هنگامی که انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی به پیروزی رسید، مسلمانان، تازه از خواب غفلت خود بیدار شدند و موج بیداری اسلامی را در جهان منتشر کردند. حتی بسیاری از غربی ها به مطالعه اسلام روی آوردند، زیرا آن ها از مشاهده رهبری امام خمینی و دیدن چهره معنوی و سیاست حکیمانه ایشان شگفت زده شده بودند.
این موج بیداری اسلامی موجب هراس دشمنان اسلام و در رأس همه آن ها، رژیم صهیونیستی شد. بنابراین مراکز و رسانه های زیادی توسط آنها برای جلوگیری از موج بیداری اسلامی تاسیس شد. نکته حائز اهمیت این است که بیشتر مردم غرب با اسلام مخالفت و یا دشمنی ندارند و در حقیقت عملکرد افراد، مراکز و رسانه هایی مانند «شارلی ابدو» است که به موضوع اسلام هراسی دامن می زند. متأسفانه در این راه برخی از مسلمانان که از سوی این نهادها تأمین مالی می شوند نیز با ایجاد برخی شبکه های ماهواره ای و سایراقدامات این چنینی، به پروژه اسلام هراسی کمک می کنند.
یکی از متفکرین بزرگ در نیمه اول قرن بیستم، «آرنولد توین پی» پدر علم تمدن شناسی است. وی در کتاب های خود در مورد تمدن شناسی، نظریه ای را مطرح می کند مبنی بر این که در تاریخ بشریت، مجموعا حدود پانزده نوع تمدن به وجود آمده است و این تمدن ها عمدتاً از بین رفته و دیگر وجود ندارند. اما وقتی به اسلام می رسد، می گوید تمدن اسلام از بین نرفته است بلکه مثل یک شیری است که فعلا زمین گیر شده است، اگر به همین حالت بماند، خیال غرب می تواند راحت باشد، اما اگر اسلام بیدار شود، غرب باید بداند که روزگار بسیار سختی خواهد داشت. وی این مطلب را در سال 1945 میلادی نوشته است؛ یعنی زمانی که جنگ جهانی دوم به پایان رسیده بود.
بیداری اسلامی بُعد دیگری از پدیده هایی است که در جهان اسلام، توسط انقلاب اسلامی کلید خورد. بنابراین در حال حاضر مسئله مقابله با اسلام، در جدی ترین صورت خود، دنبال می شود. جمهوری اسلامی ام القرای جهان اسلام است؛ یعنی اگر جمهوری اسلامی پیروز شود، پروژه زنده شدن اسلام پیروز می شود.
روح نامه رهبر معظم انقلاب به جوانان غربی این است که اگرچه به جوانان حق می دهند که در فضای رسانه ای و سیاسی مسموم غرب، ذهنشان نسبت به اسلام و مسلمانان مسموم شده باشد، ولی به عنوان یک عالم دینی نیز برخود وظیفه می دانند که آنها را به راه راست و مسیر نورانی حقیقت فرا بخوانند. آنانی که معنای دیپلماسی عمومی را می دانند، دریافته اند که می توان این نامه را به عنوان نوع خاصی از این دیپلماسی به شمار آورد.
نامه رهبر معظم انقلاب، که مخاطبش جوانان غرب است با توجه به موج اسلام هراسی در جوامع غربی نگاشته شده است. این نامه، هم از لحاظ ساختار، هم از لحاظ ادبیات و هم از لحاظ محتوا، دارای ویژگی های بسیار تازه ای است. گذشته از نو بودن، ناظر به مسائل مهمی است که امروزه در دنیا می گذرد؛ از جمله سیاست های غرب در جهان گشایی و به خصوص در تقابل با اسلام.
مضامین پیام مقام معظم رهبری همان مفاهیمی است که اسلام نیز در چهارده قرن پیش، انسان ها را به آن دعوت کرد. با این مفاهیم قلوب انسان ها زنده می شود و فاصله میان انسان ها را با وجود تفاوت های آن ها در رنگ و نژاد و فکر، کم خواهد کرد.
علت نگارش نامه رهبری به جوانان غرب
1.تلاش مراکز محلی و بین المللی برای تخریب چهره اسلام و مسلمانان از طریق ابزارهای مختلف رسانه ای، سیاسی، اقتصادی و غیره
2.ظهور گروه هایی به نام اسلام که هدف آن ها چیزی به غیر از نابودی اسلام نمی باشد. این گروه ها که به گروه های تکفیری معروف اند، به نام اسلام از تمام روش های ترور استفاده می کنند و نتیجه اقدامات تروریستی آن ها نیز تخریب چهره اسلام و اعمال فشار بر مسلمانان در نقاط مختلف جهان است. در این میان، این اسرائیل است که بیشترین استفاده را از این تروریسم سازمان دهی شده میان ملت های مسلمان می بَرَد.
3.ظهور افراد معین و قرار گرفتن امکانات مادی فراوان و رسانه و شبکه ماهواره ای در اختیار آن ها برای انتشار سموم فتنه میان مسلمانان، چه به نام تشیع و چه به نام تسنن. هدف آن ها از مناظرات و افکار منتشرشده در این رسانه ها، ایجاد جنگ طایفه ای میان مسلمانان است که آثار وخیمی در روحیه جوانان مسلمان برجای خواهد گذاشت و موجب می شود همدیگر را بکشند و دشمنان اسلام هم گوشه ای بنشینند و به حال مسلمانان بخندند.
4.ظهور گروه ها و سازمان ها و مؤسساتی که مردم را به اسلام جدید دعوت می کنند و ادعا می کنند دیگر نیازی به تفاسیر قرآن و سنت نبوی نداریم. آن ها منکر قداست پیامبر و ائمه هستند؛ با این توجیه که قرآن به زبان عربی نازل شده است و ما هم عرب هستیم و می توانیم آیات آن را بدون تفاسیر و روایات بفهمیم.
طبیعی است که هدف این گروه ها و حامیان مالی آن ها، چیزی جز تخریب و نابودی اسلام و حذف آن از زندگی مسلمانان و ارائه ی اسلام تحریف شده و جعلی نیست. البته در تاریخ اسلام نیز برخی خلفای حاکم بر ملت های مسلمان تلاش کرده اند به نام اسلام چنین کاری انجام دهند. آن ها جز نام اسلام چیزی نمی فهمیدند و می کوشیدند تا چهره اسلام را تخریب کنند که البته مکر خداوند شامل حال آن ها شد و به هدف خود نرسیدند.
با توجه به تمام این نکات بود که مقام معظم رهبری، این پیام را به جوانان غرب نوشتتند تا شاید از نور هدایت ربانی بهره مند گردند و از ظلمات به نور و از خط باطل به راه حق رهنمون شوند. آثار و نتایج این پیام حکیمانه ثابت خواهد کرد که مقام معظم رهبری چگونه به نقش تبلیغی خود در تبلیغ دین خداوند متعال عمل کرده اند.
بازگشت به فطرت
مقام معظم رهبری در این پیام به فطرت جوانان اشاره کرده و جوانان را به فراگیری اسلام از منابع اصلی آن و بدون واسطه ای فرا می خوانند: « اسلام را از طریق منابع اصیل و مآخذ دست اوّل آن بشناسید»،زیرا با وجود این واسطه ها، معلوم نیست که رابطه ی میان بنده و خداوند ایجاد شود. از طرفی هر انسانی می تواند به تنهایی خدای خود را بخواند و در عظمت و جمال آفرینش او و اسباب آفرینش جهان از میلیون ها سال پیش و فرجام آفرینش، تأمل کند و بیندیشد که چرا آفریده شده ایم و به این زندگی موقت آمده ایم؟ تمام این امور و مطالب مشابه دیگر، نیاز به هیچ واسطه ای میان انسان حقیقت جو و خداوند متعال ندارند.
انگار مقام معظم رهبری می خواهند با این سخنان، افق اندیشه ی جوانان غربی را باز کنند؛ چراکه افق اندیشه آن ها توسط برنامه ریزان و متفکران و فلاسفه ی مادی و ملحد و از طریق رسانه های مختلفِ ترویج کننده ی شهوت ها و دوری از معنویت های ادیان آسمانی، ترسیم شده است.
مقام معظم رهبری در این پیام از جوانان می خواهند به سخن کسانی که بر سر راه رسیدن به حقیقت اسلام مانع قرار می دهند، گوش ندهند، چون جوانان اگر با قدرت عقل و دلایل علمی و استفاده از راه های صحیحِ فهم حقیقت، از سد احساسات شهوانی بگذرند، می توانند با مفاهیم عادلانه و مطابقِ با فطرت اسلام آشنا شوند، اما این آشنایی از طریق مدعیان اسلام حاصل نمی شود، چون آن ها حقایق ربانی و صحیح اسلام را درک نکرده اند. ایشان در این زمینه، به جوانان می فرمایند: «به آن ها اجازه ندهید با یک تصویر دروغین از اسلام، میان شما و واقعیت سد عاطفی و احساسی ایجاد کنند و امکان داوری بی طرفانه را از شما سلب کنند»
مقام معظم رهبری در ابتدای پیام خود، به نقش والدین در زندگی و تربیت فرزندان توجه دارند و بر این باورند که آینده ملت ها به دست جوانان هر کشور است و لازم است که تمام انسان ها، معرفتی حقیقی داشته باشند. این مفاهیم و مضامین، چیزی نیست جز حقایقی فطری که هر جوینده ای می تواند کلمه به کلمه آن را در متون دینی مانند قرآن و سنت و در میان حقایق عالی و درخشان و جهان بینی اسلامی بیابد.
سه خصوصیت، شرط موفقیت جوان
مقام معظم رهبری در رابطه با خصوصیات مهمی که جوانان دارند، سه خصوصیت را خیلی بارز می دانند. آن سه خصوصیت عبارت است از: انرژی، امید، ابتکار.
ایشان می فرمایند:«اگر شما جوانان این سه خصوصیت را در خودتان بوجود آورید، در هر شرایطی و در همه ی زمینه ها موفق خواهیدبود. بنابراین جوان اولا، باید احساس مسولیت کند. یعنی واقعا خودش را مسئول بداند و بخواهد که زندگی را با پای خودش پیش ببرد و حرکت کند و مثل پر کاهی در امواج حوادث نباشد.
ثانیا، با ایمان حرکت کند. ایمان نقش بسیار مهمی در پیشرفت در همه ی میدان ها و نیز پیروزی بر همه ی موانع دارد..ثالثا، بصیرت و آگاهی داشته باشد.. اگر جوانان این سه خصوصیت را در خودشان تأمین کنند- که البته کار چندان آسانی نیست، اما بسیار ممکن است- در همه زمینه ها می توانند موفقیت خودشان را تضمین کنند.» (سخنرانی در جمع جوانان،3 / 11 / 77)
جوان، محور تحرک جامعه
رهبر انقلاب، جوان درهر جامعه و کشوری را محور حرکت دانسته و می فرمایند:«اگر حرکت انقلابی و قیام سیاسی باشد، جوانان جلوتر از دیگران در صحنه اند. اگر حرکت سازندگی یا حرکت فرهنگی باشد، باز جوانان جلوتر از دیگران اند و دست آن ها کارآمدتر از دست دیگران است. حتی در حرکت انبیای الهی هم از جمله حرکت صدر اسلام محور حرکت و مرکز تلاش و تحرک، جوانان بودند. » (سخنرانی در جمع جوانان15 / 8 /70)
ایشان در بخشی از پیام خود در رابطه با این ویژگی جوانان می فرمایند:« تحقیر و ایجاد هراس موهوم نسبت به دیگران زمینه ای مشترک را برای این سوءاستفاده های ظالمانه ایجاد می کند». گویی ایشان با این سخن تلاش می کنند تا افق های جدیدی را به روی جوانان امروز غرب بگشایند و آنان را نسبت به ستم های رواشده در طول تاریخ نسبت به حقوق انسان ها توسط بسیاری از نظام های غربی، آگاه سازند. اضافه بر این که در عصر حاضر نیز حقوق بشر بنا بر دلایل سیاسی و اقتصادی و غیره نقض می شود. گویی ایشان می خواهند به جوانان غربی بگویند به ظاهرِ ادعاهای این مدعیان توجه نکنید و این مایه ی تعجب است که آن ها به دنبال تخریب چهره اسلام و ایجاد موج اسلام هراسی در میان ملت های غربی هستند تا مردم از شنیدن نام اسلام نیز بهراسند. پس روشن است که آنان مقاصد سیاسی روشنی از این سیاست ها دارند تا حتی از راهی خلافِ حقوق بشر، به اهداف نامشروع خود برسند.
در پایان می توان گفت که فارغ از محتوای نامه رهبر انقلاب که در آن، دعوت به مواجهه و تأمل مستقیم و بدون واسطه جوانان اروپایی با اسلام، محوری ترین موضوع است، نامه نگاری شخصیت ها، خود به عنوان یک رسانه قابل توجه است. خطاب قرار دادن جوانان نیز به عنوان سرمایه های تحول اجتماعی، از دیگر نکات برجسته این نامه است؛ مسئله ای که پیش از این رهبر انقلاب بار ها از روحیه آرمانخواهی، حق پذیری و عدالتخواهی جوانان به عنوان ویژگی های مثبت دوران جوانی یاد کرده بودند.
راهی که رهبر معظم انقلاب انتخاب کردند، بسیار مبتکرانه بوده است، زیرا پرده های دیگری هم دارد که جوانان وقتی به تدریج به سمت آن بیایند، متوجه می شوند که صورت مسئله، آزادی و اسلام نیست، بلکه صورت مسئله این است که آیا غرب برای تحکیم سیطره خویش، دارای چنین حقی است که روش های تروریستی را پی بگیرد و داعش را درست کند و به جان مردم بیندازد؟ بنابراین مردم و جوانان غرب باید به این نکته توجه کنند که اولاً؛ اسلام و آزادی مسئله اصلی نیست و ثانیاً چهره ای از اسلام که به آن ها معرفی کرده اند، ربطی به اسلام واقعی ندارد. این اسلام آمریکایی است؛ یعنی همان چیزی که رهبر فقید انقلاب فرمودند که آن ها توسط ایادی خودشان شعارهای اسلامی را بدنام می کنند. بنابراین می بینیم زیر پرچم و شعار «لا اله الا الله» که زیباترین شعار تاریخ بشری است و تمامش توحید و آزادگی است، سر افراد را می بُرند و تکبیر هم می گویند به گونه ای که مردم هر وقت شعار «لا اله الا الله» را در غرب می شنوند، یادشان بیاید گروهی سر یک بدبخت بیچاره را با این شعار بُریده اند. این ها پدیده های جدیدی است که با استفاده از تکنیک و با مهندسی افکار عمومی، مردم خودشان را به بردگی کشانده اند.
بنابراین پیام رهبر معظم انقلاب به جوانان، آغاز تحرکی است که نه تنها برای دفاع از اسلام بلکه برای بشریت فضایی مناسب ایجاد می کند. تمدن غربی را به چند روش می توانیم ارزیابی کنیم: یکی این که برمبنای استدلال، بگوییم حرف حساب شما چیست؟ دیگر این که برمبنای دستاوردها، بپرسیم که شما برای بشریت چه هدیه آوردید؟ در پیام رهبر معظم انقلاب، به هر دو شاخص اشاره شده است که جوانان و نسل جدید در کشورهای غربی و دُول غیرغربی، بتوانند این اجازه و شجاعت را داشته باشند که سؤال کنند.
نتیجه
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، کسی تصور نمی کرد که پیام آن این گونه فراگیر شود. حرف حق حتماً رشد پیدا می کند؛ مخصوصاً با به کارگیری امکانات مدرن امروز، ادبیات معقول، ساده، روان و استدلالی. هنر این است که معارف مستدل را به زبان ساده بگوییم. پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله و سلم هم به زبانی صحبت کرد که هرکسی به فراخور فهم خود، می تواند از آن استفاده کند. محتوای این پیام یک شیوه جدید است و باید فراگیر شود. شاید بعد از انقلاب، این اولین باری باشد که چنین ادبیاتی برای مفاهمه با دنیا به کار گرفته می شود نه اینکه اصلاً به کار گرفته نشده، ولی به هر حال، اسلوب جدیدی به حساب می آید... .