ماهان شبکه ایرانیان

دولت اسلامی در نهج البلاغه

علم و جهل:
«ما اخذ الله علی اهل الجهل ان یتعلموا، حتی اخذ علی اهل العلم ان یعلموا.» (15)
خداوند بر عهده نادانان ننهاد که دانش آموزند، تا بر عهده دانایان نهاد که بدانان بیاموزند.»
شاید این نمودار دوتایی را بتوان زیرمجموعه یک نهاد مرکزی، که در اسلام، به طور کامل مربوط به قدرت سیاسی است، دانست که الامر بالمعروف والنهی عن المنکر باشد و از همین عنوان پست «محتسب » در قضای اسلامی پدید آمد.
امام، با استفاده از این عنوان فراگیر و با تکیه بر دانش گسترده و ایمان عمیق خود راهی تازه در برابر حوادث نو در پیش گرفت، تا بتواند حکم شرعی را بر آنها برابر سازد. یکی از این نمونه های بی سابقه «قتال اهل قبله » در نبرد جمل بود. به این فراز از سخنان امام در رویارویی با شورشیان بصره توجه کنید:
«ابلح المنهاج، انور السراج، فبالایمان یستدل علی الصالحات وبالصالحات یستدل علی الایمان وبالایمان یعمر العلم... وان الامر بالمعروف والنهی عن المنکر لخلقان من خلق الله سبحانه... وعلیکم بکتاب الله فانه الحبل المتین والنور المبین والشفاء النافع والری النافع والعصمة للمتمسک والنجاة للمتعلق لایعوج فیقام ولایزیع فیستعتب ولاتخلقه کثرة الرد و ولوج السمع. من قال به صدق و من عمل به سبق.» (16)
راهی است که گشاده و روشن است. چراغش نورانی و پرتوافکن است. ایمان را بر کرده های نیک، دلیل توان ساخت و از کردار نیک، ایمان را توان شناخت. به ایمان، علم آبادان است... و همانا امر به معروف و نهی از منکر، از صفتهای پروردگارند.
بر شما باد به کتاب خدا که ریسمان استوار است، و نور آشکاراست و درمانی است، سود دهنده، و تشنگی را فرونشاننده. چنگ در زننده را نگهدارنده، در آویزنده را نجات بخشنده. نه کج شود، تا راستش گردانند، و نه باطل گراید، تا آن را برگردانند. کهنه نگردد به روزگار، نه از خواندن و نه از شنیدن بسیار. راست گفت، آن که سخن گفت از روی قرآن و آن که بدان رفتار کرد، پیش افتاد.
بدین گونه شد که امام اندیشه سیاسی را در راهی روشن که متکی بر حبل المتین قرآنی باشد، قرارداد. نورانی بودن این چنین راهی از قرآن سرچشمه می گیرد و بر قلب و عقل سالک می تابد و هیچ گاه بازماندن دیگران از سلوک، او را نمی آزارد. اما هر راه دیگری جز این، تاریکی مطلق است و هیچ امام عادلی، نمی تواند به جز راه روشن الهی، راهی دیگر برگزیند:
«وان الطرق لواضحة وان اعلام الدین لقائمة فاعلم ان افضل عباد الله عند الله امام عادل هدی وهدی فاقام سنة معلومة وامات بدعة مجهولة.» (17)
راهها، هویداست، و نشانهای دین بر پاست. بدان که فاضل ترین بندگان خدا، نزد او، امامی است دادگر، هدایت شده و راهبر، که سنتی را که شناخته است، برپا دارد و بدعتی را که ناشناخته است، بمیراند.
این اندیشه سیاسی، همان بود که خود را در گفت وگوی امام با عثمان نشان داد، پس از آن که کارکرد سیاسی او، پیوندش را با حبل المتین قرآنی بریده بود:
«فلاتکونن لمروان سقیة یسوقک حیث شاء بعد جلال السن وتقضی العمر.» (18)
برای مروان، همچون چاروایی به غارت گرفته مباش که تو را به هر جا خواست براند; آن هم پس از سالیانی که بر تو رفته و عمری که از تو گذشته.
محور اندیشه سیاسی امام، تنها حفظ کیان اسلام بود. هرگاه در قضیه ای کوتاه آمد، می خواست دین جلو باشد و اگر در پذیرش مقام سیاسی زهد می ورزید، می خواست یکپارچکی اسلام و امت اسلامی را نگاهداری کرده باشد. هرگز برایش مهم نبود که مقام خلافت را داشته باشد، مگر هنگامی که عدالت را اقامه کند و جماعت اسلامی را پاس بدارد و رسالت نبوی را نگاهبان باشد و آن را در جامعه اسلامی، استوار سازد و از باب انجام چنین مسؤولیتهایی بود که می فرمود:
«ان افضل عبادالله عند الله امام عادل ».
در پرتو آنچه گفته شد، می توان وارد جغرافیای دولتی شد که امام علی در صدد تاسیس آن بود. دولتی که از کتاب خدا و سنت رسول(ص) الهام بگیرد و عدالت پیشه و پرهیزگار شیوه باشد و در چاههای مصالح شخصی، فرو نیفتد.
این همان دولتی بود که با اندیشه سیاسی بنا شده بر تربیت درست انسانها پدید می آمد و بدون آن، انسان همواره بر لبه پرتگاه سقوط از ارزشهای الهی و انسانی قرار داشت.
نهج البلاغه را باید آیینه چگونگی تربیت انسانهای مؤمن و صالح دید، بوی یه در آن جا که می فرماید:
«ایها المؤمنون، انه من رای عدوانا یعمل به ومنکرا یدعی الیه، فانکره بقلبه فقد سلم و بری ء ومن انکره بلسانه فقد اجر وهو افضل من صاحبه و من انکره بالسیف لتکون کلمة الله هی العلیا وکلمة الظالمین هی السفلی، فذلک الذی اصاب سبیل الهدی وقام علی الطریق ونور فی قلبه الیقین....» (19)
«اما اعمال البر کلها والجهاد فی سبیل الله عند الامر بالمعروف والنهی عن المنکر الا کنفثة فی بحر لجی. وان الامر بالمعروف والنهی عن المنکر لایقربان من اجل ولاینقصان من رزق وافضل من ذلک کله، کلمة عدل عند امام جائر.» (20)
ای مؤمنان! آن که بیند ستمی می رانند،یا مردم را به منکری می خوانند و او، به دل خود آن را نپسندد، سالم مانده و گناه نورزیده، و آن که آن را به زبان انکار کرد، مزد یافت و آن که به دل انکار کرد برتر است و آن که با شمشیر به انکار برخاست، تا کلام خدا بلند و گفتار ستمگران پست گردد، او کسی است که راه رستگاری را یافت و بر آن ایستاد و نور یقین در دلش تافت.
همه کارهای نیک و جهاد در راه خدا، برابر امر به معروف و نهی از منکر، چون دمیدنی است به دریای پرموج پهناور.
وهمانا، امر به معروف و نهی از منکر، نه اجلی را نزدیک کنند و نه از مقدار روزی بکاهند و فاضل تر از همه اینها، سخن عدالت است که پیش روی حاکمی ستمکار گویند.
وی یگی سیاسی که در نهج البلاغه دیده می شود، پیوند هماره انسان با جامعه است. نهج البلاغه، انسان مسلمان را به دریافت تجربه های تازه در پیوند با جامعه فرا می خواند، تا کم کم به یک نظام سیاسی عادلانه دست یابد. چنین اندیشه ای، هیچ گاه در نهج البلاغه کم فروغ نشده است. در سخنی دیگر امام می فرماید:
«وامر بالمعروف تکن من اهله وانکر المنکر بیدک ولسانک وباین من فعله بجهدک وجاهد فی الله حق جهاده ولاتاخذک فی الله لومة لائم وخص الغمرات للحق حیث کان.» (21)
به کار نیک امر کن و خود را در شمار نیکوکاران درآر. و به دست و زبان، کار ناپسند را زشت شمار. و از آن که کار ناپسند کند، با کوشش، خود را دور بدار. در راه خدا بکوش، چنانکه شاید، و از سرزنش ملامت گرانت بیمی نیاید. برای حق، به هر دشواری هر جا بود درشو.
این اندیشه سیاسی تا هنگام شهادت همراه امام بود و همه دشواریها و ناسازگاری پیشین، نتوانسته بود امام را به تغییر اندیشه وادارد.
امام، به پسرانش فرمود:
«اوصیکما بتقوی الله وان لا تبغیا الدنیا وان بغتکما ولاتاسفا علی شی ء منها روی عنکما وقولا بالحق واعملا للاجر وکونا للظالم خصما وللمظلوم عونا.» (22)
شما را سفارش می کنم به ترسیدن از خدا، و این که دنیا را مخواهید، هرچه دنیا پی شما آید و دریغ مخورید بر چیزی از آن که به دستتان نیاید و حق را بگویید و برای پاداش آن جهان کار کنید و با ستمکار در پیکار باشید و ستمدیده را یار.
اندیشه سیاسی در نهج البلاغه، فضای فراوانی را به خود اختصاص داده است. این اندیشه ریشه در قرآن کریم دارد و تجربه نبوی راهنمای اوست و پویایی خود را از دانش امام علی(ع) می گیرد. همه اینها، سبب شده تا شفافیتی فوق العاده پیدا کند. امام چنین راه دشواری را در اندیشه سیاسی پیمود. او شعار خود که بازشناسی و جداسازی معروف از منکر و آنچه از این دو پیدا می شود قرارداد و قرآن کریم و سنت نبوی را نیز درون مایه این حرکت نمود.
پی نوشتها:
15.همان، کلمات قصار 478.
16. همان، خطبه 156.
17.همان، خطبه 164.
18.همان.
19. همان، کلمات قصار،373.
20.همان، کلمات قصار، 374.
21.همان، نامه 31.
22.همان، نامه 47.
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان