نوروز، آغازی برای دگرگونی (برداشتی از مکتب سبز حسینی علیه السلام)

عاشورای حسینی، پیام ها و درس ویژه های بسیاری دارد و تلاقی آن با برخی از مناسبت ها، زاویه های زیبایی را برای بهره مندی از این حماسه برای انسان فراهم می آورد که تلاقی دهه محرم با ایام نوروز نیز از این مقوله است.

مقدمه

عاشورای حسینی، پیام ها و درس ویژه های بسیاری دارد و تلاقی آن با برخی از مناسبت ها، زاویه های زیبایی را برای بهره مندی از این حماسه برای انسان فراهم می آورد که تلاقی دهه محرم با ایام نوروز نیز از این مقوله است.

آنچه که از این همزمانی آغاز سال شمسی با محرم (آغاز سال قمری) بدست می آید آنست که آدمی همپای نوشدن طبیعت و جایگزینی فصل سبز به جای فصل سرد، خود و جامعه را به دگرگونی و نوسازی و تحول کشانده و با بهره مندی از مکتب حیات بخش حسینی، گامی در جهت بهار شدن و «احسن الحال » بردارد.

در این مقاله نخست «سیمای نوروز» و «ره اورد» آن در فرهنگ اهل بیت علیهم السلام را به نظاره می نشینیم و با این زمینه «اصول دگرگونی در حماسه امام حسین علیه السلام » و «گونه های تحول در کربلا» را بررسی می کنیم; بدان امید که نوروز ما سرآغازی برای تحول همگان گردد.

ای که دستت می رسد کاری بکن

پیش از آن کز تو نیاید هیچ کار (1)

سیمای نوروز

نوروز در اهل بیت علیهم السلام و متون روایی ما از منزلت و جایگاه خاصی برخورداراست; به گونه ای که ایشان بر پاسداشت این روز سخن رانده و از مناسبت های مهم آن یاد کرده اند و راویان را با اسرار آن آشنا ساخته اند. (2)

آنچه که با درنگ در روایات بدست می آید آنست که «نوروز» سمبل تحول و تغییر است، البته تحول به سمت نیکویی و بهتر شدن. از این رو بزرگداشت چنین روزی آنچنان که ایرانیان مسلمان انجام می دهند، با اهمیت خواهد بود.

مهمترین سندی که بر نکوداشت نوروز دلالت دارد، روایت معلی بن خنیس از امام صادق علیه السلام است و در برابر حدیثی از امام کاظم علیه السلام وجود دارد که «عید» بودن آن را نفی کرده و آن را سنتی می داند که اسلام آن را محو ساخته است. محدث بزرگ علامه محمد باقر مجلسی رحمه الله با قوی دانستن سند حدیث معلی (3) ، حدیث دوم را بر تقیه حمل می نماید. هر چند که در این حدیث، عید انگاشتن نوروز نفی شده است، چنین امری نشان از نفی اصل بزرگداشت نوروز آن هم با توجه به مناسبت های مهم ذکر شده در روایت امام صادق علیه السلام نیست.

با محور قرار دادن روایت معلی بن خنیس، به تفصیل از سیمای نوروز یاد می کنیم.

الف. اهمیت پاسداشت

معلی در گزارش خود چنین نقل می کند: در صبحگاه روز نوروز به حضور امام صادق علیه السلام شرفیاب شدم. حضرت از من پرسید:

معلی! آیا از امروز چیزی می دانی؟

گفتم: خیر! لیکن عجم ها (ایرانیان) امروز را بزرگ می دارند و به همدیگر تبریک می گویند. امام فرمود:

همانا گرامیداشت امروز به سبب وقایعی است که برای تو بازگو می کنم.

من از این سخن امام خرسند شدم و اشتیاق خود را برای شنیدن کلام امام ابراز داشتم و از ایشان خواستار بیان آن شدم. حضرت درباره سیمای نوروز به نمونه هایی از حوادث انجام شده اشاره فرمودند، از جمله موارد ذیل را بیان داشتند:

1. پیمان ستاندن خداوند

هو الیوم الذی اخذ الله فیه میثاق العباد ان یعبدوه و لایشرکوا به شیئا و ان یدینوا لرسله و حججه و اولیائه;

خداوند از بندگان خود پیمان ستاند که تنها او را پرستش کنند و چیزی را شریک او قرار ندهند و پیرو رسول او، حجج الهی و اولیائش باشند.

2.آغاز تابش خورشید

هو اول یوم طلعت فیه الشمس;

نخستین بار خورشید در آن طلوع کرد.

3. استقرار کشتی نوح

هو الیوم الذی استوت فیه سفینة نوح علی الجودی;

کشتی نوح بر کوه جودی قرار یافت.

4. بت شکنی ابراهیم

هو الیوم الذی کسر فیه ابراهیم اصنام قومه;

ابراهیم خلیل علیه السلام بت های قومش را درهم کوبید.

5. نزول جبرئیل

هو الیوم الذی هبط فیه جبرئیل علیه السلام علی النبی صلی الله علیه و آله;

جبرئیل بر پیامبر خاتم فرود آمد.

6. پاکسازی بت های قریش

هو الیوم الذی حمل فیه رسول الله صلی الله علیه و آله علیا علیه السلام علی منکبیه حتی رمی اصنام قریش من فوق البیت الحرام;

رسول خدا صلی الله علیه و آله، علی علیه السلام را بر روی شانه اش قرار داد، تا او بت های قریش را از روی خانه خدا به زیر افکند.

7. بیعت با امیرمؤمنان علیه السلام

هو الیوم الذی اخذ فیه النبی صلی الله علیه و آله لامیر المؤمنین علیه السلام العهد بغدیر خم فاقروا له بالولایة فطوبی لمن ثبت علیها و الویل لمن نکثها;

پیامبر صلی الله علیه و آله برای، امیرمؤمنان علیه السلام در غدیر خم، عهد و پیمان ستاند، و در آن روز بر ولایت علی علیه السلام اقرار کردند، خوشا بر آنان که بر ولایت او استوار ماندند و بدا به حال کسانی که آن پیمان را شکستند.

8. ظهور مهدی علیه السلام

هو الیوم الذی فیه یظهر قائمنا اهل البیت و ولاة الامر و یظفره الله بالدجال و ما من یوم نیروز الا و نحن نتوقع فیه الفرج لانه من ایامنا حفظه الفرس و ضیعتموه; (4)

نوروز روزی است که در آن قائم آل محمد علیه السلام ظهور می کند و خداوند او را بر دجال پیروز می گرداند، هیچ نوروزی نیست جز آن که در آن فرج او را انتظار می کشیم. نوروز از ایام ما می باشد; ایرانیان آن را بزرگ داشتند و شما (عرب ها) آن را ضایع ساخته، کوچک شمردید.

گویا پذیرش این فرمایش برای گروهی سخت می نمود که امام صادق علیه السلام چنین بیان داشت:

لا یعرف سببها الا الراسخون فی العلم و هو اول یوم من سنة الفرس; (5)

سبب اش را جز ریشه داران در دانش کسی نمی داند و نوروز همان روز نخست سال ایرانیان است .

ب. آداب نوروز

برای نوروز آداب خاصی را بر شمرده اند; در پرتو فرمایش امام صادق علیه السلام، به جز نماز نافله مخصوصی که در این روز می توان خواند (6) ، عمل به توصیه های ذیل نیز شایسته است:

اذا کان یوم النیروز فاغتسل و البس انظف ثیابک و تطیب طیبک; (7)

در روز نوروز غسل بنما و پاکیزه ترین لباس هایت را بر تن نما و خویش را با بهترین عطرها خوش بو کن.

ج. پیام نوسازی

روایت امام صادق علیه السلام بر محور «توحید» ، «نبوت » ، «امامت » و سرانجام «حاکمیت عدالت » استوار است; شاخصه هایی که بشر را به نوسازی و تحول سوق می دهد و مقاطع مختلف زندگی در پرتو دگرگونی و بهتر شدن را بهاری می سازد و تلاقی آن با بهار طبیعت نیز به نوعی هدایت گر آدمی است.

با توجه به این نقش ویژه «نوروز» می توان سخن از مبارکبادی نیز راند و آن را پاس داشت و آن را منهای مسایل پیرامونی و خرافی که در گذر زمان بدان آویخته است، در نظر داشت و فرهنگ اصیل ایرانی را نیز حفظ نمود.

رهاورد نوروز

در نخستین دعای هنگام تحویل سال، از خداوند دگرگونی حال و نیکو شدن طلب می شود:

«یا مقلب القلوب و الابصار، یا مدبر اللیل و النهار، یا محول الحول و الاحوال، حول حالنا الی احسن الحال; (8)

ای برگرداننده دل ها و دیده ها، ای تدبیر کننده شب و روز، ای گرداننده حول و احوال; حال ما را به نیکوترین حال بگردان.»

با درنگ در این دعا بزرگترین ره اورد نوروز را در امور ذیل می توان خلاصه کرد:

1. تلاش برای تغییر

یکسان ماندن و تن ندادن به تغییر و تحول به شدت نفی شده است; آن گونه که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله می فرماید:

«من استوی یوماه فهو مغبون; (9) هر کس دو روزش یکسان باشد، او مغبون است و ضرر کرده است.»

2. انتخاب راه بهتر

پس از تن دادن به تغییر، مهم گزینش راه بهتر و نیکو شدن است و لذا آنانی که فردایشان از روز قبل بدتر است، مورد ماتت خواهند بود; همانگونه که رسول اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید:

«من کان غده شرا من یومه فهو ملعوم; (10) هر کس فردایش بدتر از امروزش باشد لعنت شده است.»

3. تبدیل بدی ها به خوبی ها

زیباترین و کامل ترین نوع تغییر، تبدیل بدی ها و خوبی ها و جبران خطاهاست; شیوه ای که قرآن برای آدمی ترسیم ساخته است; آنکه «بعد از ستم کردنش توبه کند و به صلاح آید» . (11)

این دگرگون شدن و گذار از بدی به خوبی و اصلاح خود، در ادعیه ما نیز مشهود است:

«اللهم غیر سوء حالنا بحسن حالک; (12) پروردگارا! بدی های حال ما را به خوبی صفات خود تغییر ده.»

به فرموده امیرمؤمنان: علیه السلام

«من لم یتعاهد النقص من نفسه غلب علیه الهوی و من کان فی نقص فالموت خیر له; (13) آن کس که به جبران نقص و بدی خود نپردازد، هوای نفس بر او مستولی خواهد شد و برای چنین انسان ناقص، بی نشاط و فرار کننده از دگرگونی و خوب شدن، مردن پسندیده تر خواهد بود.»

امام حسین علیه السلام، نیز با محور قرار دادن تغییر، همگان را به کنار زدن پرده غفلت و چرت زدگی توصیه فرموده;(14) بر دگرگونی و اصلاح تاکید می نماید:

علیک بظلف نفسک عن هواها

فما شی ء الذ من الصلاح

بر تو باد که خود را از هوای نفس بازدادری، که هیچ چیز لذت بخش تر از اصلاح نیست.

تاهب للمنیة حین تغدو

کانک لاتعیش قبل الصباح

هر گاه صبح کنی آماده مرگ باش، آن چنان که گویی تا شب نمی مانی

و کم من رائح فینا صحیح

نعته نعاته قبل الصباح

چه بسیار شب روی تندرو در من ماست که قاصدان مرگ او، پیش از بامداد، خبر مرگش را فریاد می زنند.

و بادر بالانابة قبل موت

علی ما فیک من عظم الجناح

پیش از مرگ شتاب کن تا از گناهان بزرگی که در آنی توبه کنی

و لیس اخو الرزانة من تجافی

ولکن من تشمر للفلاح (15)

صاحب وقار آن نیست که از خوبی دوری گزیند، بلکه آن کسی است که برای رستگاری آماده شود.

بی شک این تغییر در ابعاد مختلف معنی می یابد که راه، منش و سخن امام در حماسه کربلا، که در راستای دگرگونی جامعه و تحول خواص و عوام بود، یکی از جلوه های راهگشا و درس آموز است.

اصول دگرگونی در حماسه امام حسین علیه السلام

امام حسین علیه السلام به هدف اصلاح، دگرگونی و نوسازی در تمام ابعاد شخصی و اجتماعی، گام برداشت ; راه، منش و روش آن حضرت نیز تفسیر کننده اهتمام و تلاش ایشان است. حماسه بزرگ کربلا تبلور یک حرکت اصلاحی است که امام آن را برای یک دگرگونی عظیم آفرید; حرکتی که بر اساس اصول ذیل می توان از آن یاد کرد:

1. تغییر باورها

با رحلت پیامبر، جامعه اسلامی به نوعی دستخوش وارونگی ارزش ها شد و با تثبیت قدرت معاویه و یزید، جامعه در تمام عرصه های سیاسی، اعتقادی و اجتماعی دچار دگردیسی فرهنگی گردید; جامعه ای که در آن «به حق عمل نمی شد و باطل نهی نمی گردید» مصیبتی که در این فرمایش امام حسین علیه السلام مشهود است: «الا ترون الی الحق لایعمل به و الی الباطل لایتناهی عنه.»

امام بزرگترین آسیب جامعه را «سکوت مردم در برابر کار زشت و فساد ستمکاران، دوری از امر به معروف و نهی از منکر و رواداری با ظلم رفته بر اسلام و مسلمین می دانست و چنین باور و فکر منحطی را خطرناک می انگاشت. امام با یادآوری عبرت های اقوام پیشین می فرمود:

«انما عاب الله ذلک علیهم لانهم کانوا یرون من الظلمة الذین بین اظهرهم المنکر و الفساد، فلا ینهونهم عن ذلک رغبة فیما کانوا ینالون منهم و رهبة مما یحذرون; به راستی خداوند ایشان (قوم بنی اسرائیل) را نکوهش کرد، زیرا از آن ستمکارانی که میانشان بودند کار زشت و فساد بسیار می دیدند، ولی به طمع بهره ای که از آن ستمگران می بردند و از بیم آن که بی نصیب بمانند، ایشان را باز نمی داشتند» . (16)

از آن جا که آن حضرت «بیم فراموشی حق و ترس از بین رفتن آن را داشت » (17) هدف خود را اصلاح باورها، فکرها و اندیشه هایی می دانست که در طول سال های اخیر از سرچشمه وحی منحرف شده و از اصول اسلام ناب فاصله گرفته بودند، از این رو می فرماید:

اللهم انک تعلم انه لم یکن ما کان منا تنافسا فی سلطان و لا التماسا من فضول الحطام، ولکن لنری المعالم من دینک و نظهر الاصلاح فی بلادک و یامن المظلومون من عبادک و یعمل بفرائضک و سننک و احکامک; بارلها! تو خود می دانی آنچه که از ما بر آمده از سر رقابت در سلطنت و میل به افزودن کالای دنیا نبوده است، بلکه از آن روست که پرچم دین تو را افراشته ببینیم و اصلاح را در کشورت آشکار کنیم و بندگان ستمدیده ات را امانی دهیم تا به فرایض و سنت ها و احکامت عمل شود» . (18)

منشور دگرگونی باورها را می توان در این کلام امام نظاره کرد:

«ارید ان آمر بالمعروف و انهی عن المنکر و اسیر بسیرة جدی و ابی علی بن ابی طالب; هدف من امر به معروف و نهی از منکر است و می خواهم سیره ی جدم، پیامبر صلی الله علیه و آله و پدرم، علی علیه السلام را در پیش گیرم.

2. دگرگونی در قدرت

با روی کار آمدن یزید و تکیه او بر مسند خلافت، حضور نامحرمان و طرد شدگانی چون مروان و ابن زیاد در ارکان قدرت به اوج خود رسید و حرکتی که توسط معاویه در ترک سنت پیامبر و مخالف با فرمان او آغاز شده بود تشدید شد، بدان حد که یزید با بی شرمی تمام مظاهر دین را به سخره گرفت او در قرآن ستیزی و محور آثار اسلام و احکام دین کاملا بی پروا بود و عرصه را برای دین ستیزان هرزه گو فراهم می ساخت، او حتی در حضور امام حسین علیه السلام باگستاخی، به باده گساری می پرداخت و در وصف شراب چنین می سرود:

و فیهن التی تبلت

فؤادک ثم لم تتب (19)

باده هایی که جان را تازه می کند، جان تو را هم طراوت می بخشد، آن چنان که هرگز به توبه نخواهی گرایید.

امیر علی; مورخ نامدار هندی در ترسیم رفتار زشت این خلیفه می نویسد:

«یزید هم بی رحم و قسعی القلب و هم غدار و خیانتکار بود. خوشی های او مانند رفقا و مصاحبینش که تمام پست و رذل و فاسد بودند، حقارت آور بوده است. به شرب خمر معتاد بود، حتی وقتی هم که در دربار بود مشروب استعمال کرده و عربده می کشید تا این حد که در کوچه و خیابان های شهر پایتخت از او تقلید می نمودند» . (20)

در نگاه امام، چنین حاکمی «تبهکار، شرابخور و قاتل انسانهای محترم بود که آشکارا گناه می کرد» . (21)

امام حسین علیه السلام در واکنش به خلافت یزید آیه استرجاع را بر زبان راند:

«انالله و انا الیه راجعون، و علی الاسلام السلام اذ قد بلیت الامة براع مثل یزید; باید با اسلام خداحافظی کرد که امت اسلامی به فرمانروایی چون یزید گرفتار آمده است » . (22)

حضرت بر این عقیده بود که حاکمان اموی «تمام سرزمین اسلام، بی دفاع زیر پایشان افتاده، و دستشان در همه جا باز است و مردم برده وار در اختیار آنانند» ، (23) مسندنشینان «اطاعت خدا را ترک و پیروی از شیطان را بر خود فرض نموده اند، فساد را ترویج و حدود الهی را تعطیل ساخته اند» ; (24)

فیا عجبا و ما لی الا اعجب و الارض من غاش غشوم و متصدق ظلوم و عامل علی المؤمنین بهم غیر رحیم; (25)شگفتا! و چرا در شگفت نباشم که زمین از آن ستمگری دغل پیشه و باج گیری ظالم و حاکیک (شرور) است که بر مؤمنان رحم نیارد.

امام حسین علیه السلام برای اصلاح این وضعیت اسفبار تنها به مبارزه برای دگرگونی می اندیشید و خود را «سزاوارترین فرد برای تغییر این روند واژگونه می دانست » (26) و می فرمود:

من به هدایت و رهبری جامعه مسلمان و قیام بر ضد این همه فساد و مفسدین، که دین جدم را تغییر داده اند، از دیگران شایسته ترم. (27)

3. تحول در خواص

امام ریشه بسیاری از مصیبت های وارده بر جهان اسلام را سکوت خواص و چهره های نامدار و خوش نام اسلام می دانست; آنان که «نامور به دانش و نامدار به نکویی و معروف به خیر خواهی و به لطف خدا در دل مردم شکوهمند»(28) بودند، حضرت خطاب به ایشان می فرماید:

«آیا این همه از آن رو نیست که شما به پایگاهی رسیده اید که مردم از شما امید دارند تا به حق خدا قیام کنید؟»

امام حسین علیه السلام با گله از بی تحرکی خواص که «نه مالی پراکندند و نه جانی را در راه جان آفرین به خطر افکندند و نه برای خدا باگروهی در افتادند» (29) چنین شکوه می کند:

«لو صبرتم علی الاذی و تحملتم المؤنة فی ذات الله کانت امور الله علیکم ترد و عنکم تصدر والیکم ترجع و لکنکم مکنتم الظلمة من منزلتکم و استلمتم امور الله فی ایدیهم یعملون بالشبهات و یسیرون فی الشهوات; اگر بر آزار شکیبا بودید و در راه خدا تحمل به خرج می دادید، امور خدا با شما، به دست شما در می آمد و احکام او از (جانب) شما صادر می شد و مرجع همگان قرار می گرفتند، ولی شما خود ستمکاران را در پایگاه خویش جای دادید و زمام امور (حکومت) خدایی را به دست آنان سپردید، تا به شبهه کارها کنند و به راه شهوت ها روند» . (30)

سخنان حضرت سید الشهداء علیه السلام وجدان گروه اندکی از چهره های نامور را متحول ساخت و آنان را به دگرگون شدن ترغیب نمود، هر چند که کلام نورانی امام برای بسیاری از آنان کارگر نیفتاد. آن حضرت فرای از خطابه های عمومی به خواص، برخی از اصحاب پیامبر را نیز به تغییر و دگرگونی توصیه می فرمود، به عنوان مثال می توان از تصیحت امام به عبدالله پسر عمر خطاب یاد کرد، آن حضرت در شهر مکه چون او را دید وی را به فریاد و اعتراض بر علیه یزید فراخواند که عبدالله سکوت را بر تغییر و مبارزه ترجیح داد و در آخر زندگی اش با ذلت آمیخته شد. (31)

4. بیدار سازی عوام

امام حسین علیه السلام هم پای تلاش در جهت متحول ساختن بزرگان اسلام که نقش راهبری عمومی را به عهده داشتند، مردم غافل را از نظر دور نداشت و در فرصت های مختلف و با شیوه های متنوع گفتاری و نوشتاری به بیداری مردم مسلمان پرداخت، تا شاید آنان را از خواب خفته و کوری معنوی بیدار سازد و حیات شان را متحول و دگرگون سازد; حتی این دلسوزی امام تا واپسین لحظات حیات و در ساعات پایانی روز عاشورا ادامه داشت:

«انما ادعوکم الی سبیل الرشاد. فمن اطاعنی کان من المرشدین و من عصانی کان من المهلکین;» (32) من شما را به راه رشد فرا می خوانم; هر که پیرویم کند از ره یافتگان و هر که سرپیچیم کند از هلاک شوندگان خواهد بود.

به گفته مورخان پاسخ مردم به این رهگشایی امام، همهمه و سروصداهای بسیاری بود تا طنین کلام آن حضرت به گوششان نرسد. به فرموده امام; کوفیان «برای باغبان خود پلیدترین میوه گلوگیر خاردار و گواراترین میوه خوشگورا برای رباینده زور گو» (33) بودند. از این رو به جز چند نفر، کسی تن به تحول نداد و بنای نو شدن نداشت; همگان آنگونه بودند که امام بدیشان فرمود:

فاصبحتم البا لفا علی اولیائکم ویدا لاعدائکم بغیر عدل افشوه فیکم ولا لامل اصبح لکم فیهم; (34) به زیان اولیاء و دوستان خود یکدل و همدست شدید و دستیار دشمنانتان گشتید، بی آن که عدالتی در میان شما برقرار کنند یا شما آرمانی بدانها داشته باشید.

گونه های تحول در کربلا

کربلا کانون تحول، تغییر و نیل به سعادت بود، حتی برای آنان که پیشینه خوشی نداشتند که با لطف الهی عاقبت نیک را از محفل حسین علیه السلام ستاندند و خون خویش را با خون پاکان و اولیاء درهم آمیختند و درخت دین را استوار ساختند.

حربن یزید ریاحی سرآمد دگرگون شدگان است، همو راه را بر امام بست و مانع از حرکت حضرت به کوفه شد. صبح عاشورا چون از تصمیم ابن سعد در جنگ با امام حسین علیه السلام مطمئن گردید، به بهانه آب دادن اسب خویش از اردوگاه کوفیان دور شد و به امام پیوست و سرانجام به میدان رفت و به فیض شهادت رسید. (35)

زهیر بن قین نیز از تحول یافتگان است. او در مسیر کربلا با امام حسین علیه السلام روبرو شد و امام او را به همراهی دعوت کرد. او که به عثمانی بودن مشهور بود تمایلی به همراهی نداشت، لیکن به توصیه همسر خویش نزد امام رفت و در آنجا دگرگون شد و در کنار حضرت ایستاد و به خوبی جنگید و در نهایت به شهادت رسید. (36)

از چهره های ذیل می توان به عنوان دگرگونی شدگان یاد کرد که بیشتر آنان در شب و روز عاشورا به امام حسین علیه السلام پیوستند و سرانجام نیز به فیض شهادت نائل گشتند:

بکر بن حی، جابر بن حجاج، جوین بن مالک، حارث بن امرء القیس، حلاس بن عمر، زهیر بن سلیم، غامة بن مالک، عبدالرحمن بن مسعود، عبدالله بن بشر، عمرو بن ضبیعة، قاسم بن حبیب، مسعود بن حجاج و نعمان بن عمرو. (37)

از دو شخصیت به نام های: ابوالحتوف بن حرث و برادرش سعد بن حرث نیز به عنوان پیوستگان به امام یاد می کنند، گویند: این دو برادر هر چند خوش سابقه نبوده و در سپاه ابن سعد بر جنگیدن مصمم بودند، اما به وقت تنهایی امام حسین علیه السلام، چون ندای «هل من ناصر ینصرنی » و صدای گریه اهل حرم را شنیدند، متحول شده، به امام روی آوردند و در صحنه پیکار، با کوفیان جنگیدند و سرانجام به فیض شهادت رسیدند. (38)

همچنین از چهره هایی چون عروة، شبیب کلابی و مصعب بن یزید نیز به عنوان گرویدگان به امام حسین علیه السلام یاد می کنند. (39)

هر چه کردم، جمله ناکرده گرفت

طاعت ناکرده آورده گرفت

همچو سرو و سوسنم آزاد کرد

همچو بخت و دولتم دلشاد کرد

نام من در نامه پاکان نوشت

دوزخی بودم ببخشیدم بهشت

آفرین ها بر تو بادا ای خدا

ناگهان کردی مرا از غم جدا

گر سر هر موی من یابد زبان

شکرهای تو نیاید در بیان (40)

عاشورا و انتخاب راه بهتر

در طول تاریخ، حرکت امام حسین علیه السلام فروغی برای پیروان و همچنین ملل جهان بوده است و همگان با بهره گیری از آن امام همام، در نوسازی و دگرگونی خود و جامعه الهام جستند; فرای از دگرگونی های شخصی بسیاری از ارادتمندان آن حضرت، (41) از حرکت اجتماعی بسیار نیز می توان یاد کرد که تحول خویش را مرهون حماسه عاشورا می دانند; انقلاب اسلامی نمونه بزرگ در قرن اخیر می باشد و در بعد بین الملل می توان از استقلال هند یاد کرد. مهاتماگاندی رهبر این استقلال چنین می گوید:

«من زندگی امام حسین، آن شهید بزرگ اسلام را به دقت خوانده ام و توجه کافی به صفحات کربلا نموده ام و بر من روشن شده است که اگر هندوستان بخواهد یک کشور پیروز گردد، بایستی از سرمشق امام حسین پیروی کند» .(42)

این نوشتار را با بیتی از سعدی شیرازی به پایان می بریم:

دولتت باد و گر از روی حقیقت پرسی

دولت آن است که محمود بود پایانش

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر