ماهان شبکه ایرانیان

نگاهی به دائرة المعارف های اسلامی ایران(۱)

الف: دانشنامه جهان اسلام، جلد ۱ ۵

الف: دانشنامه جهان اسلام، جلد 1 5

ب: دائرة المعارف بزرگ اسلامی، جلد 1 9

سالهای 74 1368/95 1989 پربارترین و با برکت ترین سالهای زندگیم بود که در دو نوبت جداگانه در تهران بودم و فرصت به دست آوردم که زبان و ادب فارسی را که در یازده سالگی در پاکستان نزد یک پیشنماز و معلم دبیرستان آموختن آغاز کرده بودم، اینک در قلب فارسی پیش کاملان و بزرگان ادب تلمذ کنم و فراخور حوصله و استعداد خود چیزی اکتساب کنم، در کنار تحصیلات دانشگاهی، فرصتی پیش آمد که در مراجع و مراکز دائرة المعارف نویسی ایران پاگذارم و زیر نظر نخبگان و ورزیدگان فن و در کنار نسل نوجوان پژوهشگر ایران با راه وروش جدید پژوهش آشنا شوم و سیری در بوستان کتاب کنم؛ اما این ماهها و سالها چه قدر زود گذر بود، هنوز در خم اول کوچه بودم که «حیف در چشم زدن صحبت یار آخر شد» و با خاک خود باز گشتم «آن قدح بشکست و ساقی نماند».

نخستین وابستگی من در ایران با بنیاد دائرة المعارف اسلامی (تأسیس 1362/ 1983) بود، هنوز از ورودم در تهران چهار روز بیشتر نگذشته بود که مرحوم دکتر احمد طاهری عراقی معاون علمی بنیاد از من خواست که در بنیاد کار کنم، این در واقع نهایت احسان و لطف آن بزرگوار بود روانش شاد باد من از 8 آبان 1368 تا 31 فروردین 1373 در بنیاد کار کردم بنیاد مشغول به تدوین دائرة المعارفی به نام دانشنامه جهان اسلام به زبان فارسی است که بخشی از آن ترجمه و تلفیق دائرة المعارف های معتبر جهان است و بخشی دیگر تألیف و نگارش است، در سالهایی که در بنیاد بودم، روی حروف «ب» و «ج» کار می شد مسؤولیت من در امور شبه قاره بود چندین مدخل جدید که در دیگر دائرة المعارف های اسلام و ایران نیامده بود، ولی از لحاظ اسلام و ایران و ادبیات فارسی اهمیتی داشت، در دانشنامه آوردیم. انتشار دانشنامه جزوه جزوه آغاز شد. از انتشار جزوه اول تا جزوه پنجم در بنیاد بودم و مقالات شبه قاره را کنترل می کردم. از سال 1375 / 1996 انتشار دانشنامه به جای جزوه، به مجلدات آغاز شد و در 1379/ 2000 با انتشار جلد پنجم کار چاپ مقالات حروف «ب» و «پ» به سر رسیده است. اکنون وقتی با فاصله زمانی و مکانی از بنیاد، به این «خمسه» نگاه می کنم، در اعماق قلب احساس خرسندی دارم که در پدید آوردن این اثر علمی که در زندگی ملتهای جهان سوم تکرار نمی شود یا کم تکرار می شود، من هم سهمی دارم، ولو مانند قطره ای در اوقیانوس.

دومین پایگاه مهم دائرة المعارف اسلام نویسی در ایران مرکز دائرة المعارف اسلامی (تأسیس اسفند 1362 / 1984) است که یک مرکز خصوصی است و دائرة المعارف اسلام را به زبان فارسی و عربی منتشر می کند، اصول سیاست مرکز بر تألیف است نه بر ترجمه و تلفیق. من از 12 اردبیهشت 1374 در بخش ادبیات مرکز برای دائرة المعارف بزرگ اسلامی به زبان فارسی کار کردم. در آنجا نیز کار من در حوزه شبه قاره بود، از تجویز مدخلها گرفته تا سفارش و تألیف و بررسی مقالات در آن سالها مرکز روی حرف «الف» کار می کرد در 1379 / 2000 جلد نهم دائرة المعارف بزرگ اسلامی منتشر شد و کار به مدخل «البیره» رسیده است. ظاهرا با انتشار یک جلد دیگر کارِ حرف الف در «عشره کامله» به تکمیل خواهد رسید.1

امروز دائرة المعارف های اسلام ایرانی با رقابت دائرة المعارف های معتبر جهانی مانند دائرة المعارف اسلام (The Encyclopeadia of Islam) چاپ دوم، دائرة المعارف ایرانیکا (Encyclopeadia Iranica) و دائرة المعارف اسلام بنیاد دینی ترکیه (Turkiye Diyanet Varei Islam Ansiklopeidis) رقابت دارند و در بسیاری از موضوعات مشترک حریفهای سرسخت یکدیگر هستند. اگر چه هر یکی سازمان در موضوعات مربوط دیدگاه خاص خود را دارد، اما اعتبار علمی و تحقیقی از آنِ کسی هست که با پیشتوانه قوی علمی روشمندانه تر کار می کند.

در طول مدتی که مجلدات دانشنامه جهان (5 جلد) و دائرة المعارف بزرگ اسلامی (9 جلد) منتشر شد و به دستم رسیده است، نه فقط از روی علاقه و انس به خاطر همکاری با آنها، بل که از روی نیازهای تحقیقی بدانها مراجعه داشته ام و در برابر معضلات خود پاسخ مثبت گرفته ام گاهی در حین مراجعه با اشکالات هم بر خوردم و نقطه نظرهای خود رادر حاشیه یادداشت کردم که هیچگاه قصد چاپش را نداشتم ولی از آنجایی که اطلاعات و محتویات دائرة المعارفها معمولاً حرف آخر و درست تلقی می شود و خوانندگان در پذیرفتن آن کمتر تردید دارند، و از سویی با خبر شدم که دائرة المعارف بزرگ اسلامی ویرایش دوم می شود، صلاح دیدم که یادداشتهای خود را منتشر کنم تا مگر مدیران علمی در آنها تأمل و تعمق کنند و اگر مقبول طبع آنان افتد، در بهسازی مقالات مجلدات بعدی تأثیرگذار باشد.

قبل از پرداختن به جزئیات جلد به جلد هر دو دائرة المعارف، به چند مورد کلی اشاره می کنم:

1. مسأله چشمگیر ضبط نادرست اعلام شبه قاره است. غالب مترجمان ایرانی در حین برگردان اسامی شبه قاره از حروف لاتین به حروف فارسی دچار خطاشده اند. این خطا ناشی از اختلافهایی در ضوابط آوانگاری (Translitration) شبه قاره و ایران است. نبودن آگاهی کافی مترجمان ایرانی از صداهای مخصوص الفبای اردو / هندی و تطبیق دادن نظام آوانگاری ایران را با نظام شبه قاره موجب خطا می شود. چند نکته به یاد داشتنی از نظام آوانگاری شبه قاره به شرح زیر است:

الف: برای صداهای ثقیل نظام آوانگاری شبه قاره بدین ترتیب است: به = bh؛ په = ph؛ تِه = th؛ ثه = th؛ ده = dh؛ ده = dh؛ ر ه = rh؛ یاdh؛ که = kh؛ گه = gh از طرفی چون آوا نگاری حروف ث th باته و ه؛ خ kh با که؛ غ gh با گه مشابه است. مترجمان ایرانی را دچار خلط و خطا می کند.

ب: برای فتحه (َ) و الف ممدوده و الف و «ه» معمولاً از یک آوا یعنی «a» استفاده می شود که دربرگردان فارسی عدم تمییز آنها از یکدیگر موجب اشتباه شده است. گاهی فتحه به الف تبدیل شده است. مثال: پَتیالَه <>< p="" می="">< aاستفاده="" a="" آوانگاری="" از="" فتحه،="" ممدوده="" الف="" تمییز="" برای="" قاره="" شبه="" نگاری="" آوا="" دقیق="" نظام="" در="" گاهی="" البته="" مدرس=""><>< مَدراس="" مثال:="" است.="" شده="" گرفته="" فتحه="" به="" و="" پاتیالا،="">

ج: برای کسره (ِ) از «e» استفاده می شود که در برگردان فارسی گاهی به «ی» تبدیل شده است. مثال: پِشاور <>< p=""><>

د: برای ضمه (ُ) از آوای «U» استفاده می شود که مترجمان ایرانی آن را با «و» خلط کرده اند. مثلاً: مُلتان <>< p=""><>

2. مقالات جغرافیایی که از دیگر دائرة المعارفها ترجمه شده است؛ آمار آنها کهنه است.

3. تحقیقات نوین اعم از کتاب و مقاله که در حوزه مطالعات شبه قاره در شبه قاره و غرب انجام می گیرد، معمولاً از دسترس مؤلفان ایرانی و مراکز دائرة المعارف دور بوده و ناچار در مقالات از منابع فرعی و موجود در کشور استفاده شده است.

4. هر سراینده ستایشگر اهل بیت و امامان، و هر مؤلفی که به موضوعات ادبی فارسی و فلسفه ایرانی می پردازد لزوما شیعه مذهب وتابع فرهنگ ایرانی نیست. چنان که در دائرة المعارفهای اسلام ایرانی تلقی شده است. علمای اهل سنت و عارفان سنی مذهب شبه قاره در هر حال به اهل بیت و امامان و امام زادگان به دیده احترام می نگرند. حضور هزار ساله فارسی در شبه قاره و تتبعات و تحقیقات مؤلفان آن سامان برای شبه قاره یک هویت فرهنگی به وجود آورده است که از آنِ خودش است و نمی توان آن را به حساب ایران آورد.

5. شرکت نسل جوان تحصیل کرده ایرانی در تألیف دائرة المعارف ها آشکار است و حضور استادان دانشگاه و نسل گذشته یا بزرگسال ایران از طریق قلم / تألیف مقاله کمتر محسوس است. میدان دادن به جوانان اجتناب ناپذیر است، اما برخی از موضوعات مقتضی به مطالعات ممتد ویک نویسنده متخصص حتی خارج از کشور است تا روح موضوع در کالبد مقاله دمیده شود.

6. بیشتر یادداشتهایم درباره مقالات شبه قاره و به مسایل ویرایشی و ضبط اعلام مربوط می شود و به محتویات مقالات کمتر تعرضی داشتم. اگر گاهی به مقالات خارج از حوزه شبه قاره پرداخته و سخنی به میان آمده است، بنا بر علاقه ای است که به آن موضوع دارم، و اگر گاهی به مسایل بسیار خُرد و ریز پرداخته ام، بنا بر آن باور است که دائرة المعارف ها باید از هر لحاظ از خطاها خالی باشند، که البته در کارهای انسانی چنین امکان وجود ندارد.

7. ممکن است خوانندگان عزیز یا مسؤولان محترم مراکز دائرة المعارف نویسی فکر کنند که اگر مسؤولیت امور شبه قاره را من بنده به عهده داشتم، پس این همه اشکالات چرا؟ جوابش این است که اولاً بیشتر ایرادات متعلق به ادواری است که من در آن مراکز نبوده ام، ثانیا مسؤولیت من در حوزه ادبیات شبه قاره بود و نه دیگر موضوعات.

الف دانشنامه جهان اسلام، جلد 1 5

ج 2 (مدخل، صفحه / ستون)

بایزید دوری، کاتب الملک: 191/1، مأخذ نمونه دستخط بایزید دوری «د.ا.د. ترک» نشان داده شده است. مأخذ اصلی آن مقالات مولوی محمد شفیع است، چنانکه درمتن مقاله هم آمده است.

بایسنغری، جعفر: 200/2، مأخذ نمونه دستخط جعفر «د. ا. د. ترک» نشان داده شده است، مأخذ اصلی آن اطلس خط است.

بتاله: 223/2، ضبط «امریتسر» نادرست و «امرتسر» درست است؛ 224/1، ضبط های «هوشارپور» و «جالاندر» ولودیانا و آمریتسار در نقشه بتاله به ترتیب هوشیار پور، جالندهر ،لُدهیانه و امرتسر صحیح است.

بختاور خان، محمد: 393/1، جُمله «به گفته آفتاب، اصغر (کذا: آفتاب اصغر) بختاور خان آن را به فارسی برگرداند» حذف شود و به جای آن اضافه شود: «به ایمای بختاور انتخاب تاریخ الفی به سال 1084 ه و انتخاب روضة الاحباب جمال الدین محدث شیرازی، به سال 1087 ه تهیه شد (بختاور خان، ج 2، ص 517)».

بدخشانی نقشبندی، محمد ابراهیم: 475/1، «از مثنوی او بانام احسن القصص یاد شده (اته، ص 53، حاشیه)» این مقرون به صواب نیست. رضا زاده شفق برعکس آن نوشته است: «احسن القصص مذکور در متن را ندیدم ولی در کتابخانه حاج حسین آقا ملک در تهران، به شماره 4825 یک منظومه یوسف و زلیخا به نام احسن القصص موجود است که.... ناظم آن ظاهرا خاوری نام داشته چنانکه در خاتمه کتاب گوید....»

بدیع الدین قطب المدار: 553/1، در منابع ضبط «خزینة الاولیاء» خطا و «خزینة الاصفیاء» صواب است.

برار: 606، در نقشه برار ضبط های «احمد نگار» و «بجاپور» خطا و به ترتیب «احمدنگر» و «بیجاپور» صواب است؛

در حاشیه «Meharashtra Roed Atlas» خطا و... Road... صواب است. این اشتباه در منابع نیز تکرار شده است.

ج 3

برهان الدین قطب عالم: 287/2، در منابع «تحفة الاکرام» خطا و «تحفة الکرام» صواب است.

بریلی: 366 365، ضبط های «رهیل کهند»، «رهیله» و «مهرته» به ترتیب به روهیل کهند، روهیله و مرهته اصلاح شود. در نقشه موقعیت بریلی ضبط «نیتبنال» و «بودان» به ترتیب «نینی تال» و «بداؤن» درست است.

بسطامی سمرقندی: 378/2،در منابع تبدیل «کتابخانه آصفیه... مرتبه میر عثمان علی خان بهادر» به «کتابخانه آصفیه... مرتبه به عهد میر عثمان علی خان بهادر» آن را مقرون به صواب می کند.

بشنداس: 464/1، در تیتر تصویر ضبط «بشانداس» مطابق با عنوان مدخل نیست صوابش «بشنداس» است.

ج 4

بلگرامی، عبدالجلیل: 92/1، ضبط «طوبی» سهو چاپی و «طویی» (به مفهوم عروسی / شادی) درست است؛ در جمله «میرحیدر متخلص به امیر بلگرامی که شاید همان امیر حیدر بن نور حسین... باشد» اظهار تشکیک منتفی است، او قطعا همان امیر حیدر است.

در فهرست آثار او جواهر القلم (واژه نامه فارسی ترکی) را باید اضافه نمود.

بلوچ و بلوچستان: 124، در نقشه بلوچستان ضبط های «سیبی» و «شیکاپور» به ترتیب به «سِبی» و «شکارپور» اصلاح شود.

بنارس: 234/1، ضبط «خلیل علی ابراهیم خان» به «علی ابراهیم خان خلیل» تبدیل شود.

بنگش: 348/1، در نقشه ضبط «نوشهر» و «بنو» اشتباه «نوشهره» و «بنون» (نون بدون نقطه) صواب است.

بنگله دش: 350/2، در نقشه ضبط «رانگ پور» و «خولنا» به ترتیب به «رنگ پور» و «کهلنا» اصلاح شود.

بهاولپور: 732، اطلاعات مقاله کهنه و ناقص است. این شهر دانشگاهی به نام «جامعه اسلامیه بهاولپور» دارد که گروه زبان و ادب فارسی نیز در آنجا فعال است. در شهر کتابخانه مرکزی Central Library از روزگار حاکمیت بریتانیا دایر است که هم از لحاظ نفایس کتب چاپی و خطی و تصاویر تاریخی و روزنامه های قدیم و هم از لحاظ تعداد موجودی دومین و بزرگترین کتابخانه نیمه دولتی پنجاب است. درعهد نوابان این شهر به خاطر پیشرفت و توسعه و امکانات به «بغداد جدید» شهره شده بود.

بهروچ: 806/1، «بهروچ (بهرایچ)»، بهروچ را با بهرایچ قیاس کردن خطاست زیرا بهرایچ محلی است در اترپردیش.

بهروچی 807/1، ضبط «خمیهات» خطا و «کهمبات» درست است. این اسم در مدخل «بهره» (ص 811 810) به گونه های «خامیایت (خامیهات)» ضبط شده که هر دو نادرست است.

ج 5

بهنداری، سوجان رای: 5/2، ضبط «پاتیالا» را باید به «پتیاله» تبدیل کرد 6/، در منابع «فارسی ادب بی عهد اورنگ زیب» خطا و «فارسی ادب بعهد...» صواب است. جهت اطلاع می نویسم که نام کامل مؤلف مقاله نورالحسن انصاری است.

یهوپال: 9 و 11، ضبط «گوالیور» خطا و «گوالیار» درست است؛ در سراسر مقاله «بگم» ضبط شده است که صوابش «بیگم» است چنانچه در دانشنامه ذیل مدخل «بیگ و بیگم» نشان داده شده است.

بهیره: 13، اطلاعات آن کهنه است. بعضی اطلاعات که بااسلام و فارسی مناسبتی دارد، در مقاله ملحوظ نشده است. مثلاً عارف معروف سلسله قادریه شاه ابوالمعالی اصلش از آنجا بود چنانکه دارا شکوه در سکینة الاولیاء آورده است؛ شهید بهیروی سراینده فارسی در قرن 12 ه از آنجا بوده است. دو حوزه علمی در آنجا فعال است: یکی به نام دارالعلوم عزیزیه (تأسیس 1258 ه / 1862 م) و دیگری دارالعلوم محمدیه غوثیه (تأسیس 1344 ه / 1925 م)، خانواده بگویه از دیر باز در بهیره به اسلام خدماتی انجام می دهد، علاوه بر مدیریت دارالعلوم عزیزیه، مجلس حزب الانصار (تأسیس 1347 ه / 1929 م) و مجله شمس الاسلام به اردو (تأسیس 1347 ه / 1929 م) متعلق به این خانواده است. وقتی انگلیسها در 1272 / 1856 پادشاهی مسجد لاهور را به مسلمانان واگذاشتند، قاضی احمد الدین بگوی پیش نماز مسجد تعیین شد. پیر محمد کرم شاه بهیروی مؤلف تفسیر ضیاء القرآن و سیره ضیاء النبی به اردو از شخصیتهای مهم معاصر است.

بیجاپور: 113/1، در منابع ضبط «محمد غوری» خطا و محمد غوثی صواب است؛

113/2 در تیتر تصویر ضبط «گُل گنبد» خطا و «گول گنبد» (گول در اردو معنی گرد / مدور) صواب است.

بی خبر بلگرامی: 122/1، ضبط «بندربن داس» خطا و «بندرابن داس» صواب است، این خطا در حین ویرایش چندین مقاله راه یافته است. گفتنی است که «بندرابن» یک اسم هندی است و در آن اعلانِ بنوت نیست چنانکه ویراستاران گمان می کنند همین خطا در ص 785 و 787 نیز تکرار شده است.

بیخود: 122/1، ضبط «ستیل» سهو چاپی و «سیتل» (تقدیم یاء برتاء) درست است.

بیدل سندی: 122/1، «مزارش نزدیک ایستگاه سند پاکستان است» ترکیب «ایستگاه سند» مفهومی ندارد. سند نام استانی است و در پاکستان ایستگاه سند وجود ندارد.

بیرام خان: 141/1 ضبط «بیرم خان» صوابتر است.

141/2، ضبط «جلندهر» بدور از اصل و «جالندهر» مقرون به صواب است، دیوان ترکی و فارسی بیرم خان به کوشش حسام الدین راشدی و محمد صابر در یک مجلد در کراچی، 1971 م چاپ شده است.

142/1، «غلام علی شیرین» سهو چاپی و «غلام علی شیربن...» صحیح است.

پادشاهی مسجد: 364/2، جمله «تقلیدی از مسجد جمعه شاهجهان آباد دهلی است» اضافه ویراستار دانشنامه است و از آنِ من که نویسنده مقاله ام نیست. این عبارت بدین شکل درست تر است: تقلیدی از مسجد جامع در دهلی است».

پارسا، ابونصر: 387/1، ارجاع به «پارسائیه» انسب است.

پارسا، خواجه محمد: 388/1، «انیس الطالبین و عدة السالکین منظومه ای است فارسی در شرح مقامات بهاءالدین نقشبند در چهار قسم و 2600 بیت» انتساب آن به پارسا خطاست، کتاب مذکور تألیف صلاح بن مبارک بخاری است در چهار قسم (چاپ توفیق ه سبحانی، به تصحیح و مقدمه دکتر خلیل ابراهیم صاری اوغلی، تهران، 1371 ش) قدما در معرفی کتب به جای تعداد سطور از کلمه «بیت» استفاده می کردند که امروز موجب اشتباه می شود و کتابهای منثور، منظوم تلقی می شود.

پاکستان: 445/2، «درّه اسماعیل خان» خطا و «دَیره / دیره اسماعیل خان» صواب است؛ «پنج گروه عمده قومی در پاکستان وجود دارد» این گروهها بیشتر «زبانی» است تا «قومی» دراین جا «قوم» از روی علم الانساب مصداق پیدا نمی کند؛

446/1، ضبط «سیرائیکی» به «سرائیکی» اصلاح شود؛

«زبانی که بین مردم مشترک باشد وجود ندارد» این پندار از روی ناآگاهی است. زبان اردو زبان مشترک مردم پاکستان است و در هر نقطه کشور زبان رابط و قابل فهم است و نه تنها در پاکستان بل که در سراسر شبه قاره هند و پاکستان و بنگلادش زبان اردو، زبان مشترک و وسیله ارتباط است؛

447/2، تیتر تصویر «عسگرخان» ناصواب و «اصغر خان» صواب است.

449/2 «چودری به عنوان رئیس جمهور و رئیس دولت در قدرت ماند» در این جمله واضح نیست که اشاره به کدام «چودری» دارد. شاید منظور مؤلف فضل الهی چودری است، اما او هیچ قدرت نداشت و یکی از ضعیف ترین رئیس جمهورهای دولت بوتو و رژیم ضیاء الحق بود که آخرش استعفا داد.

454/1، در تیتر تصویر ضبط «چوخندی» خطا و «چوکهندی» صواب است.

455/1، «مسجد محبت خان در پشاور» خطا و «مسجد مهابت خان...» صواب است؛ «باری امام» خطا و «بری امام» درست است؛

455/2، ضبط «کورتا» همان کرته / قرطه است.

456/1، «در پاکستان حدود 25 دانشگاه... وجود دارد» این آمار کهنه است. در پاکستان 43 دانشگاه وجود دارد. ضمنا ضبط سالهای تأسیس دانشگاه کراچی و دانشگاه کشاورزی فیصل آباد نیز اشتباه است، هر دو دانشگاه پس از استقلال پاکستان به وجود آمده است.

به طور کلی مدخل «پاکستان» از لحاظ محتویات و اطلاعات و دیدگاهها یکی از مقاله های ضعیف دانشنامه است. منابع فارسی آن دست سوم و از نوع گزارشات و مطبوعات روز است؛ پاکستان به خاطر همسایه بودن با ایران و مهد قدیم اسلام و مرکز کهن زبان وادبیات فارسی به تألیف مقاله ای جاندار نیاز داشت.

پالن پور: 460/2 ضبط های «کوچ» و «اودایپور» خطا و «کچه / کچ» و «اودهیپور» صواب است.

پتنی، محمد طاهر: 511/2، در فهرست آثار او به کتابهای فارسی اش اصلاً اشاره نشده است، مثلاً تحفة الولاة و نصیحة الرعیة و الرعاة که به کوشش محمد سلیم اختر درمجله کتاب شناسی، شماره 1، اسلام آباد، 1986 م چاپ شده است.

پرچین کاری: 450 449، «مسجد ارهائی دین کاجونپرا در اجمیر(595)» و «مسجد ارهاء الدین کاجونپرا در اجمیر (607 63)» در مدخل «پیش طاق»، ص 591 ضبط مختلف را با تاریخهای مختلف نشان می دهد. ضبط درست مطابق با تلفظ محلی «ارهائی دن کاجهونپرا (کلبه دو و نیم روزه)» است؛

551/1، ضبط «خاکا» و «جایپور» به «خاکه» و «جیپور» اصلاح شود؛

551/2، ضبط «غسنا» خطا و «گهِسنا» صواب است.

پرگنه: 563/1، «سرام» خطا و «سهسرام» صواب است.

پرویز، غلام احمد: 579/1، معادل سال میلادی وفات اقبال لاهوری 1938 صحیح است.

پریم چند: 605/2، «قلم کاسپیاهی» خطا و «قلم کاسپاهی» درست است.

یل: 681/1، در تیتر تصویر معادل سال میلادی 1569 درست است.

پنجاب: 737/2، ضبط های «دَیر جات» و «ملکند» خطا و «دیره جات» و «مالاکند» صواب است.

739/1 2، ضبطهای «هاریانا» و «هیما ال» و «اکالی دال» به ترتیب به «هریانه» و «هیما چل» و «اکالی دَل» تصحیح شود.

پنجایی: 742 740، در طول مقاله آوای که = kh به «خ» گرفته شده، چنانکه خریبولی، گورموخی، سیخ که به ترتیب ضبط های درست کهری بولی، گورمکهی وسکه / سیک است؛

740/2، «ح م شیرانی» همان حافظ محمود شیرانی است؛

741/2، ضبط «بله شاه» باید به «بلهی شاه» تبدیل شود چنانکه دانشنامه مدخلی نیز با همین ضبط دارد؛

741/2، «بنت» baint شاید بینت / بیت درست است.

پندنامه عطار: 767/1 سطر 6 «محمد کلدی» خطا و «محمد گلهوی» درست است چنانکه در سطر 9 آمده است.

پندوه: 768/1 «خ الف نظامی» همان خلیق احمد نظامی است. این نکته را بدین خاطر ثبت کرده ام که در نوشته های مؤلفان شرقی در قیاس با غرب کمتر رسمی است که از اجزای نام مخفف بسازند. گاهی تبدیل مخفف از لاتین به حروف عربی / فارسی / اردوخالی از اشکالی نیست. مثلاً اگر مخفف «عابد علی» به حروف لاتین A.Aباشد لابد به حروف فارسی «الف الف» تبدیل می شود که مطابقت با واقعیت (ع ع) ندارد، اِلاّ آنکه بسیار دقیق A,A، نوشته شود.

پیشاور: 938، ضبط رایج و معمول در ایران به همین شکل است که ظاهرا از آوانگاری لاتین Peshawar مأخوذ است و در برگردان «e» را به جای «ی» گرفته اند. ضبط معمول در پاکستان و به اردو «پشاور» است. چون «پ» کسره دارد به لاتین Peمی نویسند. طرفه این که در مدخل پیش طاق، 951/2 Begampur به «بگمپور» برگردانده شده که بایستی «بیگم پور» ضبط می شد.

پیش طاق: 952/1، ضبط «جانپور» به «جونپور» اصلاح شود؛ 952/1 «نیل کنث» خطا و «نیل کته / کنته» صواب است؛ «سکندرا» خطا و «سکندره» درست است.

ب) دائرة المعارف بزرگ اسلامی، جلد 1 9

جلد 1

آب حیات: 39/2، دو کتاب مجهول الهویة چاپ هند ضبط گردیده است که بایسته ضبط در یک دائرة المعارف اسلام نیست. اگر معیار ضبط مدخل بنابر اهمیت آن است، تعیین ارزش کتابهای مجهول از چه راهی ممکن است؟ باری «آب حیات در قوه باه» ممکن است همان آب زندگانی ترجمه رجوع الشیخ إلی صباه چاپ بمبئی باشد (نک: الذریعه، 1/3 2) حداقل شش کتاب با عنوان آب حیات فقط در علوم دینی به زبان اردو تألیف گردیده است (نک: قاموس الکتب، چاپ کراچی، 1/19، 276، 457، 534، 600، 1134).

آب زلال: 42/2، ضبط «گوهر شاهوار» (مطابق با الذریعه) درست و «گوهرشاد» خطاست.

آتش لکهنوی: 100/2، خواجه عبیداللّه احرار نقشبندی (سده 9 ه / 15 م)»، تاریخ دقیق تولد و وفات او 806 895 ه / 1404 1490 م در پرانتز آوردن انسب بود؛

«به گفته نواب خان» ناقص و «به گفته نواب مصطفی خان» درست است؛ در منابع «مصحفی، شیخ غلام» ضبط ناقص و «مصحفی شیخ غلام همدانی» درست است.

آداب البحث: 159/1 «اسیری از مردم کویته پاکستان که خود را در یک بیت چنین شناسانده است.

مقیم کویته ی فقر و فقیری فقیر ناتوان یعنی اسیری»
در نسخه خطی «مقیم گوشه فقر و فقیری» است، ولی چون در فهرست گنج بخش (پاکستان) «کویته» خوانده شده و نسبت مکانی سراینده کویته تعیین شده که هر دو مورد خطاست، از آنجا این خطا در مقاله هم راه پیدا کرده است. مؤلف توجه نداشته که اصلاً کلمه «کویته» وزن شعر را مختل می کند و مصراع مفهوم ندارد.

آداب الصلوة: 163/2، «تاریخ فراغت از سرودن آن 15 جمادی الاّول 693 ق... است» این تاریخ هجری قمری نیست بلکه تاریخ وفات نبوی است، چنانکه سراینده آداب الصلوة می گوید:

نود و سه برفت و ششصد سال از وفات رسول تا امسال
نیمه ای از جمادی الاوّل بود کاین نظم گشت مستکمل

(خاتمه آداب الصلوة)

و این تاریخ مطابق است با 704 هجری قمری

آرزو، سراج الدین علی خان: 295/2، «غریب اللغات یا تصحیح غرایب... تألیف عبدالواسع هانسوی» خطاست و «نوادر الالفاظ یا تصحیح غرایب... تألیف عبدالواسع هانسوی» صواب است. مؤلف مقاله تصحیح غرایب اللغات را و نوادر الالفاظ را دو کتاب جداگانه به حساب آورده است که درست نیست؛

296/2، «بهادر، صدیق حسن خان» بهادر را اسم اشهر تلقی کردن خطا است، نام او صدیق حسن و خطاب او خان بهادر است، قاعدة باید زیر صدیق حسن ضبط شود؛

«بهگوان، داس هندی» بهگوان و داس دو جزء از یک نام نیست بلکه ترکیب اسم بهگوان داس است متخلص به هندی؛

«بندر بن داس» خطا و بندرابن داس درست است. این خطا مکرر در دائرة المعارف اعاده شده است چنانکه در بخش اول مقاله گفته ایم «بن» اعلان بنوت نیست بلکه جزیی از نام هندی است.

آزاد بلگرامی: 000318/2، «آزاد به زبانهای فارسی، عربی و اردو آثار فراوان به نظم و نثر دارد» او به اردو هیچ اثری نداری و خود در سرو آزاد، 351، سبحة المرجان، 1/68 تأکید دارد که به اردو (هندوی) شعری نسروده است، همچنین هیچ اثر منثور او به اردو به وجود نیامده است.

آزرده دهلوی: 327/2، «حقایق الحنفیه» خطا و «حدایق الحنفیه» صواب است؛ «محمد قاسم نانوتولی» خطا و «محمد قاسم نانوتوی» صواب است؛

327/2، «لالاسری» خطا و «لاله سری رام» یا «لالاسری رام» صواب است.

328/1 «قنوچی» نادرست و «قنوجی» درست است؛ محل طبع شمع انجمن شاه جهان آباد اشتباه و «مطبع شاهجهانی، بهوپال» صحیح است.

آصف خان، ابوالحسن: 420/1، «گنبو» خطا و «کنبو» صواب است.

آغا حشر کشمیری: 439/1، «قبرستان میان صاحب» را باید به «قبرستانِ میانی صاحب» تصحیح کرد.

آفتاب دهلوی: 448/2، «قصه شاه شجاع الشمس که اکنون نایاب است» این کتاب به نام عجایب القصص به اهتمام راحت افزار بخاری در 1965 م در لاهور به چاپ رسیده است و نایاب نیست.

آفرین لاهوری: 449/1، «ظاهرا به خاندانی شیعی از قبیله گجر متعلق بود» مأخذ این خبر ظاهرا تذکره شمع انجمن است. عبارت شمع انجمن بدین الفاظ است: «اصلش از قبیله جویه شعبه قوم گوجر است» مؤلف مقاله کلمه شُعبه را «شیعه» خوانده و آفرین را شیعه ساخته است. آفرین از اهل سنت بود و در دیوان او قصایدی در مدح خلفای راشدین موجود است؛

«آفرین با مأموران محلی مغولان... آشنایی و معاشرت داشت» قضیه برعکس است او با معاشرت و رفتن پیش امرا ابا داشت. چنانکه دوست و معاصر او حاکم لاهوری در تذکره مردم دیده، ص 20 شهادت داده است؛

«هیرورنجها» خطا و «هیرورانجها» صواب است؛ مؤلف مقاله پس از بر شمردن آثار منظوم آفرین می نویسد: «مجموعا تحت عنوان کلیات آفرین لاهوری در 1386 ه چاپ شد که فقط غزلیات او را در برمی دارد، قرار بود در جلد دوم قصاید و مثنویات او چاپ شود که تاکنون چاپ نشده است. شاید ذکر این نکته مفید باشد که مثنوی هیرورانجهای آفرین مستقلاً در 1319 ه . ق در امرتسر چاپ سنگی شده است،

آگره: 531/2، «باره سیدی (یازده پله)» خطا و «باره شیرهی (دوازده بله) صواب است»

ج 2

آنندرام: 237/1، «به کوشش محمد شریف» «اشتباه» و به کوشش محمدشفیع درست است. 237/2 «بند بن داس» و «کوپاموی» خطا و «بندرابن داس» و «کوباموی» صواب است.

ابدال چشتی: 389/1، «چشتی، شاه الهدایة» خطا و «... اللّه دیه» صواب است.

734/2 در فهرست اختصارات منابع «پاکستان، خطی فارسی = عباسی نوشاهی، عارف» کلمه «عباسی» زائد است و جزو اسم روی جلد نیست.

جلد 4:

ابوسعید گورکان: 555/2، «خواجه عبیداللّه احرار سر سلسله طریقت خواجگان و نقشبندیان» خواجه احرار سر سلسله طریقت خواجگان و نقشبندیان نیست. طریقت خواجگان طریقه و سلوکی است که خواجه یوسف همدانی (440 535 ه) و خواجه عبدالخالق غجدوانی (متوفی 575 ه) بنیاد نهاده بودند و طریقت نقشبندیان ادامه همان طریقت خواجگان است با احیاء و اصلاح به وسیله خواجه بهاءالدین محمد نقشبند بخارایی (717 791 ه) (نک: احمد طاهری عراقی، مقدمه قدسیه خواجه محمد بن محمد پارسای بخارایی. تهران. 1354 ش، ص 10) خواجه احرار را می توانیم سر سلسه احراریه قلمداد کنیم.

ابوطالب خان: 627/2، «تفضیح الغافلین... در 1343 در دهلی منتشر شد.» با سال انتشار هیچ علامت قمری یا شمسی قید نشده است. در چاپهای هند معمولاً سال میلادی یا هجری قمری قید می شود. سالی که روی جلد چاپ شده 1965 م است که معادل است با 44 1343 هجری شمسی و 85 1384 هجری قمری.

ابوطاهر ملتانی: این مدخل تألیف راقم این سطور است، اما در دائرة المعارف به نام «بخش فقه علوم قرآنی و حدیث» چاپ شده است.

629/1 عبارت «بسیاری از این کتب امروزه در دست نباشد» تکراری است.

ج 6:

ابوالقاسم محمد اسلم: 177/1، دوبار ضبط «اَوَذ» با ذال معجمه کاملاً خطایی است که از راه آوانگاری لاتین oudhپیدا شده است و مؤلف مقاله dh را معادل ذالِ منقوط گرفته است. ضبط درست به فارسی اَوَده / اَوَد است.

در معرفی تنها اثر او گوهر نامه عالم آمده «از مؤلف واقعات کشمیر یعنی خواجه محمد اعظم دیده مری با عنوان غفران پناه یاد می کند که نشان می دهد نگارش گوهر نامه پس از مرگ خواجه یعنی پس از 1179 ه صورت پذیرفته است» و در ادامه مقاله آمده «ابوالقاسم... حوادث کشمیر را... به 1200 ق رسانده است» پس آوردن سندِ وفات دیده مری بی مورد است، زیرا مشخص است که تاریخ تألیف آن 1200 ه یا بعد از آن بوده است.

177/2، در فهرست منابع ضبط «علی صاحب» ناصواب و «رحمان علی» صواب است.

ابونصر پارسا: این مقاله تألیف نویسنده این سطور است. در 317/1، 317/2 و 318/1 نام «محمد قاضی» سهوا «محمد القاص» چاپ شده است.

در منابع عبارت «ملفوظاتِ خواجه عبیداللّه منسوب به عبدالاول نیشابوری» خطا و «ملفوظات خواجه عبیداللّه گرد آورده عبدالاول...» درست است.

اتاوه: 516/1، ضبط «جوان پور» خطا و «جون پور» صواب است؛ در فهرست منابع ضبط «متغلقین» با نام عبدالرحیم بی معناست.

اتک: 561/2، «این ناحیه را اخیرا کمپبل پور نامیده اند» این خبر کهنه است، زیرا دولت پاکستان نام اصلیش «اتک» را به آن برگردانده است. ضمنا آمار جمعیت آن نیز کهنه شده است و با سال چاپ مقاله (1994 م) مطابقت ندارد.

اجین: 637/2، ضبط «جای سینگه» خطا و «جی سینگه» درست است.

احرار: این مقاله از نگاشته های بنده است. در حین چاپ یا ویرایش در مرکز اشتباهی در آن وارد شده است. در 654/1 «دانشگاه سلیمانیه استنبول» را باید «جامع سلیمانیه...» نوشت.

احمد آباد: 691/2 «بارُدا» مطابق با املای متون نیست، «بُروده» درست است؛

6292/1 «شیخ احمد کنتو یا کهتو» خطا و «شیخ احمد کهتو» صواب است.

ج 7:

احمد رای بریلوی: 41 43، وی یکی از شخصیتهای مهم مسلمان شبه قاره و استقلال طلب منطقه بود. درباره او چندین کتاب و تحقیق در شبه قاره پدید آمده است. مثلاً سوانح احمدی تألیف محمد جعفر تهانیسری، چاپ پندی بهاء الدین، سیرت سید احمد شهید تألیف ابوالحسن علی ندوی میان، چاپ لکهنؤ، 1939 م؛ سید احمد شهید تألیف غلام رسول مهر، لاهور، 1952 م، هندوستان کی پهلی اسلامی تحریک تألیف مسعود عالم ندوی، چاپ ؟ پندَی، 1368 ه در تألیف مقاله از هیچ یکی از اینها استفاده نشده است.

احمد سرهندی: 48/2، مکرر «اگره» ضبط شده است، این ضبط مطابق با اصل وهمچنین مطابق با ضبط مدخل در جلد اول نیست. ضبط «آگره» درست است.

احمد شاه بهادر: 62/2، ضبط «روهیل خند» خطا و «روهیل کهند» صواب است.

احمد عبدالحق رُدولاوی: 72/1، ضبط «ردولاوی» را باید «ردولوی» ساخت، زیرا او منسوب به ردولی است.

اردو زبان: 544/1، «این تاثیر در غزل سرایی دو تن... شمس الدین ولی (1079 1159 ق)... و معاصر او سراج الدین علی خان آرزو آشکار است» به گمانم مؤلف مقاله دراینجا سراج الدین سراج اورنگ آبادی (1128 1177 ق) را با آرزو التباس کرده است، زیرا اورنگ آبادی است که در غزل سرایی اردو تحولی ایجاد کرد و آرزو نقشی ندارد. و آنگهی آرزو، دکنی نیست اکبر آبادی و شاهجهان آبادی است. اورنگ آباد در جنوب هند واقع است.

547/2. در ضبط برخی افعال اردو و مفهوم آنها به فارسی اشتباهاتی رخ داده است، مثلاً «آنکهن» خطا و آنکهین (بانون غنه در آخر) صواب است. مصدر «افطارنا» در اردونیست، «افطار کرنا» است، مصدر «شرطنا» در اردونیست؛ «بخششنا» شاید سهو چاپی است و ضبط درست «بخشنا» است. «اچهی لرکی = پِسران خوب» را بایستی «اچهه لوکی» ضبط کرد، زیرا ضبط «اچهی لرکی» = دختر خوب است و هم چنین سوندر لرکی = پسران زیبا را بایستی «سندرلژکی» می نوشت تا مفهوم پسران را دهد. گفتنی است که آوردن مثالهایی از کلمه «سوندر» در تأیید زبان اردو، مناسب نیست، زیرا این کلمه زبان هندی جزو متداولات اردو نیست «بیناحکم» خطا و «بِنا حکم» صواب است. کاهل به معنی بزدل وترسوضبط شده که به معنی تنبل صوابتر است، ضبط «فی دین» کاملاً خطا و «فی دن» درست است؛ ضبط «چلباز» نیز اشتباه و «چال باز» درست است.

ج 8:

اسلام (اسلام در شبه قاره هند و پاکستان): 580/2، «مرکز نسخه های فارسی در اسلام آباد» را باید «مرکز تحقیقات فارسی ایران و پاکستان» نوشت.

اسلام آباد: 590/1 «کتابخانه بزرگ داتا گنج بخش»، عنوان رسمی این «کتابخانه گنج بخش» است؛

«مقتدره قومی زبان» به فرهنگستان پاکستان ترجمه شده است که مفهوم را واضح نمی کند، بایستی فرهنگستانِ زبان ملی یا فرهنگستان زبان اردو ترجمه می شد.

اسماعیل شهید: 670/2، ضبط «بلکوت» خطا و «بالا کوت» صواب است.

اشرف بیابانی: 32/1، «خالق باری اثر خسرو شاه» به تحقیق حافظ محمود شیرانی در پنجاب مین اردو، خالق باری اثر ضیاء الدین خسرو است. هویت خسروشاه اصلاً مجهول است.

اشرف جهانگیر: 32/2، «بخش بزرگی از این کتاب (لطائف اشرفی) عینا از نفحات الانس جامی نقل شده است» با توجه به اصالت لطایف چنانکه موضع محققان هندی است. این عبدالرحمان جامی بود که بخشی بزرگی از لطایف را عینا در نفحات وارد کرده است. نک: نذیر احمد؛ و وحید اشرف، مقدمه لطایف اشرفی، چاپ هند.

اصفهان (ادب فارسی در اصفهان): 192 195، کتاب شعرای اصفهانی شبه قاره تألیف ساجداللّه تفهیمی، چاپ اسلام آباد، 1994 م، در این موضوع شایسته ذکر است.

اصلاح طلبی / اصلاح طلبی در شبه قاره هند: 247/2، «جمعیت حمایت اسلام»؛ نام رسمی آن «انجمن حمایت اسلام» است.

اظفری گورکانی: 337/1 2، مکرر ضبط «مدرس» خطا و «مدارس» صواب است؛ 337/1، در ضمن معرفی فرهنگ او نکته گفتنی این است که او معروف اللغات / فرهنگ اظفری به نثر دارد در 2 بخش، بخش یکم فرهنگ فارسی به ترکی و بخش دوم فرهنگ ترکی به فارسی، این فرهنگ کلان در 423 صفحه است و نسخه خطی آن در موزه ملی پاکستان، کراچی موجود است (نک: نوشاهی؛ موزه ملی، ص 345)؛ اثر دیگر او نصاب اظفری به نظم است که در رمضان 1208 ه / 1794 سروده است. این واژه نامه فارسی ترکی است در صنعت مقلوب و نسخه خطی آن در انجمن ترقی اردو، کراچی است: (نک: نوشاهی، انجمن، 272).

اعتقاد خان: 355/2، «خوشگو، بندر» نام او به طور ناقص ضبط شده است نام کامل او «خوشگو، بندرابن داس» است.

اعظم شاه: 391/2، «جای سینگ» را بایستی «جی...» نوشت.

اعظم گره: 392/1، «گها گهارا» را طبق آوانگاری لاتین Ghaghara باید «گها گهرا» نوشت.

افسوس: 491/2، ضبط «سبحان رای بتالوی» اشتباه و سجان (Sujan)...درست است.

اقبال لاهوری: 627/2، ضبط «اسد آباد» خطای چاپی و «اللّه آباد / اله آباد» درست است. در ضمن معرفی آثار اقبال آنجایی که مجموعه نامه های او ثبت شده است کلیات مکاتیب اقبال به کوشش مظفر حسین برنی، چاپ دهلی در 4 جلد ازقلم افتاده است که در واقع تمام مجموعه های متفرق نامه های اقبال را در بر می دارد، بعلاوه نامه هایی که در هیچ یک از مجموعه های مدون نیامده است.

اکبر شاه / اصلاح گری... و سیاست دینی اکبرشاه: محمد اسلم (مورخ پاکستانی) و خلیق احمد نظامی (مورخ هندی) کتابهای مهم تحقیقی در این موضوع تألیف کرده اند که در این مقاله مورد توجه قرار نگرفته است. کتابِ نظامی غیر از کتابی است که در منابع مقاله ذکر شده است.

پی نوشت

1 هم اکنون جلد دهم منتشر شده و چنانکه انتظار می رفت، مدخلهای حرف «الف» در این جلد به پایان رسید و مدخلهای حرف «ب» آغاز شده است.



*. مقاله حاضر به خواهش سردبیر، استاد محترم دکتر عارف نوشاهی در سفری که تابستان به ایران داشتند به دفتر نشریه سپردند، لازم به ذکر است که مقاله در مجله سفینه ج 1، ش 1، 1382 وابسته به گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه پنجاب به چاپ رسیده است.

**. مدیر گروه ادبیات فارسی، دانشکده دولتی گوردن راولپندی.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان