اطلاعات، ش 23276، 20/11/83
درباره تاریخچه جهانی شدن دو دیدگاه عمده وجود دارد: دیدگاه اول آن است که جهانی شدن حدود 400 سال قدمت دارد و با شروع جریان مدرنیسم، این رخداد نیز شکل گرفته است. برخی از نویسندگان برآن اند که مدرنیسم شاخصه های متعددی دارد و یکی از آن شاخصه ها «universalism» یا جهانی شدن است. اما نظریه دوم متفاوت با دیدگاه اول است. اینها می گویند گرچه ممکن است جهانی شدن ریشه در مدرنیسم داشته باشد؛ ولی به خودی خود یک جریان جدید است و دارای ریشه های تاریخی نمی باشد.
درباره تعریف جهانی شدن باید بگوییم: از لحاظ منطقی ارائه یک تعریف جامع و مانع برای جهانی شدن در حال حاضر مقدور نمی باشد؛ زیرا به قول بسیاری از اندیشمندان، واژه جهانی شدن برای افراد در حیطه های مختلف دارای معانی متعدد و متفاوتی می باشد که با تغییر فرهنگ ها و نگرش ها و دغدغه ها، تغییر می یابد. بنابراین بهتر است از طریق ویژگی های جهانی شدن به مطالعه و شناخت آن بپردازیم.
درباره عوامل جهانی شدن نویسنده بر این باور است که در جهان امروز شاهد عوامل متعددی هستیم که برخی پیدایش و تکوین جهانی شدن را با آنها مرتبط می دانند. برخی از آنها عبارت اند از:
الف) صنعت ارتباطات: این صنعت، یکی از صنایع مسحورکننده است که در دهه اخیر با سرعت باورنکردنی رشد یافته و موجب گشته تا در حوزه های مختلف فکری، فرهنگی و سیاسی، تحولات زیادی صورت بگیرد و ملت ها همواره از وضع یکدیگر آگاه باشند.
رشد شرکت های چندملیتی و همین طور شرکت های فراملیتی، در تکوین جهانی شدن سهم عمده ای دارند.
ج) گسترش و نفوذ بازارهای مالی جهانی: گفته می شود که سرمایه داری تاکنون سه دوره را پشت سر نهاده است: سرمایه داری تجاری، سرمایه داری صنعتی و سرمایه داری مالی.
البته عوامل دیگری نیز وجود دارد که در تشدید جهانی شدن نقش داشته اند، مانند افزایش اقدامات بین المللی در خصوص حفظ حقوق بشر و مسائل زیست محیطی.
نویسنده درباره دیدگاه های گوناگون در مورد جهانی شدن می نویسد: به اعتقاد برخی اندیشمندان، جهانی شدن یک فرآیند فشردگی زمان و مکان است. به این معنا که با وجود اینترنت شما درحالی که در خانه خود در هر جای جهان که باشید، می توانید در عرض چند ثانیه با سایت های اینترنتی ارتباط برقرار کنید و اخبار را مخابره کنید. اما درباره اینکه آیا جهانی شدن به برخورد و تزاحم فرهنگ ها منجر می شود یا خیر، برخی براین باورند که جهانی شدن فرهنگ ها را از بین نمی برد؛ بلکه فرهنگ های مختلف با فرض تحقق جهانی شدن، مانند موزاییک هایی کنار هم قرار می گیرند و هرچه متنوع تر باشند، زیباتر و جالب تر به نظر می رسند.
نویسنده در آخر مقاله به این نکته اشاره می کند که ما به عنوان یک فرد ایرانی در مورد جهانی شدن می توانیم دو دیدگاه داشته باشیم، البته ما در اینجا به دنبال اینکه کدام یک صحیح و کدام اشتباه است، نیستیم: دیدگاه خوش بینانه که بر اساس آن جهانی شدن یک جریانی است که خودبه خود پیش می رود، مانند توپی که از سراشیبی به پایین می غلتد و هیچ جریانی آن را هدایت نمی کند. دیدگاه بدبینانه براین باور است که جهانی شدن یک نقشه جدید استعمارگرانه برای تاراج منابع کشورهای جهان سوم است. ولی می توان گفت موضوع جهانی شدن هم می تواند یک تهدید باشد و هم یک فرصت خوب. اگر از این بستر خوب استفاده شود، می تواند فرصت بسیار خوبی برای کشور ما باشد و اگر تنبلی و سستی کنیم، برای ما شکل تهدید خواهد گرفت.