وقتی ایمیلهای مرکز را کنترل میکردم، پرسشی جالب دیدم. کسی پرسیده بود: «امام کی به مقام امامت میرسد و امام قبلی چه هنگام مقام امامت را به امام بعد از خود منتقل میکند؟ قبل از شهادت یا بعد از شهادت؟»
سؤال را به واحد پرسش و پاسخ نشان دادم و پس از گرفتن پاسخ به نشانی او ایمیل کردم. پاسخ به او را شما هم بخوانید: «این پرسش را از صادق آل محمد (ص) نیز پرسیدند. ایشان در جواب فرمودند: در آخرین دقیقه زندگی هر امامی، امامت (اسرار و امانتهای الهی) را به امام بعد از خودش میسپارد.»
او دوباره برای ما ایمیل فرستاد. از ما پرسیده بود: «این اسرار و امانتهای الهی چیست و چه چیزی به امام بعدی سپرده میشود.»
واحد پرسش و پاسخ برای او نوشت: «اسرار و امانت، همان دانش به حقایق و احکام جهان است. مثلاً به پیامبر علوم تمام پیامبران قبلی منتقل شد. پیامبر نیز آن دانشها را به امام علی (ع) سپرد. تمام این دانشها در دو کتاب «صحیفه فاطمه» و «کتاب علی» جمع شده که پیش هر امامی است و امروز این دو کتاب گرانقدر نزد امام زمان (عج) است.
یکی از چیزهایی که به هر امامی سپرده میشود، «مواریث انبیا» است، یعنی چیزهایی که پیامبران از خود به یادگار گذاشتهاند و جلوه خاص و ویژگی ممتازی دارد، مثل انگشتر سلیمان که نماد قدرت و نشان حکومت بر جهان است و یا عصای حضرت موسی (ع) که نشانگر قدرت الهی است.»
دوباره پرسید: «خودِ امام چگونه میفهمد که به مقام امامت رسیده است؟»
از اینکه پرسشگر پروپا قرصی نصیب ما شده بود، افتخار میکردیم. واحد پرسش و پاسخ برای او توضیح داد: «هر امامی قبل از رسیدن به مقام امامت، بارها پدرش او را نسبت به موضوع آگاه میکرد. همین زمینه و سابقه سبب میشد وقتی مقام امامت به او منتقل شد، حس غریب و ناآشنایی نداشته باشد و امام با الهام و احساس سنگین مقام امامت، دریابد که امام هستی شده. وقتی به امامت میرسید، احساس دیگری داشت. حس مسئولیت و سرپرستی تمام موجودات، وجود او را فرا گرفت. مثلاً شما وقتی مسئول انجام کاری میشوید، حس دیگری دارید. در حالی که هیچ فرقی با گذشته ندارید، فقط حس مسئولیت بر شانههای شما سنگینی میکند.
مقام امامت، مقامی بزرگ است و حس مسئولیت، امانتداری و هدایت، سنگین و هر کسی نمیتواند آن را تحمل کند. خداوند متعال در ایه 72 سوره احزاب میفرماید: ما امانت الهی و بار تکلیف را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه کردیم. پس آنها از برداشتن آن سر باز زدند و از آن هراسناک شدند، ولی انسان آن را پذیرفت.
به گزارش برخی روایتها، در آخرین لحظه شهادت امام قبلی، ناگهان حس خاصی به امام بعدی دست میداد؛ حسی که همراه با انتقال انبوهی از دانشهای غیبی و الهی بود که تا آن لحظه از آن آگاه نبود. با انتقال این حسِ ویژه، امامت امام بعد آغاز میشد.
انگار از جوابها خوشش آمده بود، چون باز برایمان ایمیل فرستاد و پرسید: «مردم چگونه متوجه میشوند که امام بعدی کیست؟»
واحد پرسش و پاسخ برایش نوشت: «انسانها برای شناخت امام از دو نشانه در طول تاریخ استفاده کردهاند:
1ـ پاکی و فضیلت: هر امامی که به شهادت میرسید، مردم برای شناخت جانشین او به فرزندان او رجوع میکردند و هر کسی که مشهور به خوبی، پاکی و تقوا بود و از او گناه سر نزده بود و مانند دیگران اهل دنیا نبود، میفهمیدند او امام برحق است. مثلاً بعد از شهادت امام حسن عسکری (ع) و غیبت امام مهدی (عج) نمیتوانستند قبول کنند که جعفر امام باشد، زیرا او تقوا و پاکی را رعایت نمیکرد.
2ـ دانش و آگاهی: بعد از شهادت هر امامی، از شخصی که احتمال میرفت امام و جانشین برحق باشد، سؤالهای سخت میکردند. حتی توقع داشتند امام با توجه به دانش الهی، از درون انسانها آگاه باشد و به پرسشها و درخواست آنها پی ببرد. از اینرو بدون آنکه روی کاغذ چیزی بنویسند، از امام میخواستند که جواب پرسش آنها را بدهد. مثلاً بعد از شهادت امام حسن عسکری (ع)، گروهی که از قم به سامرا رفته بودند، میگفتند: هر کسی بگوید انگیزه ما از این سفر چیست، او امام است.»