ماهان شبکه ایرانیان

امر به معروف و نهی از منکر در کنز العرفان و زبده البیان

اگر چه بحث امر به معروف و نهی از منکر در کتاب کنز العرفان مطرح شده است ولی به عنوان تتمه کتاب الجهاد به طور خیلی مختصر و با اشاره به چند آیه محدود بیان شده است، بدون ذکر مصادیق و شواهد امر به معروف و نهی از منکر

اگر چه بحث امر به معروف و نهی از منکر در کتاب کنز العرفان مطرح شده است ولی به عنوان تتمه کتاب الجهاد به طور خیلی مختصر و با اشاره به چند آیه محدود بیان شده است، بدون ذکر مصادیق و شواهد امر به معروف و نهی از منکر .
برای آشنایی با آیات مذکور، به طور اجمال آنها را مرور می کنیم، سپس، به بررسی «کتاب الامر بالمعروف و النهی عن المنکر» ، زبدة البیان می پردازیم .
البته چون قرار است همین آیات را مفصلا از زبدة البیان مورد بررسی قرار دهیم، از تکرار مطالب خودداری می کنیم .
1 - «ولتکن منکم امة یدعون الی الخیر و یامرون بالمعروف و ینهون عن المنکر و اولئک هم المفلحون » . (30)
در اینجا فاضل مقداد با اشاره به این نکته که اصل امر به معروف و نهی از منکر از اصول مسلم است و مایه دوام و قوام حیات دینی است، به شرایط و لوازم اجرای این فریضه اشاره می کند که ناهی و آمر البته باید خودش عارف و بصیر به موارد معروف و منکر باشد، تا در اجرای آن مرتکب خلاف و اشتباه نگردد .
2 - «کنتم خیر امة اخر جت للناس تامرون بالمعروف و تنهون عن المنکر» . (31)
این آیه هم صراحتا به بیان نقش امر به معروف و نهی از منکر در سعادت و نیکی و بهترین بودن امت می پردازد، جمله «تامرون بالمعروف و تنهون عن المنکر» چون نقل وصفی یا به قولی حالی برای اسم «کنتم » دارد، چنین نتیجه می گیریم که در صورتی مخاطبان آیه که همان مؤمنان و مسلمانان هستند مصداق خیر امت و برترین مردم قرار می گیرند، که دارای آن وصف مذکور برای خیریت باشند; و آن وصف هم چیزی جز امر به معروف و نهی از منکر نیست .
نکته ای که فاضل مقداد به آن اشاره می کند، مراعات مراحل اجرای این دستور است که ابتدا باید با انکار قلبی شروع شود . بعد، با کلام نرم و لین صورت پذیرد . اگر اثر نکرد، کلام شدید و محکمتر گردد . و در صورت عدم تاثیر، مستقیما وارد عمل می شود، در صورت امن از ضرر و توان انجام دادن آن، با رعایت «الایسر فالایسر» در رفع آن منکر می کوشد .
اما «کتاب الامر بالمعروف و النهی عن المنکر» زبدة البیان با آیه شریفه 104 سوره آل عمران، که قبلا ذکر شد، شروع می شود .
ایشان معتقد است که «من » در آیه برای تبعیض است و شامل گروهی از امت می شود و علت مذکر آمدن فعل «یدعون » این است که «امت » در آیه، ناظر به گروهی از ذکور مسلمین است در عین حالی که نساء هم داخل آنها می باشند و از باب تغلیب مذکر آمده است .
و مراد از «خیر» در آیه، دین و مطلق امور حسنه است، هم شرعا هم عقلا، و اگر چه امر شامل وجوب و ندب هر دو می گردد، ولی محتمل است در اینجا حمل بر واجبات و محرمات گردد . بنابراین، مختص وجوب خواهد شد .
اما تفصیل وجوب و شرایط معتبر آن، در کتب فقهیه مذکور است و ظاهر آیه دال بر این است که وجوب کفایی است; زیرا غرض از آیه، منع و رد از قبیح و تشویق به طاعت است . و هیچ دلیل عقلی بر وجوب این مطلب نیست . البته می توان وجوب آن را فی الجمله عقلی دانست . به هر حال آیه مذکور به عنوان یکی از آیات اساسی در مساله امر به معروف و نهی از منکر مطرح است .
محقق اردبیلی آیه 110 آل عمران را نیز مطرح کرده است . به نظر او، مراد آیه این است که، شما از عرصه عدم به حوزه وجود، آمدید تا امر به معروف و نهی از منکر
کنید . پس، معلوم می شود امت فقط به جهت آمر به معروف بودن و ناهی از منکر بودن امت است .
3 - «ان الله یامر بالعدل والاحسان و ایتائ ذی القربی » . (32)
علامه مقدس اردبیلی می فرماید: مراد از عدل در این آیه، انصاف و رعایت حد وسط در جمیع اعتقادات و افعال و کردار و اقوال است; یعنی نه افراط نه تفریط که همان اعتدال مقبول شارع است . راجع به خداوند و پیامبر و امام و همچنین عبادات، باید به دستورات واقعی شرع بسنده کرد و از دایره آنها خارج نگشت .
کلمه «ایتائ ذی القربی » تخصیص است بعد از تعمیم; یعنی اگر چه داخل در همان عنوان عام احسان است، ولی به خاطر اهمیت مطلب، تاکیدا ذکر شده است و مراد از آن این است که راجع به اقارب و نزدیکان آنچه به آن محتاج و نیازمند هستند، باید به آنها کمک کرد .
بعضی هم گفته اند: مراد از «ذی القربی » در آیه، «قرابة الرسول » است که در آیات دیگری هم مثل «الا المودة فی القربی » (33) یا «لذی القربی » (34) به آن اشاره شده است .
و مراد از «فحشا» در این آیه، افراط در پیروی از قوه شهوانی است که همان زنا و امثال آن باشد . ذکر «منکر» در آیه به عکس مورد بالا تعمیم بعد از تخصیص است; زیرا منکر، شامل جمیع معاصی و محرمات است و فحشا نمونه ای از منکر است .
و مراد از «البغی » تسلط و زورگویی بر مردم و تکبر و جباریت به مخلوقات الهی است که به منزله کفر خواهد بود .
بعضی گفته اند: «فحشا» عمل زشتی است که انسان مخفیانه انجام دهد .
ولی منکر، عمل زشتی است که علنی انجام دهد . چنانکه، عدل به معنای مساوی بودن ظاهر و باطن انسان است، ولی احسان به معنای این است که باطن انسان از ظاهرش بهتر باشد .
از ابن عباس منقول است که، این آیه جامعترین آیات قرآن کریم راجع به اعمال خیر و حسنات است . همچنین از کشاف منقول است که: عدل به معنای وجوب و احسان به معنای مستحب و فاحشه به معنای آنچه از حدود الهی تجاوز کند و منکر به معنی آنچه عقل آن را قبیح می شمارد، است . همچنین نقل است: آن هنگامی که عمر بن عبدالعزیز لعن بر علی علیه السلام را ممنوع کرد، این آیه به جای آن قرار گرفت زیرا آن لعن مصداق بارز فاحشه و منکر محسوب می شد . جناب مقدس اردبیلی از همین بیان صاحب کشاف و موارد دیگر، استفاده می کند که او معتقد به عدالت معاویه نبوده و جنگ وی با علی علیه السلام براساس اجتهادش نبوده است و در آن معذور نیست بلکه طبق بیان پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله که فرمود «و عاد من عاداه » مورد لعن و غضب خداوند است .
4 - «و سارعوا الی مغفرة من ربکم » . (35)
مقدس اردبیلی می فرماید: مراد از «مغفرة » در این آیه، عبادات و اعمالی است که موجب و سبب مغفرت می باشند . همچنین آیه دلالت دارد بر سرعت گرفتن در عبادات مثل نماز و خواندن اول وقت آنها بدون سستی و تهاون . نیز از این آیه مستفاد می گرددکه غرض اصلی از خلق بهشت، داخل شدن متقیان و مطیعان خدا و رسول در آن است، همان طور که غرض از خلق آتش هم داخل شدن کفار و فساق در آن است .
همچنین این آیه دلالت بر مدح سخاوت و ذم خست دارد; زیرا بعد از ذکر متقیان، آنها را به انفاق و بخشش در راه خدا متصف می کند و در حدیث از علی علیه السلام است: «الجنة دارالاسخیاء» و از پیامبر صلی الله علیه وآله نقل است: «السخاء شجرة فی الجنة » .
بنابراین، در این آیه به بعضی مصادیق معروف اشاره شده و سرعت و امر به آنها
تشویق شده است که عبارت باشد از تقوا، انفاق، کظم غیظ، عفو و گذشت نسبت به مردم، احسان به همنوعان که همه این موارد را عقل تشخیص می دهد و نقل هم تایید می کند .
5 - «سابقوا الی مغفرة من ربکم » . (36)
ترتیب استدلال به این آیه هم، مشابه بیان آیه پیش است، با این فرق که در آنجا «اعدت للمتقین » داشت ولی اینجا «اعدت للذین آمنوا» دارد . مرحوم علامه مقدس اردبیلی از این تفاوت در تعبیر نتیجه می گیرد که نظر کسانی که معتقدند بهشت فقط جای متقیان است، باطل است; زیرا دیگران را هم ممکن است به وجوهی دیگر از قبیل عفو الهی (کظم غلیظ الهی) توبه گناهکاران و جاهل بودن آنها و سایر موارد، شامل شود; زیرا رحمت و مغفرت خداوند گسترده تر از آن است که بهشت را منحصر به افراد معدودی بداند بلکه خداوند به طرق و بهانه های مختلف انسانها را، تا جایی که امکان داشته باشد، داخل بهشت خواهد کرد .
6 - «و الذین اذا فعلوا فاحشة او ظلموا انفسهم ذکروا الله فاستغفروا لذنوبهم و من یغفر الذنوب الا الله و لم یصروا علی ما فعلوا و هم یعلمون » . (37)
مقدس اردبیلی می فرماید: ظاهر آیات، دلالت دارد براینکه چنانچه شخصی کار زشتی انجام دهد و سپس توبه کند و بر آن اصرار نورزد، باعث خروج از عدالت نیست و نیازی به نهی از منکر ندارد و بر کسی هم واجب نیست او را نهی از کارش بنماید مگر اینکه احتمال عمد و بازگشت از حالت موجود باشد . بلکه حتی بعضی فقها گفته اند که یادآوری آن کار قبیح به عنوان نهی از منکر، خودش کار درستی نیست و مرتکب آن، گناهکار است . نکته مهمی که مرحوم مقدس اردبیلی در مورد نهی از منکر به آن اشاره می فرماید این است که، نهی از منکر نباید باعث اذیت و آزار کسی شود، بلکه باید ملاحظه همه جوانب بشود و قصد قربت و رضای خداوند ملاک باشد نه تشفی نفس و عمل بر طبق هوای نفس، همان طور که در سایر عبادات هم این شروط لازم است . ولی متاسفانه در جامعه ما بعضا مشاهده می شود که برخی امر به معروف ها و نهی از منکرها دارای شرایط لازم نیست و طبعا نتیجه معکوسی هم خواهد داد .
7 - «فبما رحمة من الله لنت لهم ولو کنت فظا غلیظ القلب لانفضوا من حولک » . (38)
در این آیه هم، به نمونه ای از معروف که همانا حسن خلق و بردباری و مدارای با مردم باشد، اشاره و تاکید شده است که این امتیاز فقط با لطف و عنایت پروردگار برای کسی حاصل می شود . اگر چه این آیه خطاب به پیامبر است، ولی اختصاص به شخص پیامبر ندارد و دستور شامل همه مؤمنان است که باید در برخورد با اطرافیان اعم از همدینان و حتی غیر مسلمین، به نرمی و ملاطفت رفتار کنند و از تندخویی و عصبانیت و بد اخلاقی بپرهیزند .
معنای دیگری که احتمال دارد برای لین بودن و نرم خویی از آیه فهمیده شود، این است که در صورت ارتکاب خلاف و اشتباه از طرف اطرافیان، از آنها بگذرد و انتقام نگیرد و عفو کند .
به هر حال، آیه دلالت دارد بر معروف بسیار حیاتی و مهم که عبارت باشد از سعه صدر و شکیبایی و مدارا با خلق .
8 - «و قد نزل علیکم فی الکتاب ان اذا سمعتم آیات الله یکفر بها و یستهزئ بها فلاتقعدوا معهم حتی یخوضوا فی حدیث غیره » . (39)
این آیه هم اشاره به مصداقی از منکر دارد و مؤمنان را از آن باز می دارد . آن عبارت است از مجالست و همنشینی مؤمنان با معاندان و کفار به هنگام اظهار عناد و استهزا و تمسخر آیات الهی به دست آنها، و هشدار می دهد که چنانچه به
هنگام صدور افعال کفرآمیز شما هم با آنها هماهنگی کنید و در مجالس آنها حاضر شوید، از جمله آنها محسوب می شوید و در گناه و مسخره با آنها شریک خواهید بود .
مرحوم مقدس اردبیلی می فرماید: بعید نیست که بتوان از این آیه استفاده کرد که مجالست با هر فاسقی هنگام صدور فسق از او، حرام است . بنابراین، نهی از منکر در این گونه موارد، کناره گیری و دوری از مجلس گناه است، اگر توان جلوگیری از آنها را ندارد .
همچنین ظاهر آیه بر جواز و اباحه مجالست و همنشینی با کفار (در صورتی که داخل استهزا و انکار نباشند) دلالت می کند، اگر چه ممکن است بعضی هم بگویند: عدم مجالست مطلق است; به دلیل اینکه باعث تشویق آنها بر فعل خلافشان می گردد .
9 - «یا ایها الذین آمنوا لاتسئلوا عن اشیاء ان تبدلکم تسؤکم و ان تسئلوا عنها حین ینزل القرآن تبدلکم » . (40)
در این آیه، خطاب به مؤمنان می فرماید: در سؤال و پرسش از رسول الله صلی الله علیه وآله زیاده روی نکنید; زیرا با این سؤالها مسائل و احکامی بر شما آشکار می گردد که چون توان انجام دادن آنها را ندارید، موجب مشقت و ناراحتی شما گردیده و از آن سرپیچی می کنید . آیه گرچه راجع به سؤال از پیامبر است، ولی مورد مخصص نیست بلکه به عنوان یک دستورالعمل زندگی است که در امر به معروف و نهی از منکر هم ما باید طبق همان ظواهر رفتار کنیم نه اینکه با سؤال و پرسش بخواهیم منکری را آشکار کنیم و سپس از آن نهی کنیم بلکه وظیفه ما این است که مادام که امکان دارد ظواهر را حمل بر صحت کنیم و حق سؤال و جستجو از امور دیگران را نداریم . بنابراین، امر به معروف و نهی از منکر شامل بررسی و فحص از کارهای دیگران نمی شود .
10 - «ادع الی سبیل ربک بالحکمة والموعظة الحسنة و جادلهم بالتی هی احسن » . (41)
این آیه از روشن ترین آیات تعیین روش امر به معروف و نهی از منکر است و بخوبی بیانگر این مطلب است که امر به معروف و نهی از منکر که نمونه ای از دعوت و فراخوانی به سوی پروردگار است، با خشونت و زور و اجبار همراه نیست، بلکه باید به روش معقول و پسندیده اجرا گردد; اعم از ارائه برهان و استدلال یا پند و اندرز و مباحثات علمی، تا موجب جلب نظر و تشویق دیگران به سوی اسلام شود و از هر عاملی که موجب تنفر و انزجار از مسلمین می گردد، باید پرهیز شود . مرحوم مقدس اردبیلی از مجمع البیان نقل کرده که مراد از «حکمت » در آیه مذکور، ممکن است دین الله یا قرآن کریم یا برهان منطقی و اقامه دلیل رافع شبهات باشد .
همچنین، این آیه دلالت بر این مطلب دارد که هدایت و ضلالت واقعی به دست خداوند است و مکلفان در برابر گمراهان وظیفه خاصی دارند که اگر آن را انجام دادند، از عهده آنها ساقط است و نباید برای هدایت دیگران به راه های غیر معروف و غیر معقول متوسل شوند . حتی در بحث و مناظره نباید تحکم و زورگویی کرد . اگر کسی لایق و آماده هدایت باشد، به همین روش معروف متاثر می شود و چنانچه لایق هدایت نباشد، دنیا هم که جمع شوند در او اثر نخواهد کرد . این آیه می تواند نمونه عالی آزادی اندیشه و فکر در اسلام باشد و اینکه اسلام هیچ گاه نخواسته دیگران را به زور و اکراه وادار به پذیرش اسلام کند .
پی نوشت:
30) سوره آل عمران (3) : 104 .
31) سوره آل عمران (3) : 110 .
32) سوره نحل (16) : 90 .
33) سوره شوری (42) : 23 .
34) سوره انفال (8) : 41 .
35) سوره آل عمران (3) : 133 .
36) سوره حدید (57) : 21 .
37) سوره آل عمران (3) : 135 .
38) سوره آل عمران (3) : 159 .
39) سوره نساء (4) : 140 .
40) سوره مائده (5) : 101 .
41) سوره نحل (16) : 125 .

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان