تبلیغ در سیره و گفتار عارفان (۸)

یکی از ارکان و بایسته های مهم تبلیغ و وعظ، بیان مصائب و مراثی اهل بیت علیهم السلام به خصوص سرور شهیدان امام حسین علیه السلام و تبیین فلسفه و اسرار قیام عاشورا است.

آداب عرفانی و اخلاقی مرثیه و ذکر مصیبت

اهمیت مرثیه خوانی و ذکر مصیبت

یکی از ارکان و بایسته های مهم تبلیغ و وعظ، بیان مصائب و مراثی اهل بیت علیهم السلام به خصوص سرور شهیدان امام حسین علیه السلام و تبیین فلسفه و اسرار قیام عاشورا است.

این امر به اندازه ای مهم ، ضروری و تاثیر گذار است که پیشوایان معصوم علیهم السلام و عارفان و علمای ربانی همواره بدان سفارش کرده و خواستار زنده نگه داشتن نام و یاد امام حسین علیه السلام شده اند. آنان خود نیز همواره بدین امر پایبند بوده و در بزرگداشت این واقعه جانکاه، دیده ای گریان، اشکی روان، قلبی سوزان و زبانی نوحه خوان داشته اند.

عطار نیشابوری در بیان حالات امام عارفان حضرت باقر علیه السلام آورده است: « شبی او را کسی گفت : یا سیدی چند گریی؟ گفت: ای دوست! یعقوب را یک یوسف گم شده چنان بگریست که چشم هایش سفید شد. من ده کس از اجداد خود; یعنی حسین علیه السلام و قبیله او را در کربلا گم کرده ام. کم از آن که در فراق ایشان، دیده ها سفید کنم!» (1) (یعنی این کار در مقابل آن صیبت بسیار اندک است.)

برپایی مجالس عزاداری، ذکر آداب عرفانی و اخلاقی مرثیه و ذکر مصیبت

نوحه و مصیبت، خواندن شعر و مرثیه، گریاندن مردم و ... از عباداتی است که دارای ثواب و پاداش فراوانی در نزد پروردگار است.

زید شحام می گوید:

« نزد امام صادق علیه السلام با جمعی از اهل کوفه بودیم که جعفر بن عفان وارد شد. امام صادق علیه السلام او را نزدیک خود جای داد. سپس فرمود: ای جعفر! گفت: بلی ، خدا مرا قربانت کند.

فرمود: شنیده ام تو درباره عزاداری حسین علیه السلام خوب شعر می گویی؟ گفت:بلی، خدا مرا قربانت کند. فرمود: بگو.

پس جعفر، شعری درباره حسین علیه السلام انشاء کرد که امام صادق علیه السلام و تمام افرادی که در اطرافش بودند، گریستند و اشک بر صورت و محاسن شریفش جاری شد.

سپس فرمود : ای جعفر! به خدا قسم دیدم ملائکه مقرب خدا، اشعار تو را درباره حسین علیه السلام می شنیدند و آن ها هم گریه می کردند; آن چنان که ما گریه کردیم; بلکه آن ها بیشتر گریه کردند.

ای جعفر! خدا همین الان بهشت را بر تو واجب کرد و گناهانت را بخشید. سپس فرمود: می خواهی درباره اهمیت این عمل بیشتر برایت بگویم. گفت : بلی آقای من!

فرمود: کسی نیست که درباره حسین علیه السلام شعری بگوید; سپس گریه کند و بگریاند، مگر آن که خداوند بهشت را بر او واجب می گرداند و گناهان او را می بخشد.» (2)

البته همان طور که در تاریخ آمده است، بیش از همه، امام سجادعلیه السلام بر این امر مداومت داشتند و در هر مجلس و مناسبتی ، به یاد پدر مظلوم خود می افتادند و با ذکر وقایع غمبار عاشورا، سیلاب اشک از دیدگان خود جاری می کردند و دیگران را می گریاندند.

خاتم المحدثین: علامه حاج میرزا حسین نوری طبرسی رحمه الله نوشته است:

«بر هیچ دانای بصیر پوشیده نیست که ابکای شیعیان و گریانیدن مؤمنین بر مصائب آل محمدصلی الله علیه وآله ، مثل گریستن، از عبادات موکده و مستحبات مرغوبه است که به آن امر فرمودند و بر آن تحریص و ترغیب نمودند و برای آن ، اجرها و ثواب ها مهیا کردند.

همه مکلفین ، مشمول این امر و قابل فرمان بری اند به قدر استعداد و قوه و مستحق آن ثواب ها بعد از امتثال آن فرمان; مثل اصل گریستن برای آن مصائب که از اعظم عبادات و اجل مثوبات است که کافه انام مکلف اند به آن.

این دو از یک صنف عبادت و از یک منبع منشعب می شوند... طایفه مخصوصه مرسوم به روضه خوان، دامن همت بر کمر زدند و علم این سنت سنیه را بر پا نمودند وبرای تعظیم این مشعر عظیم، نفوس خویش را مبذول داشتند. (3) ...)

حکیم شهید، استاد مطهری رحمه الله نیز درباره اهیمت زنده نگه داشتن قیام حسینی و معرفی شاعران و روضه خوانان پیشرو در این زمینه می نویسد:

«ائمه دین علیهم السلام خواستند قیام امام حسین علیه السلام به صورت یک مکتب و به صورت یک مشعل فروزان همیشه باقی بماند. این یک چراغی است از حق، از حقیقت دوستی، از حقیقت خواهی. این یک ندایی است از حق طلبی ، از حریت، از آزادی.

این مکتب حریت و این مکتب آزادی و این مکتب مبارزه با ظلم را خواستند برای همیشه باقی بماند. در زمان خود ائمه اطهارعلیهم السلام که این دستور صادر شد، سبب شد که جریان زنده و فعال و انقلابی، به وجود آید. نام امام حسین علیه السلام شعار انقلاب علیه ظلم گشت. یک عده شاعر انقلابی به وجود آمد ( مانند کمیت اسدی، دعبل خزائی و ...)

دعبل خزائی می دانید کیست؟ کمیت اسدی می دانید کیست؟ این ها دو نفر روضه خوان اند; اما نه مثل روضه خوانی من . دو نفر شاعراند مرثیه گو... کمیت اسدی با همان اشعارش، از یک سپاه بیشتر برای بنی امیه ضرر داشت.» (4)

روضه خوانی ، سیره بزرگان

بعد از شهادت مظلومانه حضرت ابا عبدالله علیه السلام، شاعران، عالمان، واعظان و بزرگان دین ودانش و عرفان، همواره با مطالب حزن انگیز خود، شراره های غم و اندوه را در دل های آتشین شیعیان ایجاد می کردند و با تواضع، خاکساری و فروتنی تمام، روضه می خواندند و دیگران را می گریاندند. در این جا به بیان چند مورد اکتفا می شود:

1 - در ایام اقامت آیت الله بروجردی رحمه الله در قم ، روزی یکی از فضلا از معظم له می پرسد: آقا! حضرت عالی هیچ منبر رفته اید؟ ایشان فرمود: من در ایام اقامت در بروجرد، منبر می رفتم و روضه هم می خواندم. خیلی خوب روضه می خواندم. (5) »

2 - مرحوم حاج شیخ عباس تهرانی، تا مدتی از عمرش اهل روضه خوانی نبود; اما رؤیای صالحه ای او را به روضه خوانی و ذکر مصائب سالار شهیدان و اهل بیت علیهم السلام کشاند. ایشان خود فرموده اند:

«من منبری نبودم، یک شب خواب دیدم که حضرت سید الشهداء علیه السلام در اتاقی روی زمین افتاده است و عده ای می خواهند به آن حضرت حمله کنند. من هم در اتاق ایستاده ام و قدرت دفاع از ایشان را ندارم. از وحشت بیدار شدم، خودم خواب را چنین تعبیر کردم که من قدرت بیان ندارم که با بیان از حضرت سیدالشهداءعلیه السلام دفاع کنم و به همین دلیل کم کم شروع به سخنرانی و منبر رفتن کردم.»

در پی این تلاش، خود ایشان ، حتی در تربیت مداح و روضه خوان نیز سعی می کرد و عده ای از جوانان را که علاقه به نوحه خوانی داشتند، تشویق می کرد و از نوحه خوانی و مصیبت گویی آنان استقبال می کرد; به طوری که منبری ها و مداحان خوبی تربیت کرد.

ایشان به روضه خوانی خود افتخار می کرد و می فرمود: « ایام عاشورا، در هیئت عزاداری حضرت آیت الله شیخ عبدالکریم حائری، ذکر مصیبت می کردم. روزی برای پرداخت حساب خویش به داروخانه شفا بخش، در گذر خان قم رفتم. دیدم نام مرا به عنوان آقا شیخ عباس نوحه خوان در دفترش وارد ساخته است، چون این را شنیدم به خودم گفتم : همین سمت برایت بس است.» (6)

3 - درباره عالم ربانی آیت الله معصومی همدانی رحمه الله گویند:

«ایشان فوق العاده علاقمند توسل به اهل بیت علیهم السلام بود و زمانی که در مسجد خودش به منبر می رفت ، به ذکر مصائب بسیار اهمیت می داد.

روزی شخصی به ایشان عرض کرده بود: اگر ذکر مصیبت را در منبر کم کنید و سایر مطالب را بیشتر بفرمایید، مردم زیادتر استفاده می کنند. معظم له فرموده بود:

«از مطالبم کم می کنم و روضه بیشتر می خوانم.» (7)

4 - درحالات عالم جلیل القدر مرحوم آخوند آقای دربندی از شاگردان شریف العلما نوشته اند:

«ایشان در اقامه مصیبت حضرت سیدالشهداء علیه السلام، اهتمامی فراوان داشت و بر آن مواظبت می کرد. در این امر به گونه ای بود که در بالای منبر، از شدت گریه، غش می کرد.

در روز عاشورا ، لباس های خود را از بدن درمی آورد و پارچه ای به خود می بست و خاک بر سر می ریخت و گل به بدن می مالید و با همان شکل و صورت بر منبر می رفت و روضه خوانی می کرد. (8)

5 - مرحوم حاج میرزا علی آقا شیرازی، ارتباط قوی و شدیدی با پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و خاندان پاکش داشت. این مرد در عین این که فقیه ، حکیم، عارف، طبیب و ادیب بود... از خدمت گزاران آستان مقدس حضرت سیدالشهداء علیه السلام بود. منبر می رفت، موعظه می کرد و ذکر مصیبت می فرمود. کمتر کسی بود که در پای منبر این مرد عالم و مخلص متقی بنشیند و منقلب نشود. خودش هنگام وعظ که از خدا و آخرت یاد می کرد در حال یک انقلاب روحی و معنوی بود و هر گاه نام پیامبر خدا یا امیرالمؤمنین علیه السلام را می برد، اشکش جاری می شد. در دهه عاشورا، در منزل آیت الله بروجردی منبر می رفت. مجلس را که اکثرا اهل علم بودند سخت منقلب می کرد. از آغاز تا پایان منبر از ایشان جز اشک و حرکت شانه ها، چیزی مشهود نبود. (9)

6 - مرحوم آیت الله معصومی همدانی رحمه الله می فرمود:

«اوایلی که می خواستم منبر بروم، از خودم خجالت می کشیدم و فکر می کردم شاید لیاقت منبر رفتن را نداشته باشم و منبرم مورد قبول واقع نگردد. یک شب مرحوم حاج شیخ جعفر شوشتری رحمه الله را در خواب دیدم که سوار بر درازگوشی بود. وقتی به من رسید، فرمود: ملاعلی! افسار مرکب بگیر تا من یک منبر بروم و برگردم.

همان دم از خواب بیدار شدم. احتمال دادم که ان شاء الله منبرم مورد توجه اهل بیت علیهم السلام قرار گیرد; زیرا افسار مرکب نوکرشان را من گرفتم و نگه داشتم. (10)

7 - از مبلغان بزرگی که وعظ را با روضه و مرثیه درهم آمیخته و آن را با عنایت ویژه حسینی، به حد کمال درآورده بود، عالم ربانی مرحوم حاج شیخ جعفر شوشتری است. ایشان خود می گوید:

« بعد از فراغ از تحصیل و حصول درجه اجتهاد از نجف اشرف، به وطن خویش مراجعت کردم و مشغول به تبلیغ احکام بودم. و چون در وعظ و منبر مهارتی نداشتم، ماه مبارک رمضان از تفسیر صافی و ایام عاشورا از روی کتاب «روضة الشهداء» حسین کاشفی قرائت می کردم.

سال اول بدین منوال گذشت و محرم رسید. شبی فکر نمودم تاکی از روی کتاب بخوانم؟ ملول شده ، به خواب رفتم. در خواب دیدم گویا «کربلا» هستم و همان موقعی است که حضرت اباعبدالله علیه السلام در آن سرزمین نزول اجلال فرموده اند. من در خیمه آن حضرت رفته، سلام کردم. حضرت مرا در نزد خویش نشاند و به حبیب بن مظاهر فرمود: « فلانی میهمان ما است; اما از آب که چیزی از آن نزد ما نیست; ولی آرد و روغن داریم، برخیز و طعامی برای او تهیه کن.»

در آن دم حبیب برخاسته، طعامی درست نمود، آورد و جلوی من گذاشت، من چند لقمه کوچکی از آن طعام تناول کردم و از خواب بیدار شدم. اینک از برکت آن طعام، به پاره ای از دقایق و اشارات اخبار مصایب و لطایف و کنایات آثار ائمه علیهم السلام مطلع گشته ام. (11)

آداب عرفانی و اخلاقی ذکر مصیبت

مرثیه خوانی و بیان مصیبت اهل بیت علیهم السلام، تنها یک وظیفه تبلیغی وادب دینی نیست; بلکه برقراری ارتباط با اهل بیت علیهم السلام و امری مقدس و عرفانی است.

مداحی و روضه خوانی، نباید امری کوچک پنداشته شود، بلکه باید به آن نگاهی عاشقانه و عارفانه داشت تا از طریق آن بتوان معارف دینی، مکارم اخلاقی، فضایل ائمه علیهم السلام و مناقب و مراثی آنان را به مردم رساند. از این رو بایسته است که شخص مرثیه خوان نهایت دقت و ادب را در آن مبذول داشته و به شرایط وآداب عرفانی آن از قبیل اخلاص، صدق و راستگویی، ارتباط قلبی با اهل بیت علیهم السلام، توکل بر خدا و ... مقید باشد.

1 - رعایت حال مردم

روضه خوان باید متناسب با روحیه و حالات مردم روضه بخواند، احترام اهل بیت علیهم السلام را نگه دارد و مصیبت های بسیار فجیع و دردآور را بر زبان جاری نسازد.

دانشمند اخلاقی مرحوم محدث قمی رحمه الله می گوید:

«سزاوار است (به ویژه در غیر ایام عاشورا) حالت های روحی مردم را مراعات کند. به اندازه ای ذکر مصیبت نماید که دل ها رمیده نشود و گفته ها سست نگردد، مثلا مصیبت های بسیار فجیع و دلخراش را بر زبان نیاورد.

محدث فاضل، مورخ متبحر ، میرزا هادی خراسانی نجفی - ایده الله - برایم نقل کرد:

در عالم خواب دیدم، گویا در یکی از حجره های صحن امیرالمؤمنین علیه السلام هستم و همه امامان معصوم علیهم السلام، یا بیشتر آنان در آن جا نشسته اند و مردی از بالای منبر برای آنان روضه می خواند، تا گفتارش به این جا رسید که شمر به سکینه گفت: «ای دختر خارجی!»، دیدم حضرت امیرعلیه السلام از این سخن ناراحت شد و به سختی روی درهم کشید و رنگ چهره آن حضرت تغییر کرد. چون چنین دیدم، به آن مرد روضه خوان اشاره کردم و گفتم: بس کن! حال امیرالمؤمنین علیه السلام را نمی بینی؟

حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: آن سخن هم که دیروز خودت گفتی، کمتر از این نبود. به یادم آمد که من دیروز مصیبت آویختن سر ابوالفضل علیه السلام از سینه اسب را خوانده بودم. عذر خواستم و توبه کردم.» (12)

2 - راست گویی

بایسته است که روضه خوانان و مداحان اهل بیت علیهم السلام همواره راست گویی را رعایت کنند و از خواندن مراثی و مصیبت های دروغ و ضعیف بپرهیزند. ذکر مصیبت ها را از منابع معتبر و موثق نقل کنند و اعتمادی به سخنان شفاهی دیگران نداشته باشند.

علامه نوری طبرسی رحمه الله، در کتاب شریف «لؤلؤ و مرجان » می نویسد:

« روضه خوانان از طایفه ای [هستند] که اعانت می کنند مؤمنین را بر نیکی و پرهیزکاری و ... پس به مقتضای اخبار بسیاری ، در ثواب با همه شنوندگان و گریه کنندگان و خدمت گزاران ، شریک و سهیم خواهند بود; بلکه از خادمان خاص و چاکران سرافراز آن حضرت (سیدالشهداء علیه السلام) شمرده می شوند و به این منصب عظیم و مقام جلیل فایز و معزز و مکرم اند، لکن رسیدن به این رتبه جلیله و درآمدن در سلک آن طوایف مذکوره، مشروط است به شروطی که عمده آن ها دو شرط است که با نبودن هر یک از آن ها، زحمت ها بی فایده و رنج ها بی ثمر و مشقت ها بی نتیجه خواهد بود ... .

آن دو شرط یکی اخلاص است و دیگری صدق که به جای دو پله منبری است که بر آن بالا می رود که اگر دو یا یکی از آن دو صحیح و بی عیب نباشد، به رو خواهد افتاد و از فیوضات عرشیه منبر، بالمره (به طور کلی ) محروم خواهد ماند.» (13)

آیت حق سید زین الدین طباطبایی خطاب به اهل منبر می گوید:

« در مرثیه خوانی غیر از مقاتل معتبره، از جایی دیگر نقل ننمایید. (14)

عارف ربانی، آقای ملکی تبریزی نیز از برگزار کنندگان مراسم عزاداری خواسته است که افرادی با تقوا و راستگو را برای خواندن مصیبت دعوت کنند:

«(برگزار کننده مجلس حسینی) باید تلاش کند عمل خود را از هر جهت صحیح انجام دهد; به این ترتیب که کسی را برای خواندن مصیبت دعوت کند که باتقوا و در خواندن مصیبت راستگو باشد.» (15)

نقل شده است که :« وقتی یکی از فضلای با دیانت اهل منبر، در محضر عالم بزرگوار حاجی کلباسی، در ضمن ذکر مصیبت ، از قول امام حسین علیه السلام خطاب به حضرت زینب علیها السلام گفت: امام فرمود: یا زینب! یا زینب!» آن فقیه با ورع، بی درنگ بلند شد و در حضور جمعیت، با آواز بلند فرمود: خدا دهنت را بشکند، امام دو دفعه «یا زینب » نفرمود; بلکه یک دفعه فرمود.» (16)

درباره مرحوم حاج میرزاعلی آقا شیرازی و بیانات و سخنان ایشان درباره وقایع کربلا آمده است:

«گوینده ای بصیر و سخنوری مطلع و در عین حال پرهیزگار و مطیع اهل بیت علیهم السلام بود که معلوماتش را منحصر به چند کتاب مقتل مخدوش نساخته بود; بلکه حقایق تاریخ صدر اسلام و واقعیت نهضت حسینی با استناد به مآخذ و مدارکی که خود، آن ها را از میان منابع گوناگون استخراج کرده بود، باز می گفت.» (17)

3 - اخلاص و جلب رضایت الهی

یکی از ارکان مهم روضه خوانی و ذکر مصیبت ائمه علیهم السلام داشتن اخلاص کامل و دوری از ریا و ظاهر سازی و عدم توجه به مسائل مادی است. مرثیه گوی آگاه و بصیر، همواره اخلاص را پیشه خود ساخته، در صدد جلب رضایت و خشنودی خداو پیشوایان معصوم علیهم السلام بر می آید. ذکر مصیبت اگر خالصانه نباشد، هیچ تاثیری در قلوب بر جای نخواهد گذاشت و ثواب و بهره ای نخواهد داشت.

علامه نوری طبرسی ضمن تاکید فراوان بر این مساله، می نویسد:

«البته (مرثیه خوانان و روضه خوانان) باید بدانند و ملتفت شوند که این عبادت، مانند سایر عبادات است و این عمل ، آن گاه عبادت شود که در هنگام به جای آوردن آن ، جز رضای خداوند و خشنودی رسول و ائمه هدی علیهم السلام غرض و مقصدی نداشته باشد و اگر دارد، همان مجرد یافتن ثواب های موعوده و پاک شدن از گناهان مهلکه باشد که با اخلاص در عمل منافاتی ندارد. چه عمل باز برای فرمان برداری [از] فرمان حضرت باری تعالی است که به وسیله آن، به آن ثواب هابرسد و از شر گناهانش ایمن شود.

این به منزله پله اول منبر است که چون پا بر آن گذارد، بایستد و غیر از ذات مقدس حضرت احدیت و خلفای راشدینش (امامان معصوم علیهم السلام)، همه را فراموش کند. کسی را نبیند، کسی را نجوید; چه رسد به آن که برای جذب قلبش، یا جذب مالش، به آن جا بالا رود و سخن گوید و از مصائب برشمرد و خلق را بگریاند. (18) »

ریا و تظاهر در ذکر مصیبت، عوارض و آفاتی دارد که علامه نوری طبرسی به آن ها اشاره کرده است:

«اگر شیطان ، او را از این پله بلغزاند و هوای نفس، او را در دام دامن ملوث دنیا کشاند و برای تحصیل مال ، یا فریفتن بال (خودفریبی) یا نشر فضل و کمال، در اقطار و امصار (شهرها) و بلاد و رسیدن محاسن گفتارش در اسماع عباد، بر منبر برآید و سخن بگوید و روضه بخواند، خود را به مهالک عظیمه انداخته که امید نجات در آن نیست، خود را از فیوضات و ثواب های موعود که برای این طایفه مهیا نموده اند، محروم می کند ...; داخل شود در آن جایی که آل محمد صلی الله علیه وآله را سرمایه تجارت خود کرده و به آن شب می کنند و معایش خود را می گذرانند ...; داخل شود در آن جماعت که آخرت خود را فروختند به دنیا...; داخل شود در صنفی از آیات و اخبار که در آن ها تهدید شده برای آن که بگوید برای دیگران از مطالب حقه ... ولی گوینده [عمل] نکند به آن ها. پس به حرمت ابدی گرفتار شود.»(19)

4 - رعایت ادب و احترام به اهل بیت علیهم السلام

ادب در گفتار، دقت در به کار بردن کلمات احترام آمیز، پرهیز از بکارگیری عبارات خارج از شان ائمه علیهم السلام، دوری از هتاکی و درشت گویی و ... از بایسته های دیگر ذکر مصیبت خاندان وحی است.

آیت حق، سید زین الدین طباطبایی نوشته است:

«در مصیبت خوانی و نوحه سرایی، هتاکی ننمایند; اگر چه مقاتل همه نوشته باشند; بلکه با کمال ادب و ... اشارات بزرگانه، مردم را مستفیض فرمایید، چه این که اشخاصی را دیدم و می بینم که در منابر، بی پرده و هتاک وار، روضه می خوانند; همه به بیچارگی و نکبت گرفتار و در انظار، بی وقر و اعتبارند. (20)

سوگمندانه باید گفت: برخی از مداحان و ذاکران اهل بیت علیهم السلام، از روی بی توجهی و یا عشق و علاقه زیاد، عبارات و کلماتی رابر زبان جاری می سازند که نوعی تحقیر و کوچک شمردن ایثارگران کربلا و نشانگر ضعف و ناتوانی آنان است. آنان به جای آن که به حماسه و قهرمانی شجاعان عاشورا بپردازند، به بیان داستان ها و وقایعی می پردازند که ضعف و ناتوانی آن ها را می رساند.

شهید مطهری رحمه الله در این باره می نویسد:

«مرثیه همیشه باید مخلوط با حماسه باشد. این که گفته اند رثای حسین بن علی علیهما السلام، باید همیشه زنده بماند، حقیقتی است و از خود پیغمبر گرفته اند و ائمه اطهار نیز به آن توصیه کرده اند. این رثا و مصیبت نباید فراموش بشود .... اما در رثای یک قهرمان . پس اول باید قهرمان بودنش برای شما مشخص بشود و بعد در رثای قهرمان بگریید.» (21)

مرحوم محدث قمی نوشته است:

«مطلبی را که ذلت امام حسین علیه السلام و اهل بیت گران مقامش را برساند، نگوید; زیرا آن جناب، آقا و بزرگ سرافرازان و غیرت مداران بود. جان دادن زیر شمشیر را برخواری و ذلت برگزید و با ندای بلند روز عاشورا فریاد کرد:

«الا و ان الدعی و ابن الدعی قدر کزنی بین اثنین: بین السلة و الذلة و هیهات منا الذلة یابی الله ذلک لنا و رسله و للمؤمنین; (22)

ناپاک و پسر ناپاک! مرا بر سر دو راهی نگه داشته است: مرگ یا ذلت! هرگز تن به ذلت نمی دهم.هیهات که زبونی را قبول کنم. خدا آن را برای ما و پیامبرانش و برای مردان با ایمان ابا دارد.»

استاد محدث متبحر، حاج میرزا حسین نوری - خدا مرقدش را نورباران کند در دارالسلام حکایتی دارد که گزیده آن این است:

«یکی از بزرگان اهل منبر در خواب دید، رستاخیز برپا شده است. مردم وحشت زده اند و هر کس به احوال خویش مشغول است. کارگزاران و موکلان حساب، مردم را به پای حساب بردند. در آن جا منبری بود بسیار بلند و پر پله. سیدالمرسلین صلی الله علیه وآله بر بالای آن منبر نشسته و علی علیه السلام بر پله اول بود و مردم را حساب می رسید. همه در برابر او صف کشیده بودند، نوبت به من رسید، با عتاب به من فرمود:

چرا فرزند عزیزم حسین را به خواری نام بردی و او را به خواری نسبت دادی؟ من در جواب آن حضرت حیران شدم و چاره ای جز انکار ندیدم. ناگاه در بازوی خود دردی احساس کردم. گویا میخی بر آن فرو کردند. چون به پهلوی خود نگاه کردم، دیدم مردی طوماری به من داد. طومار را گشودم. تمام صورت مجلس ها و منابر من در آن به طور مفصل ثبت شده بود. آن چه از من پرسش شد و من منکر گشتم، در آن درج شده بود. آن خواب سبب گردید که آن سید منبر و موعظه را رها کند. (23) »

5 - شرکت در تمامی مجالس حسینی

یکی دیگر از شرایط مرثیه خوانی و ذکر مصیبت این است که ذاکران و مداحان اهل بیت علیهم السلام، بدون تبعیض و تکبر، در مجالس و محافل عزاداری شرکت کنند و به هر کجا که دعوت شدند، پاسخ مثبت بدهند و بین فقیر و غنی و پیر و جوان فرقی نگذارند.

مرحوم سید زین الدین طباطبایی گفته است:

« در مرثیه خوانی ...تکبر ننمایند. هر جا که وعده خواهی می نمایند، تشریف ببرید; ولو خانه پیرزنی و بینوایی و بی مستمعی باشد. » (24)

مرحوم راشد در احوال پدر وارسته اش، آخوند ملاعباس تربتی نوشته است: « پدرم را هر کس به هر مجلس روضه ای که دعوت می کرد; خواه آن کس خان ولایت بود و مجلس باشکوهی داشت یا پیرزن فقیری که در کلبه خودش مجلس کرده بود; همه را می پذیرفت و مانند نماز خواندن بر خود واجب می دانست که برود و تا حدی که می تواند، آن ها را موعظه کند و مسائل دینی آن ها را برایشان بگوید و روضه ای در آن مجلس بخواند.» (25)

درباره حالات آیت الله معصومی همدانی آمده است:

«به مناسبت میلاد سرور آزادگان، حسین بن علی علیهما السلام، از طرف واعظان همدان و جامعه اهل منبر در مسجد محله حاجی، مجلسی برپا بود.

مرحوم آیت الله آخوند ملاعلی معصومی همدانی، بعد از اتمام مجلس درسشان با عده ای از شاگردان در آن محفل شرکت کردند. آقای آخوند وقتی که وارد شد، در محلی که روحانیون نشسته بودند، جلوس فرمود.

عده ای از آقایان منبری ها، جلوی درب مسجد ایستاده بودند... یکی از وعاظ هم درباره میلاد سیدالشهداء صحبت می کرد. در آخر منبر همه آقایان دور هم جمع شدند و شروع کردند به خواندن اشعار مشهور ملارضای رشتی:

ان فی الجنة نهرا من لبن

لعلی و لزهرا و حسین و حسن

آرام آرام مردم شروع به گریستن کردند. مرحوم آیت الله آخوند یک مرتبه از جای خودش حرکت کرد و در ردیف منبری ها نشست.

آقایان می خواندند و آقای آخوند گریه می کرد و می فرمود: دوست دارم که اسمم در ردیف نوکران امام حسین علیه السلام نوشته شود.» (26)

6 - عدم توجه به مسائل مادی

عالم وارسته، سید زین الدین طباطبایی نوشته است: « در مرثیه خوانی ... نظر به وجوهات ابدا نداشته باشید. هر که هر چه داده، داده و نداده، نداده.

شما نظر به مولای خود داشته [باشید]; خودش درست می کند، ان شاء الله.» (27)

عبدالله بن حسن بن علی، معروف به عبدالله محض ، تحت تاثیر شعرها و مراثی کمیت قرار گرفت ; به عنوان صله آن ابیات جاندار و مراثی اهل بیت ، سند مزرعه خود را به کمیت داد.

کمیت گفت: محال است بگیرم. من مرثیه خوان سیدالشهداء علیه السلام هستم و برای خدا مرثیه گفته ام.

عبدالله اصرار فوق العاده کرد و بالاخره کمیت گرفت. او بعد از مدتی نزد عبدالله بن حسن آمده و گفت: من از تو خواهشی دارم، آیا قبول می کنی؟ گفت: البته قبول می کنم; اما نمی دانم که خواهش تو چیست. گفت: اول باید قول بدهی که عمل کنی، بعد من می گویم. قول داد و شاید قسم هم خورد. کمیت سند را پس داد و گفت: من نمی توانم این را بگیرم! (28)

7 - گریه خالصانه و عاشقانه

عارف بالله شیخ عباس تهرانی، در حد مرجعیت بود ولی هرگز خود را مطرح نکرد، به منبر می رفت و با سوز و گداز مصیبت می خواند و گریه می کرد.

آیت الله خسروشاهی در این باره نگاشته اند:

«مجلسی به نام دعای ندبه در منزل یک نفر کسبه جزء به راه انداخته شد که بنده گاهی شرکت می کردم. افراد آن بیش از چهار یا پنج نفر نبودند و یکی از آنان، مرحوم آیت الله سید احمد خوانساری بود. حاج شیخ عباس تهرانی، می خواندند و می گریستند و واقعا منبرها و یا جلساتی که به وسیله ایشان اقامه می شد، بسیار موثر بود، تا جایی که ما چند نفر جوان ، با آن همه تنگدستی ، به فکر طلبگی افتادیم...

در برخی جلسات که مرحوم علامه طباطبایی رحمه الله نیز حضور داشتند، با شروع مصیبت ، حضرت علامه طباطبائی عبا به سر کشیده ، می گریست.» (29)

درباره عالم وارسته حاج آخوند ملاعباس تربتی آمده است:

« وی محبت زاید الوصفی نسبت به خاندان رسالت داشت; به طوری که هر گاه نام پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله یا هر یک از ائمه اطهارعلیهم السلام بر زبانش جاری می شد، اشکش جاری می گشت.

او در منبر - خواه به هنگام موعظه یا به هنگام ذکر مصائب اولیای دین - خودش بیش از همه مستمعمان می گریست و چون بسیار محتاط بود، غالبا هنگام موعظه، یا گفتن مسائل دینی یا ذکر مصائب اهل بیت علیهم السلام، از روی کتاب هایی که آن ها را معتبر می دانست، می خواند. (30)

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر