حقوق بشر; جهان شمولی یا نسبیت دینی - فرهنگی؟

نویسنده در این مقاله، با برشمردن مبانی فلسفی حقوق بشر غربی و مقایسه آن با مبانی حقوق بشر از منظر اسلام، تلاش می کند مطلق یا نسبی بودن این حقوق را بررسی کند . ایشان انسان مداری، عقل محوری، نسبیت و عدم ثبات را از ویژگی های حقوق بشر غربی، و خداباوری، وحی محوری و ثبات را از ویژگی های حقوق بشر اسلامی می داند .

جهان اندیشه، ش 7 و 8

چکیده:

نویسنده در این مقاله، با برشمردن مبانی فلسفی حقوق بشر غربی و مقایسه آن با مبانی حقوق بشر از منظر اسلام، تلاش می کند مطلق یا نسبی بودن این حقوق را بررسی کند . ایشان انسان مداری، عقل محوری، نسبیت و عدم ثبات را از ویژگی های حقوق بشر غربی، و خداباوری، وحی محوری و ثبات را از ویژگی های حقوق بشر اسلامی می داند .

مبلغان نظم نوین جهانی تاکید دارند که حقوق بین الملل بشر، برابر آنچه در اعلامیه جهانی حقوق بشر و کنوانسیون های حقوق بشر تدوین شده است، جهان شمول است و صرف نظر از اینکه منشا و خاستگاه فلسفی یا تاریخی حقوق بشر، آسمانی باشد یا زمینی، غربی باشد یا شرقی، مسیحی باشد یا چند دینی، محتوای آن باید در سرتاسر جهان به نحو واحد نسبت به آحاد بشر اجرا شود . اما تنوع مبانی و مفاهیم فلسفی حقوق بشر و تکثر ارزش های فرهنگی و دینی، ناگزیر به جریان های نظری و کاربردی متنوعی دلالت می کند که موضوع بحث ماست .

اصول نظری و مفاهیم بنیادی حقوق بشر، اصولی نیستند که فی المثل دولت ها با اعمال حاکمیت خود به عنوان واضع قانون، حق رد و نفی آنها را داشته باشند، بلکه به اصطلاح از حقوق فطری و ناموس طبیعت سرچشمه می گیرند .

قرآن مجید نیز مفاهیم بنیادین حقوق بشر و به اختصاص، اصل کرامت انسان را مکرر گوشزد می کند . مهم تر آنکه خداوند، بار امانت و مسئولیت همیشگی را که آسمان ها و زمین از تحمل آن ابا کردند، بر دوش بشر نهاده است; یعنی او را آزاد و مختار قرار داده است .

اختلاف بین مسلمانان و غیرمسلمانان در طرز تلقی آنها از «دین » محرز است: اولا، در حقوق بین الملل بشر، هدف تضمین آزادی های بشر برای دست یافتن او به سعادت این جهانی است و انسان مختار است که دین داشته باشد یا نداشته باشد; اما در حقوق اسلامی - به منطوق قرآن که و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون - غرض و غایت از خلقت بشر خداپرستی و خداشناسی است . این تعارض جدی را از نظر کلامی و فلسفی بین جهان بینی حقوق بشر جهانی، از یک سو، و حقوق بشر اسلامی، از سوی دیگر، نمی توان انکار کرد . ثانیا، حقوق بین الملل بشر، مبتنی بر اندیشه های بشری، این جهانی، خردورزانه و فردمحورانه است .

برخی ملل، در حقوق بشر به تنوع و نسبیت قائل اند و یک سلسله حقوق جهانی حاکم بر سراسر جهان و جهانیان را نمی خواهند . برای مثال، کشورهای مسلمان با تدوین حقوق بشر اسلامی و نیز کشورهایی مثل چین و کامبوج با صحبت از حقوق بشر آسیایی، جهانی بودن و جهان شمول بودن حقوق بشر را زیر سؤال برده اند; یعنی می گویند حقوق بین الملل بشر در حال حاضر، از جمله اعلامیه جهانی حقوق بشر و کنوانسیون های حقوق بشری، همه مبتنی بر جهان شمول بودن بالقوه ارزش ها و مفاهیم غربی و منبعث از تمدن و فرهنگ غربی است و لذا نباید بر تمدن های دیگر، برای مثال آسیا تحمیل شود .

فرهنگ و فلسفه حقوق بین الملل بشر

فرهنگ لائیک و فلسفه حقوق بین الملل بشر، نقطه مقابل رویکردهای مذهبی و جهان بینی های دینی است; یعنی به عکس حقوق اسلامی که برای عقل بشری، جز در مقام استنباط احکام از ادله شرعیه کتاب و سنت و انطباق آن احکام بر مصادیق خارجی، نقشی دیگر قائل نیست، در حقوق بین الملل بشر، محور اصلی برای تعیین و تبیین مفاهیم و اصول مرتبط با حقوق بشر، عقل استقرایی بشر است .

مهم تر از همه آنکه در این جهان بینی جدید، به خلاف قوانین دینی وحیانی و احکام فقهی که جاودانه تلقی می شوند، قوانین، بالضروره ثابت و مستمر نیستند، بلکه قابل تغییر و متغیرند .

دلایل مخالفت ایران با جهان شمولی حقوق بشر

مخالفان و معارضان جهان شمولی حقوق بین الملل بشر، چند ایراد بر حقوق بشر جهانی دارند:

1 . استفاده ابزاری غرب از مفهوم حقوق بشر برای دخالت در موضع گیری های کشورهای جهان سوم;

2 . غرب محوری فرهنگی، عقیدتی و سیاسی مدافعان حقوق بشر جهانی;

3 . سومین ایراد به جهان شمولی حقوق بین الملل بشر این است که بعضی از دولت ها و ملت های جهان سوم - از جمله جمهوری اسلامی ایران - می گویند که حقوق بشر جهانی تنها حامی ارزش های حوزه تمدنی غرب است و ارزش های ملل دیگر جهان و پیروان ادیان غیرمسیحی را ملحوظ و منظور قرار نمی دهد .

صرف نظر از اتهامات دنیای غرب به ایران در مورد نقض حقوق بشر و صرفا از منظر تئوریک، هواداران جهان شمولی حقوق بین الملل بشر، دعوی ایران و بعضی دیگر از کشورهای اسلامی را که می گویند حقوق بشر باید با استناد به ارزش ها و اندیشه های دین مورد نظر ایشان (اسلام) تعریف و تفسیر شود، رد می کنند ومی گویند که اساسا حقوق بشر برخاسته از وحی نیست، بلکه برخاسته از خرد جمعی نوع بشر است .

دولت های غربی در پاسخ دومین ایراد کشورهای مسلمان و آسیایی در خصوص ابتنای حقوق بشر جهانی بر فرهنگ غرب، می گویند که همه ملل و همه ادیان به نوعی با اصول بنیادین حقوق بشر تفاهم و توافق دارند . مهم تر از همه، آنکه مدافعان جهان شمولی حقوق بین الملل بشر می گویند که اکثر قریب به اتفاق کشورهای جهان، در قوانین اساسی خود یا به موجب اتحادیه ها و سازمان های منطقه ای که به عضویت آنها درآمده اند، عملا جهان شمولی اعلامیه حقوق بشر را تایید کرده اند .

در سال های اخیر، موضع گیری های کشورهای جهان سوم در تقابل با جهان شمول بودن حقوق بشر تعدیل شده است; یعنی این کشورها، به عوض اینکه بگویند ما باید معیارهای لائیک و غیردینی را که اعلامیه جهانی حقوق بشر و کنوانسیون های حقوق بشری اعلام می کند، مخدوش و مخالف فرهنگ خودی - اعم از تمدن آسیایی یا شرایع دینی - بخوانیم، می گویند که ما باید با ظرافت به تفسیر جدید مفاهیم بپردازیم; یعنی خواستار تفسیر جدیدی از مفاهیم حقوق بشری، و از سوی دیگر، تفسیر جدیدی از مفاهیم شریعت باشیم; چنان که این هر دو رویکرد در عمل قابل ارائه است .

نتیجه گیری کلی

کرامت انسانی و حقوق بشر در ادیان الاهی، و به ویژه در مسیحیت و اسلام، کاملا ملحوظ است . خطابات الاهی ناظر به «شخص » (1) یا «انسان » است و لذا تجاوز و تعدی به شخصیت انسان، حرام است و حقوق بشر، منشا الاهی و وحیانی دارد . اما حقوق بین الملل بشر، از منظر فلسفی، منشا بشری دارد و اولا، بر عقل استقرایی و خرد جمعی مبتنی است; ثانیا، بر فلسفه حقوق بشر غرب مبتنی است; ثالثا، منابع فلسفی و تمدنی آن، ولو متعدد و متکثر باشد، بیشتر بر تمدن غرب مسیحی و حقوق فطری مبتنی است و رابعا، مکتب های معرفتی انسان جدید، اگرچه منحصر به یک حوزه تمدنی یا یک ملت یا یک دین یا یک دسته یا یک طبقه خاص نیست، پیوسته در حال پویایی و تغییر است .

دعوی کشورهای معارض با جهان شمولی حقوق بشر، این است که همان پلورالیسم و کثرت گرایی که حقوق بشر آن را تایید می کند، در منابع و مبانی خود حقوق بشر هم باید وجود داشته باشد .

اشاره

توجه به مقوله حقوق بشر، به ویژه در سالیان اخیر که بحث جهانی شدن از منظرهای گوناگون مطرح است، قابل تقدیر و تامل می باشد . از آنجا که حق و تکلیف ملازم یکدیگرند و هیچ حقی نیست که تکلیفی را به همراه نداشته باشد، به نظر می رسد آنچه در کنار بحث از حقوق بشر شایسته بحث و بررسی است، موضوع تکالیف بشر است . رویکرد انسان مدارانه که روح حاکم بر فضای پیدایش و تدوین «حقوق بشر غربی » است، چنان پرنفوذ و پرهیمنه بوده است که عنایت چندانی به تکالیف بشر مبذول نگشته و حتی بر اساس اعلامیه حقوق بشر نیز اعلامیه ای برای تکالیف بشر تدوین نشده است . باری، در خصوص مقاله حاضر به چند نکته به اختصار اشاره می شود:

1 . از آنجا که اسلام بر اساس مبانی و اصول فطری و همه شمول پایه گذاری شده، دین جهانی و دعوتی عام برای بشریت است . ازاین رو مبانی و احکام ارزشی و هنجاری اسلام، که حقوق بشر نیز بخشی از آن است، جهان شمول است . البته این بدان معنا نیست که اسلام تمایز و تفاوت های فرهنگی - دینی را نادیده گرفته است . واقع گرایی و واقع بینی از امتیازات اسلام است . به همین جهت آن دسته از آداب و سنن، فرهنگ ها و حتی ادیان که با اصل هدایت الاهی و کمال و سعادت انسان منافات نداشته باشند، از نگاه اسلام قابل احترام اند; هر چند که حقانیت و کمال اسلام برتر و والاتر است .

2 . هرچند این نکته درست است که حقوق بشر غربی، بر اساس انسان مداری و اصالت عقل شکل گرفته است، اما این نکته نادرست است که «اسلام برای عقل بشری - جز در مقام استنباط احکام از ادله شرعیه - نقشی قائل نیست » . عقل در اسلام از جایگاهی رفیع برخوردار است، تا آنجا که پیامبر درون نام گرفته است . اسلام احکام عقل نظری و عملی را در قلمرو مستقلات عقلیه پذیرفته و بدان ارج نهاده و تنها در جایی که عقل از توان لازم برای کشف حقایق برخوردار نیست، به کمک آن آمده است . ازاین رو، قراردادن عقل در مقابل اسلام، کتاب و سنت صحیح نیست .

3 . نظام سلطه جهانی، در عین آنکه خود حقوق بشر را رعایت نمی کند، اما با ابزار بسیار پیچیده قدرت، از راه های گوناگون بر ملل جهان فشار وارد می سازد و به تدریج آرای خود را بر آنان تحمیل می کند . ازاین رو باید توجه داشت که تعدیل موضع گیری های کشورهای جهان سوم در تقابل با جهان شمولی حقوق بشر، نمی تواند نشانگر درستی این حقوق و پذیرش از روی میل این دسته از کشورها باشد .

پی نوشت:

1. Person.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر