جهاد اقتصادی از نگاه دین

چکیده
در این نوشتار سعی شده که بیان شود که به نظر اسلام مشکلات اقتصادی، از کمبود مواد اولیه و خست طبیعت ناشی نشده است درست است که مواد طبیعی، محدود و احتیاجات بشری بسیار زیاد و متنوع است، و در یک جامعه فرضی که مواد اولیه طبیعی به طور نامحدود یافت شود، چون همه کس می تواند احتیاجات اش را شخصاً برطرف نماید، آن جامعه از خطرات اقتصادی محفوظ خواهد بود. ولی بحران اقتصادی را نباید معلول نبودن چنین بهشتی بپنداریم. این طرز تفکر، در واقع گریز از مشکلات واقعی و اجتناب از قبول حقایق است. مسائلی که اگر درست با آنها روبرو شویم قابل حل و چاره جویی هستند. در غیر این صورت، ایجاد این مشکلات حتمی بوده و راه حل های غلط، قادر به گره گشایی و رفع مشکل نخواهند بود. طرفداران سرمایه داری به خطا اظهار می دارند، وقتی طبیعت خست روا دارد و از برآورده نمودن احتیاجات انسانها عاجز بماند، در اثر تعارض احتیاجات مختلف، نابسامانی پیدا شده و چاره ای جز وضع یک نظام اقتصادی که احتیاجات افراد را تحت کنترل درآورده، و نیازهای ضروری را بر سایر نیازها مقدم دارد، نخواهد بود.اسلام با این عقیده مخالف است. به نظر اسلام مشکل اصلی، ناشی از خست طبیعت، یا عجز آن از برطرف ساختن نیازهای انسان نیست. بلکه مشکلات، معلول رفتار انسان است. در آیه " ان الانسان لظلوم کفار " انسان ستمگری ناسپاس معرفی شده است، از این رو یک ستمگری بشری در توزیع ثروت و دیگر بهره برداری صحیح نکردن از منابع طبیعی علت های اساسی بروز بحران ها و مشکلاتی است که انسان بینوا همواره با آنها دست به گریبان بوده است. تنها اگر با چنین دیدی مشکلات را ارزیابی و تحلیل نماییم، یعنی در ابتدا روابط عادلانه را جانشین روابط غیر عادلانه کنیم، و سپس با به کار بردن تمام امکانات مادی و فنی ذخایر نهفته طبیعت را کشف نموده و استخراج نماییم، می توانیم بر نابسامانی های اقتصادی غلبه کنیم.
در ابتدا روابط عادلانه را جانشین روابط غیر عادلانه، و سپس با به کار بردن تمام امکانات مادی و فنی ذخایر نهفته طبیعت را کشف نموده و استخراج نماییم، می توانیم بر نابسامانی های اقتصادی غلبه کنیم سال 1390 در شرایطی آغاز شد که انقلاب اسلامی ایران در چهارمین دهه از عمر پربرکت خویش و در دهه ای که از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی به دهه پیشرفت و عدالت شهرت دارد نام گذاری شده است به سمت فتح قله های بلند تر برای عزت ایران اسلامی به پیش می رود . با نگاهی به دفتر زرین تاریخ انقلاب به خوبی در می یابیم که گذشت هر سال از این تاریخ برکات و آثار فراوانی را برای کشور ما به ارمغان آورده است و در هرسالی مردم ما موفقیت های گوناگون را به دست آورده اند و مشکلات مختلفی را هم پشت سر گذاشته اند . به همین دلیل سالی که در پیش رو داریم نیز سالی مهم و بستر ساز خواهد بود چرا که برای آن برنامه های گوناگونی در نظر رفته شده است و به عنوان شروعی برای دهه متصل به سال 1404 که افق دید جمهوری اسلامی برای رسیدن به قله کامل موفقیت ها در زمینه های مختلف در سرتاسر منطقه و جهان به شمار می رود، محسوب می شود.حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای (مدظله) به عنوان سکاندار کشتی انقلاب در پیام نوروزی خود به مناسبت تحویل نودمین سال از قرن 13 هجری شمسی با درایت و هوشمندی خاص و در ادامه روند نام گذاری های به جا در سال های قبل، این سال را به نام جهاد اقتصادی نام گذاری کردند و در حقیقت با این نام گذاری مفهوم جدید از جهاد را در غالب جهاد اقتصادی برای مردم تشریح کردند . البته در این مجال بسیار مناسب است که توصیه اکید امام خامنه ای (مدظله) در جمع زائرین و مجاورین بارگاه ثامن الائمه (ع) در اولین روز سال جاری را نیز آویزه گوشمان کنیم که نام گذاری سال تنها نباید به نصب تابلو در جای جای ایران محدود شود و اصلا نیازی هم به این کار نیست بلکه باید با تلاشی جهاد گونه برای رشد اقتصادی ایران بکوشیم و البته این به معنی این نیست که از حوزه های دیگر نیز غافل شویم بلکه باید با اولویت اقتصاد در همه حوزه ها تلاش کنیم .
کلید واژه:
جهاد اقتصادی ، اقتصاد دینی ، نظام اقتصاد اسلامی ،اقتصاد در قرآن ،عوامل پیشرفت اقتصادی، اسراف
 
مفهوم اقتصاد
 
اقتصاد از ریشه((قصد))به معنی راستی راه است و می گویند:قصدت قصده ((آهنگ او کردم))اقتصاد در لغت به دو معنی است یکی از آن دو پسندیده است که حد وسط و میانه افراط و تفریط است مانند جود که حد وسط اسراف و بخل محسوب می شود یا شجاعت که حد وسط تهور و ترس است و به همین معنی در قرآن به کار رفته است در قرآن هم به این معنا اشاره شده: و اقصدفی مشیک (1)یعنی:در رفتارت میانه را برگزیندوم به امری اطلاق می گردد که بین پسندیده وناپسند در نوسان است مانند آنچه که بین عدل و جور قریب و بعید فرض و می شود.((فمنهم ظالم لنفسه و منهم مقتصد)) (2)یعنی:بعضی از آنان بر خود ستم کردند و بعضی راه میانه را برگزیدند و در اصطلاح اقتصاد حالت میانه و اعتدال بین زیاده روی و خست ورزی است . خداوند می فرماید:والذین اذا انفقوا لم یسرفوا لم یقتروا و کان بین ذلک قواما(3) یعنی:(و آنان که چون هزینه کنند اسراف نمی کنند و خست نمی ورزند بلکه میان این دور اه اعتدال را در پیش می گیرند) ، اتفاقاً :و همین مفهوم در کلام امیرالمومنین در نهج البلاغه به لفظ اقتصاد تعبیر شده است:امام می فرماید:ما عال من اقتصد: یعنی: (هرکس میانه روی پیشه کند (صرفه جویی کند)نیازمند نگردد)(4)
علم اقتصاد: عبارت است از دانشی که به تخصیص بهینه کالاها و فراورده ها می پردازد. به عبارت دیگر، علمی است که به تفسیر حیات اقتصادی و پدیده های آن و ارتباطشان با عوامل کلّی آن ها اهتمام می ورزد.
 
نظام اقتصاد اسلامی:
 
عبارت است از مجموعه قواعد کلّی ارائه شده در اسلام در زمینه روش تنظیم حیات اقتصادی و حلّ مشکلات اقتصادی، در راستای تامین عدالت اجتماعی.مرحوم استاد مطهری در تبیین اقتصاد اسلامی میفرماید:اسلام دو پیوند با اقتصاد دارد : مستقیم و غیر مستقیم . پیوند مستقیم اسلام با اقتصاد از آن جهت است که مستقیما یک سلسله مقررات اقتصادی درباره مالکیت ، مبادلات ، مالیاتها ، حجرها ، ارث ، هبات و صدقات ، وقف ، مجازاتهای مالی یا مجازاتهایی در زمینه ثروت و غیره دارد . اسلام کتاب البیع ، کتاب الاجاره ، کتاب الوکاله ، کتاب الرهن ، کتاب الارث ، کتاب الهبه ، کتاب الوقف دارد . و از طرف دیگر می دانیم اصل " « نؤمن ببعض و نکفر ببعض »" همان طور که قرآن کریم می فرماید ، مطرود است ، علیهذا یا باید اسلام را دربست بپذیریم و یا باید دربست رد کنیم . پیوند غیرمستقیم اسلام با اقتصاد از طریق اخلاق است این جهت برخی مذاهب دیگر نیز کم و بیش چنین می باشند . اسلام مردم را این جهت برخی مذاهب دیگر نیز کم و بیش چنین می باشند . اسلام مردم را می کند به امانت ، عفت ، عدالت ، احسان ، ایثار ، منع دزدی ، توصیهخیانت ، رشوه. همه اینها در زمینه ثروت است. و یا قسمتی از قلمروی این مفاهیم ثروت است . تا حدود مسائل اقتصادی روشن نشود ، حدود عدالت و دزدی و خیانت و رشوه و همچنین حدود ا مامت و عفت و احسان روشن نمی شود (7)
 
دو نکته در مورد اقتصاد اسلامی
 
1-در اسلام اقتصاد وسیله است نه هدف: ما از نور خورشید استفاده می کنیم اما به خورشید نمی شود زیاد نگاه کرد. به خورشید نگاه کنیم کور می شویم اما ازنورش استفاده می کنیم. از آب دریا استفاده می کنیم اما توی خود دریا غرق می شویم. آب در بیرون کششتی، پشتی است یعنی کشتی که میرود توی دریا، آب پشت کشتی است یعنی حامل کشتی است. اما همین آب اگر وارد کشتی شود، کشتی را ممکن است غرق می کند. ما نیاز به اقتصاد داریم. اما هرگز نباید بگوئیم اقتصاد زیر بنا است. مثل اینکه انسان نیاز به اکسیژن دارد اما هیچ کس نگفته که اکسیژن زیر بنا است. استفاده آری، نیاز آری اما زیر بنا و اصل به آن طور که عده ای می گویند، خیر. اقتصاد وسیله است نه هدف.
2 - انسان اصالت دارد: در اقتصاد اسلامی، انسان اصل است. در دیدگاه اسلامی انسان خودش اصل است یعنی انسان است که ابزار تولید رامی سازد. ابزار تولید انسان را نمی سازد. ما اراده می کنیم، ما یک نیروهای درونی وبیرونی داریم. در آن دید انسان اصل است و اقتصاد وسیله است. اینها دید کلی است و بعد وارد زندگی می شویم. در تولید چه می کنیم؟ اسلام برای تولید برنامه می دهد: تولید اشیاء تخریبی حرام است، تولید اشیاء تحذیری حرام است. تولید اشیاء اشرافی با نیاز ملت به چیزهای دیگرحرام است یعنی ملتی که سیب زمینی و پیاز و گندم و جو او احیاناً باید از جای دیگری بیاید، بر می دارد جاسیگاری می سازد. صد نوع جاسیگاری هست اما سیب زمینی و جو و گندم نیست و سابق شعارهایی می دادند. همان زمانی که گندم و نان و آب ما از خارج می آمد، می گفتند: ما در استقلال زندگی می کنیم. همان وقتی که می گفت در استقلال زندگی می کنیم، یادم نمی رود یک وقت همان رئیس شان می گفت ما کشورمان مستقل است. گفتیم بله همان وقت که می گوید مستقل هستم، اگر یک چاقو شکمش بزنید، گندم امریکا بیرون می ریزد
وضعیت اقتصادی کشورهای اسلامی در قرون سابق
الف) در "احسن التقاسیم " در مورد حجاز اینگونه نقل شده که : اقتصاد حجاز همیشه وابسته به مصر بوده است. یمن از آن آل زیاد بوده که اصلشان از همدان است. ابن طرف عثّر را دارد. صنعا نیز فرمانروائی دارد، ولی ابن زیاد برایش وجوهی می فرستد تا خطبه بنام او باشد، و گاهی عدن از دست ایشان بیرون می رود. آل قحطان در کوهستانند، ایشان کهن ترین شاهان یمن هستند. علویان بر صعده حکومت می کنند (و امیر المؤمنین خوانده می شوند و لقبهای داعی و ناصر و هادی دارند) و برای آل زیاد خطبه می خوانند (و چه بسا همه یادشدگان بنام آل زیاد خطبه کنند. و گاه عدن از دست ایشان بیرون ماند) ایشان دادگرترین مردمند.عمان از آن دیلمیان است. هجر به دست قرمطیان است. أحقاف فرمانروائی از خود دارند.مالیات و گمرک: در جدّه از هر بار گندم نیم دینار می ستانند، از هر خرجین بار، یک کیل بر می دارند و از هر سبد پوشاک شطوی سه دینار، از هر سبد دبیقی «4» دو دینار، هر بار پشم دو دینار. در عثّر از هر بار یک دینار، و از یک سلّه زعفران یک دینار، و همچنین از هر سر برده.این شهر بازارهائی نیکو با نرخ های ارزان و میوه بسیار دارد. در شهرهای تبن مسلمان هست، و همچنین در معدن مس و در أطرابزند نیز مسلمانان هستند، کوتاه ترین راه به قسطنطینیه از این سرزمین است و از این روی به وصف آن پرداختم. مرز این بخش ملطیه و شهرهایش بود که دشمن ویرانش کرده است. (8)
ب) یمن: صاحب "آثار العباد" گوید: یمن ،ولایتی است وسیع. ابتدای آن از عمان و انتهای آن تا نجران. در آن ولایت، سالی چهاربار، زراعت کنند و درختان ایشان، سالی دوبار میوه دهد. و چون، همیشه سبز است آن ولایت را «خضراء» نیز گویند. اهل آن ولایت، ممدوح به امانت اند.قال صلی اللّه علیه و آله و سلم: انی لاجد نفس الرحمن من صوب الیمن. اراد به نصرة الاوس و الخزرج. و قال ایضا: الایمان یمان و الحکمة یمانیة.اصمعی گوید که چهار چیز مخصوص یمن است که در هیچ جا نیست: ورس، کندر، خطر و عقیق.و ولایت عاد، در یمن بود. حق تعالی باد بر آن مملکت مسلط نموده، خراب ساخت و حال، زمین و ولایت عاد، در زیر تلهای ریگ مانده و معین است، و آیه شریفه نیز در این باب وارد است. (9)
ج) بحرین ولایتی است میان بصره و عمان و در کنار دریا واقع است. در دریایی هم که در کنار آن ولایت است، مروارید بدست آید که احسن انواع مروارید است. صاحب آثار البلاد نوشته است که مروارید را در میان صدف، از دریا درآرند و تا به بحرین نرسانند، خلقت مروارید در میان صدف کامل نشود و هیچکس از پادشاهان را چنین مداخلی نیست. (10)
 
اقتصاد در قرآن
 
1 - اسلام امت مقتصد است
 
وَ لَوْ أَنَّهُمْ أَقامُوا التَّوْراةَ وَ الْإِنْجِیلَ وَ ما أُنْزِلَ إِلَیْهِمْ مِنْ رَبِّهِمْ لَأَکَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ مِنْهُمْ أُمَّةٌ مُقْتَصِدَةٌ وَ کَثِیرٌ مِنْهُمْ ساءَ ما یَعْمَلُونَ(11) و اگر آنها تورات و انجیل و آنچه بر آنها از طرف پروردگارشان نازل شده (قرآن) را برپا دارند از آسمان و زمین روزی خواهند خورد، جمعی از آنها میانه رو هستند ولی اکثرشان اعمال بدی انجام می دهند. در تفسیر نمونه چنین بیان شده که: شک نیست که منظور از بر پا داشتن مقررات تورات و انجیل، عمل به اصول آنها است، اصول تعلیمات انبیاء در همه جا یکسان است و تفاوت در میان آنها تفاوت" کامل" و" اکمل" است و این منافات با آن ندارد که بعضی از احکام آئین قبل را، بوسیله بعضی از احکام آئین بعد نسخ کند.نظری به ثروتهای عظیم مادی و نیروهای فراوان انسانی که امروز در دنیای بشریت بر اثر انحراف از این تعلیمات به صورت سلاحهای مرگبار و کشمکشهای بی دلیل و کوششهای ویرانگر، نابود می گردد، دلیل زنده این حقیقت است، امروز حجم ثروتهایی که در جهت تخریب دنیا- اگر درست بیندیشیم- به کار می رود، هر گاه بیشتر از ثروتهایی که در مسیرهای سازنده مصرف می شود نباشد از آن هم کمتر نیست . امروز مغزهای متفکری که برای تکمیل و توسعه و تولید سلاحهای جنگی و کشمکشهای استعماری کار می کند، قسمت مهمی از نیروهای ارزنده انسانی را تشکیل می دهد، و چقدر نوع بشر به این سرمایه ها و این مغزهایی که بیهوده از بین می رود، برای رفع نیازمندیهایش محتاج است، و چقدر چهره دنیا زیبا و خواستنی و جالب بود اگر همه اینها در راه آبادی به کار گرفته می شدند.(12) این تعبیر در باره اقلیت صالح اهل کتاب، در آیات 159 و 181 سوره اعراف و 75 آل عمران نیز دیده می شود.(13) مرحوم علامه طباطبایی ذیل این جمله"مِنْهُمْ أُمَّةٌ مُقْتَصِدَةٌ وَ کَثِیرٌ مِنْهُمْ ساءَ ما یَعْمَلُونَ" میفرماید: اقتصاد" به معنای گرفتن قصد، و قصد به معنای میانه است، پس اقتصاد به معنای میانه روی در امور و پرهیز از افراط و تفریط در امور است، و امت مقتصده امتی است که در امر دین و تسلیم نسبت به دستورات الهی میانه رو و معتدل باشد. این آیه شریفه مطلب تازه ای را بیان می کند و آن اینست که آنچه تا کنون از معایب و پلیدی های اهل کتاب بر شمردیم مربوط به فرد فرد آنها نیست چه در بین اهل کتاب هم مردمی معتدل و میانه رو بوده اند که هیچ یک از این معایب و کجرویها را نداشته اند و اگر می بینید گفتار گذشته ما بطور عموم بود، مصحح آن این بود که اکثریت اهل کتاب همان آلودگان بودند و مردان پاک در آنها اندک و انگشت شمار بودند، از این لحن بخوبی استفاده می شود که قرآن عزیز تا چه اندازه رعایت حق و انصاف را می کند، و تا چه پایه در حفظ حق مراقبت دارد، و چگونه رضا نمی دهد حقی از حقوق پامان شود، اگر چه بسیار اندک باشد، این نکته از مطاوی آیات و جملات سابق هم که می فرمود:" وَ أَنَّ أَکْثَرَکُمْ فاسِقُونَ" و یا می فرمود:" وَ تَری کَثِیراً مِنْهُمْ" و یا می فرمود:" وَ لَیَزِیدَنَّ کَثِیراً مِنْهُمْ" استفاده میشد، چه در نیمه این جملات مطلب را به اکثریت آنان نسبت داده نه به همه، لیکن هیچ کدام از این جملات مورد بحث صراحت ندارد، زیرا در این جمله از آن اقلیت صالح قدردانی کرده و نامشان را به نیکی برده است . (14)در جای دیگر نیز لفظ "مقتصد که بمعنای میانه روی است بیان گردیده است. میفرماید: وَ إِذا غَشِیَهُمْ مَوْجٌ کَالظُّلَلِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَی الْبَرِّ فَمِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ ما یَجْحَدُ بِآیاتِنا إِلاَّ کُلُّ خَتَّارٍ کَفُورٍ (15)و هنگامی که موجی همچون ابرها (در سفرهای دریایی) آنها را بپوشاند (و بالای سر آنها قرار گیرد) خدا را با اخلاص می خوانند، اما هنگامی که آنها را به خشکی نجات داد بعضی راه اعتدال را پیش می گیرند (و به ایمان خود وفادار می مانند در حالی که بعضی دیگر فراموش کرده راه کفر پیش می گیرند) و آیات ما را هیچکس جز پیمان شکنان کفران کننده انکار نمی کنند .
 
2 - صرفه جوئی راهکاری اساسی در اسلام
 
کلمه" اسراف" کلمه بسیار جامعی است که هر گونه زیاده روی در کمیت و کیفیت و بیهوده گرایی و اتلاف و مانند آن را شامل می شود، و این روش قرآن است که به هنگام تشویق به استفاده کردن از مواهب آفرینش، فورا جلو سوء استفاده را گرفته و به اعتدال توصیه می کند.(16) یا بَنِی آدَمَ خُذُوا زِینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ وَ کُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ (17)ای فرزندان آدم! زینت خود را به هنگام رفتن به مسجد با خود بردارید و بخورید و بیاشامید و اسراف نکنید که خداوند مسرفان را دوست نمی دارد. در تفسیر نمونه چنین بیان شده که: چون طبع زیاده طلب انسان، ممکن است از این دو دستور سوء استفاده کند و به جای استفاده عاقلانه و اعتدال آمیز از پوشش و تغذیه صحیح، راه تجمل پرستی و اسراف و تبذیر را پیش گیرد، بلافاصله اضافه می کند" ولی اسراف نکنید که خدا مسرفان را دوست نمی دارد" (وَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْرِفِین در سوره فرقان و در بیان" عباد الرحمان " میفرماید:وَ الَّذِینَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا وَ لَمْ یَقْتُرُوا وَ کانَ بَیْنَ ذلِکَ قَواماً (18)که از جمله خصال و فضائل خلقی اهل ایمان آنستکه در هزینه زندگی پیوسته میانه روی و صرفه جوئی را رعایت می نمایند و هرگز اسراف و زیاده روی در انفاق و بذل مال چه برای رفع نیازهای خود و یا در باره دیگران نمی نمایند و هم چنین از امساک مال بی مورد و از رذیله آز و حرص در جمع مال پرهیز می نمایند و طریقه اقتصاد و رعایت همه جانبه را در بذل مال در نظر میگیرند. (19) و روایات در این باب بسیار زیاد است که برای نمونه میتوان دو روایت ذکر نمود:1 - در تفسیر عیاشی از ابان بن تغلب روایت شده که گفت: امام صادق (ع) به من فرمود: خیال می کنی که اگر خداوند به کسی نعمتی می دهد از کرامت آن کس است؟ و اگر دریغ می دارد از خواری او است؟ نه، چنین نیست، مال مال خدا است که به ودیعه بدست هر کس بخواهد می سپارد، و خوردن، آشامیدن، پوشیدن، نکاح و سواری و سایر انواع تصرفات در آن را مباح کرده به شرطی که رعایت اعتدال و اقتصاد را بنمایند و ما زاد آن را به فقرای مؤمن رسانیده یا با آن امور خود را اصلاح کنند، و گر نه همه آن تصرفات حرام خواهد بود. آن گاه جمله" وَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ" را تلاوت نمود. سپس فرمودند: آیا می پنداری خدا کسی را در مالی که به او داده امین می کند که اسبی به ده هزار درهم بخرد با اینکه اسبی به ارزش بیست درهم او را کفایت می کند، وکنیزی به بهای هزار دینار بخرد با اینکه کنیزی به قیمت بیست درهم برای او کافی است، و از طرف دیگر بفرماید اسراف نکنید چون خدا اسراف کنندگان را دوست ندارد . (20) 2- در کافی به سند خود از اسحاق بن عبد العزیز از بعضی از اصحاب خود نقل کرده که گفت: خدمت امام صادق (ع) عرض کردم در راه مکه بودیم و می خواستیم احرام ببندیم لذا نوره کشیدیم، و چون سبوس همراه نداشتیم که به بدن خود بمالیم و اثر نوره را از بدن بزداییم ناگزیر قدری آرد به خود مالیده و با آن رفع حاجت نمودیم، من ناگهان به این فکر افتادم که این چه کاری بود کردم، و خدا می داند که چقدر ناراحت شدم. حضرت فرمود: آیا ترس تو از این جهت است که مبادا اسراف کرده باشی؟ عرض کردم: آری، فرمود: ناراحت مباش در هر چیزی که بدن را اصلاح کند اسراف نیست. من خودم بارها شده که دستور داده ام مغز استخوان برایم بیاورند تا بدنم را چرب کنم، روغن زیتون آورده اند، و من به خود مالیده ام، این اسراف نیست،" اسراف" عبارت است از کاری که مال را ضایع کند، و به بدن ضرر برساند.عرض کردم:" اقتار" چیست؟ فرمود: اقتار این است که انسان با قدرت بر تحصیل غذای گوارا به نان و نمک اکتفاء کند. عرض کردم، پس اقتصاد به چه معنا است. فرمود::اقتصاد این است که انسان همه رقم غذا از قبیل نان، گوشت، شیر، سرکه و روغن بخورد . (21)
 
3 – مصارف زکات راهکار مهم اقتصادی اسلام
 
بدون شک یکی از ابتدایی و ضروری ترین مساله، به هنگام تشکیل حکومت تشکیل" بیت المال" است که به وسیله آن نیازهای اقتصادی حکومت بر آورده شود، نیازهایی که در هر حکومتی بدون استثناء وجود دارد.به همین دلیل یکی از نخستین کارهایی که پیامبر ص در مدینه انجام داد تشکیل بیت المال بود که یکی از منابع آن را" زکات" تشکیل می داد، و طبق مشهور. (22)این حکم در سال دوم هجرت پیامبر ص تشریع شد از آیات مختلف قرآن از جمله آیه 156 سوره اعراف، و آیه 3 سوره نمل، و آیه 4 سوره لقمان، و آیه 7 سوره فصلت که همه از سوره های مکی هستند، چنین استفاده می شود که حکم وجوب زکات در مکه نازل شده است، و مسلمانان موظف به انجام این وظیفه اسلامی بوده اند، ولی به هنگامی که پیامبر ص به مدینه آمد و پایه حکومت اسلامی را گذارد و طبعا نیاز به تشکیل بیت المال پیدا کرد، از طرف خداوند ماموریت یافت که زکات را از مردم شخصا بگیرد (نه اینکه خودشان به میل و نظر خود در مصارف آن صرف کنندآیه شریفه خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً ... (23) در این هنگام نازل، شد، و مشهور این است که این در سال دوم هجرت بود، سپس مصارف زکات به طور دقیق در آیه مورد بحث که آیه 60 سوره توبه است بیان گردید، و جای تعجب نیست که تشریع اخذ زکات در آیه 103 باشد و ذکر مصارف آن که می گویند در سال نهم هجرت نازل شده در آیه 60، زیرا می دانیم آیات قرآن بر طبق تاریخ نزول جمع آوری نشده، بلکه به فرمان پیامبر ص هر کدام در مورد مناسب قرار داده شده است .إِنَّمَا الصَّدَقاتُ لِلْفُقَراءِ وَ الْمَساکِینِ وَ الْعامِلِینَ عَلَیْها وَ الْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَ فِی الرِّقابِ وَ الْغارِمِینَ وَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ ابْنِ السَّبِیلِ فَرِیضَةً مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیم (24)زکات مخصوص فقراء و مساکین و کارکنانی است که برای (جمع آوری) آن کار می کنند، و کسانی که برای جلب محبتشان اقدام می شود، و برای (آزادی) بردگان، و بدهکاران، و در راه (تقویت آئین) خدا، و واماندگان در راه، این یک فریضه (مهم) الهی است و خداوند دانا و حکیم است. در میان مفسران گفتگو است که آیا فقیر و مسکین، مفهوم واحدی دارند و به عنوان تاکید در آیه فوق ذکر شده اند؟ و بنا بر این مصارف زکات، هفت مصرف می شود، و یا اینکه دو مفهوم مخالف دارند؟غالب مفسران و فقها احتمال دوم را پذیرفته اند، ولی در میان طرفداران این عقیده، نیز در تفسیر این دو کلمه، گفتگوهای زیادی است، اما آنچه نزدیکتر به نظر می رسد این است که" فقیر" به معنی کسی است که در زندگی خود کمبود مالی دارد، هر چند مشغول کسب و کاری باشد و هرگز از کسی سؤال نکند، اما" مسکین" کسی است که نیازش شدیدتر است و دستش از کار کوتاه است، و به همین جهت از این و آن سؤال می کند.(شاهد این موضوع، نخست ریشه لغت مسکین است که از ماده" سکون" گرفته شده، گویا چنین کسی بر اثر شدت فقر، ساکن و زمینگیر شده است)سیره قطعی پیغمبر ص و امامان اهل بیت ع و یاران آنها نیز این معنی را تایید می کند، به علاوه با توجه به اینکه زکات یک مالیات اسلامی است و حکومت اسلامی موظف است آن را از مردم وصول کند، و هدف از تشریع آن رفع نیازمندیهای گوناگون جامعه اسلامی می باشد، طبعا چگونگی مصرف آن در این مصارف هشتگانه بستگی به ضرورتهای اجتماعی از یک سو، و نظر حکومت اسلامی از سوی دیگر دارد با توجه به اینکه اسلام به صورت یک مکتب صرفا اخلاقی، و یا فلسفی و اعتقادی، ظهور نکرد، بلکه به عنوان یک" آئین جامع" که تمام نیازمندیهای مادی و معنوی در آن پیش بینی شده، پا به عرصه ظهور گذاشت، و نیز با توجه به اینکه اسلام، از همان عصر پیامبر ص، با تاسیس حکومت همراه بود، و همچنین با توجه به اینکه اسلام توجه خاصی به حمایت از محرومان و مبارزه با فاصله طبقاتی دارد، روشن می شود که نقش بیت المال، و زکات که یکی از منابع درآمد بیت المال است، از مهمترین نقشها است شک نیست که هر جامعه ای دارای افرادی از کار افتاده، بیمار، یتیمان بی سرپرست، معلولین، و امثال آنها میباشد که باید مورد حمایت قرار گیرند.و نیز برای حفظ موجودیت خود در برابر هجوم دشمن، نیاز به سربازان مجاهدی دارد که هزینه آنها از طرف حکومت پرداخته می شود، همچنین کارمندان حکومت اسلامی، دادرسان و قضات، و نیز وسائل تبلیغاتی و مراکز دینی، هر کدام نیازمند به صرف هزینه ای است که بدون یک پشتوانه مالی منظم، و مطمئن، سامان نمی پذیرد. به همین دلیل در اسلام مساله زکات که در حقیقت یک نوع" مالیات بر- درآمد و تولید و" مالیات بر ثروت راکد" محسوب می شود، از اهمیت خاصی برخوردار است، تا آنجا که در ردیف مهمترین عبادات قرار گرفته، و در بسیاری از موارد با نماز همراه ذکر شده، و حتی شرط قبولی نماز شمرده شده است! حتی در روایات اسلامی می خوانیم که اگر حکومت اسلامی از شخص، یا اشخاصی، مطالبه زکات کند، و آنها در برابر حکومت، ایستادگی کنند و سرباز زنند، مرتد محسوب می شوند، و در صورتی که اندرزها در مورد آنها سود ندهد، توسل به نیروی نظامی، در مقابل آنها جایز است، داستان اصحاب رده (همان گروهی که بعد از پیامبر ص سر از پرداخت زکات باز زدند و خلیفه وقت به مبارزه با آنها برخاست و حتی علی ع این مبارزه را امضاء کرد و شخصا یکی از پرچمداران در میدان جنگ بود) در تواریخ اسلام مشهور است . (25)
 
4 – مصرف خمس
 
وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَیْ ءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبی وَ الْیَتامی وَ الْمَساکِینِ وَ ابْنِ السَّبِیلِ إِنْ کُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَ ما أَنْزَلْنا عَلی عَبْدِنا یَوْمَ الْفُرْقانِ یَوْمَ الْتَقَی الْجَمْعانِ وَ اللَّهُ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیر ٌ (26) . و بدانید هر گونه غنیمتی به شما رسد خمس آن برای خدا و برای پیامبر و برای ذی القربی و یتیمان و مسکینان و واماندگان در راه است، اگر شما به خدا و آنچه بر بنده خود در روز جدایی حق از باطل، روز درگیری دو گروه (با ایمان و بی ایمان یعنی روز جنگ بدر) نازل کردیم، ایمان آورده اید، و خداوند بر هر چیزی قادر است.این آیه شریفه راجع بمسئله خمس است که یکی از کتب فقهیه کتاب خمس است و خمس مطابق مذهب شیعه به هفت چیز تعلق میگیرد: 1- معادن ذخائر زیرزمین از فلزات و جواهرات و نفت و نمک و امثال آنها 2- کنز و آن دفینه هائیست که زیر زمین مخفی میکنند و این دو حد نصابش 20 دینار است که 15 مثقال صیرفی طلای سکه دار باشد یعنی قیمت مطابق این مقدار باشد که کمتر از آن خمس ندارد مگر از جهت ارباح مکاسب که بیاید 3- غوص چیزهایی که از ته دریا استخراج میکنند مثل لؤلؤ و مرجان و نحو اینها و نصابش یک دینار است 18 نخود طلای مسکوک 4- زمینی که اهل ذمّه یهود، نصاری، مجوس، از مسلمین خریداری کنند 5- مال حلال مختلط بحرام که مقدار حرامش و صاحبانش معلوم نباشد .(27) 6- غنائم دار الحرب مشروط بشرائط مقرره در کتب فقهیه کتاب جهاد 7- ارباح مکاسب از تجارات و صناعات و زراعات و اجارات و غیر اینها از کلیه استفادات بعد از وضع مئونه سالیانه خود و عیالات و مصارف مشروعه مثل زیارات و ضیافات و توسلات و امثال اینها و این چهار چیز حدّ نصاب ندارد.و مصرف خمس شش سهم است سه سهم آن که سهم خدا و رسول و ذی القربی باشد سهم امامش مینامند و در دوره غیبت در تحت نظر مجتهد جامع الشرائط و اذن آن باید مصرف شود مطابق فتوای مرجع تقلید، و سه سهم که یتامی و مساکین و ابناء سبیل باشد سهم ساداتش مینامند بهر کدام از این سه طایفه داده شود کافیست . مرحوم طیب در تفسیر و توضیح از این آیه چنین میفرماید:"وَ اعْلَمُوا"خطاب بجمیع مکلفین است تا قیامت چنانچه تمام احکام اسلامی از این باب است" أَنَّما غَنِمْتُمْ" مفسرین بغنائم دار الحرب تفسیر کردند لکن معنای غنیمت استفاده است و ماء ما غنمتم موصوله عموم دارد بخصوص بقرینه مِنْ شَیْ ءٍ تمام استفادات را میگیرد از مذکورات، معادن، کنوز، غوص، ارباح مکاسب، غنائم دار الحرب فقط شمولش لارض مشترای اهل ذمه و حلال مختلط بحرام معلوم نیست و بدلیل خارج وجوب خمس آنها ثابت شده از اخبار "فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ" لام اختصاص است و اختلاف شد بین فقهاء که نحوه اختصاص چه نحوه است، بعضی گفتند لام ملکیت است و ارباب خمس بنحو اشاعه مالک هستند، بعضی گفتند نظیر منذور التصدق است ملک مالک است و لکن تصرفش حرام است تا اداء خمس نکرده، بعضی گفتند مجرد حق است که ارباب خمس حقی دارند که باین مال تعلق گرفته مثل حق دیان بمال مفلس بعد الحجر و حق دیان باموال متوفی که تصرفات وارث نافذ نیست و همچنین تصرفات مفلس و حق وجه اخیر است و اما بنحو اشاعه و شرکت مسلما ارباب خمس تا بآنها داده نشود آثار ملکیت بر آنها بار نمیشود که بتوانند نقل و انتقال نمایند یا مهر عیال قرار دهند یا اگر وفات کنند بوارث منتقل شود چنانچه در مشاعات چنین است، و اما نظیر منذور التصدق آنهم باطل است زیرا ارباب صدقه هیچگونه حقی بمال ندارند و اگر مالک اتلاف نمود خلف نذر کرده و باید کفاره نذر دهد و اگر تلف شد بدون اختیار چیزی بر او نیست، بلکه وجه اخیر که مالک نمیتواند تصرف کند و اگر تصرف کرد تصرفش نافذ نیست و اگر تلف شد یا اتلاف کرد بذمه او تعلق میگیرد" و للرسول" و البته سهم الهی را باید داد خدمت رسول او میداند که بچه مصرفی صرف کند نه مثل بعض عامه که گفتند مصرف کعبه باید نمود و بعضی مصرف قشون و اسلحه گفتند، و بعضی گفتند حق خدا و پیغمبر یکی است و پنج سهم است آنهم بوفات حضرت رسالت باطل شد بدلیل حدیث مجعول ابی بکر (نحن معاشر الانبیاء لا نورث)" وَ لِذِی الْقُرْبی " که مذهب امامیه است که بامام وقت باید داد و در غیبت بنایب عامّ مجتهد جامع الشرائط و سهم خدا و رسول را هم باید بامام داد لمکان نیابت و اینکه او میداند بچه مصرفی صرف فرماید و توهّم اینکه باید دفن کرد یا وصیت نمود تا ظهور حضرت بقیة اللَّه (عج) توهّم فاسدی است و تضییع حق خدا و رسول و امام است، و اما عامه گفتند حق ذی القربی هم بعد از حضرت رسالت صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم باطل شد زیرا ابا بکر و عمر این دو خلیفه منع کردند و فعل آنها حجت است و بعضی گفتند ذی القربای خود مالک است که صله رحم باشد"وَ الْیَتامی وَ الْمَساکِینِ وَ ابْنِ السَّبِیلِ" نکته- در آن سه سهم اوّلی تعبیر بلام فرمود للَّه و للرسول و لذی القربی و در این سه سهم اخیر فرمود و الیتامی و المساکین و ابن السبیل بدون ذکر لام و جهتش اینست که آن سه سهم شخصی است و این سه سهم کلی است یعنی روی عنوان یتیم و مسکین و ابن سبیل است بهر مصداقی از این عنوان داده شود کافیست بلکه لازم نیست مراعات هر سه عنوان بلکه این سه سهم که عبارت از نصف خمس است بهر یک از این سه عنوان داده شود کافی است.
مسئلة- مجتهد جامع الشرائط که آن سه سهم که سهم امام است باید مصرف کند بمصرفی که قطع برضای امام داشته باشد ولی مالک باید یقین داشته باشد که آن مجتهد مطابق فتوای مرجع تقلید مالک مصرف میکند و میتوان باذن مجتهد خود مالک مصرف کند و اذن لازم نیست از خصوص مرجع تقلید باشد بلکه باذن هر مجتهدی میتوان مصرف نمود."إِنْ کُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ"یعنی اداء خمس فقط بر مؤمن واجب باشد زیرا احکام الهی بر سرتاسر عالم تا صفحه قیامت ثابت است بلکه مراد این است که غیر مؤمن خمس نمیدهد و قبول ندارد بلکه میگویند که پیغمبر صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم برای خویشان خود این حکم را فرمود و نکته دیگر که از صریح این جمله استفاده میشود اینکه خلفاء جور مثل ابا بکر و عمر و عثمان و اتباع آنها از اهل سنّة که منکر خمس شدند مؤمن باللّه نیستند فقط شیعه اثنی عشر است و بسیار تعجب است از آن ملعونی که ترویج مذهب عامه میکند و این دو خلیفه را مؤمن صالح میداند سهم امام علیه السّلام را میگیرد و می بلعد اگر تو معتقد بآنها هستی پس اصلا خمس را باید منکر باشی چه رسد بسهم امام و اگر سهم امام حق است و باید داد پس آنها را باید مؤمن ندانی نعوذ باللّه بعلاوه آنها فقط منحصر میدانند بغنائم دار الحرب و این از ارباح مکاسب میگیرد. (28) برخی چنین تصور می کنند، که این مالیات اسلامی که بیست درصد بسیاری از اموال را شامل می شود و نیمی از آن اختصاص به سادات و فرزندان پیامبر ص دارد، یک نوع امتیاز نژادی محسوب می شود و ملاحظات جهات خویشاوندی و تبعیض در آن به چشم می خورد، و این موضوع با روح عدالت اجتماعی اسلام و جهانی بودن و همگانی بودن آن، سازگار نیست.پاسخ کسانی که چنین فکر می کنند شرائط و خصوصیات این حکم اسلامی را کاملا بررسی نکرده اند زیرا جواب این اشکال به طور کامل در این شرائط نهفته شده است.توضیح اینکه" اولا" نیمی از خمس که مربوط به سادات و بنی هاشم است منحصرا باید به نیازمندان آنان داده شود، آن هم به اندازه احتیاجات یک سال، و نه بیشتر، بنا بر این تنها کسانی از آن می توانند استفاده کنند که یا از کار افتاده اند، و بیمارند، و یا کودک یتیم و یا کسان دیگری که به علتی در بن بست از نظر هزینه زندگی قرار دارند.بنا بر این کسانی که قادر به کار کردن هستند، (بالفعل و یا بالقوة) می توانند در آمدی که زندگی آنها را بگرداند داشته باشند هرگز نمی توانند از این قسمت خمس استفاده کنند و جمله ای که در میان بعضی از عوام معروف است که می گویند سادات می توانند خمس بگیرند، هر چند ناودان خانه آنها طلا باشد، گفتار عوامانه ای بیش نیست، و هیچ گونه پایه ای ندارد.ثانیا: مستمندان و نیازمندان سادات و بنی هاشم حق ندارند چیزی از زکات مصرف کنند، و بجای آن می توانند تنها از همین قسمت خمس استفاده نمایند ؟ثالثا: اگر سهم سادات که نیمی از خمس است، از نیازمندی سادات موجود بیشتر باشد باید آن را به بیت المال ریخت و در مصارف دیگر مصرف نمود همانطور که اگر سهم سادات کفایت آنها را ندهد باید از بیت المال و یا سهم" زکات" به آنها داد با توجه به جهات سه گانه فوق روشن می شود که در حقیقت هیچگونه تفاوت از نظر مادی میان سادات و غیر سادات گذارده نشده است.نیازمندان غیر سادات می توانند مخارج سال خود را از محل زکات بگیرند ولی از خمس محرومند، و نیازمندان سادات تنها می توانند از محل خمس استفاده کنند، اما حق استفاده از زکات را ندارند.در حقیقت دو صندوق در اینجا وجود دارد،" صندوق خمس" و" صندوق زکات" و هر کدام از این دو دسته تنها حق دارند از یکی از این دو صندوق استفاده کنند آن هم به اندازه مساوی یعنی به اندازه نیازمندی یک سال. (دقت کنید) ولی کسانی که دقت در این شرائط و خصوصیات نکرده اند چنین می پندارند که برای سادات سهم بیشتری از بیت المال قرار داده شده است و یا از امتیاز ویژه ای برخوردارند. (30).
 
5 – مال حرام و ربا آفت اقتصاد اسلامی
 
از نظر قرآن ،مال حرام و ربا آفت اقتصاد اسلامی است. آیات و روایات در مذمت آنها بسیار است
الف) مال حرام:
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَأْکُلُوا أَمْوالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْباطِلِ إِلاَّ أَنْ تَکُونَ تِجارَةً عَنْ تَراضٍ مِنْکُمْ وَ لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ إِنَّ اللَّهَ کانَ بِکُمْ رَحِیماً (31) ای کسانی که ایمان آورده اید نخورید اموال خود را بین خود بطریق باطل و غیر مشروع مگر بتجارت از روی تراضی طرفین از خودتان و نکشید خود را محققا خداوند بشما رءوف و مهربانست . مراد از اکل مطلق تصرفات است تصرف مالکانه و این اطلاق در تمام السنه متعارف است میگویند فلان مال فلان را خورد یعنی تصرف و اتلاف نمود نه مراد اکل مقابل شرب است و مراد از (اموالکم) اموال یکدیگر است نه اموال شخصی خود بقرینه (بینکم) و مراد از باطل غیر مشروع است مثل قمار و سرقت و رباء و غصب و ظلم و معاملات باطله مثل ثمن خمر و خنزیر و مکاسب محرمه و سایر انحاء باطله و تفسیر ببعض اینها در اخبار از باب بیان مصداق است چنانچه مکرر گفته شده منافی با عموم نیست إِلَّا أَنْ تَکُونَ تِجارَةً عَنْ تَراضٍ اکثر مفسرین و فقهاء گفتند این استثناء منقطع است زیرا تجارة عن تراض اکل مال بباطل نیست تا استثناء متصل باشد مثل جاءنی القوم الا حمارهم لکن تحقیق وفاقا لبعض المحققین اینست که استثناء متصل است و کلمه بالباطل بمنزله علت است برای حکم کانه میفرماید لا تأکلوا اموالکم بینکم الا بالتجارة عن تراض لانه اکل بالباطل حتی مثل جاءنی القوم الا حمارهم هم استثناء متصل است زیرا قرینه الا حمارهم دلالت دارد که معنی اینست که جاءنی القوم مع خدمهم و مراکبهم الا حمارهم، بلکه میتوان گفت استثناء منقطع نداریم و از این بیان دفع اشکال دیگران را هم میتوان نمود. (32).
ب) ربا: در قرآن کریم میفرماید
الَّذِینَ یَأْکُلُونَ الرِّبا لا یَقُومُونَ إِلَّا کَما یَقُومُ الَّذِی یَتَخَبَّطُهُ الشَّیْطانُ مِنَ الْمَس (33)
کسانی که ربا میخورند در قیامت قیام نمیکنند مگر مانند کسی که شیطان او را مسّ کرده باشد (جن زده باشد) و نیز میفرماید
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ذَرُوا ما بَقِیَ مِنَ الرِّبا إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ (34)
ای کسانی که ایمان آورده اید رها کنید آنچه از ربا نزد دیگران باقیمانده اگر ایمان دارید پس اگر ترک نکردید بدانید که در جنگ با خدا و رسول او هستیدو همچنین روایات در این باب بسیار زیاد است . حضرت رسول (ص) فرمودند: رایت فی جهنّم قوم بطونهم کالبیوت الواسعة العظیمة سقطوا فی طریق اهل جهنم یمرّ علیهم آل فرعون و یضعون ارجلهم علی بطونهم و یمضون فسئلت جبرئیل عنهم فقال هؤلاء الّذین یأکلون الربوا. دیدم در جهنم گروهی را که شکمهایی مانند اطاقهای گشاده و بزرگ داشتند و در راه جهنم افتاده بودند و آل فرعون بر آنها میگذشتند و پاهایشان را بر شکم های آنان میگذاردند و میرفتند از جبرئیل پرسیدم اینها کیستند؟ گفت کسانی که ربا میخورند) و نیز از آن حضرت روایت شده که فرمودند:«یملأ بطونهم من الحیّات و یرقق جلدهم بحیث یشاهد الناظرون»شکمهای ربا خواران را از مارها پر میکنند و پوست آنان نازک میشود بطوری که نظر کنندگان مشاهده مینمایند. (35)
 
عوامل پیشرفت اقتصادی در بیانات امام و رهبری
 
1 – روحانیت مدافع اقتصاد و پیشرفت است.
 
 
از اول ظهور اسلام، مسلمین حافظ دین مبین اسلام بودهاند؛ حتی برای حفظ دین از حق خود میگذشتند. حضرت امیر المؤمنین علیه السلام با خلفا همکاری میکردند، چون ظاهراً مطابق دستور دین عمل مینمودند و تشنجی در کار نبود، تا موقعی که معاویه روی کار آمد و از طریقه و روش خلفا منحرف گشته و خلافت را مبدل به سلطنت نمود.روحانی با اقتصاد مملکت مخالف نیست؛ تهمت میزنند پانصد سال روحانیت تمام قطب ارض را حفظ و اداره کرد؛ رجوع کنید به تاریخ. با اینکه خلفا خلفای جور بودند، با همین برنامه اسلامی بر عالم حکومت کردند.آیا اسلام راه ترقی ندارد؟ علما با چه امر اقتصادی مخالفند؟ شما سد خواستید بسازید جلوتان را گرفتند؟ کارخانه خواستید وارد کنید نگذاشتند؟ ما میگوییم ذوب آهن را خراب نکنید؛ ذوب آهن کرج را خیال میکنید ما خبر نداریم چه کردید؟ علما با استقلال مخالف نیستند؛ مذهب علما استقلال است. دین اقتضا میکند بگوییم ما وسیله نداریم؛ مطبوعات دست ما نیست؛ علما را بد معرفی کردهاند.شما ببینید بیست و چند سال است از این کشف حجاب مفتضح گذشته است؛ حساب کنید چه کردهاید؟ زنها را وارد کردید در ادارات؛ ببینید در هر ادارهای که وارد شدند، آن اداره فلج شد. فعلاً محدود است؛ علما میگویند توسعه ندهید؛ به استانها نفرستید. زن اگر وارد دستگاهی شد، اوضاع را به هم میزند؛ میخواهید استقلالتان را زنها تأمین کنند؟! کسانی که شما از آنها تقلید میکنید، دارند به آسمان میپرند، شما به زنها ور میروید؟ بد معرفی نکنید روحانیون خود را به دنیا؛ برای شما عیب است. اینها دردهایی است، اینها نصیحت است؛ ولی چه سود. آنها که باید بشنوند نیستند؛ اگر هم کسی باشد، آنچه را که قلب ما از آن درد دارد، نخواهد رساند. (36)
 
2 – دشمن عامل عقب گردی اقتصادی
 گاهی که وقایع روز عاشورا را از نظر میگذرانم، این سؤال برایم پیش میآید که اگر بنی امیه و دستگاه یزید بن معاویه تنها با حسین، سر جنگ داشتند، آن رفتار وحشیانه و خلاف انسانی چه بود که در روز عاشورا با زنهای بیپناه و اطفال بیگناه مرتکب شدند؟ بچه خردسال چه تقصیر داشت؟ زنها چه تقصیر داشتند؟ نظرم این است آنها با اساس سر و کار داشتند، بنی هاشم را نمیخواستند، بنی امیه با بنی هاشم مخالفت داشتند، نمیخواستند شجره طیبه باشد.همین فکر در ایران (وجود) داشت. اینها با بچههای شانزده هفده ساله ما چه کار داشتند؟ سید شانزده هفده ساله «1» به شاه چه کرده بود؟ به دولت چه کرده بود؟ به دستگاههای سفاک چه کرده بود؟ لکن این فکر پیش میآید که اینها با اساس مخالفند، با بچه مخالف نیستند. اینها نمیخواهند که اساس موجود باشد؛ اینها نمیخواهند صغیر و کبیر ما موجود باشد.اسرائیل نمیخواهد در این مملکت دانشمند باشد؛ اسرائیل نمیخواهد در این مملکت قرآن باشد؛ اسرائیل نمیخواهد در این مملکت علمای دین باشند؛ اسرائیل نمیخواهد در این مملکت احکام اسلام باشد.اسرائیل به دست عمال سیاه خود،مدرسه را کوبید. ما را میکوبند؛ شما ملت را میکوبند. میخواهد اقتصاد شما را قبضه کند؛ میخواهد زراعت و تجارت شما را از بین ببرد؛ میخواهد در این مملکت، دارای ثروت نباشد، ثروتها را تصاحب کند به دست عمال خود. این چیزهایی که مانع هستند، چیزهایی که سد راه هستند، این سدها را میشکند؛ قرآن سد راه است، باید شکسته شود؛ روحانیت سد راه است، باید شکسته شود؛ مدرسه فیضیه سد راه است، باید خراب شود؛ طلاب علوم دینیه ممکن است بعدها سد راه بشوند، باید از پشت بام بیفتند، باید سر و دست آنها شکسته شود برای اینکه اسرائیل به منافع خودش برسد؛ دولت ما به تبعیت اسرائیل به ما اهانت میکند. (37)و همچنین در جای دیگری میفرمایند:أسف بالاتر تسلط اسرائیل و عمال اسرائیل است بر بسیاری از شئون حساس مملکت و قبضه نمودن اقتصادیات آن، به کمک دولت و عمال دستگاه جبار. اسرائیل با دول اسلامی در حال جنگ است، و دولت ایران با کمال دوستی با او رفتار میکند و همه نحو وسایل تبلیغ و ورود کالاهای آن را فراهم میسازد.من کراراً اعلام خطر کردهام: خطر برای دیانت مقدسة، خطر برای استقلال مملکت،خطر برای اقتصاد کشور. (38)
 
3 – اسراف عامل رکود اقتصادی
 
 
اسراف در اموال و در اقتصاد این است که انسان مال را مصرف کند، بدون اینکه این مصرف اثر و کارائی داشته باشد. مصرف بیهوده و مصرف هرز، در حقیقت هدر دادن مال است. جامعه ی ما باید این مطلب را به عنوان یک شعار همیشگی در مقابل داشته باشد؛ چون وضع جامعه ی ما از لحاظ مصرف، وضع خوبی نیست. این را من عرض میکنم؛ ما باید اعتراف کنیم به این مسئله. عادتهای ما، سنتهای ما، روشهای غلطی که از این و آن یاد گرفته ایم، ما را سوق داده است به زیاده روی در مصرف به نحو اسراف. یک نسبتی باید در جامعه میان تولید و مصرف وجود داشته باشد؛ یک نسبت شایسته ای به سود تولید؛ یعنی تولید جامعه همیشه باید بر مصرف جامعه افزایش داشته باشد. جامعه از تولید موجود کشور استفاده کند؛ آنچه که زیادی هست، صرف اعتلای کشور شود. امروز در کشور ما اینجوری نیست. مصرف ما به نسبت، از تولیدمان بیشتر است؛ این، کشور را به عقب میرساند؛ این، ضررهای مهم اقتصادی بر ما وارد میکند؛ جامعه دچار مشکلات اقتصادی میشود. در آیات شریفه ی قرآن بارها راجع به پرهیز از اسراف در امور اقتصادی تأکید شده؛ این به خاطر همین است. اسراف، هم لطمه ی اقتصادی میزند، هم لطمه ی فرهنگی میزند. وقتی جامعه ای دچار بیماری اسراف شد، از لحاظ فرهنگی هم بر روی او تأثیرهای منفی میگذارد بنابراین مسئله ی صرفه جوئی و اجتناب از اسراف، فقط یک مسئله ی اقتصادی نیست؛ هم اقتصادی است، هم اجتماعی است، هم فرهنگی است؛ آینده ی کشور را تهدید میکند . (39)منکراتی که در سطح جامعه وجود دارد و می شود از آنها نهی کرد و باید نهی کرد، از جمله اینهاست: اتلاف منابع عمومی، اتلاف منابع حیاتی، اتلاف برق، اتلاف وسایل سوخت، اتلاف مواد غذایی، اسراف در آب و اسراف در نان. ما این همه ضایعات نان داریم؛ اصلاً این یک منکر است؛ یک منکر دینی است؛ یک منکر اقتصادی و اجتماعی است؛ نهی از این منکر هم لازم است؛ هر کسی به هر طریقی که می تواند؛ یک مسؤول یک طور می تواند، یک مشتری نانوایی یک طور می تواند، یک کارگر نانوایی طور دیگر می تواند. طبق بعضی از آمارهایی که به ما دادند، مقدار ضایعات نان ما برابر است با مقدار گندمی که از خارج وارد کشور می کنیم! آیا این جای تأسّف نیست؟! همه اینها منکرات است و نهی از آنها لازم است. طبق نهج البلاغه، امیرالمؤمنین نهی از اینها را یکی از محورهای اصلی توصیه های خود قرار داده است. در باب مسؤولان، آن طور مشی کردن و عمل کردن و دستور دادن و قاعده معیّن کردن؛ در باب عموم مردم هم آنها را وادار کردن به حضور، به فعالیت و به احساس مسؤولیت در مسائل اجتماعی، با همین امر به معروف و نهی از منکر. (40)
 
4 - از مصداقهای عدالت، مبارزه ی با فساد مالی و اقتصادی
 
 
یکی از مصداقهای عدالت، مبارزه ی با فساد مالی و اقتصادی است که بایستی جدی گرفته شود. من سالها پیش هم این را گفته ام، بارها هم تأکید کرده ام، تلاشهای خوبی هم انجام گرفته است و دارد انجام میگیرد؛ اما مبارزه ی با فساد، کار دشواری است؛ کاری است که انسان، مخالف پیدا میکند. شایعه درست میکنند، دروغ میگویند و آن کسی که در این میدان جلوتر از دیگران حرکت کند، بیشتر از همه مورد تهاجم قرار میگیرد. این مبارزه هم لازم است و باید انجام بگیرد. خوب، کسانی که بخواهند این کارهای بزرگ را چه در زمینه ی پیشرفت، چه در زمینه ی عدالت انجام دهند، باید مدیرانی باشند که به این چیزها معتقد باشند؛ حقیقتاً عقیده داشته باشند که باید عدالت برقرار شود، باید با فساد مبارزه شود. مدیران معتقد و مؤمن به این مبانی که دارای شجاعت باشند، دارای اخلاص باشند، دارای تدبیر و عزم راسخ باشند، قطعاً میتوانند این مقاصد و این اغراض عالی الهی را تحقق ببخشند. این مطلب اوّلی که لازم بود عرض کنم. (41)
 
5 - عامل اصلی استقلال ،محکم کردن پایه های اقتصادی است.
 
 
امروز مسئله ی اصلی کشور ما استقلال است برادران و خواهران عزیز! انقلاب برای ما استقلال سیاسی را به بار آورد؛ این جرأت را به این ملت داد که در مقابل نظام غیر عادلانه ی سلطه در دنیا بایستد. اما اگر این ملت بخواهد این استقلال سیاسی را، این عرض اندام فرهنگی را در مقابل سلطه گران عالم حفظ کند، باید پایه های اقتصادی خود را محکم کند؛ این، ریشه دواندن استقلال در کشور است؛ و این وابسته است به تولید، به کار، به شکوفائی کار، به نوآوری در بخشهای مختلف کار. از مرکز تحقیقات و آزمایشگاه گرفته، تا توی محیط کارگاه ها، تا توی محیط مزرعه، در همه جا بایستی این نوآوری وجود داشته باشد. آن وقت است که دشمنان خونخوار و هتاک استقلال ملت ایران با ناکامی دهانهای خودشان را خواهند بست و کناری خواهند نشست. (42)
 
6 - دشمن، سه هدفِ اصلی را دنبال میکند
 
 
در طول این سالها و از بیست و پنج سال پیش به این طرف، از همان زمانی که بنده مسؤولیت ریاست جمهوری داشتم و در شورای عالی انقلاب فرهنگی مشغول خدمت بودم و از نزدیک شاهد جریانات بودم، یکی از آماج های توطئه های دشمن، جامعه ی معلمین بودند. من اول امسال عرض کردم که دشمن، سه هدفِ عقب ماندگی علمی، عقب ماندگی اقتصادی و شکستن یکپارچگی ملی را بجد تعقیب می کند؛ دلار خرج می کند؛ مزدور می گیرد و ورزیده ترین کارشناسهای سرویس های امنیتی را به کار می اندازد تا این سه کار در کشور انجام بگیرد؛ یعنی از لحاظ اقتصادی عقب بمانیم و شکست بخوریم؛ از لحاظ علمی، پیشرفتی را که شروع شد است متوقف کنیم؛ از لحاظ یکپارچگی ملی هم این وحدتی را که وجود دارد بشکنیم و به جان هم بیفتیم. دشمن دارد این سه هدف را دنبال می کند. (43)
 
7 - بزرگتربن وطیفه برای اقتصاد خدمت به مردم
 
 
وظیفه بزرگِ امروزِ دولت چیست؟ وظیفه بزرگِ امروزِ دولت، برطرف کردن مشکلات زندگی مردم است؛ چه مشکلات اقتصادی که در درجه اوّل است و چه مشکلات دیگر که آنها هم مسائل مردم است. وظیفه اوّل و اساس تکلیف ما به عنوان مسؤول، خدمت به مردم است.
 
پی نوشت ها :
 
 
1 .لقمان/ 19
2 . فاطر/32
3 . فرقان/67
4 . کلمات قصار نهج البلاغه ،140
5 . نشریه مرکز تحقیقات دانشگاه امام صادق علیه السلام نشریه پژوهشی، آموزشی و اطلاع رسانی ،شماره 16 الی 19
6 . اندیشه های اقتصادی در نهج البلاغه ،دکتر سید محسن حائری
7 . نظری به اقتصاد اسلامی، شهید مطهری، 15
8 . احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم/ترجمه، ج 1، ص ، 20
9 . آثار البلاد و اخبار العباد، ص ، 113
10 .آثار البلاد و اخبار العباد، ص ، 125
11 . المائدة /66
12 .تفسیر نمونه، ج 4، ص ، 456
13 . تفسیر نمونه، ج 4، ص ، 456
14 . ترجمه المیزان، ج 6، ص ،54
15 . لقمان / 32
17 . تفسیر نمونه، ج 6، ص ، 149
17 . الأعراف /31
18 . الفرقان / 67
19 . انوار درخشان، ج 11، ص ، 49
20 . تفسیر عیاشی ج 2 ص 11
21 . فروع کافی ج 4 ص 53 حدیث شماره 12
22 . تفسیر نمونه، ج 8، ص ، 4
23 . توبه/103
24 . توبة / 60
25 . تفسیر نمونه، ج 8، 11
26 . الأنفال / 41
27 . أطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج 6، ص ، 126
29 . أطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج 6، ص ، 128
30 . تفسیر نمونه، ج 7، ص ، تا182-185
31 . النساء /29
32 . أطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج 4، ص ، 62
33 . بقره/276
34 . بقره/278
35 . أطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج 1، ص ، 235
36 . صحیفه امام جلد 1 سخنرانی در جمع طلاب و اهالی قم ،"11 آذر 1341
37 . صحیفه امام جلد 1 ،سخنرانی در جمع روحانیون و اهالی قم
38 . صحیفه امام جلد 1عنوان ، پیام به ملت ایران "اظهار تأسف از تسلط اسرائیل و عمال آنها بر ایران"
39 . بیانات در جمع زائران و مجاوران حضرت امام رضا ع 1/1/88
40 . بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در خطبه های نماز جمعه تهران79/09/25
41 . بیانات در جمع زائران و مجاوران حضرت امام رضا ع 1/1/88
42 . بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار گروه کثیری از کارگران و کارآفرینان/سال 1387
43 . بیانات مقام معظم رهبری/ دیدار با معلمان/12/2/86
 
فهرست منابع و مآخذ
1 –قرآن کریم
2 .سید رضی، شرح و ترجمه نهج البلاغه، پنجم، فیض الاسلام ، تهران ، موسسه تالیفات فیض الاسلام ،1379
3 .ابن منظور ، محمد بن مکرم ، لسان العرب ، سوم ، بیروت ، دار صادر ، 1404ه.ق
4 .مقدسی ، ابوعبدالله محمد بن احمد، ترجمه احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم،اول، م. علی نقی منزوی،تهران، شرکت مولفان و محققان ایران،1361
5 .همدانی ابن الفقیه، ابوبکر احمد بن محمد بن اسحاق، ترجمه البلدان، اول، ح . مسعود،تهران،بنیاد فرهنگ ایران،1349 ش
6 .کلینی ،ثقه الاسلام، ترجمه اصول کافی،اول، حاج سید جواد مصطفوی، تهران، اسلامیه،1377
7 .مکارم شیرازی ، ناصر، تفسیر نمونه، اول/تهران، دار الکتب الاسلامیه،1374 ش
8 .طباطبایی ،علامه سید محمد حسین، ترجمه تفسیر المیزان، پنجم ،موسوی همدانی سید محمد باقر، قم، جامعه مدرسین،1374ش
9 .طیب،سید عبد الحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، دوم،تهران، انتشارات اسلام،1378 ش
10 .حسینی همدانی ، سید محمد حسین ، انوار درخشان، اول ، تهران،کتابفروشی لطفی،1404ق
11 .امام خمینی، روح الله ، صحیفه امام، اول، موسسه نشر آثار امام خمینی،تهران،1378
12 .نشریه مرکز تحقیقات دانشگاه امام صادق علیه السلام ، نشریه پژوهشی، شماره 16 الی 19 ، پاییز 83 الی تابستان 84
13 .مطهری، مرتضی، نظری به نظام اقتصادی اسلام، چاپ اول ،1368، انتشارات صدرا
14 .حافظ نیا ، محمد رضا ، اوضاع کلی جهان اسلام، اوضاع اقتصادی جهان اسلام ، نشریه پاسدار اسلام،1364
15 .گنجینه نور، مرکز تحقیقات علوم اسلامی، نرم افزار
16 .نور2.5 ، مرکز تحقیقات علوم اسلامی ،نرم افزار
17 .جامع التفاسیر، مرکز تحقیقات علوم اسلامی، نرم افزار
18 .نور السیره ، مرکز تحقیقات علوم اسلامی ، نرم افزار
19 .منهج النور، مرکز تحقیقات علوم اسلامی ، نرم افزار
20 .کتابخانه دیجیتالی ، نرم افزار عروج، نرم افزار
21 .آیه های انقلاب، گروه فرهنگی بشارت، نرم افزار
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان