، به تمدن رم برمی گردد که پدر خانواده بر تمامی افرادی که تحت سرپرستی وی قرار داشتند، اعم از دختران، پسران، زنان و همسران فرزندان، حاکمیت مطلق داشت . مفهوم مردسالاری در نوشته های دوران جدید برای نقد سیطره پدر در خانواده به کار برده شد .
به کارگیری مفهوم پدرسالاری نیز در غرب به دو جریان مربوط می شود: جریان علمانیت که دین را پایه اساسی توجیه کننده اعمال پدرسالاری و ایجاد مبنای شرعی برای آن می داند; زیرا خداوند نیز خود دارای ذاتی پدرمآبانه و سلطه گر است; جریان مارکسیستی که در انتقاد از نظام طبقاتی جامعه و دولت از این مفهوم استفاده می کند و اعتقاد دارد این دو دارای بنیان های پدرسالاری هستند . مفهوم پدرسالاری در دوران معاصر، برای رد دین و قبض دولت به کار رفته است . در نتیجه، با دیدگاه اسلامی که به وجود دولت به عنوان چارچوبی برای اداره امور سیاسی اعتقاد دارد، کاملا تعارض دارد . اختلاف دیدگاه اسلامی با دیدگاه غربی درباره خانواده، به تفاوت نگرش آنها به دین و رابطه زن و مرد مربوط می شود و در واقع، معرفت شناسانه و سیاسی است و بدون در نظرگرفتن نظریه سیاسی، قابل درک نخواهد بود .
جریان سکولار، در تلاش های علمی خود برای نزدیک شدن به فهم متون دینی و شرعی، به رای و نظر جمهور ملتزم نمی باشد و با روش اجتهادی آنان، که بر پایه احترام به اصول تفسیر و علم اصول می باشد، مخالفت دارد; یا آن که با هجوم بر راویان و طعن آنان و قراردادن نص در جایگاهی تاریخی، صلاحیت آن را به زمان نزول محدود می نماید . در این شیوه، تعامل با نص دینی از طریق ابزارهای اصول فقه انجام نمی شود; بلکه به شیوه ای صورت می گیرد که به گفتمان نزدیک تر است .
گفتمان اصلاحی
اما در مقابل این جریان سکولار، فریادهایی نیز شنیده می شود که خواهان اصلاح گفتمان اسلامی درباره زن است . اینک به دو نمونه بارز این گفتمان اصلاحی، یعنی شیخ محمد غزالی و شیخ یوسف قرضاوی، از اندیشمندان معاصر، اشاره می کنیم:
شیخ محمد غزالی و نگرانی های زنان
شیخ محمد غزالی از ابتدای فعالیت علمی خود، از شریعت اسلامی دفاع کرده است خواننده تالیفات وی، این اخلاص در دفاع از اسلام را در آثار وی می یابد .
شیخ، خیلی زود، به وجود مشکلاتی در رابطه با مسائل زنان در جهان اسلام پی برد . وی در کتاب اسلام و نیروهای بیکار، که در اوایل دهه شصت میلادی انتشار یافت، به بررسی وضعیت نامطلوب زنان در دنیای اسلام پرداخت . وی در این کتاب، همگان را به انجام اصلاحات و بازگشت به اصول فرا می خواند . با وجود این، همچنان از رسوبات کهن «الازهر» متاثر است و از بیم الگوی مسلط و قدرتمند غربی، که در صدد است زن را از کانون خانواده جدا کند و بدون تعیین ضوابط، به مشارکت در زمینه های عمومی فراخواند، همچنان موضع محافظه کارانه خود را حفظ می کند . به عقیده او، جنس مرد از زن قوی تر است و برتری برخی از زنان در بعضی از زمینه ها به این حقیقت کلی خدشه نمی رساند .
در نتیجه، نگرانی اخلاقی و «سد ذرایع » تنها دغدغه ای است که خواننده در دسته اول آثار شیخ می یابد . شیخ در حقوق بشر بین تعلیم اسلام و اعلامیه ملل متحد، از مشارکت زنان استقبال می نماید; اما مشارکت آنان را به شروطی از قبیل داشتن نیاز مالی، یا به قلمروی حرفه هایی معین که برای زن مناسب تر است، محدود می گرداند . همچنین مطالبی را در دفاع از قوامیت مرد بیان کرده، متعرض ممارست های سوء مردان در منع زن از مشارکت در امور عمومی نمی شود .
شیخ، در سال های بعد، به اهمیت موضوع پی برده، مسائل را در قلمروی گسترده تری مطرح می کند و درمی یابد که به جای تاکید بر اصل مشارکت و نقش زن، باید به تعیین ضوابط مشارکت پرداخت .
در اوایل دهه هشتاد میلادی، گفتمان و افکار وی در خصوص مسئله زن، در دامنه گسترده تری تکامل یافت . این گفتمان جدید عبارت است از پاکسازی فرهنگ های موروثی، و تاسیس روشی سالم برای مواجهه با اصول، یعنی قرآن و سنت، تا از این طریق، فهم و درک خود را از نظر آلوده به هوای نفس یا متاثر از عادت ها و سنت های موروثی تطهیر کنیم .
پس از آن، شیخ می کوشد با پرداختن به واقعیت های موجود در جامعه، گسست فراوان میان تعالیم اسلام و وضعیت زنان را روشن کند . در صد پرسش از اسلام می گوید: «من این سؤال را مطرح می کنم که آیا در جهان اسلام با زنان مطابق تعالیم اسلام رفتار می شود . گمان نمی کنم چنین رفتاری تحقق یافته باشد، مگر به صورت جزئی و بسیار اندک » . شیخ در پاسخ به پرسش هایی درباره مسائل مربوط به زنان و نقش آنان در جامعه، بر اهمیت آموزش، و مشارکت زنان در فعالیت های مساجد تاکید می ورزد و با اشاره به زنان پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم و زنان صحابی به بیان حقوق زن در خانواده و جامعه می پردازد .
وی بر این مطلب واقف است که «دینداران فاسد» - به تعبیری - از همان دوران رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم مانع شدند که زن مسلمان در مسیر شکوفایی خود حرکت نماید . ممکن است تصور شود که این نظرات اندیشه هایی است که با تمدن جدید همسویی دارد . وی با رد این گمانه زنی می گوید: «مایل نیستم که از مطالب من استنباط شود که من خواستار انتقال آثار تمدن غربی به جوامع خودمان هستم ... می خواهم نصوص مکتوب یا مفهوم از سیره و رفتار پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم و سلف اول او اعمال شود» . او عقیده دارد که آینده اسلام بسته به این است که ما نظر خود را درباره بسیاری از مسائل، از جمله موضوع زنان، اصلاح نماییم .
در پایان دهه هشتاد میلادی، کتاب مهم شیخ محمد غزالی، سنت نبوی بین اهل فقه و اهل حدیث انتشار یافت . بخش دوم کتاب، که به مسئله زن اختصاص دارد، با بررسی مسئله حجاب شروع می شود و در آن، جواز کشف قرص صورت بیان می گردد . شیخ، با پرداختن به این مسئله، موضوعی را که احتمالا می تواند به وسیله ای برای ممنوعیت کلی زن از ورود به امور عمومی تبدیل گردد، از سر راه برمی دارد و هدفش بازگشت به اصول و احیای فقه اعتدالی است در اینجا از زن مسلمان می خواهد که در زندگی عمومی و حیات اجتماعی مشارکت کند .
شیخ، در شرایطی که دشمن از جهات مختلف در جهان اسلام نفوذ کرده، به این نکته پی برده است که این عصر به زنانی نیاز دارد که از منزل خارج شده، در عرصه های گوناگون جهاد کنند . بنابراین نظر سابق خود را صیقل داده و در کتاب اخیر، ضمن تاکید بر نقش خانواده، بر اهمیت نقش زنان در فرصت های اجتماعی تاکید می کند .
شیخ اذعان دارد که در بین زنان، افرادی هستند که به خوبی توان اداره امور جامعه اسلامی را در زمینه های مختلف دارا می باشند: «مؤنث یا مذکر بودن چه دخالتی در این امر دارد؟ زن متدین از مرد کافر بهتر است » .
تلاش فکری و نظرات عالی شیخ درباره امور امت و وضعیت زنان در کتاب مسائل زن بین سنت های موروثی و وارداتی به اوج تعالی خود می رسد . در مقدمه آن می خوانیم که انسانیت با دو بال زن و مرد پرواز می کند و شکستن یک بال به معنای توقف و سقوط است .
شیخ در این کتاب، به مقایسه بین وضعیت زنان در جامعه اسلامی و جوامع دیگر می پردازد و اندوه خود را از وضعیت زنان آشکار می کند . هم چنین صفحات مفصلی را به بیان تاریخ مشارکت و حضور زن در ایجاد نهضت و تمدن اسلام اختصاص داده است . سپس به بیان مفاهیمی می پردازد که می باید درباره آنها اصلاح صورت گیرد و در نهایت، مردان و زنان را به آداب پاکیزه جامعه اسلامی تذکر می دهد .
شاید نقطه اوج تالیفات شیخ درباره زنان مطلبی است که او در کتاب میراث فکری ما در میزان عقل و شرع بیان می کند; زیرا در این کتاب گامی فراتر نهاده و به بیان نقشی می پردازد که زن در ایجاد «تمدن اسلام و میراث فرهنگی آن » داشته است .
سیر دائمی تالیفات شیخ این نکته را می نمایاند که او همواره بر اهمیت و محوریت خانواده از نظر اسلام، و چالش هایی که در این عصر با آن مواجه می باشد، تاکید ورزیده است . این اهتمام، در ابتدا، صبغه و رنگی اخلاقی داشت و در آن، به رذایلی که به لت خروج از منزل می تواند بروز نماید، پرداخته می شود . آن گاه که به حقوق بشر می پردازد، قسمتی از گفتار خود را به خانواده اختصاص می دهد و از این طریق، مفهوم اسلامی حقوق را در قالب حقوق جمعی و دوجانبه - و در مواجهه با مفهوم سکولار و فردی - مطرح می نماید . وی تاکید دارد که التزام به سلوک و اخلاق اسلامی ضرورت داشته و نمی توان به اندازه تار مویی از آن کوتاه آمد: «نمی خواهیم که زن از دوران حریم خارج شده و به عصر حرام منتقل گردد» .
با وجود آنکه شیخ در موضع گیری های خود از مشارکت زنان در فعالیت های عمومی امت اسلامی حمایت می کند، ولی هم زمان بر اهمیت کانون خانواده و نقش زن در آن تاکید می ورزد و می داند که با گفتار و حسن نیت نمی توان به رفع اشکال پرداخت . بنابراین می کوشد که یک راه حل عملی ارائه نماید که بتواند بین این دو وظیفه موازنه ایجاد کند . یکی از پیشنهادات وی این است که مشاغل نیمه وقت برای بانوان فراهم گردد، تا برای آنان جمع بین حضور در کانون خانواده و فعالیت در عرصه اجتماع ممکن گردد .
همچنین، عالمان دینی را به مطالعه دقیق این موضوع فرا می خواند که چگونه در صدر اسلام، روابط بین زن و مرد تنظیم شده بود و چگونه تمامی افراد خانواده می توانستند در صحن مسجد اجتماع نمایند ... و چگونه تمامی فقها بر این مطلب اجماع دارند که اگر میهن اسلامی مورد هجوم همگانی واقع شود، هر مسلمانی وظیفه دارد که با مال و جان خود از سرزمین اسلامی خود دفاع کند . در پرتو این روابط که توسط شرع تنظیم گردیده است می توان محیطی را تصور کرد که خانواده در آن شکل گرفته، شکوفایی و حمایت یافته و رسالت خود را ایفا نماید .
شیخ محمد غزالی از همان آغاز جهت سرزنش را متوجه داخل مجموعه اسلامی کرد و انتقاد از خود را بر نقد دیگران ترجیح داد و تاکید داشت که در این موضوع و مسائل آن «تهاجم فرهنگی در حیطه های فراغ خودی امتداد می یابد» . ازاین رو، اتباع جنبش های مربوط به آزادی زنان را به آرامش فرامی خواند و از آنان می خواست حرکت خود را بر اساس روش های اسلامی تنظیم نمایند تا نهضت آنها با توفیق قرین گردد . وی عقیده داشت که جنبش بالنده زنان بایستی آن دسته از متجددان را که در قلمروی مسائل زنان، بردگی اروپا را پذیرفته اند و در صدد ترویج فساد در سرزمین اسلامی هستند و به موضوع عفت و خانواده اهمیت نمی دهند، از خود طرد نمایند .
زن در اندیشه و فتاوای شیخ یوسف قرضاوی
در نظر قرضاوی، اسلام مؤنث بودن را حرمت می نهد و آن را با ترکیبی از آداب اجتماعی و احکام شرعی حفظ می کند . در واقع، هدف اسلام آن است که فعالیت زن را در جامعه تنظیم نماید و او را در مواضعی که در معرض فتنه یا شبهه قرار می گیرد، حمایت کند; نه آنکه از فعالیت و مشارکت بازدارد . شیخ در تالیفات خود، با استناد بر احادیث صحیح و وقایع سیره تابناک نبوی، نشان می دهد که چگونه زن، در عصر رسالت، به تبلیغ در مسجد و حضور در مجالس علم و حوادث عمومی، و حتی دفاع از دین و دولت می پرداخت .
وی با تاکید بر نقش زن در خانواده، به عنوان نخستین واحد اجتماعی در بنیان امت اسلامی، برای مشارکت او در مشاغل عمومی یا اداری شروط و حدودی تعیین می کند و در هر حال، همچنان مرکز ثقل فعالیتش را خانواده می داند .
شیخ قرضاوی، با محکوم کردن دیدگاه های افراطی و تفریطی درباره زن، دو گروه را به اعتدال فرا می خواند: گروهی که در حق زن کوتاهی کرده، با نگاهی تحقیرآمیز به او می نگرد و در مقابل، دسته دیگری با تجاوز به حدود الاهی و فطرت انسانی درباره شان و مقام زن به افراط افتاده اند .
شیخ به ریشه یابی موضع سخت گیرانه درباره زنان می پردازد و سرچشمه آن را دو چیز می داند:
1 . بسیاری از افراد، از نصوص شرعی، به ویژه نصوص صحیح سنت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم، که متضمن آسان گیری و مقاومت در برابر سخت گیری است، آگاهی ندارند;
2 . آن دسته از نصوص را هم که می شناسند، درست نمی فهمند و آنها را در موضع صحیح خود قرار نمی دهند .
اهلیت و ولایت زن
شیخ، با اشاره به حدیث «زنان! من کسانی را چون شما نیافتم که در عقل و دین ناقص باشند و عقل مرد خردمند را بربایند» افرادی را که حدیث سابق را به تنهایی به عنوان یک نص اساسی در خصوص برخورد با زن و دیدگاه اسلام درباره وی لحاظ کرده اند، سرزنش می کند و عقیده دارد که این یک خطای آشکار و روشن است که با روش متعارف و معمول برخورد با قرآن و سنت مخالفت دارد . وی همچنین بر یک قاعده اصولی تاکید دارد که بر اساس آن، باید نص را در سیاق مناسبت و شان نزول یا ورود آن مطالعه کرد و پس از آن، عام یا خاص بودن آن را بررسی کرد .
فتوای شیخ درباره جواز یا عدم جواز داوطلبی زنان برای مجالس نمایندگی در چارچوب کلی مشارکت زنان در جامعه تعیین شده و در این خصوص به تاسیس اصل معتبر اباحه می پردازد: در مسئله داوطلبی زنان برای مجالس نمایندگی، برخی استدلال می کنند که نمایندگی زنان موجب ولایت و سرپرستی زنان بر مردان می شود، و این ولایت در شرع ممنوع می باشد . قرآن کریم اصلی را ایجاد کرده است که بر اساس آن، مردان بر زنان ولایت دارند (الرجال قوامون علی النساء) ; پس چگونه می توان وضعیت را عکس کرده، زنان بر مردان ولایت یابند . در اینجا لازم است دو مسئله را مطرح نمایم: نخست آنکه تعداد زنانی که برای مجالس نمایندگی داوطلب می شوند، بسیار محدود است; در نتیجه اکثریت قاطع با مردان خواهد بود و اتخاذ تصمیم در اختیار اکثریت می باشد ... از طرفی آیه کریمه ای که موضوع ولایت مردان را بر زنان مطرح کرده است، این ولایت را تنها در زندگی خانوادگی مقرر داشته است ... اما سرپرستی بعضی از زنان بر بعضی از مردان - در خارج از کانون خانواده - مورد نهی و منع واقع نشده است; بلکه سرپرستی و ولایت کلی زن بر مرد ممنوع می باشد .
زن مسلمان، فردا و آینده جنبش اسلامی
شیخ دست یابی به عزت و عظمت گذشته را تنها از طریق بازگشت به اصول و سرمشق گرفتن از سنت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم و مسیر زنان صحابی امکان پذیر می داند:
«انتظار این است که زن مسلمان از دین و زندگی خود آگاه باشد، واجباتش را نسبت به پروردگارش و تکالیفش را نسبت به همسر و فرزندانش و تعهداتش را درباره جامعه، دین و امت اسلامی به انجام رساند . انتظار داریم که نهضت واقعی اسلامی را رهبری کرده و مبلغی مسلمان، مربی و ارشادکننده ای پر توان و معلم فرزندان هم جنس خود باشد و نهضتی واقعی را رهبری کند» .
هنگامی که شیخ زن را به مشارکت فرا می خواند، به خوبی از شیوه برخورد غرب با زن آگاه است و می داند چگونه مادی گرایی، به فروپاشی بنیان اجتماعی انجامیده، و زن در معرض ستم، زورگویی، تجاوز و سوءاستفاده جنسی قرار گرفته است . این وضعیت موجب اضمحلال خانواده و بنیان اجتماعی گردیده است . ازاین رو، از مسلمانان می خواهد که از افراط و تفریط پرهیز کنند; زیرا اگر زنان در حرکت و عمل خود، از ضوابط و آداب شرعی تخطی نمایند، ممکن است این کار به ازهم گسیختگی اجتماعی منجر گردد . همچنین هشدار می دهد که راه حل جانشین این نیست که با استناد به «سد ذرایع » زنان را در خانه محدود کرده و با سخت گیری های بی مورد، مشارکت آنان را در جامعه تضعیف نماییم .
بنابراین از نظر شیخ، مسئولیت زن مسلمان معاصر، یک مسئولیت ایجابی، و رهایی از رسوبات و سنت هایی است که از دوره های عقب ماندگی و ارتجاع باقی مانده و نقش برجسته و بارز زن را در پیوستن به جنبش بیداری، تضعیف کرده است .
به سوی حل منازعه
گفتمان اسلامی مبتنی بر یک تقسیم کار اجتماعی می باشد: زن مسئولیت زندگی خصوصی را در خانواده بر عهده دارد و مرد برای طلب رزق و اعاده شریعت و ایجاد دولت در زمینه های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی تلاش می کند . هرچند در این امور هم ممکن است زن به صورت استثنایی و از باب ضرورت در زمینه هایی چون تدریس، تبلیغ، امور پزشکی و مشابه آنها مشارکت داده شده باشد .
اما گفتمان سکولار، فعالیت زن در خارج از خانه را شرط استقلال مالی و آگاهی از خویش، جامعه و ضمانت اجرایی مشارکت می داند . در نظر این گروه، خانواده عملا بنیان های مردسالاری را تقویت کرده و مرد در خانواده می تواند قدرت خود را نسبت به زن اعمال کند . پرداختن به وظایف مادری که بر عهده زن نهاده شده، سبب گردیده است زن در امور زنانه و تربیت فرزندان محدود گردد و مردان زمینه های فعالیت سیاسی و فرهنگی را به قلمروی انحصاری خود تبدیل نمایند . ارزش های متعلق به زن، مانند عفت و تعالی به مقام مادری، در واقع ارزش هایی هستند که از نظر ایدئولوژیک به خودآگاهی زن لطمه می زنند . بدین ترتیب، وادار ساختن زن به مشارکت در عرصه های اجتماعی به منظور تحقق آزادی وی، اساس و گوهر گفتمان سکولار درباره زن را تشکیل می دهد . این شیوه، فعالیت اجتماعی را همواره بر مسئولیت های زن در زندگی خصوصی و خانوادگی ترجیح می دهد . از طرفی، مشارکت در قلمروی خانواده به فراموشی سپرده شده تا از میان برود و یا دست کم اصل آن مورد نزاع قرار گیرد .
تردیدی نیست که باید به این دوگانگی و تضاد بین وضعیت خانوادگی و اجتماعی خاتمه داد و با سیاسی کردن کانون خانواده، راه آن را به سوی مسائل اجتماعی گشود و به تمامی نقش های آن، سمت وسویی سیاسی داد . بدین گونه زن و مادر به لحاظ اینکه مشاهده می کند مسائل اجتماعی بر وضعیت خانوادگی، اجتماعی و حرفه ای، آینده فرزندان و شرایط کاری همسرش تاثیر دارد، به سوی مشارکت در امور جامعه کشیده می شود . اگر ما هم زمان با تاکید بر نقش زن در درون خانواده، به تلاش و حرکت حرفه ای، داوطلبانه، فرهنگی و سیاسی وی احترام نهادیم، تضمین کرده ایم که مسائل زنان عملا از مرحله شعار گذشته و با مسائل مهم ملی درآمیخته است . شاید یکی از کلیدهای گشاینده مشکلات اجتهاد این باشد که به انفصال موجود بین علوم اجتماعی و علوم شرعی خاتمه داده شود . از آنجا که کوشش های فکری و اجتهادات علمی شیخ محمد غزالی و شیخ یوسف قرضاوی در درون قلمرو اصول، محصور گردیده بود، نتوانست بین نتایج علمی و مطالعات میدانی و عملیات فقه و فتوا ارتباط مستحکمی ایجاد نماید و به تحلیل، مقایسه و تفکیک دو دیدگاه اسلامی و سکولار درباره طرح های مربوط به زنان بپردازد .
شاید بتوان یکی از مسائل پیشنهادی برای این مطالعه تطبیقی را به این شکل مطرح کرد که ارتباط بین مفاهیم خلافت، ولایت و اهلیت در دیدگاه اسلامی، از یک سو، و مفهوم قوامیت، از سوی دیگر را با مطالعه دقیق و بررسی دلالت های گسترده آن در قرآن کریم بشناسیم و در نتیجه، مفهوم قوامیت را به مسئولیت های مرد در خانواده محدود نکرده، به عنوان مفهومی مطرح کنیم که حاکی از یک واقعیت موجود در سطح مردم جهان می باشد; زیرا این مفهوم، به صورت مکرر، در زمینه مسئولیت هر دو جنس برای رسالت و تبلیغ اسلام به کار رفته است; ولی به صورت یک جانبه به عنوان حق مرد و تکلیفی برای زن در محدوده زندگی خانوادگی مورد استفاده قرار گرفته است .