انتخابات آگاهانه
آگاهی یکی از شاخص های عمده کرامت انسانی است، انسان دانا از جایگاه بالا و والائی در هندسه کرامت برخوردار است، کسی که به او دانائی اعطا شده در واقع مورد اکرام قرار گرفته است و کسی که از نعمت دانائی محروم شده است، از والاترین کرامت ها محروم شده است.
ضرورت علم و دانائی در انتخابات امری بدیهی و روشن است، زیرا هر انتخابی در زندگی انسانی اگر بخواهد انتخابی موفق باشد نیازمند علم و شناخت پیرامون موارد انتخاب است، اگر انسان حقّ انتخاب دارد بالتبع حقّ علم و شناخت اطراف انتخاب را نیز دارد، زیرا اگر بگوییم شما حقّ انتخاب داری اما حقّ علم به اطراف قضیه را نداری، چنین انتخابی مستلزم لغو است؛ برای فرار از این لغویت باید برای انتخاب کنندگان حقّ شناخت پیرامون موارد انتخاب را نیز قائل شد، از این رو در ساختار «انتخابات کرامت محور» برای آنکه افراد جامعه، انتخابی آگاهانه و منزّه از جهل داشته باشند باید ابزارهای لازم جهت رسیدن ایشان به علم و شناخت کافی میسّر شود. علم و آگاهی، هم برای شناخت جریانات فکری جاری در فضای انتخابات لازم می شود و هم برای شناخت افراد بدون انتسابشان به جریان خاصّی که در آن قرار دارند، هر دو این شناخت ها لازم و ضروری است، زیرا افراد وقتی می خواهند انتخاب کنند حقّ دارند هم نسبت به احوال شخصیه نامزد مورد انتخاب و هم نسبت به فکر ایشان، شناخت کافی داشته باشند، از این رو هر چه به این شناخت کمک کند جزو شاخص های مثبت این ساختار محسوب می شود، و هر چیزی که انتخاب کنندگان را از این شناخت محروم کند یا آنان را اغراء به جهل کند از شاخص های منفی این ساختار محسوب می شود.
آزادی اطلاع رسانی و کسب اطلاعات در مورد سوابق نامزدها
شاید در زندگی روزمره و تعاملات اجتماعی معمول، نیازی به دانستن سوابق افراد نداشته باشیم بلکه در این موارد تجسّس از سوابق و ویژگی های افراد، ناپسند است، اما همین امر در مساله انتخابات امری اجتناب ناپذیر می شود، زیرا وقتی به کسی حقّ انتخاب داده شد باید حقّ شناخت اطراف مورد انتخاب نیز داده شود؛ لذا یکی از ضروریات عرصه انتخابات، نهادی است که متکفّل اطلاع رسانی در مورد افراد و جریانات موجود در میدان انتخابات می باشد، امروزه در جامعه ما بخشی از این کارکرد، با تبلیغات نامزدها جبران می شود، ولی طبیعی است که تبلیغات نامزدها، همواره از شفافیت لازم برخوردار نیست و افراد هر یک به نوعی در صدد مخفی کردن عیوب خویش و ابراز صلاحیت خویش برای تصدّی پست های حکومتی هستند، شاید بتوان به نهادهای اطلاعاتی که از افراد اطلاعات خاص و احیانا محرمانه دارند اجازه داد که در این موارد حساس در پاسخ به استعلامات شهروندان در مورد افراد و جریانات، به ایشان پاسخ مثبت دهند، زیرا طبق قواعد شرعی و فقهی در هنگام مشورت می توان برخی از اطلاعاتی که در تصمیم گیری صحیح مستشیر تعیین کننده است، از طرف مشاور به او منتقل گردد؛ طبعا در امر مهمی مانند سپردن امور جامعه به افرادی که نامزد تصدی این مسئولیت ها هستند این قاعده جاری ست، و نهادهای اطلاعاتی می توانند در پاسخ به استشاره شهروندان، مسائلی که از نامزدها بر ایشان پوشیده است، آشکار کنند؛ این مقتضای قاعده در امور فردی ست و مقتضای ضرورت آگاهانه بودن انتخاب شهروندان می باشد، لکن این امر مستلزم مفسده ایست که نه فقه و شریعت رخصت آن را می دهد نه عقل جامعه نگر عقلاء، آبروی افرادی که روزگاری اهل گناه و معصیت بودند، به باد می رود و حیثیت ایشان برای ادامه حیات اجتماعی مخدوش می شود، گناه و یادآوری آن در جامعه شیوع پیدا کرده و گناه سبک شمرده می شود، و هزاران اثر اجتماعی ناگوار دیگر در جامعه پدیدار می شود، برای خروج از این محذور و تامین آگاهانه بودن انتخاب و نهاد انتخابات، پیشنهادی عاقلانه و مدبرانه خود را بر عقل تصمیم گیران تحمیل می کند، و آن اینکه نهادی به نیابت از مردم و همه منابع الزام بخش حقوقی، قبل از همه به بررسی سوابق نامزدهای انتخاباتی بپردازد، و صلاحیت های ایشان را بررسی کند تا میدان رقابت برای انتخابات را به صالحان واگذار کند، این همان کاری ست که امروز در نظام اسلامی ما شورای نگهبان انجام می دهد، اگر کسی نمی تواند معقول بودن جایگاه شورای نگهبان را بپذیرد قاعدتا باید اجازه دهد تا نهادهای اطلاعاتی سوابق و تعلقات ریز و درشت او را روی دایره بریزند تا مردم آگاهانه تصمیم بگیرند.
بار دیگر تاکید می شود که اگر افراد جامعه بخواهند با آزادی و به طور شفاف در مورد نامزدها سخن بگویند و این حقّ به ایشان داده شود، این حقّ مستلزم مفاسدی در جامعه می شود، وقتی سوابق منفی افراد به سمع همگان برسد علاوه بر اینکه موجب هتک حرمت اجتماعی و رفتن آبروی ایشان می شود، موجب اشاعه فحشاء و سبک شدن گناهان در جامعه می شود، زیرا چه بسا در سابقه افرادی که دارای ظاهر خوب هستند گناهانی منافی با ارزش های مسلّم جامعه وجود دارد، برای برون رفت از این مخمصه و در عین حال تامین حقّ افراد جامعه در شناخت نامزدها می توان با ایجاد ساختاری از ورود افرادی که دارای سوابقی هستند که بیان عمومی آن سوابق، مضرّ به حال جامعه و حرمت ایشان هست، جلوگیری کرد، با این کار، کسانی که امر برگزاری انتخابات را بر عهده دارند برای حفظ مصالح جامعه و آبروی افراد، بخشی از دغدغه های افراد جامعه در مورد سلامت نسبی نامزدهای انتخاباتی را تامین می کنند و احراز سایر شرایط و ویژگی های نامزدها را به افراد جامعه واگذار می کنند.
صداقت
صدق و راستی در تبلیغات نماگر اصلی آگاهی محوری در یک انتخابات است، صداقت از ارزش های انسانی است که در همه جوامع مورد مطالبه و درخواست همه ی افراد جامعه است، اصلی که می تواند ساختار انتخابات و تبلیغات انتخاباتی در جوامع را تحکیم ببخشد و اعتماد مردم را به خود جلب کند، صداقت و راستگویی احزاب و نامزدهای انتخاباتی است، در پرتو صداقت است که می توان امیدی به ادامه روند اصلاح در جامعه داشت، عاملی که بیش از همه موجب کاهش مشارکت سیاسی مردم در انتخابات و عرصه های حضور سیاسی می شود دروغ گویی و کذب نامزدها و احزاب سیاسی در سخنان و برنامه هایشان می باشد، ضروری ست کذب و دروغ و خدعه در انتخابات را جرم سیاسی بدانیم که موجب اضلال و گمراهی سیاسی آحاد جامعه می شود.
شفافیت
یکی از شاخص های مثبت انتخابات آگاهی محور، شفافیت در موضع گیریها، سخنرانی ها، و برنامه های تبلیغاتی نامزدها و احزاب سیاسی می باشد، شفافیت: یعنی سخن، وعده و برنامه ای که یک شخص یا حزب سیاسی مطرح می کند دارای ابهام نباشد و به گونه ای واضح و بی پرده مقصود اصلی خود را بیان کند، عده ای برای اینکه متّهم به دروغ گویی نشوند با سخنان دو پهلو و مبهم برنامه هایی را مطرح می کنند، تا بتوانند در هنگام اجرا یا مقصود اصلی خود را اجرا کنند یا اینکه از عدم اجرای وعده خود طفره روند لذا شفافیت سخنان و مواضع و برنامه ها یک نماگر برای میزان آگاهی محوری در یک برنامه تبلیغاتی می باشد.
2.انتخابات آزاد
همان گونه که آزادی از نماگرهای اصلی کرامت انسان محسوب می شود، در فرایند تشکیل دولت کریمه نیز یکی از نماگرهای اصلی کرامت در انتخاباتی که منجر به تشکیل این چنین دولتی می شود، آزادی در انتخاب شدن و انتخاب کردن می باشد، انتخابات بدون آزادی معنا ندارد، هنگامی که به کسی «حقّ انتخاب» داده می شود در فحوای این حقّ، حقّ دیگری نهفته است که همان «حق آزادی انتخاب» است، بنابراین واژه «انتخابات آزاد» اولاً شامل آزادی انتخاب کردن و ثانیاً شامل آزادی انتخاب شدن می شود، بدیهی است که منظور ما از آزادی، آزادی در چارچوب هنجارهای جامعه دینی و در چارچوب ضوابط دینی می باشد، و منظور ما از این مفهوم بیشتر نفی «اکراه» و «اجبار» است، تامین این قسمت از انتخابات بیش از آنکه متوجه نهادی مانند شورای نگهبان باشد، متوجه نهاد احزاب و کسانی هست که افرادی را برای عرصه انتخابات دعوت به عرصه می کنند، گاهی ممکن است حزب و گروهی اسیر مافیای درون گروهی شود و برخی از افراد آلوده و فاسد العقیده اش را به عنوان نامزد به طرفدارانش معرفی کند، در این صورت اگر این افراد از طرف شورای نگهبان رد صلاحیت شدند، این شورای نگهبان نیست که فضای انتخاب را محدود کرده است، زیرا فرض این است که شورای نگهبان به وظیفه خود عمل کرده است، اشکال از گروه هاست که افراد سالم و صحیح العقیده ای را به عرصه نامزدی نکشانده است.
از جمله نماگرهای انتخابات آزاد می توان به نماگرهای ذیل اشاره کرد:
2-1. تعدّد نامزدها
آزادی در انتخابات وقتی به تکامل می رسد که برای همه افراد حایز شرایط، نامزد شدن یا همان کاندیداتوری، آزاد باشد، زیرا وقتی آحاد جامعه با دایره وسیعی از نامزدها با گرایشات و افکار متنوع مواجه هستند طبیعی است که واجد آزادی بیشتری می باشند، مانند وقتی که وارد یک فروشگاه بزرگ با محصولات متنوع، می شویم در مقایسه با زمانی که وارد یک فروشگاه کوچک می شوید که منحصر در محصولات اندکی هست؛ در صورتی آزادی انتخاب معنا دارد که رای دهندگان با نامزدهای متعددی مواجه باشند و از بین ایشان نامزد مورد نظر خود را انتخاب کنند، بنابراین تعدّد و تنوّع نامزدها و احزاب می تواند نماگر آزاد بودن انتخابات باشد. گاهی برخی از رجال سیاسی با دو قطبی کردن فضای سیاسی جامعه قصد توجه مردم به سمت دو قطب مطرح را دارند در حالیکه چه بسا هر دو قطب مطرح در اشتباه باشند و حرف حق در ناحیه ای دیگر باشد، یا در پشت پرده هر دو قطب موجود، بازیگر واحدی صحنه گردانی کند؛ این از حیله هایست که همواره کاربرد داشته و دارد.
2-2. فرصت های مساوی برای همه نامزدها
اگر فرصت های تبلیغاتی ویژه ای برای برخی از نامزدها در پرتو استفاده از امکانات عمومی وجود داشته باشد و سایر نامزدها از این امکانات محروم شوند، این امر به آزاد بودن انتخابات لطمه می زند زیرا این امر آزادی مبارزه تبلیغاتی در شرایط برابر را از برخی نامزدها گرفته است، همین قدر تبعیض کافی است تا آزاد بودن انتخابات مخدوش شود. گاهی پول و امکانات مادی و تبلیغات پر زرق و برق گوش و هوش مردم را می رباید و آنان را بر انتخابی وادار می کند که در شرایط عقلانی و تفکر آزاد، چنین انتخابی نمی کردند
2-3. عاری بودن جوّ انتخابات از ارعاب و اخافه و تطمیع
در صورتی می توان گفت انتخابات در یک فضای آزاد برگزار می شود که جوّ عمومی جامعه از ارعاب و اخافه یا تطمیع عاری باشد، زیرا با ارعاب و تطمیع اختیار آزاد رای دهندگان خدشه دار می شود و ایشان تحت این شرایط به تصمیم گیری می پردازند، گاهی ارعاب موجب اختلال به آزادی روانی افراد جامعه در انتخاب خود می شود، به این صورت که فرد تحت شرایط رعب و ترسِ از دست دادن حقوقی که واجد آن می باشد، مجبور به انتخاب شود.
عده ای با تطمیع افراد جامعه، راه وصول خود به مناصب حکومتی را آسان می کنند، واقعیتِ تطمیع، چیزی جز تحمیق و انداختن غل و زنجیر بر گردن ضعفای جامعه نیست، و این در تضادّ کامل با کرامتِ انسانی است؛ از این رو هر گاه در جامعه ای تطمیع وجود داشت، نشان دهنده پایمال شدن کرامت انسانی در آن جامعه می باشد. تطمیع، گونه های متفاوتی دارد، گاهی افراد با وعده کمک مالی و پول تطمیع می شوند، گاهی با وعده مناصب حکومتی یا مشاغل ویژه، هر دو نوع تطمیع موجب سلب آزادی عقل، در انتخاب آزادانه و عاقلانه می شود، از این رو لازم است با تطمیع و رواج آن از سوی داوطلبان انتخابات جلوگیری شود.
همچنانکه ملاحظه نمودید یک انتخابات کرامت محور انتخاباتی ست که تمام ملاک های کرامت انسانی در آن رعایت شود، که بخشی از این مسئولیت بر عهده شورای نگهبان است و بخشی دیگر بر عهده احزاب و گروه ها و بخشی نیز بر عهده دستگاه های تبلیغاتی جامعه است که بتوانند با تقسیمی عادلانه مردم را متوجه کاندیداهای اصلح بکنند.