ماهان شبکه ایرانیان

نگاهی به کارنامه‌ی پر ابهام و عجیب «حسین پارسایی» از مدیران شهرداری و دولت / امروز باد به کدام سمت می وزد؟!

نگاهی به کارنامه چند وقت اخیر «حسین پارسایی» در شهرداری و دولت نقاط مبهم فراوانی را پیش روی ما می گذارد

نگاهی به کارنامه‌ی پر ابهام و عجیب «حسین پارسایی» از مدیران شهرداری و دولت / امروز باد به کدام سمت می وزد؟!
گروه فرهنگی رجانیوز: چندی پیش خبری از سوی تهیه‌کننده مجموعه کلاه قرمزی در فضای رسانه‌ی کشور مبنی بر توزیع ویژه‌برنامه عید 96 این مجموعه علی‌رغم عدم هماهنگی و توافق با تلویزیون به‌عنوان صاحب و مالک اصلی در شبکه نمایش خانگی منتشر شد، خبری که ابتدا در فضاهای نه‌چندان معتبر مجازی دست‌به‌دست می‌گشت تا اینکه با مصاحبه کوتاه اما جانب‌دارانه و شائبه برانگیز مدیرکل دفتر نمایش خانگی سازمان سینمایی شکلی کاملاً رسمی به خود گرفت.
 
این مطلب البته با واکنش رسمی رسانه ملی و همچنین تذکر برخی مقامات بالادستیِ آن اداره کل تکذیب و تصحیح گردید اما نکته مهم و قابل‌تأمل آن مصاحبه دفاع غیراخلاقی و بسیار شبهه‌ناک مدیرکل دفتر نمایش خانگی از تهیه‌کننده مجموعه ذکرشده است به گونه‌ی که در مصاحبه خود و در بخش حق‌وحقوق رسانه ملی علی‌رغم مسلم بودن حق تلویزیون بر این مجموعه، بسیار مبهم، گنگ و فرافکنانه سخن به میان آورده اما در بخش دفاع از تهیه‌کننده که درخواست غیرمنطقی و غیرشرعی را عنوان کرده بسیار دقیق، گمراه‌کننده و با چاشنی شیطنت واردشده است؛ و این شاه کلیدی بر شائبه برانگیز دانستن رفتار این مدیر دولتی در مواجهه با یک درخواست غیرقانونی و غیراخلاقی از آن اداره کل است.
 
بدون شک این سؤال مهم را در هر ذهن سالم و متعهد به‌نظام و انقلاب متبادر می‌کند که آیا ایشان به‌عنوان مسئول یکی از ارکان مهم و اصلی سازمان سینمایی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در سایر موارد مشابه نیز همان‌گونه که در این مورد اقدام کرده رفتار می‌کند؟ و آیا حمایت‌های شائبه برانگیز آقای مدیرکل از شخص تهیه‌کننده درحالی‌که حتی عوامل گروه نیز از مطلب بیان‌شده توسط ایشان بسیار متعجب شدند به مسائل خارج از حوزه کاری و احیاناً شخصی و مالی مربوط نمی‌شود؟
 
دقیقاً دی‌ماه سال نود چهار زمانی که این فرد با حکم حجت‌الله ایوبی رئیس سابق سازمان سینمایی بر صندلی اداره کل دفتر نمایش خانگی تکیه زد بسیاری از دلسوزان و فرهیختگان کشور با توجه به سوابق و کارنامه مملو از ایراد و انحراف ایشان در حوزه تئاتر ناامیدانه از به خطر افتادن ظرفیت و پتانسیل مهم سازمان سینمایی سخن گفتند اما متأسفانه گوش شنوایی برای آنان نبوده و هرکدام را با اَنگ و نَنگی از حوزه نقد دلسوزانه و البته با کمک برخی افراد رسانه‌ی همسو و نمک‌گیر کرده در دوران ریاست بر مرکز هنرهای نمایشی به گوشه‌ای راندند و حال بعد از نزدیک به 18 ماه از حضور در این مسئولیت، این اداره کل بیش از آنکه به محلی برای ساماندهی و استفاده از ظرفیت‌های بالقوه نمایش خانگی در حوزه سینما ارتقا پیدا کند بستری برای ایجاد شبکه پول‌شویی و همچنین حیاط‌خلوتی برای جولان دادن برخی متهمین بزرگ اقتصادی با تابلوی ترویج و گسترش سینما و نمایش خانگی تبدیل‌شده است.
 
سیاست و راهبرد غلطی که متأسفانه تنها سودش به جیب مدیرکل و همپالگی هایش رفته و دود اش به چشم مردم و جامعه، تنها کافی است به عملکرد و خروجی این اداره در یک سال و نیم گذشته نیم‌نگاهی گردد تا عمق فساد ریشه دوانده شده را به‌سادگی رؤیت کرد از سریال‌هایی که به ترویج سبک تام و تمام زندگی غربی پرداختند گرفته تا انیمیشن‌هایی که با مجوز رسمی علی‌رغم برخوردار بودن از صحنه‌های غیراخلاقی با مضامین خاص و بسیار شرم‌آور همچون ویروسی مهلک در عمق جان کودکان و نوجوانان این سرزمین و به مدد سیاست منفعت‌طلبان این فرد و دوستانش در حال نفوذ و گسترش است؛ و چه بسیار خانواده‌هایی متدینی که بنا بر تائید وزارت ارشاد و با خیالی آسوده آن‌ها را برای فرزندانشان تهیه‌کرده‌اند و درنهایت نیز باملاحظه مضمون فیلم از تماشای آن جلوگیری به عمل آوردند و با تعجب جلد آن فیلم که ممهور به مهر آن اداره کل بوده را دیده‌اند، اقدامی که جز بی‌اعتمادی خانواده‌ها به مجوزهای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی خروجی دیگری در پی نداشته و نخواهد داشت و به‌راستی چقدر زمان طول خواهد کشید تا این دیوار بی‌اعتمادی که به لطف ایشان و دوستانشان به وجود آمده از بین برود؟
 
در حوزه تئاتر و مدیریت پشت پرده این فرد نیز حرف‌وحدیث بسیار است، از زمانی که مجید رجبی معمار بر مسند مدیرعاملی خانه هنرمندان ایران که در اختیار گروه خاصی بود تکیه زد انتظار می‌رفت با اتخاذ سیاست‌های انقلابی و همسو با اصل نظام در حوزه هنر پسرفت‌های چند سال اخیر آن خانه را جبران کند که البته خیلی زود مشخص شد او نیز علاقه دارد مسیر گذشته را ادامه دهد. ازطرفی با حضور و انتخاب همان مدیرکل دفتر نمایش خانگی به‌عنوان دست راست مدیرعامل دریکی از مهم‌ترین سالن‌های تئاتری زیرمجموعه خانه هنرمندان کار را به‌جای رساند که امروزه جز نامی از آن سالن هیچ‌چیز دیگر باقی نمانده، کافی است این روزها سری به سالن تئاتر ایرانشهر زده تا افت شدید مخاطب را علی‌رغم ادعای افزایش مخاطبان از سوی آن سالن مشاهده کرد، تماشاخانه که روزی یافتن بلیت نمایش‌های روی صحنه آن عملاً امری غیرممکن بود این روزها تنها با اتخاذ سیاست‌هایی چون حذف حق السهم راه را برای خرید بلیت توسط گروه و به‌اصطلاح «از این جیب به آن جیب» بازکرده و دستیاران و عوامل گروه‌های نمایشی در سالن انتظار آن مجموعه بلیت به دست در حال توزیع رایگان آن در بین مهمان‌ها شدند تا دست‌آخر با اعلام آمار به‌نوعی کلاه‌شرعی بر سر مخاطبان بگذارند، اما صندلی‌های خالی آن‌هم در سالنی که این روزها بیش از آنکه سالن اجرای تئاتر باشد در امتداد بهره‌برداری‌های شخصی و کسب منافع آقای مدیرکل تبدیل به پلاتوی تست بازیگران به‌خصوص دختران علاقه‌مند به بازیگری برای نمایش دوستان نزدیکشان و همچنین نمایش پیش روی شخص ایشان در سالن دیگری قرارگرفته است جای هیچ شک و شبهه را برای افت شدید مخاطب باقی نگذاشته است و با اتخاذ چنین سیاست‌هایی همان‌طور که بیان شد از آن سالن پرآوازه این روزها تنها نامی باقی‌مانده است.
 
در خصوص شیوه‌های اجرایی غلط آن مجموعه سخن‌های بسیار است اما فساد مبنی بر حضور آقای مدیرکل به‌قدری عمیق‌تر و فراتر از این مباحث است که ناگزیر باید از آن گذشت و به بخش مهم یعنی سیاست‌گذاری آن سالن اشاره کرد.
 
کافی ست نگاهی به نمایش‌های هدف‌دار، سخیف و صدالبته با مضامین خاص و اشاعه دهنده برخی تفکرات دیکته شده بعضی جریانات معاند و مخالف انقلاب بر روی صحنه آن مجموعه انداخته شود تا در هرکدام رد پا و اعمال‌نفوذ جناب مدیرکل را یافت. از نمایش «نماینده ملت» که تمسخر سخیفی از رهبر معظم انقلاب و به کارگردانی مجید مظفری در این مجموعه به روی صحنه رفته است تا نمایش «دیگری» به کارگردانی بهاره رهنما که مصداق بارز ترویج و تبلیغ همنجسگرایی بوده و یا روایت فحشا در نمایش «ولپن» به کارگردانی مهدی کوشکی و همچنین و همچنین اشاعه پوچ‌گرایی در جامعه ایرانی در نمایشی با عنوان «بوف نه‌چندان کور» با کارگردانی محمدعلی سجادی و یا هجویه سخیف، نازل و غرب‌گرای «پالت» به کارگردانی محمد حاتمی تنها نمونه‌ها و موارد دم‌دستی و نه‌چندان دور این سالن نمایشی است که همگی نشان از عمق فساد و ریشه دواندن جریان نفوذی و ولنگاری فرهنگی در سالن تئاتر ایرانشهر است - البته فراموش نشود که تمامی این اجراها درنهایت تأسف مجوز مرکز هنرهای نمایشی را نیز داشته که به‌زودی در خصوص آن مدیریت نیز سخن خواهیم گفت- سالنی که تا پیش از حضور حسین پارسایی از نظارت‌های حداقلی برخوردار بود اما با حضور ایشان - البته با سمت ظاهری دبیر شورای سیاست‌گذاری ولی با حضور تمام‌وقت و همه‌روزه بر همگان عیان است که مسئولیت مستقیم اداره آن مجموعه بر عهده ایشان است- از بین رفته و آن سالن مأمنی برای دوستان و نزدیکان ایشان و دنبال کردن برخی اهداف خاص شده است تنها در یک مورد آن‌هم نمایش «دیگری» که ترویج و اشاعه دگرباش‌ها و همجنسگرایان بود باید توضیح داد که حامی اصلی آن نمایش شخص حسین پارسایی بوده و برای این ادعا کافی ست به رابطه بهار رهنما به‌عنوان کارگردان آن اثر و البته جریان «مکتب تهران» با برخی از اعضای خانواده ایشان که ازقضا در نمایش بعدی آن خانم بازیگر نیز حضور فعال داشته و البته با هشدار به‌موقع در خصوص ترویج آن نحله منحرف فکری تا حدودی اصلاح شد اشاره شود تا جایی که اغلب جامعه تئاتری بعد از هشدار در خصوص آن نمایش در جمع‌های خودمانی‌شان مقصر اصلی را حسین پارسایی عنوان می‌کردند که چگونه با حضور در آن سالن نمایشی در حال از بین بردن اعتبار سالن تئاتر خانه هنرمندان است. البته ده‌ها مورد و نمونه از رفتارها و سیاست‌های عجیب ایشان در حوزه تئاتر و سینما موجود است که در مجال مفصل‌تر و با نگاه ویژه‌تر به‌زودی بیان خواهیم کرد.
 
با نگاهی به سوابق و کارنامه مدیریتی ایشان به‌وضوح می‌توان دید که کسب منافع شخصی مهم‌ترین دلیل حضور او در پست‌ها و عناوین مختلف است، از مجیزگویی رئیس دولت‌های نهم و دهم برای کسب مناصبی چون مدیریت تئاتر شهر و مدیریت مرکز هنرهای نمایشی گرفته تا پشت پا زدن به دولت منقضی شده و با چرخشی صد و هشتاد درجه به سمت دولت جدید غش کردن و در سفرهای انتخاباتی همراه رئیس دولت یازدهم و دوازدهم تا مرز پارگی حنجره نیز پیش رفتن تنها گوشه‌ی از رفتار کاسب‌کارانه و منفعت‌طلبان این مدیر به‌ظاهر فرهنگی است حال معلوم نیست برای جا خوش کردن در دولت سیزدهم با هر گرایش و سمت‌وسوی ولو در ضدیت با دولت فعلی از چه مایه خواهد گذاشت و چگونه و با کدامین حربه به دولت دوازدهم ضربه خواهد زد الله‌اعلم؛ اما بدون شک تمام آنچه بیان شد نشانی از طنز تلخی دارد که این روزها در بدنه مدیریت فرهنگی کشور همچون غده سرطانی بدخیم در حال پیشرفت و گسترش است.
 
حداقل امیدواریم در پایان مدیریت ایشان در اداره کل نمایش خانگی سازمان سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی همانند اتفاقی که در حوزه تئاتر و ریاست مرکز هنرهای نمایشی افتاد رخ ندهد و در این حوزه نیز مبلغ هنگفتی ناپدید نشود و عده هنرمند صرف نقد دلسوزانه در مظان اتهام ایشان قرار نگیرند.
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان