سرمقاله؛ روان شناسی اسلامی در «عصر جامعه اطلاعات»

واقعیت این است که جامعه اسلامیِ ما بریده از سایر جوامع نیست و نمی تواند باشد، ما هم اینک در عصر جامعه اطلاعات ]The age of information Society[ زندگی می کنیم و هماره خود را با انبوهی از اخبار و آگاهی ها که از هر سو بر سر ما می ریزند، مواجه می بینیم

Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4

واقعیت این است که جامعه اسلامیِ ما بریده از سایر جوامع نیست و نمی تواند باشد، ما هم اینک در عصر جامعه اطلاعات ]The age of information Society[ زندگی می کنیم و هماره خود را با انبوهی از اخبار و آگاهی ها که از هر سو بر سر ما می ریزند، مواجه می بینیم. حجم وسیع این اطلاعات چونان طوفانی سهمگین است که خودبخود و بلادرنگ در ذهن و ضمیر غالب افراد نفوذ و تأثیر می کند و آنان را با خود می برد، عقاید و باورهای گذشته آنان را در هم می ریزد و گاه همچون تندبادی سخت و سریع، نظام ارزشی و عقیدتی افراد به ویژه نسل جوان را می روفد و طومار باورهای آنان را در هم می پیچد. هم اینک در مغرب زمین، رویکرد فرامدرنیسم [Post Modernism[حضور خود را در همه عرصه های علوم انسانی و بالتبع در سایر عرصه ها نشان داده است. نگاهی گذرا بر حوزه های هنر، ادبیات، فلسفه، اخلاق، روان شناسی، فرهنگ، جامعه شناسی، سیاست، تعلیم و تربیت و... به خوبی بر این واقعیت گواه است.

در سال های اخیر به وضوح مشاهده می شود که فضای فکری و فرهنگی کشور ما نیز بر کنار و به دور از تأثیرات اندیشه و رویکرد فرامدرنیسم نبوده و نیست و در آینده ای نه چندان دور اگر چاره ای نیندیشیم و اصول و پایه های استوار در علوم و باورهای انسانی خود پی نیفکنیم فرهنگ دینی و نظام اخلاقی و باورهای ارزشی ما در معرض این طوفان و آسیب های آن به شدت متضرر خواهد شد.

روان شناسی، تعلیم و تربیت و اخلاق از یکدیگر جدا نیستند. با کمال تأسف باید گفت دانشگاه های ما از بدو تأسیس تاکنون در زمینه های علوم انسانی و از جمله روان شناسی و اخلاق محل ترجمه بوده اند و هم اکنون نیز چنین اند. اغلب استادان و نویسندگان ما تلاش کرده اند که مقاله یا کتابی را از زبان های خارجی و به ویژه اروپایی و امریکایی به فارسی برگردانند و آن را در اختیار دانشجویان و دانش پژوهان قرار دهند. متن های درسی دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی ما نیز اغلب ترجمه ای از مقالات و کتب غربی و یا خود آن متون است. روشن است که در چنین وضعیتی، نباید انتظار داشته باشیم اخلاق اسلامی و نظام ارزش های دینی در محیط های دانشگاهی و علمی ما جلا و جلوه ای داشته باشد!

به اعتقاد فرامدرنیست ها پایه های روان شناسی و تعلیم و تربیت و اخلاق را هرگز نمی توان براساس خرد و عقل بنیادین، معیارهای منطقیِ ثابت و ارزش های جهان شمول استوار کرد. آنان می گویند اخلاق و تربیت اخلاقی چیزی جز بازتاب علائق، ذوقیات و ارزش های پذیرفته شده و یا پرداخته شده شخصی نیست. جریان تربیت اخلاقی باید روندی دموکراتیک و دادوستدی باشد و کسی حق ندارد خود را الگو و مدل بهینه و لازم الاتباع قلمداد کند! چنان که به خوبی روشن است این اندیشه با مبانی روان شناسی، انسان شناسی و نظام تعلیم و تربیت دینی مغایر و ناسازگار است.

روان شناسی و نظام تربیتی اسلام بر چند اصل ثابت و مطلق و پایدار، استوار است. فطرت مداری، آخرت گرایی، تقوامحوری از جمله این اصول جاویدان اند. در روان شناسی اسلامی، روح آدمی امری ربانی و نفخه ای از نفخات الهی و قدسی است و میل به بی نهایت ها دارد و در مکتب تربیتی دینی، روش الگویی از اهمیت و ویژگی خاصی برخوردار است. پیشوایان معصوم علیهم السلام الگوهایی هستند که نه تنها در عصر خویش، بلکه برای همه زمان ها الگوی بشریت اند. یکی از ضرورت های تحقیق و پژوهش در حوزه های علمیه ما این است که صاحب نظران و محققان معارف دینی با دقت و وسواس هرچه تمام تر در خلأهای موجود در زمینه علوم انسانی از جمله روان شناسی و نظام تعلیم و تربیت بنگرند و پایه هایی استوار و نامتزلزل در این مقولات ارائه دهند. به نظر ما پرداختن به علم النفس فلسفی پیش از ورود در علم النفس تجربی، یک ضرورت انکارناپذیر است و انجام این مهم، مسؤولیتی صعب و سنگین بر دوش عالمان، حکیمان و فرزانگان حوزوی است. والسلام

سردبیر

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر