رعایت نکته های زیر در زمینه کار و کوشش حائز اهمیت است:
1. رعایت ذوق و استعداد
دستگاه آفرینش، افراد را با ذوق و استعدادهای ویژه ای آفریده است. و یکی از رمزهای پیروزی و پیشرفت نیز آن است که انسان، سراغ کار و رشته ای برود که مطابق ذوق و سلیقه و استعداد او باشد. به قول مولوی:
هر کسی را بهر کاری ساختندمیل آن را در دلش انداختند
افرادی که خود را به اصطلاح، همه فن حریف می دانند، هیچ گاه استعدادشان در هیچ کاری به طور کامل شکوفا نخواهد شد. آنها سرانجام نه به حرفه ای که استعداد واقعی آن را دارند دست می یابند، و نه در کارهایی که در حال حاضر بدان اشتغال دارند تخصص پیدا می کنند. افزون بر این، به جامعه نیز آسیب می رسانند، چون کاری را بر عهده گرفته اند که به خوبی انجام نمی دهند و از عهده آن بر نمی آیند.
شاعر بلند آوازه، استاد شهریار در این باره چه زیبا سروده است:
چه کنم شاعر آفرید ستمکار دیگر نیاید از دستم
جان من! پیروی کن از کاری که هوایی از او به سر داری
اگر از صد فزون، فنونت هست در یکی ذوق فن فزونت هست
گر همان یک فن اختیار کنیهمه در کار ابتکار کنی
هر که با ذوق فن، مُجِد گردددر فن خویش مجتهد گردد
با چنان ذوق دکتری پاستورحق هم این بود کو بود دکتر
یا که میر سخنوران وُلترچیست غیر از سخنور و شاعر
ورنه پاستور اگر کمانچه زدییا ادیسون اگر طبیب شدی
این همه راز دهر بود نهان وز نوابغ عقیم بود جهان
2. لزوم تخصص
در آموزه های دینی به موضوع «تخصص» در کار و حرفه، بسیار توجه شده است. در قرآن کریم آن گاه که یوسف علیه السلام به عزیز مصر می گوید: «اجْعَلْنی عَلی خَزائِنِ الْأَرْضِ»؛ «مرا بر خزائن این سرزمین بگمار»، از تخصص و آگاهی کافی خویش سخن گفته و می گوید: «إِنِّی حَفیظٌ عَلیمٌ»؛ «همانا من نگاهبانی [امین] و [کاردانی[ آگاه [به این کار] هستم.»
تخصّص نداشتن در کار، سبب می شود که کار، خوب صورت نپذیرد و در نتیجه در بسیاری از وقتها، زیانهای فراوانی به بیت المال و اقتصاد مسلمین وارد شود، و همچنین فضای فرهنگی، علمی و سیاسی جامعه با آسیبهای جدی رو به رو گردد. چه بسا اقدام ناآگاهانه در مواردی همچون پزشکی، به قیمت جان اشخاص نیز تمام شود.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله خرابی حاصل از انجام دادن کار بدون تخصّص و آگاهی را بیش تر از اصلاح آن می داند و می فرماید: «مَنْ عَمِلَ عَلَی غَیْرِ عِلْمٍ کَانَ مَا یُفْسِدُ أَکْثَرَ مِمَّا یُصْلِحُ؛ هر کس بدون دانش و تخصص، کاری انجام دهد، بیش از آنکه [آباد کند و] اصلاح نماید، خراب می کند.»
همچنین از حضرت علی علیه السلام نقل است که فرمود: «اَلنّاسُ اَبْناءُ مَا یُحْسِنُونَ؛ مردمان فرزندان آن چیزند که آن را نیک انجام می دهند.» یعنی همان گونه که انسانها به پدران خویش نسبت دارند و با پدران، قدر و منزلت آنها شناخته می شود، به همین گونه هم، اشخاص به کار و مهارت و تخصص خود، نسبت داده می شوند و قدر و منزلت کسب می کنند.
آن حضرت همچنین فرمود: «قیمَةُ کُلِّ امْرِءٍ مَا یُحْسِنُهُ؛ ارزش هر کس به اندازه همان چیزی است که در آن خوب وارد است.»
شریف رضی، جمع آوری کننده کتاب شریف نهج البلاغه در ذیل این سخن حکیمانه می نویسد: «این، سخنی است که ارزش و قیمتی نمی توان برای آن تعیین کرد، و هیچ حکمتی با آن قابل سنجش نیست و سخنی هم ردیف آن نتواند شد.»
کارها چون به دست اهل افتدمشکلات حیات، سهل افتد
انسان کمال یافته در مهارت و تخصص، از «خاک»، «زر»، می سازد، در حالی که انسان ناقص و فاقد تخصص، حتی اشیاء گرانبها را نیز تلف می کند و از «زر»، «خاکستر» می سازد، به تعبیر مولوی:
کاملی گر خاک گیرد زر شودناقص ار زر بُرد خاکستر شود
3. کار در حد توان
خداوند، انسانها را در حدّ توان و ظرفیت آنان مکلف کرده است و می فرماید: «لا یُکُلِّفُ اللّه ُ نَفْسا اِلاَّ وُسْعَها»؛ «خداوند هیچ کس را جز به قدر توانایی اش تکلیف نمی کند.»
بدون شک این سخن زیبای پروردگار، افزون بر آنکه از دریای عدالتش سرچشمه می گیرد، در مصلحت و حکمت او نیز ریشه دارد؛ چرا که تکلیف نمودن فراتر از «توان»، افزون بر آنکه مانع از انجام درست و کامل عمل می شود، بیزاری نسبت به آن را نیز در پی دارد؛ در نتیجه روح نشاط و سرزندگی را از انسان می گیرد، و ناخود آگاه آدمی را به سوی افسردگی می کشاند.
مناسب است که انسانها با الگوگیری از این اصل قرآنی، توان و ظرفیت خود را در کارهای مورد نظرشان ارزیابی کنند تا دچار فرسودگی جسم و جان نگردند.
پذیرش کار، متناسب با توان جسمی، فکری و مدیریتی، افزون بر اثر مثبت آن، در سامان دهی امور فردی و اجتماعی، و حفظ کرامت و شخصیت افراد نقش مهمی دارد. امام صادق علیه السلام در این باره می فرماید: «سزاوار نیست مؤمن خود را خوار نماید.» به امام علیه السلام عرض شد: چگونه ممکن است خود را ذلیل سازد؟ فرمود: به کارهایی دست زند که توان انجام آن را ندارد.»
این مهم به ویژه درباره زنان شاغل که به طور طبیعی، وضعیت جسمی و روحی متفاوتی نسبت به مردان دارند، بیش تر قابل توجه است.
امام علی علیه السلام با اشاره به این حقیقت می فرماید: «وَ لَا تُمَلِّکِ الْمَرْأَةَ مِنْ أَمْرِهَا مَا جَاوَزَ نَفْسَهَا فَإِنَّ الْمَرْأَةَ رَیْحَانَةٌ وَ لَیْسَتْ بِقَهْرَمَانَة؛ کاری که برون از توانایی زن است به دستش مسپار، که زن گل بهاری است [لطیف و آسیب پذیر]؛ نه پهلوانی است [کار فرما و در هر کاری دلیر].»
4. پرهیز از کارهای کاذب
یکی از بدترین بلایا و آفات برای هر جامعه، روی آوردن به کارهای کاذب و دوری از کارهای مفید و مولِّد است. در کارهای کاذب، شخص، تنها سود شخصی خویش را در نظر دارد، و از توجه به منافع دیگران چشم می پوشد.
در این نوع کارها، معمولاً تلاش و کوشش جایگاهی ندارد، و شخص به دنبال پول باد آورده می باشد. اهل بیت علیهم السلام پیروان راستین خویش را از دست زدن به چنین کارهایی باز داشته اند؛ چرا که چنین کارهایی فقط و فقط بوی پول و سود پرستی می دهد، و در آن از ثمر بخش بودن شخص برای جامعه اثری به چشم نمی خورد. در اینجا به چند نمونه از کارهای کاذب که مورد نهی ائمه معصومین علیهم السلام قرار گرفته اشاره می کنیم:
1. امام صادق علیه السلام می فرماید: «إِنِّی لَأَکْرَهُ أَنْ أَسْتَأْجِرَ رَحًی وَحْدَهَا ثُمَّ أُوءَاجِرَهَا بِأَکْثَرَ مِمَّا اسْتَأْجَرْتُهَا بِهِ إِلَّا أَنْ اُحْدِثَ فِیهَا حَدَثاً أَوْ اُغْرِمَ فِیهَا غَرَامَةً؛ دوست ندارم آسیابی را اجاره کنم، و همان آسیاب را با قیمتی بیش تر به دیگری اجاره دهم، مگر اینکه در آن آسیاب، کاری انجام داده [و آن را مجهزتر کرده باشم] یا در آن جهت، خسارتی متحمل شوم.»
2. همچنین امام صادق علیه السلام فرمودند: «لَا بَأْسَ أَنْ یَسْتَأْجِرَ الرَّجُلُ الدَّارَ أَوِ الْأَرْضَ أَوِ السَّفِینَةَ ثُمَّ یُوءَاجِرَهَا بِأَکْثَرَ مِمَّا اسْتَأْجَرَهَا بِهِ إِذَا أَصْلَحَ فِیهَا شَیْئاً؛ مانعی ندارد که مردی خانه یا زمین یا کشتی ای را اجاره کند، آن گاه آن را با قیمتی بالاتر به دیگری اجاره دهد، زمانی که در آن، اصلاحات [و اقداماتی] انجام داده باشد.»
3. همچنین محمد بن مسلم از امام صادق علیه السلام یا امام باقر علیه السلام درباره کسی پرسید که تعهد می کند کاری را انجام دهد، ولی بعداً همان کار را بدون آنکه بخشی از آنرا عهده دار شود به دیگری واگذار می کند و از این راه منافعی تحصیل می کند. امام علیه السلام فرمود: «لَا إِلَّا أَنْ یَکُونَ قَدْ عَمِلَ فِیهِ شَیْئاً؛ نه [؛ نمی تواند چنین کاری را انجام دهد[ مگر آنکه قسمتی از کار را خود انجام داده باشد.»
چنانچه دیده شد، آن دسته از کارهایی [دروغین] که در آن خبری از دگرگونی، کار و تلاش و تولید و بازدهی نیست، مورد ناخشنودی و کراهت قلبی اهل بیت علیهم السلام بوده است.
5. تعادل در کار
ارزشمندی و تقدّس کار و توجه فراوان آموزه های دینی نسبت به آن، بدان معنا نیست که آدمی تا آنجا به کار بپردازد که نه حال و وقتی برای عبادت برایش باقی بماند و نه زمانی برای تفریحات سالم و بهره مندی از لذتهای حلال.
از آنجا که اسلام دین تعادل است، در عین توصیه فراوان به کار، به رعایت اعتدال و میانه روی در کار نیز سفارش کرده است. در حدیثی ارزشمند از امام موسی بن جعفر علیهماالسلام می خوانیم: «اِجْتَهِدُوا فِی أَنْ یَکُونَ زَمَانُکُمْ أَرْبَعَ سَاعَاتٍ سَاعَةً لِمُنَاجَاةِ اللَّهِ وَ سَاعَةً لِأَمْرِ الْمَعَاشِ وَ سَاعَةً لِمُعَاشَرَةِ الْإِخْوَانِ وَ الثِّقَاتِ الَّذِینَ یُعَرِّفُونَکُمْ عُیُوبَکُمْ وَ یُخْلِصُونَ لَکُمْ فِی الْبَاطِنِ وَ سَاعَةً تَخْلُونَ فِیهَا لِلَذَّاتِکُمْ فِی غَیْرِ مُحَرَّمٍ وَ بِهَذِهِ السَّاعَةِ تَقْدِرُونَ عَلَی الثَّلَاثَةِ سَاعَات؛ بکوشید که وقت شما چهار قسمت باشد: قسمتی برای مناجات با خدا، بخشی برای کار و فعالیت، پاره ای برای معاشرت با برادران و افراد مورد اعتماد که عیبهای شما را یادآوری کنند و از دل به شما اخلاص ورزند، زمانی را هم به پرداختن به لذتهای مشروع و حلال اختصاص دهید که به وسیله این ساعات، بر انجام وظایفی که در سه قسمت پیش گفته شد توانا می شوید.»
چنانچه از بخش پایانی این حدیث شریف استفاده می شود، اگر آدمی به واسطه کار و فعالیت فراوان، وقتی برای تفریح خود باقی نگذارد، نمی تواند کارهایش را به درستی انجام دهد و توانایی لازم را در انجام درست مسئولیتها نخواهد داشت.
افزون بر این نکته، غرق شدن در کار، فرصتی برای رسیدگی به نیازمندیهای افراد خانواده به جای نمی گذارد، و سبب می شود که شخص، کم تر بتواند در کنار خانواده خویش حاضر باشد، که این خود یکی از عوامل دوری افراد خانواده از یکدیگر، و سست شدن نهاد مقدس خانواده می باشد.
بنابراین اگر کار این عامل سازنده، پیش برنده و تعالی بخش از حدّ اعتدال خارج شود، می تواند به عنصری بازدارنده و زیانبار تبدیل شود.