Normal
0
false
false
false
EN-US
X-NONE
AR-SA
MicrosoftInternetExplorer4
شک آفرینی!
حیات انسان بدون فلسفه، امکان ناپذیر است. هر انسانی دارای فکر و
اندیشه ای است و در فضائی از ایده ها و افکار و آراء خاص زیست می کند. تنها اکسیژن
و آب نیست که مایه حیات و زنده ماندن انسان اند، فلسفه و جهان بینی نیز مایه حیات آدمیان اند.
حتی پوچگرائی و نیست انگاری (nihilism) نیز نوعی فلسفه اند و بنابراین آدمی را گزیر و گریزی از فلسفه نیست.
چنانکه انسان در حیات خود هرگز گریزی از جا و مکان ندارد و آنچه برای او مهم است،
انتخاب نوع مکان است;
در حیطه عقیده و اندیشه نیز، آنچه مهم است، گزینش نوع
فلسفه و چگونگی نظام فکری است.
پرداختن به فلسفه کار فقط امروز یا تنها فردا نیست، بل در همیشه زمان
بوده، هست و خواهد بود. مادام که در این عالم، آدم زیست می کند، بازار فلسفه داغ
است و تنور تفلسف، گرم!
انسان امروز دائما با انبوه مکاتب و نحله های فکری روبروست و چاره ای
جز گزینش ندارد. بویژه جوانان، هم اینک در فضایی از تزاحم و تعارض ایسم های
رنگارنگ و فلسفه های گوناگون، گاه چنان متحیر و مضطرب می شوند که عنان تفکر از دست
داده، خود را بدست سرنوشت کور می سپارند و در برهوت حسرت و گیجی رها می کنند! هنر
فیلسوف و اندیشمند مصلح در روزگار ما آن است که در حد توان دست بشر امروز را
بگیرد، راه را به او بنمایاند، او را از تحیر یاس و سردرگمی برهاند و به او آرامش
ببخشد. هنر این نیست که جوانان را دائما به سمت شبهه، تحیر، گیجی، سردرگمی، راز آلودگی،
یاس، توقف، بی هویتی، پوچی، ابهام و مقولاتی از این دست سوق دهیم. متاسفانه برخی
قلم بدستان عصر ما چنین می پندارند که رسالتشان چیزی جز تحیر آفرینی و ایجاد شک و
شبهه در ذهن جوانان نیست. بنظر ما این عین بی هنری است! هنر آن است که نسل امروز
را از گرداب یاس و جهل و تحیر برهانیم و اگر هم آنها را به وادی شک می بریم، از شک
بعنوان سکوی پرش بسوی یقین استفاده کنیم نه اینکه آنان را در برهوت شک و تردید
چنان در معرض طوفان و شبهات قرار دهیم که هیچ رمقی در عقیده و فکرشان باقی نماند.
بدانیم که مهاجمان فرهنگی نخست با طوفان «شک » هجوم می کنند و سپس
بتدریج، ریشه های عقیدتی جوانان ما را می خشکانند. از این رو باید بهوش باشیم که
کسانی بنام فلسفه و فکر و اندیشه و قلم، در متزلزل ساختن پایه های عقیدتی، قداستها
وارزشهای ثابت ما نکوشند و نام آن را معرفت دینی، کلام جدید و فلسفه دینی و...
بگذارند! باید دید سمت و سوی اینگونه بحثها چگونه است. بنظر ما اگر هدف صرفا ایجاد
شک باشد، طرح این گونه مباحث مخدر است نه محرک و دقیقا در جهت خواسته های مهاجمان
فرهنگی است. و اما اگر هدف، رفع و دفع شک باشد، البته مطلوب و مفید و بجاست.
والسلام.
سردبیر