ماهان شبکه ایرانیان

گستره وظایف زن در خانواده قسمت ششم

«وَ مِنْ آیاتِهِ أنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ اَنفُسِکُمْ اَزواجا لِتسْکُنُوا اِلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً.»

«زیبایی های حکم خدا»

«وَ مِنْ آیاتِهِ أنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ اَنفُسِکُمْ اَزواجا لِتسْکُنُوا اِلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً.»

هبوط آدم ابوالبشر قرین با همسری حوّا به عالم خاک و ورود این دو یار هم اندیش و مهربان از عالم افلاک حقیقت مستوری بود که قرآن کریم با بیانی شیوا و دلنشین از آن پرده برداشت و رمز آرامش و صعود هماهنگ را برای نوع بشر، در پناه زوجیت آشکار ساخت، گرچه این فرود برای آن زوج نخستین ناگوار و طعم تلخ وسوسه و نیرنگ دشمن مکار آنان «شیطان» بسیار دردناک بود و این نزول به عرصه زمین موجبات تألم افکار و آزردگی هر دو را فراهم نمود، لیکن در سایه همسری و کفویت و همتایی خویش توانستند سیمای عروجی زیبا را ترسیم و تجربه ای شیرین از رجوع و بازگشت به حق را برای زمینیان با همدلی و تفاهم تشریح نمایند و برای هر زوج کمال گرا و عاقبت اندیش تا پایان زندگی بشر، درس عبرت و آموزندگی ارایه دهند.

آری، آن گاه که هر دو با عزمی راسخ و قلبی نادم ولی مطمئن به عنایت خالق و زبانی تائب زمزمه «تُبْ عَلَیْنا» و «ربّنا اِنّنا ظَلَمْنا اَنْفسنا» سر می دهند، و زندگی زمینی را با همه دشواری هایش بر مبنای رجوع به حق و استمداد از او آغاز می کنند و این پیام عملی را از فراسوی زمان و مکان به گوش فرزندان خویش می رسانند که ای بنی آدم! در سایه زوجیت و در پناه هم اندیشی و کفویت می توان همه فراز و نشیب ها و پستی و بلندی های زندگی زمینی را در نوردید، از وادی تلخ شکست و ناکامی قدرتمندانه عبور کرد و به عرصه تلاش و امیدواری و شادی های زندگی رسید و از دنیای ظلمات و اسفل سافلین به سبب ارتباط و استمداد از خالق اعلی علیین به روشنایی و نور رسید و شایستگی ها را در آغوش کشید. پس سنت زیبای ازدواج و نکاح امری فطری و طبیعی در زندگی بشر از روز نخستین بوده و بر این اساس، در همه شرایع و جوامع مدنی صالح بر آن ترغیب شده و بر هیچ انسان خردمندی پوشیده نیست که سلامت و امنیت جوامع در گرو سلامت و امنیت خانواده است. بلکه حفظ و گسترش قدرت ملی و استقلال سیاسی و اقتصادی، ریشه در استحکام بنای خانواده دارد، زیرا توانمندی و صلاحیت جامعه، رویکردی از توانایی افراد آن است و این توانایی جز در سایه صلابت و استحکام خانه و خانواده شکل نمی گیرد؛ چنانچه امیر مؤمنان آشنا به حقایق عالم در کلمات متعدد خویش به این امر اشارت دارند، از آن جمله در روش های حکومتی در عهد نامه مالک اشتر می فرماید: «ثم اَلْصِقْ بِذویِ الأحساب وَ اَهلِ البیوتاتِ الصالِحةَ وَ السَوابِقِ الحَسَنَه....» (1) ای مالک در امور حکومت، انسان هایی را به کار بگمار که از شرافت خانوادگی و حسبی و نسبی لازم برخوردار باشند و در خانه های شایسته رشد و پرورش یافته باشند زیرا ریشه های کرامت و بزرگواری و فضیلت از آنجا آغاز می شود.

در کلامی دیگر می فرماید: «اذا کَرُمَ اَصْلُ الرَجُلِ کَرُمَ مَغیبُهُ وَ مَحْضَرُه.»(2) اگر انسان از کرامت و اصالت خانواده برخوردار باشد دیگر نیازی به مراقب و نگهبان ندارد که در حضور و غیاب، رفتارش پسندیده و یکسان است.

و این همان دغدغه انسان امروزی و موجب نگرانی در جوامع بشری است تا بدانجا که پیوسته اندیشمندان جوامع را به اعتراف تلخی از حکایت جدایی بشر از این اصل واداشته و در رجعتی دوباره و در حرکت های پست مدرنیسم، توصیه به بازگشت آن می کنند.

«ژوسران» دانشمند بزرگ فرانسه می گوید: «تاریخ به ما می آموزد که تواناترین ملتها مللی بوده اند که خانواده در آنها قویترین سازمان را داشته است.»(3)

از سویی آن گاه که ریشه ها و بنیان مفاسد و بزهکاری در جوامع ارزیابی می شود عمده ترین مشکلات از ناحیه انسان هایی متوجه جامعه است که در مأمن و پناهگاه خانواده رشد نیافته اند و کمبودهای عاطفی و اخلاقی و فقدان دامان گرم خانواده، آنان را به حلقوم تباهی و یا اعتیاد و مفاسد کشانده است.

در یک تحقیق که بعد از جنگ جهانی دوم صورت گرفته این مسئله روشن گردیده که کودکانی که در جریان جنگ بی سرپرست شده اند و تربیت آنان به مراکز دولتی و پرورشگاهی واگذار شده به لحاظ عواطف و احساسات و حتی نیروی عقلی نسبت به کودکانی که در خانواده پرورش یافته اند، کمبودها و خلأهایی دارند که این کمبودها حتی بعد از یک سالگی بروز و ظهور می کند.(4)

اینجاست که روشن می گردد که نقش ثبات، اقتدار و پیوستگی و همبستگی در خانه و خانواده نسبت به استحکام، پویایی، اقتدار و بالندگی جامعه چیست. و در صورت فقدان یا وجود خلل در آن، هیچ نهاد و سازمان مجهزی نمی تواند جای آن را بگیرد، و سهم دولت ها در راستای تأمین این هدف حیاتی فقط تدارک زمینه های رشد اخلاقی، حقوقی، اقتصادی خانواده ها و ایجاد تسهیلات لازم در جهت شکل گیری خانواده و ازدواج سالم و هدایت آنها به سوی عدالت اجتماعی و حاکمیت صفا و صمیمیت در آنهاست.

و از سوی دیگر، هرچه از عمر زندگی اجتماعی انسان می گذرد و اهمیت و نقش خانواده روشنتر می گردد پویایی و قوام و کمال قوانین الهی در استواری این کانون و رجحان آن نسبت به پیمان ها و قوانین ساخته بشر آشکارتر می گردد و رعایت اصول و ضوابط شرعی و پذیرش حقوق و وظایف متقابل از سوی زوجین ضرورت بیشتری می یابد و در تقابل فرهنگ ها و تعارض روش ها کاملاً این حقیقت برای بشر خودباخته در مقابل تکنیک و ابزار و صنعت روشن می گردد که پایه قوانین الهی و فلسفه تدوین آن بر پایه ایجاد انس و الفت برای انسانی است که سرشت او با انس و همدلی سازگار است، لذا در این نوع از قانون گذاری محوریت حق سالاری بر پایه مصلحت و تکامل خانواده است و هر گونه فردیت، چه در قالب مرد سالاری و چه در قالب زن سالاری، نفی می گردد و در واقع، ازدواج همان الفت و مؤانستی است که طبیعت انسان طالب است.

در سلسله مقالات گذشته، مطالبی چند در زمینه اصول حاکم بر خانواده از دیدگاه قرآن چون اصل صلح، اصل دوری از فردیت و بخل، اصل فضل، اصل معروف، اصل مودت و رحمت، اصل رعایت مصلحت، اصل کرامت انسان،.... بیان گردید و نیز در تبیین گستره وظایف زوجین و تقسیم عادلانه کار، به بحث از وظایف مردان و موارد نشوز زوج، نحوه ریاست مرد، و تأمین امنیت و عدالت و محبت در کانون خانواده و نیز نسبت به مسئله تمکین و نشوز زن و نحوه اصلاح آن از دیدگاه قرآن و نفی هر نوع خشونت بر اساس خواهش های نفسانی و دریافت های شیطانی و به جایگاه «وعظ، هجر، ضرب» در آیه مربوط به نشوز زن به طور مشروط و مبسوط از منظر آیات و روایات و شیوه پیامبر صلی الله علیه و آله و ائمه معصومین علیه السلام پرداخته شد.

در این گفتار بر آنیم که ادامه بحث وظایف زن و موارد نشوز آن، از منظر روایات و سیره ائمه علیه السلام و نیز فلسفه هر یک از اوامر و نواهی، ارزیابی شود. گستردگی و وسعت روایات در این عرصه هم مانند عرصه گستره وظایف مردان ما را بر آن داشت تا در نوع وظایف زنان هم تقسیماتی صورت پذیرد.

روایات دسته اول:

زیبایی های رفتاری زن

این دسته متونی است که در آن، به الگوهای رفتاری زنان اشاره رفته است که خود شامل دو بخش است، بخش اول شامل معرفی بهترین زنان که شیوه های رفتاری آنان تأیید و تحسین شده و نتایج کار آنان در دو سرا ارزشمند محاسبه گردیده و بخش دوم با عنوان «شرار نساء کم» زنان که به دلیل نوع عملکردشان و تخلف آنان از وظایف الهی مورد نکوهش و ملامت قرار گرفته اند و به واسطه عدم شایستگی رفتاری به عقوبتی شوم در دنیا و آخرت مبتلا و یا وعده داده شده اند.

در این روایات، مهمترین وظیفه برای زوجین را به صورت عام و برای زن به صورت خاص، حسن سلوک و زیبایی در رفتار و معاشرت نیکو معرفی می کند، و از آن جهت که در تقسیم وظایف و تدبیر امور منزل مسئولیت آرامش و سکونت خانواده به عهده او گذارده شده و کلیدهای عاطفه و رموز ایجاد روابط قلبی و روانی مناسب در طبیعت به دست اوست، لذا قانون گذار حکیم هستی بر اساس داده های خاص زنان که مظهر مودت و رحمت حق و مظهر زیبایی های خلقت اند. ستانده ها و انتظاری مناسب با جایگاه او دارد که با وظایف مرد که تدبیر و سیاست گذاری خارج از خانه و تدارک امور مالی و تأمین امنیت خارجی خانه است، فرق دارد؛ لذا در پرهیز از هر گونه تشنج آفرینی و منش های غیر متعارف و ناشایست؛ زشت خویی و ترش رویی را شدیدا برای مادر و همسر مذمت می نماید و او را نقش آفرین در ثبات، امنیت، سلامت جسم و روان و منشأ پویایی و حرکت اعضا محسوب می نماید.

در حقیقت، چون او اساس شکل گیری هویت خانواده است و حتی شخصیت اجتماعی همسر و فرزندان متأثر از فاعلیت اوست لذا سعادت و شقاوت خانواده منسوب به اوست. اینجاست که در روایات بالاترین زینت و نهایت سعادت برای مرد همسر شایسته و با صلاحیت معرفی شد و نخبگان و مرشدان قبیله بنی آدم ارزشمندی خود را حاصل تلاش و پاکدامنی و تدابیر صحیح تربیتی مادر می دانند. که ما در اینجا به ذکر تعدادی از این روایات می پردازیم.

1 - مرحوم کلینی از امام رضا علیه السلام نقل می کند که حضرتش فرمود: «هیچ فایده ای به کسی نمی رسد بهتر از اینکه برای او بانویی باشد که نگاه و مصاحبت با او موجب سرور و شادمانی همسر باشد و در غیاب شوهر امانت دار و حافظ حریم خویش و خانواده و اموال شوهر است.»(5)

2 - امام صادق علیه السلام می فرماید: «که مردی نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله می آید و می گوید: «همسری دارم که هرگاه به خانه می روم به استقبالم می آید و هرگاه از منزل بیرون می روم مرا بدرقه می کند، وقتی مرا اندوهگین می بیند می گوید: تو را چه چیز اندوهناک ساخته؟ اگر برای معشیت دنیا ناراحتی، که دیگری عهده دار روزی توست و اگر برای آخرت ناراحتی، خدا بر همّ تو بیفزاید. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود (ای مرد) خداوند را در زمین کارگزارانی است و این بانو یکی از آنهاست و نیمی از پاداش شهید از برای اوست.»

3 - موسی بن جعفر علیه السلام : «جهاد زن شوهر داری نیکوی اوست.»(6)

4 - ورام بن ابی فراس در کتابش «تنبیه الخواطر» از امام علیه السلام نقل می کند که فرمود: «بدانید که بانوی شایسته و صالح از هزار مرد غیر صالح بهتر است و هر بانویی که به شوهر خود هفت روز خدمت کند، خداوند هفت درب آتش را بر او بسته و هشت درب بهشت را بر او باز می گشاید، تا از هر کدام که بخواهد وارد شود.»(7)

5 - و نیز ورام بن ابی فراس نقل می کند که امام فرمود: «هیچ بانویی نیست که با جرعه ای از آب شوهر را پذیرایی کند مگر اینکه از برای او ثواب یک سال عبادت است که روزهای آن را روزه بدارد و شب های آن را شب زنده داری کند و خداوند با هر جرعه آبی که به شوهر نوشانده شهری در بهشت برای او می سازد و هفتاد لغزش از او را می بخشد.»

6 - سکونی از امام صادق علیه السلام به نقل از رسول خدا نقل می کند که فرمود: «بهترین بانوان امت من خوشروترین آنان است.»

7 - امام صادق علیه السلام فرمود: «هر بانویی که در منزل شوهر چیزی را جهت مصلحت زندگی زناشویی جابه جا کند خداوند بر او نظر [رحمت [نماید و هر که را خدا بر او نظر دارد عذابش نمی کند.»(8)

8 - امیرالمؤمنین در جواب اصبع بن نباته درباره جهاد و وجوب آن بر مردان و نفی وجوب از زنان، فرمودند: جهاد زن در این است که در زندگی زناشویی صبر و مدارا پیشه سازد و نسبت به رفتارهای ناهنجار و اذیت شوهر بردباری لازم را داشته باشد.»(9) لازم به ذکر است این گونه روایات از باب ترغیب مرد به اذیت و آزار نیست، بلکه از این جهت که در شداید روزگار اگر مرد دچار بحران خاصی شد، زن به خاطر مصالح زندگی با او مدارا کند.

9 - عبداللّه بن سنان به نقل از رسول خدا صلی الله علیه و آله آورده است که فرمود: بدترین زنان شما کسی است که خالی از صفات ارزشمند و زشت خو، لجوج، نافرمان است و در میان قومش ذلیل و در نزد خویش خود را عزیز و بزرگ می پندارد، نسبت به شوی خویش ایفای وظیفه نکند و نسبت به او دریغ ورزد ولی به غیر شوهر خویش نهایت خضوع و تواضع بی جا از خودنشان دهد. (10)

10 در سخنی دیگر شیخ صدوق قدس سره در کلامی نسبتا گسترده از رسول خدا اثر نامطلوب سوء رفتار را در زن و مرد دو سویه ارزیابی می نمایند و عواقب هر کدام را بیان می کند. بخشی از آن این گونه است:

کسی که خانمی دارد ولی او را در زندگی همراه نیست و به آنچه خدا بر او روزی کرده مدارا و صبر ندارد و شوهر را تحت فشار قرار دهد و بر کاری وادارد که در توان او نیست خداوند هیچ حسنه و کار خوبی را از او نمی پذیرد و این زن مورد غضب پروردگار خویش است مادامی که این گونه رفتار می کند. (11)

11 - جمیل بن دراج از امام صادق علیه السلام نقل می کند که فرمود هر زنی که [در همسر خود ایجاد یاس و سردی می کند و] به شوهر خود می گوید: من از تو هرگز خیری ندیده ام این گونه رفتار، اعمال او را ساقط می سازد. (12)

12 - صدوق نقل می کند از رسول خدا صلی الله علیه و آله که فرمود: «کسی که همسری دارد که موجبات اذیت و آزار شوهر را فراهم می کند، نماز و اعمال شایسته او مورد قبول درگاه حق قرار نمی گیرد تا اینکه دست از این گونه رفتار بردارد و به همراهی و معاونت و خوشنود کردن شوهر بپردازد، اگر چه روزش را به نماز و روزه بگذراند و بنده آزاد کند و انفاق اموال خویش نماید.... سپس فرمودند «وَ عَلَی الرَجُلِ مِثلُ ذلک الوِزرِ وَالعَذابِ اذا کان لَها مُوذیا ظالما» مرد هم اگر اذیت کار و ظالم نسبت به همسر باشد، برای او هم همین گونه عقوبت و سقوط اعمال است.» (13)

در بیان دیگری از رسول خدا است که فرمود: «آیا خبر بدهم به بدترین مردان شما؟ گفتند بله. فرمود بدترین مرد کسی است که تدبیر زندگی ندارد، بخیل است، بدزبانی می کند، تنها غذا می خورد، یاور خانواده نیست، همسر خویش و عبد خود را می زند، عائله او به دیگران پناه می آورند و موجب عاق والدین را فراهم می کند.» (14)

حق مداری در تقسیم وظایف خانواده

اینها گوشه ای از روایات متعدد و فراوانی است که در نحوه تعامل رفتاری زن و مرد وارد گردیده و غالبا در ارائه راهکارها و شرح وظایف تمامی دستورات دو سویه و طرفینی است؛ زیرا ایجاب حکمت در قانون حق هرگز بر این نیست که به حمایت بی اساس از قشر خاصی بپردازد، بلکه همان گونه که اشاره گردید محور قوانین حق سالاری، رعایت مصالح خانواده و حفظ نسل بشر از شرور و آفات و نیز پیشگیری از ایجاد اضمحلال و انحلال و بر آشفتگی و اضطراب در خانه و خانواده است. و این نکته همان چیزی است که همه اندیشمندان بر آن نظر دارند.

ارسطو می گوید: «هیچ موجودی به غایت خود نمی رسد مگر آنکه همواره وظیفه ای که برای او مقرر است به بهترین وجه اجرا کند و این انجام وظیفه برای هر موجودی فضیلت است.» (15)

دکارت در موضوع صلاح جامعه می گوید: «صلاح کل بر صلاح جزء مقدم است و اگر کسی این حس را داشته باشد مکارم والا از او ظاهر خواهد شد.»(16)

ملاک قوانین اسلام استحکام پایگاهی است که انسان محصول آن است، و او از این کانون مؤانست، همه سجایای فطری و ارزشی را انتظار دارد، خانواده تجلی گاه شکوه وحدت و یک پارچگی است، اینجا همان جایی است که انسان توحید نظری را به آزمون می گذارد تا توحید عملی در آن شکل گیرد. اینجا همان جایگاهی است که بشر از صفات شیطانی دست می کشد و صفات رحمانی چون مودت، رحمت، فضل، عفو، اغماض و لطف را به تمرین و تجربه می گذارد و صلاحیت خویش را به هستی عرضه می کند و صلابت خلیفه گری حق را می آزماید. اینجا از فردیت و خودنگری بیرون می آید و به کمال زوجیت و زیبایی صفا و همدلی می رسد و اینجاست که کمال همراه با ازدواج را که تاکنون «با من تزوج فقد احرز نصف دینه» شنیده، درک می کند، و عرصه ظهور عشق زمینی را که همان از خود جدا شدن و به دیگری پیوستن است احساس می نماید. باشد که در مسیر عشق به معبود و وصل به معشوق رفیق و همسفری مشفق یابد و به همراهی او مسیر کمال را بپیماید. اینجاست که زن کارگردانی خلقت را به دست خویش به نظاره می گذارد و بالاترین رسالت خود را عرضه می کند.

ارزیابی قانون مدنی و حسن معاشرت

ماده 1103: «زن و شوهر مکلف به حسن معاشرت با یکدیگرند.»(17) در ماده بعدی که می توان متمم این ماده دانست این گونه آمده: زوجین در تشیید مبانی خانواده و تربیت اولاد به یکدیگر معاضدت نمایند.»(18) که تعیین نوع و کیفیت آن را قانون با رجوع اشخاص به عرف معقول حل می نماید و به مقتضیات زمانی و مکانی در این جهت توجه کند.

روایات دسته دوم:

این دسته شامل متون متعددی است که از سویی، تبرج و تزیین در برابر نامحرمان را نفی و از سوی دیگر بر نظافت، پاکیزگی، پیرایش و آرایش بانو در منزل دارد که دقت و توجه خانم به این مسئله در عین رعایت اعتدال و دوری از اسراف و تبذیر بسیار مورد ترغیب شریعت است که این تأکید و تشویق در وظایف زنان به لحاظ نتایج عمده ای است که در زندگی فردی و خانوادگی و اجتماعی او و همسر و نیز نقش تعیین کننده ای که رعایت این وظیفه در سلامت و امنیت جامعه داراست و ما در اینجا به بیان بعضی از آن فواید و اثرات می پردازیم.

فایده اول: آنکه «اِنّ اللّه جَمیلٌ یُحِبُّ الجَمال و یُحِبُّ اَن یری اثرالنِعمَةِ عَلی عَبده.»(19) پروردگار بدیع و زیباآفرین ظهور جمال و زیبایی را دوست دارد و چون زنان مظهر صفت جمال هستند زینت بر او زیبنده تر است.

اگر چه در اینجا هم دستورات طرفینی است و توازن در سوق زن و مرد به سوی این وظیفه کاملاً رعایت شده است لیکن به رغم توصیه روایات به مسئله نظافت مرد، و سیره عملی ائمه علیهم السلام در کتب مربوط به وظایف زوجین کمتر به این وظیفه اشاره و یا به صورت مبسوط به آن پرداخته شده است. و این فکر که مرد نیازی به زینت ظاهر و یا اهمیت بخشیدن به نظافت ندارد، فکر باطلی است که از سوی اسلام کاملاً مطرود است و در جهت مخالفت سیره نبوی و ائمه معصومین است. در زندگی رسول خدا صلی الله علیه و آله نه تنها پاکیزگی که استفاده از عطر جایگاه خاصی داشته به گونه ای که هزینه عطر ایشان از هزینه غذایشان بیشتر بوده. لذا در روایتی رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «بِئْسَ العَبْدُ القاذُورة.»(20) آدمی که کثیف و ژولیده است بنده بد و مذمومی است.

در بیان دیگر امام رضا علیه السلام فرمود: «لَقَدْ ترک النساء العِّفَةَ لِتَرک اَزواجهنَّ التّهیةَ لَهُنَّ.»(21) چه بسا که بی توجهی مرد به رعایت آراستگی ظاهری موجب شود که زن از وادی عفت و پاکدامنی فاصله بگیرد [و این فضیلت بزرگ را از دست بدهد.] و ما در بحث وظایف مردان به این گونه روایات استناد جستیم.

در قرآن کریم هم پروردگار در مقام هشدار به بنی آدم نسبت به اهمیت لباس و تأثیر آن در رفع زشتی و قبح برهنگی - که این دو ایده آل شیطان است - می فرماید: ما هم برای شما لباس معمولی فرستادیم تا شما خود را به واسطه آن حفظ و از برهنگی نجات دهید و هم لباس زینت و تجمل برایتان قرار دادیم. سپس از جهت حفظ تعادل و ارزش ها می فرماید لباس دیگری است که موجب زینت روان و جان شماست و آن لباس تقواست لذا به صورت خطابی همگانی و بیانیه ای بین المللی می فرماید: «یا بَنی آدم قَدْ اَنزلَنا اِلیکُم لِباسا یُوارِی سَوْاتِکُمْ وُ ریشا وَ لِباسُ التَقوی ذلِکَ خَیْر...»(22)

فایده دوم: در رعایت آراستگی و پیراستگی زن این است که انجام این وظیفه از سوی خانم درست در راستای میل طبیعی زن به آرایش و پیرایش و خودآرایی و دلبری اوست که شریعت درصدد تعدیل و شکل بخشیدن صحیح به این تمایل طبیعی زن برآمده، لذا در بهره مندی از اقسام زینت ها او از اولویت شرعی برخوردار است؛ بلکه تدارک آلات تنظیف و تزئین زن را وظیفه مرد قرار داده، یا اینکه در دستورات دین ملاحظه می شود که استفاده بخشی از زینت آلات فقط برای خانم هاست و از برای مردان مذمت و یا تحریم شده است. مثل استفاده مرد از طلا یا ابریشم خالص و یا صاف کردن پوست صورت به شکل زنان.

در حالی که بر زن مستحب است در همه حال همراه با زینت باشد و هرگز اعتزال و دوری از زینت ها را بر خود نگزیند.

فایده سوم: ایجاد اعتماد طرفینی بین زن و مرد، وقتی نهایت آرایش و پیرایش زوجین برای یکدیگر صورت پذیرد، علاوه بر ایجاد تعاطف اخلاقی و روانی و ازدیاد عواطف قلبی، موجب اطمینان زوجین نسبت به یکدیگر می شود و اینکه هر دو معتقد خواهند شد که تمامی ارادت و علاقه خویش را فقط در راه رضایت یکدیگر بکار می گیرند و بس. اینجاست که نه زن به مرد دیگری غیر از شوهر خویش نظر خواهد داشت و نه مرد نسبت به همسر یا زن دیگری می اندیشد و امنیتی که از این مسئله حاصل می شود همه ابعاد زندگی زن و مرد را پوشش می دهد و هرگونه سوءظن و عدم اطمینان در روابط خانواده محو می گردد و پایه های نظام خانواده بر اساس حسن روابط و اعتماد و سلامت استوار می گردد و به تعبیر قرآن کریم هر یک مصداق «هُنَّ لِباسٌ لَکُم وَ اَنتُم لباسٌ لَهنَّ» می شوند و هر کدام حافظ امنیت دیگری و مایه زینت و افتخار همسر می گردد.

فایده چهارم: امنیت اجتماعی و سلامت روان جامعه است. وقتی توجه زن به وظایف اصلی خویش در محور خانواده نبود، اینجا زن که مبدأ سکونت و امنیت خانواده و جامعه و تاریخ است، جایگاه خویش را به عنصری نامطلوب می دهد که نه تنها خود از آزادی و امنیت برخوردار نیست بلکه جامعه را به سوی ناامنی می کشاند، نه خود از باطن راضی است، نه رضایتمندی خانواده را درک می کند، نه جامعه جایگاه ارزشی و انسانی مناسبی برای او قایل است. او عامل تبرج جاهلیت مدرن می شود، و از اوج عزت بندگی حق و کرامت انسانی و لذت زوجیّت شایسته سقوط نموده و به نام آزادی کاذب تن به اسارتی ننگین می دهد که نه تنها بنیاد خانواده را بر باد فنا می دهد، بلکه اثرات تلخ و ذلت بار آن در آمارهای شبکه های جهانی و سازمان های بین المللی قاچاق زنان برای ترویج روسپیگری به چشم می خورد که متأسفانه تأمین کننده کالای این تشکیلات سیاه و جهنمی زنان و دختران جهان سوم هستند.

بسیار قابل دقت است با توجه به اینکه خطر اضمحلال خانواده از همان اواخر قرن 19 و اوایل قرن 20 در غرب مشهود بوده و کرارا اندیشمندان و صاحب نظران غربی آن را برای بشریت تهدید می دانسته اند؛ با این حال استکبار پیوسته در توسعه فرهنگ ابتذال خویش تلاش می کرده و در نیمه دوم قرن بیستم پافشاری هر چه بیشتر بر ترویج فرهنگ فمینیسم داشته و این خود مبین اهداف شوم استکبار درباره زنان است.

شاید پیش بینی مورخ و فیلسوف معروف غربی «ویل دورانت» نسبت به سال 2000 و نگرانی او در مورد مسئله زنان و نابسامانی خانواده در عصر مذکور قابل توجه باشد او می گوید «اگر فرض کنیم در سال 2000 مسیحی هستیم و بخواهیم بدانیم بزرگترین حادثه ربع اول قرن بیستم چه بوده است، متوجه خواهیم شد که این حادثه جنگ یا انقلاب روسیه نبوده است بلکه دگرگونی وضع زنان بوده. تاریخ، چنین تغییر تکان دهنده ای، آن هم در مدتی به این کوتاهی، کمتر دیده است و خانه مقدس که پایه نظم اجتماعی ما بوده، شیوه زناشویی که مانع شهوت رانی و ناپایداری وضع انسان بود، قانون اخلاقی پیچیده ای که ما را از توحش به تمدن و آداب رسانده بود، همه آشکارا در این انتقال پرآشوبی که همه رسوم و اشکال زندگی و تفکر ما را گرفته است، گرفتار گشته اند»(23) و باعث تأسف و تأثر است که ما مسلمین بعضا به جای تبیین صحیح فرهنگ دینی و ملی خویش به تشویق و ترغیب فرهنگ مبتذل غرب بپردازیم.

حال سراغ دومین دسته از روایات در باب وظایف سازنده و بالنده زن در عرصه خانواده می رویم:

1 - امام صادق علیه السلام می فرماید: رسول خدا صلی الله علیه و آله درباره حقوق شوهر بر بانو در پاسخ خانمی که از وظایف زن سؤال می کرد، فرمود: بانو وظیفه دارد با خوشبوترین عطرهایش خود را معطر کند و بهترین لباس هایش را برای شوهر بپوشد و با نیکوترین زینت هایش خود را بیاراید.(24)

2 - جابربن عبداللّه انصاری از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل می کند که حضرتش در ارزیابی صفات زنان شایسته می فرماید: «بهترین زنان شما بانویی است که ... مهربان و عفیف است، در بین بستگان عزیز و نسبت به شوهر پذیرش و انعطاف دارد (در برابر او گردن کشی نمی کند) آن گاه که در کنار شوهر خویش است خود را می آراید، اما نسبت به دیگران خود را محفوظ می دارد (بی بندوباری نمی کند.)(25)

3 - محمدبن مسلم از امام باقر علیه السلام نقل می کند که فرمود: «سزاوار نیست بانو به خود نرسد ولو در گردن خود گردن بندی بیندازد، سزاوار نیست رنگ کردن دستش را ترک کند اگر چه با حنا مسح نماید.» (26)

4 - امام صادق علیه السلام از پدرش و او از جدش رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل می کند که حضرتش نهی فرمودند از اینکه زن برای غیر شوهر خودآرایی نماید....(27)

5 - جابربن عبداللّه از پیامبر نقل می کند که فرمود: «بدترین زنان شما... بانویی است که از زشتی زنانی که خود را چون برج نشینان می آرایند پرهیز ندارند.» شاید مراد از برج نشینی از این جهت است که برج در منظر و دید همه است و اگر زنی خود را با آرایش در دیدگاه دیگران قرار دهد مورد نکوهش و مذمت رسول خدا صلی الله علیه و آله است.

6 - اصبغ بن نباته از امیرالمؤمنین علیه السلام نقل می فرماید که: «در آخر الزمان که بدترین زمان هاست، زنانی ظاهر می شوند که اینها (حفظ و عفت و حجاب را) کنار می زنند و به عریانی روی می آورند و (در منظر دیگران) با زینت و خودآرایی ظاهر می شوند. اینان از جرگه دین خارج و به سوی فتنه ها پیش می روند، تمایل آنان به سوی شهوات است و سرعت در لذات دارند، و سعی در حلال نمودن حرام ها را، سپس می فرماید: اینان در جهنم خالدند (به واسطه رفتار و عناد و ترویج فسادشان).»(28)

7 - عبداللّه بن سنان از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل می کند که: «بدترین زنان شما کسی است که نسبت به شوهر پرهیز و منع دارد (و زیبائی هایش را بر او عرضه نمی دارد) ولی نسبت به دیگران و غیر شوهر تباهکاری می کند (و دچار بلاهت و خودباختگی) می شود.»(29)

8 - جابر بن عبداللّه انصاری می گوید از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدم که فرمود: «آیا خبر بدهم بر شرورترین زنانتان؟ او آن کسی است که نسبت به شوهر مغرور و فرازنگری دارد ولی در برابر دیگران خود را کوچک و ذلیل می کند،... در زندگی زناشویی کینه توزی دارد، از رفتار ناشایست و زشتی ها کناره نمی گیرد و آن هنگام که در غیاب شوهر است، خود را می آراید و چون شوهر بر او وارد می گردد، از او کناره می گیرد.... چنین زنی را خداوند نه عذرش را نمی پذیرد و نه گناهش را می آمرزد.»(30)

در تمامی این روایات توصیه به تحکیم و استواری بنای خانواده از درون و از طریق آراستگی ظاهری و باطنی توصیه می شود. ایجاد روابط سالم و صمیمانه و تعامل رفتاری و گفتاری ارزشمند به عنوان وظیفه و صفات ممدوح و شایسته معرفی می گردد و جذب و جلب نظر شوهرش عامل مصونیت خانواده محسوب می گردد؛ متقابلاً کینه ورزی و ایجاد فضای سرد و بیروح در خانواده و در روابط زناشویی و عدم برخورداری از ظاهری پیراسته و آراسته به عنوان آفت های زندگی و علایم فتنه های اجتماعی بشمار می آید.

آرایش و پیرایش زن از دیدگاه امام خمینی

در اینجا شایسته است دیدگاه حضرت امام خمینی قدس سره را در تحریرالوسیله نسبت به اهمیت آراستگی و تنظیف عرضه داریم. ایشان در بحث نشوز این گونه می فرماید:

ترک وظایف و عدم رعایت حقوق همسری از جانب زن عبارت است از:

1- آماده نساختن خود برای کامیابی و عدم تمکین از سوی زن

2- از بین نبردن آنچه مایه تنفر انزجار بوده و مانع از ایجاد رابطه زناشویی و تمتع لازم است.

3- ترک نظافت و آرایش در صورتی که همسر خواستار آن است.

4- بیرون رفتن از خانه و غیر از آن [تخلف از اموری که با وظایف زن و نقش او در سکونت و آرامش زندگی سازگاری دارد]

ایشان، در ادامه می فرماید: اگر زن از انجام خدمات خانه و نیازمندی هایی که در ارتباط با تمتعات زناشویی نمی شود مانند جاروب زدن، خیاطی، آشپزی و غیره حتی آب دادن و پهن کردن رخت خواب خودداری کند نشوز محسوب نمی شود. (31)

بنابراین، عمده ترین وظایف زن ایجاد رابطه شایسته با شوهر از جهت رفتار و گفتار و تحبیب قلوب و تسکین روان خانواده است.

قانون مدنی در ماده 1108 این چنین می گوید: «هر گاه زن بدون مانع مشروع از ادای وظایف زوجیت امتناع کند مستحق نفقه نخواهد بود.»(32)

ما در مبحث بعدی به بحث درباره وظایف زن از دیدگاه قانون خواهیم پرداخت. انشاء....

روایات دسته سوم:

عشق و وفاداری بانو

این دسته شامل روایاتی است که در آنها بر وفاداری زن نسبت به شوهر تأکید می شود و عدم توجه زن نسبت به پیمان زناشویی، یکی از مفاسد و جرایم زن محسوب می گردد و هر گونه روابط نامشروع با غیر همسر شدیدا مذمت می شود که این وظیفه هم طرفینی است و اختصاص به زن ندارد. چنان که قبلاً هم در مورد وظایف مرد بدان پرداختیم. در اینجا هم تعامل دو سویه است لذا در بیانی رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرماید: «نسبت به زنان مردم عفیف باشید تا زنان شما عفیف بمانند.»(33)

1 - از رسول خدا صلی الله علیه و آله است که بدترین زنان و شرورترین آنان کسی است که ارزشی در او یافت نمی شود و وجودش تهی از فضایل شده، به آلودگی دامن می زند، لجوج و عصیانگر و طغیانگر است، در مقابل قوم خویش با اعمالش موجب ذلت و خواری می گردد، از درون خود را بزرگ می بیند [و از بیرون رفتارش موجب حقارت و پستی است] نسبت به شوهر پرهیز و از غیر شوهر پروا و پاکدامنی ندارد و خود را به دیگری عرضه می دارد.(34)

2 - محمد ابن مسلم از امام صادق علیه السلام نقل می کند که فرمود: خداوند با سه دسته سخن نمی گوید و ایشان را پاک نمی نماید و بر ایشان عذاب دردناکی است. که از این سه دسته یکی آن زنی است که فراش و رختخواب شوهر خویش را در اختیار مرد دیگری قرار می دهد.(35)

3 - امیرالمؤمنین می فرماید: «آیا خبر بدهم به بدترین نوع زنان؟ گفتند آری، فرمود: آن زنی که با مرد دیگری در رخت خواب همسر می آمیزد [و شرمگینانه تر اینکه] فرزند دیگری را به شوهر تحمیل و ملزم می دارد، اوست آن بنده ای که خدا هرگز با نظر لطف به او نمی نگرد و روز قیامت او را مورد خطاب خود قرار نمی دهد و او را نمی آمرزد.»(36)

شاید برای بسیاری از ما اهمیت تأکیداتی که شارع نسبت به انجام وظایف زوجین در ابعاد مختلف و خصوصا بانوان در جهت حفظ عفت و پاکدامنی دارد، از ظواهر بعضی متون و نصوص اسلامی روشن نباشد، لیکن آن گاه که انسان به تفکر و اندیشه می نشیند و به زوایای حقوق و اخلاق در خانواده می پردازد، هر لحظه دقایق و ظرایف خاصی جلوه می کند و حکمت ها و اسرار نوینی ظاهر می شود که انسان را به حیرت وامی دارد و ناتوانی و عجز انسانی را در مقابل کمال حق به ثبوت می رساند.

شاید ما کرارا این آیه از قرآن را خوانده ایم که «... و مَرْیَمَ ابْنَتَ عِمرانَ التی اَحْصَنَتْ فَرْجَها فنفخنا فیه مِنْ رُوحِنا» (37) اما توجهی به نقش پاکدامنی این بانوی بزرگ در ظهور شخصیتی چون عیسی روح اللّه ننموده باشیم. این آیه مبین چند واقعیت در نظام هستی است.

اول: هر آنچه مصلحان جهان از ارزش ها دارند حاصل پاکدامنی مادرشان است.

دوم: پاکدامنی زن نقش جهانی و اثر بین المللی دارد.

سوم: از جهت قانون علیت، ارزش عیسی به داشتن مادری چون مریم است نه اینکه ارزش مریم علیهاالسلام به داشتن عیسی، اگرچه بالاترین افتخار برای مادر، داشتن فرزند شایسته است.

چهارم: پاکدامنی زن عامل جاودانگی شخصیت او در تاریخ بشریت است.

پنجم: مقدار ارزشمندی زن به مقدار تعبد او در مقابل حکم خدا و پاکدامنی اوست.

ششم: مادر دلسوز و اندیشمند به صلاح فرزندان هرگز دست به آلودگی و مفسده نمی زند.

اینجاست که حکمت تأکید شریعت بر رعایت کامل وفاداری از سوی زوجین نسبت به یکدیگر روشن و الزام آنها بر تعهداتشان در ایفای رسالتشان نسبت به ارزشمندترین پیمان ها که به تعبیر قرآن کریم «میثاق غلیظ» است، ظاهر می گردد. و به همین لحاظ است که قانون گذار حفظ حریم پاکدامنی را فقط به عنوان یک وظیفه حقوقی متقابل برای زوجین نمی شمارد، بلکه بی توجهی به آن را نه تنها بی اعتنایی به «حقوق اللّه » می شمارد بلکه برای آن عقوبت دنیوی و اجرای حد قرار می دهد و در حقوق جزا برای جرم عدم وفاداری زوجین غرامت خاص و سنگین قرار داده و هر گونه آزادی جنسی و ارتباط نامشروع را برای زن و مرد شدیدا نکوهش کرده و آن را موجب عقوبت دردناک می شمارد، و برای زن و مردی که همسر دارند در صورت ارتکاب فحشا به عنوان «محصن و محصنه»، یعنی کسی که در حصن و حمایت و حفاظت خانواده بسر می برد مجازاتی تا اعدام را در نظر می گیرد و به واسطه عواقب شوم فردی و خانوادگی و اجتماعی که این نوع ارتکاب جرم دارد حتی به بندگان خویش توصیه می کند، در اجرای حد «زنا» رأفت خاصی را که همیشه در قلب رئوف اهل ایمان است، به خود راه ندهند.

مظهر رأفت و رحمت که پیوسته بندگان را دعوت به مهربانی و عطوفت می نماید در اینجا شدیدا با ابراز دلسوزی در حق چنین مجرمی مخالفت می ورزد. و مبنای تخلف از این وظیفه فقط خروج از قرارداد طرفینی نکاح و بی اعتنایی به ایفای مسئولیت همسری نیست تا بگوییم فقط نشوز محقق شده، بلکه تجاوز به حریم جامعه و مخالفت با عفت عمومی و تعدی نسبت به قانون خداست. بر این اساس، با فرض چشم پوشی هر یک از زوجین نسبت به جرم همسر از نظر قانون مجازات اسلامی، این گذشت قابل پذیرش نیست و این نوع از جرم خارج از دایره جرایم خصوصی است و در واقع، تعدی به حدود اللّه محسوب می گردد.

از سوی دیگر، تحمیل ابتذال فرهنگ غرب و ترویج آن از سوی دنیای استکباری، بیانگر اهداف شومی است که آنان در سلب هویت انسانی و فرهنگی جوامع بشری دارند.

در پروتکل به اصطلاح اندیشمندان یهود این گونه آمده:

«ما باید کاری کنیم که اخلاق در همه جا ویران شود تا راه سیطره ما را بگشاید، فروید از ماست و به زودی روابط جنسی زن و مرد چنان آشکارا و برملا انجام می شود که در نظر جوان دیگر هیچ چیز مقدسی مفهوم نداشته باشد و پیوسته همت او اشباع غرایز شهوانیش گردد در آن صورت است که اخلاق فرو می ریزد». (38)

یعنی حرکت سردمداران صهیونیستی به سویی است که حتی زمینه ها را برای ایجاد و القای بعضی افکار سوء از سوی به اصطلاح صاحب نظران و ارباب مکاتب تدارک ببینید تا هم اغراض آنان را به نام فرضیه های علمی ارائه دهند و هم آنان بتوانند از این آشفته بازار و آب گل آلود ماهی بگیرند و در پشت پرده این دسایس سلطه خود را توسعه دهند و به اهداف شوم خود دست یابند.

روایات دسته چهارم:

تمکین بانو برای چیست؟

«تمکین خاص»

در این دسته از روایات هم چند نکته مورد توجه است، اول تأکید بر تمکین «خاص از سوی بانو» و عرضه داشتن خود بر شوهر. دوم: عدم امتناع از برقراری روابط سالم زناشویی است. سوم: منع از هرگونه برقراری ارتباط و التذاذ در محیط های اجتماعی و نگاه های هوس انگیز مسموم.

در فرهنگ اسلام سه عنصر کرامت زن و مصلحت خانواده و سلامت جامعه که پرده از فلسفه بسیاری از احکام بر می دارد عمده ترین مقصد است و وظایف زوجین درست در راستای این اهداف شکل می گیرد. پس هر گونه استفاده ابزاری و بهره وری جنسی از او خارج حریم خانواده شدیدا نفی می گردد، لیکن در محدوده خانواده ارتباط و التذاذ زن و مرد از یکدیگر را در کاملترین صورت آن، مجاز می شمارد.

در نگرش اسلام محیط های اجتماعی باید به گونه ای باشد که مبدأ تحول و رشد و بالندگی علمی، اقتصادی، فنی و حرفه ای و تدارک نیازهای مردمی به بهترین صورت باشد، اینجاست که تعاملات رفتاری و گفتاری و نحوه ایجاد ارتباط باید به گونه ای باشد که تأمین کننده این اهداف و نیز قداست و حرمت حریم خانواده گردد. لذا اگرچه در ظاهر محدودیت هایی از جهت کنترل در نوع نگاه، نوع سخن، نوع ارتباط هست اما در بطن این قوانین حریت، آزادگی، استقلال، منزلت و شرافت نهفته است.

اینجاست که روشن می شود مراد از تمکین و حصول رضایت همسر، صرف قرار دادن زن تحت اعمال غریزه جنسی مرد نیست بلکه این تمکین اولاً خشوع در مقابل حکم کردگار حکیم، و ثانیا عشق ورزی بی شائبه و پایبندی به قداست خانواده و ایجاد اعتماد و ارج نهادن به شخصیت خود و همسر و ثالثا محکم ساختن میثاق ازدواج و تعهد نسبت به پیمانی ملکوتی، و انجام رسالت زن در برابر هستی است.

و اما روایات در این زمینه:

1 - طبرسی در مکارم الاخلاق از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل می کند که فرمود: «شایسته نیست برای خانم اینکه بخوابد مگر تمایل خود را نسبت به تمکین از شوهر ابراز دارد به این گونه که بانو با همسر خویش زیر یک پوشش باشد و خود را از لباس عفاف که در مقابل دیگران دارد، خلع کند و بخشی از بدن خود را در تماس با بدن زوج قرار دهد. پس به این صورت اگر عمل کرد، عرضه بر شوهر محقق شده. (39) به هر تقدیر مراد این است با تمسک به ظرافت های خاص رفتاری شوهر را به سوی خود جلب و متمایل سازد به گونه ای که او بهره مندی لازم را داشته باشد.

2 - خانمی به قصد سؤال خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله می آید. حضرت به او در پاسخ به سؤالاتش می فرماید: «مادران [با توجه به روحیات لطیف و حساسی که دارند[ نسبت به فرزندانشان واله و شیدا و بسیار مهربان هستند و اگر در سلوک خویش با شوهرانشان بعضی رفتارهای نامطلوب را انجام ندهند قطعا به آنها گفته می شود که داخل در بهشت شوید بدون حساب».

3 - امام باقر علیه السلام فرمود: «خیرات حسان» که خداوند در قرآن کریم از آن خبر داده از زنان اهل دنیا هستند و ایشان از حورالعین هم زیباترند، و هیچ اشکالی ندارد که مرد به بدن بدون لباس همسر نظر نماید.»(40) و در روایت دیگر می فرماید: «آیا لذت مرد غیر از این است؟»(41)

4 - محمد بن مسلم از امام باقر علیه السلام نقل می کند.... «بانو نباید شوهر را [از تمکین خاص] منع نماید اگر چه بر مرکب سوار باشد(42) سوار بر مرکب بودن موضوعیت خاص ندارد بلکه یکی از مصادیقی است که به واسطه کارهای روزمره زن ممکن است بدان بپردازد. یا اینکه در راه سفر باشد.»

5 - جابر بن عبداللّه انصاری از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل می کند که فرمود: «بدترین زنان کسی است که در خلوت شوهر منع می کند همسر را از بهره مندی....» (43)

6 - امام باقر علیه السلام فرمود: «بهترین زنان کسی است که چون خلوت می کند با شوهر لباس حیا را در کنار همسر برمی کند.»

7 - رسول خدا فرمود: «بهترین بانو کسی است که عفیف است در مقابل دیگران و نسبت به شوهر انقیاد در ارضای تمایل جنسی دارد.»

در اینجا ارزیابی سه مطلب لازم است:

- معنای تمکین

- اقسام تمکین

- اهداف تمکین

معنای تمکین: تمکین لغتی است عربی و مصدر متعدی به معنای: پذیرفتن، قبول کردن، دست دادن، پابرجا کردن، نیرو دادن، قدرت دادن، احترام، اطاعت کردن، توانایی.

مجمع البحرین می گوید: «فلان عند السلطان یعنی در نزد سلطان بلند مرتبه شد.» مفردات راغب می نویسد: «مکین به معنای متمکن و صاحب قدر و منزلت.» آنچه از این معانی بدست می آید این است که تمکین اگر چه به ظاهر اطاعت شوهر است لیکن، در واقع، به معنی بالایی و بزرگی و برتری است و وقتی ما به نوع وظیفه در تمکین و حدودی که کردگار حکیم برای آن معین نموده توجه می کنیم می بینیم این همان تمکین حکم خداست که در سایه آن عزت، بزرگی و کرامت انسانی است و این همان ارزشمندی زن در نزد پروردگار و در نزد شوهر و در نزد مردم است که از متن بسیاری از روایات هم همین معنا بدست می آید مثلاً در بسیاری از متون روایی نسبت به صفات ناپسند زن این عبارت به چشم می خورد «الذّلیلة فی اهلها العزیزة مع بعلها» یعنی در برابر دیگران زبونی و خضوع بیجا بکار بردن و در نزد شوهر گردن کشی کردن و انعطاف نداشتن؛ که این گونه کلمات مبین این است که انقیاد صحیح زن نسبت به رسالت خویش در خانواده، عزت و بزرگی او را در همه جا به دنبال دارد. لذا قرآن کریم می فرماید: «فالصالحات قانتات حافظات للغیب....» اولین نشانه ارزشمندی زنان شایسته و با کرامت التزام عملی آنان در پذیرش حکم خدا نسبت به رسالت همسری است. و نکته دیگری که در اینجا مورد توجه است اینکه تمکین و اطاعت در مقابل شوهر فقط در راستای حکم خدا بر زن لازم است، نه الزام و پذیرش هر حکم غیرمنطقی و غیر معقول و هر خواسته ای که برخاسته از تمایلات یا بر پایه تحمیل و زور یا سنتی مخالف حکم الهی باشد که ما در سلسله مطالب گذشته در باب ریاست مرد بر پایه عدالت و بحث اطاعت زن از قرآن کریم به این موضوع به تفصیل پرداختیم.

اقسام تمکین: از آیات و روایات و متون اسلامی برمی آید که تمکین در دو بخش عام و خاص مطرح است که ما در دسته چهارم روایات به بیان تمکین خاص پرداختیم که آن پذیرش حق استمتاع زوجین و بهره وری مناسب زوج است. و از آن جهت که اسلام دین اکمل است، در مقام پاسخ گویی به تمامی نیازها تمایلات و جهت دادن به آن بهترین روش ها را ارائه داده، در اینجا هم، نسبت به نوع ارتباط زوجین و همکاری و تعاون دو جنس در بکارگیری جهاز عظیم تولید نسل بهترین دستورات بهداشتی، اخلاقی روانی را عرضه داشته است و هر یک از طرفین را به پذیرش و تعهد نسبت به این نکات دعوت نموده است. و در هیچ عرصه ای از زندگی مشترک یاد و ذکر خدا به فراموشی سپرده نشده است.

استاد شهید مرتضی مطهری در این زمینه می گوید: «قانون خلقت زن و مرد را طالب و علاقه مند به یکدیگر قرار داده است اما نه از نوع علاقه ای که به اشیا دارند. علاقه ای که انسان به اشیا دارد از خود خواهی او ناشی می شود،.... می خواهد آنها را فدای خود و آسایش خود کند اما علاقه زوجیت به این شکل است که هر یک از آنها سعادت و آسایش دیگری را می خواهد، از گذشت و فداکاری درباره دیگری لذت می برد. سپس ایشان می گوید: عجیب است که بعضی از افراد نمی توانند میان شهوت و رأفت فرق بگذارند، خیال کرده اند که آن چیزی که زوجین را به یکدیگر پیوند می دهد منحصرا طمع و شهوت است، حس استخدام و بهره وری است.... این افراد گمان کرده اند که مرد به زن همیشه با آن چشم نگاه می کرده و می کند که احیانا یک جوان عزب به یک زن هر جایی نگاه می کند، یعنی فقط شهوت است که آن دو را به یکدیگر پیوند می دهد؟! در صورتی که پیوندی بالاتر از شهوت است که پایه وحدت زوجین را تشکیل می دهد و آن همان چیزی است که قرآن کریم از آن به نام های «مودت و رحمت» یاد کرده... چقدر اشتباه است که تاریخ روابط زن و مرد را فقط از نظر حس استخدام و استثمار و بر پایه اصل تنازع بقا تفسیر کنیم و چقدر مهملات در این زمینه بافته شده است.»(44)

اما در باب اهداف تمکین، قبل از ورود به عرصه روایات دسته چهارم، به نکاتی چند اشاره گردید که در حفظ کرامت زن، مصلحت خانواده و سلامت جامعه اهمیت دارد.

تبصره: لازم به یادآوری است که در تمکین خاص اگر خانم معذوریت شرعی یا عرفی یا عقلی دارد، مثلاً ایام عادت ماهیانه را طی می کند یا بیماری خاصی که عمل زناشویی را میسور نمی سازد و یا خطر یا ضرری را برای زن در بردارد، عذرش کاملاً پذیرفته شده و در این صورت نشوزی تحقق نیافته است.

روایات دسته پنجم:

عرصه های تمکین عام برای بانو

در غیر مورد تمکین خاص، بقیه اموری که در عرصه زندگی مشترک شارع توافق زوج و یا پذیرش انقیاد زن را معتبر دانسته، تمکین عام است مثلاً شوهر می تواند به خاطر مصالح خانواده معاشرت های همسر را در رفت و آمد و خروج از منزل مورد ملاحظه قرار دهد، لذا بخشی از حسن معاشرت زن، مربوط به شیوه های رفتاری او در داخل منزل و بخشی از آن، به رفت و آمد او در خارج منزل بستگی دارد که این خروج بایستی با هماهنگی و توافق همسر باشد. یا اینکه سکونت زن در منزلی که شوهر برای زندگی مشترک تدارک دیده از وظایف زن محسوب می شود، مگر اینکه زن اختیار تعیین را به عنوان شرط ضمن عقد برای خود قرار دهد. اگرچه مرد هم باید در انتخاب مسکن برای زوجه رعایت اعتدال، عرف و شان زن را بنماید و حق ندارد خودسرانه و برخلاف «عاشروهن بالمعروف» زن را در تنگنا و عسرت روانی یا مالی قرار دهد، لذا ریاست مرد هم باید بر اساس اعتدال و رعایت مصلحت خانواده باشد، نه حاکمیت خودسرانه و چنانچه قبلاً هم اشاره رفت مرد حق حاکمیت بر اساس معروف و عدالت دارد اما حق تحکم ندارد.

موارد عدم تمکین و تخلف از وظایف (نشوز زن)

1 - سوء معاشرت (مانند بی اعتنایی یا تندخویی نسبت به همسر، رعایت نکردن شئون همسر در رفتار)

2 - عدم معاضدت در استحکام مبانی خانواده (بی توجهی نسبت به زندگی مشترک و امور فرزندان)

3 - خروج از منزل بدون اذن زوج

4 - امتناع از رفتن به خانه ای که زوج برای زندگی مشترک انتخاب کرده است (که مباحث الحاقی به این موارد در بحث آینده که راجع به وظایف زوجه در قوانین مدنی است، خواهد آمد)

روایات:

1 - سعدان ابن مسلم از امام صادق علیه السلام نقل می کند: در حدیث بیعت، پیامبر صلی الله علیه و آله به زنان فرمود: «ای بانوان گوش فرا دهید من در صورتی با شما بیعت می کنم که (در عرصه عقیده) شرک نورزید و دست شما به سرقت و تعرض به مال دیگران دراز نشود و زنا نکنید و فرزندان خود را نکشید و دچار بهتان و تهمت زدن نسبت به یکدیگر نشوید و در امر شوهر داری نسبت به آنچه معروف است با ایشان مخالفت نورزید.»(45)

در این روایت اطاعت از زوج به قید معروف آمده، یعنی مرد حق ندارد بر خلاف معاشرت به معروف و در جهت مخالف حکم خدا و رسول از همسر خویش اطاعت از چیزهایی را بخواهد که نه با عرف و سیره شایستگان همسویی دارد و نه با حکم خدا و یا اینکه موجب ضرر و ضرار یا عسر و حرج او می شود

2 - از امام باقر علیه السلام است که خانمی به محضر رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و از حق زوج به زوجه سؤال نمود، فرمودند: «اینکه خانم اطاعت او را کند و با او به مخالفت و عصیانگری [و مشاجره در خانه] نپردازد [چون رسالت زن ایجاد امنیت است نه اغتشاش ]» سپس فرمودند: «بانو از مال شوهر و خانه شوهر چیزی نبخشند مگر با مشورت و اجازه او، روزه مستحبی نگیرد مگر با رضایت او، و نسبت به شوهر دریغ نورزد.... و از خانه او بدون اجازه همسر خارج نشود....» (46)

3 - و در روایتی دیگر که رسول خدا صلی الله علیه و آله وظایف زن را در عرصه تمکین عام مطرح می سازد، این چنین می فرماید: «با بهترین عطریاتی که دارد خود را خوشبو سازد و بهترین لباس هایش را بر تن نماید و خود را در هر صبح و شام بر شوهر عرضه بدارد».(47) اشاره به اینکه با دلبری های زنانه ظرافت های خاص خویش، دل شوهر را در گرو خویش قرار دهد و نظر او را معطوف به جمال خود نماید.

4 - از امام صادق علیه السلام است که فرمود: «اگر خانم نمازهای پنجگانه یومیه و روزه ماه رمضان را به جای آورد و حج بیت اللّه کند و وظایف خویش را در برابر همسر انجام دهد و معرفت نسبت به حق امامت داشته باشد پس بهشت بر او واجب می گردد، از هر دری که بخواهد.» (48)

5 - امام صادق علیه السلام فرمود: «هر بانویی که با زبان خویش در صدد رنجش شوهر باشد (و زخم زبان بزند) خداوند از این خانم کارهای نیکش را نمی پذیرد. مادام که زن ظالم و اذیت کار باشد دارای چنین سرنوشتی است.»

سپس حضرت فرمود: «بدانید هر بانویی که همراهی و رفق و مدارا با شوهر را نداشته باشد و او را بر کارهایی وا دارد که در توان و قدرت او نیست و یا بر اموری که تحمل آن بر شوهرش ممکن نیست خداوند کارهای حسنه او را قبول نمی کند و در حالی پروردگار را ملاقات می کند که نسبت به او خشمناک است.» (49)

6 - امام صادق علیه السلام فرمود: «بهترین زنان شما کسی است که خوشبو و خوش طبخ است. وقتی انفاق می کند بر اساس معروف [و حساب] و اگر امساک می کند امساک بر اصل معروف، چنین بانویی از کارگزاران حق است و چنین کسی نا امید و نادم نمی شود.» (50)

7 - در پایان حدیث معراج پیامبر فرمودند: «خوشا به سعادت بانویی که توانسته است شوهر را از خود راضی نگه دارد.»

آنچه از مجموعه این روایات بدست می آید درست در راستای کلام خداست که می فرماید: «فَالصّالِحاتُ قانِتاتٌ حافظاتٌ لِلغَیبِ بِما حَفِظَ اللّه .» (51) زنان با صلاحیت و مسلّح به سلاح ایمان در راستای «اُقْنُتی لِرَبّک » و بندگی خدا به صلاح خانواده می اندیشند و آن گاه که شوهر در خانه و در کنار اوست رسالت القای مودت و رحمت حق را دارند و منشأ سکوت و آرامش اند زیرا که چشمه سار زلال عشق و عواطف انسانی از سینه های پر عطوفت آنان روان و سرازیر می گردد و در غیاب شوهر هم حفاظت و پاسداری از حیثیت خانواده و تثبیت سجایای اخلاقی در آن بر دوش اوست، اگر پروردگارش سختی کار بیرون را از روی شانه های او برداشته و هماوردی یا مشکلات و دغدغه های بیرونی را از او نفی می کند و حتی در داخل منزل هیچ گونه کار سنگین ظاهری را بر او وظیفه نمی شمارد، از این جهت است که تنظیم آرامش درون با اوست و اگر رسالت او به خوبی انجام نشود تدبیر مرد در بیرون هم مختل می شود.

اگر درون یک پیکر سامان دهی نداشته باشد بیرون آن قطعا متزلزل است.

امروز، به اثبات رسیده است که احساسات و عواطف بذری است که طبیعت در سرشت بنی آدم افشانده و این بذر نیاز به باغبانی و آبیاری دارد و رسالت این باغبانی بر دوش زن است. نقش عواطف به قدری است که می تواند نیروی عقل را با همه قدرت و نورانیتش تیره و تار نماید، عقل و علم با تمام ارزش و گستره ای که دارد مانند عدالت سرد و بی روح است و این عواطف است که انسان ها را سرشار از جنبش ها، هیجان ها، گرمی ها، انعطاف ها و دوستی ها می سازد و عقل را بارور می کند و به علم، لباس عمل ارزشمند می پوشاند و اگر به دیده دقت بنگریم، حقیقت ایمان هم حب و عشق به خوبی ها و خوبان است، چنانچه می فرماید «و هَلْ الایمانُ اِلاّ الحُبّ....»(52) اینجاست که نقش تعین کننده و بالنده مادر و همسر در القای چنین روحیه ای در افراد خانواده روشن می گردد و فلسفه تمکین او در برابر حکم خدا در انجام وظایف همسری آن است که می خواهد دیگران را متمکن و مستغنی سازد. او رسالت انسان سازی دارد کارش در رتبه کار معلمان و مصلحان و رهبران جامعه بشری است. خانه، دانشگاه و پرورشگاه و مدرسه ای است که کلاس آن دامان پر عشق و عطوفت مادر است. حال آیا ممکن است دانشگاه بشریت را خالی از مربی آن سازیم و بگوییم خانه نیازی به حضور مادرانه ندارد؟ اینجاست که در روایات متعدد تأکید بر اذن و ایجاد هماهنگی لازم در خروج مادر از منزل شده، زیرا لازمه رسالت پدر و ایفای مسئولیتش که اداره زندگی است و مدیریت و گردانندگی کار خارج از منزل و تأمین معاش با اوست، در خانه ماندن نیست و روحیات او هم اقتضای این را ندارد، مثلاً مسافرت یکی از ملازمات شغلی مردان است و حتی امروزه در هر کشوری سازمان های ترابری هوایی و زمینی و دریایی بخش اعظمی از سامان دهی امور اقتصادی را به عهده دارد و یا گستره مشاغل و ارتباطات و تخصصی و منطقه ای شدن بعضی از کارها سفر را یک ضرورت لاینفک زندگی قرار داده به گونه ای که بعضا بانوان هم از این قاعده جدا نیستند. حال که قضیه این گونه است و خواه و ناخواه مربی گری و تدبیر و تنظیم امور منزل با زن است و خلأ نبودن او و تأثیرات روانی آن کاملاً مشهود است و نیز در غیاب شوهر، رسالتی دو چندان زمان حضور او را دارد. از سوی دیگر، وقتی نتایج زحمات شوهر و حفظ و حراست خانه و خانواده از تعرضات ظاهری و روانی و اخلاقی به دست بانوست و خلأ حضور و تأثیرات روانی فقدان مادر در اضطراب و تشویش و نابسامانی خانه و خانواده به اثبات رسیده، چگونه می توان به صرف توسعه نگرش های التقاطی و فمینیستی این گونه القا کرد که زن برای رفت و آمدش نیازی به تبادل نظر با شوهر و اذن در خروج ندارد و آیا می توان حقایق طبیعی زندگی را نادیده گرفت و بر پایه اعتبارات غیر مستند و منطقی خانواده را به کام سقوط و انهدام سپرد؟

البته، توجه به اهمیت این مسئله بدان معنا نیست که ما حضور اجتماعی زن را نادیده بگیریم و او را از بهره مندی های لازم و شایسته اش منع کنیم، بلکه با حفظ سمت مادری و همسری و تدبیری موزون و هماهنگ و کفویت و همسویی مناسب با همسر او نیز باید در رفع مشکلات علمی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی جامعه نقش خود را به شایستگی ایفا نماید آن گونه که در الگوهای ممتاز دینی ما این چنین بوده است. مثلاً وقتی انسان به ابعاد زندگی دخترِ رسول خدا صلی الله علیه و آله می اندیشد که در خانه بهترین همسر و ارزشمندترین مادر است و به تعبیر امام راحل قدس سره از کوخی محقر انسان هایی عرضه می شوند که نورانیت آنها تا آسمان ها را فرا می گیرد و در عرصه علوم و خوض در آیات وحی، خطبه غرایش در مسجد مدینه نمودی از آن است که در ابعاد مختلف تاریخی، جامعه شناسی، روان شناسی، فلسفه انحطاط و سقوط ملل، فلسفه اصول و فروع دین، جایگاه رهبری، نقش عبادت و اخلاص، روزگار احدی چون او را به خود ندیده است چند بعدی بودن رسالت زن روشن می شود.

و از آن جهت که زن معلم و مربی انسان هاست، و توانمندی او در عرصه های علم و اندیشه و اخلاق تأثیر بسزایی در ارتقا و توانمندی خانواده دارد، پیوسته نیاز به تعلیم و تربیت دارد و ... اهتمام او در این گونه امور بسیار بجا و ارزشمند است.

چنان که عمومیت آیات مربوط به تعلیم و تربیت و تعابیری چون «طلب العلم فریضة علی کل مسلم و مسلمة» مبین همین معناست، یا اینکه می بینیم که اسلام یکی از اقسام مهریه را تعلیم قرآن قرار می دهد، یا روایاتی که تأکید بر اندیشمندی و صلاحیت فکری زن دارد مثلاً اینکه می فرماید: «اِیّاکم وَ تَزْویجُ الحَمْقاء مُصاحِبَتُهما بَلاءٌ و وَلَدُها ضیاءٌ.»(53) یعنی از ازدواج با زنی که کوته فکر و احمق است بپرهیزید که مصاحبت با چنین زنی بلای بزرگ است و فرزند او هم انسان ناکارا و کودن است، یا تأکید می ورزد بر اینکه اگر زنی را غیر از مادر برای شیردهی انتخاب می کنید او دچار بلاهت و کوتاهی در عرصه اندیشه نباشد، که اینها همه دال بر این قضیه است که ارتقای فکری و فرهنگی مادر در منش اسلامی از اهمیت ویژه ای برخوردار است.

بر این اساس، فقها کلاً نظر بر این داده اند که زن باید نسبت به (حداقل) واجبات دینی خویش و مسائل مبتلا به شرع آگاهی لازم را داشته باشد و حتی در فراگیری واجبات، اذن همسر ملاک نیست.

در عرصه امور مالی هم قرآن به صراحت می فرماید: «لِلرِجال نَصیبٌ مِمَا اکتَسبوا و لِلنّساء نصیبٌ مما اکتَسَبْنَ.» (54) و استقلال مالی زن کاملاً محترم محسوب شده مگر در بعضی از موارد خاص که نوع تصرف زن با حقوق شوهر در تنافی باشد که عمدتا فقهای عظام، فقط مورد نذر را از دایره استقلال مالی زن خارج نموده اند و شاید این حکم مبنی بر این باشد که چون زن در خانه شوهر بسر می برد و لازمه تحقق نذر نوعی تصرف در اموال و یا حقوق شوهر است لذا زن را منوط به اذن دانسته اند و یا متوقف بر عدم تنافی با حق شوهر اجازه داده اند که در اینجا به بعضی از اقوال فقها می پردازیم.

دیدگاه فقهای معاصر در مسئله نذر زنان

آیت اللّه خویی، وحید خراسانی و تبریزی معتقدند: اگر شوهر از نذر کردن زن جلوگیری نماید زن نمی تواند در صورتی که وفا به نذرش منافی با حق شوهر باشد نذر کند.

آیت اللّه وحید خراسانی در ذیل این مسئله این گونه اظهار نظر می فرماید: «بدون اذن شوهر نذر زن باطل است و صحت نذر زن در مال خودش بدون اذن شوهر در غیر حج یا زکات یا احسان به والدین یا صله ارحام محل اشکال است.»

آیت اللّه فاضل لنکرانی، مکارم شیرازی معتقدند: «نذر زن اگر مزاحم حقوق شوهر باشد بدون اجازه او باطل است، مگر مزاحم نباشد.»

آیت اللّه مکارم: «احتیاط مستحب آن است که با اجازه او باشد.»

آیت اللّه فاضل: «احتیاط واجب آن است که با اجازه او باشد.»

آیت اللّه سیستانی: «نذر زن بدون اجازه قبلی یا بعدی در آنچه با حق استمتاع او منافات دارد صحیح نیست. و صحت نذر زن در اموالش بدون اجازه شوهر محل اشکال است. پس باید رعایت احتیاط شود.»

آیت اللّه بهجت: «نذر زن بدون اجازه شوهر بنابر احتیاط واجب وضعا منعقد می شود.»

در پایان به خلاصه ای از وظایف الزامی و غیر الزامی زن برخاسته از آیات و روایات اشاره می گردد.

وظایف الزامی زن

1 - حسن معاشرت و رفتار شایسته و موجب اطمینان شوهر.

2 - تمکین خاص زن و پاسخ گویی به حق استمتاع و کامیابی او.

3 - عفت ورزی و حفظ پاکدامنی در حضور و غیاب شوهر.

4 - ترک نکردن خانه و خانواده و خروج از منزل مگر به اذن و همفکری شوهر.

5 - رعایت نظافت و بهداشت و پیرایش و آرایش ظاهری در حد ممکن و در ارتقای علمی و عملی خویش در کنار رسالت مادری و همسری بکوشد.

6 - پذیرش سکنای شوهر برای زندگی مشترک مگر اینکه به عنوان شرط ضمن عقد حق انتخاب مسکن را برای خود قرار دهد.

7 - در بخشش از مال شوهر رضایت او را بدست آورد.

وظایف غیر الزامی زن

1 - برای حفظ مصالح خانواده حتی الامکان سازش نماید و خانواده را به سوی صلاح سوق دهد.

2 - از آنچه موجب اذیت و آزار شوهر است پرهیز کند.

3 - در گرفتاری ها و پستی و بلندی های زندگی یاور خوبی باشد.

4 - صبر و تقوا در زندگی پیشه سازد که در این عمل خیر برکات زیادی است.

5 - خوب است بانو در کنار شوهر حیا را کنار بگذارد.

6 - خوب است بانو عبادات مستحبی را با اجازه شوهر بجا آورد و در تزاحم عبادت و عرضه به شوهر دومی را انتخاب نماید.

7 - بر سوء اخلاق و آزار شوهر تا حد ممکن صبر و مدارا نماید.

8 - برای همراهی با شوهر کارهای داخلی خانه را در حد توان به عهده بگیرد.

9 - در بالا بردن ارزش ها و عملی کردن آنها در خانه بکوشد.

ادامه دارد

پی نوشت ها:


1- نهج البلاغه عهد نامه مالک اشتر

2- غرر الحکم، ص 327.

3- حقوق خانواده،دکترسیدحسین صفایی، دکتراسداللّه امامی،ص 15

4- همان مرجع

5- وسایل الشیعه، کتاب النکاح، ح (24972)

6- همان، ص 24954

7- همان، ص 25314

8- همان، ص 27556

9- همان، ص 19936

10- همان، ص 24959، عقاب الاعمال ص 46 و 48

11- همان، ص 25315

12- همان، ص 25311

13- وسایل الشیعه، ج 14، باب حرمت اذیت زوجین دیگری را

14- همان، ج 14، ح (24959)

15- آداب همزیستی و معاشرت، ص 13

16- همان

17- حقوق مدنی خانواده، دکتر کاتوزیان، ج 1، ص 219

18- همان، ص 220

19- کافی، ج 6، 438

20- کافی، ج 6، 439

21- مکارم الاخلاق، 489

22- اعراف، 22

23- حقوق زن در اسلام، استاد مطهری، ص 37

24- وسایل الشیعه، ج 14، ح (25301)

25- همان، ح (24942)

26- وسایل الشیعه، کتاب النکاح، ح ( )

27- همان، ح (25310)

28- همان، ح (24961)

29- همان، ج 14، ح (24959)

30- همان، ح (24957)

31- تحریر الوسیله، ج 2، کتاب النکاح، کتاب النشوز والشقاق

32- نکاح و اغلال آن، سید مصطفی محقق داماد، ص 256

33- وسایل الشیعه، ج 14، باب تحریم النظر الی النساء الاجانب

34- همان، کتاب النکاح، ح (24960)

35- همان، ح (25709)

36- همان، ح (25710)

37- تحریم، 11

38- حجاب در ادیان الهی، ص 196

39- وسایل الشیعه، ج 14، ص 126، ح (25355)

40- همان، ص 117، ح (25316)

41- همان

42- همان، باب نکاح، ح (25300)

43- همان، ح (24957)

44- حقوق زن در اسلام، ص 212

45- وسایل الشیعه، کتاب النکاح، ح (25451)

46- همان، ح (25300)

47- همان، ح (25302)

48- همان، ح (25303)

49- همان، کتاب نکاح، ح (25454)

50- همان، (24946)

51- نساء، 34

52- اصول کافی، باب کفر و ایمان، بخش حب و بغض

53- مستدرک الوسائل، ج 2، ص 583

54- نساء، 31

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان