ماهان شبکه ایرانیان

امام خمینی و امر به معروف و نهی از منکر

اصل الهی امر به معروف و نهی از منکر، یکی از اصول اساسی سالم سازی جامعه و نگهداری آن است، و در قرآن ایات مختلفی راجع به اهمت آن آمده است.
وَلتَکُن مِّنکُم أُمَّةٌ یدعُونَ إلَی الخَیرِ وَیأمُروُنَ بِالمَعرُوفِ وَ ینهَونَ عَنِ المُنکَرِ[274]
در فرهنگ اسلامی اصل امر به معروف و نهی از منکر از جایگاه ویژه ای برخوردار است بطوری که قرآن برتری امت اسلامی را نسبت به دیگر امتها، اجرای اصل امر به معروف و نهی از منکر می شمرد «کُنتُم خَیرَ أُمَّةٍ أُخرِجَت لِلنَّاسِ تَأمُرُونَ بِالمَعرُوفِ و تَنهَونَ عَنِ المُنکَرِ وَ تُؤمِنُونَ بِاللهِ.»[275]
رجعت جوامع به فرهنگ جاهلیت، یکی از علل سقوط و تباهی آنها است، که خداوند علت آن را عدم اجرای امر به معروف و نهی از منکر می داند، توسعه و اصلاح ساختار جامعه و بسترسازی آن برای شکوفایی استعداد و خلاقیتها، لازمه اجرای اصل امر به معروف و نهی از منکر است که امام
می فرمایند:
«امر به معروف و نهی از منکر دو اصلی است که در اسلام، که همه چیز را می خواهد اصلاح کند، یعنی با این دو اصل می خواهد تمام قشرهای مسلمین را اصلاح کند».[276]
اصل امر به معروف و نهی از منکر در طول تاریخ به دلیل وجود حکومتهای جور همیشه مهجور ماند و در دایره ی تنگ مسائل اجتماعی و فرهنگی محصور شد. خیلی از مردم در برخورد با منکرهای کوچک دل خوش هستند، در صورتی اگر منکرهای بزرگ را در جامعه بشناسند، و با آن مبارزه نمایند، منکرهای کوچک بوجود نمی ایند، حکومتهای طاغوت خود عامل نشر و تکثیر منکرها هستند، چه کسانی پدیده ی بی حجابی را در جوامع اسلامی بوجود آوردند و با حجاب مبارزه کردند، چه کسانی فحشا را در پناه هنر، سینما و... در جامعه ترویج نمودند. چه کسانی قمارخانه و دهها مکان فاسد را برای انحراف جوانانی در جوامع اسلامی دایر کردند، و در مسائل سیاسی چه کسانی سیطره کفر و استکبار جهانی را بر امتهای اسلامی مسلط نمودند، چه کسانی فرهنگ غرب را به بهانه تجدد و با شعار دروازه تمدن و انقلاب سفید در جامعه گسترش دادند، اسرائیل در پناه چه دولتهای اسلامی توانست پنجاه سال میلیونها مسلمان را آواره و سرکوب کند. اگر مسلمانان به جای سرگرم شدن در مسائل کوچک به رفع عوامل بوجود آورنده منکرها برمی آمدند، و با آن مبارزه می کردند، این همه منکر گسترش نمی یافت خیلی از این منکرهای کوچک و بزرگ در اثر غفلت و ناآگاهی که طاغوتیان برای گسترش حاکمیت خویش در جامعه ایجاد کردند، بوجود آمده است، به همین خاطر، امام خمینی در عصر مهجوریت امر به معروف و نهی از منکر، فریاد مبارزه با طاغوتیان را برای حذف منکر و دفاع از معروف را سر می دهند.
«هر نظام سیاسی غیر اسلامی نظامی شرک آمیز است، چون حاکمش «طاغوت» است؛ و ما موظفیم آثار شرک را از جامعه مسلمانان و از حیات آنان دور کنیم و از بین ببریم.
و باز به این دلیل که موظفیم شرایط اجتماعی مساعدی برای تربیت افراد مؤمن و با فضیلت فراهم سازیم. و این شرایط درست خود
شرایط حاکمیت «طاغوت» و قدرتهای نارواست. شرایط اجتماعی که ناشی از حاکمیت «طاغوت» و نظام شرک آمیز است لازمه اش همین فسادی است که می بینید. این همان «فساد فی الارض» است که باید از بین برود، و مسببین آن به سزای اعمال خود برسند. این همان فسادی است که فرعون با سیاست خود در کشور مصر به وجود آورد، و «إنَّهُ کانَ مِنَ المُفسِدینَ» در این شرایط اجتماعی و سیاسی، انسان مؤمن و متقی و عادل نمی تواند زندگی کند و بر ایمان و رفتار صالحش باقی بماند. و دو راه در برابر خود دارد: یا اجباراً اعمالی مرتکب شود که شرک آمیز و ناصالح است. یا برای اینکه چنین اعمالی مرتکب نشود و تسلیم اوامر و قوانین «طواغیت» نشود، با آنها مخالفت و مبارزه کند تا آن شرایط فاسد را از بین ببرد.
ما چاره نداریم جز اینکه دستگاههای حکومتی فاسد و فاسد کننده را از بین ببریم و هیئتهای حاکمه خائن و فاسد و ظالم و جائر را سرنگون کنیم.»[277]
امام برای اصلاح جامعه در ابعاد مختلف، متکی بر همین اصل امر به معروف و نهی از منکر، قیام را سازماندهی می کند، و تمام مراحل انقلاب اسلامی را می توان حاصل اجرای این اصل اساسی اسلام دانست.
مبارزات مثبت و منفی امام، ارشاد و نصیحت به رژیم، توجه به مردم و تبلیغ دین اسلام برای ایجاد بیداری در جامعه، وحدت و همبستگی در میان مردم حول محور دین اسلام و در نهایت قیام علیه طاغوت و سرنگونی رژیم، همه مراحلی از اصول امر به معروف و نهی از منکر است. برای شناخت و تحلیل انقلاب اسلامی بدون درنظر گرفتن این اصل دچار انحراف در تحلیل محتوا خواهیم شد، اگر چه بعضی از شیوه ها، مراحل، واژه ها و اصطلاحات انقلاب اسلامی، با انقلاب و مبارزات دیگر ملتها، شباهت دارد، ولی نمی توان در محتوا آنها را یکی دانست. اصطلاحاتی مانند، مردمگرایی، مدنیت، حکومت، آزادی، تظاهرات، اعتصاب و دهها اصطلاح دیگر که در مراحل مختلف انقلاب وجود داشت همه ریشه در فرهنگ اسلامی دارد، و از نظر معنا و مفهوم با واژه های غربی متفاوت است، مثلاً اعتصابی که امام در مراحل مبارزه توصیه می فرمود از مراحل امر به معروف و نهی از منکر است.
«ملت مسلمان باید از این شاه و دولت یاغی غاصب تبری کنند و مخالت با آن لازم است. تمام اقشار ملت، خصوصاً اهالی قراء و قصبات، باید بدانند که شاه غاصب و دولت یاغی او کمر به هَدم مقدسات اسلامی بسته اند، و اگر مهلت پیدا کنند به محو آثار شریعت بر می خیزند. بر تمام طبقات ملت لازم است با هر وسیله ممکن به سقوط این دستگاه جبار قیام کنند. اطاعت این دستگاه اطاعت طاغوت و حرام است.»
مطلب دیگری که در اینجا اهمیت دارد، رابطه تبلیغات با امر به معروف و نهی از منکر است، این دو موضوع پیوستگی زیادی با هم دارند، شاید بتوان گفت که امر به معروف و نهی از منکر، در مرحله شناخت، همان تبلیغات است که برای شناساندن اسلام در ابعاد مختلف انجام می شود. خیلی از مراحل و ابزارهای تبلیغاتی مانند، سخنرانی، موعظه های اخلاقی و اجتماعی کتاب، هنر، مجالس و محافل علمی و مذهبی، نشریه ها، روزنامه ها و ... که برای شناساندن اسلام، احکام اسلام و دعوت به
آن و شناخت ماهیت کفر، نفاق، شرک و تمام پلیدیهایی که مانع رشد انسان می شود، مصداق امر به معروف و نهی از منکر است بعد از فوت ایت الله بروجردی رژیم پهلوی حرکتی را برای درهم شکستن ساختار سیاسی، اجتماعی اقتصادی و فرهنگی جامعه، بدون در نظر گرفتن ظرفیتها و سنتهای اجتماعی و فرهنگی شروع کرد. اگر چه این حرکت تلاشی برای غربی کردن جامعه بود، ولی بستر قیام را برای امام فراهم نمود، که در اولین برخورد با رژیم جایگاه دین و فرهنگ اسلامی را متذکر شود. این واکنش بیشتر جنبه ارشادی داشت تا بدین وسیله حاکمیت را به اجرای فرامین احکام اسلامی ملزم سازند و از هدر رفتن نیروهای انسانی و مادی و رویارویی جامعه با رژیم جلوگیری شود. سرآغاز این مخالفت در برخورد با لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی بود، که امام طی چندین نامه، پیام و سخنرانی حاکمام رژیم بخصوص نخست وزیر وقت، آقای اسدالله اعلم و شاه را نصیحت نمود، تا اعمالی خلاف اسلام و قانون اساسی انجام ندهند، در آبانماه 1341 طی نامه ای خطاب به علم نخست وزیر نوشت:
«اینجانب مجدداً به شما نصیحت می کنم که به اطاعت خداوند متعال و قانون اساسی گردن نهید، و از عواقب وخیمه تخلف از قرآن و احکام علمای ملت و زعمای مسلمین و تخلف از قانون بترسید، و بدون موجب، مملکت را به خطر نیندازید.»[278]
در 19 آذر 1341 طی سخنانی خطاب به نخست وزیر و شاه اعلام می کند که:
«ما تا به حال با اینها مماشات نموده و به نصیحت و تذکر اکتفا کردیم و نگذاشتیم ملت عصبانی شود و اگر یک روز ملت با حالت عصبانی از خانه خارج شود مطلب صورت دیگری پیدا خواهد کرد. آن روز است که سرباز به نفع اسلام سرنیزه را بیندازد و ژاندارم تفنگ را، آن روز است که دیگر نه کافی برای عَلَم باقی خواهد ماند و [نه] کافی مرتفعتر از آن. من که با شاه ارتباطی ندارم، لذا شفاهاً پیام می دهم که مملکت در معرض خطر است.»[279]
رژیم با پافشاری و پیگیری روحانیت به رهبری امام، لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی را پس می گیرد و از مواضع خود
عقب نشینی می کند. و این عقب نشینی به مفهوم، عقب نشینی از مواضع طاغوتی نیست بلکه راه حرکت برای مقصد تعیین شده به بن بست می رسد، و رژیم سیاست خود را تغییر می دهد. و در مرحله دوّم با آمادگی بیشتری وارد میدان می شود، اعلام اصول انقلاب سفید و رفراندوم برای تصویب آن، از طرف شاه باعث شد که امام جهت مبارزه را از دولت به سمت شاه تغییر دهد، و شاه را عامل این تغییرات ضد ملی و مذهبی معرفی نمایند.
«آن غائله بر حسب ظاهر به دولت مربوط می شد، طرف حساب ما دولت بود، شکست نیز به پای دولت محسوب گردید و شکست یک دولت حتی سقوط دولتی در یک حکومت چندان اهمیت ندارد، اساس رژیم را بر باد نمی دهد و حتی گاهی بر تحکیم رژیم و حفظ آن از خطر، به سقوط دولت مبادرت می شود، لکن در اینجا آن که رو در روی ما قرار دارد و طرف خطاب و حساب ما می باشد، شخص شاه است که در مرز مرگ و زندگی قرار گرفته و چنانکه خود اظهار داشته، عقب نشینی او در این مورد به قیمت سقوط و نابودی او تمام خواهد شد.»[280]
رژیم برای مشروعیت بخشیدن به اعمال خود تبلیغات گسترده ای را علیه اسلام و روحانیت شروع نمود تا با اغفال نمودن مردم، اعتماد آنها را به خود جلب و از اسلام و روحانیت دور نماید. امام متوجه تاکتیک رژیم می شود و ضمن اعلام آمادگی برای مبارزه، اعمال فریبنده رژیم را آشکار می سازد و اعلام می کند که:
«نباید مثل غائله گذشته عقب نشینی دستگاه را انتظار داشت و در عین حال، مخالفت و مبارزه با آن از وظایف حتیمه و ضروریه ما می باشد. زیرا خطری که اکنون عموم مردم را تهدید می کند بزرگتر از آن است که بتوان از آن چشم پوشید و در قبال آن بی تفاوت ماند. دستگاه حاکمه برای اغوا و اغفال ملت، دام وسیعی گسترده، و به یک سلسه اعمال ظاهر فریب و گمراه کننده دست زده است.»
شاه برای عوام فریبی و جلب اعتماد مردم و علما، به قم سفر نمود، ولی با عکس العمل منفی امام و مردم مواجه شد و برای جبران
این شکست حمله گسترده ای را علیه مردم و حوزه شروع نمود که نتیجه ای برای رژیم نداشت. ولی با وجود همه مخالفتها، شاه به روند تحولات ضد دینی می اندیشید، و با عملکرد خویش نشان داد که مثل همه طاغوتیان تاریخ حاضر به پذیرش حق نیست. امام با الهام از مبارزات انبیاء و ائمه(ع) به مقابله خویش علیه طاغوت ادامه داد، و در این مرحله سعی کرد که چهره طاغوت را برای آگاهی جامعه آشکار و خط آن را با توحید جدا و نفاق درونی رژیم را بر ملا نماید
 
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان