سرمایه داری، آزادی انسانی و مشروع را باور ندارد; بلکه آن آزادیی را می پذیرد که هیچگونه مانع و محدودیتی در راه کارهای سرمایه داری پدید نیآورد و همه انواع سرمایه گذاری و تولید و توزیع را آزاد سازد. از اینرو، سرمایه داری به"اقتصاد آزاد" و "آزادی اقتصادی"، تولید آزاد، توزیع آزاد، نرخگذاری آزاد و مصرف آزاد می اندیشد. در آزادیهای انسانی، تنها آن بخشها مطلوب است که به اقتصاد سرمایه داری، کمک کند یا فروش و مصرف فرآورده های صنعتی را ممکن سازد. چون آزادیهای مصرفی و شادخوارانه و ریخت و پاشهای تجملی.
«سرمایه داری نیاز به آزادی بی نظام دارد. در حالی که هیچ جامعه ای بدون داشتن معیارها و موازین و بدون شناختن حد و مرز و بدون متعادل ساختن آزادی ها قابل زیستن نیست و این اشاره ای است صریح به تضاد سرمایه داری و دموکراسی ... » (17)
نظام لیبرال - سرمایه داری چگونه شعار "آزادی" سرمی دهد حال آنکه اقتصاد جهانی را به طرف «... کاهش مداوم رقابتهای ملی و بین المللی کردن باز در سرمایه جهانی توسط بانک جهانی و آژانسهای دیگر طبقه حاکمه بین المللی ...» (18) سوق می دهد و یا «... ترک بازار آزاد بین المللی و جانشینی قیمت کنترل شده در فرآورده های تجاری و سرمایه گذاری ... »(3) را موجب می شود؟
اگر اینگونه آزادیها در منابع و مراکز اصلی قدرت اقتصادی جامعه ها از میان برود، و اقتصاد جهان در دست گروهی خاص قرار گیرد و آزادیهای اقتصادی ملی و محلی و منطقه ای، جز صورتی بی محتوا چیزی نباشد، چگونه آزادی های دیگر می تواند مفهوم پیدا کند؟ براساس پیوستگی و ارتباطی که میان بخشهای گونه گون زندگی انسانی وجود دارد، با حت سلطه درآمدن اقتصادهای ملی و محلی، دیگر آزادیها نیز محدود می گردد و یا در راستای اهداف سلطه اقتصادی سرمایه داری قرار می گیرد. و آزادی در بعد فکر و فرهنگ و اندیشه و هنر نیز تحت تاثیر و حاکمیت سلطه اقتصادی خواهد بود. نظام لیبرال - سرمایه داری، آزادیهایی را تبلیغ و ترویج می کند که گردونه تولید و مصرف سرمایه داران را پررونق سازد گرچه زیانهای زیست محیطی و یا انسانی در پی داشته باشد چون مصرف اسرافی و تجملی کالاها و مواد، و نیز زیانهای طبیعی و اجتماعی اینگونه زندگی ها بر کسی پوشیده نیست.
سرمایه داری بیش از اینها نیز به آزادی ستیزی دست می یازد و با هر فکر و فرهنگ و هنر و تکنولوژی و دانشی که پایه ها و پایگاههای سرمایه داری را متزلزل سازد و یا از نفوذ آن بکاهد و از عدالت و ارزشها بگوید مبارزه می کند و نسبت به آنها بسیار بی رحمانه و سرکوبگر است. نوع رفتار نظامهای سرمایه داری با کشورهای جهان سوم که تهیه کننده مواد خام و بازار مصرف مصنوعات آنها هستند، بسیار روشن است و شاهد گویایی بر ناسازگاری سرمایه داری و آزادیهای انسانی است.
قرآن کریم، آزادی لگام گسیخته مال اندوزان را چنین تصویر می کند:
قالوا یا شعیب اصلوتک تامرک ان نترک ما یعبدآباؤنا اوان نفعل فی اموالنا ما نشاء(1)...!
گفتند ای شعیب، آیا نمازت به تو فرمان می دهد که ما آنچه را پدرانمان می پرستیدند ترک گوییم، یا در اموال خود آنچنان که خود می خواهیم تصرف نکنیم...
چون پیامبران، بر رعایت ضوابط در مسائل مالی فرا می خواندند، و حس آزمند و افزونخواه ومرز نشناس مال اندوزان را محدود می ساختند و گردش ثروت و فعالیتهای اقتصادی را در چارچوب ضوابط عدل و حق، قرار می دادند و از خودسری و یکه تازی گروهی متکاثر، مانع می گردیدند و جامعه را از زیر بار تحمیلهای ناروای آنان آزاد می ساختند، از اینرو سرمایه داران با پیامبران مخالفت می کردند و به درگیری و ستیز با آنان روی می آوردند.
همه اهرمهای فشار و ابزاری را که ثروتمندان به کار می بستند تا توده های محروم را در تنگنا قرار دهند و آزادیهای آنان را سلب کنند، در تعالیم انبیاء، محکوم و مردود شمرده می شد چون احتکار، کم فروشی، گرانفروشی، استثمار، ظلم و انواع انحصارطلبی ها و بیعدالتی های اقتصادی. و شاید رهایی از این تنگناها در کلیت تعبیر ژرف قرآنی در آیه «اصر و اغلال » نیز نهفته باشد:
الذین یتبعون الرسول النبی الامی الذی ... یضع عنهم اصرهم و الاغلال التی کانت علیهم... (19) : آنان که از این پیامبر امی (مکی) پیروی کنند، پیامبری ... که بار سنگین و زنجیرهایی را که بدان بسته شده اند از آنان برمی دارد ...
دام و زنجیرهای اقتصادی نیز از جمله این «اصرواغلال » است که قرآن کریم، بعثت پیامبر را برای برداشتن این زنجیرها از پای انسانها و آزادی ایشان از این اسارتها نیز می داند.
امام علی «ع »: اللهم انک تعلم انه لم یکن الذی کان منا منافسة فی سلطان و لا التماس شیئی من فضول الحطام، و لکن لنرد المعالم من دینک و نظهر الاصلاح فی بلادک; فیامن المظلومون من عبادک، و تقام المعطلة من حدودک... (20)
خدایا! تو خود می دانی که هدف ما (از حاکمیت و زمامداری)، رقابت برای به دست گرفتن قدرت و نیز خواستاری فزونی مال دنیا نبود، بلکه چنان می خواستیم که نشانه های دینت را باز گردانیم، و در سرزمینهای تو آشکار را دست به اصلاحات زنیم، تا بندگان ستمدیده ات امنیت یابند، و حدود و اوامر تعطیل شده ات دوباره راه افتد ...
عین همین سخن نیزاز حضرت امام حسین «ع » نقل شده است که هدف از تلاشهای ما امنیت مظلومان و ایجاد محیطی امن و بدور از دلهره برای انسانهای مظلوم است، یعنی همان انسانهایی که همواره مورد تجاوز زورمندان و طبقات متنفذ اجتماعی قرار می گیرند. مگر نتیجه و ره آورد اصلی آزادی برای انسانها، ریختن همه ترسها و دلهره ها و نگرانیها نیست؟ این آزادی و رهایی راستین برای جامعه بشری است نه ادعاهای نظامهای سرمایه داری در آزادی، که کمترین رسالتی برای نجات توده های انسانی ندارد. آری در پرتو امنیت اجتماعی برای ستمدیدگان و قشرهای فاقد امکانات و بی پشتوانه است که آزادی راستین در جامعه، فروغ می گسترد و همه انسانها را رهایی می بخشد، و مال اندوزان سلطه طلب را محدود می سازد، و در صورت سرپیچی، تصفیه می کند و آسایش و آزادی واقعی، نصیب مظلومان می گردد.